آغاز یک کسب و کار جدید از صفر، هم هیجانانگیز است و هم پر مخاطره. کارآفرینان مشتاق، اطراف خود را با افراد توانمند پر میکنند، دست به کار میشوند و ایدههایشان را به حقیقت تبدیل میکنند. در عین حال، واقعیت امر این است که حدود 90 درصد از شرکتهای جدید با شکست مواجه میشوند. هرچند موفقیت استارت آپ میتواند کسب و کار کوچک شما را متحول کند، این احتمال هم وجود دارد که ایدهتان با سر به زمین بخورد. پس برای موفقیت استارت آپ، ما نیاز به یافتن علل و عوامل موفقیت و شکست استارت آپ ها داریم.
ما در این مقاله کیو سی بی به بررسی عوامل موفقیت استارت آپ ها میپردازیم. شناسایی علت های موفقیت کسب و کار کوچک به شما کمک میکند تا شانس خود را در توسعه کسب و کار بالا ببرید. این کار باعث افزایش سلامت تجارت و طول عمر آن میشود.
۱. ایده کسب و کار (Business Idea)
یک ایده کسب وکار عالی حیاتیترین عنصر یک استارت آپ است و استارت آپ نمیتواند بدون آن موفق شود؛ با این حال، این تنها عامل تعیینکننده در موفقیت یک شرکت نیست. یک کارآفرین میتواند ایدهای میلیون دلاری داشته باشد و به دلیل زمانبندی نامناسب، تیم غیرقابل اعتماد، تحقیقات ناکافی در محیط کسبوکار، برنامهریزی بد و غیره، نتواند آن را بسط دهد.
ممکن است تعریف کیفیت یک ایده و پتانسیل عملی آن در فرهنگ استارت آپی کار دشواری باشد، اما مشورت فکری با همتایان و متخصصان مورد اعتماد در این زمینه ممکن است به شما کمک کند بر تعصب شخصی خود غلبه کنید. علاوه بر این، باید سوالات زیر را از خود بپرسید:
- آیا بازار میتواند از محصول/خدمت سود ببرد؟
- آیا به اندازه کافی این صنعت را میشناسید؟
- آیا تجربه کافی در این زمینه دارید؟
- آیا محصول/خدمت انعطافپذیر است یا بیش از حد به عوامل خارجی وابسته است؟
این اطلاعات به شما کمک میکند ارزیابی کنید ایده کسب و کارتان قابل اجرا هست یا خیر. همچنین به شما در مورد اینکه چطور سرمایهداران را متقاعد کنید تا از شما حمایت کنند، بینشی ارائه میدهد. در واقع برای موفقیت استارت آپ، داشتن جواب شفاف برای این سوالها مهمترین قدم است. علاوه بر این، به زودی نیاز به انواع اخد گواهینامه ایزو، مانند ایزو ۵۶۰۰۰ خواهید داشت، جواب این پرسشها، افق دیدتان را شفافتر میسازد.
۲. طرح کسب و کار (Business Plan)
یکی از علل شکست استارت آپ ها نداشتن طرح کسب و کار است. شما ممکن است یک ایده عالی داشته باشید، اما نتوانید برای آن استراتژی طراحی کنید. ایجاد یک طرح تجاری دقیق و معقول به شرکتها امکان میدهد که توسعه خود را استراتژیک کنند، بر پیشرفت نظارت داشته باشند و تنظیمات به موقع انجام دهند. استارت آپهایی که به آینده فکر نمیکنند و فاقد رویکرد سازمانیافته هستند، کمتر موفق میشوند و در برابر موانع غیرمنتظره با چالشهای جدی روبرو میشوند.
یک طرح کسب و کار خوب برای موفقیت استارت آپ چهار بخش دارد:
الف) اهداف: دانستن آنچه میخواهید به دست آورید و تعریف قدمهایی که باید بردارید به شما کمک میکند تا رشد کسب و کار، امور مالی و مدیریت زمان خود را بهتر برنامهریزی کنید.
ب) شاخص کلیدی عملکرد (KPI): به استارت آپ ها اجازه میدهد تا سلامت کسب و کار را بررسی کنند و ببینند آیا در مسیر درستی قرار دارند یا خیر.
ج) استراتژی رشد: به استارت آپ ها این امکان را میدهد تا مسیر توسعه را ترسیم کنند. همچنین به سازماندهی بهتر کسب و کار، تعیین اهداف روشن و پیگیری آن با دقت بیشتر، کمک میکند.
د) منابع مالی: تعداد کمی از کسب و کارها هستند که از ابتدا میتوانند به خودشان متکی باشند. برنامهریزی برای تأمین منابع مالی میتواند مرز موفقیت استارت آپ یا شکست آن باشد.
۳. تیم اصلی (Core Team)
گردهمآوردن یک تیم رویایی، یکی از سه فاکتور اصلی موفقیت استارت آپ است. در ابتدا، کسب و کارها معمولاً از چند نفر تشکیل میشوند که چندین فرآیند را مدیریت میکنند و بین وظایف مختلف، تعادل برقرار میکنند. ایجاد تیمی متشکل از افراد حرفهای شایسته و متعهد که اعضای آن آماده انجام کارهای اضافیاند، یکی از علل موفقیت استارت آپ است.
