با ظهور COVID-19 دامنه و مقیاس اختلال در کسبوکار بسیار زیاد و فوقالعاده چالشبرانگیز شده است اما این بحران همچنین یک محرک قوی برای خلاقیت و نوآوری است و میتوان فعالیتهای خلاقانۀ فراوانی را مشاهده کرد که در سطوح ملی، نهادی، سازمانی و فردی در کشورهای متأثر از COVID-19 ظهور میکند. مدیریت نوآوری به مدیریت محصولات، فرآیندهای تجاری و نوآوریهای یک سازمان اطلاق میشود که اساساً ترکیبی از مدیریت فرآیندهای نوآورانه و تغییر در مدیریت است. مدیریت نوآوری شامل معرفی/ راهاندازی ایدههای جدید و خلاقانه بهمنظور پاسخگویی به فرصتهای داخلی و خارجی است. بر همین اساس است که اصولاً مدیریت نوآوری در جهان پساکرونا این سؤال اساسی را پیش میکشد که اصولاً مدیریت چیست و چگونه باید نوآوری را در عرصه مدیریت بهعنوان عنصری بنیادین به رسمیت شناخت.
مدیریت نوآوری چیست؟
مدیریت نوآوری یا سیستم مدیریت نوآوری، فرآیند مدیریت ایدههای جدید، از ایدهپردازی تا عمل و تبدیل آنها به واقعیت است. این رویکرد دارای چهار مرحله مجزا است: 1. ایجاد؛ طوفان فکری کارکنان برای کشف مفاهیم پنهان. 2. ثبت؛ ثبت ایدهها به روشی که بهراحتی با سهامداران کلیدی قابلاشتراکگذاری باشد. 3. ارزیابی؛ بحث و انتقاد از ایدههای نوآورانه برای دیدن اینکه آیا آنها با نیازهای شما مطابقت دارند یا خیر. 4. اولویتبندی؛ تصمیمگیری در مورد اینکه کدام ایدههای نوآورانه در شرکت شما قابلیت اجرا دارند.
مدیریت نوآوری درباره اهداف تجاری سطح بالا که ارزش قابلتوجهی برای سازمان شما ایجاد میکنند، اطلاعرسانی میکند. اقدامات مدیریت نوآوری، پاسخی است به چشمانداز کسبوکار شما و یا مشکلاتی که به وجود میآیند. در ضمن یادتان باشد که بهمنظور اجرای فرآیندهای مدیریت نوآوری، شما به یک ارتباط عالی بین کارکنان در تمام سطوح و یک محیط مشارکتی برای کشف ایدههای نوآورانه، نیاز دارید.
هفت قدم اساسی برای نوآوری در سازمان
تغییر فرهنگ کاری در سازمانهای مختلف، افزایش تمرکز شرکتها به سمت توسعه محصولات جدید و نوآورانه و افزایش تقاضا برای نوآوریِ باز یا جمعسپاری از سوی سازمانهای مختلف، از عواملی هستند که باعث حرکت شرکتها به سمت نوآوریهای جدید میشوند. علاوهبراین، پیشرفتهای روزافزون و معرفی مدیریت نوآوری توسط افراد کلیدی بازار، فرصت سودآوری را برای این بازار ایجاد خواهد کرد. در همین راستا سوالی که پیش میآید این است که کسی که مدیریت نوآوری را عهدهدار میشود باید به چه رویههای جدیدی توجه کند؟
یک. تمرکز بر فناوریهای دیجیتالی
تغییرات ایجادشده توسط عصر دیجیتال، کسبوکارها را وادار میکند تا در ساختارها و عملیات اصلی خود تجدیدنظر کنند. جهان دیجیتال، در تمام جنبههای زندگی مردم نفوذ کرده و پیامدهای مهمی برای توسعه و پایداری شرکتها بههمراه داشته است. با این حال، یکی از مشکلات کلیدی فناوری دیجیتال این است که به یک صنعت یا حتی یک واحد شرکتی خاص محدود نمیشود. درعوض، بر وظایف متقابلی که چالشها و پیامدهای خاصی را برای کسبوکار به ارمغان میآورند، تأثیر میگذارد.
برای مثال در حوزه مدیریت فناوری با چالشهایی مثل موارد زیر روبهرو خواهید شد: 1. مدیریت دیجیتالیشدن در محدوده مدیریت نوآوری سنتی، 2. استخدام پرسنل اضافی که تخصص آنها حول محور فناوریهای دیجیتالی است، 3. ایجاد محصولاتی که بهخوبی با روندهای دیجیتالیسازی سازگار هستند. از این رو، شرکتها باید بهطور مؤثر بازار را درک کنند تا از کاهش سود جلوگیری کنند و تصمیمات هوشمندانهای بگیرند که ممکن است بر موفقیت اقتصادی تأثیر بگذارد.
