دلایل زیادی برای شکست استارت آپ وجود دارد. به همان اندازه که این موضوع تلخ است؛ شنیدن علت های شکست کسب و کارهای کوچک یا استارتاپی، به شما آمادگی لازم برای شروع قدرتمند را میدهد. تحقیقات نشان داده است حدود 70 درصد استارت آپها معمولاً در عرض 20 ماه پس از تأمین مالی شکست میخورند. باتوجه به نرخ شکست بالا، برای شما بهعنوان یک کارآفرین مهم است که متداولترین عوامل شکست استارت آپ ها را بدانید تا بتوانید از آنها اجتناب کنید. این شناخت یک گام مهم در مدیریت کارآفرینی مؤثر است. در ادامه ما دلایل شکست استارت آپ و اشتباهاتی که در یک کسبوکار باید از آنها دوری کرد را بررسی میکنیم.
علل شکست استارت آپ ها
دلایل شکست استارت آپ از تناسب نادرست بازار محصول، کاهش سرمایه، شراکت بد، موانع نظارتی گرفته تا استخدام نامناسب و بسیاری موارد دیگر متفاوت است. در ادامه ما مهمترین علل شکست استارت آپ ها را با مثال برای شما جمعآوری کردهایم.
نقش عدمتوجه به نیاز به بازار در شکست استارت آپ
بدیهی است که رایجترین دلیل شکست استارت آپ، عدم نیاز بازار به محصول یا خدماتی است که ارائه میکنند. این دلیل فیل شدن استارت آپ را میتوان به فرآیند معکوسی نسبت داد که اکثر کارآفرینان هنگام راهاندازی کسبوکار از آن پیروی میکنند و به جای «شناسایی مشکل -> یافتن راهحل -> ساخت محصول -> کسب درآمد از آن» کارآفرینان مسیر زیر را طی میکنند: «ساخت یک محصول -> شناسایی مشکل مربوط به محصول -> همسو کردن راهحل -> کسب درآمد از آن».
مشکل این فرآیند این است که کارآفرین ممکن است چیزی بسازد که هیچکس به آن نیاز ندارد یا بدتر از آن، سرمایه خود را وقف چیزی کند که از قبل در بازار وجود دارد. برای مثال: زمانیکه Google Glass منتشر شد، محصولی نوآورانهای بود که هیچکس قبلاً آن را ندیده بود. بااینحال، باوجوداینکه محصول جدید و متفاوت بود، بازار کافی برای آن وجود نداشت. مردم تمایلی به استفاده از عینک با صفحهنمایش در آن نداشتند و بهسرعت مشخص شد که محصول موفقی نخواهد بود. درنتیجه، عینک گوگل شکست خورد و تنها دو سال پس از عرضه آن، گوگل اعلام کرد دیگر نسخه مصرفی این عینک را تولید نمیکند.
برای جلوگیری از این اتفاق، مهم است که قبل از صرف زمان و هزینه برای توسعه محصول یا خدمات، از وجود بازار برای محصول یا خدمات اطمینان حاصل کنید. شما میتوانید این کار را با پر کردن بوم پیشنهاد ارزش، انجام تحقیقات عمیق در بازار و یافتن تناسب مشکل-راهحل و تناسب محصول-بازار انجام دهید.
بحران مالی و شکست استارت آپ
پول مایه حیات هر کسبوکار بهخصوص استارت آپها است. منبع کلیدیای که در راهاندازی کسبوکار و کمک به رشد آن نقشی حیاتی دارد. اگر یک استارت آپ پول کافی نداشته باشد، بهسرعت با مشکل مواجه میشود. بنابراین بحران نقدینگی یکی از رایجترین عوامل شکست استارت آپ ها است. یک استارتآپ به دلایل زیر ممکن است با کمبود نقدینگی مواجه شود:
- عدم جذب سرمایه جدید
- تخصیص بد منابع
- سوء مدیریت بودجه
- خرج کردن بیشازحد
- کمبود درآمد
- سرمایهگذاران پول خود را بیرون میکشند
یکی از نمونههای استارتاپی که با مشکلات جریان نقدی مواجه شد، Skully است. Skully یک استارتآپ کلاه ایمنی موتورسیکلت بود که بهدلیل خرجکردن و سوء مدیریت بودجه خود، با مشکل مواجه شد. این شرکت 15 میلیون دلار در چهار دور سرمایه جمعآوری کرد، اما نتوانست پول خود را بهخوبی مدیریت کند و پول نقدش تمام شد. در سال 2016، شرکت مجبور شد اکثر کارکنان خود را اخراج کند و فعالیتهای خود را تعطیل کند. شرکت پولش تمامشده بود و نمیتوانست بودجه بیشتری جذب کند (به دلیل درگیری با سرمایهگذاران اولیه). درنهایت این کسبوکار نتوانست تولید کلاه ایمنی 2000 دلاری خود را تکمیل کند و در سال 2016 اعلام ورشکستگی کرد. برای جلوگیری از شکست استارت آپ به دلیل کمبود نقدینگی، مطمئن شوید:
- شما روی امور مالی خود کنترل دارید و عاقلانه خرج میکنید،
- شما برنامهای برای نحوه جمعآوری وجوه بیشتر در صورت نیاز دارید (اشاره: تمرکز بر باند پول نقد)،
- مدل درآمد شما سالم است.
