عوامل و علل شکست استارت آپ ها و کسب و کارهای کوچک

عوامل و علل شکست استارت آپ ها و کسب و کارهای کوچک

دلایل زیادی برای شکست استارت آپ وجود دارد. به همان اندازه که این موضوع تلخ است؛ شنیدن علت‌ های شکست کسب و کارهای کوچک یا استارتاپی، به شما آمادگی لازم برای شروع قدرتمند را می‌دهد. تحقیقات نشان داده است حدود 70 درصد استارت آپ‌ها معمولاً در عرض 20 ماه پس از تأمین مالی شکست می‌خورند. باتوجه به نرخ شکست بالا، برای شما به‌عنوان یک کارآفرین مهم است که متداول‌ترین عوامل شکست استارت آپ ها را بدانید تا بتوانید از آن‌ها اجتناب کنید. این شناخت یک گام مهم در مدیریت کارآفرینی مؤثر است. در ادامه ما دلایل شکست استارت آپ و اشتباهاتی که در یک کسب‌وکار باید از آن‌ها دوری کرد را بررسی می‌کنیم.

علل شکست استارت آپ ها

علل شکست استارت آپ ها

دلایل شکست استارت آپ از تناسب نادرست بازار محصول، کاهش سرمایه، شراکت بد، موانع نظارتی گرفته تا استخدام نامناسب و بسیاری موارد دیگر متفاوت است. در ادامه ما مهم‌ترین علل شکست استارت آپ ها را با مثال برای شما جمع‌آوری کرده‌ایم.

نقش عدم‌توجه به نیاز به بازار در شکست استارت آپ

بدیهی است که رایج‌ترین دلیل شکست استارت ‌آپ، عدم نیاز بازار به محصول یا خدماتی است که ارائه می‌کنند. این دلیل فیل شدن استارت آپ را می‌توان به فرآیند معکوسی نسبت داد که اکثر کارآفرینان هنگام راه‌اندازی کسب‌وکار از آن پیروی می‌کنند و به‌ جای «شناسایی مشکل -> یافتن راه‌حل -> ساخت محصول -> کسب درآمد از آن» کارآفرینان مسیر زیر را طی می‌کنند: «ساخت یک محصول -> شناسایی مشکل مربوط به محصول -> همسو کردن راه‌حل -> کسب درآمد از آن».

مشکل این فرآیند این است که کارآفرین ممکن است چیزی بسازد که هیچ‌کس به آن نیاز ندارد یا بدتر از آن، سرمایه خود را وقف چیزی کند که از قبل در بازار وجود دارد. برای مثال: زمانی‌که Google Glass منتشر شد، محصولی نوآورانه‌ای بود که هیچ‌کس قبلاً آن را ندیده بود. بااین‌حال، باوجوداینکه محصول جدید و متفاوت بود، بازار کافی برای آن وجود نداشت. مردم تمایلی به استفاده از عینک با صفحه‌نمایش در آن نداشتند و به‌سرعت مشخص شد که محصول موفقی نخواهد بود. درنتیجه، عینک گوگل شکست خورد و تنها دو سال پس از عرضه آن، گوگل اعلام کرد دیگر نسخه مصرفی این عینک را تولید نمی‌کند.

برای جلوگیری از این اتفاق، مهم است که قبل از صرف زمان و هزینه برای توسعه محصول یا خدمات، از وجود بازار برای محصول یا خدمات اطمینان حاصل کنید. شما می‌توانید این کار را با پر کردن بوم پیشنهاد ارزش، انجام تحقیقات عمیق در بازار و یافتن تناسب مشکل-راه‌حل و تناسب محصول‌-بازار انجام دهید.

بحران مالی و شکست استارت آپ

پول مایه حیات هر کسب‌و‌کار به‌خصوص استارت آپ‌ها است. منبع کلیدی‌ای که در راه‌اندازی کسب‌وکار و کمک به رشد آن نقشی حیاتی دارد. اگر یک استارت آپ پول کافی نداشته باشد، به‌سرعت با مشکل مواجه می‌شود. بنابراین بحران نقدینگی یکی از رایج‌ترین عوامل شکست استارت آپ ها است. یک استارت‌آپ به دلایل زیر ممکن است با کمبود نقدینگی مواجه شود:

  • عدم جذب سرمایه جدید
  • تخصیص بد منابع
  • سوء مدیریت بودجه
  • خرج کردن بیش‌ازحد
  • کمبود درآمد
  • سرمایه‌گذاران پول خود را بیرون می‌کشند

یکی از نمونه‌های استارتاپی که با مشکلات جریان نقدی مواجه شد، Skully است. Skully یک استارت‌آپ کلاه ایمنی موتورسیکلت بود که به‌دلیل خرج‌کردن و سوء‌ مدیریت بودجه خود، با مشکل مواجه شد. این شرکت 15 میلیون دلار در چهار دور سرمایه جمع‌آوری کرد، اما نتوانست پول خود را به‌خوبی مدیریت کند و پول نقدش تمام شد. در سال 2016، شرکت مجبور شد اکثر کارکنان خود را اخراج کند و فعالیت‌های خود را تعطیل کند. شرکت پولش تمام‌شده بود و نمی‌توانست بودجه بیشتری جذب کند (به دلیل درگیری با سرمایه‌گذاران اولیه). درنهایت این کسب‌وکار نتوانست تولید کلاه ایمنی 2000 دلاری خود را تکمیل کند و در سال 2016 اعلام ورشکستگی کرد. برای جلوگیری از شکست استارت آپ به دلیل کمبود نقدینگی، مطمئن شوید:

  • شما روی امور مالی خود کنترل دارید و عاقلانه خرج می‌کنید،
  • شما برنامه‌ای برای نحوه جمع‌آوری وجوه بیشتر در صورت نیاز دارید (اشاره: تمرکز بر باند پول نقد)،
  • مدل درآمد شما سالم است.

بسیاری از استارت‌آپ‌های ناموفق سرمایه خود را به حوزه‌های اشتباهی اختصاص داده‌اند، بنابراین بسیار مهم است نیازهای اساسی کسب و کار کوچک خود را شناسایی کنید و بودجه خود را ابتدا به آن‌ها اختصاص دهید.

عدم توجه به بازار رقابتی و شکست استارت آپ

باتوجه به اینکه امروزه رقابت بسیار زیادی در همه‌جا وجود دارد، شما چقدر به همه‌چیز مانند محصول، بازار، رقبای خود و غیره توجه دارید؟ ممکن است احساس کنید چون شما این ایده را وارد بازار کرده‌اید، رقابت نمی‌تواند برای استارتاپ شما مشکل بزرگی باشد. باید این هشدار را بدهیم بودن رقیب یک تهدید واقعی برای هر کسب‌و‌کاری است و اگر مراقب نباشید می‌تواند به‌سرعت منجر به شکست استارت آپ شما بشود. درواقع، در مطالعه‌ای که CB Insight انجام داده است، حدود 20 درصد از استارت آپ‌ها رقابت را دلیل اصلی شکست خود عنوان کردند.

این رقابت می‌تواند از سمت یک تازه‌وارد به بازار شما باشد که محصول یا خدمات بهتری ارائه می‌کند یا یک استارتاپ دیگر که می‌تواند بهتر از شما کار کند. رقیب هر کس که باشد، اگر آمادگی مقابله با آن را نداشته باشید، می‌تواند به‌سرعت باعث فیل شدن استارت آپ شما بشود.

مثال بزرگ شکست استارت آپ به‌دلیل رقابت زیاد، Digg است. دیگ یک وب‌سایت خبری اجتماعی بود که به کاربران اجازه می‌داد محتوای خود را ارسال کنند و در مورد آن نظر بدهند. این شرکت در اوایل 2000 بسیار محبوب بود، اما با افزایش رقابت از سوی دیگر سایت‌های خبری اجتماعی مانند ردیت و توییتر، در سال 2012 دیگ نتوانست دوام بیاورد و درنهایت Betaworks آن را خرید. بنابراین یکی از علل موفقیت استارت آپ ها، زیر نظر گرفتن رقابت و آمادگی برای تنظیم برنامه‌های خود در بازار رقابتی امروز است. در این راستا، یکی از مواردی که برای محافظت از کسب‌وکار خود می‌توانید در نظر بگیرید، دستورالعمل‌های ایزو 56000 برای مدیریت نوآوری است.

مدل کسب‌وکار غیرقابل دوام

مدل کسب‌وکار غیرقابل دوام

مدل کسب‌وکار نحوه عملکرد و کسب درآمد یک شرکت است. ستون فقرات هر کسب‌وکاری را تشکیل می‌دهد و برای موفقیت شرکت این مدل باید قوی و پایدار باشد. نداشتن مدل کسب‌و‌کار مناسب درنهایت باعث شکست استارت آپ می‌شود. منظور از مدل با دوام، مدلی است که می‌تواند درآمد کافی برای پوشش هزینه‌ها ایجاد کند و درنهایت سودی به همراه داشته باشد که بتواند در بلندمدت کسب‌وکار را حفظ کند. کسب‌وکار شما می‌تواند یکی از چندین نوع مدل کسب‌وکار موجود را انتخاب کند. اما این مدل باید متناسب با شرکت، محصول و مخاطبان هدف شما باشد. همچنین باید مقیاس‌پذیر باشد تا بتوانید با گسترش پایگاه مشتری خود رشد کنید.

نمونه‌ای از چنین شکستی، استارتاپ تجارت الکترونیک Peppertap.com است. این شرکت مدل کسب‌وکار خود را حول محور تحویل آنلاین مواد غذایی در هند ساخته است. اما زمانی‌که مجبور شد با واقعیت زیرساخت‌های کشور روبرو شود، با مشکل مواجه شد. آن‌ها به‌جای راهی که رقبای خود در پیش گرفتند، تصمیم گرفتند به شهرهای ردیف 2 و رده 3 خدمات‌رسانی کند. اما این کار هم با توجه به عدم امکانات این شهرها دشوار بود. درنهایت هزینه‌های بالای تحویل در این شهرها، موجب شکست استارت آپ Peppertap.com در سال 2016 شد.

بنابراین توسعه یک مدل کسب‌و‌کار بادوام برای جلوگیری از شکست استارت آپ ضروری است. این یعنی داشتن درک روشنی از بازار هدف، مشتریان و صنعت خود. شما همچنین باید هزینه‌های مرتبط با مدل کسب‌وکار خود را درک کنید و برنامه‌ای برای درآمدزایی داشته باشید.

عدم صلاحیت تیم و شکست استارت آپ

عدم صلاحیت تیم

خوب بودن یک استارتاپ را خوب بودن تیم آن مشخص می‌کند. این یعنی شما باید تیمی با مهارت‌ها و تجربه لازم برای اجرای طرح کسب‌وکار خود داشته باشید. اگر تیم شما صلاحیت نداشته باشد، موفقیت استارتاپ شما دشوار خواهد بود. در موارد زیر می‌توانید انواع بی‌کفایتی‌های یک تیم را که باعث شکست استارت آپ می‌شود مشاهده کنید:

  • مدیریت بد: اگر تیم شما به‌خوبی مدیریت نشود، انجام کارها و پیشرفت کاری چالش‌برانگیز خواهد بود. چیزی که می‌تواند منجر به عدم هدایت صحیح و سردرگمی بین اعضای تیم شود.
  • فقدان مهارت: اگر تیم شما مهارت‌های لازم برای اجرای طرح تجاری شما را نداشته باشد، احتمالاً با مشکل مواجه خواهید شد. مطمئن شوید که تیمی دارید که مهارت‌ها و تجربه لازم برای موفقیت را دارد.
  • فقدان تجربه: استارت‌آپ‌ها اغلب شکست می‌خورند چون ترکیب مناسبی از تجربه‌های لازم را در تیم خود ندارند. اگر تیم شما به‌اندازه کافی باتجربه نباشد، احتمالاً مرتکب اشتباهاتی خواهید شد که می‌توانند گران تمام شوند.
  • عدم وفاداری به تیم: در فرهنگ استارت آپی روابط و اعتماد نقش مهمی ایجاد می‌کنند. اگر به تیم خود وفادار نباشید، ایجاد یک کسب‌وکار موفق دشوار خواهد بود.

نمونه‌ای از شکست استارت آپ به دلیل عدم تجربه، Theranos است. این شرکت توسط الیزابت هولمز تأسیس شد. او در 19 سالگی دانشگاه استنفورد را رها کرد تا شرکت خود را راه‌اندازی کند. این شرکت قول داده بود صنعت آزمایش خون را با فناوری جدید خود متحول کند، اما برخلاف آن عمل کرد. مدیرعامل و تیم مؤسس متهم به دروغ‌گویی و به دست آوردن سرمایه‌های میلیونی از طریق ادعاهای واهی شدند.

درواقع، این شرکت آزمایش‌هایش را با همان روش‌های سنتی انجام می‌داد، نه با استفاده از فناوری جدیدی که توسعه‌داده بود. این استارتاپ به‌دلیل کمبود تجربه و وعده‌های متورم شکست خورد. برای جلوگیری از افتادن در دامی مشابه، تحقیق خود را انجام دهید، یک طرح تجاری محکم داشته باشید و در مورد پتانسیل شرکت خود واقع‌بین باشید.

چالش‌های حقوقی

چالش‌های حقوقی

قوانین نقش زیادی در تجارت دارند. استارتاپ‌ها باید اطمینان حاصل کنند که به تمام قوانین و مقررات صنعت خود آگاه هستند. همچنین باید بر هرگونه تعرفه، منطقه‌بندی و حفاظت از محیط‌زیست که ممکن است در مورد آن‌ها اعمال شود، پایبند باشند.

یکی از شرکت‌هایی که با مشکل قانونی مواجه شد Coolest Cooler بود. اگرچه این کمپین کیک استارتر بیش‌از 13 میلیون دلار جمع‌آوری کرد، اما درنهایت نتوانست با افزایش تعرفه‌های دولت ایالات‌متحده بر محصولات وارداتی از چین، همراهی کند. چیزی که باعث تأخیر در تولید شد و بسیاری از مشتریان را ناراضی کرد. بنابراین مهم است که قبل از شروع کسب‌وکار خود، چشم‌اندازهای قانونی را به‌وضوح درک کنید. برای جلوگیری از شکست استارت آپ استخدام یا مشورت با یک وکیل، برای فهمیدن مجوزها و بیمه‌های لازم،‌ بسیار مهم است. همچنین داشتن گواهینامه ایزو می‌تواند در این مسیر به شما کمک کند.

محصول اشتباه

شما باید زمانی محصول خود را وارد بازار کنید که تقاضا  یا نیاز آن احساس شده باشد. راه‌اندازی خیلی زود یا خیلی دیر برای کسب‌و‌کارها مضر باشد. برای جلوگیری از شکست استارت آپ اطمینان حاصل کنید که تقاضا برای محصول یا خدمات شما وجود دارد و تیم مناسبی برای اجرای چشم‌انداز خود دارید.

حدود 10 درصد از شکست‌های استارت‌آپ‌ها به‌دلیل عرضه بی‌موقع محصول است. برای‌مثال جاوا یک محصول اشتباه بود که در ابتدا برای تلویزیون تعاملی طراحی‌شده بود، اما بازار برای آن آماده نبود. درنتیجه، تیم مجبور شد بر روی ایجاد یک مرورگر وب متمرکز شود که بتواند اپلت‌های جاوا را اجرا کند.

مسائل مربوط به سرمایه‌گذار

مسائل مربوط به سرمایه‌گذار

سرمایه‌گذاران می‌توانند هم بهترین دوست و هم بدترین دشمن یک استارت آپ باشند. آن‌ها بودجه‌ای را فراهم می‌کنند که به استارتاپ ها اجازه رشد می‌دهد، اما می‌توانند کنترل زیادی بر شرکت داشته باشند. یکی از مسائل رایج کسب‌وکارهای کوچک زمانی ایجاد می‌شود که سرمایه‌گذاران سعی می‌کنند بیش‌ازحد در عملیات روزانه آن‌ها دخالت کنند. اتفاقی‌که اصلا برای کارآفرینان خوشایند نیست.

مشکل دیگر زمانی است که سرمایه‌گذاران شرایط و ضوابط زیادی را در قراردادهای سرمایه‌گذاری خود لحاظ می‌کنند. این امر می‌تواند جذب سرمایه اضافی یا فروش شرکت را برای استارت آپ‌ها دشوار کند. بنابراین برای اینکه از شکست استارت آپ خود جلوگیری کنید، قبل از اینکه پشت میز مذاکره با سرمایه‌گذار بنشینید، باید در مورد مدت، قراردادهای سرمایه‌گذاری و ارزش شرکت خود اطلاعات کافی داشته باشید. پس، وکلا و سایر متخصصان را استخدام کنید تا در این روند به شما کمک کنند.

مشکلات تیمی و داخلی

مشکلات تیمی و داخلی

مهم نیست که افراد چقدر با استعداد و ماهر هستند، اگر آن‌ها نتوانند باهم کار کنند، تلاش‌های شما بی‌نتیجه می‌شوند. استارت‌آپ‌ها توسط تیم‌ها ساخته می‌شوند و اگر اعضای تیم باهم هماهنگ نباشند، تأثیری منفی بر فرهنگ، بهره‌وری و روحیه شرکت می‌گذارند. چیزی که در مورد استارتاپ Housing.com اتفاق افتاد.

راهول یاداو، یکی از بنیان‌گذاران و مدیرعاملان این شرکت، به‌خاطر رفتار فرسایشی و متکبرانه‌اش معروف بود. او می‌خواست شرکت را به مسیری متفاوت از آنچه در ابتدا قرار بود، ببرد. تصمیمی که باعث بحث‌های زیادی میان دیگر اعضای تیم شد. این رفتار او تنش زیادی در تیم و سرمایه‌گذاران ایجاد کرد و درنهایت منجر به اخراج او از شرکت شد.

مسائل مربوط به قیمت‌گذاری

مسائل مربوط به قیمت‌گذاری

مشتریان همیشه دنبال یک معامله خوب هستند و اغلب گزینه ارزان‌تر را انتخاب می‌کنند، حتی اگر آن گزینه لزوماً محصول بهتر نباشد. برای جلوگیری از شکست استارت آپ، باید قبل از تعیین قیمت کالا یا خدمات خود، شخصیت مشتری و قدرت خرید او را درک کنید. اگر قیمت محصول خود را خیلی بالا ببرید، مشتریان بالقوه را از دست خواهید داد. اگر قیمت آن را خیلی پایین بیاورید، سود کافی برای حفظ کسب‌و‌کار خود نخواهید داشت.

Utrip یک نمونه عالی از شرکتی است که قیمت‌گذاری اشتباه باعث شکست استارت آپ آن‌ها شد. استارتاپی برای برنامه‌ریزی سفر که از هوش مصنوعی و توصیه‌های کاربر، برای ایجاد برنامه‌های سفر سفارشی برای مسافران استفاده می‌کرد. بااین‌حال، مدل درآمدی آن‌ها از هزینه‌های مربوط به فروش، بازاریابی و زنده نگه‌داشتن موتور توصیه پشتیبانی نمی‌کند. بنابراین سال 2019، هفت سال پس از شروع، این کسب‌وکار بسته شد.


سؤالات کلیدی

 عوامل شکست  استارت آپ ها چه هستند؟

از دلایل اصلی شکست کسب‌وکارهای کوچک  می‌توان به عدم تحقیق، نداشتن مدل کسب‌وکار، نداشتن بودجه تجاری موردنیاز و سوء مدیریت مالی اشاره کرد.

مدل کسب‌وکار چه تأثیری بر استارت آپ دارد؟

مدل کسب‌وکار نحوه عملکرد و کسب درآمد یک شرکت را تعیین می‌کند و باید متناسب با شرکت، محصول و مخاطبان هدف شما باشد. در غیر این صورت می‌تواند باعث شکست استارت آپ شما بشود.

