تبلیغات چیست و بهترین نوع تبلیغ کدام است؟ انواع روش‌های تبلیغات

تبلیغات چیست و بهترین نوع تبلیغ کدام است؟ + انواع روش‌های تبلیغات

وقتی کلمه تبلیغات را می‌شنوید، چه تصویری در ذهنتان شکل می‌گیرد؟ آیا به تبلیغات بنری در وب‌سایت موردعلاقه خود فکر می‌کنید یا یاد بیلبوردهای کنار بزرگراه و پوسترهای ایستگاه‌های مترو می‌افتید؟ تبلیغات در دنیای امروز ما آن‌قدر متنوع و هوشمندانه شده است که گاهی پیدا کردن مصداق دقیق برای آن چالش‌برانگیز می‌شود.

واقعیت این است که هرچند در گذر زمان تبلیغات شکل‌های متنوعی به خودش گرفته است، اما همچنان نیاز به تبلیغات و فاکتورهایی که یک تبلیغ باکیفیت را می‌سازند، ثابت باقی‌مانده‌اند. ما برای مدیریت بازاریابی مؤثر نیاز داریم که انواع تبلیغات را به‌خوبی بشناسیم و بدانیم بهترین نوع تبلیغ کدام است؟ چیزی‌که در این مقاله قصد داریم به آن بپردازیم.

تبلیغات چیست؟

تبلیغات چیست؟

تبلیغات عبارت است از ایجاد پیام و استفاده از تکنیک‌های مختلف روان‌شناختی برای ترغیب و تشویق افراد به خرید یک محصول یا خدمات. تبلیغات یکی از قدیمی‌ترین انواع بازاریابی است و هدف آن تأثیرگذاری بر اقدامات مخاطبان خود برای خرید، فروش یا انجام کاری مطابق با نیاز شرکت تبلیغ‌کننده است. تبلیغات خوب به‌گونه‌ای طراحی ‌شده است که بسیار تأثیرگذار و به‌یادماندنی باشد.

تبلیغات چگونه کار می‌کند؟

تبلیغات چگونه کار می‌کند؟

تبلیغات یک اصل ساده دارد، علاقه‌مند کردن مردم به محصولی که فروخته می‌شود. پس از برانگیختن علاقه، هدف متقاعد کردن مردم برای خرید محصول است، حتی اگر قبلاً یک‌بار هم به خرید آن فکر نکرده باشند. درواقع تبلیغات با استفاده از روانشناسی برای تأثیرگذاری بر طرز فکر و احساس مردم در مورد یک محصول یا خدمات کار می‌کنند.

بسته به اهداف کمپین تبلیغاتی شما، تبلیغات می‌تواند به روش‌های مختلفی برای شرکت شما کار کند:

  • برای افزایش آگاهی از برند خود
  • برای جذب مشتریان بالقوه به سمت کسب‌وکار خود
  • برای ارتقای فروش محصولات جدید و موجود
  • برای معرفی یک محصول یا خدمات جدید به بازار
  • برای متمایز کردن محصول خود از رقبا

تبلیغات می‌تواند به روش‌های مختلف اجرا شود، که در ادامه به معرفی آن و بهترین نوع تبلیغات خواهیم پرداخت.

تبلیغات در مقابل بازاریابی

تبلیغات در مقابل بازاریابی

بازاریابی تصویر بزرگی از نحوه برنامه‌ریزی و مدیریت یک شرکت، برای افزایش آگاهی از برند و متقاعد کردن مشتریان برای خرید را تشکیل می‌دهد. تبلیغات زیرمجموعه‌ای از بازاریابی است که اصطلاحی برای برقراری ارتباط با مخاطبان شماست. بازاریابی از چندین کانال مختلف انجام می‌شود، مانند:

  • رسانه‌های اجتماعی
  • بازاریابی ایمیلی
  • روابط عمومی
  • سئو
  • تبلیغات پولی

یکی از وظایف مدیر بازایابی ایجاد یک استراتژی بازاریابی فراگیر است که معمولاً شامل یک طرح تبلیغاتی هم می‌شود. بخش تبلیغات روی فرآیند خاص ایجاد و انتشار پیام‌های متقاعدکننده زوم می‌کند تا مشتریان را وادار به اقدام کند.

روش‌های تبلیغات

روش‌های تبلیغات

در طول زمان، تبلیغات همیشه در حال تغییر بوده است و همواره سعی داشته با استفاده از روش‌های گوناگون خودش را با سبک زندگی آدم‌ها وقف دهد. همان‌طور که به‌مرور عادات خرید و شیوه وقت‌گذراندن افراد تغییر کرده است، روش‌های تبلیغاتی هم شکل‌های مختلفی به خود گرفته‌اند. برای مثال اگر تقریباً 140 سال پیش، کارت‌پستال‌ها جدیدترین شکل تبلیغات بودند، امروزه برندها در حال ادغام هوش مصنوعی در پلتفرم‌های بازاریابی و فروش خود هستند تا بتوانند در سریع‌ترین زمان بیشترین تأثیر را ایجاد کنند.  امروزه بازاریابان از انواع روش‌های تبلیغاتی زیر استفاده می‌کنند:

  1. تبلیغات چاپی
  2. بیلبوردها و تبلیغات حمل‌ونقل عمومی
  3. آگهی‌های بازرگانی تلویزیون
  4. رادیو
  5. ایونت‌های تبلیغاتی
  6. ایمیل مارکتینگ
  7. تبلیغات آنلاین

در ادامه به بررسی دقیق‌تر هریک از این شیوه‌های تبلیغاتی خواهیم پرداخت

1. تبلیغات چاپی

1. تبلیغات چاپی

تبلیغات چاپی به پوسترها، بولتن‌ها، بروشورها و سایر تبلیغات چاپ‌شده در آگهی‌های روزنامه و مجلات اشاره دارد. بااینکه نحوه طراحی و مصرف تبلیغات چاپی در طول سال‌ها تغییر کرده است، اما همچنان این شیوه یکی از روش‌های تبلیغاتی ثابت بوده است که هنوز هم تأثیرگذار است. البته در نظر داشته باشید که برخلاف تبلیغ در رسانه‌های دیجیتال، تبلیغ‌های چاپی را نمی‌توان به‌وضوح ردیابی و نتایج آن‌ها را تجزیه‌وتحلیل کرد.

2. بیلبوردها و تبلیغات حمل‌ونقل عمومی

2. بیلبوردها و تبلیغات حمل و نقل عمومی

تبلیغ بر روی بیلبورد تقریباً شبیه تبلیغات چاپی است که در مقیاس بسیار بزرگ‌تری انجام می‌شود. بااین‌حال ویژگی‌هایی مانند اندازه، طراحی، قرارگیری و هزینه تبلیغات بیلبورد و حمل‌ونقل عمومی را با تبلیغات چاپی معمولی متفاوت می‌کنند. بیلبوردها معمولاً با کلماتی کم یا بدون کلمه طراحی می‌شوند تا بینندگان هنگام عبور با ماشین یا مترو، زمان لازم را برای دریافت پیام را داشته باشند.

3. تبلیغات تلویزیونی

تبلیغات تلویزیونی تبلیغات کوتاهی هستند که توسط شرکت‌ها و سازمان‌هایی که به دنبال جذب مخاطبان یک برنامه تلویزیونی خاص هستند، ساخته‌وپرداخته می‌شوند. تبلیغات تلویزیونی گستره وسیعی دارند (میلیون‌ها) و تجربه تبلیغاتی چند حسی را برای بینندگان فراهم می‌کنند، کاری که تبلیغات چاپی و برخی از تبلیغات دیجیتال قادر به  انجام آن نیستند. بااین‌حال هزینه بسیار زیاد این نوع از تبلیغات، استفاده از آن را برای بسیاری از بیزینس‌ها غیرممکن می‌کند.

4. رادیو

تبلیغات رادیویی به تبلیغاتی گفته می‌شود که در این رسانه و بین برنامه‌های متنوع آن پخش می‌شود. این روش تبلیغاتی که از سال 1920 وجود داشته است، به‌ویژه برای تبلیغات محلی و منطقه‌ای بسیار تأثیرگذار است. امروزه تبلیغات پادکست روشی مشابه اما مؤثرتر است.

5. ایونت‌های تبلیغاتی

رویدادها (هم حضوری و هم مجازی) فرصت‌هایی برای ارتباط با مخاطبان در حین تبلیغ برند و محصولات شما هستند. شما می‌توانید رویداد خود را در قالب یک کنفرانس، وبینار، میزگرد یا ناهار میزبانی کنید. شکل دیگری از تبلیغات رویداد، حمایت مالی از یک رویداد یا خرید غرفه در یک کنفرانس یا نمایشگاه تجاری است. این کار هزینه کمتری نسبت به میزبانی رویداد دارد و همچنان می‌توانید با مخاطبان خود تعامل کنید و برند خود را تبلیغ کنید.

6. پست مستقیم

تبلیغات پستی مستقیم شامل کارت‌پستال‌ها، جزوه‌ها و کاتالوگ‌هایی است که مستقیماً به خانه‌های مخاطبان شما پست می‌شوند. استراتژی تبلیغات پست مستقیم مخاطب قرار دادن شخصی افراد برای برقراری ارتباط صمیمانه و ویژه است. البته این شیوه با توجه به هزینه‌ای که برای آماده کردن محصول موردنظر و همچنین پست آن نیاز دارید، هزینه‌بر است. یکی دیگر از استراتژی‌های پست مستقیم، پست الکترونیکی است،که در بخش تبلیغات آنلاین بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

7. تبلیغات آنلاین

تبلیغات آنلاین

 امروزه بیش از 4 میلیارد نفر از اینترنت استفاده می‌کنند که از افزایش 300 درصدی کاربران آن، نسبت به سال 2005 خبر می‌دهد. البته همان‌طور که می‌دانید استفاده از اینترنت به‌شدت در حال افزایش است و هرگز رشد آن متوقف نمی‌شود. بنابراین اگر به تبلیغ آنلاین اعتقاد ندارید، بسیاری از مخاطبان خود را از دست خواهید داد.

اینترنت نه‌تنها به شما امکان دسترسی مستقیم به بیش از نیمی از جمعیت را می‌دهد، بلکه روش‌ها و کانال‌های تبلیغاتی بسیاری را هم در اختیار شما قرار می‌دهد. در حال حاضر بازاریابان کانال‌های تبلیغاتی مختلفی با بودجه‌های متعدد، برای دسترسی به مخاطبان خود در اختیار دارند.  همچنین ابزارهای متعددی وجود دارند که می‌توانند به آن‌ها در اجرای استراتژی‌های تبلیغاتی کمک کنند. در ادامه رایج‌ترین روش‌های تبلیغات آنلاین را می‌بینید:

  • موتورهای جستجو: تبلیغات با موتورهای جستجو مانند گوگل یا بینگ به شما این امکان را می‌دهد که پیام خود را به مخاطبان بسیار هدفمندی که به دنبال اطلاعات مرتبط با محصول یا خدمات شما هستند، ارائه دهید. در این روش‌ از نتایج جستجوی ارگانیک استفاده می‌شود.
  • پرداخت به ازای کلیک: این روش نوعی از تبلیغات است که در یک وبسایت اجرا می‌شود و ترافیک را به سایت شما هدایت می‌کند. شما می‌توانید داده‌های گسترده مشتری را از این تبلیغات دریافت کرده و تنها زمانی هزینه پرداخت کنید که کاربران روی پیوند کلیک کنند. درواقع، شما برای بازدیدهای هدفمند از وب‌سایت (یا صفحه فرود یا اپلیکیشن) خود هزینه پرداخت می‌کنید.
  • تبلیغات ایمیلی: این نوع از تبلیغات مستلزم داشتن لیست ایمیل مشتری‌ها و رعایت قوانین ضد هرزنامه (اسپم) است. اما برای مشتریانی که آدرس ایمیل خود را در اختیار شما قرار داده‌اند، تبلیغ ایمیلی راهی قدرتمند برای یادآوری کسب‌وکار شما در ذهن آن‌ها و اطلاع‌رسانی درباره محصول جدید است.
  • رسانه‌های اجتماعی: پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی می‌دانند که محتوای آن‌ها چقدر ارزشمند است، و به همین دلیل است که گزینه‌های مختلفی را برای تبلیغ، در اختیار صاحبان کسب‌وکارها قرار داده‌اند. این رسانه‌ها تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم شما را به مخاطبان هدف شما می‌رسانند و آن‌ها را تشویق به تعامل، کلیک کردن و خرید می‌کنند. پلتفرم‌هایی مانند فیس‌بوک، اینستاگرام، لینکدین و توییتر هرکدام ویژگی‌های مخصوص به خود را برای تبلیغات دارند.
  • ●      تبلیغات بنری و نمایشی: تبلیغات نمایشی به‌عنوان حالتی از تبلیغات آنلاین تعریف می‌شود که در آن بازاریابان از تبلیغات بنری همراه با سایر قالب‌های تبلیغات بصری برای تبلیغ محصول خود در وب‌سایت‌ها، اپلیکیشن‌ها یا رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. این نوع از تبلیغات گسترش‌یافته تبلیغات  گوگل هستند و از مدل پرداخت به ازای کلیک، پیروی می‌کنند. در تبلیغات بنری و نمایشی به‌جای تبلیغات متنی، مصرف‌کنندگان تبلیغات بصری‌تری را مشاهده می‌کنند. تبلیغات بنری معمولاً کادرهای افقی بالای یک صفحه وب هستند، درحالی‌که تبلیغات نمایشی ماهیت کوچک‌تری دارند و در کنار آن نشان داده می‌شوند.

چه تبلیغات چاپی سنتی را در مجلات یا ایستگاه‌های مترو انتخاب کنید و چه تبلیغات آنلاین را در رسانه‌های اجتماعی یا موتورهای جستجو، برای ایجاد بهترین نوع تبلیغ، باید قوانین زیر را در نظر داشته باشید.

بهترین نوع  تبلیغات

بهترین نوع تبلیغات

در حال حاضر، به نظر می‌رسد که جهان روی رسانه‌های اجتماعی متمرکزشده است. بنابراین دیجیتال مارکتینگ به یکی از مهم‌ترین نقاط تمرکز کسب‌وکارها تبدیل‌شده است. بااین‌حال این به این معنی نیست که سایر اشکال تبلیغات بی‌اثر باشند. درواقع، شما می‌توانید با رفتن به مسیری کاملاً متفاوت و جذب مخاطبانی که سایر برندها به آن‌ها دسترسی ندارند، از رقبای خود جلوتر باشید.

بنابراین روش ‌های تبلیغات سنتی مانند روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون محلی هم در جامعه امروزی مؤثر هستند. اگر شما یک بازاریاب یا صاحب کسب‌وکار هستید، می‌خواهید از نظر تبلیغات استراتژیک فکر کنید تا بتوانید بالاترین بازگشت سرمایه را داشته باشید، باید بگوییم که بهترین راه‌حل وجود ندارد. هر نوع تبلیغاتی به‌طور بالقوه می‌تواند شرکت شما را تبلیغ کند، اگر پیام شما به‌درستی انتخاب شود و مخاطبان هدف خود را به‌درستی انتخاب کنید.  بنابراین باید:

1. مخاطب مناسب را هدف قرار دهید

یکی از بهترین راه‌ها برای به حداکثر رساندن اثر تبلیغات، اطمینان از دستیابی به مخاطبان هدف کسب‌وکارتان است. برای این کار ابتدا یک پروفایل از مشتری هدف خود بسازید. می‌توانید پایگاه مشتریان فعلی خود را بررسی کنید یا به اطلاعات جمعیت‌شناختی که قبلاً در مورد مخاطبان خود جمع‌آوری کرده‌اید، ازجمله جزئیات موجود در ثبت‌نام در لیست پستی مراجعه کنید. هنگامی‌که مشخصات جمعیتی مشتری هدف خود را به دست آوردید، پلتفرم‌های تبلیغاتی را انتخاب کنید که برای آن مخاطب و موقعیت مکانی شما منطقی باشد.

2. جایی که مخاطبان شما هستند تبلیغ کنید

حالا که متوجه شدید بازار هدف شما چه کسی است، تحقیقات خود را در مورد پلتفرم‌های مختلف تبلیغاتی در دسترس انجام دهید تا مطمئن شوید که تبلیغات شما به مشتری هدف شما می‌رسد. به‌عنوان‌مثال، اگر مصرف‌کننده هدف شما زیر 21 سال سن دارد، تبلیغات موبایلی از طریق تیک‌تاک ممکن است انتخاب خوبی باشد.

3. ردیابی و اندازه‌گیری موفقیت

مهم است که عملکرد تبلیغاتی خود را ارزیابی کنید تا بتوانید تصمیمات آگاهانه‌ای در مورد تصمیمات تبلیغاتی آینده خود بگیرید. تبلیغات آنلاین ردیابی موفقیت تلاش‌های شما را آسان می‌کند. پلتفرم‌های تبلیغات اجتماعی به شما گزارش‌های دقیقی از میزان هزینه‌هایتان، میزان کارآمدی بودجه‌، خلاقیت تبلیغاتی با بهترین عملکرد و جمعیت‌شناسی افرادی که با تبلیغات شما درگیر هستند، به شما ارائه می‌دهند. می‌توانید متوجه شوید که چند نفر روی تبلیغات شما کلیک می‌کنند و چند درصد از این افراد برای خرید در وب‌سایت تجاری شما اقدام می‌کنند.

4. زمان‌بندی مناسب را انتخاب کنید

اگر بودجه‌ای برای تبلیغات در تمام طول سال ندارید، بهتر است کمپین‌های تبلیغاتی خود را در مؤثرترین زمان‌های سال اجرا کنید. درآمد کسب‌وکار خود را مطالعه کنید و شلوغ‌ترین فصل‌های خود را شناسایی کنید. اگر یک کسب‌وکار خرده‌فروشی هستید، بهترین زمان برای شما تعطیلات است.

حرف آخر

تبلیغات مؤثر به مشتریان بالقوه می‌رسد و آن‌ها را از محصولات یا خدمات شما آگاه می‌کند. در حالت ایده‌آل، تبلیغات باید توجه مشتریان احتمالی را به خود جلب کند و آن‌ها را به استفاده از محصول شما ترغیب کند. صرف‌نظر از روش، همه تبلیغات شما باید واضح باشد و به‌طور مداوم کسب‌وکار شما را منعکس کند.

