معنی تفویض اختیار چیست؟ (بررسی مراحل، اصول و مزایا به همراه مثال)

معنی تفویض اختیار چیست؟ (بررسی مراحل، اصول و مزایا به همراه مثال)-min

فرایند تفویض اختیار، یک هنر در مدیریت است و همه مدیران و رهبران باید بر آن مسلط باشند. درک چگونگی و زمان تخصیص مسئولیت به دیگران برای بالا‌بردن سطح بهره‌وری، چه در سطح شخصی و چه در سطح سازمانی، ضروری است. درواقع یکی از اصول ضروری رهبریِ مؤثر، تفویض وظایف است. لازمه تفویض اختیار، ساختن یک تیم منسجم و مؤثر است که بتواند کارها را طبق زمان تعیین‌شده پیش ببرد. دانستن زمان و نحوه واگذاری کار به‌نوعی مدیریت منابع انسانی است و باعث می‌شود حجم کاری شما کم شود.

درنتیجه علاوه‌بر بهبود رفاه شما در محل کار، رضایت شغلی شما و کارکنانتان هم افزایش ‌پیدا می‌کند. بااین‌حال متأسفانه، بسیاری از مدیران در مورد انجام تفویض اختیار مردد هستند و دانش دقیقی در مورد نحوه درست انجام‌دادن آن ندارند. در این راهنما، ما به شما خواهیم گفت که تفویض اختیار چیست و چگونه تفویض وظایف می‌تواند به تیم شما سود برساند. همچنین درنهایت با مراحل اجرای مؤثر این کار آشنا می‌شوید.

تفویض اختیار چیست؟

تفویض اختیار چیست

تفویض اختیار به‌معنای تقسیم وظایف و مسئولیت‌های تصمیم‌گیری بین یک تیم است. یک مدیر، رهبر تیم یا صاحب یک کسب‌وکار نمی‌تواند همه کارها را به‌تنهایی انجام دهد، بنابراین کارها را بین تیمی از افراد قابل‌اعتماد و متخصص در زمینه‌های مختلف تقسیم می‌کند تا وظایف را آن‌طور که می‌دانند انجام دهند.

معنی تفویض اختیار، واگذاری اختیار به زیردستان در یک محدوده مشخص و مسئول‌ساختن آن‌ها در قبال نتایج آن کار است. در این فرایند، مدیر بخشی از کار، اختیار یک امر را به دیگری می‌سپارد و او را در قبال انجام آن کار مسئول می‌کند. بنابراین هر مافوق برای انجام کار خاصی اختیار انجام آن را به زیردستان تفویض می‌کند و این فرآیند تا حدی پیش می‌رود که کار کامل اجرا شود. شخصی که مسئولیت کار خاصی را بر عهده می‌گیرد باید اختیارات لازم برای انجام آن را داشته باشد.

تفاوت بین تفویض اختیار و تخصیص

تفاوت بین تفویض اختیار و تخصیص

اکثر مردم فکر می‌کنند که تفویض اختیار و تخصیص مترادف هستند، اما تمایز مهمی بین این دو وجود دارد. وقتی کاری را به کسی اختصاص می‌دهید، صرفاً به زیردستان خود دستور می‌دهید تا یک عمل خاص را طبق گفته شما انجام دهند. تفویض اختیار اما یعنی انتقال بخشی از کارهای خود به شخصی دیگر. درنتیجه آن‌ها برای انجام کار، فقط مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها را دریافت نمی‌کنند، بلکه در نقشی قرار می‌گیرند که در آن مسئولیت تصمیم‌گیری دارند و البته درنهایت باید در مورد آن پاسخگو  باشند.

مزایای تفویض اختیار

دانستن زمان و نحوه تفویض اختیار، شما را مدیر بهتری می‌کند. وقتی فقط بخشی از کار را به عهده می‌گیرید، زمان خود را برای انجام کارهای مهم‌تر آزاد می‌کنید و درنهایت روزانه دستاوردهای بیشتری خواهید داشت.

ازآنجایی‌که بهترین رهبران کسب‌و‌کار سعی نمی‌کنند همه کار را به‌تنهایی انجام دهند، کارکنان آن‌ها توانمند می‌شوند، روحیه‌شان بالا می‌رود و درنتیجه بهره‌وری آن‌ها افزایش می‌یابد. درنتیجه، مدیران‌ عامل می‌توانند زمان بیشتری را به فعالیت‌هایی اختصاص دهند که بالاترین بازدهی را ایجاد و به موفقیت شرکت کمک می‌کنند.

وقتی به‌عنوان یک مدیر، در مورد تفویض اختیار منعطف باشید، فضای اطمینان و اعتماد را میان کارکنان خود ترویج می‌کنید. چون‌که این اقدام شما به آن‌ها نشان می‌دهد که شما به‌عنوان یک رهبر، به زیردستان خود و توانایی آن‌ها در انجام صحیح کارها اعتماد دارید. درنتیجه، آن‌ها شما را یک رهبر دوست‌داشتنی و مؤثر می‌دانند که به مهارت‌ها و نیازهای کارمندان خود احترام می‌گذارد. احساس مسئولیت و ایجاد فرصت برای یادگیری و توسعه ازجمله مزایای تفویض اختیار است.

مراحل تفویض اختیار

مراحل تفویض اختیار

هر وظیفه‌ای را نمی‌توان تفویض کرد. کارهایی که ماهیت محرمانه دارند یا برای موفقیت بلندمدت تجاری شرکت حیاتی هستند، بیشتر به توجه خود شما نیاز دارند. بنابراین برای تفویض اختیار، شما فقط کارهایی را باید واگذار کنید که فرآیند واضحی دارند، به‌راحتی قابل‌تکرار و اندازه‌گیری هستند و نیازی به دسترسی به اطلاعات تجاری محرمانه ندارند.

به‌عنوان‌مثال، روابط با سرمایه‌گذار و بررسی عملکرد کارکنان، از کارهای حیاتی هر کسب‌وکاری است که باید توسط مالکان، مدیران یا مدیران اجرایی انجام شود. از سوی دیگر، فعالیت‌های روزانه مانند اجرای وظایف عملیاتی یا سازمان‌دهی رویدادها باید به مدیران میانی و رهبران تیم واگذار شود. در ادامه مراحل تفویض اختیار، به‌صورت مؤثر را خواهید دید.

1. کار یا پروژه را به تکه‌های کوچک تقسیم کنید

تفویض اختیار کارآمد به‌معنای تقسیم‌کار یا پروژه به قطعات کوچک و قابل مدیریت است. به‌این‌ترتیب، زیردستان شما قادر خواهند بود کار را به‌طور مؤثر، به‌موقع و بدون احساس خستگی انجام دهند. همچنین با تقسیم پروژه یا کار به تکه‌هایِ کوچکِ قابل‌مدیریت، می‌توانید مدیریت آن را برای خود آسان‌تر کنید. این به شما کمک می‌کند کار را به‌طور مؤثر و کارآمد محول و از حوادث ناگوار احتمالی جلوگیری کنید.

2. مشخص کنید چه کسی می‌تواند وظایف فرعی را بسته به مهارت‌هایش و نیازهای پروژه، انجام دهد

2. مشخص کنید چه کسی می‌تواند وظایف فرعی را بسته به مهارت‌هایش و نیازها پروژه، توسعه انجام دهد

برای تفویض اختیار مؤثر سعی کنید افرادی که در تیم شما می‌توانند وظایف خاصی را بر اساس مجموعه مهارت یا نیازهای مشخص، توسعه دهند، شناسایی کنید. این کار کمک می‌کند که تیم شما همیشه سازمان‌دهی‌شده و کارآمد بماند. همچنین آن‌ها را قادر می‌سازد تا روی کاری کار کنند که در آن استعداد دارند و می‌توانند در طول انجام کار، توانایی‌شان را ارتقا دهند. این فرایند تسهیل رشد و توسعه کارکنان را به‌عنوان یک مدیر، برای شما آسان می‌کند.

بسته به موقعیت، می‌توانید وظایف فرعی را به یکی از اعضای تیم که در اجرای چنین وظایفی ماهر است اختصاص دهید. در مواردی هم که اهمیت کمتری دارند، می‌توانید انجام وظایف را به یکی از اعضای تیم بسپارید که هرچند مجموعه مهارت‌های لازم را ندارد اما تمایل به یادگیری و توسعه آن مجموعه مهارت‌ها در او زیاد است. انجام این کار به شما کمک می‌کند تا مجموعه مهارت‌ها را در تیم خود توسعه دهید و بر رشد و توسعه فردی تمرکز کنید.

3. وظایف، انتظارات و جدول زمانی را به‌طور واضح و منسجم بیان کنید

ارتباط شفاف و منسجم، کلید تفویض اختیار مؤثر است. هنگامی‌که یک مدیر وظیفه‌ای را محول می‌کند، باید وظیفه، انتظارات و جدول زمانی را به‌طور واضح و منسجم بیان کند تا اطمینان حاصل شود که نماینده وظیفه را درک و الزامات تعیین‌شده را برآورده می‌کند. این مورد به اعضای تیم کمک می‌کند تا وظایف و تعهدات خود را درک کنند و در مسیر جدول زمانی خود باقی بمانند. همه این‌ها تضمین می‌کند که کار به‌خوبی و به‌موقع و بدون سردرگمی یا هرج‌ومرج انجام می‌شود.

4. اطمینان حاصل کنید که منابع و اختیارات مناسب وجود دارد

وقتی پروژه‌ای را به کسی محول می‌کنید، وظیفه شما به‌عنوان یک مدیر این است که مطمئن شوید که او تمام مواردی را که برای موفقیت به آن‌ها نیاز دارد، داشته باشد. بنابراین هنگام تفویض اختیار، دانش، منابع و اختیارهای نماینده خود را در نظر بگیرید. سپردن کاری که امکان انجام آن وجود ندارد، یا انتخاب شخصی که توانایی انجام آن را ندارد، باعث ایجاد حس ناامیدی در سازمان می‌شود.

همچنین برای گرفتن نتیجه خوب از کنشِ تفویض اختیار، بهتر است در مقابل وسوسه مدیریت خُرد یا میکرومنیجنگ مقاومت کنید. دستورالعمل‌های گام‌به‌گام و کنترل کامل فرآیند انجام کار، جلوی توسعه فردی و رشد مهارت‌های نماینده شما را می‌گیرد.

5. برای توضیحات موردنیاز در طول پروژه، در دسترس باشید

5. برای توضیحات موردنیاز در طول پروژه، در دسترس باشید

با تفویض اختیار و تعیین انتظارت، کار شما تمام نمی‌شود. شما باید در دسترس شخص مسئول پروژه باشید تا بتواند ابهامات و سؤالاتی را که احتمالاً در طول مسیر برایش ایجاد می‌شود، از شما بپرسد. پشتیبانی شما از اعضای تیم، به پیشرفت بهتر کار کمک می‌کند. با این‌ کار آن‌ها مطمئن می‌شوند که به سؤالات و نگرانی‌هایشان در اسرع وقت رسیدگی می‌شود. همچنین تضمین می‌کند که وظایف به‌درستی انجام می‌شود و هرگونه شک و تردیدی جلوی اثربخشی و روند کار را نمی‌گیرد.

6. اگر پروژه طولانی‌مدت است، در طول پروژه چند جلسه برای تعیین وضعیت داشته باشید

6. اگر پروژه طولانی‌مدت است، در طول پروژه چند جلسه برای وضعیت داشته باشید

هنگام تفویض اختیار برای پروژه‌های طولانی‌، باید برای بررسی وضعیت پروژه و ارتباط با مسئول پروژه، یک سیستم مشخص داشته باشید. این کار کمک می‌کند هر دو طرف نسبت به پیشرفت و هرگونه تغییر یا به‌روزرسانی در کار آگاه باشند.

درنتیجه، هر دو طرف می‌توانند تصمیمات آگاهانه‌ای در مورد چگونگی تفویض و اجرای کار به بهترین شکل بگیرند. بررسی وضعیت همچنین به مدیران کمک می‌کند تا اطمینان حاصل کنند که مسئول پروژه، از مسیر کار خارج نمی‌شود و کار طبق برنامه انجام می‌شود. همچنین، باعث می‌شود اگر کاری نیاز به اصلاح داشت، به‌موقع انجام شود.

7. بازخورد بدهید

7. بازخورد بدهید

زمانی که شخصی که به او تفویض اختیار انجام کاری را داده‌اید آن کار را تمام کرد، باید آن را بررسی کنید و بازخورد خود را ارائه دهید. این کار به اعضای تیم کمک می‌کند نقاط ضعف و قوت خود را بشناسند و بتوانند توانایی‌های خود برای کارهای بعدی، توسعه دهند. درصورتی‌که نمایند کار را به‌خوبی انجام داده باشد، نشان‌دادن بازخورد، می‌تواند به‌نوعی قدردانی شما از او باشد.

حرف آخر

شناختن معنای دقیق تفویض اختیار و حد و حدود انجام آن، در کنار آشنایی با بهترین شیوه‌های اجرای آن، مجموعه شما را در موقعیتی عالی برای ساده‌سازی وظایف خود و افزایش بهره‌وری در کسب‌وکار قرار می‌دهد. از طرفی ازجمله وظایف مدیر منابع انسانی این است که درنظر بگیرد تفویض اختیار به‌معنای اعطای خودمختاری و اختیار به شخص دیگری است، بنابراین شما قرار است با این عمل حجم کاری را کم ‌کنید و یک تیم جامع و با عملکردی درست بسازید. شاید بد نباشید که بدانید، ایزو 34000 اولین استاندارد بین‌المللی است که به یک سازمان اجازه می‌دهد تا دید واضحی از سهم واقعی سرمایه انسانی خود داشته باشد پس اخذ گواهینامه ایزو می‌تواند در این مسیر به شما کمک کند.

قیف فروش چیست؟ (مراحل قدم به قدم برای طراحی Sales Funnel)

قیف فروش چیست؟ (مراحل قدم به قدم برای طراحی Sales Funnel)

فرقی ندارد که مشتری به تازگی با برند شما آشنا شده باشد یا یک مشتری وفادار به برندتان باشد، مراحل قیف فروش در مدیریت بازاریابی به خوبی توضیح می‌دهد که یک فرد دقیقا در کدام مرحله از سفر خرید خود قرار گرفته است. دانش کامل از مراحل قیف فروش و بخش بندی بازار برای درک سفر خرید مشتریان امری ضروری است تا بتوانید شکاف‌های فرآیند را شناسایی کنید و روی موثرترین استراتژی‌های بازاریابی سرمایه‌گذاری کنید. اگر اطلاعات کافی درباره قیف فروش ندارید و نمی‌دانید لید چیست، این مطلب کیو سی بی راهنمای مناسبی برای شما خواهد بود.

قیف فروش چیست؟

قیف فروش چیست

قیف فروش (Sales Funnel) که گاهی هم به آن قیف خرید یا قیف بازاریابی گفته می‌شود، نشان‌دهنده مسیری است که مشتریان بالقوه برای تبدیل شدن به مشتری طی می‌کنند. این اصطلاح، توصیف کاملی از همه مراحل مجزای سفر مشتری، از اولین برخورد با محصول یا خدمت تا نهایی شدن معامله، به بازاریابان ارائه می‌دهد. مراحل قیف فروش یک نمایش بصری از سفر خرید مشتری است که از لحظه آگاهی تا خرید را به تصویر می‌کشد.

فرآیند فروش در مدیریت بازاریابی با عنوان قیف فروش شناخته می‌شود که به شکل یک هرم معکوس یا قیف نشان داده می‌شود. اگر شما یک هرم معکوس را در نظر بگیرید، قیف فروش، مشتریان بالقوه را در هر قسمت از چرخه فروش در زمان‌های مشخصی نشان می‌دهد. بخش بالایی قیف که عریض‌تر است، نشان‌دهنده تعداد زیادی از افراد است که در معرض شرکت یا برند شما قرار دارند، مثلا ممکن است تبلیغات برند را جایی ببینند یا ویترین یک فروشگاه جذبشان کند. طبیعتا تعداد محدودی از مشتریان بالقوه به خریدار تبدیل خواهند شد، بنابراین با اقداماتی مثل ابراز علاقه یا اقدامات بازاریابی و… قیف باریک‌تر خواهد شد که نشان‌دهنده علاقه عمیق مخاطب و حرکت آن‌ها به سمت مشتریان واقعی است. به عنوان مثال می‌توان به افرادی اشاره کرد که پس از توجه به ویترین یک فروشگاه لباس، تصمیم به پرو آن می‌گیرند.

افرادی که بیشتر از بقیه به محصول یا خدمات شرکت شما علاقمند هستند، در مسیر قیف فروش به سمت پایین حرکت خواهند کرد و لیدهای بی‌علاقه کم‌کم از تصویر حذف می‌شوند. در نهایت، باریک‌ترین بخش قیف فروش، مربوط به خرید نهایی است. استراتژی قیف فروش در بازاریابی، روشی است که منجر به تکمیل فرآیند خرید و تبدیل شدن مشتری بالقوه به مشتری واقعی می‌شود. توجه به بهبود کارآیی این استراتژی در هر مرحله از فروش، یک اولویت بازاریابی است تا کل فرآیند فروش سودآورتر شود.

