شخصیت شناسی در رفتار سازمانی نقشی کلیدی دارد چراکه شیوه تفکر افراد، احساسات آنها و نوع رفتارشان بر جنبههای مختلف محل کار تأثیر میگذارد؛ اینکه آنها در یک گروه چگونه رفتار میکنند، چه نگرشی دارند و چگونه تصمیمگیری میکنند همه به شخصیت آنها بستگی دارد. وقتی در مورد محیط کاری صحبت میکنیم، میدانیم که وجود تیپهای شخصیتی متفاوت برای ایجاد یک محل کار پویا اهمیت دارد چراکه در این صورت خلاقیت و ایدههای مختلف میتوانند رشد کنند و موجب پیشرفت سازمان شوند. بااینحال مهم است اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که باورها، ارزشها و اهداف مشابهی داشته باشند. استخدام کارمندان با درنظرگرفتن شخصیت آنها میتواند به ایجاد یک محیط کاری فراگیر و مثبت کمک کند. هر چه مدیران درک بیشتری از تیپهای شخصیتی و نحوه تأثیر آنها در رفتار سازمانی داشته باشند، در تقسیم وظایف بهتر عمل میکنند و در دستیابی به اهداف خود مجهزتر میشوند.
شخصیت چیست؟
شخصیت شامل افکار، احساسات و رفتارهایی است که یک فرد را توصیف یا تعریف میکنند. شخصیت غالباً تعمیمی است که بینشهایی را در مورد چگونگی درک، احساس و واکنش فرد نسبت به یک موقعیت یا محرک ارائه میدهد. هر فرد دارای یک الگوی خاص از ویژگیهای پایدار و بلندمدت است که با توجه به آنها با افراد دیگر و دنیای اطراف خود ارتباط برقرار میکند. تصور میشود که شخصیت ما درازمدت و پایدار است و بهراحتی تغییر نمیکند.
نظریه ویژگیهای شخصیت
این نظریه ادعا میکند که افراد بر اساس ویژگیهایی که ذاتاً در آنها وجود دارد، انواع مختلفی از شخصیتها را بروز میدهند. چندین محقق کوشیدهاند تا کارکرد این نظریه را توضیح دهند. یکی از این محققان دینگر است که نظریه او با شخصیت شناسی در رفتار سازمانی ارتباط دارد. دینگر و همکارانش استدلال میکنند که تئوری صفات شخصیتی و تمام رویکردهای مرتبط با آن، ارتباط نزدیکی با انگیزه در محل کار دارند. یکی از وظایف مدیر منابع انسانی این است که، ویژگیهای اعضای خود را در یک سازمان کشف کند تا بتواند شخصیت آنها را بهتر درک کند. بر اساس ارزیابی آنها، یک مدیر منابع انسانی خوب بهجای اینکه همان ابتدا به این نتیجه برسد که یک فرد (برای مثال یک فرد با شخصیت درونگرا)، برای کار در یک شرکت خاص مناسب نیست، به حالتی که این فرد میتواند بهترین عملکرد خود را داشته باشد فکر میکند.
کاربرد شخصیت شناسی در مدیریت رفتار سازمانی
مردم دیدگاههای مختلفی نسبت به جهان دارند که بر شخصیت آنها تأثیر میگذارد. هنگامیکه موقعیتی پیش میآید، فرد بر اساس ارزشهای شخصی، باورها و ویژگیهای شخصیتی خود با آن برخورد میکند. این ویژگیها در طول زندگی فرد ایجاد میشوند و نمیتوان آنها را بهراحتی تغییر داد. بنابراین مدیران باید با شخصیت شناسی در رفتار سازمانی، بهجای مبارزه با این تفاوتها، آن را درک کنند و بهترین تصمیم را برای موقعیت شغلی و فضای موردنیاز افراد بگیرند. دلایل مختلفی برای اهمیت شخصیت شناسی در رفتار سازمانی توسط مدیران وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
تناسب شغلی بهتر
واقعیت این است که جابجایی کارمندان هزینهبر است! این هزینه از 30٪ تا 150٪ حقوق یک کارمند میتواند متغیر باشد. درعینحال، با تصمیم بر اخراج او، بخشی از زمان، تجربه و هزینه تجارت خود را دور میاندازید و فرایند جایگزینی نیز هزینهبر خواهد بود. شخصیت شناسی در رفتار سازمانی باعث انتخاب افراد متناسب با شغل و فرهنگ سازمانی شما میشود. چراکه، شخصیت افراد در تصمیمشان برای ماندن یا نماندن در شرکت نقش ایفا میکند.
اگر شخصیت فردی با فرهنگ شرکت تناسب نداشته باشد، ماندن او بسیار پر چالش و بهاحتمالزیاد موقتی خواهد بود. بهعنوانمثال، شخصی که دوست ندارد در جمع صحبت کند، احتمالاً شغلی که او را ملزم به همیشه صحبتکردن میکند را نمیپسندد. درنتیجه داشتن شخصیتهای مناسب برای شغل یا سازمان، تناسب شغلی بهتری را بههمراه خواهد داشت و موجب افزایش رضایت شغلی میشود و این رضایت شغلی هزینههای شرکت را پاسخ میدهد.