چگونه قیمت محصول تولیدی خود را تعیین کنیم؟

قیمت‌گذاری اشتباه یکی از دلایل شکست استارت آپ‌ها می‌تواند باشد.، پس قبل از تعیین قیمت کالا و خدمات خود، در مورد شخصیت مشتری و قدرت خرید او تحقیق کنید.

مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون | ابتدا موقعیت خود را مشخص کنید

مدل برنامه‌ریزی استراتژی جانسون ابتدا موقعیت خود را مشخص کنید

در مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون، فعالیت مدیریتی یک سازمان به‌منظور تعیین اهداف و تعیین استفاده از منابع (که در بلندمدت و کوتاه‌مدت فرآیند عملیات را تقویت می‌کند)، مدیریت استراتژیک نامیده می‌شود. همچنین مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون، اطمینان حاصل می‌کند که کارمندان و ذی‌نفعان برای دستیابی به اهداف، به‌نحوی متمرکز و جمعی کار می‌کنند. همچنین استراتژی جانسون، تعیین می‌کند که در چه شرایطی شرکت می‌تواند به یک محیط متمایز هدایت شود. در ادامه، تعریف برنامه ریزی استراتژی جانسون و همچنین نکات مرتبط با این مدل را با یکدیگر مرور خواهیم کرد.

تعریف استراتژی از نظر مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون

تعریف استراتژی از نظر مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون

جانسون و اسکولز استراتژی را این‌گونه تعریف می‌کنند:

جهت و نقشۀ راه یک سازمان در بلندمدت که از طریق پیکربندی منابع خود در یک محیط چالش‌برانگیز، برای برآوردن نیازهای بازارها و انتظارات ذی‌نفعان، مزیتی را برای سازمان ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر، مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون به سوالات زیر پاسخ می‌دهد:

  • کسب‌و‌کار در بلندمدت در تلاش است به کجا برسد؟ (جهت استراتژیک)
  • یک کسب‌و‌کار باید در کدام بازارها رقابت کند و چه نوع فعالیت‌هایی در چنین بازارهایی انجام می‌شود؟
  • چگونه کسب‌و‌کار بهتر از رقبای خود در آن بازارها عمل می‌کند؟
  • چه منابعی (مهارت‌ها، دارایی‌ها، امور مالی، روابط، صلاحیت فنی و امکانات) مورد نیاز است تا بتوانیم رقابت کنیم؟
  • چه عوامل خارجی و محیطی بر توانایی کسب‌و‌کارها برای رقابت تأثیر می‌گذارد؟
  • ارزش‌ها و انتظارات ذی‌نفعانی که به کسب‌و‌کار علاقه دارند، چیست؟

تمام این سوالات بالا نشان می‌دهد که فرآیند مدیریت استراتژیک در مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون در مورد طراحی و اتخاذ تصمیمات بااهمیت استراتژیک به‌منظور مدیریت و کنترل پروژه استراتژیک است. این یعنی مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون مجموعه‌ای جامع از فعالیت‌ها و فرآیندهای در حال اجراست که سازمان‌ها از آن برای هماهنگی و همسوسازی سیستماتیک منابع و اقدامات در سراسر یک سازمان، استفاده می‌کنند. درضمن بر اساس سوالات بالا می‌توانید، تفکر استراتژیک را هم تمرین کنید.

مراحل فرآیند برنامه ریزی استراتژی جانسون

مراحل فرآیند برنامه ریزی استراتژیک جانسون

فرآیند برنامه ریزی استراتژیکْ روشی است که سازمان‌ها به‌منظور توسعه برنامه‌هایی برای دستیابی به اهداف کلی و بلندمدت استفاده می‌کنند. این فرآیند با فرآیند برنامه ریزی پروژه، که به‌منظور تعیین حدود وظایف برای پروژه‌های فردی استفاده می‌شود، یا ارائه نقشه استراتژیک، که به شما کمک می‌کند مأموریت، چشم‌انداز و اهداف خود را تعیین کنید، متفاوت است.

فرآیند برنامه ریزی استراتژی جانسون گسترده است و به شما کمک می‌کند تا یک نقشه راه ایجاد کنید که به شما می‌گوید برای دستیابی به کدام اهداف استراتژیک باید تلاش کنید و کدام ابتکارات کمتر برای کسب‌و‌کارتان مفید هستند.

حالا آماده‌ایم که بدانیم که قبل از شروع فرآیند برنامه ریزی استراتژیک جانسون، مهم است که برخی از مراحل را مرور کنید تا شما و سازمانتان برای رسیدن به موفقیت آماده شوید.

مرحله اول: موقعیت استراتژیک خود را تعیین کنید

مرحله اول موقعیت استراتژیک خود را تعیین کنید

این مرحله آماده‌سازی استراتژی جانسون، پایه و اساس همه کارهای آینده را تنظیم می‌کند. باید بدانید کجا هستید تا مشخص کنید باید به کجا بروید و چگونه به هدفتان خواهید رسید.

از ابتدا ذی‌نفعان مناسب را با در‌نظر‌گرفتن منابع داخلی و خارجی مشخص کنید. همچنین مسائل استراتژیک کلیدی را با صحبت با مدیران شرکت خود، جذب بینش مشتری و جمع‌آوری داده‌های صنعت و بازار شناسایی کنید. این کار به شما تصویر واضحی از موقعیتتان در بازار و بینش مشتریان می‌دهد.

همچنین می‌تواند مفید باشد که مأموریت، مانیفست و چشم‌انداز شرکت خود را پیش چشم داشته باشید – یا اگر آنها را ندارید، تهیه‌شان کنید تا به خود و تیمتان تصویر واضحی از آنچه موفقیت کسب‌و‌کار شما را به‌دنبال دارد، ارائه دهید. علاوه‌بر‌این، ارزش‌های اصلی شرکت خود را مرور کنید تا به خود یادآوری کنید که چگونه شرکت شما برای دستیابی به این اهداف، برنامه‌ریزی می‌کند.

برای شروع، از داده‌های صنعت و بازار، از جمله بینش مشتری و خواسته‌های فعلی/ آینده او استفاده کنید. نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان خود را به‌همراه فرصت‌های بیرونی و تهدیداتی که سازمان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، مستند کنید.

به‌عنوان چارچوبی برای تحلیل اولیه خود، از نمودار SWOT استفاده کنید. با توجه به داده‌های ورودی مدیران، مشتریان و داده‌های بازار، می‌توانید به‌سرعت یافته‌های خود را به‌عنوان نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها (SWOT) دسته‌بندی کنید تا موقعیت فعلی خود را روشن کنید.

مرحله دوم: اهداف خود را اولویت‌بندی کنید

مرحله دوم اهداف خود را اولویت‌بندی کنید

هنگامی‌که موقعیت فعلی خود را در بازار شناسایی کردید، زمان تعیین اهدافی است که به شما در دستیابی به هدف نهایی‌تان کمک می‌کند. اهدافتان باید با مأموریت و چشم‌انداز شرکت شما هماهنگ باشد. با پرسیدن سؤالات مهمی مانند سوالات زیر باید این مرحله را به بهترین شکل آن پیگیری کنید:

  • کدام یک از این ابتکارات بیشترین تأثیر را در دستیابی به اهداف مأموریت‌ شرکت و بهبود موقعیت آن در بازار خواهد داشت؟
  • چه نوع تأثیری از همه مهم‌تر است (مثلاً جذب مشتری در مقابل درآمد)؟
  • واکنش رقبا چگونه خواهد بود؟
  • اجرای کدام دسته از خلاقیت‌ها ضروری است؟
  • برای رسیدن به اهدافمان باید چه کار کنیم؟
  • چگونه پیشرفت خود را اندازه‌گیری می‌کنیم و تعیین می‌کنیم که آیا به اهداف خود رسیده‌ایم یا خیر؟

اهداف باید متمایز و قابل اندازه‌گیری باشند تا به شما کمک کنند به نتایج ابتکارات استراتژیک بلندمدت خود که در مرحله اول مشخص شده است، برسید. به‌روزرسانی محتوای وب‌سایت، بهبود نرخ باز‌شدن ایمیل‌ها و ایجاد لیدهای جدید، می‌توانند از اهداف بالقوه در مسیر شما در این مرحله از مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون باشند.

مرحله سوم: یک برنامه تدوین کنید

اکنون، زمان ایجاد یک برنامه استراتژیک برای رسیدن به اهدافتان است. این مرحله برنامه ریزی استراتژی جانسون، مستلزم تعیین تاکتیک‌های لازم برای دستیابی به اهداف شما و تعیین یک جدول زمانی و انتقال شفاف مسئولیت‌هاست. نقشه استراتژیک، ابزاری مؤثر برای تجسم کل برنامه شماست. نقشه‌های استراتژیک، مشاهده فرآیندهای کسب‌و‌کار و شناسایی شکاف‌ها را آسان می‌کند.

انتخاب‌های واقعاً استراتژیک معمولاً شامل یک مبادله در هزینه‌فرصت هستند. برای مثال، شرکت شما ممکن است تصمیم بگیرد که بودجه زیادی را برای بخش پشتیبانی مشتری قرار ندهد، تا بتواند بودجه بیشتری را برای ایجاد یک تجربه کاربری بصری صرف کند.

درنهایت باید گفت که آماده باشید که از ارزش‌ها، مانیفست مأموریت و اولویت‌های تعیین‌شده خود برای «نه» گفتن به مواردی که موقعیت استراتژیک بلندمدت شما را بهبود نمی‌بخشد، استفاده کنید.

مرحله چهارم: برنامه را اجرا و مدیریت کنید

مرحله چهارم برنامه را اجرا و مدیریت کنید

هنگامی‌که برنامه را دارید، آماده اجرای آن هستید. ابتدا، طرح را با به‌اشتراک‌گذاشتن اسناد مربوطه به سازمان ابلاغ کنید. سپس، کار واقعی شروع می‌شود.

در این مرحله برنامه ریزی استراتژی جانسون با ترسیم فرآیندهای خود، استراتژی گسترده‌تر خود را به یک برنامه مشخص تبدیل کنید. از KPI‌ها استفاده کنید تا مسئولیت‌های تیم را به‌وضوح بیان کنید. این رویکرد، ریزجزئیات فرآیند تکمیل و مالکیت را برای هر مرحله از راه نشان می‌دهد. همچنین جلسات منظمی را با مشارکت‌کنندگان و مدیران تنظیم و نقاط ورود را تعیین کنید تا مطمئن شوید در مسیر درست هستید.

مرحله پنجم: طرح را بررسی و بازنگری کنید

مرحله پنجم طرح را بررسی و بازنگری کنید

مرحله نهایی برنامه، به شما فرصتی می‌دهد تا اولویت‌های خود را دوباره ارزیابی و بر اساس موفقیت‌ها یا شکست‌های گذشته، دوره را اصلاح کنید. به‌صورت فصلی، مشخص کنید که تیم شما با کدام KPI پیش‌روی کرده است و چگونه می‌توانید به آنها ادامه دهید و در صورت لزوم، برنامه خود را بازآرایی کنید. همچنین مهم است به‌صورت سالانه که اولویت‌ها و موقعیت استراتژیک خود را مجدداً ارزیابی کنید تا اطمینان حاصل کنید که در بلندمدت در مسیر موفقیتْ باقی خواهید ماند. در این مرحله دقیقا شما می‌دانید که یک استراتژیست کیست و چه می‌کند چون عملا به یک استراتژیست تبدیل شده‌اید.

فقط یادتان باشد پیشرفت خود را با استفاده از معیارهای مختلف پیگیری کنید تا به‌طور جامعْ عملکرد کسب‌و‌کار خود را درک کرده و اهداف استراتژیک را اجرا کنید. با گذشت زمان، ممکن است متوجه شوید که مأموریت و چشم‌انداز شما باید تغییر کند – ارزیابی سالانهْ زمان خوبی برای در نظر گرفتن این تغییرات و تهیه یک برنامه جدید و اجرای مجدد برنامه‌های تصحیح‌شده است.


سوالات متداول:

تعریف استراتژی در مدل برنامه ریزی استراتژی جانسون چیست؟

جهت و نقشه راه یک سازمان در بلندمدت که از طریق پیکربندی منابع خود در یک محیط چالش‌برانگیز، برای برآوردن نیازهای بازارها و انتظارات ذی‌نفعان، مزیتی را برای سازمان ایجاد می‌کند.

مراحل فرآیند برنامه ریزی استراتژیک جانسون چیست؟

تعیین موقعیت استراتژیک، اولویت‌بندی اهداف، تدوین برنامه، اجرا و مدیریت برنامه و بررسی و بازنگری طرح، از مراحل فرآیند برنامه ریزی استراتژیک جانسون هستند.

معرفی بهترین نرم افزارهای سی آر ام (CRM) خارجی ( نقاط قوت و ضعف + لینک سایت )

معرفی بهترین نرم افزارهای سی آر ام (CRM) خارجی

هیچ کسب‌و‌کاری بدون فروش کافی نمی‌تواند دوام بیاورد. علاوه‌بر تولید محصولات باکیفیت، صاحبان کسب‌و‌کار باید از تکنیک‌هایی بهره ببرند که بتوانند با استفاده از آن‌ها رضایت مشتریان و فروش را افزایش دهند. در‌همین‌راستا تعدادی نرم افزار سی آر ام (CRM) وجود دارد که با ارائه تکنیک‌های مدرن لازم مانند ساخت ایمیل‌های جذاب، ارسال در زمان مناسب، پیگیری پیشرفت آن ایمیل‌ها و کمپین‌های بازاریابی و غیره می‌توانند به شما در افزایش فروش کمک کنند. در ادامه 7 مورد از بهترین نرم افزارهای سی آر ام را به شما معرفی خواهیم کرد.

لیست بهترین نرم افزارهای CRM خارجی

در اینجا لیستی از ابزارهای سی آر ام محبوب آمده است:

  • Pipedrive
  • Salesmate
  • monday.com
  • ActiveCampaign
  • HubSpot
  • Zoho CRM
  • Insightly
  • EngageBay
  • Freshworks
  • Keap Pro
  • Quickbase
  • Zendesk
  • Salesforce
  • NetSuite CRM
  • Sugar CRM
  • Nutshell
  • Salesflare
  • Sage CRM
  • Pipeline CRM
  • ClickPoint Sales CRM

در ادامه 7 مورد از بهترین نرم افزارهای سی آر ام را به‌نحوی اجمالی بررسی کرده‌ایم.

مقایسه اجمالی بهترین CRMها

مقایسه اجمالی بهترین CRMها

قبل از بررسی دقیق امکانات و ویژگی‌های بهترین نرم افزارهای سی آر ام خارجی، در جدول زیر به چند مورد از استفاده این نرم‌افزارها و همچنین قیمتشان اشاره کرده‌ایم تا بتوانید دید بازتری برای انتخاب و استفاده از آنها داشته باشید:

نام ابزارویژگیقیمت
Pipedriveمناسب برای مشاغل با هر اندازه‌ایاز 12.50 دلار برای هر کاربر در ماه شروع می‌شود.
Salesforceارائه دید جامع درباره فرآیند فروشبر اساس نوع کاربرد، پرداخت صورت می‌گیرد.
monday.comارائه راه‌حل مقیاس‌پذیر فروششروع از 8 دلار برای هر کاربر در ماه
ActiveCampaignمناسب برای SMB‌ها، شرکت‌ها و آژانس‌هالایت: 9 دلار در ماه پلاس: 49 دلار در ماه حرفه‌ای: 149 دلار در ماه
HubSpotارائه مجموعه‌ای از ویژگی‌های بسیار مفیداز 45 دلار در ماه شروع می‌شود
Zoho CRMیک پلتفرم CRM یکپارچهشروع از 14 دلار برای هر کاربر در ماه
Insightlyاستفاده آسانشروع از 29 دلار برای هر کاربر در ماه

یک. Pipedrive

یک. Pipedrive

Pipedrive اساساً یک پلتفرم فروش است و تعدادی ابزار برای افزایش فروش و پیگیری عملکرد به شما ارائه می‌دهد. ویژگی‌های برتر آن شامل مدیریت سرنخ، ردیابی ارتباطات، ابزارهای اتوماسیون گردش کار و موارد دیگر است و امکاناتی از این قبیل در اختیار شما قرار می‌گیرد:

  • ایمیل انبوه و ابزارهای ردیابی عملکرد ایمیل.
  • با ارائه ذخیره‌سازی داده‌ها و رمزگذاری AES-256، داده‌های شما را ایمن نگه می‌دارد.
  • اپلیکیشن‌های موبایل برای کاربران اندروید و iOS ارائه می‌دهد
  • پشتیبانی از 19 زبان

پدیدآورندگان Pipedrive ادعا می‌کنند که شما می‌توانید با نرم افزار آنها 28٪ بیشتر از حالت عادی فروش خود بفروشید. استفاده از آن آسان است و در سراسر جهان تقاضای زیادی دارد. برای مدتی می‌توانید از آن استفاده رایگان ببرید اما طرح‌های قیمت به‌شرح زیر است:

  • نسخه اسنشال: 12.50 دلار برای هر کاربر در ماه
  • نسخه اَدونس : 24.90 دلار برای هر کاربر در ماه
  • نسخه حرفه‌ای: 49.90 دلار برای هر کاربر در ماه
  • نسخه اینترپرایز: 99.00 دلار برای هر کاربر در ماه

انتخاب شما باید بر اساس کاربردهای مدنظرتان باشد.

وبسایت: Pipedrive

دو. Salesforce

دو. Salesforce

Salesforce یک پلت‌فرم CRM مبتنی بر ابر است که استفاده از آن آسان است و ادعا می‌شود که بازده سرمایه‌گذاری بالایی دارد. طبق گزارش‌ها، 96 درصد از مشتریان آنها بازده سرمایه‌گذاری بیشتری را دریافت کرده‌اند. این نرم‌افزار برای مشاغل کوچک مناسب است و امکانات آن از این قبیل است:

  • نرم افزار مبتنی بر ابر، که از طریق هر دستگاهی قابل‌دسترسی است
  • پیش‌بینی فروش و ابزارهای تحلیلی
  • ابزارهای مدیریت تماس
  • ابزارهای اتوماسیون برای ارسال ایمیل و سایر فرآیندها

Salesforce مقرون‌به‌صرفه است. گزارش، پیش‌بینی، تجزیه‌وتحلیل، یکپارچه‌سازی، اتوماسیون و بسیاری از ویژگی‌های مفید دیگرْ این نرم‌افزار را به یک ابزار بسیار توصیه‌شده تبدیل می‌کند.

Salesforce به کاربران یک طرح آزمایشی رایگان برای 30 روز ارائه می‌دهد. قیمت‌گذاری ثابتی برای آن وجود ندارد. شما باید با توجه به استفاده خود برای آن پول پرداخت کنید.

وبسایت: Salesforce

سه. monday.com

monday.com یک پکیج همه‌کاره و پر از امکانات است که چیزهای زیادی برای ارائه به شما دارد. ابزارهایی برای مدیریت فرآیندهای فروش یا ردیابی سرنخ‌ها یا ورود به سیستم از جمله مواردی است که «ماندی» در اختیار شما قرار می‌دهد. دیگر امکانات monday.com موارد زیر است:

  • ابزارهای ردیابی فرآیند فروش
  • ابزارهای مدیریت تماس
  • ویژگی‌های اتوماسیون قابل تنظیم
  • ادغام با تعدادی از پلتفرم‌ها مانند Google Teams، Slack، Calendar و موارد دیگر.

استفاده از monday.com آسان است و به‌همین‌دلیل چه یک شرکت کوچک باشید و چه یک شرکت بزرگ این نرم افزار برای شما مناسب خواهد بود.

