مسائل مربوط به زنجیره تأمین با همهگیری کووید 19 به یکی از مهمترین مباحث دنیای ما تبدیل شده است. همچنین در اقتصاد جهانی و در آستانه سال نو میلادی، نگرانی قابلتوجهی در مورد کمبود غذا در جهان وجود داشت. برای مثال کمبود تراشههای کامپیوتری در بسیاری از صنایع تأثیر منفی داشت. همچنین نگرانیهایی در مورد همهچیز از تأمین لیتیوم برای باتریهای خودروهای الکتریکی گرفته تا منابع غذایی رستورانها و حتی کمبود قهوه مطرح شده است. در سالهای اخیر هرگز موضوع مدیریت زنجیره تأمین تا این حد برجسته نبوده است. اینجاست که باید دوباره بپرسیم زنجیره تأمین چیست؟ مدیریت آن به چه شکل است و اصلاً این زنجیره و مدیریت چه بخشهایی دارد؟ و چرا استانداردهایی مثل ایزو 28001 برای حل چالشهای ما کارآمد هستند؟
معنای زنجیره تأمین چیست؟
معنای لغوی زنجیره تأمین در لغتنامه کمبریج به این شکل بیان شده است: سیستمی متشکل از افراد و چیزهایی که در دریافت یک محصول از محل تولید و ارسال آن به خریدار، نقش دارند. زنجیره تأمین شامل تمام فعالیتها، افراد، سازمانها، اطلاعات و منابع مورد نیاز برای انتقال یک محصول از محل تولید به مشتری است. بهعنوانمثال، در فضای کالاهای مصرفی، این احتمالاً شامل مواد خام، تولید، بستهبندی، حملونقل، انبارداری، تحویل و خردهفروشی میشود. هدف نهایی ساده است: برآوردهکردن درخواست مشتری. فریر میگوید: «با ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا در تمام اعضای زنجیره تأمین، سازمانها و کانالها با هم همکاری میکنند تا محصول را جابهجا کنند». در ضمن در زبان فارسی مدیریت زنجیره تأمین با نامهایی مثل مدیریت چرخه تأمین هم شناخته میشود.
تعریف زنجیره تأمین چیست؟
جدای از این تعریف لغتنامهای، میتوان در یک تعریف کلی گفت که زنجیره تأمین مجموعهای از عملکردها و فرآیندها است که بر بهینهسازی جریان محصولات، خدمات و اطلاعات مرتبط با منابع عرضه یا نقاط تقاضا، متمرکز است. این زنجیره در چندین لایه در شبکه تأمینکننده به مشتریان و مشتریان آن مشتریان امتداد مییابد. این کار شامل برنامهریزی زنجیره تأمین، تأمین منابع و تدارکات، تولید، توزیع، حملونقل و خدمات در یک شرکت و اکوسیستم شرکای آن است. برهمیناساس هم هست که رهبران زنجیره تأمین میتوانند عملکرد، مدیریت و فرآیند خود را برای تغییر کلیت این زنجیره تغییر دهند و اینجاست که بحث مدیریت زنجیره تأمین اهمیت مییابد.
اصطلاح زنجیره تأمین میتواند معانی و نقشهای متعددی داشته باشد. این مورد، شامل مفهوم زنجیره تأمین، فرآیند انتقال یک کالای نهایی از لحظه خرید تا لحظه رسیدن به دست مشتری میشود. این صنعت همچنین شامل حاملها و مقرراتی است که بر حملونقل کالا نظارت میکنند. بهعلاوه بحث عملکرد در زنجیره تأمین را داریم که عمل مدیریت عملیات، لاجستیک و سطوح موجودیْ بهعنوان بخشی از هماهنگی خریداران و تأمینکنندگان است. این فرآیندها و عملکردها، زمانی که بهخوبی انجام شوند، میتوانند برای هر صنعتی ارزشافزایی داشته باشند، بههمیندلیل است که مدیریت زنجیره تأمین باید جزء ضروری استراتژی کسبوکار باشد.