یک تیم منسجمتر
شخصیت شناسی در رفتار سازمانی، در انتخاب اعضای یک تیم کاری نقش ایفا میکند. درک شخصیت افراد و چینش مناسب آنها، باعث میشود آنها بهتر با هم کار کنند. همانطور که میدانید یک تیم را اعضای آن میسازند. شخصیت هر یک از این افراد میتواند عاملی در همبستگی بیشتر و یا شکست آنها بشود. اعضای تیم باید بتوانند با هم کار کنند و مشارکت داشته باشند. البته به این معنا نیست که افراد با شخصیتهای مشابه بهتر با هم کار میکنند و آنهایی که شخصیتهای متفاوت دارند نمیتوانند با هم کار کنند
یکی از راههای تشخیص درست استخدام و کنار هم قرار دادن افراد، مصاحبه شغلی است. خوشبختانه سؤالات مشخصی دراینباره وجود دارد که در استخدام افراد دارای روحیه کار گروهی به شما کمک میکنند. همچنین ارزیابیها و ابزارهایی وجود دارد که به شما امکان میدهد یک فرد و شخصیت و رفتارهای او را بیشتر بررسی کنید و بتوانید تیمهای خوبی را در محل کار ایجاد کنید.
استفاده از نقاط قوت و بهبود نقاط ضعف
شخصیت شناسی در رفتار سازمانی همچنین در تعیین نقاط قوت و ضعف افراد اهمیت دارد. درواقع کاربرد شخصیت شناسی در مدیریت رفتار سازمانی، باعث میشود وظایف شغلی را به فرد مناسب بسپارید. بهعنوانمثال در یک تیم، میتوانید وظیفهای را به عضوی محول کنید که میدانید بهخوبی آن را انجام میدهد؛ همزمان، میتوانید به این فکر کنید که هر عضو از عهده چهکاری برمیآید و چهکاری را از او نباید بخواهید.
درواقع اگر علاوه بر مهارتهای افراد، به شخصیت آنها هم توجه داشته باشید، میتوانید تشخیص دهید کجا و در چه موقعیتی، شخصیت ویژه فرد میتواند به نقطهای برای بروز استعداد او تبدیل شود. درنتیجه بهطوری پویا تعاملش با شغلش تغییر میکند و بازدهی بیشتری میدهد. در نظر داشته باشید که شخصیت افراد نقش مهمی در رضایت آنها از شغلشان و تیمهایی که به آن تعلق دارند، دارد. بههرحال یکی از رکنهای اساسی موفقیت یک سازمان خوشنودی و رضایت کارکنان آن است.
تأثیر شخصیت بر رفتار سازمانی
وجود ویژگیهایی مانند گشادهرویی، ثبات عاطفی و همراهی در یک فرد، میتوانند نشانههایی از تعارض کمتر او در محیطهای کاری باشد. فردی که این صفات شخصیتی را داشته باشد، احتمالاً در کار تیمی بسیار خوب کار میکند و نسبت به فعالیتش خوشنود خواهد بود. درنتیجه افرادی با این ویژگیها باید در موقعیت شغلی قرار بگیرند که با افراد دیگری در ارتباط باشند و یا رهبری یک جمع را عهدهدار شوند. کسانی که این ویژگیها را ندارند، وقتی در موقعیتهای مشابه قرار میگیرند، انگیزه کمتری خواهند داشت و با دیدی منفی به کارشان فکر میکنند.
افرادی با ویژگیهای شخصیتی مثبتاندیش و دارای مهارتهای ارتباطی بالا، بهشدت در محیط کار حضوری مثبت و تأثیرگذار خواهند داشت. افرادی که این ویژگی را از خودشان نشان میدهند، عموماً از کار با افراد دیگر لذت میبرند. این افراد چون همدلی و حساسیت از خودشان نشان میدهند بهخوبی میتوانند با دیگران کنار بیایند. به همین دلیل این تیپ شخصیتی اگر در نقشهایی قرار بگیرد که با مشتریان ارتباط مستقیم داشته باشند، با مدیریت کارمندان و میانجیگری برای حل مشکلاتْ کارها را آسانتر میکنند. درنتیجه با شخصیت شناسی در رفتار سازمانی بهخوبی میتوانید افرادی با این ویژگیهای رفتاری را استخدام کنید.
ویژگیهایی مانند تصمیمگیری و استقلال بهشدت به شخصیت فرد بستگی دارند. ویژگیهای شخصیتی مانند خودکارآمدی، وظیفهشناسی و فعالبودن کمک میکنند که فرد تحتفشار تصمیمهای درستی بگیرد. درحالیکه فردی با ویژگیهایی مانند رنجور بودن و گشادهرو نبودن این قدرت را ندارد. بنابراین شخصیت شناسی در رفتار سازمانی به مدیران کمک میکند تا افرادی با این ویژگیهای اخلاقی را در موقعیتهای مناسب قرار دهند تا بتوانند بهترین کار را انجام دهند.
قرار دادن افراد با ویژگیهای شخصیتی خاص در مشاغلی که متناسب باروحیه و توانایی آنهاست، موجب افزایش انگیزه آنها میشود. همچنین بهبود عملکرد شغلی افراد موجب افزایش اعتماد به نفس و بهطبع ایجاد شادمانی در آنها خواهد شد. تمام این اتفاقات بر بهرهوری کلی محل کار تأثیر میگذارند و دستاوردهای بیشتری برای شرکت حاصل میشود.
بدون دیدگاه، دیدگاه خود را در زیر اضافه کنید!