یک دوره آزمایشی رایگان به‌مدت 14 روز در اختیار شما خواهد بود تا با این نرم‌افزار آشنا شوید و از آن استفاده کنید. طرح‌های قیمت به شرح زیر است:

  • نسخه شخصی: برای همیشه رایگان
  • پایه: 8 دلار برای هر کاربر در ماه
  • استاندارد: 10 دلار برای هر کاربر در ماه
  • حرفه‌ای: 16 دلار برای هر کاربر در ماه

برای جزئیات نسخه اینترپرایز هم باید از طریق سایت یا تماس با آن‌ها در ارتباط باشید.

وبسایت: monday.com

چهار. ActiveCampaign

چهار. ActiveCampaign

ActiveCampaign با خودکارکردن فرآیندهای وقت‌گیر مرتبط با هنر فروش، کار تیم‌های فروش را آسان‌تر می‌کند. این نرم افزار اتوماسیون CRM قادر است داده‌های مشتری را ردیابی و جمع‌آوری کند تا به شما در یافتن سرنخ‌های مناسب کمک کند. این نرم‌افزار همچنین به شما در ساخت و مدیریت فرآیندهای فروش کمک می‌کند. همچنین به تیم فروش شما اجازه می‌دهد تا اقدامات مشتری را ردیابی کند. امکانات آن از این قبیل است:

  • مدیریت تماس خودکار
  • ردیابی و پرورش
  • مدیریت خطوط و فرآیندهای فروش
  • ذخیره و دسترسی آسان به اطلاعات ضروری مشتری

از تولید سرنخ‌های مناسب و مدیریت لیست مخاطبین گرفته تا فرآیندهای خودکار، ActiveCampaign  معاملات را برای تیم‌های فروش آسان‌تر می‌کند.

ActiveCampaign یک آزمایش 14 روزه رایگان ارائه می‌دهد و بقیه قیمت‌ها به‌شرح زیر است:

  • نسخه لایت: 9 دلار در ماه
  • نسخه پلاس: 49 دلار در ماه
  • نسخه حرفه‌ای: 149 دلار در ماه

طرح سفارشی نیز موجود است.

وبسایت: ActiveCampaign

پنج. HubSpot

پنج. HubSpot

HubSpot بزرگ‌ترین و مشهورترین نام در صنعت CRM است. این پلتفرم قدرتمند است زیرا هر آنچه در  CRM نیاز دارید، در این پلتفرم پیدا می‌شود. ویژگی‌های ارائه شده توسط HubSpot از مدیریت محتوا و اتوماسیون آسان تا ابزارهای بازاریابی پیشرفته را شامل می‌شود و امکاناتی از قبیل موارد زیر را در آن می‌توان یافت:

  • ابزارهایی برای ایجاد محتوای بازاریابی و تولید سرنخ
  • به شما امکان می‌دهد عملکرد کمپین‌های خود را بررسی کنید
  • ابزارهای گزارش‌گیری پیشرفته
  • پشتیبانی از چت زنده
  • به شما امکان می‌دهد برند HubSpot را با استفاده از برنامه‌های پولی حذف کنید.

HubSpot یک ابزار CRM بسیار قابل‌اعتماد و استفاده از آن آسان است و طیف گسترده‌ای از ویژگی‌های مفید را ارائه می‌دهد. این نرم‌افزار حتی یک نسخه رایگان را با مجموعه‌ای از ویژگی‌های محدود ارائه می‌دهد. اتوماسیون بازاریابی، تولید سرنخ و ویژگی‌های تجزیه‌وتحلیل در این CRM قابل‌ستایش هستند.

نسخه رایگان موجود است اما طرح‌های قیمت‌گذاری به‌شرح زیر است:

  • نسخه استارتر: از 45 دلار در ماه شروع می‌شود
  • نسخه حرفه‌ای: از 800 دلار در ماه شروع می‌شود
  • نسخه اینترپرایز: از 3200 دلار در ماه شروع می‌شود

این‌که باید کدام یکی از این موارد را انتخاب کنید، به میزان انتظارات شما از یک CRM بستگی دارد.

وبسایت: HubSpot

شش. Zoho CRM

شش. Zoho CRM

Zoho CRM یکی از بهترین نرم‌افزارهای CRM است. زوهو ویژگی‌هایی را به شما ارائه می‌دهد که می‌توانند تجارت شما را به یک کسب‌وکار قدرتمندتر تبدیل کنند. ادعا شده است که این نرم‌افزار با نیازهای منحصربه‌فرد شما مطابقت دارد و بازگشت سرمایه بهتری به شما می‌دهد. امکانات زوهو از این قبیل است:

  • ابزارهایی برای ارسال ایمیل‌های انبوه
  • ابزارهای اتوماسیون برای تولید سرنخ، مدیریت وظایف و موارد دیگر
  • شما می‌توانید سفر کامل را برای هر مشتری ببینید
  • می‌تواند تماس برقرار کند، یادآوری تنظیم کند و…
  • گزارش‌گیری و ابزارهای تحلیلی پیشرفته

Zoho CRM درحال‌حاضر خدمات خود را در 180 کشور و برای بیش از 250000 کسب‌وکار ارائه می‌دهد و بدون‌شک نرم‌افزار Sales CRM قابل‌اعتماد و قدرتمندی است. نظرات مشتریان نشان می‌دهد که این نرم‌افزار به‌شدت توسط آن‌ها توصیه می‌شود.

یک نسخه رایگان دارد که تنها 3 کاربر اجازه استفاده همزمان از آن را دارند. طرح قیمت برای نسخه‌های پولی به شرح زیر است:

  • نسخه استاندارد: 14 دلار برای هر کاربر در ماه
  • نسخه حرفه‌ای: 23 دلار برای هر کاربر در ماه
  • نسخه اینترپرایز: 40 دلار برای هر کاربر در ماه
  • نسخه نهایی: 52 دلار برای هر کاربر در ماه

قیمت‌ها نسبت به هاب‌اسپات، تفاوت چشم‌گیری را نشان می‌دهند.

وبسایت: Zoho CRM

هفت. Insightly

هفت. Insightly

Insightly یک نرم افزار CRM است. این نرم‌افزارْ رمزگذاری 256 بیتی AES را ارائه می‌دهد تا داده‌های شما را از دسترس هر شخص ثالثی دور نگه دارد. این نرم‌افزار با ابزارهایی برای بازاریابی، فروش و مدیریت پروژه، ادغام آسان و موارد دیگر بارگذاری شده است و امکانات آن از این قبیل است:

  • مدیریت رهبری، ارسال ایمیل انبوه، مسیریابی و موارد دیگر
  • ابزارهایی برای مدیریت تماس و مدیریت وظایف
  • پشتیبانی از همه دستگاه‌ها و ادغام با مخاطبین تلفن همراه و تقویم
  • ابزارهای هوش تجاری شامل گزارش‌هایی با بینش‌های تجاری

این نرم افزار CRM یک پلتفرم بسیار مفید است و به شما امکان می‌دهد با مشتریان خود روابطی قوی ایجاد کنید. همچنین این سی آر ام ابزارهایی برای افزایش و مدیریت خطوط فروش و موارد دیگر را نیز ارائه می‌دهد. طرح‌های قیمت به شرح زیر است:

  • نسخه پلاس: 29 دلار برای هر کاربر در ماه
  • نسخه حرفه‌ای: 49 دلار برای هر کاربر در ماه
  • نسخه اینترپرایز: 99 دلار برای هر کاربر در ماه

قیمت‌ها نسبت به هاب‌اسپات کمتر و نسبت به زوهو کمی بیشتر است.

وبسایت: Insightly

چگونه بهترین CRM را برای خودمان انتخاب کنیم؟

چگونه بهترین CRM را برای خودمان انتخاب کنیم؟

برای یافتن بهترین CRM، با در نظر گرفتن نیازهای خود شروع کنید. آیا ویژگی‌های خاصی وجود دارد که به‌دنبال آن هستید یا یک پکیج همه‌کاره را ترجیح می‌دهید؟ برای مثال، اگر فقط به‌دنبال ویژگی‌های فروش مانند سرنخ‌ها و اصطلاحا پایپ‌لاین‎ها، دسترسی خودکار و ردیابی تماس هستید، ممکن است بخواهید نرم افزار سی آر امی مانند HubSpot را امتحان کنید و فقط برای افزونه Sales Hub آن هزینه بپردازید. همین‌طور اگر راه‌حلی مقرون‌به‌صرفه با مجموعه‌ای از ویژگی‌های گسترده‌تر می‌خواهید، از Salesforce Essentials استفاده کنید.

در مرحله بعد، اولویت‌های خود را در نظر بگیرید. اگر سهولت استفاده برای شما مهم‌ترین عامل است و نمی‌خواهید هر زمان که یک نماینده فروش استخدام می‌کنید، هفته‌ها زمان را صرف آموزش به او کنید، ما Pipedrive را توصیه می‌کنیم. اگر با صرف زمان برای راه‌اندازی نرم‌افزارها مشکلی ندارید و می‌خواهید از ویژگی‌های پیشرفته‌تر استفاده کنید،Zoho CRM  به شما امکان می‌دهد رابط کاربری خود را طراحی کنید که مطابق با اولویت‌های شما خواهد بود.

البته، فراموش نکنید که به قیمت فکر کنید. برای استارت‌آپ‌هایی که پول نقد ندارند، انتخاب ارزان‌ترین گزینه می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد. قانون طلایی این است که یک CRM را انتخاب کنید که بتواند همگام با رشد کسب‌و‌کار شما باشد و به‌درد کسب‌و‌کارتان بخورد. برخی از پلتفرم‌ها بر اساس تعداد مخاطبین در پایگاه داده شما یا برای کاربران اضافی، هزینه بیشتری را دریافت می‌کنند، بنابراین می‌توانید کار را کوچک شروع کنید و زمانی که آماده شدید، آن را گسترش دهید.

کار تیمی چیست | اصول و تقویت کار گروهی در سازمان

کار تیمی چیست؟ اصول و تقویت کار گروهی در سازمان

از اولین روزهایی که در اجتماع حضور پیدا کردیم و در بسترهای مختلفی همانند مدرسه و دانشگاه به فعالیت پرداختیم، احتمالاً با لفظ اصول کار تیمی مدام روبه‌رو شده‌ایم. «کار تیمی» یا «تیم ورک» به‌‎طور کلی یعنی تعدادی افراد با روحیه و شخصیت‌های تقریباً مشابه و با نیت یک هدف و رویکرد مشترک با تلاش مضاعف مشغول به کاری شوند. در تعریف مدیریت منابع انسانی سازمان‌ها نیز به این عبارت بارها و بارها برمی‌خوریم. در این مطلب سعی کرده‌ایم تا کار تیمی را با تعریفی درست و بنیادی شرح دهیم و نشان دهیم برای تقویت کار گروهی چه باید کرد. با ما همراه باشید.

برای کار تیمی ناگزیر به یک تیم قوی نیازمندیم

برای کار تیمی ناگزیر به یک تیم قوی نیازمندیم

پس از مشخص کردن هدف، نوبت به گردهمایی برای تشکیل یک تیم قدرتمند و همدل است. اهمیتی ندارد که این افراد الزاماً در یک محیط مشترک گردهم به فعالیت بپردازند یا در چند محیط مجزا و تفکیک شده. حتی افراد دورکار در یک پروژه مشترک نیز می‌توانند تشکیل یک تیم ورک را بدهند. این افراد می‌دانند که تنها و به‌صورت انفرادی نیستند بلکه یک تیم همدل و قوی پشت سر دارند که قرار است با یاری همدیگر به موفقیت و اهداف نهایی برسند.

در واقع می‌توان چنین گفت که این دقیقاً فرق بین مفهوم تیم و گروه است. در گروه معمولاً چندین فرد بدون در نظر گرفتن روحیات مشترک، همدلی و احتمالاً به صورت بخش‌های مجزا در مدت زمان نسبتاً زیادی در کنار هم یا دور از هم، چینش می‌شوند. این افراد مستقلاً از هم مسئولیت‌هایی که بر عهده گرفته‌اند به صورت ثابت انجام می‌دهند و ارتباط چندانی با بخش‌های دیگر ندارند. حال آنکه واژه تیم و کار تیمی، نوعی همکاری دوستانه و دلسوزانه در یک بازه زمانی مشخص و احتمالاً کوتاه و موقت را به یاد ما می‌آورد که قرار است به هدفی مشترک و ایده‌آل منتهی شود.

اما چرا کارآفرینان و مدیران پیشرفت کار و رسیدن به اهداف کاری خود را در گروی کار گروهی و تیمی می‌دانند؟! مسلماً هم‌نشینی چند ذهن خلاق در کنار نیروی عملی می‌تواند به توسعه کار و نیل به هدف و پیشرفت بیزینس کمک فراوانی کند. بنابراین تخصص جمعی می‌تواند در بازه‌ زمانی کوتاه، کسب و کار سازمانی را به هدف نهایی رسانده و باعث پیشرفت جایگاه و موقعیت پروژه مورد نظر شود. 

با توجه به مواردی که برشمردیم، انگیزه، روحیه و خلق و خوی کار تیمی و آگاهی به اصول کار تیمی مهم‌ترین فاکتور برای شروع یک پروژه سازمانی است. از همین روی کارآفرینان و مدیران مجرب قبل از شروع پروژه، باید تیم مورد نظر خود را برگزینند و به تقویت کار گروهی بین این افراد بپردازند. مورد مذکور یکی از مهم‌ترین وظایف مدیریت یک سازمان موفق است.

اصول کار تیمی از چه قرار است؟

اصول کار تیمی از چه قرار است؟

بسیاری از سازمان‌ها و شرکت‌های معروف دنیا به دلیل داشتن یک تیم ورک موفق و پیگیر به رشد و پویایی رسیده‌اند. بی‌شک همکاری مستمر کارمندان در یک سیستم نیز ارتباط مستقیمی با روحیه کار تیمی و مسئولیت‌شناسی در حیطه انجام وظایف دارد. زیرا برفرض مثال اگر دیگر همکاران فرد دارای این روحیه کار تیمی نباشند، پس از مدتی مطمئناً فرد دلزده خواهد شد.

اما مهم‌ترین فاکتورها در اصول کار تیمی کدامند؟ شما به عنوان یک مدیر موفق باید در چه زمینه‌هایی فضای کار تیمی اعضای کسب و کار خود را تقویت کنید؟ در این بخش شما را با برخی از این اصول آشنا می‌کنیم.

افزایش خروجی مثبت و بازدهی

رعایت اصول کار تیمی باعث افزایش بازدهی افراد و در نتیجه راندمان کار کل گروه خواهد شد. فضا و اتمسفر حاکم بر کار تیمی باعث می‌شود در مدتی معین، به مطلوب‌ترین خروجی و در نتیجه پیشرفت و رشد پروژه برسید.

ارتباط دوستانه و حس همدلی در اجرای پروژه

عبارت کار تیمی معمولاً نوعی حس همدلی و ارتباط دوستانه را به ذهن متبادر می‌کند. در این محیط همکاران قرار نیست به اجبار فعالیت کنند، بلکه آنها با علاقه به مسئولیتی که بر عهده‌شان قرار داده شده، پرداخته و سعی می‌کنند هر روز بیش از پیش به موفقیت و هدف نزدیک شوند.

تمرکز بیشتر بر روی پروژه

گفتیم که تقویت کار گروهی مستقیماً بر افزایش بازدهی اثر می‌گذارد. در واقع در تعریف سازمان باید گفت سازمانی موفق است که بیشتر بر کار تیمی اعضایش فوکوس کند. در چنین محیطی همکاران با پرهیز از هرگونه نارضایتی و حاشیه، بر روی اهداف جمعی پروژه تمرکز می‌کنند و راندمان کاری‌شان افزایش می‌یابد.

تعهد کاری در کار گروهی

مدیران ارشد و مجرب در طی دوره‌ منابع انسانی می‌آموزند که چگونه قرار است تعهد کاری بین اعضا را افزایش دهند. همان‌طور که می‌دانید افزایش تعهد کاری در گروی حس امنیت شغلی، علاقه، ایجاد اعتماد به نفس در تخصص و… است. محیط کاری تیم ورک با ایجاد علاقه و تعهد در بین همکاران نقش کلیدی در ایجاد پیشرفت روزافزون دارد.

افزایش انعطاف‌پذیری و سازگاری

یکی دیگر از وظایف مدیران در فرهنگ سازمانی کمک به افزایش روحیه انعطاف‌پذیری و سازگاری با محیط و دیگر اعضای تیم است. این بدین معناست که افراد در کار تیمی منعطف‌تر و سازگارتر عمل می‌کنند. خواسته‌های خود را با تیم منطبق کرده و همگی برای رسیدن به موفقیت می‌کوشند.

فرصت برابر برای تمامی اعضا در کار تیمی

بر کسی پوشیده نیست که افراد در یک تیم ورک از سطوح مختلف و تخصص‌های متفاوت از یکدیگر برخوردار هستند. اما کار تیمی به اعضا اجازه می‌دهد که هر یک در حیطه تخصصی خود دارای فرصتی برابر با دیگر اعضا باشد. مدیران ارشد یک سازمان باید بکوشند تا فرصت‌هایی برابر را در اختیار اعضا قرار دهند تا روز به روز شاهد بروز خلاقیت و پیشرفت اعضای کار گروهی باشند. همچنین از موارد آزاردهنده‌ای همچون زورگویی‌های ریاست‌مآبانه بپرهیزند تا زمینه‌ای برای ترس و از بین رفتن احساس مسئولیت و تعهد در بین اعضا به وجود نیاید.

تعریف درست از هدف مشترک بین اعضا

هسته اولیه کار تیمی، تعریف هدف مشترک و دورنمای پروژه توسط مدیر پروژه است. در واقع این امر جزو وظایف مدیر منابع انسانی به شمار می‌رود. این فرد باید برای اعضا اهداف و دستاوردهای نهایی را تشریح کند تا افراد تیم ورک با تمرکز بر تخصص ویژه خود، در رشد پروژه و رسیدن به موفقیت بکوشند. این خودآگاهی سبب انضباط، پرهیز از حاشیه و کژفهمی و ارتباطی یکپارچه بین اعضای کار گروهی خواهد شد.

پاداش و تشویق

تشویق و پاداش‌های فردی و گروهی می‌تواند عامل موثری برای ایجاد حس مسئولیت‌پذیری و تعهد تیم باشد. در این بین بازخوردهای مثبت کلامی و برپایی گردهمایی‌های دوستانه برای تشویق اعضا نیز می‌تواند نقش کلیدی برای تقویت کار گروهی ایفا کند. شما به عنوان یک مدیر مجرب می‌توانید در آخر هر ماه یا فصل یک گردهمایی دوستانه برپا کرده و موفقیت‌های روزها یا ماه‌های پیش را برای اعضای تیم ورک شرح دهید. این موضوع می‌تواند باعث ایجاد ذوقی مضاعف برای اعضای تیم شود.

تقویت کار گروهی در نهایت منجر به چه خواهد شد؟

تقویت کار گروهی در نهایت منجر به چه خواهد شد؟

اگر صاحب کسب و کاری باشید یا تجربه کار سازمانی داشته باشید، مطمئناً خواهید دانست که در فرهنگ سازمانی تا چه حدی بر کار تیمی تاکید شده است. رویکرد مدیران مجرب بسیاری از سازمان‌ها و شرکت‌های غول‌پیکر، همواره بر چینش درست افراد در کنار هم و ایجاد روحیه کار تیمی بوده است. در واقع با مطالعه بحث «کار گروهی در سازمان‌ها» خواهید دانست ارتقای سطح خدمات چه رابطه تنگاتنگی با اصول کار تیمی دارد. خدمات بهتر به مشتریان و درنتیجه سطح رضایت بالاتر از جانب ارباب رجوع، نتیجه رویکرد هدفمند مدیران به ایجاد فضایی دوستانه و مسئولیت‌پذیر در بین اعضای تیم است.