4 مرحله اصلی قیف فروش

4 مرحله اصلی قیف فروش

مشتریان بالقوه از زمانی‌که برای اولین بار با محصول شما مواجه می‌شوند تا زمانی‌که آن را خریداری کنند، از چهار مرحله قیف فروش عبور می‌کنند. این چهار مرحله بیانگر طرز تفکر یک مشتری بالقوه است که در هر مرحله باید رویکرد متفاوتی نسبت به او پیش بگیرید. این چهار مرحله عبارتند از:

  1. آگاهی (Awareness): اولین مرحله قیف فروش، آگاهی است. این مرحله زمانی شکل می‌گیرد که فرد برای اولین بار از وجود محصول یا خدمت شما آگاه می‌شود. آگاهی ممکن است از طریق تبلیغات، رسانه‌های اجتماعی، بازخورد آشنایان، جستجو در گوگل و… ایجاد شود. اگر آگاهی در زمان مناسبی اتفاق بیفتد، مشتری بالقوه با کلیک کردن روی یک لینک، تبدیل به مشتری خواهد شد.
  2. علاقه (Interest): مرحله دوم قیف فروش علاقه است. در این مرحله، مشتری بالقوه درباره شرکت، برند و یا محصولات شما اطلاعاتی کسب کرده و تصمیم گرفته میزان علاقه خود را توسعه دهد و از پیشنهادات شما مطلع شود. در این مرحله باید سعی کنید با تولید محتوای تخصصی، مشتری خود را در تصمیم‌گیری آگاهانه راهنمایی کنید و اعتبار برند خود را افزایش دهید.
  3. تصمیم‌گیری (Decision): مرحله سوم قیف فروش، تصمیم‌گیری است. اکنون مشتری آماده خرید است و ممکن است چندین گزینه را قبل از خرید در نظر بگیرد. در این شرایط، قیمت، بسته‌بندی و سایر عوامل را با یکدیگر مقایسه می‌کند تا بهترین گزینه را انتخاب کند. شما باید سعی کنید بهترین پاسخ به نیاز مشتری را ارائه دهید و خود را نسبت به رقبا متمایز کنید.
  4. اقدام (Action): مرحله پایانی، اقدام است که مشتری بالقوه با خرید محصول یا خدمت شما به مشتری واقعی تبدیل می‌شود.

چرا طراحی قیف فروش مهم است؟

چرا طراحی قیف فروش مهم است؟

با توجه به اینکه قیف فروش در بازاریابی، مسیر حرکت مشتری در سفر خرید را به شما نشان می‌دهد، دلایل متعددی وجود دارد که پیاده‌سازی این استراتژی را بخش مهمی از مدیریت بازاریابی بدانیم:

  • ایجاد مشتری: هدف از هر کسب‌وکاری، داشتن مخاطبان بیشتر است و این استراتژی  مشتریان بیشتری برای خدمات و محصولات شما ایجاد می‌کند. هدف از طراحی قیف فروش، جذب مخاطبان کسب‌وکار است که پس از طی کردن مراحل خاصی، به مشتری تبدیل می‌شوند.
  • تعریف فرآیند: داشتن یک فرآیند تعیین‌شده به طراحی یک مدل برای نهایی کردن معاملات و فروش کمک می‌کند. قیف فروش به فروشندگان یاد می‌دهد که چگونه مشتریان را از طریق یک فرآیند فروش منطقی و متوالی به مرحله انتهای قیف برسانند.
  • امکان نظارت و تحلیل فرآیند فروش: داشتن قیف فروش کارکرد بخش‌های مختلف فرآیند فروش را به سازمان نمایش می‌دهد و امکان بهبود فرآیند را در مواقع موردنیاز فراهم می‌کند. تجزیه‌وتحلیل قیف فروش به تیم فروش کمک می‌کند تا ببیند فرآیند فروش چه‌طور کار می‌کند و درکدام بخش‌ها نیاز به تغییر دارد. این استراتژی به شناسایی حفره‌های مراحل مختلف قیف فروش کمک می‌کند. داشتن چنین چشم‌اندازی از فرآیند، بازخورد مفیدی ایجاد کرده و موجب استفاده کارآمد از زمان و منابع فروش می‌شود.
  • تمرکز فعالیت‌ها: یک قیف فروش تمرکز کسب‌وکار را به گروه خاصی از مشتریان بالقوه محدود می‌کند. تمرکز فعالیت‌ها روی افراد مناسب موجب رسیدن به مراحل انتهایی قیف خواهد شد و در نهایت دسترسی به مخاطبان هدف و تبدیل آن‌ها به مشتری را آسان‌تر می‌کند.

مراحل قدم به قدم برای طراحی قیف فروش

مراحل قدم به قدم برای طراحی قیف فروش

چندین روش برای طراحی قیف فروش برای یک کسب‌وکار وجود دارد و مشاغل و صنایع مختلف استراتژی‌های مخصوص به خود را دارند. به‌طورکلی برای ایجاد Sales Funnel حتما باید مراحل زیر را در نظر داشته باشید:

1.شناخت و تحلیل رفتار مخاطب

قرار است کدام مشکل مشتریان را حل کنید؟ این اولین سوالی است که باید هنگام طراحی قیف فروش از خودتان بپرسید. برای اینکه قیف فروش کسب‌وکارتان به درستی کار کند، باید درک درستی از مخاطب هدف خود داشته باشید تا مشکلات، انتظارات و منافع آن‌ها را به خوبی شناسایی کنید. بنابراین ابتدا مخاطب هدف خود را انتخاب کنید و به‌خوبی آن را مورد مطالعه قرار دهید. هرچه بینش کسب‌وکار نسبت به مخاطب بیشتر باشد، محصولات و خدمات خود را در موقعیت زمانی و مکانی بهتری ارائه خواهد کرد.

2.تعیین اهداف

پس از شناخت مخاطب، زمان آن فرا رسیده که اهداف خود را مشخص کنید. اهداف شما می‌تواند شامل لیدهای بیشتر، معرفی محصولات، ثبت‌نام مخاطب در خبرنامه الکترونیکی و یا فروش باشد. شناخت هدف به شما این امکان را می‌دهد که در هر مرحله از قیف فروش، انتظارات مشخصی از پیشرفت فرآیند داشته باشید.

3.ایجاد لید

Lead یا سرنخ یکی از اصطلاحات رایج در مدیریت بازاریابی است که معمولا در مورد افراد راغب نسبت به محصول یا خدمت مورد استفاده قرار می‌گیرد. معمولا شانس فروش خدمات و محصولات به این افراد بالاتر است. در این مرحله قبل از اینکه بتوانید مشتریان بالقوه را به لید تبدیل کنید، ابتدا باید پیشنهاداتی مثل ارائه نسخه آزمایشی رایگان و… برای جلب ‌توجه آن‌ها داشته باشید.

4.واجد شرایط بودن لید

همه لیدهایی که نسبت به محصولات ابراز علاقه می‌کنند، الزاما گزینه‌های مناسبی برای کسب‌وکار شما نیستند. برای مثال ممکن است یک کاربر برای دریافت خبرنامه الکترونیکی شما ثبت‌نام کند اما با مشخصات مشتری شما مطابقت نداشته باشد. بنابراین باید سرنخ‌هایی که واجد شرایط هستند را نظر داشته باشید و پس از شناسایی آن‌ها، پیگیری را ادامه دهید.

5.تشویق لیدهای واجد شرایط

در این قسمت باید به دنبال روش‌هایی باشید که بتوانند سرنخ شما را به تصمیم‌گیری نزدیک‌تر کنند. هدف از این کار، تشویق لید به سمت بخش پایینی قیف است. از جمله این روش‌ها می‌توان به کمپین ایمیلی‌، تخفیف ویژه و… درکانال‌های مختلف ارتباطی و رسانه‌های اجتماعی اشاره کرد.

6.نهایی شدن خرید

در این مرحله ممکن است لید از تصمیم به خرید خود منصرف شود، بنابراین نحوه برقراری ارتباط با مشتری اهمیت زیادی دارد، شما باید با استراتژی‌های مختلف تلاش کنید تا او را در جهت نهایی کردن خرید سوق دهید.

7.تحلیل داده‌های فروش

حتی واجد شرایط‌ترین لیدها نیز ممکن است از شکاف‌های قیف فروش خارج شوند. بهترین راه برای جلوگیری از این اتفاق، تجزیه‌وتحلیل نتایج، شناسایی فرصت‌های ازدست‌رفته و یافتن راه حلی برای آن‌ها است. توجه داشته باشید که مراحل قیف فروش باید دائما بهینه‌سازی شود.

نتیجه‌گیری

 طراحی قیف فروش برای انتقال مشتریان بالقوه از تماس اولیه به فروش نهایی ضروری است، در بخش‌های مختلف قیف می‌توانید سطح رفتار و تعامل را دنبال کنید تا ببینید مشتری بالقوه در کجای قیف فروش قرار دارد و شرایط چگونه پیش می‌رود. اگرچه باید در نظر داشته باشید که روند قیف فروش هرگز به پایان نمی‌رسد، بلکه شما باید همواره روی حفظ مشتری و خرید مداوم او تمرکز داشته باشید تا حس وفاداری در او ایجاد کنید. جالب است بدانید که در دنیای رقابتی امروز، یک شرکت موفق از روش‌های مختلف بازاریابی و فروش بهره‌مند می‌شود: از قیف فروش برای ایجاد مشتریان وفادار کمک می‌گیرد و هم‌زمان با استفاده از بازاریابی محتوایی، تجزیه‌وتحلیل داده‌های مشتریان، دریافت گواهینامه ایزو و تعامل در رسانه‌های اجتماعی جوانب دیگر را برای رسیدن به هدف کسب‌وکار خود در نظر می‌گیرد.

مدل برنامه ریزی استراتژی پورتر: مزیت رقابتی کسب کنید .

مدل برنامه ریزی استراتژی پوتر | مزیت رقابتی کسب کنید

استراتژی چیست؟ اگر تا به حال در مورد این سوال تحقیق کرده باشید، نام مایکل پورتر برایتان آشنا خواهد بود. در واقع نام پورتر پس از ارائه مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر به عنوان یک ابزار تجزیه‌وتحلیل، با تفکر استراتژیک مترادف شده است. اگر از شما بپرسند مدیریت استراتژیک چیست، می‌توانید این مدل را به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل در کسب مزیت رقابتی در مدیریت استراتژیک معرفی کنید. تجزیه‌وتحلیل پنج نیروی پورتر در برنامه ریزی استراتژیک پورتر به شرکت‌ها کمک می‌کند میزان جذابیت صنعت و فضای رقابتی را ارزیابی کنند تا تصمیم بگیرند در کدام صنایع رقابت کنند و چگونه برای موفقیت در موقعیت‌های مختلف عمل کنند.

در حال حاضر پنج مزیت رقابتی پورتر یکی از مفیدترین مدل‌ها برای مدیران است تا بتوانند در بازار چالش‌برانگیز دنیای امروز، یک قدم جلوتر از رقبا باشند. اگر دوست دارید درباره برنامه ریزی استراتژیک پورتر اطلاعات بیشتری داشته باشید، این مقاله برای شما مفید خواهد بود. ما در این مقاله از کیو سی بی شما را با مدل برنامه ریزی پورتر، پنج نیروی پورتر  و جزییات آن آشنا خواهیم کرد.

مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر

مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر

در سال 1979 میلادی، مایکل پورتر (Michael Porter) برای اولین بار در یکی از مقالات خود در هاروارد به شرح مدل برنامه ریزی استراتژی پورتر پرداخت. بینش عمیق و متفاوت این اقتصاددان آمریکایی، انقلاب عظیمی در زمینه مدیریت استراتژی آغاز کرد و به شکل‌گیری روش‌ها و تفکر استراتژیک امروزی کمک بزرگی کرد. مایکل پورتر چارچوب‌های مختلفی برای توسعه استراتژی در یک سازمان طراحی کرد که یکی از معروف‌ترین مدل‌ها در بین مدیرانی که تصمیم‌های استراتژیک سازمان به عهده‌ آن‌ها است، مدل پنج نیروی رقابتی پورتر است. این مدل به‌نحوی تعیین‌کننده ساختار صنعت است، به همین دلیل مایکل پورتر را با لقب پیامبر برنامه‌ریزی استراتژیک می‌شناسند.

متخصصان به روش‌های متفاوتی درباره استراتژی فکر می‌کنند و تعاریف متفاوتی از این موضوع ارائه کرده‌اند؛ مدل استراتژی عمومی مایکل پورتر بر اساس موقعیت و مزیت رقابتی تعریف می‌شود. به عبارتی با توجه به این مدل، شما باید رقبای خود و بازاری که انتخاب کرده‌اید به خوبی بشناسید تا در موقعیت‌های مختلف واکنش مناسبی برای کسب‌وکار خود نشان دهید.

طبق مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر، ماهیت رقابت در هر صنعت در پنج نیروی زیر خلاصه می‌شود که به بررسی و ارزیابی هر کدام از این موارد پرداخته است. بر اساس مدل برنامه ریزی پورتر، تعامل پنج نیروی پورتر و تاثیر آن‌ها بر یکدیگر، تعیین‌کننده میزان حاشیه سود یک صنعت خواهد بود.

  1. تهدید تازه‌واردها
  2. قدرت چانه‌زنی تامین‌کنندگان
  3. قدرت چانه‌زنی مشتریان یا خریداران
  4. تهدید کالاها و خدمات جایگزین
  5. رقابت میان فعالان صنعت

امروزه با توجه به رقابتی که در بین صنایع مختلف وجود دارد، پنج نیروی پورتر که به آن اشاره شد در تدوین استراتژی سازمان اهمیت بسیار زیادی دارند. این نیروها به‌طور مشترک از طریق تعیین قیمت، برآورد هزینه‌ها و پیش‌بینی میزان سرمایه‌گذاری مورد نیاز، تعیین‌کننده میزان سودآوری کسب‌وکار برای رقابت در صنعت هستند. پتانسیل این نیروها از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است اما به‌طورکلی پیش از اتخاذ هرگونه تصمیم استراتژیک، مدیران سازمان باید از چارچوب مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر برای تعیین ساختار رقابتی صنعت استفاده کنند.

مدل پنج نیروی پورتر

مدل پنج نیروی پورتر

تا این‌جا با مدل برنامه ریزی پورتر آشنا شدید و وقت آن فرا رسیده کمی بیشتر درباره جزییات آن صحبت کنیم. در این بخش، به تفصیل پنج نیروی پورتر در استراتژی عمومی مایکل پورتر را مورد بحث قرار می‌دهیم تا بیشتر با جزییات آن‌ها آشنا شوید.

1.تهدید تازه‌واردها

رقبای بالقوه به شرکت‌هایی اطلاق می‌شود که در حال حاضر در صنعت رقابت نمی‌کنند اما در صورت تمایل، پتانسیل انجام این کار را دارند. ورود کسب‌وکارهای جدید، ظرفیت صنعت را افزایش می‌دهد و رقابت برای سهم بازار آغاز می‌شود. تهدید ورود رقبای بالقوه به موانع مختلفی مثل وضعیت اقتصادی، وفاداری به برند، هزینه‌های تعویض مشتری، سهولت در توزیع، مقررات دولتی و… بستگی دارد و منجر به کاهش قیمت می‌شود. برای بررسی این نیرو در برنامه ریزی استراتژیک پورتر می‌توانید سوالاتی نظیر سوالات زیر در نظر داشته باشید:

  • خطرات شروع کسب‌وکارهای جدید در این بخش چیست؟
  • راه‌اندازی در این حوزه چقدر آسان است؟
  • چه قوانین و مقرراتی را باید در نظر داشت؟
  • یک استارت آپ به چه منابع مالی نیاز دارد؟
  • آیا موانعی برای ورود وجود دارد که به شما قدرت بیشتری بدهد؟

2.قدرت چانه‌زنی تامین‌کنندگان

تامین‌کنندگان (suppliers) به شرکت‌هایی گفته می‌شود که نیروی انسانی، مواد اولیه، خدمات و… را تامین می‌کنند. قدرت چانه‌زنی تامین‌کنندگان به میزان توانایی آن‌ها برای افزایش قیمت اشاره دارد، تامین‌کنندگان قوی می‌توانند با افزایش هزینه‌های شرکت‌ها، سود صنعت را به نفع خود کاهش دهند و تاثیر مستقیمی روی قیمت نهایی محصول یا خدمت شما دارند. مواردی که هنگام بررسی این نیرو باید در نظر بگیرید عبارت است از:

  • چند تامین‌کننده در بازار وجود دارد؟
  • تعداد گزینه‌های جایگزین کم است یا زیاد؟ با توجه به تعداد گزینه‌های جایگزین، تامین‌کننده چقدر امکان افزایش یا کاهش قیمت دارد؟
  • تعویض تامین‌کننده چه مقدار زمان و هزینه نیاز دارد؟
  • تغییر تامین‌کننده چگونه بر محصول یا خدمت شما تاثیر می‌گذارد؟

طبق مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر، شما باید تامین‌کنندگان مهم صنعت خود و قدرت بالقوه آن‌ها روی محصولات یا خدماتتان ارزیابی کنید، هرچه تعداد تامین‌کنندگان در دسترس شما بیشتر باشد، انتخاب جایگزین ارزان‌تر و آسان‌تر خواهد بود. کسب‌وکار زمانی موفق خواهند بود که تامین‌کنندگان متعددی داشته باشند.

