سازمانهایی که باید اسناد زیادی را تحت کنترل و مدیریت خود داشته باشند و همزمان در حال تولید محصولات یا ارائه خدمات مورد نیاز به مشتریان هستند، اغلب به این چالش میرسند: آیا در شرایط حاضر به کنترل کیفیت نیاز داریم یا مدیریت کیفیت؟ این دو اصل در جامعه امروزی جدانشدنی هستند. در چنین شرایطی مهم است که محصولات و خدمات همواره با کیفیت بالا و به صورت یکسان ارائه شوند و در یک سطح باقی بمانند. واقعیت این است که در دنیای امروز، کیفیت زیربنای هر کسبوکاری است، اما چگونه میتوان تمام جنبههای آن را در سازمان کنترل کرد؟
این کار با کنترل کیفیت و توجه به مبحث مدیریت کنترل کیفیت بهراحتی قابل انجام است. کنترل کیفیت تضمین میکند که کالا یا خدمات معیوب به دست مشتریان نرسد. جالب است بدانید شرکتهایی که در تعریف مدیریت سازمان خود از روشهای کنترل کیفیت پیروی میکنند عموما کارکنانی دارند که به کارشان توجه زیادی میکنند. اگر اطلاعات کافی در رابطه با کنترل کیفیت، روشهای مختلف کنترل کیفیت و مزایای آن ندارید، در این مطلب از QCB سعی کردیم اطلاعات کاملی در رابطه با این موارد در اختیار شما قرار دهیم. علاوهبراین در ادامه به یکی از پرتکرارترین سوالات و چالشهای این حوزه، یعنی کنترل کیفیت چیست و تفاوت کنترل کیفیت و مدیریت کیفیت پاسخ خواهیم داد تا بتوانید این دو مبحث را به راحتی از یکدیگر تفکیک کنید.
تاریخچه کنترل کیفیت
تاریخ کنترل کیفیت همزمان با تاریخ تولید و اختراع محصولات مختلف توسط انسان آغاز شد، چراکه انسان همواره به فکر بهبود کیفیت وسایل و ابزارهای ضروری بوده است، اما بخش اصلی تغییرات، پس از انقلاب صنعتی اتفاق افتاد. پیش از انقلاب صنعتی تمام بخشهای ساخت محصول از ابتدا تا انتها به عهده یک فرد بود، این روش فرآیند کنترل محصول نهایی را قابل کنترل میکرد.
فرآیند تولید پس از انقلاب صنعتی دچار تغییر شد و هر کارگر فقط انجام بخشی از کار را به عهده داشت؛ در این شرایط روسای کارخانجات دیگر امکان نظارت و کنترل دقیق روی تولیدات نداشتند و باید راهی برای کنترل موضوع پیدا میکردند. بهکارگیری روشهای مختلف بازرسی در فرآیند تولید، یکی از راهحلهای ممکن بود که محصولات نامرغوب را از تولیدات جدا میکرد، این اقدام، فرصتی برای مطرح شدن بحث کنترل کیفیت در صنعت بود. سادهترین شرکت کنترل کیفیت، طرحی از آیتم موردنظر بود، اگر طرح با محصول مطابقت نداشت با یک رویه ساده رد میشد اما اگر دقیقا مطابق تصویر بود، تایید میشد.
یکی از اولینها در این مسیر، فردی به نام الی ویتنی در ایالات متحده آمریکا بود که ساخت قطعات برای تفنگ را پیشنهاد داد و با استفاده از این روش، خط مونتاژ تفنگ شکل گرفت. در گام بعدی یک مهندس مکانیک به نام فردریک وینسلو تیلور با هدف بهبود کارایی فرآیند کنترل کیفیت را پیش برد. رویکرد تیلور پایههای مهمی مثل استانداردسازی در مدیریت کیفیت ایجاد کرد که پیش از آن به رسمیت وجود نداشت.
مفاهیم اساسی اولیه کنترل کیفیت از ابتدای سال 1900 میلادی آغاز شد و در کشورهای صنعتی پیشرفتهای مانند آمریکا، انگلیس و ژاپن مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1994 میلادی، دکتر والتر شوهارت با ارائه اولین نمودارهای کنترل کیفیت آماری، روش جدیدی در کنترل کیفیت ابداع کرد. این روشها در طول سالیان تغییرات زیادی در جهت بهبود و بهرهوری بیشتر داشته است بهطوریکه مدیریت کیفیت طی سالهای اخیر تبدیل به یکی از مفاهیم بسیار کلیدی در سازمان شده است.