تبلیغات ارتباطی است که برای اطلاع‌رسانی، آموزش، متقاعد کردن و یادآوری محصول یا کسب‌وکار شما به افراد انجام می‌شود. برای موفقیت، تبلیغات باید با سایر ابزارهای بازاریابی و عناصر تجاری کار کند. تبلیغات باید مزاحم باشد، یعنی باید باعث شود که تمرکز مخاطب شما را از کاری که می‌کنند به سمت محتوای شما جذب کنند. تبلیغات باید معتبر، منحصربه‌فرد و به‌یادماندنی باشد تا بتواند اثرگذار باشد و بر اساس یک استراتژی موقعیت‌یابی محکم ساخته‌شده باشد.


سؤالات متداول:

تبلیغات چیست؟

تبلیغات یک تاکتیک بازاریابی برای تبلیغ یک محصول یا خدمات است. هدف تبلیغات دستیابی و ترغیب به افرادی است که مایل به پرداخت برای محصولات یا خدمات یک شرکت هستند.

انواع تبلیغات چه هستند؟

تبلیغات تلویزیونی و رادیویی، تبلیغات چاپی، بیلبوردها و تبلیغات حمل‌ونقل عمومی، تبلیغات رویداد، ایمیل مستقیم و تبلیغات آنلاین

تبلیغات چگونه کار می‌کند؟

بسته به اهداف شما، تبلیغات می‌تواند به روش‌های مختلفی برای شرکت شما کار کند: افزایش آگاهی از برند، جذب مشتریان بالقوه برای ارتقای فروش محصولات، معرفی یک محصول یا خدمات جدید

تفاوت بازاریابی و تبلیغات چیست؟ آیا یکی از این دو کفایت میکند؟

تفاوت بازاریابی و تبلیغات چیست؟ آیا یکی از این دو کفایت می‌کند؟

لازمه متقاعد کردن مشتریان به خرید محصولات و خدمات، قطعاً دو عامل مهم بازاریابی و تبلیغات است. بسیاری از افراد در وهله اول متوجه تفاوت بازاریابی و تبلیغات نمی‌شوند و به اشتباه این دو را یکی می‌دانند. اما مدیریت بازاریابی و واحد تبلیغات دو بخش تفکیک شده از همدیگر هستند. امروزه مشاغل موفق و به‌روز هر یک دارای استراتژی‌ها و پلن‌های متنوع فروش هستند و به کمک این ترفندها با دیگر مشاغل مشابه به رقابت می‌پردازند. همچنین در این امر شاهد نقل مکان تجارت‌ها و بیزینس‌ها از دنیای سنتی و کلاسیک به دنیای دیجیتال هستیم.

اما لازمه پیشرفت کسب و کار، مطمئناً در وهله نخست آگاهی از تفاوت تبلیغات و بازاریابی است. این شناخت و بکارگیری درست هر کدام از این ترفندهای مثبت، پیشرفت و موفقیت کسب و کار شما را تضمین خواهد کرد. در این مطلب سعی کرده‌ایم تا شما را با تفاوت بازاریابی و تبلیغ کردن آشنا کنیم. بنابراین با ما همراه باشید.

بازاریابی چیست و چرا باید در کسب و کارمان از آن کمک بگیریم؟

بازاریابی چیست و چرا باید در کسب و کارمان از آن کمک بگیریم؟

برای آشنایی با تفاوت بازاریابی و تبلیغات، نخست باید بدانیم هر کدام از این واژه‌ها در دنیای کسب و کار به چه معناست. در طی بازاریابی قرار است تا افراد با خدمات یا محصولات شما آشنا شوند و بتوانند تصمیم بگیرند که شما را در بین دیگر رقبا انتخاب کنند. این رویکرد مستلزم فعالیت شما پیرامون معرفی کامل محصول یا خدمات، آموزش کاربری، برشمردن مزایا و معایب و همچنین پشتیبانی خدمات، تجربیات مشتریان قبلی و… است. به‌علاوه بحث بازاریابی بحثی دو سویه است، زیرا شناخت دو طرفه را به دنبال دارد. از طرفی مشتری قرار است تولیدات و خدمات شما را بشناسد و با آن آشنایی پیدا کند. از سمت دیگر نیز شما با روحیات، نظرات و به‌طور کلی تقاضای مشتری‌ها در روند بازاریابی آشنا خواهید شد. این اطلاعات مالکان و بازاریابان کسب و کار را در جذب مشتریان جدید و قدیمی یاری می‌کند.

حوزه تبلیغات در بحث فروش چیست و چه کمکی به پیشرفت کسب و کار می‌کند؟

حوزه تبلیغات در بحث فروش چیست و چه کمکی به پیشرفت کسب و کار می‌کند؟

ارتباطی که بین مشتری و شرکت تولیدی/ خدماتی از طریق هر نوع رسانه به شیوه سنتی یا مدرن صورت می‌گیرد، تبلیغات نام دارد. در طی فرآیند تبلیغاتی خدمات یا محصول مورد نظر معرفی یا نمایش داده شده و بدین ترتیب امکان جلب مشتری بلقوه افزایش می‌یابد. تبلیغات حوزه‌های متفاوت و بزرگی را در برمی‌گیرد: از بیلبوردهای بزرگ خیابانی و محیطی، آگهی در روزنامه‌های کثیرالانتشار و مجلات، آگهی‌‌های دیواری و کاغذی، پخش اعلامیه‌ها تا تبلیغات در رسانه‌های تلویزیون، رادیو و البته این روزها اینترنت. تمامی این مجراها امکان برقراری نوعی ارتباط یک طرفه و پرزنت محصول یا خدمات مورد نظر را میسر می‌کند. این تبلیغات هرچه جذاب‌تر و کامل‌تر باشد، امکان جذب مشتری حقیقی را بالا برده و سبب پیشرفت و معروف شدنِ شرکت یا سازمان مربوطه می‌شود.

با بررسی تفاوت بازاریابی و تبلیغات می‌توان چنین برداشت کرد که حوزه تبلیغات، زیرمجموعه‌ای برای حوزه گسترده بازاریابی محسوب می‌شود. یک شرکت موفق از طریق عملکرد تیم تبلیغاتی خود، مقاصد مختلفی را دنبال می‌کند: مقاصدی همچون معرفی یک محصول جدید از برند خود به بازار، یادآوری مکرر محصولات یا برند، معرفی طرح‌های تشویقی و تخفیف‌ها و…

یکی دیگر از فاکتورها در فرق بازاریابی با تبلیغات، میزان هزینه مصرفی است. حوزه تبلیغات با شکل کلاسیک آن، به دلیل کمک‌گیری از رسانه، حوزه‌ای نسبتاً گران است. همچنین آنچنان که باید، قابل پیگیری نبوده و ارزیابی میزان اثربخشی و عملکرد آن در فروش نیز به سادگی قابل تخمین نیست. آن‌چنانکه این کار تنها با بررسی مکرر عملکرد تبلیغات در یک بازه زمانی مشخص به دست کارشناسان حوزه تبلیغات میسر است.

اما در دنیای مدرن، کسب و کارهای جدید بیشتر متکی به تبلیغات و بازاریابی اینترنتی درون سایت‌ها، شبکات اجتماعی (یا همان سوشال) مانند اینستاگرام، پادکست‌ها، کمپین‌های تبلیغاتی، ایمیل‌های مارکتینگ و… است. این حوزه جدید در بحث تبلیغات و بازاریابی آنچنان که پیش‌تر گفتیم آنقدرها گران‌قیمت نیستند. به شکلی که هر کسب و کاری با یک هزینه نسبتاً معقول می‌تواند دست به تبلیغات گسترده در فضای وب بزند.

با توجه به تفاوت بازاریابی و تبلیغات، کدام یک برای کسب و کار مهم‌تر است؟

حال که با توجه به مطالب بالا دانستید که تفاوت بازاریابی و تبلیغات در چیست، ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که کدام یک از این حوزه‌ها برای کسب و کارتان در الویت است؟

در حقیقت دو بحث بازاریابی و تبلیغات همچون دو پیکره تنیده در همدیگر به صورتی کاملاً ارگانیک عمل می‌کنند. این بدین معناست که هیچ کدام از این دو حوزه نمی‌توانند مستقلاً به بقای خود ادامه دهند. از سمت دیگر گفتیم تبلیغات یکی از بخش‌های پرهزینه در بازاریابی (مارکتینگ) است. بنابراین در بحث تفاوت مارکتینگ و تبلیغات و انتخاب صحیح‌ترین گزینه برای کسب و کار، می‌توان چنین گفت که شما با یک پلن یا استراتژی درست بازاریابی که زیر نظر متخصصین و مشاورین این بخش تهیه و تدوین می‌شود، می‌توانید به درک درستی از نحوه تبلیغات مناسب برای کسب و کارتان نیز برسید. بنابراین می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که صرف نظر از تفاوت بازاریابی و تبلیغات، کسب و کار شما نیازمند هر دوی این بخش‌ها است.

بازاریابی یا همان مارکتینگ را خود می‌توان به زیربخش‌هایی تقسیم کرد که شناخت همگی آنها برای رسیدن به موفقیت و هدف نهایی بیزینس الزامی است:

  1. بحث قیمت‌گذاری محصولات و خدمات
  2. شناسایی بازار هدف
  3. شناخت درست از طبقه اجتماعی، روحیات و انگیزه‌های مشتریان هدف
  4. تعیین استراتژی و نقشه فروش
  5. پیش‌بینی انواع ریسک و تغییرات ذائقه‌ای مشتری
  6. خدمات پس از فروش شامل پشتیبانی‌ها
  7. تبلیغات و یادآوری‌های دوره‌ای
  8. و…

همچنین باید در نظر داشت که بحث بازاریابی و رسیدن به اهداف نهایی کسب و کار، نیازمند صبر و حوصله صاحبان و عوامل اجرایی است. زیرا بازدهی بازاریابی هرگز در طول چند روز و چند هفته مشخص نمی‌شود و در واقع یک سرمایه‌گذاری دراز مدت و نیازمند صرف هزینه و زمان است.

تعریفی از مفاهیم بنیادی در بحث بازاریابی

پیشتر گفتیم که بازاریابی نیازمند انواع استراتژی‌ها است تا مشخص شود بهترین روش برای رسیدن به اهداف کسب و کار و فروش بیشتر کدام است. موفقیت این استراتژی‌ها منجر به فروش بیشتر و کسب درامد ایده‌آلِ مقطعی یا دوره‌ای است.

به‌طور کلی دو نوع بازاریابی داریم:

  1.  بازاریابی کسب و کار به مصرف کننده که طی آن بازاریابی برای جلب نظر مصرف‌کنندگان است.
  2. بازاریابی کسب و کار به کسب و کار که طی آن بازاریابی برای جلب نظر سایر کسب وکارها است.

در هر دوی این روش‌های بازاریابی، عواملی وجود دارد که هنگام طراحی استراتژی باید آنها را در نظر گرفت. این عوامل به شما کمک می‌کند بیش از پیش تفاوت بازاریابی و تبلیغات را متوجه شوید. در زیر شما را با این پارامترها به صورت خلاصه آشنا می‌کنیم:

پارامتر اول: ترکیب بازاریابی

ترکیب بازاریابی مدرن همچون یک راهنما برای تصمیم‌گیری صحیح شرکت پیرامون بازاریابی است. این بخش بر چهار اصل متمرکز است:

  1. مشتری
  2. هزینه‌ها
  3. درجه سختی یا راحتی
  4. انواع ارتباطات

پارامتر دوم: محیط بازاریابی

تمامی شرکت‌ها در طی فرآیند بازاریابی باید به محیط داخلی شرکت یا سازمان خود و همچنین محیط و عوامل خارجی همانند محیط‌های خرد یا کلان توجه کنند. در واقع محیط بازاریابی تمامی عوامل و پارامترهایی را در برمی‌گیرد که می‌توانند بر روی استراتژی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کسب و کار در حوزه بازاریابی تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم بگذارند. 

پارامتر سوم: بازار هدف بازاریابی

بازار هدف در واقع مشتری ایده‌آل برای محصولات یا خدمات را در برمی‌گیرد. شناسایی عواملی همچون طیف جمعیتی، جغرافیا، تقاضاهای مکرر بازار و از این دست، می‌تواند به شرکت مورد نظر برای ارائه خدمات یا محصولات موردنظرش کمک فراوانی کند.

با توجه به تفاوت بازاریابی و تبلیغات، تبلیغات موفق چه نوع تبلیغاتی هستند؟

توجه به این امر که تبلیغات قرار است برند و فرهنگ سازمانی شما را بسازد، بسیار حائز اهیمت است. تبلیغات درست و حساب‌شده علاوه بر جذب مشتری، عامل اصلی فروش و کسب درآمد بیشتر است. مهندسی تبلیغات همچنین می‌تواند یک کانال رسانه‌ای یک طرفه و البته کاملاً قابل کنترل از سمت شما به عنوان یک کسب و کار به مشتریان دائم و قدیمی یا بالقوه باشد. مشتریان عمومی‌ای که با تبلیغات شما همراه می‌شوند و همواره ابعاد متفاوت برند خاص شما نیز در ذهنشان همچون یک پازل تکمیل می‌شود.

اما تبلیغات موفق شامل چه مواردی هستند؟ در زیر شما را با چند نمونه از آنها آشنا می‌کنیم:

  • آموزش همه‌جانبه به مشتری پیرامون چیستی محصول یا خدمات ارائه شده
  • متقاعد کردن مشتری پیرامون برتری محصول یا خدمات نسبت به موارد مشابه
  • سعی در ساخت و تکمیل مفاهیم اصلی برند در ذهن مشتری
  • ایجاد تقاضا و نیاز در ذهن مشتری برای ارائه محصول یا خدمات
  • معرفی محصولات و خدمات جدید برند
  • خبررسانی پیرامون موقعیت‌های تشویقی شامل تخفیف‌ها و دیگر پشتیبانی‌ها
  • نگهداری از مشتریان قدیمی برند
  • و…

بازاریابی و تبلیغات در فضای اینترنت

تبلیغات خلاقانه به عنوان عنصری از بازاریابی عمل می‌کند که با رابطه تنگاتنگ با محصول یا خدمات ارائه شده، حوزه بازاریابی را حمایت و پشتیبانی می‌کند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم، ارتباط مستقیم با مشتریان در تبلیغات به مدد رسانه و تکنیک‌های رسانه میسر است.

در روش سنتی و کلاسیک بازاریاب، هزینه‌ای را بسته به محبوبیت پلتفرم تبلیغاتی، پرداخت می‌کرد و متقابلاً از طریق آن با تعدادی مشتری ارتباط تبلیغاتی برقرار می‌شد. هزینه در این روش نسبتاً بالا بود. به‌طور مثال نرخ تبلیغ دقیقه‌ای یا ثانیه‌ای در رسانه عمومی تلویزیون را بررسی کنید.

امروزه با تنوع مشاغل مدرن و محبوبیت بسیار بالای فضای اینترنت، برندها با هزینه‌ای پایین‌تر دست به تبلیغ برند و محصول خود در فضای مجازی می‌زنند. تبلیغات دیجیتال که می‌تواند شامل یک آگهی دیجیتال کلیکی در یک سایت محبوب پربازدید باشد، گاه بیش از سایر پلتفرم‌های کلاسیک مورد توجه واقع می‌شود. همچنین شما می‌توانید با انتخاب فضایی نزدیک به مشتریان خود، پارامتر شناسایی طیف مخاطبین را بسیار راحت‌تر انجام دهید.

پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، آپارات، یوتیوب و همچنین وبسایت‌های تخصصی یا عمومی و یا حتی خبری می‌توانند تریبونی برای تبلیغات دیجیتال محصولات یا خدمات شما بشمار بیایند. 

وبسایت‌ها و پلتفرم‌های شخصی برند، یکی از برترین راه‌ها برای تبلیغات

وبسایت‌ها و پلتفرم‌های شخصی برند، یکی از برترین راه‌ها برای تبلیغات

با بررسی تفاوت بازاریابی و تبلیغات می‌توان چنین نتیجه گرفت که گاه توسعه یک برنامه بازاریابی موفق در گروی طراحی یک فضای شخصی برای برند است. این فضا شامل وبسایت یا صفحه اینستاگرام می‌شود. در بحث سایت یا وبلاگ، موتورهای جست و جو قرار است پس از اظهار نیاز یا تقاضای مشتری، صفحه شما را به عنوان عرضه‌کننده رفع نیاز معرفی کنند. این امر تنها با بررسی نیازهای روز بازار مشتریان اینترنتی، تحلیل رقبای بازار مجازی و… امکان‌پذیر است.

بدین منظور باید سئو و بهینه‌سازی سایت خود را جدی تلقی کرده و آن را به موتورهای جست و جویی همچون گوگل معرفی کنید.

سخن آخر…

سخن آخر...

هدف کلی از بازاریابی و تبلیغات، متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول یا خدمات برند است. شاید تفاوت بازاریابی و تبلیغات برای کسب و کارهای خانگی یا کوچک کمی ابهام‌آمیز باشد. زیرا در این کسب و کارهای خرد معمولاً نمی‌توان بازاریابی و تبلیغات را در دو بخش مجزا از هم تعریف کرد. اما در مقابل در شرکت‌های عظیم و مطرح این دو بخش تفکیک‌شده از هم، در عین حال موازی با هم در حال توسعه هستند. به‌هرحال حتی اگر یک کسب و کار کوچک اما در حال ارتقا دارید، شاید نیاز باشد تا از همین حالا تفاوت بازاریابی و تبلیغات را بدانید و برای آینده‌ای روشن و موفق برنامه‌ریزی کنید!


سوالات متداول:

تفاوت بازاریابی و تبلیغات چیست؟

بازاریابی شامل استراتژی‌هایی برای دیده شدن برند و محصولات شما است، در حالیکه تبلیغات زیر مجموعه‌ای قدرتمند از بازاریابی هست.

تبلیغات شامل چه روش‌هایی می‌شود؟

تبلیغات به دو صورت سنتی و دیجیتال انجام می‌شود. تبلیغات سنتی شامل بیلبردها، آگهی تلویزیونی و روزنامه‌ها و تبلیغات دیجیتال شامل فضای اینترنت.