3.قدرت چانه‌زنی خریداران

قدرت چانه زنی خریداران

خریداران یا مشتریان، ترجمه کلمات Buyers یا Customers است و به افرادی اطلاق می‌شود که در نهایت محصول را مصرف می‌کنند (خرده‌فروشان) و یا محصول را بین مصرف‌کنندگان توزیع می‌کنند (عمده‌فروشان). قدرت چانه‌زنی خریداران در مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر به پتانسیل خریداران برای چانه زدن بر روی قیمت‌های شرکت و افزایش هزینه شرکت از طریق تقاضای کیفیت و خدمات بهتر محصول است. خریداران قوی با قدرت چانه‌زنی بالا می‌توانند از طریق کاهش قیمت و افزایش هزینه‌های تولید، سود حاصل از تولید را کاهش دهند. مشتریان همواره از قیمت‌ها آگاه هستند و ممکن است تجربه برخورد با رقبای شما را داشته باشند، در نتیجه رابطه شما با قدرت خریدار به میزان انعطاف‌پذیری شرکتتان بستگی دارد. هنگام بررسی قدرت چانه‌زنی خریداران بهتر است به دنبال پاسخ سوالات زیر باشید:

  • خریداران شما چقدر قدرتمند هستند؟
  • با چه نوع خریدارانی تعامل دارید؟
  • آیا خریداران می‌توانند هزینه‌ها را کاهش دهند؟
  • آیا خریداران قدرت تعیین کردن شرایط را دارند؟

4.تهدید محصولات و خدمات جایگزین

محصولات یا خدمات جایگزین به مواردی اطلاق می‌شود که قابلیت برآورده کردن نیازهای مشتریان را دارند. جایگزین‌ها با تعیین حدود قیمتی که شرکت‌ها می‌توانند برای محصول خود دریافت کنند، سقفی برای بازده بالقوه یک صنعت ایجاد می‌کنند. هرچه تعداد جایگزین‌های نزدیک یک محصول کم‌تر باشد، فرصت بیشتری برای افزایش قیمت و کسب سود بیشتر فراهم خواهد شد. همواره باید در نظر داشته باشید که نیازهای مشتریان نیز همزمان با رشد کسب‌وکار درگیر تغییرات می‌شود و باید به دنبال پاسخی برای سوالات زیر باشید:

  • یافتن جایگزین برای محصولات یا خدمات شرکت شما چقدر آسان است؟
  • چه جایگزین‌هایی برای محصولات یا خدمات شما وجود دارد؟
  • جایگزین‌های ارزان‌تر چه عملکرد و بازگشت سرمایه‌ای دارند؟

در این بخش باید یاد بگیرید که چگونه یک تحلیل رقابتی انجام دهید تا از سایر رقبای بازار جلوتر باشید.

5.رقابت میان فعالان صنعت

چهار نیروی قبلی تا حد زیادی روی مورد پنجم تاثیر می‌گذارند. این نیرو در برنامه استراتژیک پورتر به بررسی میزان شدت رقابت در بازار می‌پردازد. اولین جنبه‌ای که باید آنالیز شود، میزان رقابت در مقیاس کلان و خرد است زیرا هرچه رقابت شدیدتری میان کسب‌وکارها برقرار باشد، حاشیه سود نیز کاهش یافته و سرمایه‌گذاران کم‌تری سراغ آن می‌روند. در این بخش باید به دنبال پاسخ مناسبی برای سوالات زیر باشید:

  • تعداد رقبای موجود چقدر است؟
  • بزرگ‌ترین رقبای کسب‌وکار شما چه کسانی هستند و توانایی انجام چه کارهایی را دارند؟
  • کیفیت محصول یا خدمت رقبا چگونه با شما مقایسه می‌شود؟
  • چه چیزی شرکت شما را از رقبا متمایز می‌کند؟

رقابت میان فعالان صنعت زمانی شکل می‌گیرد که تعدادی از کسب‌وکارها، محصول یا خدمت مشترکی ارائه دهند. در چنین شرایطی، صنعت در حال رشد است و مصرف‌کنندگان به‌راحتی می‌توانند با هزینه کم‌تر به سراغ رقبای دیگر بروند. بازارهایی که رقبای کمی دارند جذاب‌تر هستند اما با ریسک کوتاه‌مدت بودن مواجه هستند، از طرفی بازارهای بسیار رقابتی، قدرت شما را کاهش می‌دهند و ممکن است شما را به سمت کاهش قیمت و یا نوآوری در محصولات جدید سوق دهند. به عنوان مثال می‌توان به شرکت‌های خطوط هوایی اشاره کرد. شرکت‌های هواپیمایی زیادی در حال رقابت با یکدیگر هستند درحالی‌که قیمت‌های پرواز تقریبا ثابت است و پروازها تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. در چنین شرایطی شرکت‌ها همواره در حال رقابت قیمتی هستند و هم‌زمان می‌توانند روی بهبود مواردی مثل تکنولوژی هواپیما، کابین، ویژگی‌های پرواز و خدمات پس از فروش تمرکز داشته باشند.

چند قدم جلوتر از رقبا

چند قدم جلوتر از رقبا

مدل برنامه ریزی پورتر همیشه در شرکت‌های کوچک و متوسط محبوب است و به آن‌ها کمک می‌کند با توجه به منابع محدود خود، سرمایه‌گذاری درستی انجام دهند. توجه به مدل برنامه ریزی استراتژیک پورتر مانند گواهی ایزو می‌تواند به پیشرفت کسب‌وکار در بین رقبا کمک کند. از این مدل می‌توان برای شناسایی موقعیت رقابتی خود در بازار کمک گرفت. پنج نیروی پورتر از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است اما به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طورکلی از طریق قیمت، هزینه‌ها و میزان سرمایه‌گذاری، بر روی سودآوری و بقای شرکت تاثیر می‌گذارد. علاوه ‌براین مدیران از برنامه ریزی استراتژیک پورتر برای تعیین ساختار رقابتی صنعت استفاده می‌کنند و این مدل به تصمیم‌گیری استراتژیک مدیران کمک می‌کند.  جالب است بدانید که این مدل موثر و تست‌شده، در برخی زوایا مورد انتقاد واقع شد و دهه 1990 میلادی، ایده نیروی ششم با عنوان نیروهای مکمل‌کننده‌ها به آن اضافه شد. نیروی ششم به بررسی وابستگی بین شرکت‌هایی اشاره داشت که محصولاتشان در ترکیب با یکدیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند.

تجزیه و تحلیل شغل چیست؟ | بهترین روش های انجام آن + پرسشنامه

تجریه و تحلیل شغل چیست؟ بهترین روش های انجام آن + پرسشنامه

یکی از چالش‌های پیش روی هر شرکتی، مدیریت منابع انسانی است که در آن تجزیه و تحلیل شغل نقش ویژه‌ای دارد. تجزیه و تحلیل شغل گام مهمی برای اطمینان از انتخاب نامزد مناسب برای هر موقعیت شغلی است. این کار به کارفرما در استخدام و انتخاب، مدیریت عملکرد، میزان پاداش و مزایا کمک می‌کند. و به کارکنان اجازه می‌دهد تا تصویر روشنی از آنچه واقعاً باید انجام دهند، داشته باشند.

ما در این مقاله کیو سی بی می‌خواهیم درباره روش های تجزیه و تحلیل شغل با شما صحبت کنیم. همچنین با بررسی مراحل تجزیه و تحلیل شغل می‌توانیم به شما در طراحی پرسشنامه‌ها کمک کنیم.

تجزیه و تحلیل شغل چیست؟ یک تعریف ساده

تجزیه و تحلیل شغل به فرآیندی سیستماتیک از جمع‌آوری تمام اطلاعات در مورد یک شغل خاص، از جمله الزامات مهارتی، نقش‌ها، مسئولیت‌ها و فرآیندها به منظور ایجاد توصیف دقیق از یک شغل، اشاره دارد. این کار، نمای کلی از ویژگی‌های فیزیکی، عاطفی و انسانی مرتبط که مورد نیاز اجرای موفقیت‌آمیز یک کار است را ارائه می‌دهد.

تجزیه و تحلیل شغل اغلب با ارزیابی یا ارزشیابی شغل (Job Evaluation) اشتباه گرفته می‌شود، اما این دو فعالیت، کاملاً متفاوت هستند. ارزیابی شغل، فرآیند مقایسه یک شغل با مشاغل دیگر در سازمان برای تعیین نرخ دستمزد مناسب است، اما تجزیه و تحلیل شغل به واحدها اجازه می‌دهد تا مسیرهای پیشرفت شغلی را برای کارکنانی که علاقه‌مند به ارتقا شغلی و افزایش پاداش یک کار مشخص هستند، شناسایی و هموار کنند. این کار باعث ایجاد استاندارد مدیریت منابع انسانی می‌شود.

تجزیه و تحلیل شغل به چه دردی می‌خورد؟

تجزیه و تحلیل شغل به چه دردی می‌خورد؟

تجزیه و تحلیل شغل یکی از ضرورت‌های مدیریت منابع انسانی است و می‌تواند برای طراحی شغل، شناسایی دانش، مهارت‌ها و تخصص مورد نیاز به کار بیاید. این دانش‌ها نقش مهمی در تعیین وظایف شغلی، معیارهای انتخاب و ارتقا، طراحی اهداف برای برنامه‌های آموزشی و توسعه، توسعه استانداردهای سنجش عملکرد و تعیین سطوح طبقه‌بندی دارند. در اینجا به چند نمونه که تجزیه و تحلیل شغل برای آن مفید است، اشاره می‌کنیم:

  • برنامه‌ریزی نیروی کار
  • مدیریت اجرایی
  • استخدام و گزینش
  • برنامه‌ریزی شغلی و تربیت جانشین
  • آموزش و توسعه
  • مدیریت جبران خسارت
  • بهداشت، ایمنی و امنیت
  • روابط کار و نیروی کار
  • مدیریت ریسک

مراحل تجزیه و تحلیل شغل چیست؟

مراحل تجزیه و تحلیل شغل چیست؟

۱. جمع‌آوری اطلاعات

تجزیه و تحلیل شغل شامل جمع‌آوری اطلاعات در مورد ویژگی‌هایی است که مشاغل را از یکدیگر متمایز می‌کنند. عوامل زیر به ایجاد تمایز بین مشاغل کمک می‌کنند:

  • دانش، مهارت و توانایی (KSA) مورد نیاز
  • فعالیت‌ها و رفتارهای کاری
  • میزان تعامل با دیگران (داخلی و بیرونی)
  • استانداردهای عملکرد
  • بودجه‌بندی و تاثیرات آن
  • ماشین‌آلات و تجهیزات مورد استفاده
  • شرایط کاری
  • میزان ارائه و دریافت نظارت

همچنین شما برای جمع‌آوری اطلاعات از یک موقیعت شغلی مشخص، باید با کارمندان قرار مصاحبه ترتیب دهید. آن‌ها را تشویق کنید تا شرح وظایف خود را انجام دهند و در هنگام تعریف مسئولیت‌هایشان، تا حد امکان صادق و دقیق باشند.

دفترچه راهنما یا سندی را بخوانید که موقعیت فعلی شغل را توضیح می‌دهد. شرح شغل فعلی را با آنچه که کارکنان واقعاً می‌گویند و انجام می‌دهند، مقایسه کنید. نتایج را بر اساس بخش یا موقعیت فردی ثبت کنید. یک حساب کاربری برای تمام وظایف و مهارت‌های مربوط به کار ایجاد کنید.

۲. اهمیت هر کار را بررسی کنید

هنگامی که فهمیدید برای انجام هر کار به چه مهارت‌هایی نیاز است، می‌توانید میزان سختی و مهارت مورد نیاز هر کار را ارزیابی کنید. مهارت‌های سطح بالا را برای هر مکان تعیین کنید. توجه داشته باشید که کدام مهارت‌ها به سطح ورودی و تجربه بیشتری نیاز دارند. اگر در نظر بگیرید این موقعیت شغلی، موقعیت مهمی است و از نقطه دید شخص شاغل به آن مقام نگاه کنید، ممکن است نظرات متفاوتی کسب کنید.

۳. درباره استانداردهای سازمانی تحقیق کنید

یکی از مراحل تجزیه و تحلیل شغل، تحقیق درباره استانداردها است. بررسی گواهی ایزو شرکت می‌تواند در این زمینه به شما کمک زیادی کند. داده‌های وضعیت را در تجزیه و تحلیل شغل خود بیابید تا مطمئن شوید که در مسیر درستی قرار دارید.

نتایج خود را با استفاده از داده‌های سازمان‌‌ها و استانداردهای بین‌المللی بسنجید. به دنبال مشاوره تخصصی در مورد این موضوع باشید. این روش می‌تواند وظایفی که برای انجام کار مورد نیاز است، توضیح دهد. شبکه و داده‌های خود را با سایر مشاغل مقایسه کنید.

۴. شرح وظایف شغلی را بررسی کنید

هنگامی که مهم‌ترین ویژگی‌های مورد نیاز برای انجام یک کار را شناسایی کردید، فهرستی برای هر شغل و مهارت تهیه کنید. در روش های تجزیه و تحلیل شغل، از این کار برای ویرایش شرح شغل موجود یا ایجاد یک شرح شغل جدید متناسب با تحلیل استفاده می‌کنند. همچنین، مجموعه‌ای از معیارها را برای هر موقعیتی ایجاد کنید که با بازخورد کارمندان و مشاهدات کاری شما مطابقت داشته باشد.

۵. از داده‌ها برای ایجاد تغییر استفاده کنید

از اصلی‌ترین مراحل تجزیه و تحلیل شغل این است که شما به کل سازمان نگاه کنید و بر اساس تجزیه و تحلیل، تعیین کنید که آیا وظیفه مناسب به کارِ درست اختصاص داده شده است یا خیر. اگر متوجه شدید که شغلی در یک بخش برای تیم دیگری مناسب است، این وظایف را به شغل دیگری منتقل کنید.

همچنین ممکن است متوجه شوید که برخی از دپارتمان‌ها مسئولیت‌های مدیریتی بیشتری دارند، می‌توانید از داده‌های تحلیل شغل بهره بگیرید تا مسئولیت‌ها را بر اساس ظرفیت‌ها و قابلیت‌های هر شغل تعیین کنید. این کار یکی از شرایط احراز شغل است، زیرا به شما کمک می‌کند تا کارها را بر حسب قابلیت‌ها تخصیص دهید.

روش های تجزیه و تحلیل شغل

روش های تجزیه و تحلیل شغل

تعیین وظایفی که کارکنان انجام می‌دهند، کار آسانی نیست. موثرترین تکنیک برای جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز در تجزیه و تحلیل شغل، به دست آوردن آن از طریق مشاهده مستقیم و همچنین ایجاد پرسشنامه تجزیه و تحلیل شغل است. در اینجا به رایج‌ترین روش های تجزیه و تحلیل شغل می‌پردازیم:

۱. پرسشنامه تجزیه و تحلیل شغل

متصدیان شغل و مدیران، پرسشنامه‌هایی را در مورد دانش، مهارت و توانایی لازم برای انجام یک شغل پر می‌کنند. شرح وظایف مدیر منابع انسانی این است که بعد از جمع‌آوری این پاسخ‌ها، ضوابط و شرایط موقعیت‌های شغلی مشخص را از آن استخراج کند. با استفاده از پرسشنامه تجزیه و تحلیل شغل می‌توانیم نیازهای شغلی معقولی با کمک کارمندان و مدیران طراحی کنیم.

۲. پرسشنامه تجزیه و تحلیل شغل ساختاریافته

پرسشنامه تجزیه و تحلیل شغل ساختاریافته

این نوع پرسشنامه‌ها فقط به دنبال پاسخ‌های خاصی هستند. این کار با هدف تعیین فراوانی انجام وظایف خاص، اهمیت نسبی آن‌ها و مهارت‌های مورد نیازشان، صورت می‌گیرد. پرسشنامه تجزیه و تحلیل شغل ساختاریافته، برای تعریف عینی شغل مفید است. همچنین امکان تجزیه و تحلیل با مدل‌های کامپیوتری را فراهم می‌کند.

۳. مصاحبه

در یک مصاحبه حضوری، مصاحبه‌کننده اطلاعات لازم را در مورد دانش، مهارت و توانایی از کارمند به دست می‌آورد. مصاحبه‌کننده از سوالات از پیش طراحی شده و سوالات تکمیلی بر اساس پاسخ کارمند استفاده می‌کند. این روش برای مشاغل حرفه‌ای بسیار کارامد است.

