مهم‌ترین روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان سازمان

روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان سازمان

ایجاد انگیزه در کارکنان یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های مدیران و تصمیم‌گیرندگان ارشد سازمان‌ها است. داشتن کارکنانی باانگیزه و پرتلاش، در بلندمدت به بهره‌وری بهتر و در نهایت به سوددهی بیش‌تر مجموعه کمک می‌کند. واقعیت این است که کارکنان از قبل، انگیزه کافی برای کار دارند؛ اما مدیریت رفتار سازمانی باید تصمیم بگیرد چگونه از این انگیزه موجود برای دست‌یابی به اهداف کاری خود استفاده کند.

وجود رضایت شغلی هم یکی از عوامل مهمی است که به انگیزه کارکنان مرتبط بوده و ارتباط عمیقی بین این دو برقرار است. احتمالا می‌پرسید چگونه می‌توان روحیه و انگیزه کارکنان را تقویت کرد؟ یا عوامل موثر در تشویق کارکنان چیست؟ این مقاله به سوالات شما پاسخ می‌دهد.

انگیزه چیست؟

انگیزه چیست؟

شما به عنوان یک کارفرما، پیش از آن‌که بتوانید در کارکنان خود ایجاد انگیزه کنید، باید بدانید که انگیزه چیست. انگیزه (Motivation) اساسا به خواست و تمایل خود شخص برای دست‌یابی به چیزی تلقی می‌شود؛ مثل برنده شدن یک جایزه یا تکمیل یک پروژه.

به این ترتیب متوجه می‌شوید که کارکنان به ساخت انگیزه توسط شما نیاز ندارند؛ بلکه شما باید با توانمند‌سازی آن‌ها برای ایجاد انگیزه، زمینه را فراهم کنید. اگر در این کار موفق شوید، خواهید دید که محیط کار بهتری برای درگیر‌کردن، ایجاد رضایت شغلی، ایجاد انگیزه و حفظ کارکنان خود خواهید داشت.

چرا ایجاد انگیزه در کارکنان مهم است؟

چرا ایجاد انگیزه در کارکنان مهم است؟

افراد معمولا پس از پشت سر گذاشتن چند آزمون و مصاحبه در یک شغل خاص استخدام می‌شوند. آن‌ها در ابتدا انگیزه زیادی برای شروع کار و پیشرفت دارند؛ اما آیا این انگیزه همیشه با آن‌ها باقی می‌ماند یا به تدریج کم و کم‌تر می‌شود!؟ همه انسان‌ها ممکن است در روزها یا هفته‌هایی به دلیل مشکلات مختلف، دچار افت انگیزه شوند؛ اما در صورتی که این وضعیت طول بکشد یا در میان بیشتر کارکنان دیده شود، می‌تواند نگران‌کننده باشد.

پول و مزایا همیشه به عنوان عوامل انگیزشی مهمی در کارکنان شناخته می‌شوند؛ اما تحقیقات نشان داده‌اند که آن‌ها در صدر فهرست قرار ندارند! به نظر می‌رسد بیشترین عوامل انگیزش برای کارکنان عبارتند از:

  • تعادل خوب بین کار و زندگی (۲۱ درصد)
  • وجود انگیزه در همکاران (۲۰ درصد)
  • رئیس تشویق‌کننده (١۵ درصد)

اما چرا کارفرمایان همیشه به دنبال ایجاد انگیزه در کارکنان خود هستند؟ اگر شما عوامل انگیزش به عنوان یک کارفرما بهترین و توانمندترین کارکنان را استخدام کرده باشید، اما آن‌ها انگیزه کافی برای کار نداشته باشند، شکست خورده‌اید!

محققان می‌گویند وقتی کارکنان شما انگیزه کافی دارند، بهره‌وری بیشتر می‌شود. اگر بخواهیم این موضوع را با آمار و ارقام نشان دهیم، باید بگوییم طبق تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت منابع انسانی، کارکنان باانگیزه تا حدود ٢٠ درصد عملکرد بالاتری نسبت به دیگران دارند و احتمال ترک شغل توسط آن‌ها حدود ۸۷ درصد کم‌تر است.

نقش مدیر در ایجاد انگیزه در کارکنان

نقش مدیر در ایجاد انگیزه در کارکنان

مدیریت بیشترین اهمیت را در ایجاد انگیزه دارد. البته باید به این نکته توجه کنید که منظور از ایجاد انگیزه در کارکنان، هدف‌مند‌کردن انگیزه موجود در آن‌ها در جهت اهداف سازمان است! خوشبختانه یک مدیر موفق می‌تواند عوامل محیطی کلیدی را برای دست‌یابی به این موضوع ضروری کنترل کند.

مهم‌ترین عامل تحت کنترل یک مدیر، رابطه او با کارمندان است. پس از آن، محیط کار و فرهنگ سازمانی است که انگیزه و مشارکت کارکنان را تقویت می‌کند. در حالت ایده‌آل، فرهنگ کار شامل محیطی است که در آن کارکنان مورد اعتماد هستند و به درستی با آن‌ها رفتار می‌شود. نقش مدیریت در ساخت و تقویت چنین محیطی می‌تواند به عنوان مهم‌ترین عامل انگیزش در سازمان تلقی شود.

روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان

روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان

کاملا طبیعی است که گاهی کارکنان با افت انگیزه مواجه شوند؛ اما زمانی که همکاران به صورت مداوم درگیر آن باشند، ممکن است با مشکلاتی مواجه شوید. در این بخش نکات خوبی را در مورد چگونگی ایجاد انگیزه در کارکنان جمع‌آوری کردیم. این نکات مختص صنعت یا کسب‌و‌کار خاصی نبوده و بسیار ساده و کم‌هزینه یا بدون هزینه هستند. شما با به‌کارگیری این ١٠ روش در سازمان خود می‌توانید به افزایش انگیزه در کارکنان کمک کنید:

تعییین اهداف کوچک و قابل اندازه‌گیری

همه ما تجربه پروژه‌هایی را داشته‌ایم که بیش از حد طول می‌کشند و به نظر می‌رسد پایانی ندارند. گیر‌افتادن در چنین شرایطی می‌تواند روحیه کارکنان را تضعیف کند و انگیزه‌ آن‌ها را برای ادامه کار کاهش دهد. به همین دلیل می‌گویند دیدن نتیجه کار و پیشرفت در آن بسیار مهم و خوب است.

مشاهده پیشرفت نشان می‌دهد که ما چقدر در حال تغییر و بهبود هستیم. در چنین شرایطی لازم است برای ایجاد انگیزه در کارکنان، اهداف واقعی و قابل دست‌یابی تعیین کنیم که هر بار یکی از آن‌ها فتح شود. در نتیجه با برداشتن قدم بعدی و بزرگ‌داشت دست‌آوردها می‌توان اثرات آن را بزرگ‌تر و قابل‌لمس‌تر کرد.

شفاف بودن

هر رابطه‌، از جمله روابط کاری بر پایه اعتماد بنا می‌شوند. وجود شفافیت یکی از بهترین راه‌ها برای تشویق فضای اعتماد میان شما و تیم‌تان است. در واقع می‌توان گفت تیمی که به شما اعتماد دارد، انگیزه بیشتری برای کار دارد و بیشتر درگیر کار خواهد شد. شفافیت همچنین کمک می‌کند تا اطمینان حاصل شود که همه با اطلاعات یکسانی کار می‌کنند و این می‌تواند به نفع تیم باشد.

یکی از روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان این است که اهداف را برای آن‌ها به درستی روشن کنید. بدون این شفافیت، قدرت انگیزشی کم شده و اثربخشی خود را از دست خواهد داد. باید تلاش کنید به کارکنان خود ماموریتی واضح و مشخص بدهید؛ چون تقریبا غیرممکن است که آن‌ها برای انجام کاری که درک درستی از آن ندارند، انگیزه واقعی داشته باشند.

تشخیص عملکرد خوب کارکنان

تشخیص عملکرد خوب کارکنان

یکی از مهم‌ترین عواملی که به انگیزه کارکنان کمک می‌کند این است که چقدر تلاش و سخت‌کوشی آن‌ها دیده می‌شود! ٧٠ درصد کارمندان معتقد هستند انگیزه و روحیه‌شان با افزایش شناخت مدیران از آن‌ها به شکل ویژه‌ای افزایش می‌یابد.

دلیل اهمیت این موضوع را می‌توانید با پاسخ به این سوال دریابید: اگر یک کارمند نتایج استثنایی و درخشانی داشته باشد، اما سخت‌کوشی او دیده و درک نشود، چرا باید به تلاش خود برای دست‌یابی به عملکرد بالا ادامه دهد!؟

البته تشخیص کار خوب به تنهایی کافی نیست. نحوه تشخیص مشارکت تیم هم تاثیر معناداری دارد. فراموش نکنید قدردانی از کارمندان توانمند نباید فقط به شکل یک پاداش در پایان سال انجام شود؛ بلکه باید به طور معنادار و مکرر انجام و یادآوری شود. پول در بیشتر مواقع مناسب است، اما تنها یا حتی موثرترین محرک نیست! پس لازم است با کارمندان خود به عنوان اعضای ارزشمند تیم رفتار کنید و به آن‌ها احساس مفید و موثر‌بودن بدهید.

بزرگ‌داشت نتایج

یکی از دلایل اهمیت تعیین اهداف کوچک و قابل اندازه‌گیری، این است که فرصت‌های زیادی برای جشن‌گرفتن به تیم شما می‌دهد! این بدان معنا نیست که شما باید هر کارمندی را که به‌موقع به کار خود رسیده است مفصلا تشویق کنید؛ اما بسیار مهم است که به همه اطلاع دهید دقیقا هر یک از مشارکت‌های‌شان، چقدر و چگونه در پیش‌برد سازمان موثر است.

تشویق خود را به صورت شفاف بیان کنید و فقط به تحسین کارکنان نپردازید؛ بلکه نقشی را که این کار در پیشرفت سازمان و بهبود کارها می‌تواند داشته باشد، کاملا واضح بیان کنید.

مثبت بودن

باید بپذیریم که همیشه نمی‌توان مثبت بود. احساسات منفی جای خود را دارند و برخی تغییرات مهم سازمانی می‌توانند ناشی از گفت‌و‌گوهای سخت در شرایط منفی باشند. با این حال، یافتن راه‌هایی برای تزریق تجربیات و احساسات مثبت به تعاملات تیم می‌تواند به ساختن یک محیط کار سالم کمک کند؛ چون داشتن کارکنان شاد یک مزیت رقابتی است!

تحقیقات نشان می‌دهند کارمندان شاد ٢٠ درصد بهتر از دیگران عمل می‌کنند و تا ٣٧ درصد می‌توانند فروش بهتری داشته باشند. به نظر می‌رسد شادی و مثبت‌اندیشی، در موفقیت کسب‌و‌کار بیش از آن‌چه که تصور می‌کنید نقش دارد. یک تغییر ساده به سمت شادی و مثبت بودن می‌تواند تاثیر فوری بر تجربه کاری و روابط شما داشته باشد که از عوامل اصلی موفقیت، انگیزه، مشارکت و بهره‌وری هستند.

تغذیه مناسب در محل کار

زمانی که گرسنه هستید، تمرکز و تحرک دشوار می‌شود. به همین دلیل مهم است که در محل کار سیر باشید، آب کافی بنوشید و انرژی داشته باشید. گاهی کارمندان آن‌قدر مشغول می‌شوند که به سختی می‌توانند برای صرف ناهار خود زمان بگذارند؛ اما این موضوع بر سلامتی و حتی بهره‌وری آن‌ها تاثیر منفی خواهد داشت.

تامین تنقلات سالم و قرار‌دادن آن‌ها در دسترس کارمندان یا ارائه کمک‌هزینه تغذیه، راهی آسان است تا به حفظ سطح انرژی اعضای تیم شما در طول روز کمک کند. به نظر می‌رسد هزینه‌های پرداخت‌شده بابت این کار با افزایش بهره‌وری تیم کاری جبران خواهد شد.

استراحت کافی در محل کار

استراحت کافی در محل کار

سروکله‌زدن با یک مشکل برای ساعت‌های طولانی احتمالا نتیجه‌بخش نخواهد بود. به نظر می‌رسد عقب‌نشینی از کار و وقت‌گذاشتن برای تجدید قوا نه تنها برای سلامتی مهم است، بلکه به حفظ انگیزه کارکنان هم کمک می‌کند. نشستن طولانی‌مدت و کار بی‌وقفه راهکار خوبی برای افزایش اثربخشی کار نیست.

استراحت کوتاه، هر یک یا دو ساعت یک‌بار می‌تواند تاثیر شگفت‌انگیزی بر ذهن و بدن داشته باشد. برای این کار کافی است از پشت میز خود بلند شوید، پاهای‌تان را دراز کنید، کمی به چشم‌های خود استراحت دهید و سپس با ذهن و بدنی شاداب به سر کار خود برگردید.

حفظ سلامت کارکنان

یک مدیر موفق باید اطمینان حاصل کند که سیاست‌ها و قوانین وضع شده، افراد را از صرف زمان کافی برای سالم‌ماندن باز نمی‌دارد. پس باید به نحوه ارائه مرخصی، مزایای پزشکی و سلامت کارکنان فکر کند. گاهی استرس ناشی از نگرانی کارکنان در مورد گذراندن دوره بیماری، منجر به جدایی کارکنان از شرکت‌ها شده و سالانه میلیاردها دلار برای کسب‌و‌کارها در سراسر جهان هزینه دارد.

داشتن یک خط‌مشی سخاوتمندانه در مورد مرخصی یا گزینه‌هایی برای برنامه‌ریزی انعطاف‌پذیر یا کار از راه دور ممکن است از نظر ظاهری گران به نظر برسند، اما در واقع می‌توانند از طریق افزایش بهره‌وری، مشارکت مناسب کارکنان و عملکرد بهتر آن‌ها، پول زیادی برای شرکت ذخیره کند.

تصور نتایج مثبت و به اشتراک گذاشتن آن

رسیدن به موفقیت، زمانی که بتوانید آن را تصور کنید آسان‌تر است. افراد حرفه‌ای، از ورزشکار گرفته تا نوازندگان و مدیران عامل، همه این تکنیک را برای بهبود انگیزه خود به کار می‌گیرند. اگر بتوانید هدف روشنی را ترسیم کنید، بیش از نیمی از راه را رفته‌اید.

به تیم خود کمک کنید تا درک کنند رسیدن به هدف چه معنایی دارد. برای کارکنان ترسیم کنید وقتی شخص به سمت هدف حرکت کرد و به دست‌آوردهای کوچک یا بزرگی رسید، چه نتیجه‌ای در پی خواهد داشت. سپس آن پیشرفت را به عنوان منبع انگیزه با همه کارکنان به اشتراک بگذارید.

دادن استقلال عمل به کارکنان

دادن استقلال عمل به کارکنان

داشتن استقلال و برنامه کاری انعطاف‌پذیر، انگیزه‌های فوق‌العاده‌ای هستند. دادن اختیار بیشتر به کارمندان در مورد زمان و نحوه انجام وظایف می‌تواند کارایی آن‌ها را بهبود داده و به حفظ انگیزه کمک کند. لازم است تنها به کارمندان خود بگویید که کارها تا چه زمانی باید انجام شود.