همچنین یکی از بحث‌هایی که همواره در دوره‌های روانشناسی سازمانی بر آن تاکید شده، حل اختلافات و حواشی اجتناب‌ناپذیر در طول انجام پروژه است. به نظر می‌رسد افراد در طی کار تیمی بیش از پیش اختلاف احتمالی را حل کرده و از هرگونه حواشی سلیقه‌ای اجتناب می‌کنند. اهداف مشترک پیرامون پیشرفت پروژه، افراد را مستعد حفظ آرامش، بخشش و چشم‌پوشی از خطا و سهل‌انگاری دیگر اعضا می‌کند. بنابراین تقویت کار گروهی در سازمان‌ها از اتلاف وقت و فرسودگی و ریزش نیروی انسانی جلوگیری می‌کند.

سخن آخر

سخن آخر

در مطلب فوق بررسی کردیم که کار تیمی چیست و چطور باید زمینه تقویت روحیه تیمی به وجود آید. مدیران ارشد و مجرب سازمان‌ها و شرکت‌ها با گذران دوره‌های تدقیقی و کامل مدیریت منابع انسانی می‌توانند احاطه درستی بر مبحث کار تیمی و اصول آن داشته باشند. امروز بر کسی پوشیده نیست که کار تیمی و تقویت روحیه مسئولیت‌پذیری در بین اعضا تا چه حدی زیادی می‌تواند به پیشرفت پروژه و دستیابی به موفقیت منتهی شود. بنابراین در کنار برنامه‌ریزی‌های شغلی و طراحی اهداف، هرگز تقویت روحیه کار تیمی را فراموش نکنید!


سوالات متداول :

هدف از کار تیمی در سازمان‌ها و شرکت‌ها چیست؟

هدف از کار تیمی چینش افراد با مهارت‌ها و تخصص‌ها در کنار هم برای رسیدن به پیشرفت پروژه‌ها است.

اولین اصل برای کار تیمی چیست؟

اولین اصل برای کار گروهی، ایجاد فضایی دوستانه با فرصت‌هایی برابر برای تمامی اعضای تیم است.

نتیجه کار تیمی در سازمان‌ها و شرکت‌ها چیست؟

نتیجه کار تیمی در سازمان‌ها، فضایی بی‌حاشیه با حداقل اختلافات است. همچنین در فضای کار تیمی راندمان افزایش یافته و منجر به موفقیت بیشتر خواهد شد.

اثر هاله ای چیست؟ | بررسی اثر خطای هاله ای بر تصمیم گیری در سازمان

اثر هاله ای چیست؟ | بررسی اثر خطای هاله ای بر تصمیم گیری در سازمان

تحقیقات نشان داده است که عملکرد سازمان همواره با وجود مشکلی به نام اثر هاله ای تضعیف می‌شود، اثر هاله یکی از خطاهای شناختی است که ادراک ما را نسبت به یک موضوع یا شخص، به شکل مثبت تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. شاید اصطلاح اثر هاله ای برای شما جدید باشد، اما این تاثیر دیدگاه در تمام جنبه‌های زندگی روزمره شما از جمله در محل کار، دانشگاه، بیمارستان و… نیز وجود دارد.

آگاهی از اثر هاله ای، به ما کمک می‌کند راحت‌تر تاثیر این خطا را روی زندگی خود تشخیص دهیم. چه بخواهید شخص دیگری را ارزیابی کنید، چه تصمیم بگیرید به کدام کاندیدای سیاسی رای دهید یا حتی یک فیلم برای تماشا انتخاب کنید، باید توجه داشته باشید که برداشت شما چه تاثیری روی ارزیابی‌تان خواهد داشت. این خطای ادراکی در محیط کار و تصمیم‌گیری در سازمان نیز به اشکال مختلف نمود پیدا می‌کند. اگر می‌خواهید از بروز اثر هاله ای در سازمان جلوگیری کنید و اثر خطای هاله ای بر تصمیم‌گیری در سازمان را بررسی کنید، این مطلب کیو سی بی برایتان مفید خواهد بود. در این مطلب با تاریخچه خطای هاله، مزایا و معایب آن آشنا خواهید شد و با چند مثال اثر هاله‌ای، جزییات بیشتری در رابطه با این خطا در اختیار شما قرار می‌دهیم.

تاریخچه اثر هاله ای

اثر هاله ای برای اولین بار در سال 1920 میلادی، توسط یک روانشناس آمریکایی به نام Edward Thorndike تعریف شد که به‌طورکلی به تمایل به یک استنباط خاص بر اساس یک برداشت کلی اشاره داشت. ثورندیک این مفهوم را برای توصیف مشاهدات خود از افسران نظامی استفاده کرد که باید زیردستان خود را رتبه‌بندی می‌کردند. بسیاری از مافوق‌ها، بدون برقراری ارتباط با نظامیان رده پایین، به‌طور ناخودآگاه تصور می‌کردند مردان جذاب‌تر، افراد تواناتر و باهوش‌تری هستند و ویژگی‌های رهبری بیشتری نسبت به سایرین دارند. این روانشناس، خطای ثابت در رتبه‌بندی‌های روان‌شناختی را به عنوان اثر هاله ای معرفی کرد.

تعریف اثر هاله ای

تعریف اثر هاله ای

امروزه اثر هاله ای (Halo Effect) یا خطای هاله ای (Halo Error)، اصطلاحی است که به درک فرد نسبت به دیگران اشاره دارد. به عنوان مثال زمانی‌که برای اولین بار با شخصی ملاقات می‌کنیم، تمایل داریم که ویژگی‌های منفی فرد را نادیده بگیریم و فقط روی ویژگی‌های مثبت تمرکز کنیم. در چنین شرایطی ما تحت‌تاثیر ذهنیت خود هستیم و برداشت مثبتی از شخصیت او خواهیم داشت. به عنوان یک مثال ساده، اگر در یک جلسه مصاحبه، گفتگو با یک جمله مثبت از سمت مصاحبه‌شونده آغاز شود، در این صورت مصاحبه‌کننده به خاطر خطای هاله ای تمایل بیشتری به داشتن تصور مثبت از طرف مقابل خواهد داشت.

نام‌گذاری خطای هاله ای روی این اثر، برگرفته از اصطلاح Halo یا هاله با مفهوم مذهبی است. معمولا در نقاشی‌های بی‌شماری از قرون وسطی و رنسانس از یک دایره نورانی در اطراف سر چهره قدیسان برای نشان دادن قداست استفاده می‌شد که او را فردی خوب و شایسته نشان می‌داد. به عبارت دیگر، شما قضاوت خود را از یک ویژگی قابل‌مشاهده به کل شخصیت یا موضوع تعمیم می‌دهید.

اثر هاله ای در محیط کار

اثر هاله ای در محیط کار

بسیاری از مطالعات در حوزه روانشناسی سازمانی نشان‌دهنده وجود اثر هاله ای در سازمان است. حالا این سوال مطرح می‌شود که اثر هاله ای چگونه خود را در محیط کار نشان می‌دهد؟ خطای هاله ای می‌تواند بر نحوه تعامل متخصصین در محل کار تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، یک سرپرست یا مدیر ممکن است بیشتر ویژگی‌های مثبت را به همکارانی که شیک‌تر یا جذاب‌تر هستند تعمیم دهد. کارکنان هم ممکن است به خاطر اثر هاله ای با سرپرستان خود رفتار متفاوتی داشته باشند و ترجیح دهند با مدیر یا سرپرستی کار کنند که از نظرشان ویژگی‌های مثبت‌تری داشته باشد.

اثر هاله ای فقط محدود به نوع نگاه ما به دیگران نمی‌شود، بلکه در نحوه قضاوت ما درباره چیزهای مختلف مثل محصولات و برندها نیز نقش دارد. به عنوان مثال، اگر تصور مثبتی از یک برند خاص داشته باشید، احتمال خرید آن برند بیشتر خواهد بود حتی اگر ذهنیت شما هیچ ارتباطی با کیفیت محصول نداشته باشد.

چند مثال اثر هاله ای در محیط کار

  • در یک سازمان، کارمند باهوش و شاد همواره نگرش مثبتی دارد و با اشتیاق به پروژه می‌پردازد، به همین دلیل ممکن است به خاطر این شخصیت بیرونی، به عنوان یک کارمند ایده‌آل شناخته شود. مدیران ممکن است در انتقاد یا ارزیابی این نوع کارمندان دچار مشکل باشند زیرا اثر هاله ای، فرد را به عنوان یک سخت‌کوش می‌شناسد که همیشه نقش مشوق دارد. ممکن است سرپرستان پس از بررسی دقیق‌تر متوجه شوند با اینکه فرد پروژه‌ها را با ذوق انجام می‌دهد اما تعداد کمی از آن‌ها را تکمیل می‌کند یا فاقد مهارت‌های لازم برای وظایف و مسئولیت‌هایی است که روی دوشش قرار گرفته است.
  • تصمیم‌گیری‌های استخدام ممکن است تحت تاثیر خطای هاله ای قرار بگیرند. معمولا افراد با ظاهر جذاب اثر هاله ای ایجاد می‌کنند و ظاهر بیرونی آن‌ها، قضاوت در مورد قابلیت‌ها و عملکردشان مختل می‌کند. چنین افرادی معمولا تصویری از اعتمادبه‌نفس و توانایی ارائه می‌دهند درحالی‌که ممکن است قابلیت انجام وظایف شغلی موردنظر را نداشته باشند.

اثر شاخ؛ نقطه مقابل اثر هاله ای

اثر شاخ؛ نقطه مقابل اثر هاله ای

نقطه مقابل خطای هاله ای، اثر شاخ یا Horn Effect است که به نام شاخ شیطان شناخته می‌شود. اگر نسبت به یک شخص، برداشت منفی داشته باشیم، ترجیح می‌دهیم ویژگی‌های مثبت او را نادیده بگیریم و فقط روی موارد منفی تمرکز کنیم. این خطای ادراکی مانند خطای هاله‌ ای در موارد دیگر مثل محصولات یا برند نیز کاربرد دارد.

مزایا و معایب اثر هاله ای

افرادی که می‌دانند اثر هاله ای در سازمان چیست، به‌خوبی آگاهند که این خطای شناختی مانند یک شمشیر دولبه است. اگر افراد نسبت به این موضوع آگاه باشد، می‌تواند در جهت پیشرفت سازمان و ارتباطات گام بردارند، در طرف مقابل اگر نسبت به این خطا بی‌توجه باشند، پیامدهای منفی زیادی برای سازمان به دنبال خواهد داشت. بنابراین می‌توان گفت که اثر هاله ای مزایا و معایبی دارد. به عنوان مثال، به ما کمک می‌کند قضاوت‌های سریع و شهودی بر اساس ظاهر و برداشت اولیه از دیگران داشته باشیم که این توانمندی در شرایط بحرانی و تصمیم‌گیری‌های سریع می‌تواند سودمند باشد. اما در حالت دیگر، ممکن است منجر به قضاوت‌های نادرست و ناعادلانه شود.

چگونه می‌توان از اثر هاله ای جلوگیری کرد؟

به عنوان مدیر یا سرپرست در یک سازمان، اجتناب از اثر هاله ای و اثر شاخ در محل کار به بهبود همکاری، کار تیمی، مشارکت اعضای تیم و به‌طور کلی فرهنگ سازمانی کمک می‌کند. راه‌های زیادی وجود دارد که از سوگیری جلوگیری می‌کند، نکات زیر به شما کمک می‌کند تا از بروز این اثرات در محیط کار خود جلوگیری کنید:

  • ساختاردهی بر اساس عملکرد: توجه داشته باشید که به جای اندازه‌گیری عملکرد بر اساس ادراک یا قضاوت شخصی، شواهد موثقی در مورد عملکرد هر یک از اعضای تیم جمع‌آوری کنید. شواهد ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد کار اعضا باشد و چون براساس متغیرهای خاصی اندازه‌گیری می‌شوند، نظر شخصی در آن‌ها دخیل نیست.
  • آگاهی از سوگیری‌ها و تعصبات: مدیران ممکن است گاهی روی مواردی تعصب داشته باشند در حالی‌که هیچ دلیل قاطعانه در رابطه با این موارد وجود ندارد. به همین دلیل، بررسی منشا سوگیری‌های تعصبی مهم است. آگاهی از تعصبات و تمرین برای حذف آن‌ها می‌تواند ابزار مفیدی برای رهبری در سازمان و جلوگیری از اثر هاله‌ای باشد.
  • تمرکز بر ارزش‌گذاری اعضای تیم: ارزش‌گذاری بر همه اعضای تیم، بدون در نظر گرفتن ذهنیت‌های منفی یا مثبت، می‌تواند احساس مشارکت به کارکنان ببخشد. مدیران با تشکر از کارکنان می‌توانند به آن‌ها احساس ارزشمندی بدهند.
  • ارائه فرصت شکوفایی به همه: یکی از راه‌های جلوگیری از اثر هاله ای در محل کار، ارائه فرصت یکسان به همه کارکنان است. این فرصت می‌تواند مشارکت در گفتگو، ارائه ایده، ارائه بازخورد و… باشد.

کلام آخر

در این مطلب به‌طورکلی با مفهوم اثر هاله ای و اثرات آن در سازمان آشنا شدید. مدیران سازمان و مدیریت منابع انسانی به‌خوبی می‌دانند که باید توجه ویژه‌ای به اثر هاله ای در سازمان داشته باشند. مدیران شرکت‌ها از مزایای اثر هاله ای استفاده می‌کنند تا در تصمیم‌گیری‌های مهم در سازمان دقیق و درست عمل کنند اما همواره باید در نظر داشت که این خطا معایبی هم دارد.

منبع 1 منبع 2


سوالات متداول:

اثر هاله ای چیست؟

اثر هاله ای زمانی اتفاق می‌افتد که برداشت‌های مثبت ما از افراد، برندها و محصولات، ما را به سمت نگرش مثبت نسبت به آن‌ها سوق دهد.

چگونه می‌توان از اثر هاله‌ ای در سازمان جلوگیری کرد؟

از طریق ساختاردهی بر اساس عملکرد بدون توجه به برداشت‌های شخصی، آگاهی و کنترل سوگیری‌ها و تعصبات، تمرکز بر ارزش‌گذاری اعضای تیم، ارائه فرصت شکوفایی به همه بدون در نظر گرفتن ذهنیت‌های قبلی می‌توان اثر هاله ای در سازمان را کنترل کرد.

اثر هاله ای در چه مواردی بروز پیدا می‌کند؟

خطای هاله ای در محیط کار، تجارت، روابط شخصی، دانشگاه و… ایجاد می‌شود و برداشت اولیه فرد نسبت به افراد، برند یا محصولات، روی ذهنیت وی تاثیر می‌گذارد.

متد اکس پی (XP) در اجایل چیست؟

Programmer working with program code

توسعه نرم‌افزار دستخوش دریایی از تحولات شده است. هرسال که می‌گذرد، رویکردهای مدیریت پروژه تغییر می‌کنند و رویکردهای تازه‌ای جای آن‌ها را می‌گیرد. دراین‌بین اما تولد متد اکس پی (XP) آغاز یک دوره جدید بود. کن بک، مهندس نرم‌افزار، و یکی از هفده امضاکننده مانیفست اجایل، متد XP را در سال 1997 برای تولید نرم‌افزار باکیفیت بالا و انطباق با نیازهای در حال تکامل مشتری ایجاد کرد. با گذشت بیش از دو دهه، امروزه متد اکس پی به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین روش‌های مهندسی نرم‌افزار، سازمان‌های زیادی را به پذیرش خود واداشته است. اگر شما هم یکی از آن‌ها هستید، در ادامه ما یک راهنمای دقیق در مورد متد xp در مدیریت چابک فراهم کرده‌ایم که می‌تواند جواب بسیاری از سؤالاتتان را بدهد، پس با ما همراه شوید.

متد اکس پی (XP) چیست؟

متد اکس پی (XP) چیست؟

متد اکس پی که مخفف عبارت Extreme Programming است، یکی از روشی‌های توسعه نرم‌افزار در مدیریت پروژه چابک است. این روش با هدف اجرای پروژه‌های نرم‌افزاری مؤثرتر و افزایش رضایت مشتری، بر تکنیک‌هایی مانند توسعه آزمایش محور، انتشار کدهای کوچک و برنامه‌نویسی جفتی متکی است.

متد XP در دهه 90 توسط کن بک (Ken Beck) معرفی شد. او که به‌دنبال راهی برای تولید سریع کد باکیفیت بالا و در‌عین‌حال انعطاف‌پذیری نسبت به نیازهای متغیر کاربران بود، رویکرد خود را در کتابی با عنوان «Extreme Programming Explained: Embrace Change» در سال 1999 منتشر کرد. متد اکس پی به ویژگی‌هایی مانند انعطاف‌پذیری، تقسیم‌کار به تکرارهای کوتاه، ارزش کار تیمی، بهبود مستمر و همکاری نزدیک با مشتری معروف است.

قبل از متد اکس پی، مهندسان بیشتر از روش توسعه نرم‌افزار آبشاری پیروی می‌کردند. روشی که کند، پرهزینه و غیرقابل انعطاف بود و در آن اغلب میان پروژه نهایی و خواست مشتریان تفاوت زیادی وجود داشت. بنابراین متدولوژی اکس پی که بر دریافت بازخورد دائمی از مشتریان تمرکز داشت و به توسعه‌دهندگان اجازه می‌داد از تخصص خود برای هدایت پروژه‌ها استفاده کنند، توانست به‌مرور محبوبیت زیادی پیدا کند.

مراحل متد اکس پی

مراحل متد اکس پی

شاید برای شما سوال پیش بیاید که روش XP برای کنترل پروژه چیست؟  این متد که تکرار مداوم و آزمایش را در طول چرخه عمر توسعه نرم‌افزار پروژه تشویق می‌کند، از چهار مرحله مهم تشکیل‌شده است که امکان زیادی برای کنترل پروژه فراهم می‌کنند. متد اکس پی از چهار مرحله اصلی زیر تشکیل‌شده است که در طول پروژه به‌طور مداوم تکرار می‌شوند:

  1. طراحی و برنامه‌ریزی: برای مهندسی نرم‌افزار مؤثر، کد نویسی و آزمایش به‌تنهایی کافی نیست و طراحی یک سیستم کارآمد ساده در هسته آن ضروری است. بنابراین اول مشتری با تیم توسعه ملاقات می‌کند و الزامات را در قالب داستان‌های کاربری به تیم توسعه ارائه می‌دهد. سپس تیم این داستان‌ها را ارزیابی می‌کند و یک برنامه زمان‌بندی انتشار برای آن ایجاد می‌کند. یک طراحی خوب منطق و ساختار را به سیستم وارد می‌کند و از پیچیدگی و افزونگی غیرضروری جلوگیری می‌کند.
  2. کد نویسی: یکی از فعالیت‌های اصلی در مهندسی نرم‌افزار کد نویسی است. کد نویسی در متد اکس پی مرحله‌ای است که در آن کد با استفاده از شیوه‌های استاندارد XP مانند مالکیت کد جمعی، برنامه‌نویسی جفت و یکپارچه‌سازی مداوم، ایجاد و پیاده‌سازی می‌شود.
  3. تست: این مورد را می‌توان ستون متد اکس پی دانست. پس از تکمیل یک جزء برنامه، مهم است که آن را به‌صورت جداگانه و همچنین در انسجام با کل سیستم آزمایش کنید (تست واحد). پس از تست فنی موفق، باید تست پذیرش انجام شود. این تست اطمینان حاصل می‌کند که نتیجه نهایی مطابق با انتظارات و نیازهای مشتری است.
  4. گوش دادن: گوش دادن به بازخورد مشتری در طول فرآیند توسعه، عنصری اساسی در متد اکس پی است. نیازهای در حال تغییر کاربر باید شنیده شوند و در سیستم موجود ادغام شوند.