نگرش اعضای مؤسس، نحوه تعامل آنها با یکدیگر و شکل مشارکت هر یک از آنان در توسعه ایده استارت آپ، نشان میدهد که کسب و کار به اهدافش خواهد رسید یا خیر. اگر اهداف تیم مرکزی یکی نباشد و دیدگاه مشابهی نداشته باشند، ممکن است مشکلاتی آنها را از مسیر توسعه خارج کند. مدیریت کار آفرینی میتواند در همقطارکردن اعضای تیم نقش بسیار سازندهای داشته باشد.
جنگ قدرت و اختلافات آشتیناپذیر از جمله دلایل اصلی جدایی هیئت مؤسس است. ایجاد یک طرح تجاری در مراحل اولیه استارت آپ میتواند از بروز هرگونه اختلاف جلوگیری کند. زیرا اعضا ملزم میشوند بر اساس قانون اساسی استارت آپ عمل کنند.
۴. زمانبندی اجرا (Execution Timing)
بزرگترین ایدهها و بهترین تیمها به عوامل بیرونی برای موفقیت نیازمندند. حتی اگر کاملا محیط کارتان را بشناسید، بازهم یک چرخش غیرمنتظره میتواند باعث شکست کسب و کار شما شود. یک محصول هر چه قدر هم خلاقانه و کاربردی طراحی شده باشد، تا زمانی که تغییری در زندگی مردم ایجاد نکند، نمیتواند در حوزه مدنظر خود موفق شود.
حتی ممکن است از زمانه خود جلوتر باشد، اما بازار تمایلی به پذیرش آن نداشته باشد. به عنوان مثال، زمانی که الکتریسیته برای اولین بار در اختیار عموم مردم قرار گرفت، ناپسند و نامربوط تلقی میشد. زیرا جدید، گیجکننده و غیرقابل پیشبینی بود و مردم تا این میزان ریسک را تاب نمیآوردند. البته باید این را هم بگوییم اگر ایدهای در حد الکتریسیته دارید که جهان را دگرگون میسازد، بهتر است به دنبال اجرای آن باشید.
با این حال، زمانبندی چیزی نیست که بتوانید کاملاً کنترل بر آن داشته باشید. اما میتوانید اقداماتی انجام دهید تا شانس موفقیت استارت آپ را افزایش دهید:
- تجزیه و تحلیل PESTEL
- تجزیه و تحلیل پیشبینی (predictive)
- انجام تحقیقات مارکتینگ
۵. تحقیقات بازار
شناخت خوب مشتری یکی از عوامل موفقیت استارت آپ ها یا هر کسب و کاری دیگری است که میخواهد از نظر تجاری پیشرفت کند. بدون درک اینکه محصول یا خدمات خود را به چه کسی میفروشید، نمیتوانید مطمئن باشید که هنگام توسعه آیا ارتباطات درستی شکل خواهید داد یا خیر. استارت آپ هایی که تحقیقات بازار انجام میدهند و شخصیت خریدار را بر اساس حقایق آمار میسازند، استراتژیهای بازاریابی و فروش کارآمدی ایجاد میکنند، زیرا مخاطبان را به دقت هدف گرفتهاند.
تحقیقات شاید فهم درستی در مورد اینکه مشتری به عنوان یک شخص کیست، کجا زندگی میکند، با چه موانعی در زندگی شخصی و کاری خود مواجه است، برای غلبه بر آنها به چه چیزی نیاز دارد، چه چیزی میتواند او را به سمت محصول یا خدمات شما هدایت کند و غیره ارائه دهد.
از سویی دیگر، شرکتهایی که پروفایلهای پرسونا ایجاد میکنند- که بر اساس ایده شخصی آنها در مورد مشتری ایدئال شکل میگیرد- ممکن است مخاطبان خود را خوب درک نکنند. در نتیجه، شاید در طراحی محصولی که به نیازهای کاربر پاسخ دهد، ناتوان باقی بمانند.
۶. تجزیه و تحلیل رقبا
تجزیه و تحلیل رقبا ابزار قدرتمندی است که کسب و کارها را قادر میسازد تا بازار و محیط تجارت را بهتر درک کنند. دانستن اینکه شما در مقابل چه کسانی قرار دارید برای موفقیت استارت آپ ضروری است، زیرا به شما اجازه میدهد از تجربه، اشتباهات و موفقیتهای رقبای خود بیاموزید و بر اساس آنها کار کنید.
کارآفرینان میتوانند ایدههایی را برای توسعه محصول، بازاریابی، قیمتگذاری و استراتژیهای فروش جمعآوری کنند و راههایی برای بهبود طرحهای تجاری و ایدههای خود بیابند. علاوه بر این، نگاه کردن به موفقیتهای رقبا، زاویه جدیدی را برای کسبوکارها فراهم میآورد تا ترجیحات و عادات خرید مشتریان خود را بررسی کنند.
با استفاده از این اطلاعات، کارآفرینان میتوانند محاسبه کنند که به طور بالقوه میتوانند چه سهمی از بازار را پوشش دهند و چگونه مشتریان جدیدی را با یک پیشنهاد تجاری منحصر به فرد جذب کنند. در مجموع، بدون دانستن اینکه چه کسی از قبل بر بازار مسلط بوده و اکنون چه چیزی برای ارائه دارد، نمیتوانید برند خود را به عنوان چیزی جدید و منحصربهفرد برجسته سازید.
بدون دیدگاه، دیدگاه خود را در زیر اضافه کنید!