تصمیم‌گیری در مورد این که زمان‌بندی جزئی کارها چگونه باشد را به خودشان بسپارید. برخی از کارمندان ممکن است برای انجام کارها به زمان بیشتری نیاز داشته و حتی ترجیح دهند آخر هفته خود را به کار بپردازند؛ در صورتی که برخی دیگر می‌توانند آن را در مدت زمان محدود و با سرعت بیشتری انجام دهند.

نکته کلیدی در این است که شما به کارکنان این آزادی را می‌دهید تا در زمانی که انگیزه‌شان قوی‌تر است، روی پروژه‌های‌شان کار کنند، نه فقط زمانی که در محل کار هستند. کنترل بیش از حد کارمندان هم یکی از بدترین دشمنان انگیزه در محل کار است که حذف آن می‌تواند به ارتقای انگیزه آن‌ها کمک کند.

نتیجه‌گیری

وقتی صحبت از انگیزه‌دادن به کارمندان می‌شود، بیشتر افراد به پاداش‌های مادی فکر می‌کنند. اما واقعیت این است که انگیزه در کارکنان فراتر از مسائل مالی است. کارکنان می‌خواهند احساس ارزش‌مندی داشته باشند و باور کنند که نقش آن‌ها برای تیم کاری و سازمان بسیار مهم است.

وقتی بدانید چگونه به کارکنان انگیزه بدهید، بهترین نتیجه را از کار خواهید گرفت. مهم نسیت که کسب‌و‌کار شما چیست؛ در هر صورت ایجاد انگیزه در کارکنان همیشه بخش مهمی از وظایف شما خواهد بود. اگر می‌خواهید درباره مدیریت و مسائل مرتبط با آن یا دریافت گواهینامه ایزو اطلاعات بیشتری به دست آورید، به سایت ما مراجعه کنید یا با کارشناسان ما تماس بگیرید.

شرح وظایف ( تعریف شغلی ) کارکنان چیست ؟( توضیح کامل + مثالی از  نمونه فرم شرح وظایف)

شرح وظایف ( تعریف شغلی ) کارکنان چیست ؟( توضیح کامل + مثالی از نمونه فرم شرح وظایف)

چه در حال طراحی یک شغل جدید باشید، چه شروع یک پروژه تیمی یا آموزش یک کارمند تازه‌وارد، مهم است که نقش‌ها و مسئولیت‌های هر کارمند را مشخص و تعریف کنید. شرح وظایف کارکنان همه آن‌ چیزی است که به‌طور خلاصه از آن‌ها انتظار می‌رود. وجود شرح وظایف، هر کارمند را با وظایف، اختیارات، بخش‌های مرتبط و سرفصل‌های کار آشنا می‌کند. داشتن یک شرح وظایف شفاف می‌تواند در بهبود عملکرد کارکنان، جلوگیری از سردرگمی و افزایش رضایت شغلی آن‌ها هم موثر باشد. اگر می‌خواهید درباره شرح وظایف کارکنان و اهمیت آن در مدیریت منابع انسانی بیشتر بدانید، این مقاله به شما کمک خواهد کرد.

منظور از شرح وظایف کارکنان چیست؟

منظور از شرح وظایف کارکنان چیست؟

شرح وظایف (Job Description) یا تعریف شغلی منعکس‌کننده دقیق وظایف و مسئولیت‌های شغل و تعریف آن شغل خاص است. هنگامی که این شرح به خوبی نوشته شود، تصویری واقع‌بینانه از آن ایجاد کرده و به این سوال پاسخ می‌دهد که “فردی که در این نقش قرار گرفته است، واقعا چه کاری انجام می‌دهد؟”

شرح وظایف حاوی اطلاعات کافی برای توصیف مسئولیت‌های اصلی و وظایف اساسی است که در حال حاضر وجود دارد. آن‌ها اطلاعات لازم برای طبقه‌بندی یک موقعیت را ارائه می‌دهند نه یک شخص! این سند نباید شامل تمام جزئیات و نحوه انجام کار باشد تا اگر تغییرات جزئی در کار رخ داد، همچنان مفید باقی بماند.

چرا شرح وظایف کارکنان مهم است؟

چرا شرح وظایف کارکنان مهم است؟

شرح شغل کارکنان یا شرح وظایف آن‌ها نه تنها مسئولیت‌های موقعیت کاری را توصیف می‌کند، بلکه پایه‌ای را برای استخدام، توسعه و حفظ استعدادها ایجاد خواهد کرد. ضمنا با روشن‌شدن مسئولیت‌ها، نتایج مورد انتظار و ارزیابی عملکرد، زمینه را برای عملکرد بهینه کاری فراهم می‌کند.

پس با یک شرح وظایف دقیق می‌توانید اطمینان حاصل کنید که طراحی شغل به خوبی انجام شده و تمام وظایف در یک پروژه پوشش داده شده است. همچنین از آن می‌توان در یک آگهی شغلی برای موقعیت خاص هم استفاده کرد. از دیگر دلایل اهمیت شرح وظایف یا شرح شغل کارکنان این است کارمندان جدید می‌توانند در طول فرآیند کار یا زمانی که مطمئن نیستند همکاران‌شان چه مسئولیتی دارند، به آن مراجعه کنند.

شرح وظایف کارکنان مزایای متعددی دارد؛ از جمله مهم‌ترین این مزایا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

تفویض وظایف

تفویض وظایف

داشتن نقش‌ها و مسئولیت‌های روشن تضمین می‌کند که همه وظایف به طور موثر تفویض و به کارکنان واگذار می‌شوند.

تکمیل کار

شرح شغل تضمین می‌کند که همه وظایف بدون سردرگمی از این‌ که چه کسی باید آن‌ها را انجام دهد معرفی می‌شوند. این می‌تواند امکان موفقیت تیم را در پروژه‌های بزرگ افزایش دهد.

بهبود همکاری

بهبود همکاری

نقش‌ها و مسئولیت‌های واضح و شفاف، اجازه همکاری بیشتری را می‌دهند؛ چون هیچ ناهماهنگی در مورد این که چه کسی کار را انجام می‌دهد وجود ندارد. نقش‌های تیم به خوبی تعریف شده است. بنابراین همه می‌دانند چگونه با هم به خوبی کار کنند و چه انتظاراتی از هم‌تیمی‌های خود داشته باشند.

کارایی بیشتر

کارمندان زمانی می‌توانند کارآمدتر باشند که زمان کم‌تری را برای اختلاف نظر در مورد کارها یا وظایف تلف کنند. ضمنا حذف هم‌پوشانی‌های وظایف می‌تواند به افزایش کارایی کمک کند.

انتظارات استخدامی جدید

الگوی نقش‌ها و مسئولیت‌ها، انتظارات روشنی را برای افراد ایجاد می‌کند تا انتقال به موقعیت شغلی جدید آسان‌تر شود. یک عضو جدید تیم همچنین می‌تواند با مراجعه به شرح وظایف کارکنان، ببیند چگونه نقش‌ها با هم کار می‌کنند و در چه بخش‌هایی می‌توانند به هم کمک کنند.

شرح وظایف کارکنان از چه مولفه‌هایی تشکیل شده است؟

شرح وظایف کارکنان به عنوان بخشی از وظایف مدیر منابع انسانی شامل چند مولفه است که عبارتند از:

عنوان شغلی

عنوان شغلی شرح مختصری از شغل است که محتوا، هدف و دامنه شغل را منعکس می‌کند و با سایر عناوین شغلی نقش‌های مشابه مطابقت دارد. این عنوان در یک تا چهار کلمه خلاصه می‌شود. مثلا عنوان مشاغل مختلف در دانشگاه عبارتند از بایگانی، مدیر خدمات دانشجویی، برنامه‌ریز تسهیلات، طراح آموزشی، خدمات نگهداری و…

هدف شغلی

هدف شغلی یک نمای کلی از نقش، سطح و دامنه مسئولیت را ارائه می‌دهد که در سه یا چهار جمله بیان می‌شود. هدف شغلی به صورت مختصر بیان می‌کند که این شغل چرا وجود دارد.

وظایف و مسئولیت‌های شغلی

این بخش شامل شرح وظایف و مسئولیت‌های محول‌شده به شغل است که ماهیت اساسی شغل را توصیف می‌کند. در واقع این بخش بیان می‌کند که بخش زیادی از وقت هر کارمند صرف چه کارهایی می‌شود. برخی از مواردی که باید در بیان مسئولیت‌های شغلی در نظر گرفته شوند عبارتند از:

  • استفاده از عبارات توضیحی که نشان می‌دهند چرا، چگونه، کجا یا چند بار این وظایف انجام می‌شوند
  • تمرکز روی نتیجه
  • تعیین حوزه‌های مرجع تصمیم‌گیری (جایی که فرد در آن تاثیر می‌گذارد)
  • شناسایی حوزه‌های مسئولیت‌ مستقیم یا غیرمستقیم
  • شرح سطح و نوع مسئولیت‌های بودجه‌ای یا مالی و…

در صورت امکان، به نوع مسئولیت نظارتی که از این نقش انتظار می‌رود هم توجه کنید. میزان اختیارات شغلی برای استخدام، انضباط، خاتمه‌دادن، واگذاری کار، آموزش و ارزیابی عملکرد زیردستان را شرح دهید. این می‌تواند به شکل یک وظیفه شغلی جداگانه باشد یا به عنوان زیرمجموعه سایر وظایف شغلی مناسب ذکر شود.

مدارک مورد نیاز

این بخش، سطح مورد نیاز دانش شغلی مانند تحصیلات، تجربه، دانش، مهارت‌ها و توانایی‌های لازم برای انجام کار را لیست می‌کند. در واقع این بخش، حداقل سطح صلاحیت یک فرد برای مولد و موفق‌بودن در این نقش را مشخص می‌کند و به عنوان شرایط احراز شغل شناخته می‌شود.

تحصیلات

این بخش صلاحیت‌های آموزشی را که یک کارمند برای انجام رضایت‌بخش وظایف و مسئولیت‌های شغلی باید داشته باشد، شناسایی می‌کند. این مولفه باید مدارک تحصیلی را بر حسب زمینه‌های تحصیلی، نوع مدرک یا آموزش‌هایی که دانش مورد نیاز را برای ورود به این موقعیت فراهم می‌کند، بیان کند.

تجربه

حداقل میزان تجربه مورد نیاز را که یک کارمند برای واجد شرایط بودن یک شغل خاص نیاز دارد، مشخص می‌کند. این مولفه بر حسب سال و نوع تجربه کاری یک کارمند بیان می‌شود.

دانش، مهارت‌ها و توانایی‌ها

دانش، مهارت‌ها و توانایی‌ها

در بیان دانش مورد نیاز، سطح یا میزان دانش لازم برای ورود به شغل را در نظر می‌گیرد. تعاریف زیر می‌تواند به آگاهی از این بخش کمک کند:

  • دانش کاری: آشنایی کافی با موضوع برای دانستن اصول اولیه، اصطلاحات و درک مسائل ساده
  • دانش عمومی: دانش کافی از یک موضوع برای انجام بیشتر کارها در شرایط عادی. این کار نیاز به درک موقعیت‌های استاندارد دارد و شامل آگاهی از جنبه‌های مهم موضوع است
  • دانش کامل: دانش پیشرفته در مورد موضوع. این کار مستلزم درک کافی از موضوعی برای حل مشکلات معمول و رایج کاری است، تا بتوان در مورد مسائل فنی مشاوره داد و به عنوان منبعی در مورد یک موضوع خاص برای سایر کارکنان در سازمان عمل کرد
  • دانش جامع: مستلزم درک و تسلط کامل بر موضوع است. این دانش باید به صورت محدود و فقط برای موقعیت‌های غیرمعمول یا مسئول مورد نیاز برای ایجاد فرضیه‌ها، مفاهیم یا رویکردها استفاده شود

علاوه بر دانش باید توانایی‌ها و مهارت‌های خاص برای موفقیت در این نقش هم مشخص شود؛ مثل تعیین هرگونه مجوز یا گواهینامه مورد نیاز. برخی از این توانایی‌ها و مهارت‌ها عبارتند از کار با کامپیوتر، توانایی حل مسئله، کار تیمی، ارتباطات داخلی، تفکر خلاق و…

صلاحیت‌های ترجیحی

این شامل فهرست گسترده‌ای از صلاحیت‌های مورد نیاز است که می‌تواند برای تعیین بیشتر توانایی‌های فرد برای مولد و موفق‌بودن در این شغل مورد استفاده قرار گیرد. داشتن این صلاحیت‌ها خوب است؛ اما برای انجام وظایف روزمره شغل ضروری نیست. در صورت وجود، صلاحیت‌های ترجیحی می‌توانند بر روی یکی یا همه موارد زیر متمرکز باشند:

  • آموزش
  • تجربه
  • دانش
  • مهارت‌ها و توانایی‌ها

شرایط کاری

شرایط کاری و خواسته‌های فیزیکی را که مستقیما به وظایف و مسئولیت‌های شغلی ضروری مربوط می‌شود، تعیین می‌کند. نوع کار، زمان، شرایط و… هر نقش در این مولفه خلاصه می‌شود.

نکاتی برای نوشتن شرح وظایف کارکنان

نکاتی برای نوشتن شرح وظایف کارکنان

شرح شغل کارکنان باید به گونه‌ای تهیه شود که همه اجزا به صورت دقیق بیان شوند تا درک روشنی از نقش به وجود آید. در این‌جا به چند نکته برای کمک به اجرای این فرآیند اشاره می‌کنیم:

  • شرح وظایف کارکنان باید ساده، مختصر و مستقیم باشد
  • همیشه از کلمات ساده‌تر به جای پیچیده استفاده شود. ساده نگه‌داشتن ساختار جمله با کاهش فعل‌ها و کوتاه کردن جمله‌ها، باعث درک آسان‌تر می‌شود
  • از افعال توصیفی در زمان حال استفاده شود (مثلا می‌نویسد، عمل می‌کند، انجام می‌دهد و…).
  • از به‌کاربردن عبارات اختصاری خودداری شود؛ چون خواننده ممکن است با آن‌ها آشنایی کافی نداشته باشد. اگر نیاز به بیان چنین عباراتی بود، در اولین نوبت به کار بردن، باید آن‌ها را تعریف کرد.
  • از اصطلاحات مبهم مثل کمک می‌کند، کنترل می‌کند و… استفاده نشود. در صورت استفاده از چنین عباراتی، باید چگونگی این کمک کردن یا کنترل کردن را هم شرح داد.
  • از کلمات خاص جنسیتی مثل مرد یا زن در شرح وظایف خودداری شود.
  • بر فعالیت‌های ضروری متمرکز باشید و از بیان وظایف بی‌اهمیت و کارهای موقتی صرف‌نظر کنید.
  • از ارجاع نام کارمند خودداری شود. به جای آن باید به عنوان شغل یا بخش اشاره کرد.
  • فقط به وظایف محول‌شده فعلی پرداخته و از بیان وظایف احتمالی آینده خودداری شود.