۴. مشاهده

کارکنان به طور مستقیم در حال انجام وظایف شغلی خود، مشاهده و بررسی می‌شوند. سپس این مشاهدات بر اساس چارچوب‌های دانش، مهارت و توانایی تفسیر می‌شوند. مشاهده، یک دید واقع‌بینانه از وظایف و فعالیت‌های روزانه یک شغل را ارائه می‌کند. این روش تجزیه و تحلیل شغل برای مشاغل تولیدی، خروجی بهتری دارد.

۵. گزارش کار

گزارش کار توسط خود کارمند ارائه می‌شود و به شرح انجام کار اختصاص دارد. کارمند گزارش‌ها را طی چند روز یا چند هفته ثبت می‌کند. سپس، منابع انسانی گزارش‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کند و با شناسایی الگوی رفتاری، حوزه وظایف و مسئولیت‌ها را معیّن می‌سازد. این روش با وجود اینکه حجم عظیمی از اطلاعات را فراهم می‌کند، اما تفسیر داده را دشوار می‌سازد. برخی از داده‌ها ممکن است با شغل مرتبط نباشند. به‌علاوه، به‌روز نگه‌داشتن این گزارش‌ها کار دشواری است.

۶. مصاحبه رویداد رفتاری

مصاحبه رویداد رفتاری

مصاحبه رویداد رفتاری، یک تحلیل شغلی مبتنی بر شایستگی است که با تجزیه و تحلیل شغل سنتی، که صرفاً بر ارزیابی وظایف و مسئولیت‌ها تمرکز دارد، متفاوت است.

برای این کار:

  • تیمی از مدیران ارشد حوزه‌های عملکرد آینده را شناسایی می‌کنند.
  • منابع انسانی پانل‌هایی متشکل از افرادی که در مورد مشاغل سازمان آگاهی دارند، جمع‌آوری می‌کند. این گروه‌ها ممکن است از کارکنان، مدیران، سرپرستان، مربیان و دیگران تشکیل شود.
  • یک تسهیلگر با اعضای پانل مصاحبه می‌کند تا نمونه‌هایی از رفتارهای شغلی را به دست آورد.
  • تسهیلگر شرح مفصلی از هر شایستگی ارائه می‌کند.
  • منابع انسانی شایستگی‌ها را رتبه بندی می‌کند. اعضای پانل نیز دانش و مهارت مورد نیاز برای برآورده‌کردن نیازها را شناسایی و تعیین می‌کنند.
  • منابع انسانی استانداردهای عملکرد را برای هر شغل مشخص می کند. سازمان باید ابزارهای گزینش، غربالگری، آموزش و جبران خسارت یا فرآیندهایی را که بر شایستگی‌ها تمرکز دارند، اجرا کند و توسعه دهد.

پرسشنامه تعهد سازمانی (بررسی بهترین پرسشنامه های تعهد سازمانی + روش تحلیل)

پرسشنامه تعهد سازمانی (بررسی بهترین پرسشنامه های تعهد سازمانی + روش تحلیل)

چقدر تمایل دارید که تا دوره بازنشستگی خود در یک سازمان خاص کار کنید؟ چقدر حاضرید برای رسیدن به اهداف سازمانی از خودگذشتگی کنید؟ اصلا فکر می‌کنید چقدر به سازمان خود از نظر احساسی وابسته و متعهد باشید؟ تعهد سازمانی در محل کار، پیوندی است که کارکنان با سازمان خود تجربه می‌کنند. به‌طورکلی، کارکنانی که به سازمان خود متعهد هستند، با سازمان ارتباط خوبی برقرار می‌کنند و در نهایت سازگاری و درک بیشتری از اهداف سازمان خواهند داشت. شاید شما هم چنین حسی را تجربه کرده باشید.

تعهد سازمانی بخشی از حوزه رفتار سازمانی است که دلایل تعهد کارکنان نسبت به سازمان را تعریف، تبیین و پیاده‌سازی می‌کند. از قدیم گفته‌اند منابع انسانی بزرگ‌ترین دارایی یک سازمان است، بنابراین منابع انسانی متعهد باید در فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از مزیت‌های رقابتی برای سازمان در نظر گرفته شود. برای سنجش میزان تعهد سازمانی باید متغیرهای مربوط به آن را از طریق ارائه پرسشنامه تعهد سازمانی مورد بررسی قرار داد. در این مطلب از کیو سی بی، شما را با مفهوم تعهد به سازمان، پرسشنامه تعهد سازمانی و تحلیل آن آشنا خواهیم کرد.

تعهد سازمانی چیست؟

دیدگاه روانشناسی یک عضو نسبت به سازمان و میزان وابستگی وی به آن، تعهد سازمانی تعریف می‌شود. به بیان ساده‌تر، تعهد سازمانی یا Organizational Commitment، همان دلبستگی روانی و وفاداری کارکنان نسبت به سازمان است که رابطه مستقیمی با این موضوع دارد که سازمان چقدر برای آن‌ها ارزش قائل باشد. تعهد به سازمان، در ماندگاری یک کارمند در سازمان و میزان اشتیاق او برای دستیابی به اهداف شرکت نقش اساسی دارد. میزان تعهد فرد به سازمان، روی موارد مختلفی مثل رضایت کارکنان، مشارکت، توزیع رهبری، عملکرد شغلی، ناامنی شغلی و… تاثیر می‌گذارد.

بررسی میزان تعهد سازمانی یک فرد نسبت به کارش، تعیین‌کننده تعهد او نسبت به وظایف و مسئولیت‌هایش است به همین خاطر یکی از وظایف مدیر منابع انسانی، سنجش این ویژگی است. ارزش افزوده تعهد نسبت به سازمان، کارکنانی است که برای انجام کارها و رسیدن به اهداف سازمان مصمم‌تر هستند و با حمایت دائمی و فعال، بهره‌وری بیشتری برای سازمان به همراه دارند.

بهترین پرسشنامه تعهد سازمانی

بهترین پرسشنامه تعهد سازمانی

اندازه‌گیری تعهد سازمانی اولین بحثی است که باید مورد توجه واحد منابع انسانی قرار بگیرد، سنجش این ویژگی از طریق مشاهده رفتار افراد در محل کار امکان‌پذیر است اما کافی نیست. شما باید به دنبال راهی باشید که دقیق‌تر بتوانید این موضوع را بررسی کنید و با تحلیل آن را بهبود ببخشید. روش‌ها و ابزارهای مختلفی برای سنجش میزان تعهد سازمانی وجود دارد، اما به‌طورکلی می‌توان گفت که پرسشنامه‌ تعهد سازمانی بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. لیست زیر تعدادی از رایج‌ترین پرسشنامه‌های تعهد سازمانی (OCQ) است که سازمان‌ها از آن استفاده می‌کنند:

  • پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر بر اساس مدل سه بعدی تعهد عاطفی، مستمر و هنجاری
  • پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر
  • پرسشنامه تعهد سازمانی گوین دیک و بورلی متکالف
  • پرسشنامه تعهد سازمانی بالفور و وکسلر

پرسشنامه آلن و مایر

پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر یکی از کاربردی‌ترین گزینه‌ها در بین بهترین پرسشنامه تعهد سازمانی است که در سال دهه 1990 میلادی ابداع شده است. آلن و مایر این پرسشنامه را با هدف تفسیر تحقیقات قبلی و طراحی چارچوب مناسبی برای پیش‌بینی عملکرد کارکنان ایجاد کردند. آلن و مایر، مبحث تعهد سازمانی را به سه بخش قابل تعریف و تحلیل (تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری) تقسیم‌بندی کردند و یک الگوی سه بخشی متشکل از موارد زیر ابداع کردند.

پرسشنامه آلن و مایر شامل 24 جمله توصیفی است که سه مولفه بالا را می‌سنجد. جواب سوالات از بین گزینه‌های درجه‌بندی شده بسیار مخالف تا بسیار موافق است که تحلیل پاسخ کارکنان، نشان‌دهنده میزان تعهد آن‌ها به سازمان خواهد بود. سوالات 1 تا 8 میزان تعهد عاطفی، 9 تا 16 میزان تعهد مستمر و 17 تا 24 میزان تعهد هنجاری را مشخص می‌کند.

  1. تعهد عاطفی: تعهد عاطفی از دلبستگی احساسی فرد به اهداف و ارزش‌های سازمان نشات می‌گیرد. افرادی که تعهد عاطفی دارند، با علاقه باطنی خود به سازمان، مدت زمان طولانی در شرکت باقی می‌مانند، از کار خود خوشحال هستند و پیشنهادات مفیدی در جهت حل مشکلات ارائه می‌کنند. به عبارتی تعهد عاطفی باعث می‌شود اهداف فرد و اهداف سازمان در یک راستا قرار بگیرند. در ادامه چند نمونه از سوالات سنجش تعهد عاطفی آورده شده است:
  2. خیلی خوشحال می‌شوم که مابقی دوره خدمتم را در این سازمان بگذرانم.
  3. از اینکه درباره سازمان محل کارم با افراد خارج از سازمان صحبت کنم، لذت می‌برم.
  4. واقعا احساس می‌کنم که مشکلات این سازمان، مشکل خود من است.
  5. فکر می‌کنم به سادگی می‌توانم به همان اندازه‌ای که به این سازمان علاقه دارم، به سازمان دیگری نیز دلبستگی پیدا کنم.
  • تعهد مستمر: افرادی که تعهد مستمر دارند، معمولا ترک سازمان را هزینه‌بر می‌دانند و سعی می‌کنند منافع خود را حفظ کنند. این افراد با عقلانی فکر کردن به موضوع، به خاطر نیاز خود در سازمان می‌مانند. در ادامه چند نمونه از سوالات سنجش تعهد مستمر ذکر شده است:
  • از عواقب ترک کردن کار فعلی خود، بدون دسترسی داشتن به کار دیگر، ترسی به دل راه نمی‌دهم.
  • اگر اکنون تصمیم به ترک سازمان بگیرم، زندگیم به شدت از هم گسیخته می‌شود.
  • ممکن است هم‌اکنون ترک سازمان برایم بسیار پرهزینه و زیان‌بار باشد.
  • یکی از دلایل اساسی ادامه کارم در این سازمان این است که ترک کردن آن، مستلزم از خودگذشتگی قابل ملاحظه‌ای است. چون ممکن است سازمان دیگر همه منافعی را که در این‌جا وجود دارد، تامین نکند.
  • تعهد هنجاری یا تکلیفی: این افراد، ماندن در سازمان را وظیفه اخلاقی خود می‌دانند و فکر می‌کنند خروج آن‌ها از سازمان مشکلات زیادی برای آن ایجاد می‌کند. به همین خاطر ترجیح می‌دهند فعالیت خود را در سازمان ادامه دهند. در ادامه چند نمونه از سوالات سنجش تکلیفی ذکر شده است:
  • اعتقاد ندارم که شخص باید همیشه به محل کارش وفادار بماند.
  • یکی از دلایل اصلی ادامه کارم با این سازمان آن است که به اعتقاد من وفاداری مهم است، بنابراین خود را ملزم می‌دانم در این سازمان باقی بمانم.
  • در صورتی‌که در جای دیگر کار بهتری به من پیشنهاد شود، ترک سازمان محل کارم را صحیح می‌دانم.
  • روزگاری که مردم بیشترین مدت زندگی شغلی خود را در یک سازمان می‌ماندند، اوضاع بهتر بود.
  • دیگر معقول نیست که فردی بخواهد به عنوان طرفدار پروپاقرص سازمان معروف باشد.

پرسشنامه گوین دیک و بورلی متکالف

پرسشنامه تعهد سازمانی گوین دیک و بورلی لورلی در سال 2001 میلادی با 15 سوال و بر اساس مقیاس لیکرت پنج درجه‌ای (از کاملا موافق تا کاملا مخالف) تنظیم شد که به بررسی سه بعد غرور، اهداف و مشارکت کارکنان می‌پردازد. بخشی از سوالات این پرسشنامه را در ادامه می‌توانید بخوانید:

  • من توجه زیادی به سازمان می‌کنم.
  • نقش من در داخل سازمان با اهمیت است.
  • من از آزادی قابل‌توجهی در مذاکره در زمینه اولویت‌های کاریم برخوردار هستم.

پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر

مایکل پورتر به همراه موودی و استیر در سال 1979 میلادی، سه عامل پذیرش سازمان و اهداف، کوشش برای تحقق اهداف و علاقمندی به حفظ عضویت در سازمان را به عنوان تعهد سازمانی تعریف می‌کند. این پرسشنامه دارای 15 توصیف با طیف لیکرت هفت درجه‌ای است که سه بعد عوامل انسانی، شغلی و محیطی را در رابطه با تعهد سازمانی مورد بررسی قرار می‌دهد. از جمله سوالات این پرسشنامه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • من وقتی با دوستانم درباره سازمان خود صحبت می‌کنم، آن را سازمانی بزرگ برای کار کردن معرفی می‌کنم.
  • من دریافته‌ام که ارزش‌هایم با ارزش‌های سازمان خیلی مشابهت دارد.
  • تصمیم من مبتنی بر کارم در این سازمان، یک اشتباه مسلم بوده است.

تحلیل پرسشنامه تعهد سازمانی

تحلیل پرسشنامه تعهد سازمانی

هر کدام از پرسشنامه‌هایی که در این مطلب به شما معرفی کردیم، با استفاده از روش تحلیل پرسشنامه تعهد سازمانی خاصی آنالیز می‌شود که این کار باید توسط متخصصان منابع انسانی انجام شود. طبیعتا با گذر زمان، متغیرهای مختلفی برای سنجش تعهد سازمانی وارد دنیای مدیریت شده که مدیران سازمان باید به آن‌ها نیز توجه کافی داشته باشند تا بتوانند میزان تعهد و وفاداری کارکنان را نسبت به سازمان بررسی کنند. توجه به تعهد کارکنان نسبت به سازمان به مدیریت منابع انسانی کمک می‌کند تا بیشتر با طرز تفکر نیروی انسانی نسبت به کار و سازمان آشنا شود و گام‌های مهمی در بهبود شرایط بردارد.

منبع


سوالات متداول :‌

تعهد سازمانی به چه معنی است؟

تعهد سازمانی به سطح تعهدی که اعضای تیم نسبت به مشاغل فردی خود و سازمان احساس می‌کنند اشاره دارد.

تعهد سازمانی چگونه مورد سنجش قرار می‌گیرد؟

تعهد سازمانی از طریق پرسشنامه‌های مختلفی مثل پرسشنامه آلن و مایر، پوتر و… مورد سنجش قرار می‌گیرد.

تعهد سازمانی با بررسی چه عواملی مورد سنجش قرار می‌گیرد؟

پرسشنامه‌های تعهد سازمانی سه بعد عوامل انسانی، شغلی و محیطی را مورد بررسی قرار می‌دهند.

ارتباطات غیر رسمی و رسمی در سازمان ( بررسی فرصت ها و تهدید های ارتباطات غیر رسمی )

ارتباطات غیر رسمی و رسمی در سازمان ( بررسی فرصت ها و تهدید های ارتباطات غیر رسمی )

اگر تجربه کار در سازمان‌های مختلف را داشته باشید، به خوبی می‌دانید که منظور از ارتباطات غیر رسمی در سازمان چیست. گاهی اوقات پیش می‌آید که هنگام خوردن غذا در غذاخوری یا عبور از کنار همکاران خود، درگیر بحثی می‌شوید که اطلاعات مختلفی در رابطه با کار، افراد حاضر در شرکت و… در اختیار شما گذاشته می‌شود. این‌ها همه نمونه‌ای از ارتباطات غیر رسمی در سازمان است اما این ارتباطات آن‌قدرها هم بد نیست.

طی سالیان اخیر، مفهوم ارتباطات غیررسمی تغییرات زیادی داشته و معنای متفاوتی پیدا کرده است. در بسیاری از موقعیت‌های شغلی می‌توان گفت که این نوع ارتباط مزایای زیادی به همراه دارد. در این مطلب از کیو سی بی به بررسی فرصت ها و تهدید های ارتباطات غیر رسمی در سازمان می‌پردازیم و درباره تفاوت ارتباط رسمی و غیر رسمی در سازمان صحبت خواهیم کرد.

تعریف ارتباطات غیر رسمی در سازمان

تعریف ارتباط غیررسمی

برای اینکه بتوانیم درباره معایب و مزایای ارتباط غیر رسمی (Informal Communications) در سازمان صحبت کنیم، ابتدا باید تعریف واحدی از این اصطلاح داشته باشیم. بحث ارتباطات غیر رسمی در سازمان اواسط قرن بیستم توسط کیس دیویس و گوردون آلپورت مطرح شد و سپس به‌مرور زمان تکمیل شد. ارتباطات غیر رسمی در سازمان به نوعی از ارتباط اتلاق می‌شود که خارج از زنجیره رسمی سازمان شکل بگیرد و در چارت سازمانی و شرح وظایف در نظر گرفته نشده باشد. این ارتباطات اغلب به‌طور طبیعی از طریق کارکنان سازمان و روابط اجتماعی آن‌ها رشد می‌کند.