بسیاری از استارتآپهای ناموفق سرمایه خود را به حوزههای اشتباهی اختصاص دادهاند، بنابراین بسیار مهم است نیازهای اساسی کسب و کار کوچک خود را شناسایی کنید و بودجه خود را ابتدا به آنها اختصاص دهید.
عدم توجه به بازار رقابتی و شکست استارت آپ
باتوجه به اینکه امروزه رقابت بسیار زیادی در همهجا وجود دارد، شما چقدر به همهچیز مانند محصول، بازار، رقبای خود و غیره توجه دارید؟ ممکن است احساس کنید چون شما این ایده را وارد بازار کردهاید، رقابت نمیتواند برای استارتاپ شما مشکل بزرگی باشد. باید این هشدار را بدهیم بودن رقیب یک تهدید واقعی برای هر کسبوکاری است و اگر مراقب نباشید میتواند بهسرعت منجر به شکست استارت آپ شما بشود. درواقع، در مطالعهای که CB Insight انجام داده است، حدود 20 درصد از استارت آپها رقابت را دلیل اصلی شکست خود عنوان کردند.
این رقابت میتواند از سمت یک تازهوارد به بازار شما باشد که محصول یا خدمات بهتری ارائه میکند یا یک استارتاپ دیگر که میتواند بهتر از شما کار کند. رقیب هر کس که باشد، اگر آمادگی مقابله با آن را نداشته باشید، میتواند بهسرعت باعث فیل شدن استارت آپ شما بشود.
مثال بزرگ شکست استارت آپ بهدلیل رقابت زیاد، Digg است. دیگ یک وبسایت خبری اجتماعی بود که به کاربران اجازه میداد محتوای خود را ارسال کنند و در مورد آن نظر بدهند. این شرکت در اوایل 2000 بسیار محبوب بود، اما با افزایش رقابت از سوی دیگر سایتهای خبری اجتماعی مانند ردیت و توییتر، در سال 2012 دیگ نتوانست دوام بیاورد و درنهایت Betaworks آن را خرید. بنابراین یکی از علل موفقیت استارت آپ ها، زیر نظر گرفتن رقابت و آمادگی برای تنظیم برنامههای خود در بازار رقابتی امروز است. در این راستا، یکی از مواردی که برای محافظت از کسبوکار خود میتوانید در نظر بگیرید، دستورالعملهای ایزو 56000 برای مدیریت نوآوری است.
مدل کسبوکار غیرقابل دوام
مدل کسبوکار نحوه عملکرد و کسب درآمد یک شرکت است. ستون فقرات هر کسبوکاری را تشکیل میدهد و برای موفقیت شرکت این مدل باید قوی و پایدار باشد. نداشتن مدل کسبوکار مناسب درنهایت باعث شکست استارت آپ میشود. منظور از مدل با دوام، مدلی است که میتواند درآمد کافی برای پوشش هزینهها ایجاد کند و درنهایت سودی به همراه داشته باشد که بتواند در بلندمدت کسبوکار را حفظ کند. کسبوکار شما میتواند یکی از چندین نوع مدل کسبوکار موجود را انتخاب کند. اما این مدل باید متناسب با شرکت، محصول و مخاطبان هدف شما باشد. همچنین باید مقیاسپذیر باشد تا بتوانید با گسترش پایگاه مشتری خود رشد کنید.
نمونهای از چنین شکستی، استارتاپ تجارت الکترونیک Peppertap.com است. این شرکت مدل کسبوکار خود را حول محور تحویل آنلاین مواد غذایی در هند ساخته است. اما زمانیکه مجبور شد با واقعیت زیرساختهای کشور روبرو شود، با مشکل مواجه شد. آنها بهجای راهی که رقبای خود در پیش گرفتند، تصمیم گرفتند به شهرهای ردیف 2 و رده 3 خدماترسانی کند. اما این کار هم با توجه به عدم امکانات این شهرها دشوار بود. درنهایت هزینههای بالای تحویل در این شهرها، موجب شکست استارت آپ Peppertap.com در سال 2016 شد.