برای آشنایی بیشتر شما با این مفهوم، نمونه فرم شرح وظایف یک توسعه‌دهنده نرم‌افزار را در ادامه بررسی می‌کنیم:

عنوان شغل

شرکت به دنبال یک توسعه‌دهنده نرم‌افزار ماهر است. این فرد نرم‌افزاری را توسعه خواهد داد که در همه پلتفرم‌ها کار می‌کند و قابل اندازه‌گیری است:

  • سیستم‌های فعلی را برای تصحیح خطاهای موجود برنامه مرور می‌کند
  • طرح‌های آزمایشی برای ارزیابی عملکرد برنامه‌های جدید توسعه‌یافته را انجام می‌دهد
  • اسکریپت‌های برنامه‌ها از جمله پیش‌نویس‌ها، بازنگری‌ها و دستورالعمل‌های نهایی را مستند می‌کند
  • برنامه‌های جدید با کدهای شفاف و قابل‌آزمایش می‌نویسد که سیستم‌های نرم‌افزاری موجود را یک‌پارچه کند
  • بر برنامه‌هایی که به تازگی راه‌اندازی شده‌اند نظارت کند
  • فعالیت‌های اصلاح و نگهداری برنامه‌های موجود و جدید را انجام دهد
  • سیستم را به منظور انطباق با نیازهای جدید کسب‌و‌کار ارتقاء دهد
  • به نوشتن دستورالعمل‌های آموزشی به منظور آموزش کاربران جدید کمک کند

مزایای شغلی

  • میزان حقوق
  • روزهای تعطیل
  • مرخصی استعلاجی، شخصی و والدین
  • مراقبت از کودک و سالمند
  • بیمه سلامت
  • برنامه‌های بازنشستگی
  • توسعه حرفه‌ای

الزامات شغلی

  • x سال تجربه در توسعه نرم‌افزار
  • مجموعه‌ای قوی از محصولات و پروژه‌های منتشرشده
  • سطح پیشرفته‌ای از C++، JavaScript، PHP و Python
  • دانش عمیق SQL، فناوری‌های ORM و چارچوب‌های رایج وب
  • ارتباط کلامی و نوشتاری عالی به زبان x
  • مدرک x در علوم کامپیوتر یا رشته‌های مرتبط

نتیجه‌گیری

شرح وظایف کارکنان یک چارچوب کلی از وظایف و مسئولیت‌هایی است که آن‌ها در نقش سازمانی خود ایفا می‌کنند. به علاوه، این شرح وظایف معمولا اولین تماس واقعی داوطلبان شغل با شرکت و شغل جدید خواهند بود.

وجود شرح شغل برای شفافیت نقش کارکنان، تعیین حدود مسئولیت‌ها و… بسیار مهم و ضروری است و از سوی مدیریت منابع انسانی سازمان سامان‌دهی می‌شود. اگر می‌خواهید درباره این موضوع و موضوعات مشابه یا استانداردهای ایزو و دریافت گواهینامه ایزو بیشتر بدانید، به وب‌سایت ما مراجعه کنید.

استراتژی چیست و استراتژیست کیست

استراتژی چیست و استراتژیست کیست؟

استراتژی را می‌توان یک نقشه ‌تعریف‌شده خوب برای یک سازمان دانست. صاحبان کسب‌و‌کارها می‌دانند که وجود آن برای همسو‌کردن تصمیم‌گیری‌ها در کسب‌و‌کارشان بسیار مهم است. با توجه به این‌که آینده مبهم بوده و وضعیت شرکت‌ها در آن نامعلوم است، وجود استراتژی برای سازمان اهمیت زیادی دارد و این موضوع، نیاز به مدیریت استراتژیک را آشکار می‌کند.

استراتژی (strategy) ماموریت کلی، چشم‌انداز و جهت یک سازمان را بیان می‌کند. به‌طور کلی، هدف استراتژی این است که تعیین کند چه چیزهایی برای آینده سازمان مهم یا بی‌اهمیت است. آیا می‌دانید دقیق‌ترین تعریف استراتژی چیست یا تفکر استراتژیک چه معنایی دارد؟ در این مقاله با این مفاهیم و سایر نکات مرتبط آشنا خواهید شد.

تعریف استراتژی

تعریف استراتژی
Human Resources HR management Recruitment Employment Headhunting Concept.

سال‌هاست که رهبران و نظریه‌پردازان کسب‌و‌کار به دنبال یافتن تعریف استراتژی و مفهوم دقیق آن هستند. با این حال، پاسخ قطعی‌ در مورد این که واقعا استراتژی چیست وجود ندارد! یکی از دلایل این امر این است که صاحبان کسب‌و‌کار به شکل‌های مختلف به آن فکر می‌کنند.

به عنوان مثال برخی معتقدند شما باید زمان حال را به دقت تجزیه و تحلیل کرده و تغییرات بازار یا صنعت مرتبط با کسب‌و‌کار خود را پیش‌بینی کنید. سپس با برنامه‌ریزی بر اساس این پیش‌بینی‌ها، به سوی موفقیت بروید. در همین حال، گروهی دیگر معتقدند پیش‌بینی آینده کار بسیار دشواری است و ترجیح می‌دهند استراتژی‌های خود را به‌صورت ارگانیک توسعه دهند.

اگر بخواهیم در یک تعریف کوتاه مفهوم استراتژی را بیان کنیم، باید بگوییم استراتژی، توانایی فکر کردن قبل از اقدام است که تقریبا در هر زمینه‌ای بسیار ارزشمند به نظر می‌رسد. به همین دلیل استراتژی بیشتر به یک طرز فکر شبیه است تا یک عنوان شغلی.

استراتژی جایی است که یک کسب‌و‌کار، تلاش‌های خود را برای رسیدن به هدف و موفقیت متمرکز می‌کند و تصمیم‌های دقیق و روشنی درباره نحوه رقابت با دیگران می‌گیرد. در واقع این مفهوم به شما می‌گوید کجا بازی کنید و چگونه برنده شوید! این یک مسیر عملی خاص را مشخص می‌کند و شما را از جایی که اکنون هستید، به جایی که می‌خواهید باشید، می‌رساند.

استراتژیست کیست؟

استراتژیست کیست؟

کلمه استراتژیست تقریبا همیشه به عنوان یک صفت برای نقش دیگری به کار می‌رود؛ مانند استراتژیست برند، استراتژیست طراحی، استراتژیست رسانه‌های اجتماعی و… . اگر ایجاد مشاغل بزرگ را مثل یک کار تیمی بدانیم، در مرحله‌ای از فرآیند خلاقیت، لازم است شخصی باشد تا همه ایده‌ها را به واقعیتی قابل انتقال، آزمایش و اجرا تبدیل کند. این شخص یک استراتژیست است!

به‌طور کلی می‌توان گفت یک استراتژيست، فردی خلاق و آگاه است که گزینه‌ها را شناسایی می‌کند و پس از ارزیابی آن‌ها، بهترین اقدام را برای تحقق اهداف توصیه می‌کند. او با یک تفکر سیستمی، طیف وسیعی از تکنیک‌ها و ابزارها را در نظر می‌گیرد و آن‌ها را در یک رویکرد یک‌پارچه، برای رفع بهتر نیازهای مشتری ترکیب می‌کند. استراتژیست‌ها افراد یا گروه‌هایی هستند که در تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی نقش دارند و مانند ریشه یک سازمان هستند.

با وجود تعریف‌هایی که متخصصان حوزه‌های مختلف ارائه کرده‌اند، هنوز نمی‌توان در یک جمله گفت استراتژیست کیست. اما به نظر می‌رسد در مورد تعریف استراتژیست خوب اتفاق‌نظرهایی وجود دارد: یک استراتژیست خوب، دیدگاهی فراتر از دیگران دارد و مشکلات را از دیدگاه دیگران می‌بیند! سپس کنترل امور را در دست می‌گیرد و تلاش می‌کند تا ایرادات موجود را اصلاح کند. استراتژیست‌ها نقش مهمی در تعریف مدیریت، عملکرد و اهداف سازمان دارند.

سطوح استراتژی

سطوح استراتژی
Business concept with icons of chess pieces, schedule, profit and purpose. Marketing strategy banner in flat style. Vector illustration for your design.

مایکل پورتر، کارشناس استراتژی و استاد دانشکده بازرگانی هاروارد، بر نیاز به استراتژی برای تغییر و تحول موقعیت منحصربه‌فرد سازمان تاکید می‌کند. او معتقد است این مفهوم تعیین می‌کند چگونه منابع، مهارت‌ها و شایستگی‌های سازمانی برای رسیدن به هدف ترکیب شوند.

استراتژی سطوح مختلفی دارد. هر یک از این سطوح، تمرکز متفاوتی داشته و به ابزارها و مهارت‌های خاصی نیاز دارند. استراتژی شرکت بر سازمان به عنوان یک کل متمرکز است؛ درحالی‌که تمرکز استراتژی واحد تجاری بر یک واحد تجاری یا بازار منفرد است. در نهایت، استراتژی تیم مشخص می‌کند که چگونه تیم به سازمان کمک کند تا به اهداف و مقاصد کلی خود دست یابد.

شرکت‌ها باید از فرصت‌های در دسترس نهایت استفاده را ببرند و با پیش‌بینی وقایع پیش‌رو، برای آن‌ها آماده باشند. بسیاری از سازمان‌های موفق و مولد دارای استراتژی شرکتی هستند که از چشم‌انداز و ماموریت آن‌ها پشتیبانی می‌کند. از سوی دیگر، هر واحد تجاری در سازمان دارای یک استراتژی تجاری است که رهبران آن برای تعیین نحوه رقابت در بازارهای خود از آن استفاده می‌کنند. هر تیم در سازمان هم باید استراتژی خاص خود را داشته باشد تا اطمینان حاصل کند که فعالیت‌های روزانه در جهت مورد نظر سازمان به پیش می‌روند. برای تشریح این مطالب به تعریف عمیق سطوح استراتژی می‌پردازیم:

استراتژی شرکتی

این مفهوم به استراتژی کلی سازمان اشاره دارد که از چندین واحد تجاری تشکیل شده و در بازارهای مختلف فعالیت می‌کنند. این استراتژی تعیین می‌کند که چگونه شرکت به عنوان یک کل، ارزش واحدهای تجاری درون خود را پشتیبانی می‌کند و افزایش می‌دهد. در واقع در این سطح، ما نگران این هستیم که چگونه واحدهای تجاری داخل شرکت را با هم تطبیق دهیم و درک کنیم که چگونه می‌توان از منابع برای ایجاد بیشترین ارزش استفاده کرد. شرکت‌ها این کار را با موارد زیر انجام می‌دهند:

  • ایجاد روابط قوی بین تیم‌ها
  • ایجاد مجموعه‌ای از ارزش‌های قوی که همه افراد در سازمان از آن حمایت کنند
  • به اشتراک‌گذاشتن فناوری‌ها و منابع بین بخش‌ها و تیم‌ها
  • افزایش سرمایه‌گذاری
  • توسعه و پرورش یک برند شرکتی قوی

استراتژی واحد تجاری

این سطح به رقابت موفقیت‌آمیز در بازارهای فردی مربوط است و به این سوال پاسخ می‌دهد که چگونه در این بازار برنده شویم؟ استراتژی واحد تجاری احتمالا قابل‌ مشاهده‌ترین سطح آن در هر حوزه تجاری خواهد بود. افرادی که در هر واحد کار می‌کنند، باید بتوانند ارتباط مستقیمی بین این استراتژی و کاری که انجام می‌دهند ایجاد کنند.

یک نکته مهم این است که در کسب‌و‌کارهای کوچک، ممکن است استراتژی شرکت و واحد تجاری هم‌پوشانی داشته باشند. با این حال، اگر یک سازمان در بازارهای مختلف رقابت می‌کند، هر واحد تجاری باید در مسیر استراتژیک خود قرار بگیرد و عمل کند.

استراتژی تیم

استراتژی تیم

برای اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی‌های شرکت و واحد تجاری، به تیم‌هایی در بخش‌های مختلف سازمان نیاز است تا با هم کار کنند. هر یک از این تیم‌ها سهم متفاوتی دارند؛ به این معنی که هر تیم باید استراتژی خود را در سطح تیمی، هر چند ساده داشته باشد.

لازم است این استراتژی تیمی با واحد تجاری و  شرکت هماهنگ باشد تا تمام سطوح آن از یکدیگر پشتیبانی کرده و برای رسیدن به موفقیت سازمان، همدیگر را تقویت کنند. برای دست‌یابی به اهداف استراتژیک که در سطوح بالاتر سازمان تعیین شده است، باید به‌صورت کارآمد عمل شود. بنابراین یک عنصر مهم از استراتژی تیم این است که بهترین شیوه‌ها را برای کمک به تیم، جهت رسیدن به اهداف خود پیاده‌سازی کنید.

ارکان اصلی بیانیه استراتژی چیست؟

ارکان اصلی بیانیه استراتژی چیست؟
Businessman at target and arrow and woman analysing data and laptop. Business strategy, business goals and plan concept on white background. Coral pink palette vector isolated illustration.

استراتژی تخصیص هوشمندانه منابع از طریق یک سیستم منحصربه‌فرد از فعالیت‌ها برای دست‌یابی به یک هدف است. به عبارت ساده، این نحوه برنامه‌ریزی شما برای رسیدن به هدف‌تان است. به‌طور کلی، بیانیه استراتژی به سه رکن اصلی تقسیم می‌شود:

چشم‌انداز

بیانیه چشم‌انداز، وضعیت مطلوب آینده را نشان داده و تغییرات بزرگ و بلندمدتی را به تصویر می‌کشد. فلسفه وجودی چشم‌انداز این است که به روشنی بیان کند یک کسب‌و‌کار به کجا می‌خواهد برسد. این بیانیه در واقع آرزویی است که شما برای خود و کسب‌وکارتان در آینده خواهید داشت. مثلا این بیانیه برای یک تولید‌کننده تجهیزات ورزشی به‌صورت “جهانی که در آن ورزش کاری آسان و قابل دسترس برای همه باشد” ارائه می‌شود.

ماموریت

بیانیه ماموریت به اختصار بیان می‌کند که چه کارهایی باید انجام شود. در واقع ماموریت، هدف به‌وجود آمدن یک کسب‌و‌کار را تشریح می‌کند. در این مرحله، اقدامات بزرگ‌تری برای تحقق چشم‌انداز انجام می‌شود و نسبت به چشم‌انداز، واقعی‌تر است. مثلا یک تولید‌کننده تجهیزات ورزشی ماموریت خود را در ایجاد برنامه‌های عملی و تجهیزات ورزشی در دسترس می‌داند که باعث خواهد شد همه بتوانند به‌طور منظم ورزش کنند.

اهداف و ارزش‌ها

اهداف، نتایج بلندمدت و ملموسی هستند که به انجام ماموریت کمک می‌کنند. لازم است این اهداف و ارزش‌ها در یک چارچوب مشخص تدوین شوند و خاص، قابل اندازه‌گیری، مبتنی بر نتایج و محدود به زمان باشند. در واقع این بیانیه می‌گوید که شرکت برای تحقق چشم‌انداز خود چه کارهایی را به چه شکلی انجام خواهد داد.

بهترین زمان‌بندی برای تعیین چنین اهدافی، دوره‌های یک تا سه ساله هستند. مثلا اهداف یک تولید‌کننده تجهیزات ورزشی می‌تواند شامل رسیدن به x درصد سهم بازار محصولات  وزنه‌برداری تا سال ٢٠٢٢ یا x درصد بهبود رضایت مشتریان فروشگاه‌های آنلاین تا سال ٢٠٢٣ باشد.

توجه کنید این موارد، نتایج بلندمدتی هستند که احتمالا به چیزی بیش از تغییر محتوای صفحه اصلی سایت یا فروش تعداد مشخصی محصول از طریق یک فروشگاه خاص نیاز دارند. آن‌ها هدف‌های خیلی بزرگ و غیرقابل‌دسترسی نیستند و می‌توانند اندازه‌گیری شوند. انتخاب هدفی مانند پیشرو شدن در تولید محصولات وزنه‌برداری، قطعا هدف مناسبی نیست؛ چون نه خاص و مبتنی بر نتایج است و نه محدود به زمان!