در ارتباطات غیررسمی، معمولا مسائلی مثل خبرها، شایعات، اطلاعات شرکت و… بدون درنظر گرفتن قوانین رسمی سازمان، فرآیندها، سیستم و زنجیره تعیین‌شده، به‌صورت خودجوش بین دو یا چند نفر ردوبدل می‌شود. جالب است بدانید که سرعت انتقال پیام در این نوع ارتباطات خیلی بیشتر از ارتباطات رسمی است. از خانواده یا دوستان می‌تواند به عنوان نمونه ارتباطات غیر رسمی یاد کرد که در انتقال اطلاعات، از هیچ قانون و تشریفاتی پیروی نمی‌کنند. تعریف زمان شروع ارتباطات غیر رسمی و پایان آن در سازمان کار سختی است.

کانال‌های ارتباطی غیررسمی در سازمان عبارت است از:

  • ارتباط افقی: در این حالت افراد هم‌رده در یک یا چند بخش با هم در ارتباط هستند.
  • ارتباط عمودی: در این کانال ارتباطی، ارتباط غیررسمی بین یک فرد پایین‌دست و بالادست شکل می‌گیرد.
  • ارتباط قطری: در این حالت، فردی از یک دپارتمان با با فردی با سطح و دپارتمان متفاوت ارتباط برقرار می‌کند.

انواع ارتباطات غیر رسمی در سازمان

ارتباطات غیر رسمی در سازمان به چهار دسته‌بندی کلی تقسیم می‌شوند:

ارتباطات تک رشته‌ای

در ارتباط تک‌رشته‌ای (Single Strand Chain)، اطلاعات مانند زنجیره از چند نفر نفر می‌کنند؛ نفر A چیزی را به نفر B می‌گوید که نفر B نیز آن را به C انتقال می‌دهد و این کار همین‌طور ادامه پیدا می‌کند. زنجیره ارتباطات تک‌رشته‌ای اغلب طولانی است و احتمال تحریف اطلاعات در آن زیاد است.

زنجیره شایعات

زنجیره شایعات (Gossip Chain)، یکی از رایج‌ترین روابط غیر رسمی در سازمان است که در آن یک فرد به‌طور فعال اطلاعات را در رابطه با یک موضوع خاص به اطرافیان خود انتقال می‌دهد. زنجیره شایعات معمولا زمانی استفاده می‌شود که اطلاعات موردنظر، ماهیت غیرکاری داشته باشند.

زنجیره احتمالات

زنجیره احتمالات (Probability Chain) یک نوع رابطه ضروری است که در آن هر کارمند یک پیام مشخص را به‌طور تصادفی به کارمند دیگری منتقل می‌کند. انتقال پیام در این نوع ارتباط از هیچ استانداردی پیروی نمی‌کند و فرد ممکن است اطلاعات خود را با هرکسی در شرکت به اشتراک بگذارد. در زنجیره احتمالات، اطلاعات بر اساس قانون احتمالات به عده‌ای از افراد سازمان منتقل می‌شود و برخی دیگر خارج از این عرصه ارتباطی باقی می‌مانند.

زنجیره خوشه‌ای

زنجیره خوشه‌ای (Cluster Chain)، یکی از روش‌های ارتباطات غیر رسمی در سازمان است که در آن فرد ممکن است اطلاعات را با گروهی از افراد منتخب به اشتراک بگذارد که این افراد یا اطلاعات را برای خود نگه می‌دارند و یا به گروه منتخب خود انتقال می‌دهند. الگوی غالب ارتباطات غیر رسمی را این روش تشکیل می‌دهد.

تعریف ارتباطات رسمی در سازمان

ارتباطات رسمی، ارتباطی است که از طریق کانال‌های ارتباطی از پیش تعیین‌شده توسط سازمان برقرار می‌شود. در ارتباطات رسمی در سازمان، معمولا سلسله مراتب ارتباطی از رهبر ارشد به بخش‌هاش مختلف و کارکنان سطوح پایین‌تر منتقل می‌شود. این ارتباطات برای تحقق اهداف سازمان امری ضروری است.

معایب و مزایای ارتباط غیر رسمی

معایب و مزایای ارتباط غیررسمی

طبیعتا هر نوع ارتباطی مزایا و معایب خاص خودش را دارد. در این بخش می‌خواهیم درباره فرصت ها و تهدید های ارتباط غیر رسمی صحبت کنیم و چالش‌هایی که چنین ارتباطی ممکن است در سازمان ایجاد کند به شما معرفی خواهیم کرد.

معایب ارتباطات غیر رسمی در سازمان

  • پخش شدن شایعات: ارتباطات غیر رسمی در سازمان در فرهنگ سازمانی و ایجاد وحدت در بین کارکنان بسیار موثر است اما همین جریان‌های ارتباطی ممکن است فرصتی برای انتشار شایعات ایجاد کند. از آن‌جا که انتقال پیام در این شرایط قابل‌کنترل نیست، احتمال پخش شدن شایعات زیاد است و کارمندان ممکن است اطلاعات نادرستی در مورد تغییرات مهم، سیاست‌های شرکت، همکاران یا مدیران خود دریافت کنند.
  • عدم کنترل: کنترل ارتباطات غیر رسمی در سازمان غیرممکن است. این نوع ارتباط به کانال‌های موردتایید مدیریت هیچ‌گونه وابستگی ندارد و از هیچ قانونی تبعیت نمی‌کند. در نتیجه ممکن است مسائل مشکل‌سازی مثل آزار و اذیت، به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات حساس و… رخ دهد. تا زمانی‌که یک کارمند این مشکلات را به مدیریت گزارش نکند، امکان شناسایی این مشکلات و توقف آن‌ها وجود ندارد.
  • افزایش تعارضات: مانند همه‌جا، ارتباطات غیر رسمی، تعارض در رفتار سازمانی ایجاد می‌کند. تعامل صمیمانه و خارج از سلسله‌مراتب کارمندان ممکن است منجر به ایجاد رقابت بین کارمندان و مشکلات بین مافوق و زیردستان شود که در نهایت موجب کاهش بهره‌وری خواهد شد.
  • تضاد با ارتباطات رسمی: تفاوت ارتباط رسمی و غیر رسمی در سازمان منجر به تضاد بین این دو نوع ارتباط می‌شود. برای مثال ممکن است اطلاعاتی که از طریق روابط غیررسمی پخش می‌شود با اطلاعاتی که از کانال‌های از پیش تعریف‌شده منتشر می‌شود مغایرت داشته باشند. مدیریت سازمان می‌تواند پیامی که مدنظر دارد به همراه زمان و نحوه ارسال پیام مشخص کند اما مفهوم پیام‌ها ممکن است از طریق روابط غیررسمی به شکل دیگری به دیگران انتقال پیدا کند.
  • عدم رازداری: عدم کنترل روابط غیر رسمی در سازمان، احتمال پخش شدن اسرار شرکت را افزایش می‌دهد. حتما شما هم این تجربه را داشتید که مواردی مثل ترفیع شغلی، تولید محصول جدید یا اخبار مربوط به بازنشستگی یا اخراج افراد در سازمان بین همه پخش می‌شود و فضا را متزلزل می‌کند. گاهی ممکن است اطلاعاتی که هنوز نیازی به انتشار آن‌ها نیست، از طریق روابط غیررسمی در شرکت افشا شود و منجربه بی‌اعتمادی کارکنان شود.

مزایای ارتباطات غیر رسمی

با وجود اینکه منبع اطلاعاتی اصلی در ارتباطات غیر رسمی به سختی قابل شناسایی است اما مزایای زیادی هم برای سازمان دارد:

  • تقویت روحیه تیمی: هنگامی‌که کارمندان و کارفرمایان شناخت بیشتری نسبت به زندگی و شرایط یکدیگر داشته باشند، ارتباط بهتر و قوی‌تری بین افراد شکل می‌گیرد. این روحیه تیمی موجب ارائه یک پروژه خوب با بازدهی بالا خواهد شد.
  • صرفه‌جویی در زمان: دو سازمان را در نظر بگیرید که در یکی اطلاعات فقط از طریق زنجیره ثابت رسمی و در دیگری به صورت غیررسمی پخش می‌شوند. در این مقایسه ساده کاملا مشخص است که اطلاعات در یک سازمان با ارتباطات غیررسمی با سرعت بیشتری انتفال پیدا می‌کند.
  • بهبود روحیه کارکنان: در سازمان‌هایی که ارتباطات رسمی دارند، افرادی که مقامات بالاتری دارند، تمایل دارند که اطلاعات را در اختیار لایه‌های پایینی سازمان قرار ندهند. ارتباطات غیر رسمی در سازمان باعث می‌شود که افراد با مکالمات صمیمانه در طول روز، به اطلاعات مختلفی در حوزه کاری و سازمان دست پیدا کنند که خود موجب بهبود روحیه کارکنان و تقویت روابط بین افراد می‌شود. علاوه‌براین، اگر کارکنان را به خاطر عملکرد خوبی که دارند در ارتباطات غیررسمی نیز تشویق کنید، در پایان روز خواهید دید که چقدر احساس خوشحالی و موفقیت بیشتری نسبت به قبل دارند.
  • بازخورد واقعی: از آن‌جا که ارتباطات غیر رسمی در سازمان عاری از تعصبات و ترس از قدرت است، کارکنان نظرات صادقانه‌تری به یکدیگر ارائه می‌دهند. در نتیجه فرصتی برای تغییر واقعی فراهم می‌شود.
  • افزایش خلاقیت و نوآوری: ارتباطات غیر رسمی در سازمان به فرد کمک می‌کند تا کمی آزادنه‌تر عمل کند. این افراد می‌توانند با ایجاد یک محیط مشارکتی و خلاقانه، ایده‌ها و نظرات خود را آزادنه مطرح کنند.
  • ایجاد محیط کاری مثبت: اگر کارکنان یک سازمان بتوانند در کنار تعریف سازمان، بدون توجه به عنوان شغلی خود، آزادانه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، فرهنگ سازمانی مثبتی ایجاد خواهد شد.

تفاوت ارتباط رسمی و غیر رسمی در سازمان

تفاوت ارتباط رسمی و غیررسمی

حالا که تعریف دقیقی از ارتباطات رسمی و غیر رسمی در سازمان ارائه کردیم، وقت آن رسیده که به بررسی تفاوت ارتباط رسمی و غیر رسمی در سازمان بپردازیم .ارتباطات رسمی در سازمان در واقع روشی برای تبادل اطلاعات رسمی در محل کار هستند که ساختار سلسله مراتبی شرکت، آن را تعیین می‌کند. درحالی‌که ارتباطات غیر رسمی در سازمان در نقطه مقابل ارتباطات رسمی قرار می‌گیرد و برای انتقال اطلاعات از هیچ خط ‌مشی مشخصی پیروی نمی‌کند. تفاوت ارتباط رسمی و غیر رسمی در سازمان عمدتا با این موضوع تعیین می‌شود که آیا ارتباطات توسط ساختار کسب‌وکار و هنجارهای ارتباطی تعیین‌شده و براساس مدیریت ارتباطات سازمانی تعریف می‌شود یا خیر. برخی از ارتباطات رسمی در سازمان عبارتند از تابلوهای اعلانات، سخنرانی‌ها، جلسات، کنفرانس‌ها، نامه‌های رسمی و ایمیل‌.

با توجه به اینکه هر کدام از این نوع ارتباطات مزایا و معایب خاصی برای سازمان دارند، می‌توان با ایجاد یک فرهنگ سازمانی سالم و مدیریت ارتباطات سازمانی، هر دو را به سمتی هدایت کرد که به پیشرفت و بهبود ارتباطات در سازمان کمک کنند.

عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی | چگونه ارتباطات سازمان را بهبود دهیم؟

عوامل مؤثر بر ارتباطات سازمانی چگونه ارتباطات سازمان را بهبود دهیم؟

احتمالاً شنیده‌اید که برای موفقیت در بازار امروز، شرکت شما باید ارتباطات سازمانی مستحکم و پویایی داشته باشد، چون ارتباطات سازمانی نحوه تعامل و ارتباط کسب‌و‌کارها با کارمندان، مشتریان، تأمین‌کنندگان و غیره را مشخص می‌کند. اما واقعیت این است که شناخت عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی و بهبود آن‌ها چالشی بزرگ برای بیشتر کسب‌وکارهاست.

خوشبختانه، چندین تکنیک وجود دارد که می‌توانید برای بهبود ارتباطات درون سازمانی و تعامل با مشتریان خود استفاده کنید. ما در ادامه مهم‌ترین عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی را بررسی می‌کنیم و به شما خواهیم گفت که چگونه می‌توانید این ارتباطات را بهبود ببخشید.

عوامل مؤثر بر ارتباطات سازمانی

عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی

ارتباطات سازمانی جزء لاینفک هر سازمانی است و نقشی اساسی در ایجاد یک کسب‌وکار موفق دارد. ارتباطات در یک سازمان بر نحوه رفتار افراد در سازمان تأثیر می‌گذارد. ارتباطات در یک سازمان یک جزء حیاتی مدیریتی است، چون نقش آن مدیریت، برنامه‌ریزی و جهت‌دهی است. در ادامه مهم‌ترین عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی را بررسی خواهیم کرد:

تفاوت سطح سازمانی

تفاوت سطح سازمانی

یکی از عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی، تفاوت سطح شغلی میان اعضای سازمان است که به‌طور‌ قابل‌توجهی بر کیفیت ارتباطات آن‌ها تأثیر می‌گذارد. افراد با موقعیت بالاتر انتظار دارند ارتباطات را کنترل کنند و این کنترل را تنها با صحبت‌کردن اعمال نمی‌کنند. علاوه بر صحبت‌کردن، کنترل را می‌توان از طریق حالات چهره، تکان‌دادن سر، حرکات بدن و سایر تاکتیک‌ها انجام داد. همچنین مکان‌های اداری، میزها، اثاثیه و غیره در یک سازمان نماد وضعیت و موقعیت افراد هستند که انتظارات رفتاری خاصی را ایجاد می‌کنند.

تفاوت سطح در سازمان‌ها می‌تواند بر احساسات افراد درگیر در ارتباطات، به‌ویژه زیردستان تأثیر بگذارد. برای مثال سرپرستان بیشترین اضطراب را هنگام صحبت با روسا، اندکی کمتر در هنگام صحبت با کارکنان و کمترین اضطراب را هنگام صحبت با همسالان خود دارند.

همچنین مدیران برای برقراری ارتباط با مافوق ارزش بیشتری نسبت به ارتباط با زیردستان قائل هستند و هنگام برقراری ارتباط با رئیس خود نسبت به همسالان یا زیردستان با دقت بیشتری گوش می‌دهند. در چنین شرایطی ممکن است مدیر به‌طور آگاهانه یا ناخودآگاه این احساس را به زیردستان منتقل کند که تعامل با آن‌ها برایش ارزشی ندارد.

پیچیدگی سازمان

پیچیدگی سازمان

سطح پیچیدگی ساختاری سازمانی از یک سازمان به سازمانی دیگر متفاوت است. برخی از سازمان‌ها از زیرواحدهای فراوان و تخصصیِ مختلفی تشکیل ‌شده‌اند، در‌حالی‌که برخی دیگر کوچک‌تر و ساده‌تر هستند. وقتی تعداد زیر‌واحدهای تخصصی زیاد باشد، هماهنگی دشوارتر می‌شود و ارتباطات رسمی و غیررسمی افزایش می‌یابد. از آنجایی‌که پیچیدگی سازمانی بیشتر اغلب منجر به ارتباطات رسمی‌تر و تجویزشده می‌شود، می‌توان این مقوله را یکی از مهم‌ترین عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی دانست.

پاداش سازمانی

پاداش سازمانی

سیستم پاداش سازمانی می‌تواند یکی از  عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی باشد و بر شکل‌گیری روابط تأثیر بگذارد. هنگامی‌که ارتقاء یا سایر پاداش‌های بالقوه کارمندان توسط فردی در جایگاهی بالاتر، کنترل می‌شود، رقابت برای ارتقای شغلی افزایش می‌یابد. در این فرایند کارمندانْ اطلاعاتی را به مافوق خود منتقل می‌کنند که باعث ارتقای شغل آن‌ها می‌شود. به‌همین انگیزه، آن‌ها ممکن است این اطلاعات را تحریف کنند.

شبکه‌های ارتباطی

شبکه‌های ارتباطی

قرارگرفتن افراد در شبکه‌های ارتباطی مختلف بر روی دسترسی به اطلاعات تأثیر می‌گذارد و از عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی محسوب می‌شود. همان‌طور که می‌دانید شبکه ارتباطی یک سازمان تحت کنترل افراد خاصی در پست‌های کلیدی است که دارای اختیارات، قدرت یا تخصص رسمی هستند.