بنابراین توسعه یک مدل کسبوکار بادوام برای جلوگیری از شکست استارت آپ ضروری است. این یعنی داشتن درک روشنی از بازار هدف، مشتریان و صنعت خود. شما همچنین باید هزینههای مرتبط با مدل کسبوکار خود را درک کنید و برنامهای برای درآمدزایی داشته باشید.
عدم صلاحیت تیم و شکست استارت آپ
خوب بودن یک استارتاپ را خوب بودن تیم آن مشخص میکند. این یعنی شما باید تیمی با مهارتها و تجربه لازم برای اجرای طرح کسبوکار خود داشته باشید. اگر تیم شما صلاحیت نداشته باشد، موفقیت استارتاپ شما دشوار خواهد بود. در موارد زیر میتوانید انواع بیکفایتیهای یک تیم را که باعث شکست استارت آپ میشود مشاهده کنید:
- مدیریت بد: اگر تیم شما بهخوبی مدیریت نشود، انجام کارها و پیشرفت کاری چالشبرانگیز خواهد بود. چیزی که میتواند منجر به عدم هدایت صحیح و سردرگمی بین اعضای تیم شود.
- فقدان مهارت: اگر تیم شما مهارتهای لازم برای اجرای طرح تجاری شما را نداشته باشد، احتمالاً با مشکل مواجه خواهید شد. مطمئن شوید که تیمی دارید که مهارتها و تجربه لازم برای موفقیت را دارد.
- فقدان تجربه: استارتآپها اغلب شکست میخورند چون ترکیب مناسبی از تجربههای لازم را در تیم خود ندارند. اگر تیم شما بهاندازه کافی باتجربه نباشد، احتمالاً مرتکب اشتباهاتی خواهید شد که میتوانند گران تمام شوند.
- عدم وفاداری به تیم: در فرهنگ استارت آپی روابط و اعتماد نقش مهمی ایجاد میکنند. اگر به تیم خود وفادار نباشید، ایجاد یک کسبوکار موفق دشوار خواهد بود.
نمونهای از شکست استارت آپ به دلیل عدم تجربه، Theranos است. این شرکت توسط الیزابت هولمز تأسیس شد. او در 19 سالگی دانشگاه استنفورد را رها کرد تا شرکت خود را راهاندازی کند. این شرکت قول داده بود صنعت آزمایش خون را با فناوری جدید خود متحول کند، اما برخلاف آن عمل کرد. مدیرعامل و تیم مؤسس متهم به دروغگویی و به دست آوردن سرمایههای میلیونی از طریق ادعاهای واهی شدند.
درواقع، این شرکت آزمایشهایش را با همان روشهای سنتی انجام میداد، نه با استفاده از فناوری جدیدی که توسعهداده بود. این استارتاپ بهدلیل کمبود تجربه و وعدههای متورم شکست خورد. برای جلوگیری از افتادن در دامی مشابه، تحقیق خود را انجام دهید، یک طرح تجاری محکم داشته باشید و در مورد پتانسیل شرکت خود واقعبین باشید.
چالشهای حقوقی
قوانین نقش زیادی در تجارت دارند. استارتاپها باید اطمینان حاصل کنند که به تمام قوانین و مقررات صنعت خود آگاه هستند. همچنین باید بر هرگونه تعرفه، منطقهبندی و حفاظت از محیطزیست که ممکن است در مورد آنها اعمال شود، پایبند باشند.
یکی از شرکتهایی که با مشکل قانونی مواجه شد Coolest Cooler بود. اگرچه این کمپین کیک استارتر بیشاز 13 میلیون دلار جمعآوری کرد، اما درنهایت نتوانست با افزایش تعرفههای دولت ایالاتمتحده بر محصولات وارداتی از چین، همراهی کند. چیزی که باعث تأخیر در تولید شد و بسیاری از مشتریان را ناراضی کرد. بنابراین مهم است که قبل از شروع کسبوکار خود، چشماندازهای قانونی را بهوضوح درک کنید. برای جلوگیری از شکست استارت آپ استخدام یا مشورت با یک وکیل، برای فهمیدن مجوزها و بیمههای لازم، بسیار مهم است. همچنین داشتن گواهینامه ایزو میتواند در این مسیر به شما کمک کند.
محصول اشتباه
شما باید زمانی محصول خود را وارد بازار کنید که تقاضا یا نیاز آن احساس شده باشد. راهاندازی خیلی زود یا خیلی دیر برای کسبوکارها مضر باشد. برای جلوگیری از شکست استارت آپ اطمینان حاصل کنید که تقاضا برای محصول یا خدمات شما وجود دارد و تیم مناسبی برای اجرای چشمانداز خود دارید.