تاثیر فرهنگ سازمانی بر استراتژی

تاثیر فرهنگ سازمانی بر استراتژی

فرهنگ سازمانی یکی از مهم‌ترین بخش‌های سازمانی است که می‌تواند بر استراتژی آن تاثیر بگذارد. یک سازمان در طول فعالیت روزانه خود، سنت‌ها، ارزش‌ها، سیاست‌ها و نگرش‌های خود را به اشتراک می‌گذارد که این همان تعریف فرهنگ سازمانی است. بنابراین می‌توان گفت که فرهنگ سازمانی، زیربنای استراتژی یک سازمان است.

یک سازمان اگر فرهنگ سازمانی را در چشم‌انداز و ماموریت خود قرار دهد، به راحتی به اهداف خود دست خواهد یافت. البته برای رسیدن به این مقصود لازم است به تطابق فرهنگ با اصول استراتژیک سازمان توجه شود. هر سازمان، فرهنگ منحصربه‌فردی دارد که می‌تواند بر کارمندان و حتی مشتریانش تاثیر بگذارد.

تا زمانی که کارکنان از فرهنگ سازمان مطلع باشند، کسب‌و‌کار را می‌شناسند و بنابراین، استراتژی‌هایی را می‌سازند که فرهنگ سازمانی را احاطه کند و از هدف سازمانی منحرف نشود. از سوی دیگر، یک فرهنگ سازمانی روشن و قوی می‌تواند توجه مشتریان را جلب کند و به آن‌ها این امکان را بدهد تا با هدف‌های شرکت به‌خوبی آشنا شوند.

بیشتر شرکت‌های موفق، فرهنگ سازمانی خود را با چشم‌انداز مطابقت می‌دهند. آن‌ها سعی می‌کنند بین فرهنگ سازمانی و عملکرد سازمانی رابطه مثبتی ایجاد کنند و این اطمینان را به‌وجود آورند که کارکنان به‌طور موثر کار می‌کنند و  مشتریان به خوبی می‌دانند که هدف سازمان چیست. چشم‌انداز و ماموریت سازمان در پایداری آن نقش دارند. سازمان باید ارتباط چشم‌انداز و ماموریت خود را با فرهنگ سازمانی به خوبی روشن کند و آن را برای ایجاد انگیزه در کارکنان، شرکای تجاری و مشتریان خود به‌کار بگیرد.

نتیجه‌گیری

استراتژی وابسته به یک دیدگاه گسترده است و به جای کار بر یک محصول واحد، بر داشتن یک نقشه راه کلی متمرکز است. این مفهوم نشان می‌دهد که به عنوان یک کسب‌و‌کار در طول زمان به کجا می‌رویم. فکر‌کردن به این که کارها به چه ترتیبی انجام شوند هم به آن مرتبط است. استراتژی به ما می‌گوید از نقطه‌نظر تجاری یا بازاریابی، بر چه چیزی و چه زمانی تمرکز کنیم. برای مطالعه بیشتر در مورد مفهوم استراتژی و عناوین مشابه می‌توانید به وب‌سایت کیو سی بی مراجعه کنید.

تحلیل SWOT چیست؟ ( جدول SWOT + بررسی مثال کاربردی )

تحلیل SWOT چیست

به عنوان یک کسب‌وکار موفق و در حال رشد، مهم است که هر تصمیمی در مورد آینده از طریق داده‌ها و عوامل مختلف بررسی شود و تا حد امکان فرصت‌ها و تهدیدهایی که ممکن است آن را به خطر بیندازد شناسایی شود. یکی از اولین کارهایی که بسیاری از کسب‌وکارها در طول فرآیند برنامه‌ریزی خود انجام می‌دهند، انجام تحلیل SWOT است. تجزیه و تحلیل سوات یکی از ابزارهای مطالعه است که نقاط قوت، ضعف؛ فرصت‌ها و تهدیدها را ارزیابی می‌کند تا در مواجه با چالش‌ها و کشف بازارهای سودآور به کسب‌وکارها کمک کند. با کمک این تحلیل می‌توان برای یک کسب‌وکار یا حتی زندگی شخصی، اهدافی واقع‌بینانه و دست‌یافتنی در نظر گرفت و در عین حال ریسک را به حداقل و کارایی را به حداکثر رساند. در این مطلب از QCB، با ماتریس SWOT، تحلیل SWOT به صورت مرحله‌به‌مرحله و هر آنچه نیاز است درباره این ابزار مدیریتی بدانید آشنا خواهید شد.

عبارت SWOT به چه معنی است؟

ماتریس SWOT از چهار کلمه تشکیل شده است که عبارت SWOT به‌کاررفته در آن، برگرفته از حروف اول انگلیسی این چهار کلمه است:

  • فرصت (Opportunity)
  • تهدید (Threat)
  • قوت (Strength)
  • ضعف (Weakness)

این چهار کلمه در تحلیل SWOT، به‌تنهایی بخش مهمی از ابزارهای استراتژی را شکل می‌دهند. فرصت، تهدید، نقاط ضعف و نقاط قوت چهار کلیدواژه مدیریت استراتژیک است که سازمان‌ها را در مدیریت موثر همراهی می‌کند. آنالیز سوات یا ماتریس SWOT، به عنوان یکی از اصول پایه‌ای استاندارد در مدیریت استراتژیک به کار می‌رود و در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی تدریس می‌شود.

معرفی جدول SWOT

هیچ کسب‌وکاری در شرایط ایزوله قرار ندارد و همواره عوامل داخلی و خارجی مختلفی روی موفقیت و کارآمدی آن اثرگذار هستند. هر کسب‌وکاری دارای نقاط ضعف و قوت مختلفی است و در عین حال در ارتباط با محیط خارجی نیز، با فرصت‌ها و تهدیدهایی مواجه است که باید مورد تجزیه‌وتحلیل قرار بگیرند. تحلیل SWOT که به آن ماتریس SWOT یا آنالیز سوات نیز گفته می‌شود، در واقع ابزاری برای تجزیه‌وتحلیل است که روی عوامل داخلی و خارجی موثر روی موفقیت شرکت تمرکز دارد. این ابزار یک جدول ساده چهار بخشی کارآمد دارد که به‌راحتی قابل ترسیم است و یافته‌های کلیدی درباره نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها را در اختیار مدیران کسب‌وکار قرار می‌دهد.

تحلیل SWOT، یک راه حل ساده برای کشف عوامل مثبت و منفی در هر زمینه است که با شناسایی نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها، صاحبین کسب‌وکار را وادار می‌کند شرایط خود را به‌صورت انتقادی بررسی کنند. نتایج تحلیل SWOT مشخص می‌کنند که کدام موانع در سازمان باید برطرف شوند و یا به حداقل برسند. آنالیز سوات می‌تواند مانند یک راهنما برای کسب‌وکار، به تعیین گام‌هایی که برای موفقیت کوتاه‌مدت و بلند‌مدت برداشته می‌شوند کمک کند.

تاریخچه تحلیل SWOT

تاریخ ابداع آنالیز سوات به دهه 1960 و 1970 میلادی برمی‌گردد که شخصی به نام آلبرت هامفری(Albert Humphrey)، این رویکرد را در موسسه تحقیقاتی استنفورد (Stanford Research Institute)معرفی کرد. این تحلیل، نقش فرد را در برنامه‌ریزی یک شرکت نشان می‌داد که با جمع‌آوری اطلاعات از مدیران و ارزیابی مسائل عملیاتی به تصمیم‌گیری درباره شرکت می‌پرداخت. تحلیل هامفری روی ارزیابی عملیات داخلی تمرکز داشت و عملیات را در دو بخش زمانی حال و آینده مورد بررسی قرار می‌داد. این تحلیل با عنوان تحلیل SOFT معرفی شده بود که مخفف واژه‌های زیر بود:

  • Satisfactory: رضایت‌بخشی در عملیات‌هایی که در زمان حال انجام می‌شد.
  • Opportunities: فرصت‌های که در آینده برای پیشرفت قابل استفاده بودند.
  • Faults: شناسایی خطا و ایرادها در عملیات سازمان در زمان حال.
  • Threats: تهدیدهای عملیات‌های آتی که مانعی برای پیشرفت و موفقیت در آینده بودند.

پس از گذشت چند سال، در سال 1964 میلادی طی یک سمینار، ارزیابی عملیات در تحلیل فوق از حالت بررسی داخلی به تحلیل و بررسی عوامل داخلی و خارجی تغییر کرد و تحلیل SWOT برای این کار و برای اولین بار ارائه شد. آنالیز سوات برگرفته از تحلیل SOFT بود که توسعه یافته بود و جنبه‌های گسترده‌تری از مدیریت استراتژیک را مورد بررسی قرار می‌داد تا سازمان به نتایج مطلوب‌تری برسد.

معرفی جدول SWOT و اجزای آن

اولین کاری که در تحلیل SWOT در نظر گرفته می‌شود، رجوع به چهار کلیدواژه ماتریس سوات است؛ برای تحلیل صحیح ابتدا باید نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها را مورد بررسی قرار داد. جدول SWOT طبق تصویر زیر، یک جدول ساده است که در آن دو مورد بالا، یعنی نقاط قوت و ضعف در درون سازمان مورد بررسی قرار می‌گیرند و دو مورد پایین جدول، یعنی فرصت‌ها و تهدیدها به عوامل بیرون از سازمان اختصاص دارند. به‌طورکلی، طبق تحلیل SWOT، تمام مسائل داخل و خارج از سازمان روی استراتژی کسب‌وکار اثرگذار است و باید در نظر گرفته شوند.

جدول SWOT و اجزای آن

نقاط ضعف و نقاط قوت

نقاط ضعف (Weakness) در تحلیل SWOT، در واقع ویژگی‌ها و عوامل داخلی هستند که سازمان یا کسب‌وکار را پشت سر رقبای خود قرار می‌دهند. سازمان برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کند تاثیر این نقاط ضعف را به حداقل برساند.

نقاط قوت (Strength)، نقطه مقابل ضعف هستند. این بخش از ماتریس SWOT شامل عوامل و ویژگی‌های داخلی هستند که نسبت به سایر رقبا به یک کسب‌وکار مزیت رقابتی می‌دهند و منجر به عملکرد بهتر آن می‌شوند. از نقاط قوت سازمان می‌توان برای متمایز کردن خدمت یا محصول در بازار استفاده کرد.

مثال نقاط قوت و ضعف (SW)

از جمله نقاط قوت و ضعفی که کسب‌وکار ممکن است با آن مواجه شود، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • منابع انسانی و دسترسی به دانش فنی یا تخصص
  • منابع مالی (فرصت‌های سرمایه‌گذاری، منابع درآمد سازمان)
  • دسترسی یا عدم دسترسی به منابع طبیعی، امکانات، تجهیزات و…
  • کیفیت محصولات یا خدمات سازمان
  • فرآیندهای جاری در سازمان (برنامه کارکنان، سلسله مراتب، سیستم نرم‌افزاری مثل CRM و نرم‌افزار حسابداری)
  • دسترسی یا عدم دسترسی به شبکه توزیع

فرصت و تهدید

فرصت‌ها (Opportunity)، شامل شرایط بیرونی در محیط کسب‌وکار هستند که سازمان می‌تواند از آن‌ها به نفع خود و برای افزایش درآمد و سود بیشتر استفاده کند. استفاده از فرصت‌ها، مزیت رقابتی کسب‌وکار را تقویت کرده و منجر به موفقیت‌های بزرگ‌تر می‌شوند.

تهدیدها (Threat)، شرایط و عناصر خارجی هستند که برای سازمان ایجاد مشکل می‌کنند. این بخش از تحلیل SWOT روی مزیت رقابتی و سودآوری سازمان تاثیر منفی دارد. پیش‌بینی تهدیدها به کسب‌وکار اجازه می‌دهد تا برای شرایط غیرمنتظره آماده باشد و آسیب وارده به درآمد سازمان را به حداقل می‌رساند.

مثال فرصت‌ها و تهدیدها (OT)

از جمله فرصت‌ها و تهدیدهایی که کسب‌وکار ممکن است با آن مواجه شود، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • روند بازار (محصولات جدید، پیشرفت فناوری، تغییر در نیاز مخاطب)
  • روندهای اقتصادی (روند مالی و بین‌المللی)
  • کمک‌های مالی
  • روابط با تامین‌کنندگان و شرکا
  • مقررات سیاسی، زیست‌محیطی و اقتصادی
  • زیرساخت‌های تکنولوژیک کشور
  • نوسانات نرخ ارز

تحلیل SWOT

دو عبارت ماتریس سوات و تحلیل SWOT معنای متفاوتی دارند، ماتریس SWOT در واقع نمایش وضعیت موجود در کسب‌وکار است اما تحلیل یا آنالیز سوات به بررسی رابطه مولفه‌های نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها و تاثیر آن‌ها روی پیشرفت یا بهبود وضعیت کسب‌وکار می‌پردازد. جهت تحلیل بهتر و دقیق‌تر سوالات مختلفی در رابطه نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها وجود دارد که تیم تحلیل را در رسیدن به نتایج مطلوب کمک می‌کند:

بررسی نقاط قوت

سوالاتی که نقاط قوت کسب‌وکار را بررسی می‌کنند، شامل ویژگی‌های مثبت، ملموس و ناملموس درون‌سازمانی هستند که تحت کنترل مدیران کسب‌کارند. این نکات با سوالاتی شبیه به مثال‌های زیر قابل بررسی هستند:

  • سازمان در انجام چه کاری خوب است؟
  • منابع داخلی سازمان و ویژگی مثبت افراد چه مواردی هستند؟ (دانش، پیشینه، تحصیلات، اعتبار، شهرت، مهارت و یا شبکه توزیع)
  • دارایی‌های مشهود در سازمان چه موارد هستند؟ ( سرمایه، اعتبار، مشتریان، فناوری‌ها و…)
  • سازمان چه مزیتی نسبت به رقبا دارد؟
  • امکانات تولید و توانایی‌های تحقیق‌وتوسعه سازمان چگونه است؟
  • چه امکانات یا جنبه مثبتی در کسب‌وکار وجود دارد که برای سازمان ارزش افزوده یا مزیت قابتی ایجاد می‌کند؟

بررسی نقاط ضعف

نقاط ضعف در تحلیل SWOT، عوامل داخلی و منفی کسب‌وکار هستند که ارزش سازمان را کاهش می‌دهند. جهت رقابت با رقبا، باید این موارد ارتقا داده شوند. سنجش نقاط ضعف سازمان از طریق طرح سوالاتی شبیه به سوالات زیر امکان‌پذیر است:

  • چه عواملی تحت کنترل سازمان هستند که توانایی آن را در به‌دست آوردن یا حفظ مزیت رقابتی کاهش می‌دهند؟
  • چه زمینه‌هایی برای دستیابی به اهداف سازمان یا رقابت با رقیب نیاز به بهبود دارد؟
  • کسب‌وکار از لحاظ تخصص، مهارت، دسترسی و فناوری چه کمبودهایی دارد؟
  • آیا کسب‌وکار منابع محدود یا موقعیت مکانی مناسبی دارد؟

بررسی فرصت‌ها

فرصت‌ها در واقع عوامل خارجی مثبتی هستند که به رونق کسب‌وکار کمک می‌کنند، این عوامل را می‌توان با طرح پرسش‌هایی شبیه به پرسش‌های زیر مورد بررسی قرار داد:

  • چه فرصت‌هایی در بازار یا محیط وجود دارد که می‌توان از آن‌ها بهره‌مند شد؟
  • آیا اخیرا رشد بازار وجود داشته یا تغییراتی در بازار ایجاد شده که فرصتی برای کسب‌وکار ایجاد کند؟
  • آیا فرصت‌ها ادامه‌دار هستند یا زمان‌بندی برای بهره‌مندی از فرصت حیاتی است؟

بررسی تهدیدها

تهدیدها عوامل خارجی منفی و خارج از کنترل هستند که به استراتژی کسب‌وکار لطمه وارد می‌کنند اما داشتن یک برنامه اضطراری برای رسیدگی به این موارد می‌تواند یک موقعیت خطرناک را به یک موقعیت سودآور تبدیل کند. سوالاتی مشابه پرسش‌های زیر می‌تواند پیش‌بینی نسبتا درستی از تهدیدهای خارج از سازمان داشته باشد:

  • رقبای فعلی یا رقبای بالقوه سازمان چه کسانی هستند؟
  • چه موقعیت‌هایی ممکن است تلاش‌های بازاریابی سازمان را تهدید کند؟
  • آیا محصول یا فناوری جدیدی معرفی شده که محصولات، تجهیزات یا خدمات سازمان را منسوخ کند؟
  • کدام تغییر رفتار مصرف‌کننده و اقتصاد یا مقررات دولتی روی فروش سازمان اثرگذار است؟
  • چه عواملی خارج از کنترل سازمان است و کسب‌وکار را در معرض خطر قرار می‌دهد؟

روش صحیح تحلیل SWOT با مثال

مهم‌ترین اصل در تعیین استراتژی‌های مدیریتی، یک تحلیل درست است. در این بخش مراحل آنالیز سوات را به همراه مثال شرح داده می‌شود:

  1. تشکیل تیم مناسب برای تحلیل: برای به‌دست‌آوردن کامل‌ترین و عینی‌ترین تحلیل SWOT، باید بررسی توسط گروهی از افراد با دیدگاه‌های مختلف انجام شود. به همین دلیل، ابتدا باید افراد مختلف از بخش‌های متفاوت سازمان در قالب یک تیم تحلیل انتخاب شوند.
  2. طرح ایده: برای رسیدن به ایده‌های مختلف، جلسات طوفان فکری برگزار می‌شود. برای انجام این کار، کافی است به هر شخص یک کاغذ داده شود تا ایده‌های خود را در چهار دسته نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها یادداشت کند. پس از جمع‌آوری ایده‌ها، باید ایده‌های مشترک را گروه‌بندی کرد.
  3. رتبه‌بندی ایده‌ها: پس از سازمان‌دهی ایده‌ها، زمان رتبه‌بندی فرا می‌رسد. این کار را می‌توان براساس رای‌گیری انجام داد و در پایان با استفاده از موارد نهایی، جدول SWOT را ترسیم کرد. در جدول فاکتورهای مربوط به هرکدام از موارد باید به‌ترتیب از بالاترین اولویت یادداشت شوند.
  4. تحلیل و طرح استراتژی: در سازمان باید پس از ترسیم چهارچوب SWOT متناسب با ویژگی‌های کسب‌وکار، تجزیه‌وتحلیل را تکمیل کرده و براساس آن، توصیه‌ها و استراتژی‌های موثر ارائه شود. لیندا پوپال(Linda Pophal)، مالک و مدیرعامل شرکت مشاوره Strategic Communications معتقد است که این استراتژی‌ها باید با استفاده از نقاط قوت و فرصت‌ها برای غلبه به ضعف‌ها و تهدیدها تمرکز کنند. پوپال توسعه استراتژی و ظهور ایده‌های نوآورانه را در گرو درستی تحلیل SWOT می‌داند.

مثالی برای تحلیل SWOT: توزیع مجدد قوطی‌های پلاستیکی در شرکت Replay Plastics

درباره شرکت: شرکت Replay Plastics با استفاده از روش‌های سازگار با محیط‌زیست، زباله‌های پلاستیکی را به محصولات تجاری بادوام تبدیل خواهد کرد. این شرکت قصد دارد با تاسیس اولین کارخانه بازیافت در غرب ایالت متحده، روی یکی از محصولات در صنعت بازیافت یعنی پلی اتیلن ترفتالات (PET) سرمایه‌گذاری کند. مواد بازیافتی کارخانه PET برای تولید ورق پلاستیک اکسترود‌شده به بخش جدید بسته‌بندی هدایت می‌شوند.

مثالی برای تحلیل SWOT: توزیع مجدد قوطی‌های پلاستیکی در شرکت Replay Plastics

استانداردهای بالقوه رشد شرکت Replay Plastics مطابق تحلیل SWOT

با توجه به ماتریس SWOT این شرکت، می‌توان استانداردهای بالقوه رشد شرکت را به شرح زیر مشخص کرد و براساس آن استراتژی سازمان را توسعه بخشید:

  1. بودجه راه‌اندازی استارتاپ: برای راه‌اندازی این شرکت باید گزینه‌های مناسب برای به‌دست آوردن سرمایه را بررسی کنید. تامین مالی یک سرمایه‌گذاری جدید می‌تواند کاری بسیار زمان‌بر باشد، به همین خاطر باید قبل از شروع ساخت‌وساز، بودجه مالی تامین شود و بعد ساخت‌وساز عملیات تولید و بسته‌بندی کامل شود.  جهت جذب سرمایه‌گذار، برنامه تجاری باید از قبل تهیه شده باشد تا در اختیار وام‌دهندگان و سرمایه‌گذاران قرار بگیرد. در این مرحله زمان حائز اهمیت است.
  2. استخدام نیروی انسانی برای رشد بیشتر: بازیافت پلاستیک و تولید محصولی با استفاده از آن، به یک تیم تحقیق و توسعه حرفه‌ای نیاز دارد تا احتمالات و شرایط را برای محصول جدید بررسی کنند و همواره برای هرگونه تغییر در مقررات زیست‌محیطی ایالات متحده آماده باشند.

چه زمانی باید از تحلیل SWOT استفاده کرد؟

مدیران سازمان باید پیش از تعهد نسبت به هر اقدامی در کسب‌وکار خود، از آنالیز سوات استفاده کنند، برای مثال بررسی ابتکارات و ایده‌های جدید، اصلاح سیاست‌های داخلی و یا تغییر مسیر در برنامه سازمان و… به تحلیل SWOT نیاز دارند. علاوه‌براین گاهی باید برای بررسی وضعیت فعلی کسب‌وکار و چشم‌انداز آن از این ماتریس استفاده شود تا در صورت نیاز عملیات‌های سازمان بهبود یابد. این تحلیل، نقاط کلیدی کسب‌وکار که نیاز به بهبود دارند نشان می‌دهد و عملیات‌هایی که نیاز به تعدیل دارند مشخص می‌کند.

فعالیت‌های تجاری کسب‌وکار باید به صورت رسمی و در همه حال مورد بررسی قرار بگیرد، در غیر این ‌صورت تمام مشکلات منسجم شده و به کسب‌وکار لطمه وارد می‌کنند. با صرف زمان برای جمع‌آوری اطلاعات تحلیل SWOT، می‌توان تصویر کاملی از کسب‌وکار فراهم کرد و از روی این تصویر، راه‌های بهبود یا حذف نقاط ضعف را کشف کرد. علاوه‌براین با استفاده از آنالیز سوات، به‌راحتی امکان سرمایه‌گذاری روی نقاط قوت نیز وجود دارد.

کسب‌وکارهای دنیای امروز که از تحلیل SWOT برای بررسی وضعیت فعلی خود و تغییر استراتژی استفاده می‌کنند، باید در نظر داشته باشند که همه‌چیز همواره در حال تغییر است و آنالیز سوات باید هر 6 تا 12 ماه انجام شود تا وضعیت سازمان مجددا ارزیابی شود.

تحلیل SWOT توسط چه کسانی انجام می‌شود؟

انجام فرآیند تحلیل SWOT بهتر است با مشارکت اعضای تیم و صاحب کسب‌وکار صورت بگیرد. دانش جمعی تیم به سازمان این امکان را می‌دهد که کسب‌وکار از همه طرف و به اندازه کافی تجزیه و تحلیل شود. برای اینکه آنالیز سوات موثر باشد، بنیانگذاران و رهبران شرکت باید عمیقا درگیر موضوع شوند و بدون آن‌ها چنین تحلیلی ممکن نیست، در واقع تحلیل SWOT وظیفه‌ای نیست که بتوان آن را به دیگران محول کرد. اما رهبران سازمان نیز نباید این کار را به تنهایی انجام دهند زیرا دستیابی به بهترین نتیجه، با دیدگاه‌های متفاوت توسط گروهی از افراد امکان‌پذیر است.

بهتر است افرادی در گروه تحلیل انتخاب شوند که جنبه‌های مختلف شرکت (فروش، خدمات مشتری، بازاریابی، توسعه محصول و…) را پوشش دهند. با جمع‌آوری این افراد دور یک میز، می‌توان در تحلیل SWOT به بهترین نتایج دست پیدا کرد. بسیاری از شرکت‌ها در زمان تجزیه‌وتحلیل، نظرات مشتریان را هم جمع‌آوری می‌کنند تا تحلیل کامل‌تری با ترکیب نظر کارشناسان کسب‌وکار و مشتریان فراهم کنند. نکته کلیدی در آنالیز سوات، داشتن دیدگاه‌ها و نقطه نظرات مختلف است که دید گسترده‌تری برای تصمیم‌گیری به مدیران سازمان می‌بخشد.

توسعه استراتژی‌ها با استفاده از ماتریس SWOT

هنگامی‌که نتایج تحلیل SWOT شناسایی و اولویت‌بندی شد، می‌توان از آن‌ها برای تغییر یا توسعه استراتژی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت کسب‌کار استفاده کرد. از این گذشته، ارزش واقعی این تحلیل به استفاده از نتایج در به حداکثر رساندن تاثیرات مثبت و به حداقل رساندن تاثیرات منفی در تجارت است.

یکی از راه‌های تبدیل نتایج تحلیل SWOT به استراتژی، در نظر گرفتن چگونگی هم‌پوشانی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای شرکت یا سازمان است. برای مثال کافی است نقاط قوت شناسایی‌شده را در نظر گرفت و راه‌های استفاده از آن نقاط قوت را برای به حداکثر رساندن فرصت‌ها کشف کرد که به این کار استراتژی فرصت‌های قدرت گفته می‌شود. در ادامه این روند، باید بتوان از فرصت‌های شناسایی‌شده برای توسعه استراتژی‌هایی استفاده کرد که نقاط ضعف را به حداقل می‌رسانند یا از تهدیدها اجتناب می‌کنند.

هنگامی‌که استراتژی‌های سازمان توسعه یافت و به‌خوبی در برنامه استراتژیک سازمان جای گرفت، حتما باید جلسات بررسی به‌صورت منظم برگزار شود تا نتایج استراتژی‌های تحلیل SWOT مورد بررسی قرار بگیرند.

گانت چارت (Gantt Chart) یا نمودار گانت چیست | نحوه رسم + توضیح کامل مفاهیم

گانت چارت چیست؟

کار تیمی همیشه یکی از نقاط قوت کمپانی‌های موفق بوده اما به نظر شما در دنیای امروزی، چه چیز یا چیزهایی کار تیمی را آسان‌تر کرده است؟ گانت چارت یکی از ابزارهای مهم در برنامه‌ریزی و کنترل پروژه است که توانایی‌های تیم را در جهت رسیدن به هدف و تکمیل پروژه، منسجم می‌کند.

اندرو کارنگی، یکی از بزرگ‌ترین صنعتگران آمریکایی درباره اهمیت کار گروهی چنین گفته: «کار تیمی توانایی با هم کار کردن عده‌ای با یک چشم‌انداز مشترک است. توانایی هدایت دستاوردهای فردی به سمت اهداف سازمانی، سوختی است که به مردم عادی اجازه می‌دهد به نتایج غیرمعمول دست پیدا کنند.» اگر در سازمانی هستید که اهداف و پروژه‌های بزرگ در سر می‌پرورانید، باید به دنبال راهی باشید که کار تیمی را به بهترین نحو انجام دهید. گانت چارت یکی از همین روش‌ها است که باید در فرآیند مدیریت پروژه با آن آشنا باشید. اگر نمی‌دانید گانت چارت چیست، در این مطلب از QCB با هرآنچه باید درباره گانت چارت بدانید؛ از تاریخچه ابداع نمودار گانت گرفته تا نحوه ترسیم گانت چارت در اکسل آشنا خواهید شد، بنابراین با ما همراه باشید.

نمودار گانت چیست؟

نمودار گانت چیست؟

نمودار گانت چارت یکی از ابزارهای  محبوب و مفید در بحث مدیریت پروژه است که از آن برای نمایش فعالیت‌ها (وظایف، عملیات و رویدادها) با در نظر گرفتن فاکتور زمان استفاده می‌شود. شکل نمودار گانت به‌گونه‌ای است که در یک سمت آن، لیستی از فعالیت‌ها و در امتداد آن مقیاس زمان گنجانده شده است. هر فعالیت در پروژه با یک نوار میله‌ای باریک رنگی روی نمودار نمایش داده می‌شود که موقعیت و طول نوار نشان‌دهنده تاریخ شروع، مدت زمان فعالیت، آخرین وضعیت و تاریخ پایان آن است. نمودار گانت در یک نگاه، اطلاعات مهمی در مورد موارد زیر به فرد نشان می‌دهد:

  • پروژه دارای چه بخش‌ها و فعالیت‌هایی است؟
  • زمان شروع و پایان هر فعالیت
  • مدت زمان انجام هر فعالیت طبق برنامه‌ریزی
  • زمان و میزان هم‌پوشانی فعالیت‌ها با یکدیگر
  • تاریخ شروع و پایان کل پروژه

به‌طور خلاصه، گانت چارت نشان می‌دهد که چه کاری، طبق چه زمان‌بندی‌ خاصی انجام شود.

تاریخچه نمودار گانت

تاریخچه نمودار گانت
تاریخچه نمودار گانت

اولین گانت چارت در اواسط دهه 1980 میلادی، توسط کارول آدامیسکی یک مهندس لهستانی که اداره یک کارخانه فولادسازی در جنوب لهستان را به عهده داشت ابداع شد. او به ایده‌‌ها و تکنیک‌های مدیریتی علاقه‌مند شده بود و این موضوع آغازی برای نمودار گانت محسوب می‌شد. آدامیسکی نمودار ابداعی خود را هارمونوگرام نامیده و تا سال 1931 به‌جز زبان لهستانی چیزی درباره آن به‌صورت عمومی منتشر  نکرده بود.

حدود 15 سال پس از آدامیسکی، فردی به نام هنری گانت، یک مهندس آمریکایی و مشاور مدیریت پروژه، نسخه اختصاصی خود از نمونه گانت چارت را ابداع و ارائه کرد. گانت این نمودار را به عنوان ابزاری برای عملیات منظم و روتین تهیه کرد تا با استفاده از آن بتوان سطح بهره‌وری کارکنان و مواردی از این دست را اندازه گرفت. گانت چارت از همان ابتدا به‌طور گسترده در کشورهای غربی شناخته شد. در نتیجه نام هنری گانت به عنوان مبدع، با اسم این نمودار گره خورد و در سراسر جهان با عنوان نمودار گانت معروف شد.