نقش‌ها در متد XP

نقش‌ها در متد XP

به گفته کنت بک، یک تیم باتجربه یا بالغ در متد اکس پی، نباید به نقش‌های کاملاً تعریف‌شده تکیه کند. هرچند نقش‌ها می‌توانند برای تیم‌های بی‌تجربه مفید باشند، اما با گذشت زمان، ممکن است مانعی بر همکاری مؤثر شوند. نقش‌ها و مسئولیت‌ها در متد اکس پی  عبارت‌اند از:

مشتری: مشتری با تهیه پیش‌نویس داستان‌های کاربر، ارائه بازخورد دائمی و ایجاد بک لاگ محصول به‌طور فعال در پروژه مشارکت دارد.

 توسعه‌‌دهنده: توسعه‌دهندگان محصول را می‌سازند، تخمین‌های تحویل کار و تاریخچه را مشخص می‌کنند، تست واحد و تست پذیرش را انجام می‌دهند.

 ردیاب‌: ردیاب‌ شخصی است که به‌عنوان رابط بین مشتریان و توسعه‌دهندگان عمل می‌کنند. او پیشرفت تیم را دنبال می‌کند و با توسعه‌دهندگان صحبت می‌کند. مشاوره با هر یک از اعضای تیم به آن فرد اجازه می‌دهد تا موانع را شناسایی کند و راه‌هایی برای حل آن‌ها بیابد. او وظیفه دارد که جلسات را سازمان‌دهی کند و به‌عنوان ناظر معیارهای چابکی مانند سرعت، نمودارهای سوختگی و موارد مشابه را دنبال کند.

 مربی: مربی نقش منتور را بازی می‌کند و تیم را برای اجرای بهترین شیوه‌های متد اکس پی، راهنمایی می‌کند. البته هنگام استفاده از متد اکس پی نیازی به داشتن یک شخص در این سمت نیست، نقش او می‌تواند توسط فردی که قبلاً در XP تجربه داشته است، ایفا شود.

ارزش‌ها در متد اکس پی

ارزش‌ها در متد اکس پی

برای افزایش همکاری بین تیم‌ها و اطمینان از خروجی باکیفیت بالا، کن بک مجموعه‌ای از ارزش‌هایی را که باید در هر مرحله از متد اکس پی رعایت شوند، مشخص می‌کند.

سادگی: توسعه‌دهندگان در متد اکس پی سعی می‌کنند سادگی را هم در کیفیت کد و هم در ویژگی‌هایی که پیاده‌سازی می‌کنند حفظ کنند. این کار برای اطمینان از حداکثر خروجی و درعین‌حال صرفه‌جویی در زمان و تلاش انجام می‌شود. متد XP پروژه را به فازهای کوچک تقسیم می‌کند تا تولید محصولات را برای تیم‌ها آسان‌تر می‌کند. البته در نظر داشته باشید که سادگی در توسعه نرم‌افزار یک مفهوم بسیار نسبی است. غالباً آنچه برای یک تیم ساده است برای تیمی دیگر ممکن است دشوار باشد. بنابراین در اینجا همه‌چیز به مهارت، دانش و تجربه تیم توسعه‌دهنده بستگی دارد.

ارتباط: عدم ارتباط مانع از جریان دانش در داخل تیم می‌شود. زمانی که مشکلی پیش می‌آید، یکی از توسعه‌دهندگان ممکن است از قبل بداند که چگونه آن را حل کند، اما نبود ارتباط باعث می‌شود افراد دیگر نتوانند مشکل را پیدا و یا حل کنند. همچنین ممکن است چندین نفر به‌طور هم‌زمان و مستقل سعی کنند با مشکل پیش‌آمده مقابله کنند، درنتیجه سرعت انجام کار در پروژه پایین می‌آید. بنابراین در متد اکس پی دانش از طریق ارتباط کلامی، توسعه مشترک، بازخورد و غیره در بین تیم به اشتراک گذاشته می‌شود. این ارزش به همه افراد تیم اجازه می‌دهد که دیدی جامع از کل پروژه داشته باشند.

بازخورد: هنگام استفاده از متد اکس پی، تیم‌ها سعی می‌کنند در اسرع وقت و به‌طور مداوم بازخورد دریافت کنند. این ویژگی باعث می‌شود که اگر نیازی به تغییر وجود داشته باشد، برنامه‌نویس در اسرع وقت از آن مطلع شود.

بازخورد اشکال مختلفی دارد و می‌تواند از نظر دامنه متفاوت باشد. هنگام برنامه‌نویسی به‌صورت جفتی، نظرات دیگر توسعه‌دهنده تیم یک بازخورد مستقیم است؛ همان‌طور که نظرات سایر اعضای تیم و البته خود مشتری، بازخورد مستقیم دارد. تست‌ها منبع دیگری برای گرفتن بازخورد در متد اکس پی هستند. اگر نوشتن تست‌ها سخت است و دچار مشکلات شده‌اید، به این معنی است که معماری یا راه‌حل‌های مورداستفاده در پروژه بسیار پیچیده هستند و نیاز به ساده‌سازی دارند.

شجاعت: کنت بک شجاعت را به‌عنوان «عمل مؤثر در مواجهه با ترس» تعریف می‌کند. یک مهندس نرم‌افزار دلایل زیادی برای مضطرب بودن و درعین‌حال فرصت‌های زیادی برای نشان دادن تعهد خود دارد. گفتن حقیقت، به‌ویژه اگر ناخوشایند باشد، مثلاً در مورد تخمین‌های غیرواقعی، به شجاعت نیاز دارد. در مورد بازخورد دادن و دریافت بازخورد نیز این موضوع صادق است. در متد اکس پی هر عضو تیم مسئول انجام وظایفی است که باید در مورد پیشرفت آن‌ها شفاف باشد.

احترام: متد اکس پی یک خط مشی از همه شمول را اعمال می‌کند که در آن مشارکت، عملکرد و نظرات همه افراد پروژه در XP ارزشمند است. بنابراین، هر کمکی از سوی همه با ارزش تلقی می‌شود.

اصول متدولوژی اکس پی

اصول متدولوژی اکس پی

اصول راهنمایی دقیق‌تری نسبت به ارزش‌ها ارائه می‌دهند. اصول در متد اکس پی، ارزش‌ها را توضیح می‌دهند، واضح‌تر می‌کنند و ابهام آن‌ها را از بین می‌برند. برای مثال، ارزش شجاعت ایجاد یک تغییر در کد را توصیه می‌کند بااین‌حال طبق اصل گام‌های کوچک، تغییرات بزرگ دارای ریسک هستند، بنابراین تغییرات ایجادشده باید تا حد امکان کوچک باشند. متد اکس پی بر پنج اصل زیر استوار است:

  1. تغییرات افزایشی: به‌جای اعمال یک‌باره تغییرات بزرگ، متد اکس پی تغییرات کوچکی را ترجیح می‌دهد که گام‌به‌گام (در تکرار) اجرا می‌شوند. ایجاد تدریجی پروژه عملکرد بهتری نسبت به ساخت کل پروژه در یک زمان دارد.
  2. سادگی مفروض: تیم توسعه باید روی کارهایی که بالاترین اولویت را دارند کار کند و زمان خود را برای کارهای غیرضروری تلف نکند.
  3. بازخورد سریع: تیم توسعه باید به‌سرعت بازخوردها را دریافت و درک کند. سپس بدون وقفه انداختن در کار، بازخوردها را بر روی پروژه اعمال کند.
  4. پذیرش تغییر: توسعه‌دهندگان باید آماده پذیرش هرگونه تغییری که توسط کاربر ایجاد می‌شود، باشند. همچنین باید برای ادغام تغییرات در تکرارهای آینده برنامه‌ریزی کنند.
  5. کار باکیفیت: اعضای تیم به‌خوبی باهم کار می‌کنند و از کاری که انجام می‌دهند لذت می‌برند. تیمی که به‌عنوان یک واحد کار می‌کند می‌تواند محصولی باکیفیت بهینه ارائه ‌بدهد.

مزایای متد اکس پی

مزایای متد اکس پی

همان‌طور که گفتیم متد اکس پی بر ارزش‌هایی مانند ارتباطات، سادگی، بازخورد، شجاعت و احترام تأکید دارد و رضایت مشتری را بر هر چیز دیگری اولویت می‌دهد. این روش با ایجاد انگیزه در توسعه‌دهندگان برای پذیرش تغییرات در الزامات مشتری، حتی اگر در مراحل آخر چرخه توسعه به دست آیند، اعتماد را تشویق می‌کند. سایر مزایای متد اکس پی در میان طرفدارانش عبارت‌اند از:

پیشرفت سریع: XP  رویکرد مینیمالیستی و تکراری برای توسعه نرم‌افزار در متد اکس پی به این واقعیت تبدیل می‌شود که اجزای آماده و قابل‌استفاده را می‌توان خیلی سریع تحویل داد. در این روش تنها عملکردهای لازم اجرا می‌شوند و امکان استقرار و ادغام مداوم را فراهم می‌کند.

 شفافیت: جریان آزاد ارتباط بین اعضای تیم به این معنی است که همه در جریان پیشرفت و توسعه یک پروژه هستند. جلسات استند آپ روزانه برگزار می‌شود تا همه از وظایف و مسئولیت‌های خودآگاه باشند. با این کار احتمال باگ و خطا به حداقل می‌رسد.

صرفه‌جویی در هزینه‌ها: ازآنجایی‌که توسعه محصول در متد اکس پی به‌صورت افزایشی اتفاق می‌افتد، بازخورد مشتری را می‌توان در اسرع وقت دریافت کرد و تغییرات را به‌موقع اجرا کرد. این امر باعث صرفه‌جویی زیادی در هزینه‌های توسعه می‌شود، چیزی‌که یکی از بزرگ‌ترین اشکالات مدل آبشار است.

کیفیت بالای پروژه نهایی: برنامه‌نویسی جفتی بخش مهمی از متد اکس پی است. بنابراین توسعه‌دهندگان با همکاری یکدیگر می‌توانند مسائل فنی را بهتر ارزیابی کنند و اشتباهات یکدیگر را تشخیص دهند. درنتیجه می‌توانید نرم‌افزار باکیفیت بالاتری تولید کنید که خطاهای کمتری دارد. درعین‌حال، همکاری بین توسعه‌دهندگان می‌تواند تأثیر مثبتی بر درک مفروضات و اطمینان در مورد الزامات مشتری داشته باشد.

کاهش اسناد: در این روش فایل‌های گسترده با داستان‌های کاربر جایگزین می‌شوند. دعوت منظم مشتریان در سایت برای مشاوره به تیم توسعه، حلقه بازخورد بین مشتریان و توسعه‌دهندگان را فعال می‌کند. بنابراین درصورتی‌که مشتریان آماده پاسخگویی به سؤالات باشند، می‌توانند خیلی زود توسعه‌دهندگان را از پیاده‌سازی‌های نامطلوب و کد نویسی برای آن‌ها دور کنند. این کار تضمین می‌کند که مفروضات و الزامات تجاری برآورده می‌شوند و مشتری دقیقاً آنچه را که نیاز دارد به دست می‌آورد.

رضایت مشتری: ازآنجایی‌که در متد XP مشتری در جریان روند توسعه است و باتوجه به بازخورد او بهبودهایی انجام می‌گیرد، می‌تواند انتظارات مشتری را برآورده ‌کند.

معایب متد اکس پی

معایب متد اکس پی

بااینکه در متد اکس پی، نرم‌افزار از روز اول آزمایش می‌شود و بازخوردها را برای بهبود توسعه جمع‌آوری می‌کند، اما محدودیت‌هایی هم دارد. در ادامه برخی از معایب متد XP را که باید هنگام انتخاب این رویکرد برای پروژه خود در نظر بگیرید، خواهید دید:

نامشخص  بودن نتیجه نهایی، در اجرای پروژه با روش XP، مشتری اغلب تصویر روشنی از نتیجه نهایی نخواهد داشت. فقدان چنین چشم‌اندازی، تخمین دقیق محدوده کار، هزینه و زمان موردنیاز را تقریباً غیرممکن می‌کند.

محدودیت‌ها در کار از راه دور، به‌دلیل نیاز به جلسات متعدد، متد اکس پی برای توسعه‌دهندگان و مشتریانی که در یک محل قرار دارند، بهترین نتیجه را خواهد داشت و به‌ همین دلیل هم، استفاده از آن برای افرادی که در شهرهای مختلف قرار دارند، محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند.

استرس، گاهی اوقات مشتریان زمان، تمایل یا تجربه لازم برای مشارکت در توسعه محصول را ندارند. درنتیجه قرار گرفتن در موقعیت‌های فوری، می‌تواند استرس ایجاد کند. این استرس زمانی‌که تیم بازخورد ارزشمندی دریافت نمی‌کند یا زمانی‌که فردی با حداقل دانش از فرآیندها، سعی می‌کند توسعه‌دهندگان را مدیریت کند، بیشتر هم می‌شود.

جمع‌بندی

متد اکس پی برای پروژه‌های نرم‌افزاری‌ای که در آن‌ها نیازهای مشتری اغلب تغییر می‌کند، روش بسیار مناسبی است. همچنین اگر همکاری و توسعه مستمر برای تیم شما اولویت دارد، استفاده از متدولوژی اکس پی، ارزش امتحان کردن را دارد. تعریف مدیریت پروژه در XP، یک چارچوب منعطف مبتنی بر بازخورد مستمر از مشتری ایجاد می‌کند تا خطاهایی را که ممکن است در طول مسیر رخ دهند، پیش‌بینی ‌کند. درنهایت باید بگوییم اگر دنبال دستورالعملی کاربردی برای مدیریت پروژه هستید، گواهینامه ایزو 21500 که برای همین منظور ایجادشده است، می‌تواند برای شما کاربردی باشد.


سؤالات متداول

متد اکس پی چیست؟

یک چارچوب مدیریت پروژه چابک است که در توسعه نرم‌افزار استفاده می‌شود. متد اکس پی بر تکنیک‌هایی مانند توسعه آزمایش محور، انتشار کدهای کوچک و برنامه‌نویسی جفتی متکی است.

مزایای متد اکس پی چه هستند؟

از مهم‌ترین مزایای متد اکس پی می‌توان به صرفه‌جویی در هزینه‌ها، پیشرفت سریع پروژه و افزایش کیفیت محصول نهایی هنگام تحویل شاره کرد.

مراحل متد اکس پی چه هستند؟

متد اکس پی از چهار مرحله اصلی برنامه‌ریزی، کد نویسی، تست و گوش دادن تشکیل‌شده است که در طول پروژه تکرار می‌شوند.

منتور، منتورینگ و منتورشیپ به چه معنی ست؟

منتور، منتورینگ و منتورشیپ به چه معنی ست؟

تقریباً هیچ‌چیز ارزشمندتر از دانش نیست و یافتن کسی‌که آزادانه آن را به اشتراک بگذارد یک شانس بزرگ است. امروزه، مردم اغلب در مورد اهمیت منتورینگ در زمینه‌های توسعه شخصی و شغلی صحبت می‌کنند، به‌طوری‌که یکی از کلیدی‌ترین توصیه افراد موفق به دیگران این است که «یک منتور داشته باشید». منتورها به پرکردن شکاف‌های مهارتی کمک می‌کنند و دانش و تجربه خود را برای پیشرفت کارآموز خود، در اختیار او قرار می‌دهند.

منتورینگ یک جنبه بسیار مهم در کسب‌و‌کار است و از مهم‌ترین وظایف مدیر منابع انسانی هم به‌حساب می‌آید. منتور به سازمان‌ کمک می‌کند تا نیروی کار پویا، ماهر و متمرکزی برای مقابله با انواع چالش‌های آینده بسازد. بنابراین چه به‎تازگی وارد یک تجارت شده‌ باشید و چه آماده تصاحب یک موقعیت مدیریتی باشید، یک منتور خوب می‌تواند به شما کمک کند از اشتباهات پرهزینه دوری‌کنید. اما منتور چه کسی است؟ منتورینگ چه معنایی دارد؟ منظور از منتورشیپ چیست؟ برای پاسخ به این سؤالات با ما همراه شوید.

منتور کیست؟

منتور کیست؟

منتور فردی است که دانش و تجربیات خود را با شما به اشتراک می‌گذارد و به‌عنوان کاتالیزور برای تغییر در شما عمل می‌کند. منتور به شما کمک می‌کند تا ارزش مهارت‌های خود را کشف کنید، هویت خود را دوباره تعریف کنید و ارزش‌های جدید را توسعه دهید.

بین یک منتور و منتی (کارآموز)، پیوندی قابل‌اعتماد و تعهدی معنادار وجود دارد، رابطه‌ای که در آن از رابطه استاد و شاگردی دوران باستان الگوبرداری شده است. درواقع کلمه «منتور» از شخصیت مربی در ادیسه هومر گرفته ‌شده است. هنگامی‌که اودیسه، پادشاه ایتاکا، برای جنگ تروآ رفت، از منتور مورد اعتماد خود خواست تا پسرش، تلماخوس را نصیحت کند و به او آموزش دهد. با گذشت زمان، اصطلاح منتور به کسی اطلاق شد که راهنما و مربی است.

در حال حاضر منظور از منتور شخصی است که شما را پشتیبانی، مشاوره و راهنمایی می‌کند. او معمولاً برای شناختن شما و چالش‌هایی که با آن روبرو هستید وقت می‌گذارد و سپس از درک و تجربه شخصی خود برای کمک به پیشرفت شما استفاده می‌کند. بسیاری از افراد مشهور مانند کریستین دیور، ریچارد برانسون و اپرا وینفری همیشه از تأثیر منتورهای خود بر آنچه الآن هستند، صحبت کرده‌اند. برای درک بهتر نقش منتور شاید بهتر باشد اول بدانیم منتور چه وظایفی ندارد:

منتور چه چیزی نیست؟

❌ درحالی‌که یک منتور می‌تواند حمایت و راهنمایی ارزشمندی در مورد طیف وسیعی از موضوعات ازجمله سلامت روان ارائه دهد، اما او یک درمانگر نیست. بنابراین بسیار مهم است که همه افرادی که در مشاوره شرکت می‌کنند این نکته را بدانند.

❌ منتور همان مربی (کوچ) نیست. کوچ هزینه دریافت می‌کند تا در مورد موضوعات خاصی تدریس ‌کند.

❌ منتورینگ یک راه‌حل جادویی برای همه مشکلات نیست. درحالی‌که منتورینگ می‌تواند طیف وسیعی از اهداف توسعه را پشتیبانی کند و مزایای زیادی برای هر دو طرف ماجرا دارد، اما قرار نیست همه‌چیز را برطرف کند. راه‌های تکمیلی زیادی برای توسعه افراد در کنار مشاوره وجود دارد.

منتورینگ چیست؟

منتورینگ چیست؟

منتورینگ را می‌توان به‌عنوان فرآیندی تعریف کرد که در آن ‌یک فرد باتجربه و آگاه‌ به یک فرد کم‌تجربه راهنمایی و مشاوره می‌دهد. در این فرایند وضوح پیدا می‌شود، شکاف‌ها پر می‌شوند، اهداف مشخص می‌شوند و درنهایت راه موفقیت به دست می‌آید.

منتورینگ فردی را که دانش و تجربه زیادی دارد با کسی که دانش یا تجربه مشابهی کسب نکرده است مرتبط می‌کند. منتور با حمایت منت (کارآموز)، او را تشویق می‌کند تا بتوانند پتانسیل خود را به حداکثر برساند، مهارت‌های خود را توسعه دهد، عملکرد خود را بهبود بخشد و به فردی که می‌خواهد تبدیل شود.