بازاریابی و تبلیغات بیشتر برای چه کسب و کارهایی لازم است؟

معمولاً صاحبان برند و فروشگاه‌ها یا شرکت‌های بزرگ رو به توسعه به دنبال استراتژی‌های بازاریابی و تبلیغات می‌روند.

دانلود متن فارسی ISO 10015:1999

دانلود ایزو 10015

محیط کسب‌و‌کار هر روز رقابتی‌تر می‌شود. به‌منظور باقی‌ماندن در بازار، سازمان‌ها روی فناوری سرمایه‌گذاری می‌کنند، فرآیندها را تغییر می‌دهند و محصولات جدید ایجاد می‌کنند، در‌حالی‌که کارکنان باید با این تغییرات به‌همان سرعتی که اجرا می‌شوند، سازگار شوند. برای رویارویی با این چالش‌ها، شرکت‌ها باید به‌دنبال راه‌هایی برای توانمندسازی و تقویت یادگیری باشند و اطمینان حاصل کنند که این تغییرات با اهداف و استراتژی‌های شرکت همسو است. در ادامه و قبل از دانلود ایزو 10015 با همدیگر به این ایزو و جوانب گوناگون آن خواهیم پرداخت.

ایزو 10015 چیست؟

ایزو 10015 چیست؟

نقش ISO 10015 ارائه رهنمودهایی است که می‌تواند به سازمان کمک کند تا نیازهای آموزشی را شناسایی و تجزیه‌و‌تحلیل، طراحی و برنامه‌ریزی کند و همچنین منابعی را برای آموزش فراهم نماید و نتایج آموزش را ارزیابی کند، و روند آموزش را برای دستیابی به اهدافش نظارت کند و بهبود بخشد. ISO 10015 بر سهم آموزش در بهبود مستمر تأکید دارد و در نظر گرفته شده است که به سازمان‌ها کمک کند تا آموزش خود را به سرمایه‌گذاری مؤثرتر و کارآمدتر تبدیل کنند. این استاندارد راهنمایی‌هایی را در مورد فناوری آموزشی و یادگیری سازمانی ارائه می‌دهد و به طور خاص بر نیازهای تجاری تمرکز دارد.

مزایای ایزو 10015 چیست؟

مزایای ایزو 10015 چیست؟

شرکت‌هایی که قبل از این، از سیستم‌های مدیریت کیفیت ISO 9001 استفاده می‌کرده‌اند، می‌توانند به‌راحتی ISO 10015 را درک و پیاده‌سازی کنند. ISO 10015 استانداردی مبتنی بر فرآیند است که آن را ساده و کاربردی می‌کند. سازمان‌هایی که ISO 9001 را پیاده‌سازی نکرده‌اند نیز می‌توانند از ISO 10015 برای افزایش کارایی و اثربخشی منابع انسانی خود استفاده کنند. در ادامه به چند مورد از مزایای این ایزو اشاره خواهیم کرد:

  • این استاندارد آموزش را به نیازهای عملیاتی روزمره و اهداف استراتژیک مرتبط می‌کند.
  • سرمایه‌گذاری آموزشی را به بهره‌وری و عملکرد بهبود‌یافته در زمینه‌های مختلف آموزشی تبدیل می‌کند.
  • همچنین به حفظ استعدادهای کلیدی و پیشرفت شغلی آنها کمک می‌کند.
  • این استاندارد که به سمت یادگیری و طراحی آموزشی در محل کار هدایت می‌شود، به سازمان‌ها راهنمایی‌هایی خاصی در راستای همسویی سرمایه‌گذاری خود با اهداف تجاری ارائه می‌دهد.
  • ارائه یک نقشه راه روشن برای تجزیه‌و‌تحلیل شکاف‌های عملکرد در سطح سازمانی و در تصمیم‌گیری‌های مربوط به سرمایه‌گذاری آموزشی از دیگر مزایای ایزو 10015 است.
  • ارائه دستورالعمل‌های روز در مدیریت عملیات آموزشی به‌منظور دستیابی به کارایی و اثربخشی، مزیت دیگر این ایزو است.

ایزو 10015 بر فرآیندهای آموزشی در محل کار تمرکز دارد. این مسئله به‌راحتی قابل درک است زیرا مبتنی بر مفاهیم فرآیند‌گرای خانواده استانداردهای جدید 9000:2015 ISO  است.

درباره اهمیت ایزو 10015

از‌آنجا‌ که ISO 10015 یک استاندارد کیفیت در آموزش است که توسط سازمان بین المللی استاندارد، توسعه یافته است، بر سهم آموزش در بهبود مستمر تأکید دارد و در نظر گرفته شده است که به سازمان‌ها کمک کند تا آموزش خود را به سرمایه‌گذاری مؤثرتر و کارآمدتر تبدیل کنند.

گاهی اوقات ممکن است آموزش به‌دلیل عدم‌توجه به نیازهای واقعی سازمان مورد انتقاد قرار گیرد. زمانی که شرایط اقتصادی سخت است، اغلب اولین بودجه‌ای است که یا کاهش می‌یابد یا به کلی حذف می‌شود – مزایای پایدار آن به نفع سود مالی کوتاه‌مدت نادیده گرفته می‌شود – بودجه آموزشی است. در این حالت سوال این است که مدیریت چگونه می‌تواند اثربخشی برنامه‌های آموزشی خود را تضمین کند؟

این در شرایطی است که اکثر مدیران از گواهینامه‌های ISO 9001 و ISO 14001 خبر دارند اما کمتر در مورد ایزو 10015 می‌دانند. این ایزو یک استاندارد فنی جداگانه است که اکنون توسط بسیاری از شرکت‌های آسیایی و اتحادیه اروپا مورد استفاده قرار می‌گیرد. استاندارد ISO 10015 قابل استفاده برای همه سازمان‌ها است و به رفع نگرانی‌های مشترک در مورد برنامه‌های آموزشی شرکت کمک می‌کند. شرکت‌هایی که انتظار ارزش افزوده را از برگزاری دوره‌های آموزشی مختلف خود دارند، می‌توانند این استاندارد را ایجاد کنند.

ایزو 10015 چرا ایجاد شد؟

ایزو 10015 چرا ایجاد شد؟

کیفیت نیروی کار یک شرکت به محرک کلیدی برای عملکرد پایدار در سطح بالا تبدیل شده است. با توجه به احساس نیاز بیشتر به ابزار مناسب برای تضمین کیفیت آموزش،ISO 10015  توسط گروهی از کارشناسان از 22 کشور ایجاد و توسط دبیرخانه ISO در دسامبر 1999 صادر شد. این سند دستورالعمل‌هایی را برای سازمان به‌منظور ایجاد، پیاده‌سازی، حفظ و بهبود سیستم‌هایی برای مدیریت شایستگی و توسعه افراد و به‌منظور تأثیر مثبت بر نتایج مربوط به انطباق محصولات و خدمات و نیازها و انتظارات طرف‌های ذینفع مربوطه، فراهم می‌کند.

ایزو 10015 به کدام شرکت‌ها کمک می‌کند؟

این سند برای همه سازمان‌ها صرف‌نظر از نوع یا اندازه آنها قابل‌اجراست. استاندارد ISO 10015 می‌تواند توسط همه سازمان‌ها استفاده شود و به رفع نگرانی‌های رایج در مورد برنامه‌های آموزشی شرکت کمک می‌کند، درواقع این استاندارد می‌تواند روی موارد زیر اثرگذار باشد:

  • برنامه‌های آموزش‌محوری که بر بهبود شرکت متمرکز نیستند
  • برخوردهای سلیقه‌ای مدیران
  • معیارهای نامشخصی که برای توسعه مربیان و انتخاب رویکردهای آموزشی در نظر گرفته می‌شود.
  • معیارهای نامشخصی که برای ارزیابی اثربخشی برنامه ایجاد می‌شود

تلاش برای رفع همین نگرانی‌هاست که نشان می‌دهد آموزش در محل کار در مقایسه با آموزش‌های مرسوم، بیشتر برای رفع نیازهای خاص خود سازمان است. همچنین جهانی‌شدن و توسعه سریع فناوری، شرایط سازمانی و رقابت در بازار را تغییر داده است. همین‌ها نشان می‌دهد که برای حفاظت از این سرمایه گذاری در آموزش و توسعه مدیریت منابع انسانی، فرآیندهای توسعه منابع انسانی نیازمند برنامه‌ریزی، اجرا، ارزیابی و کنترل سیستم است.

چرخه آموزش ISO 10015

 ISO 10015 مستلزم استفاده از یک فرآیند سیستماتیک شامل چهار مرحله است:

  • تعریف نیازهای آموزشی
  • طراحی و برنامه‌ریزی آموزش
  • فراهم‌کردن شرایط آموزش
  • ارزیابی نتایج آموزشی

ISO 10015 همچنین به مکانیزم نظارتی نیاز دارد که هر مرحله از فرآیند را برای اطمینان از انطباق گام‌به‌گام با رویه‌های استاندارد و معیارهای عملکرد مستند کند. مکانیسم نظارت، نتایج برنامه‌های آموزشی را برای تعیین اثربخشی برنامه آموزشی بررسی می‌کند. این یک فرآیند مداوم است و می‌تواند به‌عنوان چرخه‌ای در نظر گرفته شود که بهبود مستمر را تشویق می‌کند.

شما در حال حاضر آماده دانلود متن فارسی ایزو 10015 هستید اما قبل از دانلود استاندارد 10015 به این نکته توجه کنید که مهم است که نیازهای خود را در نسبت با این ایزوها درنظر بگیرید و در حین مطالعه آن به مسائل مجموعه یا سازمان خود بیاندیشید تا بتوانید اهمیت هر بند از این سند را دریابید. در ضمن دانلود استانداردهای ایزو در دیگر حوزه‌ها نیز از طریق سایت کیو سی بی ممکن است.

ادوارد دمینگ کیست | زندگینامه و جملات و آثار W. Edwards Deming

ادوارد دمینگ کیست | زندگینامه و جملات و آثار W. Edwards Deming

ادوارد دمینگ، یکی از مشاهیر مدیریت در حوزه کنترل کیفیت دنیا است که در طول عمر خود، همواره برای بهبود مستمر سازمان‌ها تلاش کرد. دمینگ، آماردان، استاد دانشگاه و مشاور آمریکایی بزرگی بود که با حمایت از روش‌های کنترل کیفیت در تولید صنعتی، گام بزرگی در جهت بهبود اقتصاد ژاپن برداشت. تغییرات برجسته‌ای که این دانشمند پس از جنگ جهانی دوم در ژاپن ایجاد کرد، نقطه شروع موفقیت‌های جهانی شرکت‌های ژاپنی در اواخر قرن بیستم شد. به همین دلیل، دمینگ به عنوان تاثیرگذارترین فرد غیرژاپنی در صنعت تولید ژاپن شناخته می‌شد.

دمینگ با معرفی روش‌های نوین، به افراد و سازمان‌ها کمک کرد تا روابط، فرآیندها، محصولات و خدمات خود را برنامه‌ریزی کنند و به‌طور مستمر در مسیر بهبود، رو به جلو حرکت کنند. در این مقاله از کیو سی بی شما را با زندگینامه ادوارد دمینگ و تئوری‌های کنترل کیفیت او و جملات ادوارد دمینگ آشنا خواهیم کرد.

زندگینامه ادوارد دمینگ

زندگینامه ادوارد دمینگ

ویلیام ادوارد دمینگ (Wiliam Edward Deming) در 14 اکتبر 1900 میلادی، در شهر سیوکس، آیووا به دنیا آمد. پدر و مادر او، آلبرت دمینگ و پلوما ایرنه ادواردز، خانواده‌ای بسیار تحصیل‌کرده بودند که اهمیت زیادی برای آموزش فرزندانشان قائل بودند. مادر ادوارد دمینگ در سانفرانسیسکو تحصیل کرده و نوازنده بود. پدر او در رشته ریاضیات و حقوق تحصیل کرده بود.

دمینگ تحصیلات خود را به ترتیب در دانشگاه وایومینگ، دانشگاه کلورادو و دانشگاه ییل به اتمام رساند. پس از فارغ‌التحصیلی در چندین دانشگاه به تدریس فیزیک پرداخت و به مدت شش سال مشاور آماری اداره سرشماری ایالت متحده آمریکا بود. از سال 1946 تا 1993، مشاور بازرگانی و استاد آمار در دانشکده مدیریت دانشگاه نیویورک بود و در سال 1986 به عنوان استاد برجسته مدیریت در دانشگاه کلمبیا انتخاب شد.

پس از جنگ جهانی دوم، به عنوان مشاور به حل مشکلات اقتصاد تولید ژاپن پرداخت و در سال 1960 اولین فرد آمریکایی بود که موفق به دریافت نشان گنجینه مقدس (The Scared Treasures) از نخست‌وزیر ژاپن، نابوسکو کیشی دریافت کرد.

ادوارد دمینگ در سال 1993 به دلیل کهولت سن، در 93 سالگی و به مرگ طبیعی در خواب از دنیا رفت.

چرا دمینگ به عنوان پدر کنترل کیفیت شناخته می‌شود؟

چرا دمینگ به عنوان پدر کنترل کیفیت شناخته می‌شود؟

دمینگ با فارغ‌التحصیلی دکترا با تکنیک‌های آماری آشنا شد و زمانی‌که مهارت‌های جدید خود را در تکنیک‌های مدیریت تولید به کار برد، روش‌های او کاملا غیرتعارف به نظر می‌رسید، مخصوصا که در یکی از جملات ادوارد دمینگ این موضوع عنوان شده بود: «مردم حق دارند از کار لذت ببرند.»، تفکری که برای آن زمانه کاملا متفاوت بود.

دمینگ از روش‌های آماری برای تعیین کمیت هر نوع فرآیند تولید استفاده می‌کرد. ادغام این مفاهیم، با میزان درآمد شرکت، کیفیت محصولات و در نهایت نحوه مدیریت شرکت ارتباط داشت. ادوارد دمینگ به عنوان پدر کنترل کیفیت شناخته می‌شود. زیرا تئوری اصلی او به بررسی دلیل ناقص بودن عملیات‌های تولیدی می‌پردازد  و همزمان به دو موضوع مدیریت علمی و مدیریت روابط انسانی می‌پردازد.

طبق یکی از جملات ادوارد دمینگ «مدیریت بر اساس نتایج، مانند رانندگی با ماشین در حین نگاه کردن به آینه با دید عقب است.»، او برای جلوگیری از این اتفاق و ادامه ایده ساده خود مبنی بر اطمینان از کیفیت قبل از ایجاد محصول، نقش مدیریت را بسیار مهم تلقی می‌کرد. طبق استدلال او، تنها راهی که می‌شد عملیات را بهبود بخشید این بود که مدیریت به جای اینکه بهبود را صرفا به کارمندان تحمیل کند، اقدامات فوری انجام دهد. این فلسفه جدید برای تکنیک‌های تخصصی کنترل کیفیت، موجب شکوفایی صنعت ژاپن پس از جنگ جهانی دوم گردید، زیرا دیگر شیوه‌های مدیریت غربی در ایالات متحده عقب مانده بود و کارآیی سابق را نداشت. دمینگ به عنوان یکی از بنیانگذاران مدیریت کیفیت جامع در سراسر جهان شناخته می‌شود و نظریه‌های او در دهه 1970 و 1980، انقلاب بزرگی در مدیریت تولید ژاپن ایجاد کرد.

نظریه‌های ادوارد دمینگ

نظریه‌های ادوارد دمینگ

تلاش‌های دمینگ در تعریف مدیریت سازمان منجربه ارائه یک فلسفه مدیریتی شد که روی کیفیت و بهبود مستمر تمرکز دارد. علاقه دمینگ به تنوع و رویکرد اون نسبت به حل سیستماتیک مسائل موجب ارائه نظریه‌های مهمی در حوزه کنترل کیفیت شد که در ادامه به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم:

تنوع و حل مسئله

ادوارد دمینگ به این موضوع توجه داشت که چرا همه‌چیز طبق پیش‌بینی پیش نمی‌رود.  به همین دلیل نظریه تنوع را ارائه داد که به نقش موثر مدیران در تشخیص متغیرها و جلوگیری از بروز مکررشان در شرایط مختلف توجه ویژه‌ای داشت.