اگرچه امروزه گانت چارت به‌طور گسترده در برنامه‌ریزی پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد اما در آن زمان این نمودار نوعی انقلاب در مدیریت پروژه به‌شمار می‌رفت. گانت چارت‌های اولیه با دست و به زحمت زیاد تهیه می‌شدند، هر بار که پروژه‌ای تغییر می‌کرد، کل نمودار باید اصلاح یا مجدد ترسیم می‌شد. این موضوع، استفاده از نمودار را محدود می‌کرد زیرا تغییر مستمر، یکی از ویژگی‌های اصلی و اجتناب‌ناپذیر هر پروژه محسوب می‌شود. اما امروزه با ظهور رایانه‌ها و نرم‌افزارهای مدیریت پروژه، می‌توان خیلی سریع و راحت نمونه گانت چارت اختصاصی پروژه خود را ساخت و در صورت نیاز آن را به‌روزرسانی یا چاپ کرد. در سال 1999 میلادی، نمودار گانت به عنوان یکی از پرکاربردترین ابزارهای مدیریتی برای زمان‌بندی، برنامه‌ریزی و کنترل پروژه شناسایی شد.

مزایا و معایب گانت چارت

مزایا و معایب گانت چارت
مزایا و معایب گانت چارت

نمودار گانت نیز مانند بسیاری از ابزارهای کنترل پروژه دارای مزایا و معایب مختلفی است که در ادامه به این موارد اشاره خواهیم کرد:

مزایای نمودار گانت

  • نمودار بصری: یکی از مزایای اصلی گانت چارت، بصری بودن نمودار است. این تصویر به مدیر پروژه این فرصت را می‌دهد تا در یک نگاه تمام مراحل و عملیات پروژه را به همراه سطح پیشرفت هر کدام تجسم کنند. در نمودار گانت می‌توان با کمک سیگنال‌های رنگی، نقاط بحرانی که نیاز به اقدامات اصلاحی دارد مشخص کرد. داشتن یک تصویر کلی از پروژه، بسیار ساده‌تر از توضیحات طولانی است و علاوه‌بر تسریع درک از پروژه، به صرفه‌جویی در زمان و شناسایی اقدامات مناسب نیز کمک می‌کند.
  • ابزار ارتباطی خوب: بصری بودن گانت چارت آن را تبدیل به یک ابزار ارتباطی عالی برای اعضای تیم کرده است. این نمودار به اعضای تیم پروژه کمک می‌کند از پیشرفت وظایف محول‌شده به خود و فعالیت‌های دیگر اعضا مطلع باشند. با توجه به اینکه برخی از کارها در پروژه به یکدیگر وابسته هستند، گانت چارت این امکان را به افراد می‌دهد تا زمان مناسب شروع کار را پیش‌بینی کنند. با استفاده از نمودار گانت، هر کدام از اعضای تیم می‌دانند که پروژه در چه مرحله‌ای است و باید چه کار کنند؛ این آگاهی از هدر رفتن بودجه و زمان نیز جلوگیری می‌کند.
  • تعریف یک برنامه واقع‌بینانه: در مدیریت پروژه، برنامه‌ریزی رکن اصلی پروژه است. گانت چارت به‌طور کامل ساختار وظایف و زمان تحقق آن‌ها را مشخص می‌کند. برنامه‌ریزی واقع‌بینانه از تاخیر و ضرر مالی جلوگیری می‌کند، گانت چارت با ارائه اطلاعات کلیدی مثل تاریخ شروع و پایان کار، مدت زمان در نظر گرفته شده برای هر کار، مجموعه وظایفی که باید انجام شود و… این برنامه‌ریزی را ممکن می‌سازد.
  • سازمان‌دهی افکار و تصورات: یکی از چالش‌های اصلی هر پروژه این است که فعالیت‌ها از کجا شروع و با چه ترتیبی اجرا شوند. گانت چارت با شناسایی فعالیت‌ها، مشخص کردن ترتیب اجرا و مدت زمان مورد نیاز هرکدام، به سازمان‌دهی و افزایش کارایی پروژه کمک می‌کند.

معایب نمودار گانت

  • پیچیدگی و ناخوانایی: برای تکمیل یک پروژه معمولا وظایف و منابع زیادی وجود دارد که باید تکمیل شوند، گاهی قرارگیری غیراصولی همه وظایف روی نموداری مانند گانت چارت ممکن است برای اعضای تیم پیچیده یا نامفهوم شود. برای جلوگیری از این مشکل، معمولا توصیه می‌شود که برای مهم‌ترین کارها نمودارهای فرعی ایجاد شود تا نمودار اصلی سبک و قابل درک باقی بماند.
  • به‌روزرسانی مداوم: نمودار گانت به‌صورت روزانه باید به‌روزرسانی شود تا همچنان کارآمد و قابل استفاده باشد. البته برای حل این مسئله، پیشنهاد می‌شود که از نرم‌افزارهای مدیریت پروژه آنلاین استفاده کنید و آن را در دسترس همه اعضای تیم قرار دهید تا قابلیت به‌روزرسانی توسط اعضا وجود داشته باشد.

مراحل رسم گانت چارت

مراحل رسم گانت چارت

در این مطلب از QCB، نحوه ترسیم یک نمونه گانت چارت را به‌صورت مرحله به مرحله توضیح خواهیم داد. نمودار گانت عموما با استفاده از برنامه‌های سیستم اطلاعات مدیریت پروژه (PMIS)[1] مانند Microsoft Project، Primavera Project Planner و Mind view ایجاد می‌شوند.

مرحله 1: تهیه لیست فعالیت‌های پروژه

در اولین مرحله در ترسیم گانت چارت، ابتدا باید با کمک اعضای تیم، لیستی از تمام فعالیت‌های مربوط به پروژه تهیه کنید. یکی از رویکردهای معمول برای این مرحله، برگزاری جلسات با اعضای منتخب تیم پروژه و شناسایی فعالیت‌های مربوط به آن است.

مرحله 1: تهیه لیست فعالیت‌های پروژه

مرحله 2: ایجاد فعالیت‌های قابل کنترل

برای ترسیم گانت چارت باید تمام فعالیت‌های پروژه با استفاده از تکنیک تجزیه یا قانون شکست کار (WBS) به اجزای قابل کنترل تبدیل شود. شناخت دقیق مهلت انجام کار و نقاط عطف در حین تجزیه پروژه جزو مواردی است که حتما باید در نظر گرفته شود.

مرحله 3: فعالیت‌های متوالی

هر فعالیتی با یک یا چند فعالیت دیگر ارتباط دارد، علاوه‌براین به جز اولین و آخرین فعالیت ، بقیه عملیات‌ها با فعالیت قبلی و جانشین خود در ارتباط هستند. به همین خاطر توالی فعالیت‌ها به معنی قرارگیری فعالیت‌ها در ترتیب درست با استفاده از روابط صحیح است.

مرحله 4: برآورد منابع

قبل از تخمین مدت زمان پروژه، ابتدا باید منابع شناسایی و برآورد شوند. منابع پروژه شامل نیروی کار، مواد و تجهیزات هستند که از طریق روش‌های مختلف مورد بررسی و تخمین قرار می‌گیرند. مهارت‌ها، شایستگی‌ها و فناوری جزو عوامل کلیدی هستند که باید در هنگام برآورد به عنوان مبنا درنظر گرفته شوند. منابع در جدول زمانی نسبت به فعالیت‌ها بارگذاری می‌شوند و شما همزمان شاهد یک تقویم منابع نیز خواهید بود. این تقویم نشان‌دهنده این است که چه زمانی، چه منابعی مورد نیاز و در دسترس هستند.

مرحله 5: تخمین زمان

زمان در گانت چارت به معنی مدت زمان بین شروع و پایان یک فعالیت است. پس از بررسی منابع، توالی فعالیت‌ها و روابط، مدت زمان هر فعالیت قابل تخمین است. البته هنگام انجام این کار باید محدودیت‌های فعالیت را شناسایی کرده و در تخمین زمان در نظر بگیرید تا مشکلی ایجاد نشود.

مرحله 5: تخمین زمان

مرحله 6: برنامه‌ریزی و وارد کردن اطلاعات در برنامه

تمام اطلاعات جمع‌آوری شده را در نرم‌افزار مدیریت پروژه وارد کنید. برنامه‌ریزی و ترسیم گانت چارت در تمام ابزارهای مدیریت پروژه و یا حتی برنامه اکسل نیز قابل اجرا است. شما باید هر فعالیت را به عنوان یک ردیف جداگانه فهرست کنید و برنامه پروژه خود را با درج شرح وظایف، تاریخ شروع، تاریخ پایان و مدت زمان ساختاربندی کنید. در نهایت میزان پیشروی هر فعالیت و مدت زمان انجام آن با نمودار میله‌ای به نمایش گذاشته می‌شود. در نمودار گانت فعالیت‌های ضروری در سمت چپ نمودار و بازه زمان در قسمت بالایی قرار می‌گیرد که طول نمودار میله‌ای گانت چارن نشان‌دهنده مقیاس زمان است.

 در پایان برنامه خود را بررسی کنید تا از دقیق بودن آن اطمینان حاصل کنید. در این مرحله باید تمام خطرات احتمالی، برنامه‌های غیرمترقبه احتمالی به همراه یک راه حل برای رسیدگی به آن در نظر گرفته شود.

نحوه ترسیم گانت چارت در اکسل

نحوه ترسیم گانت چارت در اکسل

اکسل یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای رسم گانت چارت است. مایکروسافت اکسل آفیس قابلیت ترسیم نمودار میله‌ای دارد که برای ایجاد گانت چارت در اکسل کاربرد دارد. برای رسم این نمودار می‌توانید از روش مرحله‌به‌مرحله زیر استفاده کنید:

  1. در اکسل، فهرستی از جدول زمانی پروژه خود تهیه کنید. هرکار را به عنوان یک ردیف جداگانه فهرست کنید و برنامه پروژه خود را با درج تاریخ شروع، تاریخ پایان و مدت زمان ساختاربندی کنید.
  2. جدول خود را بر اساس یک نمودار میله‌ای استاندارد بر اساس تاریخ شروع، تنظیم کنید.
  3. مدت زمان هرکدام از وظایف را اضافه کنید.
  4. شرح وظایت را به نمودار گانت اضافه کنید.
  5. نمودار میله‌ای را از طریق Formatting به گانت چارت در اکسل تبدیل کنید.

نحوه استفاده از نمودار گانت

خط مبنای جدول گانت چارت، نوعی سند رسمی است که برای اجرا، نظارت و کنترل عملکرد برنامه و زمان‌بندی پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس از شکست کار، به هر کدام از اعضای تیم، فعالیت و وظایف مشخصی اختصاص داده می‌شود که اعضا باید به‌صورت منظم فعالیت‌های مربوط به خود را تکمیل و اعلام کنند. وضعیت فعالیت‌ها عموما به دو روش اعلام می‌شود:

  • درصد تکمیل‌شده
  • سیستم مدیریت ارزش کسب شده (EVMS)

روش درصدی ساده‌تر است اما یکی از مشکلات این روش، ذهنی بودن آن است درحالی‌که روش دوم عملکرد برنامه را بر اساس ارزش کار انجام‌شده اندازه‌گیری می‌کند.

در این مرحله، عملکرد برنامه واقعی با عملکرد برنامه‌ریزی شده مقایسه می‌شود تا واریانس‌ها شناسایی شوند. در بررسی نمونه گانت چارت باید توجه ویژه‌ای به مسیر بحرانی داشته باشید. مسیر بحرانی طولانی‌ترین مسیر در پروژه است که میزان شناوری آن صفر است، هرگونه تاخیر در فعالیت مسیر بحرانی منجر به تاخیر در تاریخ پایان پروژه خواهد شد، این مسیر بحرانی عموما با رنگ قرمز در گانت چارت نمایش داده می‌شود. اگر واریانس از آستانه تعیین‌شده فراتر رود، تیم پروژه باید اقدامات پیشگیرانه یا اصلاحی در نظر بگیرد. درصورتی‌که واریانس نتواند با این اقدامات برطرف شود، تیم پروژه باید درخواست تغییر رسمی خط مبنا را صادر کند. روش‌های مختلفی برای رسیدگی به واریانس‌ها وجود دارد، تیم باید سعی کند با استفاده از تکنیک‌های خاص میزان خطرات، خرابی منابع و افزایش هزینه را به حداقل برساند.

یکی دیگر از کاربردهای گانت چارت، پیش‌بینی عملکرد برنامه است. نمودارهای گانت ابزاری عالی برای پیش‌بینی زمان‌بندی پروژه‌ها هستند. معمولا تکنیک‌های ارزش کسب شده نیز در بسیاری از برنامه‌های زمان‎بندی گنجانده شده‌اند.

بهترین نرم‌افزار گانت چارت

بهترین نرم‌افزار گانت چارت

در این بخش سعی داریم به بررسی و معرفی محبوب‌ترین نرم‌افزار گانت چارت بپردازیم:

  • Microsoft Project Standard
  • Smartsheet Business
  • Mind View
  • MindManager

اینکه کدام نرم‌افزار بهتر است به نیاز و توقع کاربران بستگی دارد. برای راهنمایی شما ابتدا بهتر است به ویژگی‌های اصلی یک برنامه مدیریت پروژه خوب اشاره کنیم، البته لازم به ذکر است که همه نرم‌افزارهای فوق شامل تمام این ویژگی‌ها نمی‌شوند و هرکدام بسته به ساختاری که دارند افزونه‌هایی دارند، بنابراین هر تیم باید براساس نیازهای خود، نرم‌افزار مناسب خود را انتخاب کند:

برنامه‌ریزی نمودار گانت: قبل از زمان‌بندی در نمودار گانت، ایجاد یک ساختار تفکیکی از کار و پروژه اهمیت دارد. برخی از نرم‌افزارها امکان اجرای طرح طوفان‌فکری و شکست کار را هم فراهم کرده‌اند که برنامه‌ریزی را آسان می‌کند.


 

رضایت شغلی چیست ؟( اهمیت آن و چگونگی تست رضایت شغلی در یک سازمان )

رضایت شغلی چیست ؟

رضایت شغلی اصطلاح پرتکراری است که احتمالا زیاد شنیده‌اید؛ اما می‌دانید تعریف دقیق آن چیست و چگونه عدم وجود رضایت شغلی می‌تواند بهره‌وری سازمان را کاهش دهد!؟ به‌طور کلی، رضایت شغلی به عنوان میزان رضایت کارکنان از شغل‌شان تعریف می‌شود. شغل در این‌ تعریف، فراتر از وظایف روزانه کارکنان بوده و رضایت از اعضای تیم و مدیران، رضایت از سیاست‌های سازمان و تاثیر شغل بر زندگی شخصی کارکنان را هم شامل می‌شود.  می‌توان گفت رضایت شغلی، محرکی برای تغییر رفتار سازمانی و ایجاد انگیزه در کارکنان است تا وظایف خود را بهتر انجام دهند. اگر می‌خواهید بدانید رضایت شغلی چیست و چگونه بر بهبود کیفیت عملکرد یک سازمان اثر می‌گذارد، این مقاله را تا پایان بخوانید.

رضایت شغلی چیست

شغلی را که دوست دارید انتخاب کنید؛ پس از آن دیگر هرگز مجبور نخواهید شد حتی یک روز در زندگی خود کار کنید! این نقل‌قول از کنفسیوس اگرچه مربوط به قرن‌ها پیش است، اما می‌تواند به دنیای امروز ما هم مرتبط باشد. رضایت شغلی (Job Satisfaction) در قرن گذشته به عنوان ترکیبی از شرایط روانی، فیزیولوژیکی و محیطی تعریف می‌شد که در نهایت نشان می‌داد شخص از شغل خود راضی است یا خیر. اما در سال‌های اخیر، این موضوع کمی عمیق‌تر شده و رضایت شغلی را با مجموعه‌ای از احساسات و عواطف مطلوب یا نامطلوب که کارکنان در کار خود دارند، تعریف می‌کند.