تعریف کیفیت
کیفیت (Quality) به عنوان معیاری در میزان رعایت الزامات پروژه تعریف میشود. کلمه کلیدی در تعریف مفهوم کیفیت، برآورده کردن الزامات است. در یک پروژه هر کاری که با الزامات مطابقت نداشته باشد نوعی هنجارشکنی یا انحراف از کیفیت مورد نظر محسوب میشود. عموما این الزامات بر اساس توقعات و نیازهای مشتریان تعیین و بررسی میشود.
کنترل کیفیت چیست؟
کنترل کیفیت (Quality Control) را میتوان به عنوان مجموعهای از رویهها تعریف کرد که برای اطمینان از معیارهای کیفی محصول یا خدمات سازمان انجام میشود. این معیارها نیز بر اساس معیارهای کیفی و الزامات مشتریان، توسط شرکت تعریف میشود. فرآیند کنترل کیفیت در هر جنبه از تولید روی الزامات از پیش تعریفشده تمرکز دارد. کنترل کیفیت شباهت زیادی به مبحث تضمین کیفیت دارد با این تفاوت که بیشتر بر روی فعالیتهای عملیاتی تمرکز دارد.
به بیان سادهتر، کنترل کیفیت مجموعه اقداماتی است که باید دنبال شود تا از کیفیت محصول در برابر معیارهای کیفیت اطمینان حاصل شود. این اقدامات به سازمان کمک میکند که اشتباهات سریعتر شناسایی شوند تا امکان حذف یا کاهش آنها وجود داشته باشد. تمرکز کنترل کیفیت، حصول اطمینان از مطابقت محصول یا خدمت با نیازهای مشتریان است. در این مسیر متخصصان به دنبال عیوب میگردند و پس از شناسایی، توصیههایی برای رفع این نواقص به اشتراک میگذارند. کنترل کیفیت نوعی رویکرد واکنشی است که بر محصول نهایی و عملکرد متمرکز شده است.
فاکتورهای موثر بر کنترل کیفیت شامل مواردی از جمله امکانات مالی، مواد اولیه، ویژگیهای مربوط به بازار و مصرفکننده، نیروی انسانی، ماشینآلات و روشهای تولیدی و… است. تکنیکهای مختلفی برای اندازهگیری کیفیت محصول یا خدمت وجود دارد که نسبت به نوع صنعت متفاوت است، مثلا یک شرکت صنایع غذایی موظف است از روشهای کنترل کیفیت تخصصی برای اطمینان از سلامت محصولات و بیمار نشدن مصرفکنندگان استفاده کند.
مزایای کنترل کیفیت
اجرای روشهای کنترل کیفیت تضمین میکند که بهترین محصولات به مشتریان ارائه شود. علاوهبراین، اهمیت به کنترل کیفیت تاثیر مثبتی روی رفتار کارکنان نیز دارد، این مبحث کارکنان را به ایجاد کالاهای با کیفیت بالا ترغیب میکند و در نتیجه منجر به رضایت بیشتر مشتری میشود. در صنعت تولید مواد غذایی و دارویی، کنترل کیفیت از تولید و عرضه محصولاتی که منجر به بیماری مصرفکنندگان میشود، جلوگیری میکند. علاوهبراین پروتکلهای کنترل کیفیت ممکن است به سازمان کمک کند تا هزینههای بازرسی را کاهش داده و از منابع خود به شیوه مقرونبهصرفهتری استفاده کند.