تعریف مدیریت زنجیره تأمین چیست؟
تقریباً هر محصولی در بازار، در نتیجه همکاری نهادهای مختلف در ایجاد یک زنجیره تأمین، تولید شده است. مدیریت زنجیره تأمین به این موضوع میپردازد که چگونه کسبوکارها، مواد خام را به محصولات نهایی تبدیل میکنند و سپس آن محصولات را توزیع میکنند. زنجیرههای تأمین، سیستمهایی هستند که سازمانها را به تامینکنندگانشان پیوند و به آنها امکان تولید و توزیع کالاها و محصولات را میدهند. این سیستمها فعالیتها، منابع و اطلاعات مختلفی را سازماندهی میکنند. آنها همچنین بهعنوان شبکههایی عمل میکنند که به یکدیگر متصل میشوند: تهیهکنندگان، شرکتهای حملونقل، انبارها، مراکز توزیع و خردهفروشان.
برای ارائه یک تصویر ساده از زنجیره تأمین، سفر یک گل رز را در نظر بگیرید و به این فکر کنید که چگونه گل رز راه خود را از یک گل فروشی به دست مشتریان – یعنی تا انتهای زنجیره تأمین – باز میکند. ابتدا یک کشاورز، دانهها را میکارد. یک بیزینس گل رز او را میخرد، آنها را به یک انبار میبرد و به یک گلفروش میفروشد. آن گلفروش هم آنها را به مشتریان میفروشد. مدیریت زنجیره تأمین برای طراحی و اجرای کارآمدترین و مقرونبهصرفهترین فرآیند زنجیره تأمین، کار میکند.
شرکتها میدانند که وقتی یک حلقه در زنجیره تأمین شکسته میشود، هزینه و زمان گرانبهایی را بههمراه دارد. بهاینترتیب، مدیریت زنجیره تأمین از استراتژیهای مختلفی برای کنترل متمرکز موجودیهای داخلی، تولید داخلی، توزیع و فروش و همچنین کاهش هزینههای غیرضروری استفاده میکند. سادهسازی فعالیتهای زنجیره تأمین نیز منجر به تولید سریعتر میشود. این به کسبوکارها اجازه میدهد تا بهتر رقابت کنند و بهنوبهخود، برای مشتریان ارزش ایجاد میکند. اطلاعات دقیق در مورد زنجیره تأمین باعث صرفهجویی در هزینه شرکتها میشود. این به تولیدکنندگان و خردهفروشان کمک میکند فقط آنچه را که میتوانند بفروشند تولید و حمل کنند. این امر هزینههای غیرضروری مرتبط با تولید، بیمه و حملونقل موجودی را که شرکت نمیتواند بفروشد، حذف میکند.
عناصر کلیدی مدیریت چرخه تأمین
مدیریت زنجیره تأمین، همانطور که از نام آن برمیآید، مدیریت یک چرخه است. این زنجیره اما دارای گرهگاههایی اساسی است که باید حتماً در مورد آن بدانید و صدالبته پیش از آزمونوخطا جایگاهشان را در فرآیند زنجیره تأمین شناسایی کنید. ما در ادامه علاوه بر برشمردن عناصر کلیدی مدیریت زنجیره تأمین، نحوه کار این زنجیره را در پنج بخش بیان کردهایم تا شما بدانید در این شیوۀ مدیریت، معنای مدیریت چیست و اصلاً زنجیره تأمین را چه چیزی میسازد.
لجستیک شبکه
اولین و شاید مهمترین عنصر در مدیریت زنجیره تأمین، لجستیک شبکه است. از استخراج مواد خام تا تحویل محصول نهایی، زنجیرههای تأمین معمولاً شامل شبکه بزرگی از تأمینکنندگان، تولیدکنندگان و فروشندگان منفرد میشود که تنها در مشارکت مشترک خود در زنجیره تأمین یک کسبوکار خاص به هم متصل هستند. مدیران زنجیره تأمین، مسئولیت اطمینان از عملکرد روان این شبکه را بر عهده دارند، بهطوریکه هر اجراکنندهای بداند که چه زمانی به حضور آنها نیاز است و زمان، اطلاعات و پول نقد لازم برای تحویل کالاها باید در چه زمانی توسط آنها تأمین شود.
اگر یک تأمینکننده یا تولیدکننده نتواند وظایف خود را در زمان تعیینشده انجام دهد، این تاخیرها از بقیه زنجیره عبور میکنند و باعث هزینههای اضافی میشوند و بهطور بالقوه به تصویر کسبوکار شما آسیب میرسانند. این بدان معناست که مدیران زنجیره تأمین باید پیشگیرانه زنجیرههای خود را در برابر اختلالات احتمالی ایمن کنند. در سالهای اخیر، تولید بهموقع بهطور فزایندهای محبوب شده است. با سختتر کردن برنامههای تولید و تحویل کالاها تا حد امکان، کسبوکارها بهدنبال ایجاد کارایی بیشتر در فرآیند تدارکات خود هستند. این امر مستلزم ایجاد شبکههای چابک و سریع، توسط مدیران زنجیره تأمین است که میتوانند بهطور مؤثر با نوسانات عرضه و تقاضا سازگار شوند.