به‌طور کلی می‌توان گفت رضایت شغلی یک معیار با قابلیت اندازه‌گیری دشوار است که آن را به عنوان پاسخ احساسی مثبتی، در حین انجام کار یا زمانی که در محل کار حضور دارید، تجربه می‌کنید. سازمان‌های پیشرو در حال حاضر می‌کوشند تا این احساس را به روش‌های گوناگون اندازه‌گیری کنند و تست رضایت شغلی را به عنوان یکی از راه‌های سنجش آن در نظر می‌گیرند.

فراموش نکنید رضایت شغلی از کارمندی به کارمند دیگر متفاوت است. در یک محل کار و تحت شرایط یکسان، عواملی که به یک کارمند کمک می‌کند تا احساس خوبی به شغل خود داشته باشد، ممکن است در مورد کارمند دیگر صدق نکند. به همین دلیل، داشتن یک رویکرد چند بُعدی برای رضایت کارکنان ضروری است که حوزه‌های زیر را پوشش دهد:

  • ماهیت کار (چالش‌برانگیز‌بودن، هدایت کارکنان به سطوح بالاتر و…)
  • سطح آسایش (ساعت کاری انعطاف‌پذیر، رفت‌و‌آمدهای کوتاه، دسترسی به ابزارهای دیجیتال مناسب و…)
  • قدردانی منظم توسط مدیران
  • پرداخت رقابتی که کیفیت زندگی کارکنان را تضمین کند
  • پیشرفت شغلی در راستای رشد شخصی کارکنان

چرا رضایت شغلی کارکنان بسیار مهم است؟

با بهبود رضایت کارکنان در محیط کار، در نهایت به کارمندانی می‌رسید که درگیرتر و مشتاق‌تر برای انجام وظایف خود هستند. این کار از چند جهت به نفع کارفرما است:

افزایش وفاداری کارکنان

افزایش وفاداری کارکنان

وقتی کارکنان حس کنند در مسیر رشد قرار دارند، احساس رضایت بیش‌تری از کار خود خواهند داشت. از سوی دیگر، تامین منافع کارکنان از سوی سازمان باعث می‌شود تا آن‌ها وظایف و ماموریت‌های خود را به بهترین شکل انجام دهند و این موضوع به حسن نیت سازمانی منجر خواهد شد.

افزایش رضایت مشتریان

اگر کارمندان در محیط کار ناراضی باشند، این احتمال وجود دارد که نارضایتی آن‌ها به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم در تعامل با مشتریان منعکس شود. مثلا مراکز تماس باید به‌طور ویژه به رضایت کارکنان خود اهمیت دهند؛ چون این نارضایتی ممکن است در هر کلمه‌ای که کارکنان در مقابل مشتری به زبان می‌آورند منعکس شود.

این موضوع حتی در مورد مشاغلی هم که به‌طور مستقیم با مشتری در تماس نیستند، صدق می‌کند. رضایت کم می‌تواند باعث ایجاد خطا و اختلال در جریان کار شود. به همین دلیل است که رضایت کارکنان برای شرکت‌های مشتری‌محور حیاتی است.

افزایش بهره‌وری

صرف‌نظر از عنوان شغلی یا حقوق، به نظر می‌رسد کارکنانی که از شغل خود رضایت کافی دارند، می‌توانند تولید بیش‌تری داشته و کارآمدتر باشند. این موضوع در کارکنانی که از فرهنگ سازمانی احساس رضایت کافی دارند یا پاداش‌های مناسب دریافت می‌کنند، بیش‌تر است.

کاهش استعفای کارکنان

کاهش استعفای کارکنان

یک نیروی کار راضی کم‌تر به ترک شغل خود فکر می‌کند. البته گاهی اوقات خروج کارکنان می‌تواند برای کسب‌و‌کار مفید باشد؛ چون استعدادهای تازه‌ای را به سازمان معرفی می‌کند. اما خروج داوطلبانه ممکن است شما را با خطر از دست دادن استعدادهای برتری مواجه کند که در طول سال‌ها، به دقت آموزش دیده‌اند.

از سوی دیگر، این استعدادها پس از خروج، بخشی از دانش بومی شرکت شما را با خود می‌برند که این می‌تواند در شرایط رقابتی، باعث بروز مشکلاتی شود.

کاهش هزینه‌های منابع انسانی در درازمدت

کارکنان ناراضی احتمالا به نظرسنجی‌های هدف‌مند، یادگیری و توسعه تخصصی بیش‌تری نیاز دارند که در نهایت منجر به هزینه‌های استخدام مجدد و بازآموزی در صورت جابه‌جایی خواهد شد. هر چه رضایت کارکنان در محل کار افزایش یابد، نیاز به صرف چنین هزینه‌هایی در بخش مدیریت منابع انسانی کم‌تر خواهد شد.

افزایش سود

این هدفی است که هر مدیر و کارمندی در نهایت به دنبال آن است. رضایت کارکنان می‌تواند منجر به فروش بالاتر، هزینه‌های کم‌تر و در نهایت نتیجه بهتر شود.

۱۰ عامل تعیین‌کننده سطح رضایت کارکنان

نمی‌توان هیچ تعریف واحدی برای رضایت شغلی بیان کرد؛ چون عوامل موثر در آن به ماهیت محل کار و سایر عوامل بستگی دارد. مثلا یک کارمند راضی در بخش تولید با یک توسعه‌دهنده نرم‌افزار راضی، متفاوت به نظر می‌رسد! با این حال، ده ویژگی وجود دارد که در محیط کاری که کارکنان را به سمت رفاه و رضایت سوق می‌دهد، مشترک است. به جز اصول اولیه مانند پاداش، مزایای کارکنان و امکانات محیط کار، این ده عامل کمک زیادی به بهبود رضایت کارکنان می‌کند:

احترام به کارکنان

محیط کاری که در آن کارکنان مرتبا حس می‌کنند مورد انتقاد قرار گرفته یا تحت نوعی نظارت نامطلوب هستند، با نارضایتی همراه خواهد بود. شما می‌توانید نارضایتی آن‌ها را از طریق گفت‌‌وگوهای رودررو یا به کمک داده‌های ناشناس جمع‌آوری‌شده از طریق نظرسنجی‌ها شناسایی کرده و سپس اقدامات مناسب برای رفع آن را انجام دهید.

احساس امنیت شغلی

امنیت شغلی در حال حاضر یک نگرانی اصلی کارکنان است. شما به عنوان یک کارفرمای آینده‌نگر، باید به وضوح توضیح دهید که چگونه موقعیت یک کارمند در طول سال‌ها تغییر خواهد کرد و او را برای این تغییر مجهز کنید. کارمندان نباید در مورد شغل خود احساس نگرانی و ناامنی کنند. شما می‌توانید با ایجاد یک خط ارتباطی مستقیم بین کارمندان و رهبران ارشد، از این موضوع اطمینان حاصل کنید.

ایجاد وقت و فضایی برای علاقه‌مندی‌های کارکنان

ایجاد وقت و فضایی برای علاقه‌مندی‌های کارکنان

اگرچه امروز بیش‌تر انسان‌ها، بخش قابل توجهی از روز خود را در محل کار می‌گذرانند، ما این به معنی نادیده‌گرفتن سرگرمی‌ها و علایق آن‌ها نیست. محیط کاری که در آن کارکنان از وقت آزاد کافی برای مطالعه کتاب، اطلاع از اخبار، صرف یک وعده غذایی دل‌پذیر و… برخوردار باشند، قطعا رضایت شغلی بیش‌تری ایجاد می‌کند.

اهمیت به کارکنان

باید توجه کنید که فقط مراقبت از کارکنان کافی نیست! شما باید این کار را به صورت منظم و از طریق خبرنامه، پاداش، شناسایی غیررسمی، مشوق‌های پرداختی و سایر شکل‌های ارتباطی با کارکنان خود در میان بگذارید. شرکت‌هایی مثل گوگل و استارباکس که سطح بالایی از رضایت شغلی را دارند، داستان‌های شادی و رضایت کارکنان‌شان را به عنوان بخشی از استراتژی ارتباطی خود نشان می‌دهند.

امکان ارتقا در سازمان

امکان ارتقا در سازمان

محیط کسب‌و‌کار فعلی بسیار سریع است و اگر پیشرفتی در کار نباشد، کارمندان به سازمان‌های دیگر روی می‌آورند! به نظر می‌رسد بهتر است فاصله بین ترفیع کارمندان کم‌تر از میانگین دوره تصدی آن‌ها باشد. مثلا اگر کارمندان به‌طور متوسط حدود پنج سال در یک شرکت باقی می‌مانند، ترفیع آن‌ها باید حداقل در فواصل دو ساله برنامه‌ریزی شود.

اگر چنین امکانی در شرکت شما وجود ندارد، بهتر است برنامه‌های آموزشی تعاملی ارائه کنید تا هر کارمند فرصتی برای کشف نقش‌های جدید در سازمان داشته باشد. علاوه بر این، خوب است که کارمندان خود را از سیاست‌های ارتقا در سازمان آگاه کنید تا بدانند چه چیزی و در چه زمانی در انتظار آن‌ها است.

وجود فرهنگ بازخورد دوطرفه

کارکنان به بازخورد منظم مثبت و سازنده نیاز دارند تا بدانند که در مسیر درستی قرار گرفته‌اند. آن‌ها می‌خواهند نظرات خود را با مدیران منابع انسانی، مدیریت ارشد و… مطرح کنند تا در هدایت آینده شرکت نقش داشته باشند. این فرهنگ بازخورد دو طرفه برای حفظ رضایت کارکنان ضروری است. البته این که شما به بازخوردهای دریافت‌شده عمل کنید هم در این زمینه بسیار مهم و موثر است!

کیفیت روابط کارمندان با مدیران

همه ما این اصل را شنیده‌ایم که کارمندان شغل خود را رها نمی‌کنند؛ بلکه رئیس خود را ترک می‌کنند! این موضوع توسط نظرسنجی موسسه گالوپ هم تایید شده است. نتیجه نظرسنجی این موسسه نشان داده است که حدود ۷۵ درصد از فرسایش شغلی کارکنان را می‌توان به سرپرستان مستقیم آن‌ها نسبت داد نه خود شغل.

برقراری تعادل بین کار و زندگی کارکنان

شرکت‌ها باید سعی کنند که دست‌یابی به عمل‌کرد بالا منجر به برتری بهره‌وری بر رفاه کارکنان نشود! برای دست‌یابی به این مهم، برقراری تعادل مثبت بین کار و زندگی افراد ضروری است. امکان کار از خانه، مرخصی باحقوق و مزایای کاری انعطاف‌پذیر، راه‌های خوبی برای کمک به کارکنان برای دست‌یابی به این هدف هستند.

پرورش خلاقیت کارکنان در شغل خود

پرورش خلاقیت کارکنان در شغل خود

این موضوع تا حدی به نوع کسب‌و‌کار شما بستگی دارد؛ اما در هر صورت نباید به گونه‌ای باشد که روحیه خلاقانه کارکنان در نطفه خفه شود! در واقع برنامه‌های یادگیری و توسعه را می‌توان برای تقویت مهارت‌های خلاقانه به کار گرفت و شرکت را نوآورانه‌تر کرد. در غیر این صورت، شما با نیروی کاری مواجه خواهید شد که احساس می‌کند صدایش شنیده نشده و قوانین شرکت به او تحمیل می‌شود.

ایجاد امکانات منصفانه و فراگیر در سازمان

امکانات محل کار تاثیر مثبتی بر نتیجه کسب‌و‌کارها دارد و در عین حال، فرهنگ و محیط کاری شرکت را هم بهبود می‌بخشد. با برقراری عدالت و انصاف نسبت به همه کارکنان، صرف نظر از سن، جنسیت یا توانایی، می‌توانید سطح رضایت شغلی کارکنان را به صورت عمومی افزایش دهید.

سنجش رضایت شغلی

سنجش رضایت شغلی

در طول زمان و با توجه به شرایط، احساسات افراد نسبت به شغل‌شان تغییر می‌کند. سنجش منظم رضایت شغلی توسط سازمان‌ها بسیار مهم است؛ چون رفتار آینده کارکنان را پیش‌بینی می‌کند. به‌طور کلی می‌توان گفت که بهترین روش‌ها برای سنجش رضایت شغلی به شرح زیر است:

  • اندازه‌گیری رضایت شغلی به صورت منظم
  • استفاده از انواع تست رضایت شغلی که به شکل‌های مختلف، آن را در افراد می‌سنجد. مثلا پرسش‌نامه رضایت شغلی از سوالاتی تشکیل شده که از طریق جمع‌بندی پاسخ‌های ارائه شده توسط کارکنان، می‌تواند میزان رضایت را بسنجد.
  • استفاده از پرسش‌نامه و نظرسنجی همراه با جلسات مصاحبه و بحث
  • صحبت با سرپرستان، رهبران تیم و مدیران در مورد مشارکت اعضای تیم‌ها
  • بررسی احساس رضایت کارکنان به شکل غیرمستقیم یا ایجاد روش‌هایی برای بیان شکایات به شکل ناشناس
  • اطمینان‌دادن به کارکنان در مورد محرمانه‌بودن پاسخ‌ها

تست رضایت شغلی از بهترین و استانداردترین روش‌ها برای شناخت میزان رضایت کارکنان در محیط کار است. سوالات این تست معمولا به بخش‌های مختلفی از جمله سوالات مرتبط با محیط کار، مدیریت، شغل اصلی و… تقسیم می‌شود. نمونه پرسش‌نامه رضایت شغلی از سوالات زیر تشکیل شده است:

  • آیا از فرهنگ سازمانی حاکم بر محل کار خود راضی هستید؟
  • آیا احساس می‌کنید به اندازه کافی با همکاران خود ارتباط دارید؟
  • سازمان را تا چه اندازه پذیرای تغییر می‌دانید؟
  • به نظر شما مدیریت چقدر شفاف است؟
  • آیا از فرصت کافی برای ارتقا و پیشرفت خود برخوردار هستید؟

و…

نتیجه‌گیری

رضایت شغلی یکی از مهم‌ترین و ضروری‌ترین مباحث مورد توجه در سازمان‌ها است. این نوع رضایت با رضایت از خود یا احساس شادمانی تفاوت داشته و به معنی احساس رضایت در محیط کار است که از دست‌یابی به اهداف سازمان و… به دست می‌آید. وجود نارضایتی شغلی در کارکنان از مهم‌ترین عوامل فقدان انگیزه و ناکارآمدی در آن‌ها تلقی می‌شود.

برای مطالعه مطالب بیش‌تر در این زمینه و موضوعات مشابه به وبلاگ کیو سی بی مراجعه کنید. ضمنا برای طرح سوالات خود درباره گواهینامه ایزو و مسائل مرتبط می‌توانید با کارشناسان ما تماس بگیرید.