حدود 10 درصد از شکستهای استارتآپها بهدلیل عرضه بیموقع محصول است. برایمثال جاوا یک محصول اشتباه بود که در ابتدا برای تلویزیون تعاملی طراحیشده بود، اما بازار برای آن آماده نبود. درنتیجه، تیم مجبور شد بر روی ایجاد یک مرورگر وب متمرکز شود که بتواند اپلتهای جاوا را اجرا کند.
مسائل مربوط به سرمایهگذار
سرمایهگذاران میتوانند هم بهترین دوست و هم بدترین دشمن یک استارت آپ باشند. آنها بودجهای را فراهم میکنند که به استارتاپ ها اجازه رشد میدهد، اما میتوانند کنترل زیادی بر شرکت داشته باشند. یکی از مسائل رایج کسبوکارهای کوچک زمانی ایجاد میشود که سرمایهگذاران سعی میکنند بیشازحد در عملیات روزانه آنها دخالت کنند. اتفاقیکه اصلا برای کارآفرینان خوشایند نیست.
مشکل دیگر زمانی است که سرمایهگذاران شرایط و ضوابط زیادی را در قراردادهای سرمایهگذاری خود لحاظ میکنند. این امر میتواند جذب سرمایه اضافی یا فروش شرکت را برای استارت آپها دشوار کند. بنابراین برای اینکه از شکست استارت آپ خود جلوگیری کنید، قبل از اینکه پشت میز مذاکره با سرمایهگذار بنشینید، باید در مورد مدت، قراردادهای سرمایهگذاری و ارزش شرکت خود اطلاعات کافی داشته باشید. پس، وکلا و سایر متخصصان را استخدام کنید تا در این روند به شما کمک کنند.
مشکلات تیمی و داخلی
مهم نیست که افراد چقدر با استعداد و ماهر هستند، اگر آنها نتوانند باهم کار کنند، تلاشهای شما بینتیجه میشوند. استارتآپها توسط تیمها ساخته میشوند و اگر اعضای تیم باهم هماهنگ نباشند، تأثیری منفی بر فرهنگ، بهرهوری و روحیه شرکت میگذارند. چیزی که در مورد استارتاپ Housing.com اتفاق افتاد.
راهول یاداو، یکی از بنیانگذاران و مدیرعاملان این شرکت، بهخاطر رفتار فرسایشی و متکبرانهاش معروف بود. او میخواست شرکت را به مسیری متفاوت از آنچه در ابتدا قرار بود، ببرد. تصمیمی که باعث بحثهای زیادی میان دیگر اعضای تیم شد. این رفتار او تنش زیادی در تیم و سرمایهگذاران ایجاد کرد و درنهایت منجر به اخراج او از شرکت شد.
مسائل مربوط به قیمتگذاری
مشتریان همیشه دنبال یک معامله خوب هستند و اغلب گزینه ارزانتر را انتخاب میکنند، حتی اگر آن گزینه لزوماً محصول بهتر نباشد. برای جلوگیری از شکست استارت آپ، باید قبل از تعیین قیمت کالا یا خدمات خود، شخصیت مشتری و قدرت خرید او را درک کنید. اگر قیمت محصول خود را خیلی بالا ببرید، مشتریان بالقوه را از دست خواهید داد. اگر قیمت آن را خیلی پایین بیاورید، سود کافی برای حفظ کسبوکار خود نخواهید داشت.
Utrip یک نمونه عالی از شرکتی است که قیمتگذاری اشتباه باعث شکست استارت آپ آنها شد. استارتاپی برای برنامهریزی سفر که از هوش مصنوعی و توصیههای کاربر، برای ایجاد برنامههای سفر سفارشی برای مسافران استفاده میکرد. بااینحال، مدل درآمدی آنها از هزینههای مربوط به فروش، بازاریابی و زنده نگهداشتن موتور توصیه پشتیبانی نمیکند. بنابراین سال 2019، هفت سال پس از شروع، این کسبوکار بسته شد.
سؤالات کلیدی
از دلایل اصلی شکست کسبوکارهای کوچک میتوان به عدم تحقیق، نداشتن مدل کسبوکار، نداشتن بودجه تجاری موردنیاز و سوء مدیریت مالی اشاره کرد.
مدل کسبوکار نحوه عملکرد و کسب درآمد یک شرکت را تعیین میکند و باید متناسب با شرکت، محصول و مخاطبان هدف شما باشد. در غیر این صورت میتواند باعث شکست استارت آپ شما بشود.
قیمتگذاری اشتباه یکی از دلایل شکست استارت آپها میتواند باشد.، پس قبل از تعیین قیمت کالا و خدمات خود، در مورد شخصیت مشتری و قدرت خرید او تحقیق کنید.
بدون دیدگاه، دیدگاه خود را در زیر اضافه کنید!