عرضه و تقاضا
مقصد نهایی هر زنجیره تأمین یک مصرفکننده است – چه این مصرفکننده یک بیزینس دیگر باشد یا یک عضو از مردم. از آنجایی که تقاضا برای محصولات بهندرت ثابت میماند، مدیران زنجیره تأمین وظیفه دارند اندازهگیری و پیشبینی مقدار مورد نیاز یک محصول و تطبیق تولید را بر اساس آن انجام دهند. برای مثال KFC در سال 2018 یک اختلال را در کار خود کشف کرد، زمانی که یک اختلال در تحویل باعث شد بیش از دو سوم رستورانهایش به تولید ناکافی محصول خود برسند، تولید ناکافی محصول شما – بهطوری که بخشی از خریداران بالقوه وقتی چیزی را از شما میخواهند به آن دسترسی پیدا نکنند – باعث آسیب مالی و اعتبار میشود. خلاصه که فروشگاههای KFC بهمدت یک هفته تعطیل شدند – که منجر به تمسخر گسترده شد و هر روز نزدیک به 1 میلیون پوند از آنها کم شد.
از طرفی تولید بیشازحد محصول شما – ایجاد سهام اضافی که ارزش خود را از دست میدهد یا در واقع غیرقابلاستفاده میشود – بههمینترتیب به نتیجه کسبوکار آسیب میزند. مدیریت این خطراتِ مرتبط با تقاضا، اغلب شامل تجزیهوتحلیل بازار و همچنین مدیریت مالی هوشمند میشود تا جریانهای نقدی بهدرستی انجام شود و در صورت اختلال شدید در تقاضا، بتوان بهراحتی به آن دسترسی داشت.
مدیریت مالی
در هر زمان معین، درصد زیادی از منابع مالی اکثر کسبوکارها احتمالاً به زنجیره تأمین آنها گره خورده است. از همان مرحله اول تولید، قطعات – و نیروی کار مورد نیاز برای تولید آنها – نیاز به پرداخت هزینه دارند، و این مورد پتانسیلی جدی برای گرهخوردن و فرسایش منابع مالی در بلاکهای زنجیره ایجاد میکند. مدیریت زنجیره تأمین شامل حصول اطمینان از این مورد است که هزینهها تا حد امکان پایین نگه داشته میشود و بودجهها رعایت میشوند. این امر مستلزم جستجوی مداوم راههایی برای کاهش هزینهها و بهبود کارایی است – چه از طریق تغییر تامینکنندگان، مذاکره مجدد در معاملات یا بهسادگی یافتن راههای موثرتر برای ساختار شبکه. فقط یادتان باشد قرار نیست فقط با کمکردن حقوق کارگران یا استثمار نیرو و زندگی آنها، به خودتان نام یک مدیر موفق را بدهید.
مدیریت زنجیره تأمین همچنین شامل اطمینان از اینکه جریان نقدینگی به طور کارآمد به افراد مناسب در زمان مناسب میرسد و هرگز در سیستم مسدود نمیشود، هم میشود. اگر جریان نقدی حتی برای مدت کوتاهی مختل شود، تاخیرهای بعدی باعث ایجاد هزینههای اضافی میشود و یک حلقه بازخورد ناکارآمدی ایجاد میکند که پتانسیل فلجکردن یک شرکت را دارد.
کیفیت و دقت نظر
دقت لازم باید در هر مرحله از زنجیره تأمین تضمین شود، و مدیران زنجیره تأمین وظیفه دارند از این امر اطمینان حاصل کنند. این شامل درک و انتخاب دقیق این است که منابع از کجا خریداری میشوند، چگونه با تأمینکنندگان برخورد میشود و تأثیر اخلاقی و ایمنی این فرآیند چیست. اچاندام، آدیداس و نایکی همگی در سالهای اخیر با انتقاد مواجه شدهاند، زیرا آنها از سمت جنبش صلح سبز به همکاری با تامینکنندگانی که مواد شیمیایی سمی را به رودخانههای چین میریزند، متهم شدهاند.