اصول چهارده‌گانه دمینگ

در میان آثار ادوارد دمینگ، 14 اصل مهم وجود دارد که چهارچوبی برای توسعه دانش در محیط کار فراهم می‌کند و نقش موثری در هدایت برنامه‌ها و اهداف بلندمدت کسب‌وکار و بهبود فرآیندها و کیفیت محصول یا خدمات دارد. این 14 اصل طی سال‌های اخیر توسط اساتید رشته‌های مدیریتی تفسیر شده‌اند که عبارتند از:

  1. ایجاد پایداری در اهداف: اهداف سازمان باید جهت بهبود محصول و خدمات با برنامه بلندمدت مشخص شوند.
  2. پذیرفتن فلسفه جدید: پس از مشخص شدن هدف اصلی سازمان باید پذیرش فلسفه جدید و آمادگی لازم در مدیران و کارکنان ایجاد شود.
  3. کاهش بازرسی و ممیزی‌های گسترده: برای کنترل کیفیت نیازی به افزایش مراحل بازرسی و ممیزی تمام محصولات یا خدمات نیست، بلکه با اعمال نظارت و کنترل دقیق روی فرآیند تولید می‌توان کیفیت تولیدات را بهبود بخشید.
  4. تامین مواد اولیه بر اساس کیفیت: هنگام تامین مواد اولیه باید به جای انتخاب مواد ارزان‌تر به دنبال انتخاب تامین‌کننده مناسب و ماده اولیه باکیفیت بود، درغیراین صورت کاهش هزینه‌ها در ازای کاهش کیفیت محصولات اتفاق می‌افتد.
  5. بهبود مستمر فرآیندها: دمینگ برای بهبود مستمر تولیدات، چرخه‌ای با عنوان چرخه دمینگ یا چرخه (PDCA) پیشنهاد داد که از چهار مرحله مهم برنامه‌ریزی، اجرا، بررسی و اقدامات اصلاحی پشتیبانی می‌کرد. اجرای این اصل به کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری در سازمان کمک می‌کند.
  6. آموزش در حین کار: آموزش کارکنان در واقع نوعی سرمایه‌گذاری ناملموس و مفید است که در طولانی‌مدت موجب ارتقای مهارت‌ها و دانش کارکنان و افزایش انگیزه آن‌ها می‌شود.
  7. رهبری: رهبری تحول‌آفرین باید با هدف نظارت، هدایت و کمک به کارکنان برای انجام بهتر کار صورت بگیرد.
  8. از بین بردن ترس: ترس یکی از عوامل منفی است که موجب از بین رفتن خلاقیت در سازمان می‌شود. با از بین بردن احساس ترس و نگرانی و ایجاد امنیت شغلی می‌توان موجب افزایش کارآیی افراد شد.
  9. حذف موانع: سازمان با حذف موانع بین بخش‌های مختلف در سازمان می‌تواند روش مناسب تبادل اطلاعات برای دستیابی به اهداف را فراهم کند.
  10. حذف شعارهای غیرواقعی: مدیران می‌توانند به جای استفاده از شعارهای غیرواقعی و صوری برای ایجاد انگیزه، کاردانی خود را از طریق عمل خود به کارکنان اثبات کنند.
  11. حذف معیارهای عددی و جایگزینی کیفیت: جایگزینی کیفیت و اهداف کیفی به جای معیارهای عددی می‌تواند نتایج بهتری برای مدیران به همراه داشته باشد.
  12. سیستم رتبه‌بندی یا شایستگی: رفتار درست با کارکنان و توجه به نظرات و احترام متقابل آن‌ها موجب افزایش اعتماد‌به‌نفس و لذت بردن از کار می‌شود. با این روش دیگر نیازی به کنترل مدام کارکنان نخواهد بود.
  13. برنامه آموزش و خودبهسازی برای همه: با تشویق و ایجاد انگیزه در کارکنان می‌توان اهمیت آموزش و علم را به آن‌ها نشان داد تا به‌صورت خودجوش در جهت خودپروری (Self-Improvement) قدم بردارند.
  14. مشارکت برای دگرگونی همه: پیروی از 13 مرحله قبلی به سازمان کمک می‌کند تا اقدامات موثری برای دستیابی به تحول انجام دهد. تغییر و دگرگونی در سازمان به مرور تبدیل به هدفی خواهد شد که همه برای رسیدن به آن تلاش خواهند کرد.

هفت بیماری کشنده مدیریتی از دیدگاه دمینگ

هفت بیماری کشنده مدیریتی از دیدگاه دمینگ

یکی از جملات معروف ادوارد دمینگ در رابطه با اقتصاد سازمان این بود که «تعیین تاریخ زلزله آسان است اما تعیین زمان سقوط اقتصادی آسان نیست.» به همین دلیل او همواره به مواردی که ممکن بود روی تعریف مدیریت سازمان تاثیر بگذارند توجه ویژه‌ای داشت. ادوارد دمینگ در نظریه هفت بیماری کشنده مدیریتی، به معرفی هفت مانع مدیریت در بهبود مستمر و اثربخشی می‌پردازد که مبارزه با این هفت بیماری، مدیریت موثر و تعهد به کیفیت را تضمین می‌کند.

  1. عدم ثبات هدف و نداشتن برنامه‌ریزی بر اساس آن
  2. توجه به سود کوتاه‌مدت و عدم‌توجه به ادامه فعالیت سازمان در آینده بلندمدت
  3. ارزیابی عملکرد و بررسی‌های سالانه
  4. جهش‌های شغلی در بین مدیران و کارکنان در کسب‌وکارهای مختلف
  5. مدیریت با تمرکز بر روی داده‌های موجود
  6. هزینه‌های بالای پزشکی
  7. هزینه‌های بالای مسئولیت‌ها

چرخه دمینگ (PDCA)

چرخه دمینگ (PDCA)

چرخه دمینگ که اغلب آن را با عنوان چرخه PDCA شناخته می‌شود، یک مدل فوق‌العاده ساده برای بهبود مستمر است. این چرخه شامل چهار مرحله به شرح زیر است:

  1. برنامه‌ریزی (PLAN) برای ایجاد تغییرات
  2. انجام  (DO)تغییرات در مقیاس کوچک
  3. بررسی (CHECK) نتایج و فرآیندهای انتخابی
  4. اجرای (ACT) فرآیند تغییر

کلام آخر

کلام آخر

همان‌طور که در این مطلب خواندید، ادوارد دمینگ در کنار بزرگان دیگر علم مدیریت از جمله فردریک تیلور و هنری فورد شناخته می‌شود و دستاوردهای مهمی از جمله ده‌ها کتاب و مقالات علمی داشته است. نام ادوارد دمینگ و کنترل کیفیت به یکدیگر گره خورده است. فلسفه دمینگ در مدیریت کیفیت بر مبنای همکاری و بهبود مستمر شکل گرفته بود که اشتباهات را به عنوان فرصتی برای بهبود تعریف می‌کرد.

در یکی از جملات ادوارد دمینگ هدف رهبری به این شکل توصیف شده است:

«هدف رهبری باید بهبود عملکرد انسان و ماشین، بهبود کیفیت، افزایش بازدهی و به‌طور همزمان ایجاد افتخار در کار برای مردم باشد. به بیان دیگر، هدف رهبری صرفا یافتن و ثبت شکست‌های افراد نیست، بلکه حذف علل شکست است: کمک به مردم برای انجام کار بهتر با تلاش کمتر.»

با توجه به این نظریه، شناخت تئوری‌های ادوارد دمینگ و اخذ گواهینامه ایزو کنترل کیفیت نقش موثری در بهره‌وری سازمان دارد.

منبع


سوالات متداول

مهم‌ترین نظریات ادوارد دمینگ کدام‌ها هستند؟

تئوری تنوع و حل مسئله، اصول چهارده‌گانه مدیریت، چرخه دمینگ و هفت بیماری کشنده مدیریت از جمله مهم‌ترین تئوری‌های ادوارد دمینگ هستند.

لقب ادوارد دمینگ در میان مشاهیر علم مدیریت چیست؟

ادوارد دمینگ به خاطر دیدگاه آماری نسبت به مسائل کیفی، گام مهمی در مدیریت کیفیت در صنعت تولید برداشت و به عنوان پدر کنترل کیفیت مشهور شد.

چرخه دمینگ از چه بخش‌های تشکیل شده است؟

برنامه‌ریزی (PLAN)، انجام تغییر (DO)، بررسی (CHECK) و اجرای تغییر (ACT)

پروموشن چیست؟ (راهنمای کامل راه‌ اندازی پروموشن در سیستم فروش)

پروموشن چیست؟ (راهنمای کامل راه‌ اندازی پروموشن در سیستم فروش)

یکی از مهم‌ترین روش‌های افزایش درآمد در هر کسب‌وکاری استفاده از پروموشن است. در دنیای تجارت و مدیریت بازاریابی، به هر شکل از ارتباط با هدف تحت‌تأثیر قراردادن افراد برای خرید محصولات یا خدمات، پروموشن می‌گویند.

کسب‌وکارها معمولاً برند، محصولات و خدمات خود را با شناسایی مخاطبان هدف و یافتن راه‌هایی برای رساندن پیام خود به آن مخاطبان تبلیغ می‌کنند. بااین‌حال اگر پروموشن به‌درستی اجرا نشود، علاوه بر اینکه شما را به سود نمی‌رساند، ممکن است باعث هدررفتن زمان و پول شما هم بشود. در این راهنما با ما همراه شوید تا با پروموشن و شیوه راه‌اندازی آن، بیشتر آشنا شوید.

پروموشن چیست؟

پروموشن چیست؟

پروموشن هنر، فرآیند و استراتژی معرفی محصولات، خدمات یا برند یک شرکت تجاری به بازار هدف است تا بازار هدف را برای فروش بیشتر یا آگاهی از برند، متقاعد کند. پروموشن یکی از مهم‌ترین عناصر آمیخته بازاریابی سازمان است که  پیام‌های ضروری را در مورد مزایای محصول، قیمت، کیفیت و غیره به خریداران بالقوه ارائه می‌دهد.

همان‌طور که می‌دانید تولید کالا یا خدمات، به‌تنهایی باعث فروش و سود نمی‌شود، پس از تولید کالا باید مردم را در مورد این تولیدات و استفاده از آن‌ها متقاعد کرد. مردم معمولاً محصولات را نمی‌پذیرند مگر اینکه در مورداستفاده، مزایا و ویژگی‌های محصول ارائه‌شده اطمینان لازم را کسب کنند. پروموشن تلاش برای تأثیرگذاری مثبت بر افراد است. در نظر داشته باشید که فعالیت‌های تبلیغاتی باید در هماهنگی با محصول، قیمت و اقدامات توزیعی که مشتریان را هدف قرار می‌دهند، کار کنند.

اهداف پروموشن

اهداف پروموشن

پروموشن هر نوع ارتباطی است که برای اطلاع‌رسانی، متقاعد‌کردن یا یادآوری افراد در مورد کالاها و خدمات یک کسب‌وکار استفاده می‌شود و می‌توان آن را مکانیسم ارتباطی بازاریابی دانست. کسب‌وکارها با اجرای پروموشن، می‌توانند به اهداف زیر دست پیدا کنند:

ایجاد آگاهی

یکی از اهداف اصلی پروموشن، ایجاد آگاهی در مورد محصولات و خدمات شرکت در ذهن مشتریان است. ازآنجایی‌که شرکت‌ها و محصولات جدید اغلب برای بازار ناشناخته هستند، کسب‌وکارها با استفاده از پروموشن، خود و خدماتشان را با هدف جذب مشتری، به مردم معرفی می‌کنند.

ایجاد علاقه

فقط آگاهی از محصولات و خدمات یک کسب‌وکار، باعث جذب مشتری و خرید نمی‌شود. بنابراین یکی دیگر از اهداف ضروری در پروموشن، ایجاد علاقه است. در این مرحله باید مشتری را از نقطه آگاهی به نقطه خرید ترغیب کرد.

ارائه اطلاعات

در پروموشن، اطلاعات ضروری محصول هم باید ارائه شوند. یک فعالیت تبلیغاتی خوب، اطلاعات مربوط به محصول را به مشتریان مختلفی که به‌دنبال شناخت آن هستند، منتقل می‌کند. به‌طور‌کلی، اطلاعات محصول شامل قیمت، مکان، تولیدکننده، فروشنده، مزیت، موارد استفاده، مواد تشکیل‌دهنده، ویژگی‌ها و غیره می‌شود.

متقاعدکردن

در محیط رقابتی امروز، متقاعدسازی مشتریان کار بسیار دشواری است، بنابراین فروشنده یا تولیدکننده باید بتواند مشتریان را به استفاده از محصول متقاعد کند و رضایت آن‌ها را در سیستم فروش خود، تضمین کند.

یادآوری

یکی دیگر از اهداف پروموشن، یادآوری محصول، به مشتریانش است. به‌دلیل وجود محصولات رقابتی مختلف در بازار، مصرف‌کنندگان ممکن است محصولات قبلی‌ را که با آن ارتباط برقرار کرده بودند، فراموش کنند؛ بنابراین، بازاریاب یا فروشنده باید محصولات خود را با مشتریان در میان بگذارد تا به آن‌ها یادآوری کند که محصول هنوز در دسترس است و آماده ارائه خدمات مطابق میل آن‌هاست.

سرگرم‌کردن

به‌دلیل رقابت زیاد و دنیای پیچیده‌تر، بیشتر مشتریان بالقوه ممکن است به‌راحتی تحت‌تأثیر محصول شما قرار نگیرند. آن‌ها اغلب به‌دنبال نوعی ارزش اضافی هم هستند. امروزه تقریبا همه بازاریابان از اصل زیبایی‌شناسی (ارائه محصولات یا اطلاعات با موسیقی، رنگ، شعر، نمایش، چهره‌های شناخته‌شده و غیره) برای ترغیب مشتری، استفاده می‌کنند.

انواع پروموشن

انواع پروموشن

پروموشن انواع مختلفی دارد که هرکدام از آن‌ها به‌صورت جداگانه یا در ترکیب باهم و توسط بازاریاب برای برقراری ارتباط با مخاطب استفاده می‌شوند. پنج نوع اصلی پروموشن که یک بازاریاب می‌تواند برای تبلیغ موفق محصولات و خدمات خود از آن‌ها استفاده کند، عبارتند از تبلیغات، فروش شخصی، پیشبرد فروش، روابط عمومی و فروش مستقیم.

تبلیغات

تبلیغات یعنی ارائه و ترویج ایده‌ها، کالاها یا خدمات توسط یک حامی مشخص. تبلیغات هر نوع ارتباط غیرشخصی پولی‌ای است که معمولاً از طریق رسانه‌های جمعی یا یک حامی مشخص ارائه می‌شود. محل تبلیغات هم انواع رسانه‌ها مانند رادیو، روزنامه، تلویزیون، رسانه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌ها، پوسترها، اعلامیه‌ها و غیره است.

فروش شخصی

یکی از رایج‌ترین انواع پروموشن، فروش شخصی است. فروش شخصی به ارتباطات شفاهی‌ای اشاره دارد که با هدف ترغیب مشتریان احتمالی برای خرید کالا، به‌کار برده می‌شوند. فروش شخصی می‌تواند حضوری یا از طریق بازاریابی تلفنی انجام شود. این مورد به مدیریت منابع انسانی بیش از هر شکل دیگری از پروموشن نیاز دارد.

پیشبرد فروش

پیشبرد فروش به استفاده کوتاه‌مدت از مشوق‌ها یا سایر فعالیت‌های تبلیغاتی اشاره دارد که برای تحریک خرید مصرف‌کننده یا اثربخشی فروشنده برای یک دوره زمانی خاص در نظر گرفته‌ شده است. فعالیت‌هایی مانند نمایش محصول، محتویات، قرعه‌کشی‌ها، هدایا، نمایشگاه‌های تجاری، کوپن‌ها، سرگرمی‌ها، بازی‌ها و سایر تلاش‌های غیرمعمول فروش، نمونه‌هایی از پیشبرد فروش هستند.

روابط عمومی

روابط عمومی به‌معنی حفظ ارتباط با مردم است. روابط عمومی خوب، حسن نیت شرکت را نشان می‌دهد. بنابراین شرکت‌هایی که در تلاش هستند تا میان مشتریان، سهام‌داران، تأمین‌کنندگان، واسطه‌ها و غیره وجه خوبی داشته باشند، از روابط عمومی بالایی برخورد دارند. این کسب‌وکارها معمولاً در جامعه مقبولیت عمومی بیشتری کسب می‌کنند.

بازاریابی مستقیم

بازاریابی مستقیم به یک سیستم بازاریابی تعاملی گفته می‌شود که از یک یا چند رسانه تبلیغاتی برای تأثیرگذاری استفاده می‌کند. همچنین از بازاریابی مستقیم در شرکت‌های بازاریابی برای برقراری ارتباط مستقیم با مشتریان استفاده می‌شود.

راه‌‌اندازی پروموشن در سیستم فروش

راه‌ اندازی پروموشن در سیستم فروش

پروموشن یکی از مهم‌ترین ابزارهایی است که برای رهایی از رکود فروش یا افزایش درآمد، استفاده می‌شود و بر کسب‌وکار شما تأثیر می‌گذارد. در ادامه به بررسی پنج نکته مهم برای ایجاد، اجرا و راه اندازی پروموشن در سیستم فروش می‌پردازیم. به‌کارگیری هریک از این نکات نقش تعیین‌کننده‌ای در رونق کسب‌وکار با استفاده از استراتژی پروموشن دارد.

1. هدف خود را مشخص کنید

اولین قدم برای اجرای پروموشن، مشخص‌کردن هدف است. هدف دلیل شما برای انجام پروموشن است و باید قابل ‌اندازه‌گیری باشد. برای مثال یک کسب‌وکار می‌تواند هدفش افزایش فروش تا 10 درصد در طول دو ماه آینده باشد و یا تمایل داشته باشد برند خودش را در بازار بیشتر معرفی کند.

در این مسیر، تعیین اهداف مناسب به دستیابی به هدف موردنظر کمک می‌کند. اهدافی که به‌خوبی تعریف‌شده‌اند معمولاً SMART نامیده می‌شوند که مخفف عبارت Specific، Measurable، Achievable، Relevant، Timely و به‌معنی مشخص، قابل‌اندازه‌گیری، قابل‌دستیابی، مرتبط و محدود به زمان است. این پارامترها به شما کمک می‌کنند تا اهداف واضح و قابل‌اندازه‌گیری را تعیین کنید تا درنهایت بتوانید میزان موفقیت پروموشن خود را بررسی کنید.

2. مخاطب را شناسایی کنید

کار مهم بعدی در راه‌اندازی پروموشن، توسعه شخصیت خریدار است. اعمال هر تبلیغی برای هر مشتری‌ای بیشتر از اینکه به درک برند، سودآوری و ارزش طول عمر مشتری منجر می‌شود، می‌تواند به کسب‌وکار شما آسیب وارد کند. اگر می‌پرسید چگونه باید شخصیت مشتری را شناسایی کنیم؟ پاسخ به سؤالات زیر می‌تواند به شما کمک کند.

  • علایق عمومی مخاطبی که من هدف آن هستم چیست؟
  • چه برنامه‌هایی را تماشا می‌کنند، چه کتاب‌ها و مجلاتی را می‌خوانند، در اوقات فراغت خود چه می‌کنند؟
  • مخاطبان من به چه منظوری آنلاین می‌شوند؟
  • چگونه در رسانه‌های اجتماعی مشارکت می‌کنند؟
  • مخاطب من با چه نوع منابعی (متن، تصاویر، صدا، ویدئو) بهتر ارتباط می‌گیرد؟
  • محصول یا خدمات من چه مشکلی را حل می‌کند؟

به یاد داشته باشید که یک ‌راه خوب برای فیلتر‌کردن مخاطبان هدف بالقوه، ایجاد شخصیت خریدار از داده‌های جمع‌آوری‌شده است. همچنین تقسیم بندی بازار می‌تواند به شما در این کار کمک کند.