تفاوت بین منتورینگ و منتورشیپ چیست؟

تفاوت بین منتورینگ و منتورشیپ چیست؟

ممکن است اصطلاح منتورشیپ را شنیده باشید که در زمینه‌های مختلف استفاده می‌شود. این کلمه درواقع از ترکیب دو کلمه mentor و relationship ساخته‌ شده است و می‌توان از آن‌، هم برای ارجاع به عمل منتورینگ و هم اشاره به ارتباطی که با منتور یا منت خود دارید استفاده کرد.

رابطه منتورینگ (منتورشیپ) رابطه‌ای است که برای به‌دست‌آوردن پیشرفت شخصی و حرفه‌ای برای منتور و منتی ایجاد می‌شود. برای‌مثال یک منتی ممکن است بخواهد مهارت‌های مدیریتی را بیاموزد تا در یک سازمان پیشرفت کند، منتور باید در آن عرصه مهارت داشته باشد و درنهایت به منتی کمک می‌کند تا مهارت‌های جدیدی را در خود توسعه دهد. در این رابطه منتور هم در حیطه آموزش و راهنمایی دیگران تجربه کسب می‌کند، بنابراین رابطه ماهیتی همزیستی پیدا می‌کند. منتورشیپ بر پایه اعتماد بنا شده است و در آن تبادل دانش، تجربه و حسن نیت وجود دارد. منتورینگ انواع مختلفی دارد که عبارت‌اند از:

منتورینگ یک‌به‌یک

منتورینگ یک‌به‌یک رایج‌ترین نوع منتورینگ است که در آن شخص باتجربه‌تر (منتور) به شخص کم‌تجربه (منتی) راهنمایی و مشاوره می‌دهد و از او پشتیبانی می‌کند. برای مثال زمانی‌که مدیر منابع انسانی به‌عنوان منتور یک کارمند جدید را در مورد سیاست‌ها و رویه‌های شرکت راهنمایی می‌کند یا زمانی‌که یک مهندس ارشد به‌عنوان منتور یک مهندس جوان را در مورد بهترین شیوه‌های طراحی مهندسی راهنمایی می‌کند، یک منتورینگ یک‌به‌یک در جریان است. در نظر داشته باشید در این شیوه تمرکز بر این است که منتی مهارت‌ها و دانش خود را در یک زمینه خاص توسعه دهد.

منتورینگ گروهی

منتورینگ گروهی شبیه به منتورینگ یک‌به‌یک است اما بیش از دو نفر در آن حضور دارند. در این رابطه، یک یا چند منتور به چندین منتی راهنمایی و مشاوره می‌دهند. این رابطه منتورینگ حس حمایتی بیشتر و جامع‌تری ایجاد می‌کند و کارآموزان با دیدگاه‌های متعددی در مورد پیشرفت شغلی آشنا می‌شوند. مثال برای این شیوه از منتورینگ: یک مدیر ارشد در نقش منتور گروهی از کارمندان پتانسیل بالا را راهنمایی می‌کند یا زمانی‌که گروهی از کارکنان در سطوح مختلف سازمانی یکدیگر را راهنمایی می‌کنند. این روش برای سازمان‌هایی که به‌دنبال ایجاد مجموعه‌ای از رهبران برای آینده خود هستند، بسیار مؤثر است.

منتورینگ همتایان

این شیوه یک رابطه منتورینگ است که در آن دو نفر با سطوح تجربه مشابه یکدیگر را راهنمایی و پشتیبانی می‌کنند. مثال این نوع از منتورینگ زمانی است که دو مهندس جوان در نقش منتور ظاهر می‌شوند و در مورد بهترین شیوه‌های طراحی مهندسی به هم مشاوره می‌دهند. روابط منتورینگ همتایان بیشتر غیررسمی است و به‌طور خودبه‌خود بین دو نفر که علایق یا اهداف مشابهی دارند ایجاد می‌شود. بااین‌حال در بسیاری از برنامه‌های آموزشی رسمی هم، منتی‌های همتا را برای تشویق به به‌اشتراک‌گذاری دانش، در یک تیم قرار می‌دهند.

منتورینگ معکوس

منتورینگ معکوس مدلی از منتورینگ است که در آن کارمندان ارشد منتور همتایان ارشد خود می‌شوند. هدف از منتورینگ معکوس کمک به کارمندان ارشد است تا با فناوری‌ها و روندهای جدید آشنا شوند. این روش شکاف نسلی بین گروه‌های مختلف یک سازمان را پر می‌کند. برای مثال یک کارمند جوان که به رسانه‌های اجتماعی مسلط است، به‌عنوان منتور نحوه استفاده از توییتر، فیس‌بوک و لینکدین را برای اهداف تجاری، به مدیر خود آموزش می‌دهد.

منتورینگ فلش

منتورینگ فلش (معمولاً به آن منتورینگ سرعت گفته می‌شود) رابطه‌ای است که در آن منتورها و منتی‌ها برای بحث در مورد یک موضوع یا چالش خاص که می‌تواند به‌سرعت حل شود، باهم ملاقات می‌کنند. این روش زمانی‌که افراد مسئله کوچکی دارند که برای برطرف‌کردن آن نیاز به یک جلسه مشاوره با منتور دارند، استفاده می‌شود. برای مثال کارمند جدید با کارمند باتجربه‌تر ملاقات می‌کند تا از او در مورد پروژه‌ای که روی آن کار می‌کنند، کمک بگیرد.

مزایای داشتن منتور

مزایای داشتن منتور

اهداف شما هر چه که باشد، توصیه‌های یک متخصص باتجربه به شما کمک می‌کند تا بر چالش‌های شغلی خود غلبه کنید. منتور به شما می‌گوید که چگونه می‌توانید ارتقاء پیدا کنید و ارتباطات مفیدی در صنعت خود ایجاد کنید. همچنین او در مورد مشکلاتی که در آینده می‌توانند اهداف شغلی شما را از مسیر خارج کنند، با شما صحبت می‌کند.

شما باید باتوجه به نیازتان منتور مناسب خود را پیدا کنید. اگر می‌خواهید کسب‌وکار کوچک خود را راه‌اندازی کنید، می‌توانید با یک فرد باتجربه در زمینه کارآفرینی تماس بگیرید. اگر می‌خواهید رهبر بهتری شوید، یک منتور با مهارت‌های رهبری پیدا کنید.

منتورهای باتجربه به شما بینشی را می‌دهند که شما به‌عنوان یک تازه‌کار به آن دسترسی نخواهید داشت. منتور این بینش را در مسیر سفرش به‌سوی موفقیت با شکست‌ها و پیروزی‌هایی که در عمل داشته است کسب کرده است. بنابراین شما با داشتن منتور لازم نیست ساعت‌ها و روزها وقت بگذارید تا تجربه کسب کنید. در یک سازمان آموزش کارکنان مستعد برای سطوح مدیریتی بالاتر و آماده کردن جانشینان شایسته، یکی از مهم‌ترین بخش‌های استاندارد مدیریت منابع انسانی است، کاری که با منتورینگ امکان‌پذیر است.

منتور خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

منتور خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

هدف منتور این است به شما کمک کند تا رشد کنید و به بهترین نسخه خود تبدیل شوید. این راهنمایی سطوح مختلفی دارد، از کمک به شما برای دستیابی به اهداف شخصی یا شغلی گرفته تا آشنا کردن شما با روش‌های جدید تفکر و به چالش کشیدن فرضیات محدودکننده، به اشتراک گذاشتن درس‌های ارزشمند زندگی و موارد دیگر. بنابراین یک منتور خوب:

  • یک شنونده خوب است
  • سؤالات دقیقی می‌پرسد
  • همدلی می‌کند و مشوق است
  • حمایت‌کننده است

او استعداد و توانایی درونی شما را می‌بیند و در به تصویر کشیدن آن به شما کمک می‌کند. منتور خوب به شما نمی‌گوید چه‌کاری انجام دهید، اما شما را راهنمایی می‌کند تا خودتان آن را بفهمید.

چرا یک شخص منتور می‌شود و چه وظایفی دارد؟

چرا یک شخص منتور می‌شود و چه وظایفی دارد؟

واقعیت این است که برای یک منتور فرصت راهنمایی دیگر یک تجربه فوق‌العاده ارزشمند محسوب می‌شود. دیدن فردی که درنتیجه توصیه‌های او رشد می‌کند و موفق می‌شود علاوه‌بر لذت‌بخش بودن، به تجربیات و زندگی منتور معنایی عمیق‌ می‌دهد. منتورینگ علاوه‌بر منتی، مزایای زیادی برای منتور دارد، مانند بهبود ارتباطات و توسعه مهارت‌های رهبری. هاروارد بیزینس ریویو یک مطالعه‌ در مورد تأثیرات مثبت منتورینگ انجام داد و دریافت افرادی که به‌عنوان منتور فعالیت می‌کنند سطوح پایین‌تری از اضطراب را در مقابل همتایان غیر منتور خود تجربه می‌کنند و زندگی خود را معنی‌دارتر می‌دانستند. وظایف یک منتور عبارت‌اند از:

تعیین اهداف منتی

هدف‌گذاری معمولاً در اولین جلسه اتفاق می‌افتد و در طول رابطه منتور با منتی ممکن است مورد بازبینی قرار بگیرد و یا هرسال تجدید شود. تعیین اهداف، جهت‌گیری را مشخص می‌کند و راهنمایی برای سنجش موفقیت کارآموز است.

پاسخگو کردن منتی

مسئولیت‌پذیری دشمن تعلل است. یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌های یک منتور این است که کارآموزان خود را مسئول نگه‌دارند تا در مسیر دستیابی به اهدافی که تعیین‌شده است بمانند. برای این ‌کار باید منتی را تشویق کنید تا ضرب‌الاجل‌های تعیین‌شده را رعایت کند و اعتمادبه‌نفس لازم برای موفقیت را در او ایجاد کنید. یکی از راه‌های پاسخگو کردن منتی‌ها، داشتن جلسات یا تماس‌های هفتگی است. این کار به شما دید شفافی از نحوه پیشرفت کارآموز می‌دهد و فرصتی را برای گوش دادن به نگرانی‌های منتی فراهم می‌کند.

متصل کردن منتی با دیگر افراد

در بسیاری از صنایع، شبکه شما دروازه موفقیت شماست. به‌عنوان منتور با معرفی کارآموزان خود به دیگر متخصصان موفق، آن‌ها را در معرض دیدگاه‌ها و تجربیات مختلفی قرار می‌دهید. این کار باعث تسریع توسعه کارکنان، برجسته کردن استعدادهای متنوع، تشویق همکاری و پر کردن شکاف بین نسل‌ها می‌شود.

آموزش مهارت‌های لازم

یکی دیگر از مهارت‌های مهم برای انجام مسئولیت خود به‌ عنوان ‌یک منتور، کوچینگ است. اگر یک منتور هستید، به‌احتمال‌زیاد مهارت‌های زیادی دارید که در آن‌ها به عنوان متخصص شناخته می‌شوید. باید دانش خود را در اختیار منتی قرار دهید و به او در ساختن آینده‌اش کمک کنید.

به‌عنوان‌مثال، اگر در مدیریت زمان متخصص هستید یا مهارتی در ارتباط با صنعت مشترک خود دارید، می‌توانید مطالعات موردی خاصی را به کارآموز خود نشان دهید و بگویید در کجا این مهارت‌ها را به کار گرفته‌اید. مطمئن شوید که مشکل را به‌وضوح شناسایی کرده‌اید، به آن‌ها نشان دهید که چه اقداماتی را برای حل آن انجام داده‌اید، سپس از آن‌ها بخواهید تا به موقعیتی فکر کنند که بتوانند این مهارت را در حرفه خود اعمال کنند. در آخر این را هم اضافه کنیم که مشاوره‌های ایزو می‌تواند به‌عنوان منتورینگ مورد اعتماد به شما در راه‌اندازی کسب‌وکارتان کمک کند.


سؤالات متداول

منتور کیست؟

منتور شخصی یا دوستی است که با ایجاد اعتماد و الگوبرداری از رفتارهای مثبت، فرد کم‌تجربه را راهنمایی می‌کند.

نقش منتور چیست؟

منتور اطلاعات و تجربه خود را در اختیار کارآموز می‌گذارد، از او حمایت عاطفی می‌کند و به او انگیزه می‌دهد. همچنین او در تعیین اهداف، توسعه تماس‌ها و شناسایی منابع به کارآموز کمک می‌کند.

هدف از منتورینگ چیست؟

منتورینگ فرآیندی است که در آن‌یک فرد باتجربه به یک فرد کم‌تجربه راهنمایی و مشاوره می‌دهد و به او کمک می‌کند تا رشد کند.

فرهنگ استارت آپی (بررسی معایب و مزایا)

فرهنگ استارتاپی (بررسی معایب و مزایا)

کلمه استارت آپ تصویر یک محیط کاری سریع، پرانرژی و در‌ عین ‌حال آزاد با حداقل محدودیت‌ها و مزایای فراوان را تداعی می‌کند. فرهنگ استارت آپی به این تصویر پویا از خود افتخار می‌کند. کارآفرینان در فرهنگ استارت آپی می‌خواهند با منابع محدود خود، به‌سرعت رشد کنند و تکامل یابند. آن‌ها به ایده‌های خود ایمان دارند و یک فرهنگ کاری فعال را شکل می‌دهند که در آن همه برای تحقق اهدافی یکسان تلاش می‌کنند.

محیطی که در آن، انگیزه، نوآوری و خلاقیت حرف اول را می‌زند و تمامی افرادی که واقعاً به شرکت و محصول آن اهمیت می‌دهند، کنار هم جمع شده‌اند. بااین‌حال در این فضا تمرکز همیشه بر انجام کارهاست و از‌آنجایی‌که مشخصه اکثر استارت‌آپ‌ها فناوری است، هدف این است که همه چیز را با بیشترین سرعت ممکن انجام دهند.

اما امتیازات و سرعت باعث ایجاد فرهنگ نمی‌شود. اکثر بنیانگذاران استارت آپ به‌شدت تحت تأثیر شرکت‌های فناوری موفقی مانند گوگل، متا و نتفلیکس هستند و آرزو می‌کنند فرهنگ این شرکت‌ها در استارتاپ های خودشان منعکس شود. نتیجه؟ ترکیبی از ارزش‌های قرضی که اغلب با فرهنگ اشتباه گرفته می‌شوند. ایجاد «فرهنگ استارت ‌آپ» با نکات مثبت و منفی مختلفی همراه است. در ادامه با بررسی معایب و مزایای فرهنگ استارت آپی با ما همراه شوید.

فرهنگ استارت آپی چیست؟

فرهنگ استارت آپی چیست؟

فرهنگ استارت آپی مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها و اصولی است که نحوه رفتار کارکنان را در محیط کار توصیف می‌کند. این فرهنگ شامل باورها، الگوهای رفتاری، سیاست‌های شرکت، آداب و رسوم و قوانین مکتوب و نانوشته‎ای است که یک محیط اجتماعی و روانی منحصر‌به‌فرد را تشکیل می‌دهد. فرهنگ استارت آپی به کارمند کمک می‌کند تا در اکوسیستم شرکت جا بیفتد و روابطی حرفه‌ای با دیگران را بدون به‌خطر‌انداختن فردیت آن‌ها ایجاد کند.

در واقع فرهنگ استارت آپی  نوعی نسبتاً جدید از فرهنگ کاری است که باورها و ارزش‌های یک شرکت را نشان می‌دهد. نحوه تعامل کارکنان با یکدیگر، نحوه برخورد تیم فروش با مشتریان و نحوه در نظر گرفتن تبلیغات و غیره همه از فرهنگ استارت آپی یک شرکت الگو برداری می‌کنند.

گاهی مردم «فرهنگ استارت ‌آپ» را با «مزایای استارت‌آپی» اشتباه می‌گیرند. میز بیلیارد، غذای رایگان و یک دستگاه اسپرسوساز مزایای یک شرکت هستند، درحالی‌که «فرهنگ» مجموعه ارزش‌هایی است که بنیان‌گذاران و تیم‌های رهبری ارشد باید تعریف و تنظیم کنند و آن را نشان دهند. یک شرکت می‌تواند دارای امتیازات عالی و فرهنگ ناکارآمد باشد. در ادامه ابتدا مزایا و سپس معایب فرهنگ استارت آپی را بررسی خواهیم کرد.

فرهنگ استارت آپی چه مزایایی دارد؟

فرهنگ استارت آپی چه مزایایی دارد

فرهنگ استارت آپی در نحوه کار، رفتار و تصمیم‌گیری همه افراد در یک سازمان نشان داده می‌شود. بنابراین مهم این است که از همان ابتدا به فرهنگ سازمانی توجه و پایه درستی برای آن گذاشته شود و همه اعضای تیم مؤسس با آن همسو باشند. در شکل‌گیری فرهنگ استارت آپی، اینکه هدف یک سازمان چیست و از چه برنامه‌ای برای برآوردن نیازهای فردی پیروی می‌کند، نقش مهمی دارند. بااین‌حال، حتی اگر فرهنگ سازمانی از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت باشد، زمانی که به‌خوبی تثبیت شده باشد، دارای طیفی مشخص از مزایا است که مشخص‌ترین‌ آنها عبارتند از:

استخدام روان و کارآمد کارکنان

فرهنگ استارت آپی در شروع برای جذب نیروهای خود، به‌سراغ افرادی می‌رود که با آن تیم هم‌سو هستند و از ارزشی که استارت آپ ایجاد می‌کند، حمایت می‌کنند. کارمندانی که احساس می‌کنند با ارزش‌های محل کار خود همسو هستند، بهترین کار خود را انجام می‌دهند و موقعیتی برد-برد هم برای کارمند و هم برای کارفرما ایجاد می‌شود.

همراه شدن سریع کارکنان جدید

همراه شدن سریع کارکنان جدید

وقتی استخدام‌شدگان بدانند زندگی روزمره اداری چیست و شرکت چه ایدئولوژی‌ و ارزش‌هایی دارد، سریع‌تر با محیط جدید هماهنگ می‌شوند، چیزی‌که می‌تواند زمینه ایجاد یک رابطه کاری طولانی و سازنده را فراهم کند. فرهنگ استارت آپی به کارکنان کمک می‌کند تا در محیط جدید خود احساس راحتی داشته باشند، سریع‌تر به بهره‌وری برسند و به یک بازیکن تاثیرگذار در تیم خود تبدیل شوند.

حفظ طولانی مدت بهترین کارکنان

فرهنگ استارت آپی قوی به شرکت‌ها کمک می‌کند تا از جابجایی بهترین کارمندان خود جلوگیری کنند و آن‌ها را حفظ کنند. معمولاً  افرادی که در شغل خود بهترین هستند و ارزش مهارت‌های خود را می‌دانند، زمانی که احساس می‌کنند ضعیف شده‌اند و زحمتشان دیده نمی‌شود، محیط کاری خود را ترک می‌کنند. از سوی دیگر، فرهنگ سالم استارت آپی، یک فرهنگ با عملکرد بالا ایجاد می‌کند و کار افراد درون شرکت را تقویت می‌کند. چیزی که باعث تجربه مثبت کارکنان می‌شود.

ایجاد سطح بالایی از بهره وری در کار

فرهنگ استارت‌ آپی قوی مانند کاتالیزوری برای بهره‌وری بهتر است. فرهنگ خوب، بهینگی کار تیمی را افزایش می‌دهد، احساس رضایت بالایی ایجاد می‌کند و عملکرد را در سطوح مختلف افزایش می‌دهد. تحقیقات نشان داده است کارمندان راضی 12 درصد بازدهی بیشتری دارند، درحالی‌که کارمندان ناراضی 10 درصد بازدهی کمتری از خود نشان می‌دهند .