دو. تطبیق سازمان با شرایط جدید
شیوع کووید-19 بهطور غیرقابلبرگشتی مشاغل را تغییر داده است. درحالیکه بسیاری از سازمانها برای سازگاری با شرایط عادی جدید تلاش میکردند، برخی دیگر این وضعیت را فرصتی برای پیشرفت و توسعه میدانستند. با رعایت قوانین فاصلهگذاری اجتماعی و سایر محدودیتها، هم مشاغل و هم مشتریان باید خود را با چشمانداز جدیدی تطبیق دهند که در آن راهحلهای پس از همهگیری باید فراتر از محدودیتهای دوران حضور کرونا، ارائه شود. برخی از این موارد عبارتند از: 1. استقبال از راهحلهای دیجیتال (پلتفرمهای ایدهپردازی و نرمافزار مدیریت نوآوری)، 2. کار از راه دور، 3. استفاده از فناوری رایانش ابری، 4. تسریع یادگیری دیجیتالی. بر این اساس کووید-19 ممکن است یک بحران باشد اما بههماناندازه که مانع از خلاقیت، رشد و بقا میشود، سازمانها را نیز وادار میکند تا در مواقع بحرانی، نسبت به فرصتها با یک دید گسترده عمل کنند.
سه. ایجاد فرصتهای نوآوری برای شرکتهای کوچک
با پیشرفت روزافزون فناوری، محصولات و خدمات جدید لحظهبهلحظه معرفی میشوند. این نشان میدهد که در چند سال آینده یک موج جدید و حتی بزرگتر از نوآوریهای فعلی وجود خواهد داشت و در این حالت عملاً هر صنعتی بهنحوی تحت تأثیر قرار میگیرد؛ بهاینمعنا که فرصتهای بیشتری برای شرکتهای کوچکتر برای تولید ایدهها، محصولات، فرآیندها و خدماتی که میتوانند عملکرد بهتری از اجراکنندگان تثبیتشده داشته باشند. این شرکتها میتوانند یک بخش کاملاً جدید در بازار ایجاد کنند. این وضعیت بهایندلیل است که اگر قبلاً برای توسعه یک مفهوم یا ایده، میلیونها دلار هزینه میشد حالا ابزارهای جدید به کارآفرینان بالقوه این امکان را میدهد تا ایدههای خود را با بودجه کمتری اجرایی کنند. این دموکراتیزهشدن فناوری امکان دسترسی به صندوقهای سرمایه گذاری ریسکپذیر و سایر انواع تأمین مالی را به افراد بیشتری داده است.
چهار. ایجاد فرهنگ نوآوری
سرمایهگذاریها در زمینه نوآوری منجر به تغییرات فرهنگی در محیط کار میشود. این وضعیت، ظرفیت کارمندان را برای محصولات و فناوریهای جدید، بهبود میبخشد و فرهنگ نوآوری را ترویج میکند. این یک گام مهم در توسعه پتانسیل نوآورانه مورد نیاز برای تعامل و همکاری با سایر گروههای خارج از سازمان است. از این رو، صاحبان مشاغل باید به برنامههای مدیریت نوآوری فکر کنند. برای مثال شرکت ادوبی با برنامه Adobe Kickstart یک تلاش گسترده داشته است که در آن یک کارمند میتواند برای یک کارگاه نوآوری دو روزه ثبتنام کند و یک کارت اعتباری پیشپرداخت 1000 دلاری برای آزمایش یک مفهوم و توسعه یک نمونه اولیه دریافت کند. بعد کارمندان نمونههای اولیه خود را به مدیران اجرایی منتخب ارائه میکنند تا منابع مالی لازم برای پیشروی به دور بعدی کار خود را بهدستآورند.
فرهنگ نوآوری با پیادهسازی سیستمی از روشها و شیوههایی که مفاهیم نوآورانه را در سراسر یک کسبوکار ترکیب میکند، خلاقیت را تقویت میکند. این فرهنگ، رویکردهای تثبیتشده را بهنفع تقویت ذهن و بهسمت پیشرفت، اصلاح میکند. این تفکر، نوآوری را بهمنظور تولید و مدیریت بهترین ایدهها برای توسعه محصولات، خدمات، ایدهها و فرآیندهای جدیدی که کسبوکار را پیش میبرد، پرورش میدهد. در این فرآیند یک فرهنگ سازمانی ایجاد میشود که نوآوری را بهعنوان یک عادت روزمره در شرکت در اولویت قرار میدهد.