3. تخفیف‌ها و مشوق‌های فروش خود را انتخاب کنید

تبلیغات دو دسته اصلی دارد: مشوق‌های همیشه‌سبز و پیشنهاد‌های زمان محدود. مشوق‌های همیشه‌سبز پیشنهادها و تخفیف‌هایی هستند که در سیستم فروش شما همیشه وجود دارند، مانند کوپن خوش‌آمد‌گویی، تخفیف مشترکین و تخفیف‌های ارجاع. این مشوق‌ها در وب‌سایت شما ثابت می‌مانند و به کمپین خاصی وابسته نیستند. البته این نوع از تخفیف نباید در دسترس همه مشتریان باشد. بنابراین بهتر است آن‌ها بر اساس رفتارها، جمعیت‌شناسی و مرحله سفر مشتری شخصی‌سازی‌شده و در مناسب‌ترین زمان ارائه شوند. پیشنهاد‌های با زمان محدود، تبلیغاتی هستند که برای مدت‌زمان مشخصی اجرا می‌شوند. آن‌ها به یک رویداد، فصل یا کمپین خاص مرتبط هستند.

4. تخصیص بودجه پروموشن

مرحله بعدی تخصیص بودجه است. اکنون، مشاغل مختلف هنگام برنامه‌ریزی بودجه، رویکردهای متفاوتی دارند. در طول اجرای پروموشن کسب‌وکارها نیاز دارند برای خرید نرم‌افزار، استخدام فریلنسر یا پرسنل جدید و همچنین تبلیغات و تولید محتوا پول خرج کنند. این هزینه‌ها باتوجه به اندازه کسب‌وکار و اهدافی که دارد، متفاوت است.

5. کانال‌های مناسب را انتخاب کنید

انتخاب کانال بستگی زیادی به شخصیت خریدار دارد. برای بهینه‌کردن هزینه پروموشن، کسب‌وکارها باید تبلیغ خود را در کانال‌هایی که مخاطبانشان فعال هستند ارائه دهند. به‌عنوان‌مثال، برندهای خودرویی مانند فولکس‌واگن یا فورد تبلیغات روزنامه، تبلیغات تلویزیونی و بیلبورد را ترجیح می‌دهند. آن‌ها همچنین از تبلیغات اینترنتی، مانند تبلیغات در فید رسانه‌های اجتماعی‌، برای گروه خاصی از مخاطبان استفاده می‌کنند.

نکته مهم دیگری که در انتخاب کانال مناسب باید در نظر بگیرید، نوع محصولی است که ارائه می‌دهید. برای مثال، برندهایی مانند HP یا Dell محصولات مصرفی خود را بیشتر در وب‌سایت‌های رسانه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک و یوتیوب تبلیغ می‌کنند. همچنین آن‌ها برای محصولات تجاری مانند سرورها و محصولات HPC، از ایمیل استفاده می‌کنند. برندهایی مانند سامسونگ و اپل از تبلیغات فروشگاهی چه به‌صورت آنلاین و چه آفلاین استفاده می‌کنند.

6. نتایج خود را اندازه‌گیری کنید

درنهایت زمانی که پروموشن خود را اجرا کردید، زمانْ معیار اندازه‌گیری میزان موفقیت آن است. معیارها و اهدافی که در بخش اول برای خود تعیین کردید را به یاد دارید؟ وقت آن رسیده است که نتایج واقعی خود را با تعریفی از موفقیت که برای خود تعیین کرده‌اید، مقایسه کنید.

نمونه پروموشن موفق

نمونه پروموشن موفق

قبل از اینکه به معرفی چند نمونه پروموشن موفق بپردازیم، شاید بد نباشد نگاهی به مهم‌ترین عوامل موثر بر پروموشن داشته باشیم. ماهیت بازار، ماهیت محصول، مرحله چرخه عمر محصول، در‌دسترس‌بودن آن و بررسی طبیعت مارکت مواردی هستند که هر کدام نقش مهمی در اجرای یک پروموشن موفق دارند.

تبلیغات حمل‌ونقل رایگان

حمل‌ونقل رایگان یکی از محبوب‌ترین تاکتیک‌های تبلیغاتی برای خرده‌فروشان آنلاین است. با ارائه حمل‌ونقل رایگان، مشتریان شما مجبور به پرداخت هزینه بیش‌تر از آنچه که مورد انتظارشان است، نخواهند بود. شما می‌توانید از امکان ارسال رایگان همراه با تعیین حداقل میزان خرید، برای افزایش میانگین ارزش سفارش خود استفاده کنید. همچنین باید مشتریان را با قرار‌دادن آن در کانال‌های ارتباطی مستقیم خود، در مورد کمپین حمل‌ونقل رایگانی که راه‌اندازی کرده‌اید مطلع کنید.

تخفیف برای مشتریان جدید

کوپن‌های تخفیف یک‌راه عالی برای افزایش نرخ تبدیل شما و برجسته کردن پیشنهاد شما در بین رقبا هستند. به‌عنوان‌مثال، ممکن است در خرید بعدی یک مقدار یا درصد تخفیف در نظر بگیرید و آن را از طریق ایمیل به اطلاع مشتریان تازه ثبت‌نام‌شده خود برسانید. معمولاً، مشاغل تمایل دارند تخفیف‌های بسیار جذابی را برای مشتریانی که برای اولین‌بار خرید می‌کنند، ارائه دهند. به این‌ها تبلیغات Tripwire می‌گویند.

پروموشن بسته‌بندی محصول

دادن یک محصول رایگان، روش خوبی برای دادن ارزش اضافی به مشتریان است. اگر این روش به‌صورت استراتژیک استفاده شود، می‌تواند اندازه متوسط ​​سفارش را هم افزایش دهد و به شما کمک کند از شر محصولاتی که به‌خودی‌خود فروش خوبی ندارند، خلاص شوید. محبوب‌ترین نوع بسته‌بندی، تبلیغات BOGO (یکی بخرید، یکی را رایگان دریافت کنید) هستند، که در آن مشتریان در صورت خرید تعداد موردنیاز محصول، همان محصول یا محصول مشابه را به‌صورت رایگان دریافت می‌کنند.

کمپین‌های ساعت خوش

«ساعت خوش»، کاهش قیمت در یک زمان خاص برای جبران رکود فروش است. برای مثال، اگر خرده‌فروشی هستید که سه‌شنبه‌ها در ساعت 10 صبح کمترین فروش را دارید، می‌توانید قیمت‌های ویژه‌ای را در روزهای سه‌شنبه از ساعت 10 تا ظهر برای یک کالای محبوب یا حتی کل محصولات خود ارائه دهید. این نوع پروموشن موجب افزایش بازدیدهای مکرر مشتریان می‌شود.

استارت آپ چیست؟ آیا هر کسب و کار کوچکی Start Up است؟

استارت آپ چیست؟ آیا هر کسب و کار کوچکی Start Up است؟

وقتی کلمه استارت آپ را می‌شنوید، اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد چیست؟ اصطلاح استارت آپ این روزها محبوبیت زیادی پیدا کرده است، افراد بیشتری به کارآفرین شدن و راه‌اندازی کسب و کار کوچک علاقمند شده‌اند. بنابراین نهادهای بیشتری به ایجاد مشاغل جدید کمک می‌کنند. استارت آپ‌ برای افراد مختلف، معانی تفاوتی دارد اما به‌طورکلی هر استارت آپ یک ایده معتبر، بودجه کافی و لیست بلندبالایی از مشتریان دارد. اگر ایده‌های مختلفی برای اجرا دارید و نمی‌دانید استارت آپ چیست، این مطلب کیو سی بی راهنمایی مناسبی برای شما خواهد بود. ما در این مطلب شما را با استارت آپ، ویژگی‌های آن و علل موفقیت استارت آپ ‌ها آشنا خواهیم کرد.

استارت آپ چیست؟

استارت آپ چیست

بهتر است این مقاله را با یک تعریف اولیه از چیستی استارت آپ شروع کنیم. استارت آپ (Startup)، یک شرکت نوپا است که در مراحل اولیه کار، با فعالیت اقتصادی و پایگاه مشتریان محدود اما در حال رشد، فعالیت می‌کند و عموما از تیمی با انگیزه بسیار بالا تشکیل شده است. این شرکت‌ها معمولا بر پایه یک ایده نوآورانه و در پاسخ به نیازهای مخاطب هدف شکل می‌گیرد و می‌توانند تاثیر زیادی روی جامعه بگذارند. استارت آپ‌ها اغلب با عدم قطعیت و ریسک بالایی فعالیت خود را آغاز می‌کنند و تمایل زیادی برای به چالش کشیدن وضعیت موجود دارند. تیم‌های استارت آپی، قوی و پرشور هستند، چشم‌انداز روشن و قابل دستیابی برای کسب‌وکار خود در نظر گرفته‌اند و با توانایی اجرای سریع و کارآمد، در جهت رسیدن به اهداف خود تلاش می‌کنند.


اصطلاح استارت آپ به یک سرمایه‌گذاری کارآفرینی اشاره می‌کند که مراحل توسعه زیادی برای آن وجود دارد. یک شرکت استارت آپ، کسب‌وکاری است که بر اساس تقاضای مخاطب برای یک محصول یا خدمت، با شتاب در حال حرکت است. هدف چنین کسب‌وکارهایی، داشتن رشد سریع و در نتیجه ارائه چیزی است که شکاف بازار خاصی را برطرف می‌کنند.


ویژگی‌های استارت آپ

ویژگیهای استارت آپ

نیل بلومنتال، یکی از مدیران اجرایی است که به زبان ساده سوال استارت آپ چیست را پاسخ داده است : «استارت آپ شرکتی است که برای حل مشکلی کار می‌کند که راه‌حل آن واضح نیست و موفقیت در این کسب‌وکار تضمین نشده است.» فلسفه مفهوم استارت آپ به گونه‌ای است که ویژگی‌های بسیاری منجر به موفقیت آن می‌شود. به‌طورکلی مجموعه‌ای از ویژگی‌ها در همه استارت آپ‌ها مشترک هستند و جزو اصول کلیدی آن‌ها به شمار می‌روند:

  • سریع بودن: یکی از ویژگی های استارت آپ، سرعت بالای آن در همه امور است، از تصمیم‌گیری گرفته تا تغییر اولویت‌ها و حتی رشد و توسعه کسب‌وکارها در استارت آپ‌ها به سرعت پیش می‌رود.
  • بنیان‌گذاران: بنیان‌گذاران استارت آپ‌ها، کلید عملیات در کسب‌وکار هستند. این افراد همواره ایده‌ای دارند که می‌خواهند از طریق آن برای ایجاد تغییر در بازار اقدام کنند. بنیان‌گذاران استارت آپ برای تحقق اهداف و نهایی شدن ایده خود تمام تلاش خود را می‌کنند.
  • تامین مالی: استارت آپ‌ها از طریق سرمایه‌های شخصی و سرمایه‌گذاری‌های شرکت‌های سرمایه‌گذاری ریسک‌پذیر تامین مالی می‌شوند. در استارت آپ ممکن است سرمایه‌گذاران نیز راهنمایی یا مشاوره خود را به کسب‌وکار ارائه دهند.
  • دیدگاه جهانی: یکی از تفاوت‌های کلیدی بین کسب‌وکارهای کوچک و استارت آپ‌ها این است که استارت آپ دارای یک ایده قابل اعمال در سطح جهانی است، درحالی‌که کسب‌وکارهای کوچک به یک مکان خاص یا بازار مشخص گره خورده‌اند. به همین دلیل است که بسیاری از استارت آپ‌ها شرکت‌های فناوری با محصولات یا خدماتی هستند که به اینترنت نیاز دارند.
  • رشد: رشد و توسعه سریع یکی از ویژگی های استارت آپ است که آن را از سایر کسب‌وکارها متمایز می‌کند.
  • محدودیت‌ها: منابع، اندازه و زمان مربوط به استارت آپ‌ها محدود است.
  • نوآوری: استارت آپ‌ها نوعی کسب‌وکار جدید محسوب می‌شوند که از طریق نوآوری جایگاه خود را در بازار کسب می‌کنند.
  • حل مسئله: یکی از اهداف اصلی استارت آپ، حل مشکل از طریق ارائه محصول یا خدمات جدید یا بهتر است.
  • ثبت استارت آپ: زمانی می‌توان یک کسب‌وکار را به رسمیت شناخت که عملیات‌های ثبتی مربوط به آن به همراه ارائه مدارک انجام شده باشد در غیر این صورت به عنوان یک ایده تجاری باقی خواهد ماند.
  • فرهنگ تیمی: فرهنگ تیمی که در استارت آپ‌ها جریان دارد یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد آن است. در کسب‌وکارهای استارت آپی، هر فرد تاثیر مستقیم روی کار دارد.
  • عدم قطعیت: با شروع هر کسب‌وکار جدید، چیزهای ناشناخته زیادی پیش‌روی صاحبان آن قرار می‌گیرد که این ویژگی در استارت آپ‌ها چند برابر مشهود است. در استارت آپ‌ها همه‌چیز می‌تواند به صورت روزانه تغییر کند و عوامل شکست استارت آپ‌ها و کارآمدی روش‌ها متفاوت هستند.

انواع استارت آپ

انواع استارت آپ

پس از روشن شدن پاسخ این سوال که استارت آپ چیست، نوبت به شناسایی انواع کسب‌وکارهایی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد که استارت آپ‌ها ارائه می‌دهند. استارت آپ انواع مختلفی دارد، بنابراین شما باید به عنوان یک کارآفرین و با در نظر گرفتن مبحث مدیریت کارآفرینی، با انواع آن آشنا شوید تا بتوانید موردی که برای ایده شما مناسب است انتخاب کنید. البته به خاطر داشته باشید که یک استارت آپ ممکن است در چند دسته از این موارد قرار بگیرد. در این بخش به معرفی شش نوع استارت آپ می‌پردازیم و به‌طورخلاصه به شرح ویژگی‌های هرکدام می‌پردازیم.

  1. استارت آپ کسب‌وکار کوچک تا متوسط (Small to Mid-sized Business Startup): این نوع استارت آپ، درآمد و دارایی‌ها را حفظ کرده و نیروی کار محدودی دارد. این شرکت‌ها اهداف جاه‌طلبانه کم‌تری دارند و در پی گسترش کسب‌وکار خود نیستند. از جمله استارت آپ‌های کوچک می‌توان به فروشگاه‌ها، سوپرمارکت‌ها، آرایشگاه و… اشاره کرد.
  2. استارت آپ اجتماعی (Social Startup): استارت آپ اجتماعی، شرکتی است که با اهداف اجتماعی، فرهنگی و زیست‌محیطی توسعه پیدا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. هدف اصلی استارت آپ اجتماعی، سودآوری نیست بلکه این کسب‌وکارها سعی دارند در جامعه تغییر ایجاد کنند. موسسات خیریه یکی از نمونه‌های این نوع استارت آپ هستند.
  3. استارت آپ کسب‌وکار بزرگ (Large Business Startup): این استارت آپ‌ها با هدف ایجاد نوآوری در حوزه‌های مختلف ایجاد می‌شوند و طول عمر محدودی دارند. استارت آپ کسب‌وکارهای بزرگ از طریق شناخت بازار و با توجه به نیازهای کاربران، فشارهای رقابتی و تغییرات بازار دست به ایجاد محصولات و خدمات نوآورانه می‌زند تا کاربرهای جدید در بازارهای مختلف را جذب کند.
  4. استارت آپ مقیاس‌پذیر(Scalable Startup): کسب‌وکارهایی که با هدف رشد بالا و سودآوری شکل می‌گیرند در دسته استارت آپ‌های مقیاس‌پذیر قرار می‌گیرند. صاحبان این استارت آپ‌ها معتقدند که با ایده کسب‌وکار خود می‌توانند دنیا را تغییر دهند. از جمله نمونه‌های این نوع کسب‌وکارها می‌توان به گوگل، اوبر و فیس‌بوک اشاره کرد.
  5. استارت آپ قابل خرید (Buyable Startup): این استارت آپ‌ها با هدف فروخته شدن به شرکت‌های بزرگ متولد می‌شوند. این نوع استارت آپ با سرمایه کم کار خود را آغاز می‌کند و پس از توسعه سریع و دستیابی به نتایج مثبت، توجه شرکت‌های بزرگ را برای سرمایه‌گذاری و خرید جلب می‌کند. این نوع استارت آپ در شرکت‌های توسعه راه‌حل‌های وب و موبایل رایج است و نمونه آن، خرید اینستاگرام توسط فیس‌بوک است.
  6. استارت آپ سبک زندگی (Lifestyle Startup): کسب‌وکارهایی که باتمرکز بر رفتارها و فعالیت‌های انسان (سبک زندگی) ایجاد شده‌اند در دسته استارت آپ سبک زندگی قرار می‌گیرند. از جمله این موارد می‌توان به فریلنسرها یا طراحان وب اشاره کرد.

آیا هر کسب و کار کوچکی Start up است؟

آیا هر کسب و کار کوچکی استارت آپ است؟

یکی از بحث‌های چالش‌برانگیز این است که آیا تعریف و ویژگی های استارت آپ به این معنا است که هر کسب‌وکار کوچکی یک استارت آپ محسوب می‌شود؟ پاسخ این سوال منفی است، زیرا تجربه ثابت کرده است که اکثر کسب‌وکارهای کوچک خود را به عنوان استارت آپ معرفی نمی‌کنند و عملکرد متفاوتی نسبت به آن دارند. یک کسب‌وکار کوچک معمولا حول دو تا سه شریک ساخته می‌شود که می‌خواهند با یکدیگر کار کنند تا از مهارت‌ها و دارایی‌های هم بهره‌مند شوند. این اتحاد به شرکا این فرصت را می‌دهد تا کار را به صورت بلندمدت انجام دهند.

برخلاف تعریف معمولی استارت آپ، صاحبان کسب‌وکارهای کوچک به ندرت امکان وارد کردن منابع مالی خارج را در معادله در نظر می‌گیرند، زیرا ارزش سهام شرکت را متعلق به خود می‌دانند و با توجه به بلندمدت بودن فعالیت، به فکر خروج نیز نیستند. این بدین معنی است که یک کسب‌وکار کوچک بسیار کندتر از یک استارت آپ رشد می‌کند، چراکه نبود بودجه خارجی به آن‌ها فرصت استفاده فوری از بازاریابی محتوایی و رسانه‌های اجتماعی یک تجارت جدید را نمی‌دهد. این کسب‌وکارها برای رسیدن به این مرحله زمان زیادی نیاز دارند. در نهایت می‌توان گفت در‌حالی‌که استارت آپ‌ها به دنبال تامین مالی خارجی بیشتر برای توسعه هستند، صاحبان کسب‌وکارهای کوچک ترجیح می‌دهند متناسب با محدودیت‌های مالی خود توسعه پیدا کنند.