بااین‌حال اثربخشی این شبکه‌های ارتباطی باتوجه به ساختار آن‌ها، متفاوت است و فرهنگ سازمانی آن شرکت بر نحوه شکل‌گیری آن تأثیر می‌گذارد. برای مثال، در یک شرکت بزرگ با کارهای زیاد، یک شبکه با ساختار دایره‌ای، که در آن همه افراد می‌توانند باهم ارتباط برقرار کنند، کارایی بیشتری دارد و عملکرد و رضایت کارکنان بیشتر است. همچنین در نظر داشته باشید که ساختار ماتریس ارتباطات سازمانی یکی از روش‌هایی است که می‌تواند به ایجاد محیط کاری بهتر، کمک کند.

لینک‌های ارتباطی

هنگامی‌که پیامی از شخصی به شخصی دیگر منتقل می‌شود، احتمال تغییر، حذف یا تحریف پیام وجود دارد. هرچه تعداد پیوندهای ارتباطی که پیام از طریق آن‌ها عبور می‌کند، بیشتر باشد، تحریف هم بیشتر می‌شود. واقعیت این است که افراد به روش‌های مختلف و به دلایل مختلف پیام‌ها را تغییر می‌دهند. گاهی اوقات، این تحریف عمدی است، برای مثال موقعیتی را تصور کنید که در آن، کارمندی سعی می‌کند اطلاعات را ساده‌سازی کند تا از اضافه‌کاری احتمالی جلوگیری کند. بنابراین لینک‌های ارتباطی را می‌توانیم از  عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی بدانیم.

چگونه ارتباطات سازمان را بهبود دهیم؟

چگونه ارتباطات سازمان را بهبود دهیم؟

شناخت عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی یک گام مهم در ایجاد سیستم ارتباطی خوب است. داشتن ارتباطات سازمانی خوب، یک جامعه کاری با اهداف مشابه ایجاد می‌کند، موجب افزایش بهره‌وری می‌شود و وجهه شرکت را توسعه می‌بخشد. برای بهبود ارتباطات سازمانی می‌توانید نکات زیر را در نظر بگیرید:

شناسایی موانع در ارتباطات سازمانی

موانع متعددی بر سر راه ارتباطات سازمانی قرار دارد که اغلب شناسایی آن‌ها در نگاه اول دشوار است. برای مثال استفاده از کانال‌های نامناسب و زبان پیچیده ازجمله عواملی است که می‌تواند باعث بی‌علاقگی یا انزوا در کارکنان یک کسب‌وکار شود. بنابراین باید شرایطی که موجب ایجاد این قبیل مشکلات می‌شوند را تجزیه‌وتحلیل کنید تا بتوانید موانع را شناسایی و برطرف کنید.

برای جلوگیری از ایجاد چنین مشکلاتی، بخش منابع انسانی باید به‌طور مداوم بر شرایط روحی و کاری اعضای شرکت نظارت داشته باشد. همچنین آن‌ها باید کانال‌های ارتباطی را آزمایش کنند تا مطمئن شوند که اطلاعات به‌خوبی توسط کارکنان دریافت می‌شود یا خیر. در نظر گرفتن عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی می‌تواند از ایجاد مشکل ارتباطی در کسب‌وکار جلوگیری کند.

پذیرش‌پذیری را بهبود بدهید

پذیرش‌پذیری را بهبود بدهید

گروه‌های کاری طیف گسترده‌ای از روابط را تجربه می‌کنند. اگرچه بیشتر این روابطْ ساختاری افقی دارند اما همچنان در اغلب آن‌ها، روابط عمودی هم وجود دارد که موجب می‌شود برخی کارمندان در مقابل رهبران خود، راحت نباشند و استرس داشته باشند.

همان‌طور که گفتیم تفاوت جایگاه افراد از  عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی است. بنابراین با ترویج کانال‌های ارتباطی جدید برای مدیران شرکت خود، می‌توانید به‌راحتی بینشی در مورد نحوه زندگی کاری کارمندان خود به‌دست آورید. این کار همچنین فضایی امن برای ارائه انتقاد‌های سازنده و ابراز نارضایتی‌های احتمالی ایجاد می‌کند. در این شرایط است که فضاهای کاری انسانی‌تر و پویاتر می‌شوند و احتمال یادگیری و رشد افراد بیشتر می‌شود.

ایجاد پایگاه دانش

برای انطباق با تقاضای بازار، شرکت‌ها باید به‌طور مداوم اهداف و استراتژی‌های خود را اصلاح کنند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که مجبور شوید اعضای تیم خود و همچنین ابزارهای دیجیتالی‌ای را که با آن‌ها کار می‌کنید، تغییر دهید. شما می‌توانید با ایجاد یک پایگاه دانش به کارکنان خود کمک کنید تا راحت‌تر، با این تغییرات سازگار شوند. در این فضا کارمندان شما می‌توانند یاد بگیرند که چگونه از فن‌آوری‌های جدید استفاده کنند تا وظایف روزانه خود را راحت‌تر انجام دهند.

تیم خود را در جریان بگذارید

یکی از وظایف بخش منابع انسانی این است که کارمندان را در جریان تغییرات شرکت قرار دهد. برای ساده‌سازی این فرآیند، می‌توانید وبلاگی ایجاد کنید تا هر بار که یک نیروی جدید اضافه می‌شود یا بخش‌های جدیدی در شرکت ایجاد می‌شود، کارکنان خود را در جریان آن بگذارید. ایجاد کانال‌های مناسب برای برقراری ارتباط با کارمندان، موجب می‌شود تا همه افراد اطلاعات یکسان و صحیحی دریافت کنند. بنابراین با در نظر گرفتن شبکه‌های ارتباطی به‌عنوان یکی از عوامل موثر بر ارتباطات سازمانی، می‌توانید از ایجاد تحریف و سوءتفاهم در محیط کاری جلوگیری کنید.

از ابزارهای بازاریابی بهره ببرید

از ابزارهای بازاریابی بهره ببرید

برندها دائماً در معرض رقابت شدید با سایر شرکت‌ها هستند. به‌همین‌دلیل، برقراری ارتباط با فرهنگ، دیدگاه و روش‌های کاری شما، یک راه عالی برای جذب مخاطبانی با اهداف مشابه است.

از تیم بازاریابی خود بخواهید مؤثرترین روش‌های ارتباط با مشتریان را بیابند. به‌این‌ترتیب، توصیه می‌کنیم از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای انتقال بهتر پیام خود و دستیابی به مخاطبان بیشتر استفاده کنید. این پلتفرم‌ها به شما این امکان را می‌دهند تا بتوانید اعتماد مصرف‌کننده به محصولات و ارزش‌های کسب‌و‌کارتان را افزایش ‌دهید.

پیاده‌سازی فناوری‌های جدید برای بهبود ارتباطات سازمانی

در سال‌های اخیر، شرکت‌ها نیاز به استفاده از فناوری‌های دیجیتال را برای بهبود فرآیندهای کاری خود در بخش‌های مختلف، احساس کرده‌اند. مدیریت رفتار سازمانی و بخش ارتباطات هم از این جریان مستثنا نیست. بنابراین، کسب‌وکارها باید فناوری‌های نوآورانه را برای توانمندسازی کارکنانشان و همچنین تسهیل همکاری بین تیم‌های مختلف، پیاده‌سازی کنند.

نیاز به پیاده‌سازی فناوری‌های جدید برای بهبود ارتباطات سازمانی در طول سال‌های 2020 و 2021 اهمیت بیشتری پیدا کرد. چراکه در این دوران، قرنطینه‌ و محدودیت‌های آن، کسب‌وکارها و مصرف‌کنندگان را مجبور به تعامل آنلاین کرد. در این دوره، راه‌حل‌های ارتباطی مبتنی بر وب و ابر به‌سرعت جایگزین سیستم‌های ارتباطی قدیمی شد و فضایی منعطف، فعال و با مشارکت بالا را برای کارکنان ایجاد کرد.

بهبود مسائل امنیتی

امنیت یکی از رایج‌ترین نگرانی‌های کسب‌وکارهایی است که از طریق ابزارهای دیجیتالی ارتباط برقرار می‌کنند. درواقع به‌همین‌دلیل هم هست که برخی از مشاغل از پذیرش کامل نرم‌افزارهای ارتباطات یکپارچهْ دوری می‌کنند. نگرانی‌ای که کاملاً منطقی است و با پذیرش فناوری بیشتر، تعداد خطرات امنیت سایبری افزایش می‌یابد. با‌این‌حال، بیشتر مسائل امنیتی که در ارتباطات ایجاد می‌شود، ناشی از خود سیستم نیست، بلکه رفتار و عملکرد بد کاربران، عامل اصلی آن است.

به‌همین‌دلیل کسب‌وکارها برای استفاده از امکانات این شبکه‌های ارتباطی باید به کارکنان خود آموزش‌های لازم را بدهند. آموزش‌های داخلی یا مشارکت با ارائه‌دهندگان خدمات فناوری اطلاعات که درزمینۀ امنیت سایبری تخصص دارند، از بهترین شیوه‌هایی است که برای این کار می‌توانید استفاده کنید. همچنین گواهینامه ایزو در این زمینه وجود دارد که دریافت آن‌ می‌تواند بسیاری از نگرانی‌های شما در این زمینه را برطرف کند.

کیفیت زندگی کاری (QWL) چیست؟ + بهترین راهکارهای افزایش کیفیت زندگی کاری کارکنان

کیفیت زندگی کاری (QWL) چیست؟ + بهترین راهکارهای افزایش کیفیت زندگی کاری کارکنان

کیفیت زندگی کاری یا Quality of Work Life که به‌اختصار QWL نامیده می‌شود، مکانیسمی است که به‌منظور طراحی و توسعه محیط‌های کاری مناسب برای کارکنان شاغل در تمام سطوح، ارائه شده است. کیفیت زندگی کاری، نه‌تنها به دستیابی به رضایت بیشتر انسانی مربوط می‌شود، بلکه هدف آن بهبود بهره‌وری، سازگاری و اثربخشی سازمان‌هاست. QWL شامل تلاش برای دستیابی به یکپارچگی بین نیازهای تکنولوژیکی، انسانی، سازمانی و اجتماعی (عوامل محیط‌های کاری) به‌منظور به‌حداکثررساندن منافع برای غنی‌سازی عامل انسانی است. در ادامه این مفهوم پرکاربرد در حوزه مدیریت منابع انسانی را توضیح خواهیم داد.

تعریف کیفیت زندگی کاری

تعریف کیفیت زندگی کاری

کیفیت زندگی کاری به جو کلی کار، تأثیر کار بر افراد و اثربخشی سازمانی مربوط می‌شود. هدف اصلی در این زمینه تغییر محیط کار است که منجر به QWL بهتر و در نهایت بهبود کیفیت زندگی در جامعه می‌شود. لوید ساتل تعریف کیفیت زندگی کاری را این‌گونه ارائه می‌دهد: «معیاری است که اعضای یک سازمان خاص می‌توانند به‌واسطه آنْ نیازهای شخصی مهمشان را از طریق تجربیات خود در سازمان برآورده کنند». برای مثال، فراهم‌کردن فرصت‌های فراوان برای مشارکت مستقیم کارکنان در حل مسئله و تصمیم‌گیری، به‌ویژه در زمینه‌های مرتبط با کار، شرط لازم برای آزادی بیشتر در کار تلقی و منجر به خودسازی، خودکنترلی یا رشد شخصی می‌شود.

بررسی نظریه‌های مربوط به کیفیت زندگی کاری

بررسی نظریه‌های مربوط به کیفیت زندگی کاری

کیفیت زندگی کاری یک مفهوم واحد نیست، بلکه به‌عنوان یک ترکیب سلسله‌مراتبی از دیدگاه‌ها درک می‌شود که نه‌تنها شامل عوامل مبتنی بر کار مانند رضایت شغلی، رضایت از دستمزد و روابط با همکاران می‌شود، بلکه عواملی را نیز شامل می‌شود که به‌طور گسترده رضایت از زندگی و احساس عمومی رفاه را دربرمی‌گیرد. اخیراً، استرس مرتبط با کار و رابطه بین حوزه‌های کاری و زندگی غیرکاری نیز به‌عنوان عواملی در نظر گرفته می‌شوند که از نظر مفهومی باید در فهم کیفیت زندگی کاری گنجانده شوند. به‌طورکلی توافق شده است که کیفیت زندگی کاری از نظر مفهومی شبیه به رفاه کارکنان است، اما با رضایت شغلی که صرفاً حوزه محل کار را نشان می‌دهد، متفاوت است. در ادامه به چند مورد از نظریه‌های مربوط به کیفیت زندگی کاری (QWL) خواهیم پرداخت.

سنجش کیفیت زندگی کاری بر اساس نیازهای رشد روان‌شناختی

هاکمن و اولدهام (1976) توجه را به نیازهای رشد روان‌شناختی در نسبت با کیفیت زندگی کاری، جلب کردند و چند عامل را برای بهبود زندگی کاری در نظر گرفتند:

  • تنوع مهارت
  • مشخص‌بودن هویت نقش و وظیفه
  • اهمیت نقش و وظیفه
  • خودمختاری در اجرای کارها
  • دریافت بازخورد

آن‌ها اعتقاد داشتند که اگر قرار است کارمندان کیفیت زندگی کاری بالایی را تجربه کنند، باید به چنین نیازهایی توجه شود.

سنجش کیفیت زندگی کاری بر اساس شرایط کار

برخلاف مدل‌های مبتنی بر نظریه، کوپر و مامفورد (1979) به‌طور عمل‌گرایانه‌تری مؤلفه‌های اساسی کیفیت زندگی کاری را شناسایی می‌کردند. آن‌ها کیفیت زندگی کاری را بر اساس دستمزد، ساعات کاری و شرایط کار می‌سنجیدند. تعدادی از جنبه‌های دیگر را می‌توان به این لیست اضافه کرد، ازجمله موارد زیر:

  • قدرت فردی
  • مشارکت کارکنان در مدیریت
  • انصاف
  • حمایت اجتماعی
  • خودسازی
  • وجود آینده‌ای معنادار در کار
  • ارتباط کار با محصول کار

کوپر و مامفورد پیشنهاد کردند که مفاهیم مربوط به کیفیت زندگی کاری ممکن است بسته به سازمان و گروه کارمندان متفاوت باشد. میرویس و لاولر (1984) هم معتقد بودند که کیفیت زندگی کاری با رضایت از دستمزد، ساعات کاری و شرایط کاری مرتبط است و «عناصر بنیادین کیفیت خوب زندگی کاری» را به‌شرح زیر توصیف کردند:

  • محیط کار امن
  • دستمزد عادلانه
  • فرصت‌های شغلی برابر
  • فرصت‌هایی برای پیشرفت
  • فرصت‌هایی برای یادگیری و رشد
  • حمایت از حقوق فردی

این گرایش برای بررسی کیفیت زندگی کاری، یک گرایش قدرتمند در فهم QWL بود.

فهم کیفیت زندگی کاری برمبنای رضایت کلی از زندگی

وار و همکارانش (1979)، در بررسی کیفیت زندگی کاری، طیفی از عوامل ظاهراً مرتبط را در نظر گرفتند، ازجمله:

  • مشارکت کاری
  • انگیزه شغلی درونی
  • ویژگی‌های شغلی درک‌شده توسط کارکنان
  • رضایت شغلی
  • رضایت از زندگی
  • شادی
  • اضطراب خودارزیابی

آن‌ها طیفی از عوامل را مورد بحث قرار دادند، مانند رابطه‌های بین شکل کار و رضایت شغلی، انگیزه درونی شغلی و رضایت شغلی و ویژگی‌های شغلی درونی درک‌شده و رضایت شغلی. آن‌ها شواهدی مبنی بر ارتباط بین رضایت شغلی و رضایت کلی از زندگی و شادی پیدا کردند. بنابراین، درحالی‌که برخی از نویسندگان بر جنبه‌های محیط کار در کیفیت زندگی کاری تاکید کرده‌اند، برخی دیگر ارتباط عوامل شخصیتی، بهزیستی روان‌شناختی و مفاهیم گسترده‌تری از شادی و رضایت از زندگی را شناسایی کرده‌اند.

عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی کاری و بحث نارضایتی شغلی

برخی استدلال کرده‌اند که وضعیت کیفیت زندگی کاری ممکن است بین گروه‌های کارگر متفاوت باشد. برای مثال، آلیس و پومپلی (2002) تعدادی از عوامل مؤثر در نارضایتی شغلی و کیفیت زندگی کاری در پرستاران را شناسایی کردند، از جمله:

  • محیط‌های کاری پرتنش
  • پرخاشگری افراد حاضر در محیط کاری
  • حجم کار
  • عدم‌تعادل میان زندگی کاری و خانوادگی
  • عدم‌مشارکت در تصمیم‌گیری
  • انزوای حرفه‌ای
  • عدم شناخت افراد از یکدیگر
  • روابط ضعیف با سرپرست/همسالان
  • تضاد نقش
  • فقدان فرصت برای یادگیری مهارت‌های جدید

بیرفیلد (2003) هم از 16 سؤال برای بررسی کیفیت زندگی کاری استفاده کرد و بین علل نارضایتی در متخصصان، کارمندان، فروش و کارکنان خدمات تمایز قائل شد، که همین نشان می‌دهد ممکن است نگرانی‌های متفاوتی برای گروه‌های مختلف وجود داشته باشد.