افزایش حس وفاداری کارکنان نسبت به استارت آپ

وقتی یک کارمند در محل کار احساس راحتی و ارزش می‌کند، قدردانی او نسبت به کارش افزایش پیدا می‌کند. چیزی‌که منجر به ایجاد سطح بالایی از فداکاری و وفاداری به سازمان می‌شود.

فراهم بودن فرصت‌های توسعه شخصی

فراهم بودن فرصت‌های توسعه شخصی

در یک فرهنگ استارت آپی الهام بخش، مسیر توسعه شغلی برای افراد فراهم است. مدیریت کارآفرینی صحیح، کارکنان را به‌سمت بهترشدن و پیشرفت می‌برد. براساس نتایج یک مطالعه، تقریباً 40 درصد از کارمندان، دلیل استعفای خود را کمبود فرصت‌های پیشرفت عنوان کردند.

افزایش شهرت استارت آپ و افزایش رضایت مشتری

فرهنگ استارت آپی که به‌خوبی تعریف شده باشد تلاش دارد تا رضایت کارمندان، سرمایه‌گذاران و مشتریان را برآورده کند. چیزی‌که به ایجاد شهرت شما کمک می‌کند و باعث افزایش اعتماد به شما در داخل و خارج شرکت می‌شود. از طرفی وقتی اعضای یک تیم به کاری که می‌کنند اعتقاد داشته باشند، متحدتر می‌شوند. درنتیجه انتقال پیام برند و ارائه خدمات شرکت سریع‌تر و آسان‌تر انجام می‌شود. چیزی که رضایت مشتری و جذب سرنخ‌های بیشتر را در پی خواهد داشت.

رشد درآمد و افزایش طول عمر شرکت

رشد درآمد و افزایش طول عمر شرکت

شهرت خوب، خدمات عالی به مشتریان، کارکنان راضی و دیگر موارد عنوان‌شده که همه از یک فرهنگ استارت آپی خوب ایجاد می‌شوند، درنهایت منجر به رشد درآمد می‌شود. رشد درآمد و شهرت خوب، ثبات و تعهد به برند را به وجود می‌آورند، دو فاکتوری که از فاکتورهای حیاتی طولانی‌تر کردن عمر سازمان به‌شمار می‌آیند. بنابراین می‌توان فرهنگ استارت آپی خوب را از مهمترین عوامل موفقیت استارت آپ ها دانست. در همین راستا خانواده ایزو با معرفی ایزو 56000 دستورالعمل‌هایی مشخص و کارآمد را برای کمک به تداوم کار کسب‌وکارها در شرایط گوناگون ایجاد کرده است.

فرهنگ استارت آپی چه معایبی دارد؟

فرهنگ استارت آپی چه معایبی دارد

فرهنگ استارت آپی به‌دلیل ماهیت پر فشار محل کار می‌تواند بد باشد. محصولات و خدمات با عجله وارد بازار می‌شوند، پول نقد کمیاب است و شما همیشه منتظر چیزهای بزرگ بعدی هستید. رقابت از سوی سازمان‌های بزرگ‌تر می‌تواند شدید باشد و در چنین شرایطی فقدان ساختار سازمانی گاهی اوقات کار را دشوار می‌کند. هر یک از این موارد می‌تواند استرسی زیاد به محل کار وارد کند و در طولانی مدت موجب نارضایتی کارکنان بشود. در ادامه برخی از معایب فرهنگ استارت آپی بد را خواهید دید که می‌تواند از مهم‌ترین علل شکست استارت آپ ها به شمار بیاید.

شما توسط افرادی که «بله» می‌گویند احاطه شده‌اید

شما توسط افرادی که «بله» می‌گویند احاطه شده‌اید

آیا داستان «لباس جدید امپراطور» را به خاطر دارید؟ این دقیقاً همان چیزی است که برای رهبرانی که با کارمندان «بله گو» احاطه شده‌اند، اتفاق می‌افتد. درواقع اگر فرهنگ استارت آپی شما خطوط ارتباطی ضعیفی داشته باشد، کارمندان منفعلانه تنها وظایفی را که به آن‌ها محول شده است، انجام می‌دهند. جامعه‌ای که به هر دلیلی مردم را از حرف‌زدن منصرف کند، در نهایت شکست خواهد خورد. درواقع همکاری نوآورانه بدون طیفی از دیدگاه‌ها غیرممکن است.

شما به‌اندازه مجموع شخصیت‌ها، دیدگاه‌ها، ایده‌ها، تجربیات و خلاقیت‌های متنوع افراد شرکتتان ثروتمند هستید. اگر آنها دیدگاه‌های متمایز خود را به اشتراک نمی‌گذارند چون مدیر نمی‌تواند نه بشنود، شما چیزهای زیادی را از دست خواهید داد.

ابهام در شرح شغلی و ارزش‌های استارت آپ

همان‌طور که می‌دانید، در فرهنگ استارت آپی افراد علاوه بر شغل تخصصی خود، باید با بقیه افراد هم در انجام کارها همفکری و همراهی کنند. درواقع استارت‌آپ‌ها به یک تلاش جمعی و روحیه تیمی نیاز دارند که در آن همه برای انجام هر کاری نوعی وظیفه عمومی را بر عهده می‌گیرند. اگر کارمندان ندانند که دقیقا از آنها چه انتظاری می‌رود یا مزد کارهای اضافه‌ای که طی ماه گذشته انجام داده‌اند، چگونه قرار است داده ‌شود، ممکن است سرخورده شوند. همچنین ابهام موجود در فرهنگ استارت آپی شما می‌تواند تصویر یک شرکت سازماندهی‌نشده و شلخته را ایجاد کند.

همچنین ابهام در فرهنگ بد سازمانی ممکن است این احساس را در کارمندان ایجاد کند که سیاست‌های اعلام شده با آنچه که درواقع اتفاق می‌افتد در تضاد هستند. به‌عنوان‌مثال، سیاست‌های محل کار ممکن است بیان کند که مدیریت از تعادل سالم بین کار و زندگی پشتیبانی می‌کند، اما در عمل آن‌ها به افرادی ارتقای شغلی می‌دهند که ساعت‌های طولانی بدون شکایت، کار می‌کنند.

اضافه کاری زیاد افراد

اضافه کاری زیاد افراد

یکی از معایب کار در استارتاپ این است که موانع بین زندگی تجاری و شخصی در آن‌ها کمرنگ است، چیزی که باعث افزایش زمان کاری کارکنان می‌شود. این مسئله آنقدر در محیط‌های استارتاپی فراگیر شده است که اخیرا به‌عنوان یک هنجار در نظر گرفته می‌شود.

ازآنجایی‌که اغلب استارت آپ ها در حال رشد هستند، ممکن است در طول مسیر باگ‌ها و خرابی‌های مختلفی را تجربه کنند. در این شرایط این کارمندان هستند که باید با کار زیاد مشکل تجربه کم یا سازماندهی ضعیف استارت آپ را حل کنند. برای مثال در این شرکت‌ها زیاد می‌شنوید که پروژه در بخش ایکس درست پیش نرفته است و بیایید با طوفان فکری کار را جمع کنیم یا مشتری یک مهلت کوتاه داده است و اولویت را به انجام کار او اختصاص دهید و بسیاری موارد دیگر این چنینی.

تمام این مسائل که از فرهنگ بد استارت آپی نشات می‌گیرند، تعادل کار و زندگی افراد را به هم می‌زند. افراد زمان کافی برای استراحت فیزیکی و ذهنی ندارند، آنها خسته به سر کار می آیند و درنهایت ممکن است دچار فرسودگی شغلی و حتی مشکلات جدی جسمانی بشوند.


سوالات متداول

فرهنگ استارت آپی چیست؟

فرهنگ استارت آپی شامل باورها، الگوهای رفتاری، سیاست‌های شرکت، آداب و رسوم و قوانین مکتوب و نانوشته‎ای است که نحوه رفتار کارکنان در محیط کار را توصیف می‌کند.

مزایای  فرهنگ استارت آپی چیست؟

در فرهنگ استارت آپی خوب، فرصت‌های بیشتری نسبت به شرکت‌های قدیمی‌تر وجود دارد و ساعت‌های کار انعطاف پذیر هستند و همین موجب افزایش رضایت شغلی می‌شود.

معایب کار در یک استارتاپ چیست؟

از مهم‌ترین معایب کار برای یک استارتاپ می‌توان به مواردی مانند عدم شرح شغلی مشخص، حجم کاری سنگین و ساعت‌های طولانی کار اشاره کرد.

چرخه عمر پروژه چیست؟ تفاوت چرخه حیات پروژه و چرخه حیات محصول

چرخه عمر پروژه چیست؟ تفاوت چرخه حیات پروژه و چرخه حیات محصول_

هر پروژه‌‌ای یک نقطه شروع  و یک نقطه پایان دارد و بزرگ‌ترین چالش آن، مدیریت پروژه در مسیر مشخص‌شده است. چرخه عمر پروژه به سازمان‌ها کمک می‌کند تمام مراحل پروژه را برنامه‌ریزی کنند و یک معیار دقیق برای مدیریت مؤثر پیشرفت پروژه داشته باشند. چرخه حیات پروژه در تحویل موفقیت‌آمیز پروژه نقشی حیاتی دارد و به سازمان‌ها کمک می‌کند به اهدافشان برسند.

هرچه پروژه پیچیده‌تر باشد، افراد، وظایف و رویه‌های بیشتری درگیر آن می‌شوند. در چنین شرایطی داشتن دانش جامع از چرخه حیات پروژه و مراحل مختلف آن، کلید موفقیت پروژه محسوب می‌شود. برای درک بیشتر چرخه عمر پروژه، مراحل مختلف آن و تفاوتش با چرخه حیات محصول در ادامه این مطلب با ما همراه شوید.

چرخه عمر پروژه چیست؟

چرخه عمر پروژه مجموعه‌ای از مراحلی است که یک پروژه از شروع تا بسته شدن آن طی می‌کند. هدف از چرخه عمر پروژه، تعریف پروژه و همچنین نقش‌ها و مسئولیت‌هاست. چرخه حیات پروژه ، نحوه برخورد با پروژه را به روشی سازمان‌یافته هدایت می‌کند تا کل تیم اختصاص داده‌شده به آن مسئولیت‌های خود را دقیق بدانند. در چرخه عمر پروژه، مدیران شرکت هم به‌طور غیر‌مستقیم درگیر می‌شوند. آن‌ها انتظارات خود را در مورد اینکه چگونه پروژه می‌تواند با اهداف استراتژیک هماهنگ باشد، به اشتراک می‌گذارند.

مراحل چرخه عمر پروژه

مراحل چرخه عمر پروژه

بسته به پیچیدگی و نوع کاربرد آن، یک پروژه می‌تواند چندین چرخه و مراحل همراه آن را قبل از دستیابی به نتیجه نهایی طی کند. مراحل چرخه عمر پروژه، فرایندهای لازم برای پیشبرد پروژه را باتوجه به محدودیت‌های زمانی تعیین شده برای هر بخش، امکان‌پذیر می‌کنند. هر مرحله نشان‌دهنده اقدامات خاصی است که باید توسط اعضای آن تیم در هر نقطه از پروژه انجام شود. اگرچه هر پروژه با چالش‌ها و مسائل غیرمنتظره مختص به خود همراه است اما برای ارائه موفق یک پروژه، مدیران پروژه باید بر پنج مرحله مهم زیر غلبه کنند:

مرحله اول: شروع پروژه

مرحله اول شروع پروژه

قبل از اینکه بتوانید با یک پروژه روبه‌جلو حرکت کنید، باید دقیقاً بدانید که چیست و چرا آن را انجام می‌دهید. اینجاست که مرحله شروع پروژه وارد می‌شود. شروع پروژه اولین مرحله در چرخه عمر پروژه است. این مرحله معمولاً با تصمیم برای سرمایه‌گذاری در مورد محصول یا خدمات جدید شروع می‌شود. هدف این مرحله شناسایی اهداف کلیدی پروژه، توسعه چشم‌انداز، ایجاد یک پرونده تجاری و اخذ تأییدیه از ذینفعان پروژه برای راه‌اندازی آن است. هنگام شروع یک پروژه، مهم است که چندین فاکتور را در نظر بگیرید، مانند:

  • پرونده تجاری پروژه را بررسی کنید.
  • یک مطالعه امکان‌سنجی انجام دهید و بررسی کنید که آیا پروژه ارزش ادامه دارد یا خیر.
  • تجزیه‌وتحلیل هزینه و فایده را انجام دهید
  • منشور پروژه را ایجاد کنید
  • چشم‌انداز و اهداف پروژه را تعریف کنید
  • محدوده وسیع و قابل تحویل پروژه و خروجی نهایی را تعیین کنید
  • ریسک‌ها، مفروضات و محدودیت‌های کلیدی را شناسایی کنید.

همچنین در این مرحله مدیران پروژه باید با بررسی مجدد منابع خود، داشتن افراد و مهارت‌های موردنیاز اجرای پروژه را تضمین کنند. در این مرحله مشتری یا ذینفع خواسته‌ها و اهداف خود را برای مدیر پروژه مطرح می‌کند. سپس شما یک ایده تقریبی در مورد الزامات و طرح کلی پروژه ارائه می‌دهید. در این مرحله است که باید در مورد اجرایی بودن یا نبودن پروژه تصمیم بگیرید. اگر مشتری و مدیر پروژه در مورد الزامات و چشم‌انداز پروژه به توافق برسند، پروژه شروع می‌شود. اطلاعاتی که باید در این مرحله جمع‌آوری کنید:

  • اهداف پروژه
  • الزامات پروژه
  • محدوده پروژه
  • تحویل پروژه
  • وابستگی‌های پروژه

اگر اجرای پروژه امکان‌پذیر باشد وارد فاز بعدی چرخه عمر پروژه می‌شوید.

مرحله دوم: برنامه‌ریزی پروژه

مرحله دوم برنامه‌ریزی پروژه

پس از تأیید پروژه، برنامه‌ریزی برای آن آغاز می‌شود. برنامه‌ریزی مهم‌ترین مرحله چرخه عمر پروژه است. این مرحله، نحوه اجرای یک پروژه را به روشی دقیق مشخص می‌کند و تمرکز آن، بر روی ایجاد طرح پروژه است. مدیر پروژه اجزای پروژه را طراحی می‌کند و نقش‌ها و مسئولیت‌ها را مشخص می‌کند.

این مرحله‌ای است که در آن تعریف می‌کنید بر روی چه چیزی قرار است کار کنید: نقاط عطف کلیدی آن چه هستند؟ چه کسی روی آن‌ها کار می‌کند؟ چه زمانی تکمیل می‌شوند؟ چه موادی در اختیار دارید و برای تکمیل پروژه به چه تعداد عضو نیاز دارید؟ بنابراین در دومین مرحله چرخه عمر پروژه باید:

  • طرح پروژه را تعریف کنید
  • برنامه‌ریزی برای منابع
  • تخصیص منابع
  • تفویض وظیفه
  • معیارهای مدیریت پروژه را تعریف کنید
  • شاخص کلیدی عملکرد را تعریف کنید
  • خطوط پایه پروژه را توسعه دهید
  • دستاوردها
  • ثبت انتظارات مشتری
  • معیارهای موفقیت

همه این‌ مراحل باید توسط مشتری یا ذینفعان تأیید شوند تا پروژه جلو برود. این کار علاوه‌بر ایجاد یک دید مشترک، به داشتن مجوز در مورد نحوه تحویل نهایی کار هم کمک می‌کند.

در نظر داشته باشید که در برنامه‌ریزی برای چرخه عمر پروژه، مدیریت انتظارات اهمیت زیادی دارد. بنابراین به‌طور منظم با اعضای تیم خود ارتباط داشته باشید و جلساتی را تنظیم کنید تا آن‌ها احساس کنند که شنیده می‌شوند و نیازهایشان برآورده می‌شود.

مرحله سوم: اجرای پروژه

مرحله سوم اجرای پروژه

در این مرحله از چرخه عمر پروژه، طرح‌ ایجادشده در مرحله قبل، به اجرا گذاشته می‌شود. اجرای پروژه مرحله‌ای است که در آن چالش‌ واقعی کار برای مدیر پروژه آغاز می‌شود. در این مرحله مدیر پروژه منابع را به اعضای تیم مربوطه تخصیص می‌دهد تا آن‌ها شروع به اجرای کار کنند. چیزی که در اینجا اهمیت دارد، مدیریت مؤثر تمام منابع (از افراد گرفته تا مواد) و کنترل پروژه است.

 بهترین راه برای اطمینان از اینکه همه در جهت هدف تعیین‌شده کار می‌کنند، ایجاد ارتباط شفاف و هماهنگ با تیم اجرا است. به‌عنوان‌مثال، زمانی‌که به هم‌تیمی‌های خود کار خاصی را محول می‌کنید، باید تمام اطلاعات موردنیاز را به آن‌ها بدهید تا بتوانند نقش خود را به‌خوبی اجرا کنند. بنابراین باید با تهیه یک جدول زمانی و تعیین مواردی که باید تحویل بدهند، تمام جزئیات مربوط به مراحل بعدی کارشان را به آن‌ها ارائه دهید. این‌کار باعث می‌شود افراد دقیقاً بدانند از آن‌ها چه انتظاری می‌رود و می‌توانند بهتر برنامه‌ریزی کنند. مراحل کلیدی برای این مرحله از چرخه عمر پروژه عبارت‌اند از:

  • اجرای یک استراتژی
  • تکمیل کار
  • نظارت بر پیشرفت
  • کنترل ریسک

چنین اجرای پیچیده‌ای نه‌تنها به مدیریت دقیق نیاز دارد، بلکه مستلزم داشتن دیدی دقیق از هر چیزی است که در حال وقوع است. انجام این کارها ما را به مرحله بعدی چرخه حیات پروژه می‌برد.

مرحله چهارم: نظارت بر پروژه

مرحله چهارم نظارت بر پروژه

به‌عنوان بخشی از نظارت بر پروژه، مدیران پروژه باید بر موارد زیر تمرکز کنند:

  • نظارت بر هزینه پروژه: اطمینان حاصل کنید که هزینه‌های پروژه شما به‌طور دقیق در گزارش‌های شما منعکس‌شده است.
  • پیگیری پیشرفت پروژه: پیشرفت پروژه خود را پیگیری کنید و مطمئن شوید که می‌توانید به همه ذینفعان نشان دهید که پروژه چه روندی را طی می‌کند.
  • مقایسه پروژه با برنامه‌ریزی انجام‌شده: دستاوردهای پروژه را با آنچه که انتظارش داشتید به آن برسید، مقایسه کنید.
  • محدوده کنترل: مطمئن شوید که پروژه در مسیر خود باقی می‌ماند و شرایط جدید و حوادث احتمالی تأثیری در آن نخواهند داشت.

در این مرحله علاوه بر تمرکز روی زمان، هزینه و دامنه باید عوامل کلیدی‌ای مانند کیفیت، خطرات و تغییرات را به‌طور مؤثر مدیریت کنید. استفاده از گواهینامه ایزو، به‌خصوص ایزو 21500 که اختصاصی برای مدیریت پروژه طراحی شده است، می‌تواند در این مسیر به شما کمک کند. اگر طرح و اجرای پروژه تحت کنترل باشد، پروژه به‌سرعت با توجه به بودجه تعیین‌شده تکمیل می‌شود. چیزی که شما را به آخرین مرحله از چرخه عمر پروژه می‌برد.