پنج. افزایش تمرکز بر مصرف کنندگان (کاربران)
کسبوکارها برای ارائه محصولات و خدمات به مشتریان وجود دارند. با این حال، هنگامی که فروختن بالاتر از نیازهای مردم اولویتبندی میشود، این واقعیت بهراحتی نادیده گرفته میشود. حتی در عصر دیجیتال، استارتآپها، کارآفرینان و صاحبان شرکتها باید به اصول کسبوکار بازگردند. این اصول ساده اما حیاتی از این قرارند: 1. برآوردهکردن خواستههای مصرفکننده با محصولات مفید و ارائه یک تجربه فوقالعاده برای مشتری، 2. داشتن رویههای پیگیری مناسب پس از خرید (مانند پاسخ به سؤالات، درخواستها، درخواست ارائه بازخورد از سمت مشتریان و غیره)، 3. تشخیص معضلات و زمینههایی که مشتریان در حین حرکت به سمت پایین قیف فروش با آنها مواجه میشوند، 4. فراهمکردن دسترسی آسان به دادههای محصول یا خدمات مربوطه و 5. استفاده از بازخورد مشتری در عملیات.
شش. اهمیت بهادادن به نوآوریهای غیرمتمرکز در مدیریت نوآوری
همه افراد در یک ساختار غیرمتمرکز، در بهکارگیری فرآیندهای نوآورانه نقش دارند. زمانی که قدرت خلاقیت در دست کسانی قرار گیرد که بهطور منظم، محصولات و خدمات واقعی شرکت را در معرض دید قرار میدهند، آنگاه یک برند برای مشتریان قابلدسترستر و ارزشمندتر، میشود. این امر به این دلیل است که اختیارات تصمیمگیری به افرادی در شرکت واگذار میشود که بیشترین دانش را دارند، بهویژه افرادی که بهراحتی میتوانند به اطلاعات مربوطه دسترسی داشته باشند. در واقع، وقتی نوآوری بهنحوی غیرمتمرکز و غیرانحصاری در شبکه سازمانی شما جاری میشود، تنوع گزینههای نوآورانه گسترش مییابد و مدیران اجرایی میتوانند بر روی دستچینکردن بهترین ایدهها با بیشترین تأثیرات برای کسبوکار تمرکز کنند. نوآوری در سازمان هیچگاه در یک سیستم بسته ممکن نخواهد بود.
هفت. استفاده از مدلهای جدید کسبوکار در مدیریت نوآوری
نوآوری در مدل کسبوکار، تغییرات هدفمند در مدلهای فعلی و ایجاد مدلهای تجاری کاملاً جدید برای ارزشافزایی بیشتر را پوشش میدهد. این تغییرات میتواند بخش هدف، ارائه محصول یا خدمات و مدل درآمد شرکت را تغییر دهد. این مدلها همچنین میتوانند افزایش سودآوری، مزیت استراتژیک و ایجاد ارزش را نیز هدف قرار دهند. در گذشته، مفاهیم تجاری کاری مورد هدف قرار نمیگرفت اما در حال حاضر، هر فردی که مسئول نوآوری است باید در نظر بگیرد که آیا مدل فعلی هنوز برای آینده مناسب است یا خیر. به همین دلیل است که در سال 2022، شاهد شرکتهایی خواهیم بود که یا جایگزین مدلهای کسبوکار قدیمی میشوند یا کاملا به مدلهای جدید روی میآورند.
عناصر کلیدی مدیریت نوآوری چیست؟
چهار رکن کلیدی برای مدیریت نوآوری وجود دارد: شایستگی، ساختار، فرهنگ و استراتژی. از آنجاییکه هر ایده جدیدی را میتوان بهعنوان نوآوری در نظر گرفت، درنظرگرفتن این عناصر برای سازماندهی نوآوری در سازمان کارآمد خواهد بود. بیایید نگاهی دقیقتر به هر مؤلفه داشته باشیم.
شایستگی
از نظر مدیریت نوآوری، تشخیص شایستگیهای کارکنان در نسبت با ارزشهای سازمان شما بهطورکلی مفید است. برای ایجاد شایستگی سازمانی در راستای مدیریت نوآوری باید بهدنبال تواناییهای زیر باشید: کار با شرکای خارجی و ذینفعان، بهحداکثررساندن ارزش منابع فعلی خود، تعیین اهداف مشخص بلندمدت و کوتاهمدت، تدوین سیستمهای مدیریت استراتژیک برای دستیابی به اهداف و بررسی پیشرفت. توجه به این موارد به شما کمک میکند که فردی در سازمان خود داشته باشید که در زمینه مدیریت نوآوری تجربه داشته باشد. با این حال، با ذهنیت صحیح و تمرکز بر بهبود شایستگی شرکت خود در این زمینه، میتوانید آن فرد یا افراد را به یک نقطه قوت اصلی تبدیل کنید.