انواع کنترل کیفیت
همانطور که پیش از این گفتیم، روشهای مختلفی برای کنترل کیفیت وجود دارد که از بین آنها چهار روش اصلی عبارتند از:
- نمودار میلهای X
- روش شش سیگما
- روش حالت بازرسی 100%
- روش تاگوچی
مدیریت کیفیت چیست؟
مدیریت کیفیت (Quality Management) عبارت است از نظارت بر تمامی فعالیتها و وظایفی که باید در حفظ سطح مطلوب در سازمان انجام شود. این موضوع شامل تعیین خط مشی کیفیت، ایجاد و اجرای برنامه معین، تضمین کیفیت، کنترل کیفیت و بهبود کیفیت است که از آن به عنوان مدیریت کیفیت جامع (TQM) نیز یاد میشود. بهطورکلی میتوان گفت که مدیریت کیفیت از طریق اجرای ابتکارات کوتاهمدت بر اهداف بلندمدت تمرکز میکند. دستیابی به مدیریت کیفیت جامع، نیازمند همکاری همه ذینفعان یک کسبوکار در تمامی فرآیندها است.
کنترل کیفیت و مدیریت کیفیت چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
با توجه به توضیحاتی که در رابطه با مدیریت کیفیت و کنترل کیفیت ارائه شد حالا دیگر میتوان درباره تفاوت کنترل کیفیت و مدیریت کیفیت صحبت کرد و به بررسی این موضوع پرداخت:
مدیریت کیفیت عبارت است از طراحی برنامه و تعیین استانداردهایی که باید در یک پروژه اعمال شود. مدیریت کیفیت تمام استانداردها و وظایف خاص را تعیین کرده و طی جلساتی میزان تطابق مشخصات کیفی پروژه را با استانداردها بررسی میکند. مدیریت کیفیت پروژه، برنامه جامعی است که شامل تمام اجزای فرآیند برنامهریزی کیفیت میشود.
از سوی دیگر، کنترل کیفیت شامل مجموعه فرآیندهایی است که معیارهای کیفیت را با ارزیابی نتایج پروژه در برابر استانداردها اندازهگیری میکند. فرآیندهای کنترل کیفیت در طول عملکردهای نظارت و کنترل پروژه انجام میشود در حالیکه مدیریت کیفیت در مرحله شروع و برنامهریزی مورد استفاده قرار میگیرد، از اینرو میتوان گفت که کنترل کیفیت زیرمجموعه مدیریت کیفیت است و مرحله نهایی در چرخه مدیریت پروژه محسوب میشود..
مدیریت کیفیت همهچیز را در برمیگیرد و شامل تعیین استاندارهایی است که معیارهای کیفیت پروژه بر اساس آنها تعریف شده است و نیاز به اندازهگیری دارد. مدیریت کیفیت جزئیات سطح پایینتر از نحوه ردیابی گرفته تا اندازهگیری خروجی پروژه را در نظر میگیرد. در طرف مقابل، کنترل کیفیت فرآیند حصول اطمینان از برآورده شدن معیارهای کیفیت است. بنابراین میتوان گفت درحالیکه مدیریت کیفیت، فرآیند برنامهریزی و مدیریت الزامات پروژه از منظر کیفیت است، کنترل کیفیت، فرآیند اندازهگیری سطح خروجی و کیفیت خروجی است که معمولا شامل اندازهگیری و مقایسه خروجی در برابر کیفیت مطلوب و معیارهایی است که طی برنامه مدیریت کیفیت معین شده است.
یکی از دلایلی که مدیریت کیفیت و کنترل کیفیت به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند، تصور همگانی از این است که اصطلاح کنترل کیفیت جنبه برنامهریزی را هم در بر میگیرد، اما این تصور برای سازمانهایی که شامل بخش کیفیت مجزا هستند نمیشود. برنامهریزی، کنترل کیفیت و تضمین کیفیت در حوزه فرآیندهای مدیریت پروژه قرار میگیرند. در سازمانهایی که دارای بخشهای کیفی مجزا هستند و برنامه مشخصی برای کیفیت وجود دارد، مدیریت کیفیت و کنترل کیفیت از هم جدا هستند و توسط افراد مختلف اداره میشوند.
در نتیجه مدیریت کیفیت یک برنامه مدیریت کیفی جامع تولید میکند که شامل جنبه کنترل کیفیت آن نیز هست. بهطور معمول، فرآیند مدیریت کیفیت شامل نمایندگان بخش کیفیت است و فرآیندهای کنترل کیفیت، ردیابی معیارها را بررسی کرده و به تیم مدیریت پروژه ارائه میدهد.
بدون دیدگاه، دیدگاه خود را در زیر اضافه کنید!