تقاضای مصرفکننده برای شیوههای پایدارتر بهسرعت در حال افزایش است. بسیاری درحالحاضر مایلند برای محصولاتی که دارای منابع اخلاقی بیشتری هستند، هزینه بیشتری بپردازند. این امر مدیران زنجیره تأمین را با چالش یافتن راههای مناسب مالی برای بهبود کیفیت تامینکنندگان خود و نوآوری بهگونهای که پلاستیک، روغن پالم و موارد مشابه از محصولاتشان حذف شود، وادار میکند. بههمینترتیب، صرفاً حفظ و بهبود کیفیت منابع – و در نتیجه محصول نهایی – حیاتی است. از آنجایی که مدیران زنجیره تأمین در تلاش هستند تا بهطورمستمر هزینهها را کاهش دهند و کارایی را بهبود بخشند، کیفیت یکی از نگرانیهای مهم است، زیرا قطعکردن منابع میتواند اثرات خارجی مرگباری داشته باشد.
تکنولوژی
امروزه هیچ زنجیره تأمینی، بدون کمکهای فنی قابلتوجه نمیتواند کار کند و مدیریت زنجیره تأمین شامل مهار و سادهسازی این فناوری برای نیازهای خاص یک زنجیره خاص است؛ چه مدیریت امور مالی برای اطمینان از جریانهای نقدی کارآمد باشد و چه بهمنظور ایجاد افقی مشخص در زنجیره تأمین بهگونهای که دقت و اهتمام حفظ شود و کلاهبرداران خنثی شوند، هر عنصر زنجیره تأمین در دنیای امروز از اهرم هوشمند فناوری، سود میبرد.
81% از مدیران زنجیره تأمین گزارش میدهند که تجزیهوتحلیل دادهها کمکی حیاتی به کاهش هزینهها میکند و مطالعه گروه مشاور بوستون در سال 2016 نشان داد که استفاده از فناوریهای زنجیره تأمین دیجیتال باعث میشود در دسترسبودن محصول 10% بالاتر برود و این کار 25% هم پاسخ سریعتر به تغییرات بازار ایجاد میکند. با بلوغ فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و بلاکچین، مدیریت زنجیره تأمین بهطورفزایندهای شامل استفاده هوشمندانه از فناوری برای بهبود کارایی زنجیره تأمین و یافتن راههای جدید رشد برای کسبوکارها میشود. مدیران زنجیره تأمین باید قهرمان این فناوریها باشند.
استاندارد مدیریت زنجیره تأمین
با توجه به اینکه زنجیره تأمین یک زنجیره بسیار بزرگ و یک شبکه از عناصر مرتبط به یکدیگر است، تعریفکردن استانداردهایی که بتوان از طریق آن نگاهی کلنگر به این زنجیره داشت از مهمترین کارهایی است که هر نهادی باید انجام دهد. در همین راستا، استاندارد ایزو 28001 یک استاندارد بینالمللی است که الزامات سیستم مدیریت امنیت برای زنجیره تأمین را تعریف میکند. این استاندارد بینالمللی گزینهای را برای ایجاد و مستندسازی سطح معقول امنیت در داخل زنجیرههای تأمین بینالمللی و اجزای سازنده آنها برای سازمانها فراهم میآورد. استاندارد ایزو 28001 سازمانها را قادر میسازد تا تصمیمات مبتنی بر ریسک بهتری را در مورد امنیت در این زنجیرههای تأمین بینالمللی اتخاذ کنند.
همچنین هدف این استاندارد، هماهنگی و تکمیل چارچوب استانداردهای سازمان جهانی گمرک برای امنیت و تسهیل تجارت جهانی است. برای بنگاههایی که در حلقههای زنجیره تأمین وقفه دارند یا با مشکلات امنیتی مواجهند – گواهینامه سیستم مدیریت امنیت زنجیره تأمین ایزو 28001 از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، تا خطرات ناشی از زنجیره تأمین را بهدرستی تشخیص دهند و آنها را بهطور مؤثر مدیریت کنند. شما چه ایزوهای دیگری را میشناسید و بهنظرتان نبود این ایزوها میتواند چه تأثیر منفی و خساراتی را به زنجیره وارد کند؟
بدون دیدگاه، دیدگاه خود را در زیر اضافه کنید!