تفاوت استارت آپ و کارآفرینی

تفاوت استارت آپ و کارآفرینی

تفاوت استارت آپ و کارآفرینی یکی از موضوعاتی است که در مدیریت کارآفرینی و تعریف مدیریت مورد بحث قرار می‌گیرد. انواع کارآفرینی شباهت زیادی به انواع استارت آپ‌ها دارند و شاهد ویژگی‌های مشترکی بین این دو اصطلاح هستیم. اصطلاح استارت آپ نوعی ساختار را توصیف می‌کند که برای توسعه یک کسب‌وکار مورد استفاده قرار می‌گیرد، درحالی‌که اصطلاح کارآفرین در وهله اول همان طرز تفکر موردنیاز برای ایجاد یک استارت آپ است. به‌طورکلی می‌توان تفاوت استارت آپ و کارآفرینی را در دو ویژگی زیر خلاصه کرد:

  • یک استارت آپ ساختاری است که کارآفرین می‌تواند در آن فعالیت کند.
  • یک کارآفرین با توجه به دیدگاه شخصی خود می‌تواند در یک استارت آپ یا کسب‌وکار کوچک فعالیت کند.

فواید ایزو برای استارت آپ ها

فوید ایزو برای استارت آپ

یک شرکت استارت آپی حول یک تیم کار می‌کند، نیاز به سرمایه دارد و برای راه‌اندازی فعالیت‌های خود به بودجه خارجی نیاز دارد، درحالی‌که هدف اصلی آن رشد سریع است. بنیان‌گذاران استارت آپ معمولا خود را کارآفرین می‌بینند. بخش زیادی از علل موفقیت استارت آپ ها به زمان‌بندی، برنامه‌ریزی و شرایط بازار مربوط می‌شود بنابراین باید در نظر داشته باشید که آیا شرایط اقتصادی برای راه‌اندازی کسب‌وکار مناسب است یا خیر. بهره‌مندی از گواهینامه‌های ایزو در شرکت‌های استارت آپی به توسعه کسب‌وکار کمک می‌کند. با توجه به اینکه شرکت‌های استارت آپی بر مبنای ایده‌های خلاقانه ساخته می‌شوند، ایزو 56000، یک نمونه گواهی ایزوی مناسب برای استارت آپ‌ها است که به ارائه تعاریف، مفاهیم و اصول مدیریت نوآوری و اجرای نظام‌مند آن می‌پردازد.

منبع

مدیریت پروژه چابک (Agile) چیست؟ | راهنمای کامل برای مبتدیان + بررسی تفاوت‌ها با مدیریت پروژه سنتی

مدیریت پروژه چابک ( Agile ) چیست؟ | راهنمای کامل برای مبتدیان + بررسی تفاوت ها با مدیریت پروژه سنتی

مدیریت پروژه چابک یک رویکرد تکراری و افزایشی در مدیریت پروژه است. مشخصه این رویکرد، چرخه‌های توسعه کوتاهی هستند که از آن‌ها به‌عنوان اسپرینت یاد می‌شود. اصول مدیریت پروژه چابک برای اولین بار در Manifesto for Agile Software Development، که در سال 2001 منتشر شد، بیان شدند. از آن زمان تاکنون، چابک به یکی از محبوب‌ترین رویکردها برای مدیریت پروژه‌های توسعه نرم‌افزار تبدیل‌ شده است. اگر می‌خواهید بدانید مدیریت پروژه چابک دقیقاً چیست و چه تفاوتی با مدیریت پروژه به‌شیوه سنتی دارد، تا انتهای این مقاله با ما همراه شوید.

منظور از چابک (Agile) چیست؟

منظور از چابک (Agile) چیست؟

چابک مجموعه‌ای از اصول مورد‌استفاده برای مدیریت پروژه و توسعه نرم‌افزار است. رویکردی در مدیریت و توسعه نرم‌افزار که بر روی مراحل افزایشی برای تکمیل پروژه‌ها تمرکز می‌کند و به تیم‌ها این امکان را می‌دهد که بتوانند تعهدات خود را در مراحل کوچک و در چرخه‌های توسعه کوتاه‌مدت به انجام برسانند.

مدیریت پروژه چابک به تیم‌ها این امکان را می‌دهد که به‌طور مداوم نیازها، برنامه‌ها و نتایج خود را بازبینی کنند و در صورت نیاز آن را تغییر دهند. همچنین، به‌جای مدیریت از بالا به پایین و پیروی از رویه‌های تعیین‌شده بدون تغییر، رویکرد چابک بر تحویل سریع، سازگاری و فرآیند مشارکتی تکیه دارد. مدیریت پروژه چابک یکی از پرکاربردترین روش‌های مدیریت پروژه برای توسعه نرم‌افزار است.

مدیریت پروژه چابک چیست؟

مدیریت پروژه چابک چیست؟

مدیریت پروژه چابک، یک رویکرد تکرارشونده برای کنترل پروژه است. این رویکرد بر تجزیه یک پروژه بزرگ به وظایف کوچک‌تر و قابل مدیریت‌تر تمرکز می‌کند و تیم‌ها آن‌ها را در طول چرخه عمر پروژه تکمیل می‌کنند. بنابراین، تیم‌ها از متدولوژی اجایل برای تکمیل سریع‌تر کار و سازگاری بیشتر با تغییرات احتمالی در طول پروژه و بهینه‌سازی گردش کار استفاده می‌کنند.

مدیریت پروژه اجایل روشی مستمر برای توسعه پروژه‌های نرم‌افزاری است. این رویکرد تضمین می‌کند که افراد و تیم‌ها می‌توانند به‌سرعت بر روی بازخورد مشتری کار کنند و تغییرات پاسخگو را در هر مرحله از چرخه محصول ایجاد کنند. به‌علاوه، متدولوژی چابک به افرادی که بر روی یک پروژه به‌صورت تیمی کار می‌کنند، این امکان را می‌دهد که به‌سرعت و به‌طور مشترک کار کنند و بتوانند پروژه‌ها را در چارچوب‌های زمانی تعریف‌شده و پوشش‌های بودجه‌ای مشخص‌شده، تکمیل کنند.

چه زمانی باید از مدیریت پروژه چابک استفاده کنید؟

چه زمانی باید از مدیریت پروژه چابک استفاده کنید؟

مدیریت پروژه چابک، رویکردی نیست که بتوانید در همه پروژه‌ها و موقعیت‌ها از آن استفاده کنید. روش چابک، روشی است که در آن همۀ جزئیات، برای پاسخ به تغییر چیده شده است. ازآنجایی‌که همه پروژه‌ها نیاز به تغییر ندارند، مدیریت پروژه چابک هم برایشان مناسب نیست. بنابراین چه زمانی باید از مدیریت پروژه چابک استفاده کرد؟ بهترین موقعیت‌ها برای استفاده از مدیریت پروژه اجایل موقعیت‌های زیر است:

  • وقتی یک پروژه پیچیده است: اگر پروژه‌ای مجهولات زیادی دارد، از رویکرد چابک برای مقابله با عدم‌قطعیت و پاسخ به تغییرات احتمالی استفاده کنید.
  • وقتی مشارکت مشتری در یک پروژه زیاد است: ازآنجایی‌که مدیریت پروژه چابک بر همکاری و بازخورد مشتری تأکید دارد، برای پروژه‌هایی با سطح مشارکت بالای مشتری، روشی ایده‌آل است.
  • وقتی یک پروژه به زمان حساس است: روش‌های مدیریت پروژه چابک برای پروژه‌هایی با جدول زمانی فشرده مناسب هستند، زیرا به ارائه سریع‌تر محصولات کاری کمک می‌کنند و امکان تغییرات را در طول مسیر فراهم می‌کنند.

پس این موقعیت‌ها به‌عنوان مهم‌ترین موقعیت‌های کاربرد مدیریت پروژه چابک، حائز اهمیت هستند.

تفاوت مدیریت پروژه چابک و سنتی

تفاوت مدیریت پروژه اجایل و سنتی

جایی که یک مدیر سنتی برای به‌نتیجه‌رساندن پروژه‌ها، بر دنبال‌کردن برنامه با حداقل تغییرات تمرکز می‌کند، یک رهبر چابک بر سازگاری موفقیت‌آمیز با تغییرات اجتناب‌ناپذیر تمرکز می‌کند. فکر کردن خارج از چارچوب، چابکی، و توانایی انطباق و تغییر سریع مهم‌ترین کلمات در رویکرد اجایل هستند. برای درک دقیق‌تر مدیریت پروژه چابک و تفاوت آن با شیوه مدیریت سنتی، جدول مقایسه‌ای زیر را مشاهده کنید:

مدیریت پروژه چابکمدیریت پروژه سنتی
رویکردی انعطاف‌پذیرتر و تعاملی‌تر را دنبال می‌کندرویکردی خطی و متوالی دارد
بیشتر بر همکاری پروژه و مشارکت ذینفعان تمرکز داردبیشتر بر برنامه‌ریزی و کنترل پروژه متمرکز است
برای پروژه‌هایی که پیچیده هستند و مجهولات زیادی دارند، مناسب استبرای پروژه‌هایی که به‌خوبی تعریف‌شده‌اند و مجهولات کمی دارند، مناسب است
از رویکرد «Sprint» استفاده می‌کند که در آن یک پروژه به قطعات کوچک‌تری تقسیم می‌شود و می‌توانند به هر ترتیبی تکمیل شوند.از رویکرد «آبشار» استفاده می‌کند که در آن، هر مرحله باید تکمیل شود تا مرحله بعدی شروع شود
منعطف است و رویکردی سازگار داردمنعطف نیست و رویکرد تجویزی دارد
فقط برای پروژه‌های دیجیتالی مانند توسعه نرم‌افزار کاربرد دارد و برای پروژه‌های سنتی و فیزیکی مناسب نیستبیشتر با مدیریت منابع فیزیکی یا پروژه‌هایی مانند پروژه‌های ساختمانی سروکار دارد

با استفاده از مدیریت پروژه سنتی، تیم‌ها تنها زمانی به مرحله بعدی پروژه می‌روند که مرحله قبلی کامل شود. بنابراین پس از اتمام یک مرحله، دیگر امکان بازگشتی وجود ندارد. در چنین شرایطی اگر پروژ‌ه‌ای به تغییرات تدریجی نیاز داشته باشد و یا مشتریان محصول جدید را دوست نداشته باشند، شما باید به نقطه شروع برگردید و همه‌چیز را از نو شروع کنید. کاری که منجر به اتلاف وقت و بودجه پروژه می‌شود. به‌همین‌دلیل است که در اوایل دهه 2000 شاهد معرفی متدولوژی‌های چابک بودیم. مدیریت پروژه چابک رویکردی انعطاف‌پذیرتر و چرخه‌ای را اتخاذ می‌کند و دائماً محصول را آزمایش و دوباره آزمایش می‌کند و محصول را به‌صورت‌مداوم، تطبیق می‌دهد.

مراحل مدیریت پروژه چابک

مراحل مدیریت پروژه چابک

مدیریت پروژه چابک به تیم‌ها اجازه می‌دهد پروژه توسعه نرم‌افزار را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنند. این رویکرد، به ایجاد یک محصول رضایت‌بخش‌تر و سودمندتر برای مشتری در یک جدول زمانی بسیار کوتاه‌تر کمک می‌کند. مدیریت پروژه چابک شش مرحله دارد که به آن‌ها چرخه حیات توسعه سیستم چابک (SDLC) هم می‌گویند. مراحل مدیریت پروژه اجایل عبارتند از:

1. شروع پروژه یا پیش‌بینی یک پروژه

پیش‌بینی یک پروژه اولین مرحله از چرخه حیات است و به آن مرحله «شروع» یا «تصور» هم می‌گویند. تیم‌ها ابتدا آنچه را که پروژه موردنظرشان قصد ارائه دارد، بدون بحث در مورد جزئیات آن، شرح می‌دهند. شناسایی مدیران منابع و زمان لازم برای تکمیل پروژه در این مرحله انجام می‌شود. این مرحله‌ای است که به ارزیابی هزینه‌های مربوطه و بررسی اینکه آیا پروژه از نظر مالی قابل‌ دوام است یا خیر کمک می‌کند. در مدیریت پروژه چابک، در این مرحله است که به سؤالاتی مانند «چی»، «چرا» و «چگونه» پاسخ داده می‌شود.

2. تکرار

این مرحله‌ای است که در آن، تیم‌ها به‌طور جمعی لیست ویژگی‌های موردنیاز محصول نهایی را تهیه و درمورد راه‌های ایجاد آن‌ها بحث می‌کنند. سپس، پروژه را به چندین نقطه عطف کلیدی تقسیم‌بندی و بر نهایی کردن جدول زمانی تحویل پروژه تمرکز می‌کنند. در این مرحله از مدیریت پروژه چابک، افراد، مهم‌ترین قدم‌ها برای موفقیت پروژه را درک، ترتیب انجام کارها را اولویت‌بندی و درنهایت یک نقشه راه از بخش‌هایی که بالاترین اولویت را دارند ایجاد می‌کنند.

3. توسعه

بعدازاینکه تیم پروژه، جزئیات محصول را با مشورت با مشتری و سایر ذی‌نفعان نهایی کردند، مرحله توسعه محصول شروع می‌شود. در این ‌مرحله توسعه‌دهندگان، تمام نیازهای محصول و بازخورد مشتری را ترکیب و طرح را به کد تبدیل می‌کنند. هدف آن‌ها این است که تا پایان اولین تکرار، عملکرد ساده و اولیه محصول را ایجاد کنند. ویژگی‌ها و ترفندهای اضافی را می‌توان در تکرارهای بعدی اضافه کرد. این مرحله، سنگ‌بنای توسعه نرم‌افزار، در مدیریت پروژه چابک است. مرحله‌ای‌که توسعه‌دهندگان را قادر می‌سازد به‌سرعت نرم‌افزار کار را ایجاد کرده و بهبودهایی را برای رضایت مشتری انجام دهند.

4. رهایی

محصول تقریباً آماده عرضه است. اما ابتدا تیم تضمین کیفیت باید تست‌هایی را برای اطمینان از عملکرد صحیح نرم‌افزار انجام دهد. در این مرحله، اعضای تیم اجایل، سیستم را برای اطمینان از تمیز‌بودن کد، آزمایش می‌کنند. اگر اشکالات یا نقص‌ها شناسایی شد، توسعه‌دهندگان به‌سرعت آن‌ها را برطرف خواهند کرد. پس از رفع اشکالات، محصول برای تولید عرضه شود.

5. تولید

در این مرحله نرم‌افزار به‌طور کامل مستقر شده و در دسترس مشتریان قرار می‌گیرد. در طول این مرحله، تیم توسعه نرم‌افزار، پشتیبانی مداوم را برای حفظ عملکرد روان و رفع اشکالات جدید ارائه می‌دهد. همچنین آن‌ها آماده ارائه آموزش‌های اضافی به کاربران برای استفاده صحیح از محصول تولیدشده هستند. با گذشت زمان، تکرارهای جدید می‌توانند برای به‌روز‌رسانی محصول موجود با ارتقاء و ارائه ویژگی‌های اضافی انجام شوند.

6. بازنشستگی

چون شرکت‌ها دیگر محصول را تولید نمی‌کنند، مرحله «بازنشستگی» پایان چرخه عمر محصول هم نامیده می‌شود. یک محصول به دو دلیل وارد مرحله بازنشستگی می‌شود: یا در حال جایگزینی با نرم‌افزاری جدید است یا خود سیستم به‌مرورزمان منسوخ شده و با سازمان ناسازگار است. در این مرحله از مدیریت پروژه چابک، تیم توسعه نرم‌افزار ابتدا به کاربران اطلاع می‌دهد که نرم‌افزار در حال بازنشستگی است. در صورت وجود جایگزین، کاربران به سیستم جدید منتقل خواهند شد. درنهایت، توسعه‌دهندگان هرگونه فعالیت پایان عمر باقی‌مانده را انجام خواهند داد و پشتیبانی از نرم‌افزار موجود را حذف خواهند کرد.

چرخه عمر چابک یک مدل ساختاری کلیدی برای تیم‌های توسعه نرم‌افزار است که آن‌ها را قادر می‌سازد تا در مسیر حرکت، محصول خود را از مرحله ایده‌آل، به دوران بازنشستگی ادامه دهند. برای پشتیبانی از تمامی فعالیت‌ها در چرخه چابک، اعضای تیم باید به منابع و ابزارهای مناسب، ازجمله پلتفرم مدیریت پروژه چابک دسترسی داشته باشند. درنهایت باید بگوییم که گواهینامه ایزو 21500، راهنمایی‌هایی برای مدیریت پروژه ارائه می‌دهد که می‌توانند برای هر نوع از پروژه‌ای، صرف‌نظر از پیچیدگی، اندازه یا مدت‌زمان تعیین‌شده، استفاده شوند.

شرح وظایف مدیر آی تی ( IT ) و هرآنچه باید بدانید

شرح وظایف مدیر آی تی آنچه باید بدانید

مدیر آی تی در هر شرکتی نقشی بسیار منحصر به فردی را اجرا می‌کند. به این دلیل که آن‌ها باید یک رهبر استراتژیک باشند و در عین حال نقش حمایتی را برای دیگر کارکنان نیز داشته باشند. شرح وظایف مدیر آی تی در مدیریت فناوری اطلاعات به گونه‌ای است که شما دستورالعمل‌های مدیر ارشد اطلاعات و تیم اجرایی را اجرا می‌کنید و در عین حال به تنظیم استراتژی گروه اصلی مشغول به کار نیز مشغولید.