ساختار
درحالیکه شایستگی عمدتاً به توانایی مربوط میشود، ساختار به سیستمها و فرآیندهای تجاری موجود در سازمان اشاره دارد. کنترل نوآوری ضروری است و ساختار آن چیزی است که این کنترل و مدیریت را ممکن میکند. بهعنوانمثال، اگر مدیریت با ایدههای کارکنان بهگونهای برخورد کند که گویی کارمندان درنظر گرفته نمیشوند، درنهایت همه به مدیران بدبین خواهند شد. چنین نگرشی به این معنی است که بسیاری از ایدهها ممکن است هرگز شنیده نشوند، یا بدون رسیدگی منصفانه رد شوند. هرچه موانع بین یک ایده نوآورانه و مشتریان اصلی شما کمتر باشد، ساختار شما بهتر است.
فرهنگ
فرهنگی که به کارکنان اطمینان دهد ایدههای آنها بر اساس شایستهسالاری ارزیابی میشود، نوآوری بیشتری را تقویت میکند. بهجای تنگناها و سلسلهمراتبهایی که تعیین میکنند کدام ایدهها را بپذیرند، هر کسی میتواند ایدهاش را درصورتیکه پیشنهادش با اهداف تجاری سازمان همسو باشد، پیش ببرد؛ پس شایستگی اولین اصل فرهنگ نوآوری در سازمان است. دومین مورد یادگیری مداوم است؛ کارکنان را تشویق کنید تا یادگیری خود را جدی بگیرند. تیمهایی که همیشه در حال یادگیری هستند، یک ذهن پویا دارند و میتوانند فرصتهایی را برای نوآوری راحتتر شناسایی کنند. سومین اصلْ سرعت است؛ در دنیای امروز، اغلب شرکتی که یک ایده را برای اولین بار به بازار میآورد که برنده میشود زیرا میتواند قبل از داغشدن رقابت، سهم بازار را به دست آورد. چهارمین مورد هم پذیرش شکست بهعنوان بخشی از فرآیند است.
استراتژی
استراتژی شما برنامهریزی بلندمدتی است که برای سازمان خود برای رسیدن به اهداف مالی و سایر اهداف خود در نظر گرفتهاید. با استراتژی درست، میتوانید ایدههای جدید را با اطمینان راهاندازی کنید و از بین چندین گزینه، مسیر درست را انتخاب کنید. بدون یک استراتژی روشن، شما در معرض خطر سقوط در چرخههای تکراری و مفاهیم یا کمپینهایی هستید که در درازمدت به شرکت شما خدمتی نمیکنند.
سیستم مدیریت نوآوری
مدیریت نوآوری زمانی میتواند کارایی داشته باشد که بهنحوی سیستماتیک اجرا شود وگرنه تمام گزارهها درباره فناوری در سطح تئوری باقی میمانند و سازمان نمیتواند به اهداف نوآورانه خودش برسد. برای حل این معضل شرکت QCBITALIA، یک سیستم مدیریت نوآوری را ارائه میدهد که میتواند در دستیابی به بهترین ایدهها و بهبود مستمر در رقابت، به سازمانها کمک کند. این ایزو برای کمک به سازمانها در استفاده از اصطلاحات صحیح در سیستم مدیریت نوآوری و پیوستگی در مورد فرآیندها، دستاوردها و مسیرهای یادگیری استفاده میشود. این استاندارد علاوهبر اصطلاحاتْ واژگان، مفاهیم بنیادی و اصول مدیریت نوآوری را هم به سازمانها ارائه میدهد. ایزو 56000 برای سازمانهایی مفید است که میخواهند فعالیتهای مدیریت نوآوری خود را قابلمشاهده و معتبر کنند.
2 دیدگاه
با سلام ، هزینه مشاوره با ثبت و صدور گواهینامه برای یک شرکت پتروشیمی زیر 500 نفر در چه حدودی میباشد ، در صورت امکان شرح خدمات را به همین ایمیل ارسال نمایید . با تشکر
یا سلام و احترام
در ایمیل با شما در ارتباط خواهیم بود.
با سپاس فراوان