ابعاد کیفیت زندگی کاری برمبنای نیازهای کارکنان

سیرگی و همکاران (2001) بررسی کیفیت زندگی کاری را به‌عنوان یک عامل درجه دوم و هفت وجهی در نظر گرفتند:

  • نیازهای بهداشتی و ایمنی
  • نیازهای اقتصادی و خانوادگی
  • نیازهای اجتماعی
  • نیازهای مبتنی بر احترام
  • نیازهای فعلیت‌بخشی
  • نیازهای دانش‌محور
  • نیازهای زیبایی‌شناختی

آن‌ها کیفیت زندگی کاری را ارضای این نیازهای کلیدی از طریق منابع، فعالیت‌ها و نتایج ناشی از مشارکت در محل کار تعریف کردند. در این نظر بیشتر به کیفیت زندگی کاری به‌جای مفهوم گسترده‌تر کیفیت زندگی، توجه می‌شود. بابا و جمال (1991) نیز آنچه را که به‌عنوان شاخص‌های معمولی و ابعاد کیفیت زندگی کاری توصیف کردند، فهرست کردند، از جمله:

  • رضایت شغلی
  • درگیری شغلی
  • ابهام نقش کار
  • تعارض نقش کار
  • اضافه بار نقش کار
  • استرس شغلی
  • تعهد سازمانی
  • نیت جابجایی

بابا و جمال همچنین روتین‌کردن محتوای شغلی را بررسی کردند و پیشنهاد کردند که این جنبه باید به‌عنوان بخشی از مفهوم کیفیت زندگی کاری بررسی شود.

عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی کاری و ادراک افراد از شرایط کار

نانجوندسواراسوامی و سوامی (2013) از 9 مؤلفه برای اندازه‌گیری کیفیت زندگی کاری کارکنان در مؤسسات فنی خصوصی استفاده کردند:

  • محیط کار
  • فرهنگ و جو سازمانی
  • رابطه و همکاری
  • آموزش و توسعه
  • غرامت و پاداش
  • امکانات
  • رضایت شغلی و امنیت شغلی
  • استقلال کار
  • کفایت منابع

جالب‌توجه بود که تحقیق آن‌ها نشان داد که کارکنان مرد رضایت بیشتری نسبت به کارمندان زن دارند. البته لالر و پورتر (1966) معتقدند که تجربه یک فرد از رضایت یا نارضایتی می‌تواند اساساً ریشه در ادراک آنها داشته باشد، نه دنیای واقعی آن‌ها. به‌علاوه، ادراک یک فرد می‌تواند تحت‌تأثیر قیاس‌های نسبی و مقایسه آرمان‌ها، آرزوها و انتظارات درونی‌شده افراد قرار گیرد.

چگونه می‌توان کیفیت زندگی کاری را بهبود بخشید؟

وبسایت MBA Knowledge Base در پاسخ به این سؤال چند مورد را برمی‌شمارد که در ادامه با همدیگر مرورشان خواهیم کرد. عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی کاری چند مورد هستند و این عوامل را می‌توان در سه دسته عوامل فردی، عوامل شغلی و عوامل سازمانی دسته‌بندی کرد. تعریف کیفیت زندگی کاری بر اساس این عوامل هم روی شغل و هم روی احساس شایستگی فرد تأثیر می‌گذارد که همین منجر به رضایت و در نهایت عملکرد و بهره‌وری شغلی می‌شود. برای بهبود کیفیت زندگی کاری، هیچ پدیده جهانی و نهایی‌ای وجود ندارد اما یک مدیر منابع انسانی باید اقدامات زیر را برای بهبود کیفیت زندگی کاری افراد اجرا کند.

یک. انعطاف پذیری در برنامه کاری

کارکنان خواهان انعطاف در برنامه کاری هستند. ممکن است سه جنبه برای انعطاف‌پذیری وجود داشته باشد،

1. زمان انعطاف‌پذیر – سیستم ساعات کاری منعطف، ساعات کاری پلکانی،

2. فواصل زمانی مختلف برای شروع و پایان ساعات کاری و فشرده‌شده در هفته،

3. ساعات کاری بیشتر در روز با تعداد روزهای کاری کمتر در طول هفته.

دو. ایجاد گروه کاری مستقل

ایجاد گروه کاری مستقل به ایجاد احساسات مثبت در بین کارکنان کمک می‌کند. ممکن است به آنها آزادی داده شود تا تیم‌های خود را انتخاب کنند. باید آزادی تصمیم‌گیری در مورد انتخاب روش‌های توزیع کار بین اعضای گروه و طراحی برنامه‌های کاری وجود داشته باشد.

سه. غنی‌سازی شغل

غنی‌سازی شغل تلاش می‌کند تا شغل را به‌گونه‌ای طراحی کند که جذاب‌تر و چالش‌برانگیزتر شود تا کارگر از آن کار برای خودش معنا بسازد. درجه غنی‌سازی شغل، میزان QWL را تعیین می‌کند.

چهار. فرصت رشد در فرآیند کار

یک کارمند، به‌ویژه کارمندی که هدفش پیشرفت است، از طریق کار خود به‌دنبال رشد است. اگر کار فرصتی برای رشد شخصیت او فراهم کند، نسبت به شغل و سازمان متبوعش احساس تعهد می‌کند.

پنج. ایجاد ثبات شغلی

دستمزد خوب و راه‌های جایگزین متفاوت برای تأمین دستمزد بهتر و ثبات شغلی به عملکرد بهتر نیروی کار کمک می‌کند.

شش. مشارکت در تصمیم‌گیری

مشارکت در تصمیم‌گیری، به‌ویژه در مورد موضوعاتی که مستقیماً به کار فرد مربوط می‌شود، تأثیر مهمی بر رضایت و عملکرد او دارد. درجه بالاتر مشارکت، کیفیت زندگی و جو سازمانی کلی را بهبود می‌دهد.

هفت. شناخت بیشتر کارکنان توسط مدیران میانی و بالادستی

اعطای جوایز و پاداش بر اساس دستاوردهای کارمندان، غنی‌سازی شغل، فراهم‌کردن مکان‌های کاری مناسب و مبله، پیشنهاد عضویت در انجمن‌ها و باشگاه‌ها، ارائه تورهای مسافرتی برای ایام تعطیلات و غیره، ازجمله راه‌های بیشتر آشنایی با علایق و ترجیحات کارکنان است.

هشت. رابطه همسو میان کارگران و مدیران

رابطه هماهنگ کارگر و مدیر باعث می‌شود که کارگر در ارتباط با سایر افراد و محیط کاری احساس همبستگی و تعلق داشته باشد.

نه. بازبودن راه انتقاد و شکایت

زمانی که سازمان به کارکنان اجازه می‌دهد تا شکایت و مشکلات خود را بیان کنند، اعتماد آنها به مدیریت بهبود و افرایش می‌یابد.

ده. استرس شغلی

استرس بر بهره‌وری کارکنان تأثیر منفی می‌گذارد. مدیر منابع انسانی باید استرس را شناسایی و به حداقل برساند و تا جای ممکن از ایجاد تنش شغلی در محیط کار جلوگیری کند.

یازده. اجرای برنامه سلامت سازمانی

این برنامه‌ها در مورد مشکلات بهداشتی، ابزارهای حفظ و ارتقای سلامت به کارکنان آموزش می‌دهد. این برنامه همچنین باید ورزش بدنی، کنترل رژیم غذایی وغیره را پیشنهاد دهد. اجرای مؤثر این برنامه‌ها منجر به کاهش بستری‌شدن، غیبت، جابجایی بیش‌ازحد شغل، ناتوانی وغیره می‌شود.

دوازده. ارشدیت و ارتقاء شایستگی

باید برای ترفیع کارکنان عملیاتی، ارشدیت و برای ارتقای پرسنل مدیریتی شایستگی در نظر گرفته شود. درواقع کارمندان و کارگران باید بدانند که تلاش آنها بی‌نتیجه نخواهد ماند. درواقع این موضوع به مدیریت شایستگی کارکنان مرتبط است.

سیزده. ارتباط مؤثر بین افراد

برای ایجاد ارتباط دو طرفه مؤثر QWL ضروری است. از طریق ارتباطات رو به پایین، کارکنان اطلاعاتی در مورد جنبه‌های مختلف سازمان، دستورالعمل‌های مربوط به عملکرد شغلی و سایر ارتباطات خاص که ممکن است برای آنها مهم باشد، دریافت می‌کنند. از طریق ارتباطات رو به بالا، کارکنان می‌توانند نظرات، مشکلات و نحوه غلبه بر آنها و پیشنهاداتی برای بهبود عملکرد کاری خود را به اشتراک بگذارند. درواقع این مفهوم می‌تواند به سازماندهی هر چه بهتر رفتار سازمانی یاری برساند.

حرف آخر

حرف آخر

کیفیت زندگی کاری عبارتی کلی است که احساسات فرد را در مورد هر بعد از کار از جمله پاداش‌ها و مزایای اقتصادی، امنیت، شرایط کاری، روابط سازمانی و بین فردی و معنای ذاتی آن در زندگی فرد پوشش می‌دهد. کیفیت زندگی کاری، فرآیندی است که در آن یک سازمان تلاش می‌کند تا با مشارکت‌دادن کارمندان در تصمیم‌گیری‌های مؤثر بر زندگی کاری، پتانسیل خلاقانه کارکنان خود را آزاد کند. ویژگی متمایز این فرآیند این است که اهداف آن صرفاً بیرونی نیستند و بر بهبود بهره‌وری و کارایی تمرکز می‌کنند. تعمق و دقت در مورد این مفهوم نه‌تنها از جمله وظایف مدیر منابع انسانی است بلکه چرایی اخذ استاندارد مدیریت منابع انسانی نیز پس از فهم این مفهوم مهم نیز معنای دیگری خواهد گرفت.

استاندارد PMBOK چیست؟

همه چیز درباره استاندارد PMBOK

مدیریت پروژه پدیده جدیدی در تاریخ نیست. اما در عصر مدرن و به‌ويژه با پیشرفت سریع فناوری در نیمه دوم قرن بیستم، این مفهوم تغییرات بنیادینی را تجربه کرده است. استاندارد PMBOK یا همان استاندارد «پیکره دانش مدیریت پروژه» با هدف شناساندن و شناسایی مولفه‌های فرآیند مدیریت پروژه، برای اولین بار در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی به صورت جدی مطرح شد.

ما در این مقاله کیو سی بی برایتان از استاندارد PMBOK صحبت خواهیم کرد. اما به تعریف مدیریت و مدیریت پروژه نیز خواهیم پرداخت تا بتوانید به درک درست‌تری از این استاندارد برسید.

استاندارد PMBOK چیست؟

استاندارد PMBOK چیست؟

استاندارد PMBOK یا پیکره دانش مدیریت پروژه (Project Management Body of Knowledge) برای ارجاع به مجموعه‌ای از اصطلاحات و دستورالعمل‌های استاندارد گفته می‌شود که برای مدیریت پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرند. ویرایش هفتم استاندارد pmbok آخرین ویرایش آن است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است.

این استاندارد زیر نظر موسسه مدیریت پروژه (Project Management Institute) منتشر می‌شود که استانداردها و گواهینامه‌های CAPM و PMP را ارائه می‌دهد.

پروژه چیست؟

در مدیریت پروژه، یک پروژه این‌گونه تعریف می‌شود: «تلاشی که در یک محدوده زمانی مشخص، برای ایجاد یک محصول، خدمات یا نتیجه منحصر به فردی صورت می‌گیرد». یک پروژه از این جهت موقتی است که شروع و پایان مشخصی دارد؛ و در نتیجه، محدوده و منابع مشخصی را به خود اختصاص می‌دهد.

یک پروژه از این نظر منحصر به فرد است که به صورت کاری روتین و معمولی صورت نمی‌گیرد، بلکه مجموعه خاصی از عملیات است که برای دستیابی به یک هدف منحصر به فرد و مشخص طراحی شده است. بنابراین یک تیم پروژه، اغلب شامل افرادی می‌شود که لزوما همیشه با هم کار نمی‌کنند. این افراد ممکن است حتی از سازمان‌های مختلف و در مناطق مختلف جغرافیایی برای تحقق اهداف کلان، به تیم پروژه بپیوندند.

توسعه نرم افزار برای بهبود فرآیند کسب‌و‌کار، ساخت یک ساختمان یا پل، تلاش‌های امدادی پس از یک بلای طبیعی، گسترش فروش و ورود به یک بازار جغرافیایی جدید، همگی‌ پروژه‌هایی هستند که نیاز به کنترل پروژه دارند و باید ماهرانه مدیریت شوند تا نتایجی متناسب با بودجه، یادگیری و نیاز سازمان‌ها به دست دهند.

مدیریت پروژه چیست؟

مدیریت پروژه چیست؟

مدیریت پروژه، آغاز، برنامه‌ریزی، اجرا، کنترل و اتمام کار را در بر می‌گیرد. استاندارد PMBOK به ما می‌گوید که در مدیریت پروژه، اعضای یک تیم برای دستیابی به اهداف خاص و رعایت معیارهای موفقیت خاص، چگونه به کار گرفته می‌شوند. کاربرد و هدف دانش، مهارت‌ها، ابزارها و تکنیک‌ها در فعالیت‌های پروژه، برآوردن نیازهای پروژه است.

هر پروژه تلاشی منحصر به فرد است که به قصد دستیابی به اهداف برنامه‌ریزی شده انجام می‌شود. کنترل پروژه باید بر اساس خروجی‌ها، نتایج یا منافع مدنظر انجام شوند. یک پروژه معمولاً در صورتی موفق تلقی می‌شود که به اهدافی که برای بودجه و بازه‌ زمانی مشخص معین شده، دست پیدا کند.

برای ارزیابی این معیارها، گواهینامه بین‌المللی ایزو 21500 می‌تواند تضمین ‌کند که شما قادر هستید پروژه خود را مرحله‌به‌مرحله با یک بودجه‌ دقیق پیش ببرید و توانایی آن را دارید تا پروژه را با موفقیت به اتمام برسانید. همان‌طوری که جلوتر توضیح خواهیم داد، اتمام پروژه یکی از پایه‌های اصلی ساختار PMBOK است.

چرا استاندارد PMBOK مهم است؟

چرا استاندارد PMBOK مهم است؟

گواهینامه‌ای که PMP ارائه می‌کند به عنوان استاندارد PMBOK تلقی می‌شود. این گواهینامه بر اساس بررسی بهترین شیوه‌های شرکت‌های معتبر تبیین می‌شود. مزایای استفاده از مدیرانی که گواهینامه استاندارد PMBOK را کسب کرده‌اند این است که ما پیشاپیش با یک مدیر خبره روبرو هستیم، مدیری که آموزش‌های لازم را سپری کرده است. این اعتباری است هم برای کارمندان و هم شرکت‌ها.

استاندارد PMBOK به دلایل مختلفی ارزشمند است، اما ما به بازگوکردن سه دلیل عمده کفایت می‌کنیم:

  • اولین دلیل ارزشمند بودن PMBOK این است که به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا رویه‌ها را در بخش‌های مختلف، استاندارد سازند و یکسان‌سازی کنند. این بدان معناست که افراد مثلا در توسعه پروژه‌ها به همان شیوه‌ای کار می‌کنند که دیگر کارکنان در بخش توزیع.
  • استاندارد PMBOK می‌تواند به مدیریت پروژه کمک کند تا با یک سیستم استاندارد در سراسر شرکت‌ها کار کنند. شخصی که برای شرکت x کار می کند و سپس به شرکت y می‌رود، می‌تواند از همان شیوه‌های پیشین استفاده کند. با این کار علاوه بر یکپارچه‌سازی، از هزینه‌های اضافی برای آموزش و نیز دامنه ریسک مدیریت پروژه کاسته می‌شود.
  • استاندارد PMBOK می‌تواند به بررسی کارآمدی روش‌ها بپردازد و راهکارها را بیازماید. روش‌های مستدل می‌توانند در مدیریت پروژه سطح ریسک را کاهش دهند.

با اتکا به تعریف PMBOK و مزایایی که استاندارد PMBOK در اختیار ما می‌گذارد می‌توانیم بگویم، شرکت‌هایی که با استاندارد PMBOK آشنایی دارند می‌توانند به بهترین نحو و متناسب با نیازهای شرکت، پروژه‌های مختلف را به سرانجام برسانند.

یک ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید: «برای شکستن قوانین، باید ابتدا از آن‌ها سر در بیاوری». مدت زمانی که مدیران پروژه صرف می‌کنند تا قوانین را یاد بگیرند، در واقع دارند می‌آموزند که چگونه می‌توانند از آن فراتر روند.

ساختار PMBOKچیست؟

ساختار PMBOKچیست؟

مدیریت پروژه به سرعت در حال رشد و گسترش در سرتاسر جهان است و اکنون در سطح جهانی به عنوان یک شغل مهم و استراتژیک شناخته می‌شود. ساختار PMBOK از پنج گروه فرآیند اصلی، ده حوزه دانش و ۴۷ فرآیند مدیریت پروژه تشکیل شده است.