روز به روز شاهد این هستیم که تعداد فزآینده‌ای از سازمان‌ها، بخش فناوری اطلاعات را در مرکز استراتژی‌های خود قرار می‌دهند. در دنیای دیجیتال، دپارتمان‌های فناوری اطلاعات بیش از هر زمان دیگری بار مسئولیت را به دوش می‌کشند. از این بابت، حوزه‌ای بسیار حساس برای هر سازمانی به شمار می‌آیند.

ما در این مقاله به شرح وظایف مدیر آی تی، حوزه اختیاراتش و مسئولیت‌هایش می‌پردازیم. همچنین بیان خواهیم کرد که یک مدیر آی تی چه مهارت‌هایی باید داشته باشد.

مدیریت فناوری اطلاعات چیست؟

مدیریت فناوری اطلاعات، فرآیند نظارت بر کلیه امور مربوط به عملیات و منابع فناوری اطلاعات در یک سازمان فناوری اطلاعات است. مدیریت فناوری اطلاعات اطمینان حاصل می‌کند که تمام منابع فناوری و کارکنان مرتبط، به درستی و به‌گونه‌ای استفاده می‌شوند که ارزشی برای سازمان ایجاد می‌کنند.

چرا مدیریت فناوری اطلاعات مهم است؟

چرا مدیریت فناوری اطلاعات مهم است؟

دپارتمان فناوری اطلاعات که شرح وظایف کارشناس آی تی را مشخص می‌کند، تقریبا زیربنای تمام فعالیت‌های سازمانی است. با توجه به شرح وظایف واحد آی تی، می‌توان مشاهده کرد که اتوماسیون، پردازش داده، و اتصال همیشه روشن (always-on)، دروازه جدیدی به روی قابلیت‌ها و کارایی‌های تجاری گشوده است.

امروزه جدا کردن فناوری دیجیتال از بازار تجاری و مالی کار بسیار دشواری است. با وجود نقش کلیدی فناوری دیجیتال، یک واحد فناوری اطلاعات می‌تواند بسیار آسیب‌پذیر نیز باشد و به پاشنه آشیل یک شرکت تبدیل شود، به‌خصوص اگر شبکه‌ها دچار خرابی شوند یا بدافزارها به آن حمله کنند. به عنوان مثال هزینه نقص داده (data breach) در سال ۲۰۲۱، در ایالات متحده چیزی نزدیک به ۳.۹ میلیون دلار بوده است.

فناوری‌های نوظهور مانند یادگیری ماشین، تجزیه و تحلیل، ربات‌ها و بلاک چین می‌توانند به طور کلی شیوه ارائه خدمات را دگرگون کنند. در شرح وظایف واحد آی تی می‌توانیم مشاهده کنیم که این واحد تضمین می‌کند فناورهای اطلاعات به صورت ایمن در دسترس قرار گیرند و در بهینه‌ترین حالت عمل کنند. مدیر ارشد اطلاعات نقش رهبری در اتخاذ سیستم‌های جدید برای بهبود عملیات را نیز ایفا می‌کند.

یک مدیر آی تی به چه مهارت‌هایی نیاز دارد؟

در شرح وظایف مدیر آی تی آمده است که مدیران فناوری باید تجربه عملی در زمینه کدنویسی و استفاده از ابزارهای مشابهی داشته باشند که تیم فناوری اطلاعات از آن‌ها استفاده می‌کند. حتی اگر نقش مدیر به گونه‌ای باشد که نیاز به کار تاکتیکی کمتری نسبت به یک کارمند داشته باشد، باز هم مدیر نیاز دارد از دانش فنی بالایی برخوردار باشد تا بتواند به‌خوبی تیم را هدایت کند.

شرح وظایف مدیر آی تی نشان می‌دهد که قدرت رهبری و راهنمایی از ویژگی‌های برجسته یک مدیر تراز اول است. این مدیر علاوه بر شرح وظایف کارشناس آی تی، باید نقشه راه فناوری اطلاعات را مدیریت کند و عملکرد تیم را گزارش دهد.

مهارت‌هایی وجود دارند که به مدیر فناوری اطلاعات کمک می‌کنند تا مدیریت بهتری داشته باشند. این مهارت‌ها عبارتند از:

  • پیشینه فنی یا برنامه‌نویسی قوی
  • تجربه طراحی و استقرار زیرساخت‌ها و برنامه‌های آی تی
  • مهارت حل مسئله و تفکر انتقادی
  • توانایی پیوند استراتژی سطح بالا به پروژه‌های روزمره
  • مدیریت بودجه و ردیابی KPIها
  • مهارت‌های رهبری با در تجربه در تسهیل کار
  • مهارت‌های مدیریت پروژه قدرتمند

مدیران حوزه فناوری اطلاعات معمولا دارای فوق لیسانس در سیستم‌های اطلاعات مدیریت (MIS)، فناوری اطلاعات، علوم کامپیوتر یا رشته‌های مرتبط هستند. همچنین دیگر مهارت‌هایی که در حین تجربه کار به دست می‌آید نیز می‌توانند برای مدیر آی تی به اندازه مدرک دانشگاهی مفید و موثر باشند.

شرح وظایف مدیر آی تی

شرح وظایف مدیر آی تی

شرح وظایف مدیر آی تی نشان می‌دهد که مسئولیت‌های شما به عنوان یک مدیر فناوری اطلاعات بسیار متفاوت خواهد بود و این موضوع به اندازه و ساختار سازمان شما بستگی دارد.

ساختار گزارش‌دهی، به خودی خود نمی‌تواند شرح وظایف مدیر آی تی و نیز شرح وظایف کارکنان را ارائه کند. آیا نقش‌ها به صورت افقی پراکنده شده‌اند یا سلسله‌مراتبی هستند؟ آیا به تخصص خاصی در یک زمینه نیاز دارید؟

صرف‌نظر از حوزه‌های مالکیت، اکثر مدیران فناوری اطلاعات به صورت متقابل با مهندسان، اپراتورها، متخصصان امنیتی، مدیران فروش و دیگر کارکنان در سراسر سازمان در تعامل هستند. این کار بدین دلیل صورت می‌گیرد که برنامه‌ها، ابزارها و سیستم‌هایی که شما به عنوان مدیر آی تی مدیریت می‌کنید، توسط مشتریان داخلی و خارجی به طور یکسان مورد استفاده قرار می‌گیرند.

به طور کلی شرح وظایف مدیر آی تی را می‌توان به صورت زیر ارائه کرد:

  1. برنامه‌ریزی‌های استراتژیک: مدیران فناوری اطلاعات جهت استراتژیک را تعیین می‌کنند – تعریف اهداف، ساختن نقشه راه فناوری اطلاعات و تخصیص بودجه. شما با سایر رهبران فناوری اطلاعات تعامل دارید تا بتوانید بهترین شیوه‌ها، سیاست‌ها و گردش کار تیمی را ایجاد کنید.
  2. رهبری: مدیران فناوری اطلاعات تیمی متشکل از سرپرستان فناوری اطلاعات، مهندسان، متخصصان امنیت و سایر متخصصان فناوری اطلاعات را استخدام می‌کنند، به آن‌ها آموزش می‌دهند و راهبریشان می‌کنند. شما به عنوان مدیر آی تی، برنامه‌ریزی ظرفیت و تخصیص منابع را انجام می‌دهید، کارهایی که از مهم‌ترین و چالش‌برانگیزترین موارد حوزه آی تی است.
  3. نظارت بر برنامه: مدیران فناوری اطلاعات در برنامه‌ریزی پروژه مشارکت دارند – سیستم‌ها و حفاظ‌هایی را برای پشتیبانی از سازمان و حفظ پروژه‌ها در مسیر توسعه می‌دهند.
  4. نوآوری: در شرح وظایف مدیر آی تی، خلاقیت و نوآوری نیز یک الزام است. مدیران فناوری اطلاعات با ارزیابی سرمایه‌گذاری فناوری اطلاعات و شناسایی زمینه‌های رشد، به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا تکامل یابند. شما به عنوان مدیر آی تی، به دنبال فرصت‌هایی برای افزایش بهره‌وری، سازگاری و اعتبار سازمان هستید.
۵ چالش‌ مهم روبروی مدیران آی تی

۵ چالش‌ مهم روبروی مدیران آی تی

  1. شکاف‌های مهارتی: سرعت رشد فناوری به گونه‌ای پیش می‌رود که هر روز با تغییری در چشم‌انداز روبرو می‌شویم. با وجود پررنگ‌کردن نقش آی تی در حوزه تجارت، مدیران حوزه آی تی با کمبود کارکنان ماهری روبرو هستند که بتوانند خود را با سرعت رشد فناوری تطبیق دهند. بنا به گزارش رسمی دولت بریتانیا، دو سوم سازمان‌ها اکنون از کمبود کارکنان ماهری رنج می‌برند که قابلیت آن را دارند تا تهدیدات سایبری را مدیریت کنند.
  2. تهدیدات سایبری: بر اساس تحقیقات، ۹۱ درصد شرکت‌ها در سرتاسر جهان گزارش‌هایی مبنی بر حملات سایبری ارائه کرده‌اند. زیر سایه این تهدیدات، مدیران آی تی برای تنظیم برنامه‌های استراتژیک و نظارت با مشکلات فراوانی روبرو می‌شوند. زیرا تهدیدات سایبری می‌توانند بسیار مخرب باشند و ضرورهای مالی و اعتباری عظیمی را به وجود می‌آورند.
  3. پردازش ابری: پردازش ابری روزبه‌روز پرطرفدارتر می‌شود و نقش پررنگ‌تری در حوزه تجارت پیدا می‌کند. اما اگر مدیر آی تی نتواند در فرآیند تصمیم‌گیری مشارکت نماید، شرح وظایف مدیر آی تی تحت تأثیر قرار می‌گیرد. زیرا عدم امکان مشارکت در این فرآیند، می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های اشتباه و ضررهای مالی بیانجامد.
  4. تحول دیجیتال: دگرگونی دیجیتال در نگاه اول، اغلب پرهزینه به نظر می‌رسد. با این حال شرکت‌ها مجبور هستند تا خود را با این تحولات همسو سازند. چالش مدیران آی تی در پیشبرد تغییرات رفتاری نهفته است، زیرا تحول و تغییر دیجیتال به یک هنجار بدل می‌شود و با تمام عملیات‌های یک کسب و کار هماهنگ می‌شود.
  5. برون سپاری: گاهی اوقات راه‌حل‌ها خود می‌توانند چالش‌های جدیدی ایجاد کنند. برای مثال، کسب و کارهایی که مهارت هایی را شامل می شود  داخل در دسترس نیستند، به سمت برون سپاری و پروژه‌های مشارکتی سوق پیدا می‌کنند. در حالی که این کار ممکن است برای مدیریتِ شکاف‌های مهارتی ضروری باشد، مدیران فناوری اطلاعات باید نگرانی‌های مربوط به قابلیت اطمینان، مسئولیت‌پذیری و امنیت را نیز در نظر بگیرند و مدیریتشان کنند.

تعهد سازمانی چیست؟ ( بررسی انواع و شاخص های اندازه گیری وفاداری سازمانی)

تعهد سازمانی چیست؟ ( بررسی انواع و شاخص های اندازه گیری وفاداری سازمانی)

آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که چقدر به سازمان خود علاقه دارید؟ اصلا چقدر به ادامه همکاری با سازمانی که در آن مشغول به کار هستید تمایل دارید و چه میزان به ترک سازمان فکر می‌کنید؟ پاسخ تمام این سوالات در مفهومی به نام تعهد سازمانی نهفته شده است که لزوم ایجاد آن همواره به عنوان یکی از وظایف حوزه مدیریت رفتار سازمانی مورد توجه قرار گرفته است.

تعهد سازمانی، میزان تعلق و وابستگی کارکنان به سازمان را مورد بررسی قرار می‌دهد. اگر تا به حال چیزی درباره تعهد سازمانی نشنیده‌اید یا به دنبال اطلاعات کاملی درباره این شاخص مدیریتی هستید، این مطلب برای شما مفید خواهد بود. در این مقاله از کیو سی بی تعریف تعهد سازمانی، انواع تعهد سازمانی و شاخص‌های اندازه‌گیری آن را شرح خواهیم داد و به بررسی پنج راه حل برای بهبود آن خواهیم پرداخت، با ما همراه باشید.

تعهد سازمانی چیست؟

تعهد سازمانی چیست؟

تعهد سازمانی ترجمه عبارت انگلیسی Organizational Commitment است که در فارسی با عنوان وفاداری سازمانی نیز شناخته می‌شود. این یکی از مباحث مهم در مدیریت، به‌خصوص مدیریت رفتار سازمانی و روانشناسی سازمانی است که به عنوان تعلق خاطر کارکنان به سازمانی که در آن مشغول به کار هستند، شناخته می‌شود. تعهد سازمانی، تعیین‌کننده میزان دلبستگی عضو سازمان به سازمان است و به ارتباط بین کارکنان و کارفرما اشاره دارد. آگاهی نسبت به تعهد سازمانی، در سنجش بسیاری از معیارهای مهم مدیریت مثل رضایت شغلی، میزان مشارکت کارکنان، توزیع رهبری، عملکرد شغلی، ناامنی شغلی و موارد مشابه اثرگذار است، بنابراین می‌توان گفت که این معیار پایه و اساس بسیاری از مباحث روانشناسی سازمانی است و نباید آن را دست‌کم گرفت.

هنگامی که یک کارمند احساس تعهد سازمانی قوی داشته باشد، به چشم‌انداز آینده شرکت، چه از نظر حرفه‌ای و چه از نظر شخصی، توجه زیادی می‌کند. این احساس به کارکنان کمک می‌کند اهداف سازمان را به‌خوبی درک کنند، خود و توانایی‌هایشان را برای کاری که انجام می‌دهند، مناسب و مورداحترام شرکت ببینند. کارکنان متعهد رفتار مثبت، عزم و انگیزه بیشتری از خود نشان می‌دهند و با روحیه بهتری کار می‌کنند. این دیدگاه به راحتی موجب افزایش بهره‌وری سازمان شده و شانس کارمند را برای ماندگاری در آن سازمان بیشتر می‌کند. با توجه به ماهیت رقابتی روزافزون بین سازمان‌ها، این امر، کلیدی برای حفظ استعدادهای موجود در سازمان است.

اهمیت تعهد سازمانی در محیط کار

اهمیت تعهد سازمانی در محیط کار

تعهد یا وفاداری سازمانی در محیط کار، پیوندی است که کارکنان با سازمان خود تجربه می‌کنند. به‌طورکلی کارکنانی که با سازمان خود ارتباط بهتری دارند، احساس سازگاری بیشتری با اهداف سازمان خواهند داشت. ابعاد مختلف تعهد سازمانی باعث می‌شود که ارزش‌های سازمان با ارزش‌های کارکنان در یک مسیر قرار بگیرد. ارزش افزوده چنین دیدگاهی، داشتن کارکنانی مصمم، علاقمند به کار با بهره‌وری بسیار بالا است که تحت هر شرایطی از هیچ حمایتی دریغ نخواهند کرد.

وفاداری سازمانی مزایای زیادی هم برای کارکنان و هم برای سازمان‌ها به دنبال دارد:

  • بهره‌وری کارکنان
  • بهبود عملکرد سازمانی
  • توجه به حقوق کارکنان
  • غیبت کم‌تر کارکنان
  • جابه‌جایی کم‌تر کارکنان و همکاری طولانی‌مدت کارمندان با سازمان
  • همکاری بهتر بین کارکنان

انوع تعهد سازمانی

توضیحاتی که تا اینجا درباره تعهد سازمانی مطرح کردیم، توصیف گسترده و بدون توجه به جزییات بود. اگر بحث ابعاد تعهد سازمانی مطرح شود، جزییات بیشتری در بررسی وفاداری سازمانی در نظر گرفته می‌شود. در سال 1991 میلادی، جان مایر و ناتالی آلن، اولین مدل تعهد متشکل از سه مولفه را برای تفصیل وفاداری سازمانی ارائه کردند. در این بخش انواع تعهد سازمانی را طبق این مدل سه بخشی به شما معرفی می‌کنیم:

تعهد عاطفی

1.تعهد عاطفی

تعهد عاطفی که ترجمه عبارت انگلیسی Affective Commitment است، اولین بخش از انواع تعهد سازمانی به شمار می‌رود. تعهد عاطفی به میزان تمایل کارکنان برای ماندن در سازمان مربوط می‌شود. اگر یک کارمند به طور عاطفی و احساسی به سازمان خود متعهد باشد، به این معنی است که تمایل بیشتری برای ماندن در سازمان دارد. اهداف سازمانی برای کارکنانی که تعهد سازمانی دارند قابل درک است، این افراد احساس می‌کنند که فرد مناسبی برای سازمان هستند و از شغل خود نیز رضایت دارند. در چنین شرایطی، کارمند نه تنها از بودن در سازمان خشنود است، بلکه درگیر فعالیت‌های سازمانی شرکت در بحث‌ها، جلسات، ارائه پیشنهادات ارزشمند و… نیز هست و در بیشتر مواقع به روش‌های ایجاد انگیزه واکنش مثبتی نشان می‌دهد. کارکنانی که از لحاظ عاطفی به سازمان متعهد هستند احساس ارزشمندی می‌کنند و به عنوان سفیران سازمان خود عمل می‌کنند. این افراد دائما تلاش می‌کنند تا بخش جدایی‌ناپذیر سازمان باشند.

2.تعهد مستمر

تعهد مستمر که در انگلیسی با عنوان Continuance Commitment شناخته می‌شود، یکی از انواع تعهد سازمانی است که به میزان احساس نیاز کارکنان به ماندن در سازمان مربوط می‌شود. در واقع علت اصلی تعهد مستمر، نیاز آن‌ها به ماندن در شرکت است، حال ممکن است نیاز به ماندن در سازمان تحت تاثیر عوامل مختلفی مثل کمبود نیروی کار جایگزین و یا دستمزد قرار بگیرد. به عنوان مثال ممکن است فرد احساس می‌کند باید در سازمان خود بماند زیرا اگر به سازمان دیگری نقل مکان کند، حقوق و مزایای جانبی آن بهبود نخواهد داشت. البته این نوع تعهد سازمانی کمی بحث‌برانگیز است زیرا کارکنانی که تعهد مستمر دارند و در عین‌حال رضایت شغلی کافی را ندارند، چه‌طور می‌توانند مایل به ترک سازمان نباشند و با این تناقض احساسی به فعالیت خود ادامه دهند؟

تعهد مستمر زمانی شکل می‌گیرد که کارمند مزایا و معایب ماندن را در مقابل ترک سازمان می‌سنجد. در این سطح از تعهد سازمانی، کارمند، ترک سازمان را یک کار پرهزینه می‌داند زیرا فکر می‌کند قبلا زمان و انرژی زیادی را در آن سرمایه‌گذاری کرده است و نسبت به فرهنگ سازمانی احساس بهتری دارد. صرف این هزینه و انرژی موجب احساس وابستگی ذهنی و عاطفی فرد نسبت به سازمان نیز خواهد شد.