مرحله پنجم: بسته شدن پروژه

مرحله پنجم بسته شدن پروژه

با رسیدن به مرحله بسته شدن، چرخه عمر پروژه به پایان می‌رسد. تجزیه‌و‌تحلیل پروژه بخش بزرگی از این مرحله است. این مرحله مستلزم آن است که مدیر پروژه کیفیت محصولات قابل تحویل را بررسی کند، با ذینفعان در مورد تکمیل پروژه ارتباط برقرار کند، تأیید آن‌ها را جلب کند و درنهایت پروژه را تحویل دهد. برای عملیاتی کردن مرحله بسته شدن پروژه مراحل زیر را باید انجام دهید:

به اشتراک‌گذاری محصولات تحویلی پروژه: به ذینفعان موارد توافق شده برای تحویل را ارائه دهید.

پروژه را به‌طور رسمی ببندید: رسماً  به تیم خود اعلام کنید پروژه به پایان رسیده است. بهتر است در این مرحله از آن‌ها برای تلاش‌هایشان قدردانی کنید.

بررسی و انعکاس عملکرد پروژه: بررسی نحوه عملکرد پروژه از نظر اهداف، چارچوب زمانی، تخصیص منابع و بازگشت سرمایه مهم است. بررسی روند چرخه عمر پروژه می‌تواند بینشی در مورد چگونگی بهبود آن برای پروژه‌های مشابه بعدی، ارائه دهد.

چرخه حیات پروژه چه تفاوتی با چرخه حیات محصول دارد؟

چرخه حیات پروژه چه تفاوتی با چرخه حیات محصول دارد

منظور از چرخه عمر محصول، توصیف تمام مراحلی است که یک محصول از زمانی که برای اولین بار به آن فکر ‌شده است تا زمانی که  درنهایت از بازار حذف می‌شود، طی می‌کند. مراحل مختلف چرخه عمر محصول عبارت‌اند از:

تحقیق و توسعه: اولین مرحله طرح ایده است. ایده محصول سنجیده می‌شود و امکان توسعه آن بررسی‌ شده و درنهایت محصول توسعه می‌یابد.

رشد: محصول برای اولین بار به بازار معرفی می‌شود و فروش محصول به‌آرامی شروع به رشد می‌کند.

بلوغ: محصول به‌خوبی در بازار شناخته‌شده است. رشد سریع در فروش محصول یعنی اینکه مشتریان جدید بیشتری محصول را امتحان می‌کنند. باتوجه به نوع محصول، ممکن است رشد آن در یک نقطه‌ای از بازار به توقف برسد.

زوال: نرخ منفی رشد در فروش محصول و همچنین سود به‌دست‌آمده از آن، خبر از زمان بازنشستگی محصول می‌دهد. شما موجودی خود را به فروش می‌رسانید و درنهایت محصول به‌تدریج از بازار حذف می‌شود. این مرحله به دلیل عواملی مانند محصول بهتر رقبا یا پیشرفت‌های تکنولوژیکی که محصول شما را منسوخ می‌کند به دست می‌آید.

چرخه عمر پروژه اما همان‌طور که گفتیم، یک تلاش موقت با شروع و پایانی مشخص است. در طول چرخه عمر پروژه یک محصول، خدمات یا نتیجه منحصربه‌فردی تولید می‌شود. بنابراین، می‌توان یک پروژه را برای تولید یک محصول آغاز کرد. پس از تولید محصول، چرخه عمر آن پروژه به پایان می‌رسد. فرقی نمی‌کند که چه نوع محصولی را می‌سازید و پروژه به چه صنعتی تعلق دارد، فرآیندهای چرخه عمر پروژه (شروع، برنامه‌ریزی، اجرا، نظارت و پایان دادن به پروژه) در همه‌جا یکسان است.

تفاوت چرخه حیات پروژه و چرخه حیات محصول

چرخه عمر محصول یک ابزار اداری قدرتمند برای درک مراحل مختلفی که یک محصول طی می‌کند، فراهم می‌کند. در این چرخه مسیر یک محصول از زمان عرضه تا توقف آن ترسیم می‌شود که می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای در بحث بازاریابی و فروش داشته باشد. باتوجه به توضیحات بالا مهم‌ترین تفاوت چرخه حیات پروژه با چرخه حیات محصول را می‌توان موارد زیر دانست:

  • در چرخه عمر پروژه، شما فقط یک محصول را توسعه یا ارتقا می‌دهید، اما چرخه عمر محصول شامل هر کاری است که به محصول مربوط است. بنابراین چرخه عمر پروژه می‌تواند زیرمجموعه چرخه عمر محصول باشد.
  • چرخه عمر پروژه پایان مشخصی دارد، اما چرخه عمر محصول می‌تواند پایان نداشته باشد. برخی از محصولات از 100 سال پیش تاکنون همچنان به فروش می‌رسند.
  • مراحل چرخه عمر محصول متوالی هستند و باهم تداخل ندارند، درحالی‌که مراحل چرخه عمر پروژه ممکن است متوالی نباشند و باهم همپوشانی داشته باشند.
  • در چرخه عمر محصول، زمانی که یک فاز تمام شود، آن فاز دیگر تکرار نخواهد شد. درحالی‌که در چرخه حیات پروژه، بسته به نیاز پروژه، مراحل آن ممکن است تکرار شود.

چرخه عمر پروژه یک روش سیستماتیک برای تحویل پروژه فراهم می‌کند و به مدیران پروژه اجازه می‌دهد تا پیشرفت پروژه را ردیابی کنند. چرخه حیات پروژه چارچوبی را برای سازمان‌ها فراهم می‌کند تا پروژه، الزامات و فرآیندهای آن را درک کنند و بتوانند آن را با کمترین موانع و با موفقیت به پایان برسانند.


سؤالات کلیدی

چرخه عمر پروژه چیست؟

چرخه عمر پروژه مراحلی که یک پروژه از زمان شروع تا پایان باید طی کند را مشخص می‌کند. هدف از آن، تعریف پروژه، تعیین نقش‌ها و مسئولیت‌ها، بررسی بودجه و زمان‌بندی انجام کار است.

چرخه عمر پروژه چه مراحلی دارد؟

چرخه عمر پروژه از پنج مرحله مهم تشکیل‌شده است: شروع، برنامه‌ریزی، اجرا، نظارت و درنهایت بستن پروژه. هر مرحله شمال فرایندهای مشخصی است که مدیر پروژه وظیفه اجرای آن‌ها را دارد.

چرخه حیات پروژه با چرخه حیات محصول چه تفاوتی دارد؟

چرخه حیات پروژه می‌تواند زیرمجموعه‌ای از چرخه حیات یک محصول باشد. چرخه عمر پروژه پایان مشخصی دارد درحالی‌که چرخه حیات محصول می‌تواند تا سال‌های سال ادامه داشته باشد.

۵ ایده برتر استارت آپ در سال ۲۰۲۲

۵ ایده برتر استارت آپ در سال ۲۰۲۲

می‌گویند کنجکاوی مادر همه اختراعات است، اما اگر خیال‌پردازی و اتفاق را به آن اضافه کنیم، می‌توانیم بفهمیم که ایده استارت آپ از کجا متولد می‌شود. پشت میز کارتان نشسته‌اید، سوار بر خودرو هستید و یا حتی در شلوغی‌های شهر قدم می‌زنید که ناگهان یک ایده هیجان‌انگیز به ذهنتان می‌رسد. چه کار می‌کنید؟ اگر کنجکاو باشید و خیال‌پرداز مطمئنا آن را دور نمی‌اندازید و به دنبال راهی برای انجامش می‌گردید. استارت آپ یکی از بهترین جاهایی است که می‌توانید آن را محقق کنید.

بنابراین اگر می‌خواهید کسب و کار کوچک خود را آغاز کنید، این مقاله کیو سی بی را از دست ندهید. ما در اینجا بهترین ایده استارت آپ در سال ۲۰۲۲ را مطرح می‌کنیم. به طور خلاصه می‌توان ۵ حوزه زیر را به عنوان بهترین حوزه‌های استارت‌ آپ نام برد:

  • تکنولو‌‌ژی مواد غذایی
  • مدیریت ارتباط با مشتری
  • مدیریت املاک و مستغلات
  • اجاره نرم‌افزار (SaaS)
  • شبکه‌های اجتماعی

تکنولوژی مواد غذایی

تکنولوژی مواد غذایی

اگرچه تأمین غذا یک نیاز حیاتی برای بقای انسان است، اما در بسیاری از نقاط جهان به یک معضل تبدیل شده است. طبق گزارش فائو، ۱۸ درصد از کل انتشار گازهای گلخانه‌ای مستقیماً از محصولات دامی ناشی می‌شود. برای نمونه تولید یک همبرگر ساده به ۲۵۰۰ لیتر آب نیاز دارد.

یکی از علت های موفقیت استارت آپ ها این است که می‌توانند الگوهای زندگی ما را تغییر دهند. بنابراین تغییر چنین الگوهای تولید-مصرف با توجه به تغییرات سریع زیست‌محیطی می‌توانند یکی از حوزه‌های ضروری و البته پردرآمد قلمداد شود. اگر می‌خواهید بخشی از راه‌حل باشید، یک ایده جالب استارت آپ می‌تواند شرکت فناوری غذایی باشد که بر تولید گزینه‌های گیاهی پایدار و سالم‌تر تمرکز دارد. در اینجا دستتان برای بروز خلاقیت بسیار باز است، کاری که می‌تواند شما را به سمت کسب استاندارد ایزو 56000، به عنوان استاندارد مدیریت نوآوری، رهنمون سازد.

علاوه بر این، طبق آمار Dealroom در سراسر جهان، نرخ فروش بازار آنلاین مواد غذایی حدود 2.1 تریلیون دلار است، در حالی که 0.6 تریلیون دلار برای تحویل غذا در رستوران هزینه می‌شود. می‌شود گفت خرید آنلاین مواد غذایی که قبل از سال 2020 به چشم یک رفتار لوکس دیده می‌شد، بعد از دوران کووید-۱۹، دیگر به یک رفتار روزمره تبدیل شده است. بنابراین ایده استارتاپ فروش آنلاین مواد غذایی نیز یکی دیگر از ایده‌های جالب برای استارت آپ در حوزه تکنولوژی مواد غذایی است.

مدیریت ارتباط با مشتری

مدیریت ارتباط با مشتری

مدیریت ارتباط با مشتری یا CRM به رگ حیاتی هر تجارت الکترونیکی تبدیل شده است، چه کوچک، چه متوسط و چه در سطحی جهانی. طراحی ابزار و ارائه خدمات در این زمینه یک ایده استارت آپ بسیار قوی است که می‌تواند همه بخش‌های تجاری را در یک پلتفرم واحد گرد هم آورد. این ایده جذاب استارت آپ باعث می‌شود تا سازمان‌ها مشتری‌محورتر شوند و سطح ارزش افزوده آن‌ها افزایش یابد.

استارتاپ مدیریت ارتباط با مشتری تلاش می‌کند تا با فهرست‌سازی از مشتریان بالقوه آن‌ها را به مشتریان بالفعل تبدیل کند. این فهرست‌سازی سپس نیازمند مدیریت تماس است.

ایده استارت آپ شما می‌تواند پیرامون نحوه فهرست‌سازی و مدیریت تماس بچرخد. استراتژی‌های خلاقانه در این زمینه، در عصری که مخاطبان از پیام‌های پرتعداد و تبلیغات وقت و بی‌وقت کلافه شده‌اند، بسیار ضروری است، زیرا علاوه بر جذب مشتری، باعث ارائه وجهه‌ای معتبر می‌شود که می‌تواند بر استانداردهای ایزو منطبق شود.

مدیریت املاک و مستغلات

مدیریت املاک و مستغلات

امروزه در کشور ما، مدیریت املاک و مستغلات به یکی از پردرآمدترین مشاغل تبدیل شده است، اما ضرورت توسعه پلتفرم‌های آنلاین در این حوزه بسیار احساس می‌شود. آژانس‌های املاک و مستغلات مکان‌هایی هستند با نرخ تردد بسیار بالا. پس، یکی از چالش‌های اصلی، ارتباط و مسائل مختلف نگهداری است. همه مخاطبان می‌خواهند تجربه کاربری دلپذیری داشته باشند، بنابراین حذف، بهینه‌سازی و خودکارسازی کارهای دست‌وپاگیر روزمره یکی از ضرورت‌هایی است که پلتفرم‌های املاک و مستغلات می‌توانند انجام دهند.

پلتفرم‌های مشتری‌محور که با هدف ایجاد دسترسی آسان به اطلاعات حیاتی ملک، مدیریت پورتفولیو، جمع‌آوری اطلاعات و غیره فعالیت می‌کنند، می‌توانند به یک ایده استارت آپ بسیار کارآمد تبدیل شوند. برای مثال، ایجاد یک برنامه‌ریزی منابع سازمانی (ERP) برای مشاغل املاک و مستغلات می‌تواند ایده جذاب استارت آپ باشد که مشکلات مدیریتی و لجستیکی را تا حد زیادی حل می‌کند.

اجاره نرم‌افزار (SaaS)

اجاره نرم‌افزار (SaaS)

اجاره نرم‌افزار یا «نرم‌افزار به عنوان یک سرویس» بدون شک امروزه در لیست بهترین ایده استارت آپ قرار می‌گیرد. اجاره نرم‌افزار به زبان ساده راهی است که در آن به جای نصب و نگهداری از نرم‌افزار، دسترسی به نرم‌افزارها از طریق اینترنت فراهم می‌شود.

برنامه‌های SaaS گاهی اوقات نرم‌افزار مبتنی بر وب، نرم‌افزار درخواستی یا نرم‌افزار میزبان نامیده می‌شوند. هر نامی که باشد، برنامه‌های SaaS روی سرورهای ارائه‌دهنده SaaS اجرا می‌شوند. بنابراین این ارائه دهنده است که دسترسی به برنامه، از جمله امنیت، در دسترس بودن و عملکرد را مدیریت می‌کند و دیگر کاربر دغدغه‌ای در این زمینه ندارد.

از آنجایی که حوزه SaaS بسیار گسترده است، یک ایده استارت آپ این است که دوره‌های آموزشی SaaS را توسعه بدهید و آن‌ها را برای سازمان‌هایی که ممکن است بهشان نیاز داشته باشند، ارائه کنید. همچنین می‌توانید یک وبلاگ یا کانال یوتیوب در مورد SaaS راه‌اندازی کنید. هرچند در تمام ایده‌های استار آپ، شما نیاز به مدیریت کارآفرینی برای طراحی استراتژی‌های مبتنی بر ریسک و نوآوری دارید، اما در SaaS نیاز به این کار بیش از هر حوزه دیگری احساس می‌شود، به‌ویژه در ایران که قانون کپی‌رایت نرم‌افزاری به‌سختی رعایت می‌شود.

با این وجود، اجاره نرم‌افزار طیف گسترده‌ای از موضوعات مانند توسعه نرم افزار و هوش مصنوعی را پوشش می‌دهد و برای توسعه ایده جذاب استارت آپ نباید نگران باشید. هنگامی که خود را به عنوان یک متخصص شناساندید، می‌توانید از طریق طیف وسیعی از منابع برای کسب درآمد استفاده کنید.

شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی افراد را برای ایجاد و پرورش روابط و مراودات توانمند می‌سازند، مردم را با اخبار و نظرات انتقادی مرتبط می‌کنند و افراد را قادر می‌سازند تا امپراتوری‌های برند شخصی خود را بسازند. به همین دلیل است که کارآفرینان بی‌شماری در حال راه‌اندازی شبکه‌های اجتماعی جدید هستند. همراه با ابزارهایی که برای کمک به افراد در افزایش تعامل در پلتفرم‌های موجود طراحی شده‌اند.

بنا بر آمار، در سطح جهانی، تبادل ایمیلی در رتبه اول بازاریابی قرار دارد و این شبکه‌های اجتماعی‌اند که در رتبه بعدی قرار گرفته‌اند. اما اگر مقیاس‌مان را به ایران تغییر دهیم، به وضوح می‌ببینیم که پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی، مانند اینستاگرام، حرف اول را به عنوان کانال بازاریابی می‌زنند.

نکته مهم در ایده استارت آپ شبکه اجتماعی این است که محتوایی تولیده‌شده در یک پلتفرم نمی‌تواند به تنهایی عملکرد خوبی داشته باشد. تجزیه و تحلیل و نظارت مداوم بر فعالیت‌ها، قالب‌‌ها و موضوعات ضرورتی در توسعه بازاریابی اجتماعی است.

بنابراین، شما می‌توانید با راه‌اندازی پلتفرمی که به کمک کسب‌وکارها می‌آید، یک ایده استارتاپ پردرآمد را به اجرا درآورید. پلتفرم شما می‌تواند از طریق جمع‌آوری داده‌ها و مقایسه، نقاط ضعف محتوایی را شناسایی کند و ارائه خدمات به مشتریان را بهینه سازد.

پلتفرم یادگیری آنلاین

پلتفرم یادگیری آنلاین

دوران پسا کووید شاهد افزایش روزافزون آموزش دیجیتال است. دیگر کلاس های درس تنها محیطی نیستند که دانش‌آموزان، دانشجویان و علاقه‌مندان می‌توانند در آن حاضر شوند و یاد بگیرند. ایده استارت آپ هایی مانند EdTech فضا را از یک‌بعدی بودن خارج کرده‌اند. دیگر پلتفرم‌هایی مانند Skillshare و Coursera به همگی امکان دسترسی به دوره‌های آموزشی معتبر دانشگاه ها و شرکت‌های برتر را می‌دهند.

ایده استارت آپ در حوزه آموزش بسیار وسیع است و پلتفرم‌های موجود می‌توانند بر اساس اصول مختلفی دسته‌بندی شوند. یکی از نظام‌های طبقه‌بندی بر حسب نوع دسترسی است که می‌تواند کار شما را در دسته آموزش عمومی یا داخلی قرار دهد. اولی عمدتاً برای آموزش مهارت‌ها و تخصص‌های مختلف به عموم افراد استفاده می‌شود، در حالی که دومی برای مثال هنگام استخدام کارمند یا آموزش دانش تخصصی کاربرد دارد.

صنعت آموزش الکترونیکی به سرعت در حال انطباق با واقعیت‌های تکنولوژیکی دنیای مدرن است. برای مثال، فن‌آوری‌های حقیقت مجازی (VR) و هوش مصنوعی به سرعت در پلتفرم‌های آموزشی در حال رشد هستند. می‌توانید بسط و توسعه در این زمینه را نیز به یک ایده استارت آپ جذاب تبدیل کنید. در حالت کلی، اگر ایده استارت آپ در مورد یادگیری و آموزش در سر دارید یا اگر فکر می‌کنید فضای آموزشی امروز ما نیازمند تغییراتی است، می‌توانید به سرعت ایده خود را به یک استارت آپ تبدیل کنید. راه‌اندازی یک پلتفرم یادگیری آنلاین علاوه بر اینکه یک ایده خلاقانه در آموزش ارائه می‌کند و کیفیت یادگیری را جامعه بهبود می‌دهد، می‌تواند به یک استارت آپ بسیار درآمدزا تبدیل شود


سوالات متداول درباره ایده استارت آپ

آیا می‌شود بدون پول، استار آپ راه بیاندازیم؟

بله. اگر ایده جذاب استارت آپ می‌توانید آن را پیش‌فروش کنید و یا از طریق شبکه‌های اجتماعی به اهداف خود برسید.

سه اصل اساسی در توسعه ایده استارت آپ چیست؟

تعریف اهداف استارت آپ، ارائه برنامه‌های خلاقانه، واقع‌بین بودن در تعیین اهداف و زمانبندی

آیا با تأسیس یک استارت آپ می‌شود مهاجرت کرد؟

بله. اما این کار می‌تواند به عوامل زیادی بستگی داشته باشد. کانادا یکی از مقصدهای پرطرفدار است که ویزای کارآفرینی اعطا می‌کند.