  • آغاز
  • برنامه‌ریزی
  • اجرا
  • نظارت و کنترل
  • اتمام

آغاز

گروه فرآیند آغاز، شامل فرآیندها، فعالیت‌ها و مهارت‌های مورد نیاز برای تعریف موثر شروع یک پروژه است. تنظیم کلیه مجوزها، روادید و دستورات اولیه کاری، تضمینی است برای پیشرفت موثر و منطقی در فعالیت‌های اولیه پروژه. این کار زمینه را برای موفقیت‌های بعدی نیز -در تمام مراحل پروژه- فراهم می‌آورد. تعیین مراحل مشخص برای تکمیل کار، راه‌اندازی تیم‌ها و داشتن بودجه، قبل از شروع کار برای یک شروع قوی، در سراسر صنعت، امری حیاتی است.

برنامه‌ریزی

گروه فرآیند برنامه‌ریزی، فرآیندهای مورد نیاز برای تعریف محدوده پروژه، تنظیم برنامه‌های استراتژیک برای به حداکثر رساندن گردش کار، و جمع‌آوری لیست‌های اولویت، برنامه‌ریزی و نیازهای تیم را انجام می‌دهد. گروه فرآیند همچنین به شفاف‌سازی دقیق تمام اهداف و انتظارات پروژه می‌پردازد. از دیگر کارهای گروه فرآیند می‌شود به تببین زیرساخت‌های لازم برای دستیابی به اهداف اشاره کرد، کاری که با توجه به جدول زمانی و محدودیت‌های بودجه‌ای، صورت می‌گیرد.

اجرا

یکی از حوزه‌های مهمی که در استاندارد PMBOK نیز بر آن تأکید شده، اجرا است. گروه فرآیند اجرا شامل مدیریت موثر تیم‌ها است که با توجه به جدول زمان‌بندی و هزینه‌ها صورت می‌گیرد. مدیران پروژه با استفاده از این مجموعه توانایی‌ها، درجه بالایی از مهارت‌های سازمانی و ارتباطی را از خود به نمایش می‌گذارند. آن‌ها نگرانی‌های تیم یا سایر موقعیت‌های پیچیده مرتبط با انجام کار به موقع، در چارچوب برنامه بودجه، را نیز مدیریت می‌کنند.

نظارت و کنترل

بر اساس استاندارد PMBOK، گروه فرآیند نظارت، به پردازش تغییرات و ملاحظات بودجه جاری می‌پردازد و تلاش می‌کند تا خطرات شرایط پیش‌بینی‌نشده را به حداقل برساند. این کار می‌تواند در برآورده‌کردن انتظارات اولیه مدنظر پروژه تأثیرگذار باشد.

مدیران باتجربه همواره تلاش می‌کند تا ریتم حرکت به جلوی مجموعه را حفظ می‌کنند. این کار یکی از بنیان‌های استاندارد PMBOK است. این ریتم با نظارت فعالانه بر پیشرفت، آینده‌نگری و نیز یافتن پاسخ‌های سریع برای رسیدگی به چالش‌های پروژه امکان‌پذیر می‌شود.

در حالی که سایر گروه‌های فرآیند به صورت متوالی اتفاق می‌افتند، نظارت و کنترل در کل پروژه شناور است، یعنی در سرتاسر پروژه اتفاق می‌افتند. درواقع این گروه از فرآیند، سیری خطی ندارد، بلکه در تمام مراحل حضور می‌یابد.

  • چیزی را در بر می‌گیرد؟ طبق تعریف PMBOK، این‌ها «فرآیندهایی هستند که برای ردیابی، بررسی و تنظیم پیشرفت و عملکرد پروژه مورد نیازند».

اتمام

اتمام

بزرگترین چالش این گروه فرآیند، به پایان رساندن موفقیت‌آمیز پروژه است. این کار یعنی پروژه مدنظر، به‌موقع و در چارچوب بودجه اختصاص‌داده‌شده، تکمیل شده است. نکته پایانی این است که اگرچه اجرای این گروه‌های فرآیندی لزوماً آسان نیستند، اما انجام ندادن آن بدین معنی است که تیم ممکن است هرگز به مزایای تکمیل‌سازی پروژه‌های بسیار استراتژیک خود پی نبرد. بنابراین اتمام و بستن پروژه یکی از الزامات ساختار استاندارد PMBOK به حساب می‌آید.

مدیریت فرآیند استعفا؛ چگونه روند ترک سازمان را مدیریت کنیم؟

مدیریت فرآیند استعفا؛ چگونه روند ترک سازمان را مدیریت کنیم؟

توانایی‌های حفظ استعدادهای برتر برای موفقیت و پیشرفت هر سازمان، امری بسیار ضروری است. بسیاری از شرکت‌ها فقط روی فرآیند استخدام و یافتن بهترین نیروهای انسانی تلاش می‌کنند درحالی‌که بهتر است کمی هم برای فرآیند استعفا و شرایط آن برنامه‌ریزی داشته باشند تا هنگام ترک افراد، سازمان دچار لطمه بزرگی نشود. این مطلب از کیو سی به کارفرمایان و مدیران منابع انسانی کمک می‌کند تا درک بهتری از فرآیند استعفا و خروج کارکنان از سازمان داشته باشند و بهترین روش برخورد با استعفا را انتخاب کنند. آگاهی از شرایط استعفا و داشتن یک برنامه دقیق به ساختن یک فضای کاری بهتر کمک می‌کند.

استعفا چیست؟

استعفا چیست؟

استعفا که در زبان انگلیسی به آن Resignation گفته می‌شود، به معنی درخواست داوطلبانه فرد برای ترک شغل، سمت و جایگاهی است که در یک سازمان دارد. زمانی‌که فرد قبل از به پایان رسیدن دوره کاری یا قرارداد خود، تصمیم به رها کردن شغل خود بگیرد، به آن استعفا گفته می‌شود. از جمله دلایل استعفا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • یافتن موقعیت شغلی بهتر در شرکت‌های دیگر
  • عدم امنیت شغلی
  • استرس و فشار کاری زیاد
  • شرایط نامطلوب محیط کاری و همکاران
  • عدم‌پیشرفت در کار
  • تغییر شرایط زندگی مثل ازدواج یا بچه‌دار شدن
  • قصد ادامه تحصیل
  • فرسودگی شغلی و خستگی از کار
  • کاهش رضایت شغلی

فرآیند استعفا اغلب با یک گفتگوی شفاهی و اعلام نارضایتی با سمت بالاتر آغاز می‌شود و سپس با یک نامه از سمت کارکنان خطاب به مدیریت یا واحد منابع انسانی تکمیل می‌شود. این نامه به فرآیند استعفا اعتبار قانونی بخشیده و باعث می‌شود تحویل کارها و فرآیند تسویه‌حساب طبق روال قانونی پیش برود.

بهترین روش برخورد با استعفا

بهترین روش برخورد با استعفا

هنگامی‌که یک کارمند درخواست استعفای خود را با شما مطرح کرد چه کار باید بکنید؟ فرآیند استعفا و نحوه برخورد با آن نیز اصول و استانداردهای خاص خودش را دارد. در این بخش بهترین روش برخورد با استعفا را به صورت چند مرحله ساده برایتان توضیح خواهیم داد. برای اکثر شرکت‌ها و مشاغل مختلف چک‌لیست فرآیند استعفای کارکنان مطابق مراحل زیر است:

1.حفظ خونسردی و برخود منطقی با استعفا

به عنوان یک مدیر یا کارفرمای باصداقت، می‌توانید به شیوه درست، نسبت به خبر استعفای کارکنان خود ابراز احساسات کنید، مثلا از جملاتی مانند «شما عضو ارزشمندی از سازمان هستی و نبودنت مشکلات زیادی برای ما ایجاد می‌کند.» یا «استعفای شما خبر بدی برای من است.» استفاده کنید. چنین جملاتی به فرد نشان می‌دهد که حضورش در سازمان مهم بوده است اما توجه داشته باشید که نباید در ابراز این احساسات زیاده‌روی کنید و از روشی اخلاق‌مدارانه کمک بگیرید.

2.درخواست نامه استعفا

شما برای تکمیل پرونده پرسنلی کارمند خود نیاز به یک استعفای کتبی و امضاشده دارید. این نامه در فرآیند استعفا نشان می‌دهد که کارمند کاملا آگاهانه و داوطلبانه اقدام به فسخ قرار کرده و تمایل به ترک محل کار دارد. درصورتی‌که فرد درباره نحوه نوشتن نامه استعفا اطلاعاتی نداشت، می‌توانید یک نمونه نامه استعفا در اختیار وی قرار دهید. زمانی‌که فرد صرف نوشتن نامه استعفا می‌کند، فرصت مناسبی است تا اگر عصبانی یا دلسرد شده، از استعفای خود صرف‌نظر کند.

3.ایجاد یک برنامه انتقالی برای نیروی جایگزین

استعفای یک کارمند می‌تواند باعث اختلال در روند کار واحد و در نتیجه سازمان شود. بنابراین باید با مدیر واحد مربوطه در رابطه با تاثیر خروج فرد صحبت کنید. یکی از وظایف مدیر منابع انسانی این است که ببینید آیا کارمند نیاز به جایگزین فوری دارد؟ آیا می‌توان کار را بین کارکنان باقی‌مانده تقسیم کرد؟ آیا تیم بدون جایگزین کردن کارمند می‌تواند به‌طور موثر به کار خود ادامه دهد؟ در صورتی‌که جواب خیر بود، باید فورا برای استخدام کارمند جدید برنامه‌ریزی شود تا کارها به فرد جدید تحویل داده شود.

4.اطلاع‌رسانی به کارکنان

هنگامی‌که یک نفر در سازمان استعفا داد، بهتر است سایر اعضای تیم و شرکت نیز از این واقعه مطلع شوند. اطلاع رسانی به موقع باعث مدیریت بهتر موقعیت میشود و از شایعه‌پراکنی‌ها و گمانه‌زنی‌های سازمانی نیز جلوگیری می‌کند.

5.آماده‌سازی چک‌لیست استعفا

به چک‌لیست استعفای کارکنان رجوع کنید تا فرآیند استعفا را بدون هیچ کم‌وکاستی اجرا کنید. اگر سازمان شما چنین لیستی ندارد، باید آن را تهیه کنید. این چک‌لیست شامل یک فلوچارت از کارهایی است که برای تشریح مراحل استعفا طراحی شده و در اختیار کارکنان قرار می‌گیرد.

6.انتقال دانش و مسئولیت‌ها

گاهی اوقات لازم است که کارمند در حال خروج، به خاطر تاثیر منفی روی سایر کارمندان، سازمان را در اولین فرصت ترک کند، اما در شرایط عادی، فرد موظف است مدت زمان توافقی برای تکمیل کارها و انتقال دانش خود در سازمان بماند. در این مدت توافقی باید تمام وظایف، اطلاعات و کارهای نیمه‌کاره به نیروی جدید یا سایر کارکنان انتقال پیدا کند تا پس از خروج فرد، مشکلی در روند شرکت ایجاد نشود.  درصورت لزوم می‌توان با وی توافق کنید که هنگام بروز مشکل،کارمندان را برای حل مسائل راهنمایی کنید.

7.هماهنگی‌های لازم با واحد IT

متخصصان واحد فناوری اطلاعات، وظیفه حفظ امنیت شرکت را به عهده دارند. یکی از بخش‌های مهم در فرآیند استعفای فرد این است که با واحد IT، زمان مناسب برای غیرفعال‌سازی رمزهای عبور، حذف حساب‌ها و جمع‌آوری اموال شرکت را مشخص کنید.

8.استعفا به معنی قطع‌رابطه نیست

درست است که ترک سازمان و استعفا به هر علی، عواقب مختلفی برای سازمان شما دارد، اما باید این واقعیت را بپذیرید که این اتفاق به معنی قطع‌رابطه با فرد موردنظر نیست. سعی کنید با گشاده‌رویی با او برخورد کنید و با آرزوی موفقیت و انتقال حس پشتیبانی، حسن‌نیت خود را به او نشان دهید. اخلاق حرفه‌ای در کار ایجاب می‌کند که طرفین پس از استعفا، به احترام روزهای کاری گذشته، ارتباط خوبی با یکدیگر داشته باشند.

قالب کلی استعفانامه به همراه نمونه نامه استعفا

مدیریت منابع انسانی و فرآیند استعفا

نامه استعفا نیز مانند تمام نامه‌های اداری دیگر، یک قالب رسمی دارد و هنگام نوشتن آن باید به نکات مختلفی توجه داشته باشید. نامه‌ای که برای اعلام استعفای خود به واحد منابع انسانی یا مدیران خود ارائه می‌دهید باید کوتاه، شفاف و مودبانه باشد.

  1. در بالای صفحه باید عنوان، نام گیرنده (مخاطب) نوشته شده شود.
  2. پس از بخش آغازین نامه، باید بدنه نامه را تنظیم کنید. در بدنه نامه، صریحا قصد جدایی خود از شرکت را اعلام کنید. این قسمت باید کاملا روشن و واضح و با ذکر تاریخ ترک کار عنوان شود. اگر خواستید می‌توانید در این بخش به صورت خلاصه به دلایل است ترک کار خود اشاره کنید اما با توجه به اینکه وقتی نامه استعفا را تنظیم می‌کنید، قبلا عوامل نارضایتی شغلی خود را به صورت شفاهی با مدیر واحد مطرح کرده‌اید، این قسمت با ذکر عبارتی مثل (دلایل شخصی) تکمیل می‌شود.
  3. پس از بدنه، قسمت تشکر را فراموش نکنید. برای نشان دادن اخلاق حرفه‌ای خود، با استفاده از چند جمله بابت زمانی‌که در شرکت مشغول به کار بوده‌اید تشکر کنید. البته در نوشتن این بخش هیچ اجباری وجود ندارد اما پیشنهاد می‌کنیم برای رعایت احترام این قسمت را در نامه لحاظ کنید.
  4. در پایان نامه خود را با نام و نام‌خانوادگی به همراه تاریخ و امضا در انتهای صفحه به پایان برسد.

در ادامه یک نمونه نامه استعفا به شما نشان خواهیم داد، شما می‌توانید با الهام و بهره‌گیری از این نامه، متن استعفای خود را حاضر کنید. توجه داشته باشید که لحن نامه استعفای شما به رسمی، نیمه‌رسمی و صمیمانه بودن شرایط محیط کاری بستگی دارد و باید آن را در نظر بگیرید.

مدیر عامل محترم شرکت….

جناب آقای…/ سرکار خانم….

با سلام و احترام

به استحضار می‌رساند اینجانب (نام و نام خانوادگی) که از تاریخ … با سمت …. در این شرکت مشغول به کار هستم، بنابر دلایل شخصی تقاضای استعفای خود را از تاریخ… اعلام می‌کنم. خواهشمند است دستورات لازم را در خصوص موافقت با درخواست اینجانب اتخاذ کنید.

پیشاپیش از حسن نظر جنابعالی کمال تشکر را دارم و برای شما آرزوی توفیق روزافزون می‌کنم.

با تشکر

نام و نام‌خانوادگی

امضا

مدیریت منابع انسانی و فرآیند استعفا

مدیریت منابع انسانی و فرآیند استعفا

بیشتر افرادی که به صورت تخصصی در حرفه خاصی مشغول به کار هستند، به‌طور متوسط بین سه تا چهار سال در یک نقش و در یک شرکت فعالیت می‌کنند. چیزی که کارکنان را به سمت استعفا سوق می‌دهد، کار سخت یا چالش‌های در حین کار نیست، بلکه شایع‌ترین دلایل ترک کار در سازمان‌ها کاهش میزان رضایت شغلی، مشکلات افراد با همکاران، عدم رشد شغلی، احساس کم‌ارزشی در سازمان، حقوق پایین و یا فرهنگ سازمانی شرکت می‌باشد.

استعفا یکی از جنبه‌های اجتناب‌ناپذیر سازمان است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت، یکی از وظایف مدیریت منابع انسانی، آمادگی لازم برای ترک کارکنان است. این واحد باید اطلاعات کافی در رابطه با شرایط استعفا در قانون کار داشته باشد و سعی کند بهترین روش برخورد با استعفا را اتخاذ کند تا با کم‌ترین آسیب و هزینه، جایگزین مناسبی برای فرد انتخاب شود. در اکثر مواقع با استفاده از داده‌های مربوط به کارکنان سابق شرکت، می‌توان جنبه‌های مختلف محیط کار مثل فرهنگ سازمانی، سیستم‌ها و فرآیندهای روزانه، مشکلات سبک‌های مدیریتی و… را بررسی کرد و دلایل استعفای کارکنان را کاهش داد. ایزو 34000 یکی از استانداردهای منابع انسانی است که ابزار مناسبی برای ارزیابی و آسیب‌شناسی فرآیندهای مدیریت منابع انسانی است و می‌تواند در این روند همراه شما باشد.