3.تعهد هنجاری

تعهد هنجاری یا Normative Commitment نیز نوع دیگری از احساس فرد برای ماندن در سازمان است که با تعهد مستمر فرق دارد. کارکنانی که به صورت هنجاری به سازمان متعهد هستند، عموما احساس می‌کنند که باید در سازمان خود بمانند. کارکنان متعهد هنجاری احساس می‌کنند که ترک سازمانشان عواقب فاجعه‌باری خواهد داشت و نسبت به خروج از سازمان احساس گناه می‌کنند. دلایل مختلفی برای این احساس گناه وجود دارد اما اغلب نگران این هستند که کارکنان با ترک سازمان احساس خلا دانش و مهارت ایجاد کنند و متعاقبا فشار بر همکارانشان افزایش پیدا کند. چنین احساساتی، اثر منفی زیادی روی عملکرد کارکنان در سازمان خواهد داشت. در این نوع تعهد، فرد احساس می‌کند که موظف است در سازمان بماند. این افراد صرف‌نظر از اینکه ناراضی هستند یا به دنبال فرصت‌های جدید شغلی هستند، وظیفه خود خود می‌دانند که در سازمان بمانند زیرا این کار را درست می‌دانند.

درک این نکته مهم است که بدانید میزان تعهد سازمانی و داشتن رفتار شهروندی سازمانی به عوامل متعددی بستگی دارد و می‌تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.

سنجش میزان تعهد سازمانی

یکی از چالش‌هایی که در زمینه تعهد سازمانی وجود دارد، روش سنجش آن است. با توجه به اینکه وفاداری سازمانی امری مرتبط با مدیریت رفتار سازمانی و روانشناسی سازمانی است، سنجش آن به عوامل مختلفی بستگی دارد و کار سختی به‌شمار می‌رود. در میان روش‌های مختلف، پرسشنامه تعهد سازمانی (Organizational Commitment Questionnaire) یکی از راه‌های کاربردی است. این پرسشنامه با هدف اندازه‌گیری شاخص های تعهد سازمانی کارکنان نسبت به سازمان طراحی شده است. تعهد سازمانی را می‌توان حداقل با 3 عامل مرتبط به هم مشخص کرد که عبارتند از:

  1. اعتقاد قوی و پذیرش اهداف و ارزش‌های سازمانی
  2. تمایل به تلاش قابل‌توجه برای سازمان
  3. تمایل قوی برای حفظ عضویت در سازمان

سوالات پرسشنامه به گونه‌ای طراحی شده است که این موارد را به عنوان شاخص های تعهد سازمانی، طی چند سوال مورد بررسی قرار می‌دهد.

چگونه تعهد سازمانی را بهبود ببخشیم؟

رسیدن به سطوح بالاتر تعهد سازمانی به عملکرد سازمان در زمینه‌های مختلف مثل افزایش سودآوری، بهبود بهره‌وری، حفظ کارکنان، معیارهای رضایت مشتری، کاهش یا افزایش مشتری، رفتار شهروندی سازمانی و فرهنگ سازمان بستگی دارد. حالا مسئله این است که چه‌طور می‌توان میزان تعهد کارکنان را در سازمان افزایش داد؟ در این بخش چند نکته برای بهبود شاخص های تعهد سازمانی به شما معرفی می‌کنیم:

فرهنگ کار تیمی

1. فرهنگ کار تیمی قوی

ایجاد یک فرهنگ کار تیمی قوی، تضمین‌کننده محیط کار سالم است. افراد با پیشینه‌ها و دیدگاه‌های مختلفی در کنار یکدیگر مشغول به کار می‌شوند. اگر بتوان ساختار تیم را به گونه‌ای چید که کار تیمی به بهترین شکل انجام شود، کارکنان انگیزه بیشتری برای کار کردن و رسیدن به دستاوردهای دیگر پیدا خواهند کرد. این موضوع به افزایش سطح وفاداری سازمانی و ایجاد هماهنگی در طولانی‌مدت کمک می‌کند.

2.ارائه اهداف و انتظارات به کارکنان

بیشتر کارمندان می‌خواهند بخشی از آینده سازمان باشند و برایشان مهم است که بدانند چه چیزی در شغلشان مهم است. اهداف زمانی معنی پیدا می‌کنند که هر کدام از کارکنان در سازمان، تصور درستی از آن‌ها داشته باشند و برای رسیدن به آن تلاش کنند. کارکنان زمانی‌که احساس مالکیت داشته باشند، تمایل بیشتری به ماندن در سازمان دارند.

تشویق به نوآوری

3.تشویق به نوآوری

نوآوری یکی از بهترین راه‌ها برای تشویق کارکنان است. زمانی‌که یکی از کارکنان می‌خواهد کاری را متفاوت و بهتر انجام دهد، او را دلسرد نکنید. سعی کنید با ایجاد انگیزه، به پرورش ایده‌های خوب تشویقش کنید.

4.تفویض وظایف به شکل موثر

سازمانی که به صورت کارآمد عمل می‌کند، هنر تفویض وظایف را به خوبی می‌شناسد. باید درک کرد که همه کارها نمی‌تواند توسط یک نفر انجام شود، به همین خاطر هم منابع اختصاصی در یک سازمان برای انجام وظایف مختلف وجود دارد.

5.تشویق و ایجاد انگیزه

وقتی یک کارمند عملکرد فوق‌العاده‌ای دارد، سازمان‌ها باید برای مشارکت او ارزش قائل شوند. در چنین مواردی، بهتر است به دنبال ایده‌های تشویقی و روش های ایجاد انگیزه برای او باشید. اگر قرار باشد کارکنان تعهد کاری کافی داشته باشند، ضروری است که سازمان نیز پاداش مناسبی به این افراد تخصیص دهد تا باعث ایجاد انگیزه شود.

انواع سیستم و اجزای آن

انواع سیستم و اجزای آن

کلمه (سیستم) از دوران کودکی و مدرسه برای همه ما آشنا است و حتما اسم آن را زیاد شنیده‌اید. دنیای اطراف ما از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین بخش، از سیستم تشکیل شده است. سیستم در همه علوم از جمله بحث‌های مدیریتی کاربرد زیادی دارد. محتوای سیستم و تفکر سیستمی می‌تواند روی پیش‌بینی، برنامه‌ریزی و مدیریت موارد مختلف اثرگذار باشد. اگر چیز زیادی درباره انواع سیستم و اجزای آن نمی‌دانید، این مطلب برای شما مفید خواهد بود. در این مطلب از کیو سی بی، علاوه‌بر تعریف سیستم و ویژگی‌های آن، انواع سیستم و اجرای آن را به شما معرفی خواهیم کرد، پس با ما همراه باشید.

تعریف سیستم

تعریف سیستم

برای اینکه بتوانیم انواع سیستم را معرفی کنیم، ابتدا باید ببینیم سیستم چیست و از چه اجزایی تشکیل شده است.تعاریف زیادی برای مفهوم سیستم وجود دارد اما به‌طورکلی می‌توان گفت که سیستم(System)، مجموعه‌ای از اجزا یا رویه‌های به‌هم‌پیوسته است که همزمان برای رسیدن به هدف مشخصی، به‌صورت منظم با هم کار می‌کنند.عموما سیستم در یک دنیای بزرگ‌تر یا یک محیط قرار گرفته است و یک مرز آن را از محیط جدا می‌کند.

روال فعالیت سیستم به شکلی است که ابتدا ورودی را از محیط خارج دریافت می‌کند و پس از پردازش، خروجی حاصل را به محیط خود می‌فرستد. برای درک بهتر، سیستم یک موتور خودرو را در نظر بگیرید، این سیستم از اجرای مختلفی مثل پیستون، تسمه‌تایم، چرخ‌دنده و… ساخته شده است. سوخت، به عنوان ماده بیرونی و محرک از محیط بیرون وارد موتور شده و پس از فرآیندهای مختلف موجب حرکت خودرو خواهد شد. در این مثال ورودی سیستم، ماده سوخت و خروجی آن حرکت خودرو است.

با توجه به فعالیت به‌هم‌پیوسته سیستم، رفتار هر کدام از عناصر آن، روی عملکرد کل سیستم و ویژگی‌های آن تاثیر می‌گذارد و نوعی وابستگی متقابل در بین بخش‌های مختلف در جریان است.به عنوان مثال می‌توان بدن انسان را یک سیستم در نظر گرفت که فعالیت قلب، مغز یا هر بخش دیگر، روی عملکرد قسمت‌های دیگر نیز تاثیر می‌گذارد. بنابراین می‌توان گفت که هیچ کدام از اجزای سیستم به‌طور مستقل وجود ندارند و فقط در کنار سایر اجزا مفهوم و هدف پیدا می‌کنند.

به‌طورکلی هر سیستم دارای 6 ویژگی اصلی است که عبارت است از:

  • سیستم‌ها با هدف مشترک فعالیت می‌کنند.
  • سیستم‌ها از اجزای مختلف ساخته شده‌اند.
  • اجزای یک سیستم دائما در حال تعامل با یکدیگر هستند.
  • عموما برای سیستم‌ها مرز تعیین می‌شود.
  • سیستم‌ها بر اساس فعالیت و ویژگی‌هایی که دارند، دسته‌بندی‌های مختلفی دارند.

اجزای سیستم

اجزای سیستم

سیستم از اجزای مختلفی تشکیل شده که با کنار هم قرار گرفتن آن‌ها، ماهیت ساختار سیستم شکل می‌گیرد.در این بخش، چهار جزو اصلی و یک بخش بیرونی سیستم را به شما معرفی خواهیم کرد:

  • ورودی(Input): داده‌های ورودی در سیستم شامل هر آن چیزی است که وارد سیستم می‌شود و مقدمات فعالیت آن را فراهم می‌کند. طبیعتا ادامه حیات سیستم بدون ورودی هرگز امکان‌پذیر نخواهد بود. این داده‌های ورودی ممکن است اطلاعات، اعداد و آمار، سوخت، انرژی، نیروی انسانی، سرمایه مالی، مواد اولیه و… باشد.
  • پردازش(Process): زمانی‌که داده‌ها وارد سیستم می‌شوند، طبق فرآیند خاصی دچار تغییر و تبدیل خواهند شد که به این روند تغییر، پردازش گفته می‌شود. پردازش، دومین مورد از اجزای سیستم است که در زمینه‌های مختلف، شکل‌های متنوعی به خود می‌گیرد. مثلا می‌توان ترکیب کردن مواد اولیه، محاسبات عددی یا پردازش‌های نرم‌افزاری را در این دسته قرار داد.
  • خروجی سیستم (System output): داده‌های ورودی پس از پردازش از سیستم به محیط منتقل می‌شوند، به نتیجه نهایی سیستم، خروجی گفته می‌شود. خروجی می‌تواند یک محصول تولیدی، پاسخ مسائل ریاضی و… باشد.
  • بازخورد سیستم (System feedback): طبق نظریه لودیگ ون برتلفنی، بازخورد سیستم زمانی ایجاد می‌شود که خروجی‌های فرآیند، به عنوان اطلاعات ورودی دوباره به سیستم ارائه شوند. این روش به نحوی عملکرد سیستم را کنترل می‌کند. بازخورد به سیستم کمک می‌کند نقاط ضعف، نقاط قوت و مشکلات را شناسایی کند. پس از شناسایی، می‌توان تغییرات و تعدیل‌های لازم را در ساختار سیستم ایجاد کرد.
  • بخش بیرونی سیستم، محیط: هر سیستمی درون یک محیط (Environment) قرار می‌گیرد و همواره از محیط تاثیر می‌پذیرد و روی آن هم تاثیرگذار است. کنش و واکنش سیستم با محیط بیرون امری اجتناب‌ناپذیر است، بنابراین هنگام طراحی سیستم باید عوامل بیرونی که روی عملکرد آن تاثیر می‌گذارند، شناسایی کرد.

معرفی انواع سیستم

سیستم‌ها بر اساس اهداف مختلف و ساختاری که دارند، به روش‌های مختلفی طبقه‌بندی می‌شوند. در این بخش با تحلیل سیستم، به معرفی 5 نوع سیستم رایج می‌پردازیم و ویژگی‌های مربوط به هرکدام را شرح خواهیم داد تا بتوانید این سیستم‌ها را به خوبی در ذهن خود دسته‌بندی کنید.

انواع سیستم - سیستم فیزیکی

1.سیستم فیزیکی یا انتزاعی

سیستم‌های فیزیکی(Physical System)، سیستم‌هایی هستند که دارای موجودیت ملموس هستند و معمولا عملکرد ثابت یا پویا دارند، به عنوان مثال می‌توان به مرکز سیستم کامپیوتری اشاره کرد. در این مثال میز و صندلی‌های موجود در مرکز اجزای ثابت سیستم هستند و برنامه‌ها یا داده‌های کامپیوتری بخش پویای سیستم هستند که بر اساس نیاز کاربر تغییر می‌کنند. در طرف مقابل، سیستم‌های انتزاعی (Abstract System)دارای مفهومی کاملا غیرفیزیکی هستند، مثل فرمول‌های روابط مجموعه‌ای از متغیرها یا مدل‌های ساده.

انواع سیستم- سیستم باز

2.سیستم‌ باز یا بسته

سیستم‌ها را می‌توان به دو دسته سیستم باز(Open) و سیستم بسته(Close) تقسیم‌بندی کرد، این دسته‌بندی بر اساس میزان تعامل و ارتباط سیستم با دنیای بیرون شکل گرفته است. در این طبقه‌بندی، سیستم باز سیستمی است که به‌طور مداوم با محیط خود در تعامل است، این سیستم ورودی‌ها را از خارج دریافت می‌کند و پس از انجام فرآیند، خروجی را به خارج از سیستم تحویل می‌دهد. می‌توان گفت که اکثر سیستم‌ها در دسته سیستم باز قرار می‌گیرند زیرا روابط زیادی با محیط خود دارند و می‌توانند با شرایط متغیر محیط سازگار شوند. از جمله سیستم‌های باز می‌توان به سیستم‌های اطلاعاتی اشاره کرد زیرا این سیستم همواره باید طبق تقاضای کاربر در شرایط مختلف سازگار شود. به عنوان مثال گیاهان نوعی سیستم باز به‌شمار می‌روند زیرا نور خورشید، آب، دی اکسید کربن را از محیط دریافت کرده و پس از ذخیره گلوکز، اکسیژن آزاد می‌کنند.

در طرف مقابل سیستم باز، سیستم‌ بسته تعریف می‌شود. سیستم‌های بسته هیچ ارتباطی با محیط ندارند و از تاثیرات محیطی جدا هستند.جالب است بدانید که در واقعیت پیدا کردن چنین سیستمی بسیار نادر است و این نوع سیستم فقط نوعی مفهوم انتزاعی محسوب می‌شود. ساختار سیستم‌ بسته به شکلی است که هیچ واحد، کمیت یا گروه قابل‌اندازه‌گیری امکان ورود یا خروج به سیستم را ندارد.

انواع سیستم - سیستم دائم

3.سیستم قطعی یا احتمالی

یکی دیگر از دسته‌بندی‌های انواع سیستم، سیستم قطعی(Deterministic) و یا احتمالی(Probabilistic) است. سیستم قطعی، سیستمی است که در آن وقوع همه رویدادها کاملا قابل پیش‌بینی است. در این شرایط اگر شرح وضعیت سیستم را در یک زمان خاص به‌دست آوریم، وضعیت بعدی آن بر اساس اطلاعات قبلی به راحتی قابل پیش‌بینی خواهد بود.

در طرف مقابل، سیستم احتمالی وجود دارد. سیستم احتمالی، سیستمی است که در آن نمی‌توان وقوع رویدادها را به‌طور کامل پیش‌بینی کرد. اگرچه رفتار چنین سیستمی را می‌توان بر اساس احتمالات تا حدی توصیف کرد اما همواره درجه مشخصی از خطا در پیش‌بینی وجود خواهد داشت.

4.سیستم اطلاعاتی ساخت بشر

عموما اعتقاد بر این است که اطلاعات، عدم اطمینان در مورد یک وضعیت یا رویداد را کاهش می‌دهد. یک سیستم اطلاعاتی بر مبنای تعامل بین کاربر و تحلیل‌گر پایه‌گذاری شده است، این سیستم ماهیت رابطه بین تصمیم‌گیرندگان را مشخص می‌کند و یکی از انواع سیستم به‌شمار می‌رود.حال ممکن است یک سیستم اطلاعاتی به عنوان مجموعه‌ای از دستگاه‌ها، رویه‌ها و سیستم عاملی تعریف شود که بر اساس معیارهای مبتنی بر کاربر طراحی شده‌اند تا اطلاعات را تولید کند و آن‌ها را برای برنامه‌ریزی و کنترل به کاربر منتقل کند. این دسته از سیستم‌ها در دسته سیستم‌های ساخت بشر (Man-made Information System) قرار می‌گیرند که هرکدام برای هدف خاصی توسط متخصصین طراحی شده‌اند.سیستم‌های اطلاعاتی هم به سه دسته سیستم اطلاعاتی رسمی، سیستم اطلاعاتی غیررسمی و سیستم اطلاعاتی مبتنی بر کامپیوتر دسته‌بندی می‌شوند.

5.سیستم دائم یا موقت

آخرین دسته‌بندی از انواع سیستم در این مطلب، سیستم دائم و موقت است. سیستم دائمی (Permanent System)، سیستمی است که برای یک بازه زمانی طولانی، نسبت به عملکرد انسان پایدار و قابل استفاده باشد، درحالی‌که سیستم موقت (Temporary System)، در بازه‌های زمانی کوتاه کاربرد دارد.