منبع1 / منبع2

ایزو 9001 چیست؟ ( بررسی هفت اصل اساسی + الزامات ISO 9001 )

ایزو 9001 چیست

برای سازمان‌هایی که می‌پرسند چگونه کیفیت محصولات و خدمات خود را بهبود بخشند و انتظارات مشتریان را به صورت مداوم برآورده کنند، ایزو پاسخ مناسبی دارد. خانواده ایزو ۹۰۰۰ با توجه به جنبه‌های مختلف مدیریت کیفیت، حاوی برخی از شناخته‌شده‌ترین استانداردهای ایزو از جمله ایزو ۹۰۰۱ است. برای آگاهی از اینکه ایزو ۹۰۰۱ چیست باید بدانید که این استاندارد یک ابزار قدرتمند برای بهبود کسب‌و‌کار است که چارچوب‌ها و راهنمایی‌های لازم را برای کمک به سازمان جهت برآورده‌کردن انتظارات قانونی ارائه می‌دهد. در این مقاله با ایزو ۹۰۰۱، مزایا و اصول مدیریتی مرتبط با آن آشنا خواهید شد.

ایزو ۹۰۰۱ (ISO 9001) استاندارد بین‌المللی سیستم‌های مدیریت کیفیت است که اولین بار در سال ۱۹۸۷ توسط سازمان بین‌المللی استاندارد (ISO) منتشر شد و یکی از متداول‌ترین ابزارهای مدیریتی در جهان است. چنین استانداردی، الزامات QMS (استاندارد مدیریت کیفیت) را برای پیاده‌سازی در شرکت برای ارائه محصولات یا خدمات به مشتری برآورده می‌کند. همچنین رضایت مشتری را بهبود داده و در افزایش کیفیت و درآمد نقش دارد.

سیستم‌های مدیریت کیفیت، پایه و اساس فعالیت‌های تضمین کیفیت هستند. برای آگاهی از این که iso 9001 چیست باید بدانید که این استاندارد برای کمک به سازمان‌ها طراحی شده تا با ارائه چارچوبی به آن‌ها اطمینان دهد که نیازهای مشتریان و سایر ذینفعان را برآورده می‌کنند. برای دریافت ایزو ۹۰۰۱ یک شرکت باید الزامات مندرج در استاندارد این ایزو را رعایت کند.

استاندارد فعلی ایزو 9001

استاندارد فعلی ایزو ۹۰۰۱ چیست؟

جدیدترین ویرایش استاندارد مدیریت کیفیت ایزو ۹۰۰۱، ISO 9001:2015 است که در سال ۲۰۱۵ منتشر و از سپتامبر ۲۰۱۸ جایگزین ISO 9001:2008 شده است. این تجدید‌نظر به‌روز شامل بسیاری از فرآیندهای بازنگری قبلی استاندارد، با تمرکز بیشتر بر تفکر مبتنی بر ریسک و درک زمینه سازمان است. هدف نسخه ۲۰۱۵ این استاندارد ارائه مزایایی است که نسخه ۲۰۰۸ به طور خلاصه به آن اشاره کرده یا قبلا ارائه نکرده است. به طور کلی استاندارد ISO 9001:2015 :

  •  تمرکز بیشتری بر تفکر مبتنی بر ریسک دارد.
  • این استاندارد از ساختاری مشابه سایر استانداردهای سیستم مدیریت ایزو پیروی کرده و یکپارچه‌سازی سیستم را بسیار آسان‌تر می‌کند.
  •  مدیریت زنجیره تامین را به طور موثرتری مورد توجه قرار می‌دهد.
  •  تاکید بیشتری بر رهبری مشارکتی دارد.
  • کمک می‌کند تا به ریسک‌ها یا فرصت‌ها به شیوه‌ای ساختارمندتر در سازمان‌ها رسیدگی شود.
  • از زبان ساده‌تری با ساختار و اصطلاحات مشترک استفاده می‌کند.
  • برای سازمان‌های خدماتی و دانش‌محور کاربرپسندتر سازگار شده است.
راه های ارتباطی
ازما مشاوره رایگان دریافت کنید!
با ما در ارتباط باشید و سوالات خود را از طریق راه‌های ارتباطی با ما در میان بگذارید.
فرم دریافت مشاوره رایگان
با پر کردن فرم زیر کارشناسان ما در اسرع وقت با شما تماس خواهند گرفت.

مزایای ایزو ۹۰۰۱ چیست؟

ایزو 9001 یک استاندارد بین‌المللی شناخته‌شده برای ایجاد، پیاده‌سازی و حفظ یک سیستم مدیریت کیفیت برای یک شرکت است. این استاندارد برای همه شرکت‌ها با هر اندازه و ساختاری قابل استفاده است. در واقع ایزو ۹۰۰۱ به عنوان مبنایی برای هر شرکتی شناخته می‌شود که به سیستمی برای اطمینان از رضایت مشتری خود نیاز دارد. به همین دلیل بسیاری از شرکت‌ها این گواهی را از تامین‌کنندگان خود می‌خواهند. پس ایزو ۹۰۰۱ آن‌قدر استاندارد ضروری و تاثیرگذاری است که وقتی اغلب گروه‌های صنعتی می‌خواهند استانداردهای صنعتی خود را ایجاد کنند، از آن به عنوان یک مبنا استفاده می‌کنند. 

سیستم مدیریت کیفیت ایزو ۹۰۰۱ به سازمان کمک می‌کند تا فرآیندهای خود را ساده کند، خطاها را کاهش دهد و ارتباطات داخلی را بهبود بخشد. شرکت‌هایی که این رویکرد را اتخاذ می‌کنند، از افزایش روحیه کارکنان، بهبود رضایت مشتری و درآمد بالاتر بهره‌مند خواهند شد. به طور خلاصه می‌توان گفت از طریق صدور گواهینامه ایزو ۹۰۰۱ نشان می‌دهید که سازمان شما مشتری‌مدار و متعهد به ارائه خدمات با کیفیت بالا است. در ادامه مهم‌ترین مزایای استفاده از استاندارد ایزو ۹۰۰۱ آمده است:

افزایش بهره‌وری

با پیروی از بهترین روش کار و تمرکز بر کیفیت می‌توانید هزینه‌ها را کاهش دهید.

افزایش درآمد

از طریق شهرت ایزو ۹۰۰۱ می‌توانید مناقصه‌ها و قراردادهای بیشتری را برنده شوید و با کارآمدی بالاتر، مشتریان بیشتری را حفظ کنید. این کار به تکرار سفارش‌های بیشتر و افزایش درآمد هم کمک می‌کند.

ارتقای رضایت مشتری

با درک نیازهای مشتریان و کاهش خطاها، اعتماد آن‌ها را نسبت به توانایی خود در ارائه محصولات و خدمات افزایش خواهید داد.

بهبود روابط تامین‌کننده

گواهینامه ایزو ۹۰۰۱ تضمین می‌کند که فرآیندهایی با بهترین عملکرد وجود دارد تا به زنجیره تامین کارآمدتر کمک کند. صدور این گواهینامه اعتماد تامین‌کنندگان را به فرآیندهای سازمان افزایش خواهد داد.

مزایای ایزو 9001 -بهبود روحیه کارکنان

بهبود روحیه کارکنان

با بهبود ارتباطات داخلی، اطمینان حاصل می‌کنید که همه با یک دستور و چارچوب کلی کار می‌کنند.

هفت اصل مدیریت کیفیت پشت الزامات ایزو 9001

آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا استاندارد ایزو ۹۰۰۱ دارای برخی الزامات است؟ یا فکر کرده‌اید که چرا یک الزام به این شکل بیان می‌شود؟ با درک اصول اصلی استاندارد می‌توانید الزامات را بهتر درک کرده و روی اجرای موفق‌تر الزامات در سیستم مدیریت کیفیت خود کار کنید. هفت اصل مدیریت کیفیت (QMP) وجود دارد که الزامات ایزو ۹۰۰۱ برای سیستم‌های مدیریت کیفیت بر اساس آن‌ها است. این اصول به ترتیب خاصی ارائه نمی‌شوند؛ چون همه آن‌ها برای اجرای یک سیستم مدیریت کیفیت خوب به یک اندازه مهم هستند. این اصول عبارتند از:

هفت اصل مدیریت- اهمیت رهبری در سطوح بالای مدیریت

QMS1 – تمرکز بر مشتری

از آن‌جا که تمام هدف یک شرکت ارائه محصول یا خدمات به مشتریان است، تمرکز بر مشتری به عنوان عنصر اصلی شناخته می‌شود. این کار با شناخت مشتری و نیازهای آن‌ها شروع می‌شود. اطمینان از برقراری ارتباط با مشتریان در طول فرآیند و اندازه‌گیری رضایت مشتری به عنوان روشی برای اندازه‌گیری این که الزامات برآورده شده‌اند یا خیر، در نظر گرفته می‌شود.

QMS2 – اهمیت رهبری در سطوح بالای مدیریت

بارها گفته شده که اگر سطوح بالای مدیریتی پشت اجرای طرح‌های مبتنی بر مدیریت کیفیت نباشند، قطعا با شکست مواجه خواهند شد. به عبارت دیگر هر چه سطوح بالای مدیریتی در QMS مشارکت بیشتری داشته باشند، شانس موفقیت بیشتر و نتیجه نهایی بهتر خواهد بود. اگر مدیریت ارشد که مسئول کنترل جریان اصلی سازمان است، بتواند مزایای این سیستم را ببیند، احتمال استفاده از آن به بهترین نحو فراهم می‌شود.

QMS3 – تعامل افراد

این مهم است که افراد در سراسر سازمان، به ویژه در دنیای رقابتی در حال رشد ما ارزش ایجاد کنند. برای اطمینان از این امر، QMS باید بر شایستگی افراد تمرکز کرده و به آن‌ها کمک کند تا در فرآیندهای ایجاد ارزش مشارکت کنند. با داشتن افراد توانمند و درگیر در سازمان، این امر می‌تواند به نیروی محرکه‌ای برای تحقق اهداف سازمان تبدیل شود.

QMS4 – رویکرد فرآیند

تلاش برای درک، کنترل و بهبود یک سیستم کلی اغلب می‌تواند پیچیده باشد. با این حال، با نگاه کردن به سیستم کلی به عنوان فرآیندهای مرتبط کوچک‌تر می‌توانید تلاش خود را به سمت نتایج سازگارتر و قابل پیش‌بینی‌تر فردی متمرکز کنید. کنترل و بهبود فرآیندهای فردی می‌تواند راه بسیار آسان‌تر و موثرتری برای کنترل و بهبود کل سیستم باشد.

QMS5 – بهبود

شرکت‌هایی که در یک بازار رقابتی راکد باقی می‌مانند، به سرعت تحت کنترل رقبای خود قرار می‌گیرند. برای مقابله با این فشار، شرکت باید در زمینه کاهش هزینه و حفظ سهم بازار بهبود یابد. این به شرکت‌ها اجازه می‌دهد به تغییرات در شرایط داخلی یا خارجی واکنش نشان دهند تا اهداف و فرصت‌های جدیدی ایجاد کنند. چنین اهدافی باید برنامه‌ریزی‌شده و هوشمند (ویژه، قابل اندازه‌گیری، قابل دست‌یابی، واقع‌بینانه و مبتنی بر زمان) باشند.

QMS6 – تصمیم‌گیری مبتنی بر شواهد

به نظر می‌رسد که شرکت‌ها با تصمیم‌گیری بر اساس تجزیه و تحلیل و ارزیابی داده‌ها به جای تصمیم‌گیری‌های غریزی، احتمالا به نتایج مطلوب‌تری می‌رسند. به همین دلیل است که در الزامات ایزو 9001 بر نظارت و اندازه‌گیری تمرکز شده است. برای این که بدانیم یک فرآیند به درستی کار می‌کند به داده‌های کافی نیاز داریم. برای برنامه‌ریزی و ارزیابی بهبودها، این داده‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. به همین دلیل، حفظ سوابق خوب برای تسهیل سایر اصول مدیریت کیفیت بسیار مهم است.

QMS7 – مدیریت روابط

از آن‌جا که تعامل با اشخاص ذینفع مانند مشتریان، کارکنان و تامین‌کنندگان می‌تواند بر عملکرد یک سازمان تاثیر بگذارد، مدیریت این روابط بسیار مهم است. تمرکز اغلب بر مدیریت روابط با شبکه تامین‌کننده است؛ اما حفظ روابط همه طرف‌ها برای بهینه‌سازی تاثیر آن‌ها بر سازمان و ایجاد موفقیت پایدار مهم‌تر به نظر می‌رسد.

نتیجه‌گیری

ایزو ۹۰۰۱ یک استاندارد بین‌المللی سیستم مدیریت کیفیت است. این استاندارد توسط سازمان‌ها برای نشان‌دادن توانایی خود در ارائه مداوم محصولات و خدماتی که نیازهای مشتریان و مقررات را برآورده می‌کند، استفاده می‌شود. ایزو ۹۰۰۱ توسط بیش از یک میلیون سازمان در سراسر جهان پذیرفته است و برای نظارت مستمر بر مدیریت و بهبود کیفیت محصولات و خدمات استفاده می‌شود. اگر می‌خواهید بدانید ایزو ۹۰۰۱ چیست یا درمورد انواع ایزو و کابرد آن‌ها بیشتر بخوانید می‌توانید به وب‌سایت ما مراجعه کنید. ضمنا برای دریافت گواهی ایزو و سایر خدمات مرتبط می‌توانید با کارشناسان ما تماس بگیرید.

مدیریت ریسک مالی و آن‌چه باید درباره آن بدانید

مدیریت ریسک مالی

انجام هر فعالیت تجاری با خطراتی همراه است. این خطرات که ریسک نامیده می‌شوند، رویدادهایی هستند که در صورت وقوع می‌توانند پیامدها و اثرات نامطلوبی بر کسب‌و‌کار بگذارند. مدیریت ریسک در این مواقع به کمک ما می‌آید. ریسک در هر کسب‌و‌کار تجاری ذاتی است و مدیریت ریسک خوب از جنبه‌های ضروری اداره یک فعالیت تجاری موفق به حساب می‌آید. از آن‌جا که حفظ سرمایه و دارایی به عنوان یکی از پایه‌های بقای شرکت شناخته می‌شود، مدیریت ریسک مالی هم موضوع مهمی است که باید به آن پرداخت. بهترین کاری که یک شرکت می‌تواند انجام دهد این است که سعی کند خطرات احتمالی را پیش‌بینی و تاثیرات بالقوه آن بر تجارت را ارزیابی کند تا برای واکنش به رویدادهای نامطلوب آماده باشد.

مدیریت ریسک مالی چیست؟

ریسک مالی به معنای از دست دادن سرمایه در یک سرمایه‌گذاری تجاری است. در واقع این نوعی خطر است که می‌تواند منجر به از دست دادن دارایی برای اشخاص ذی‌نفع شود. به همین جهت، مدیریت آن برای هر فعالیت تجاری بسیار مهم خواهد بود. مدیریت ریسک مالی از جمله استراتژی‌های مدیریت ریسک است که راه‌های رفع ریسک‌های شناسایی شده را مدیریت می‌کند. اگر چه آگاهی از خطرات و نحوه محافظت از خود در برابر آن‌ها خطر را از بین نمی‌برد، اما می‌تواند به کاهش آسیب‌ها و پیامدهای منفی احتمالی کمک کند.

بازارهای مالی به دلیل نیروهای مختلف اقتصاد کلان، تغییرات نرخ بهره بازار و… با ریسک‌های مالی مواجه هستند. در حال حاضر نیز خطرات جدید سریع‌تر از همیشه در حال ظهورند و مدام پیچیده‌تر می‌شوند. بحران‌های مالی جهانی می‌توانند بر وضعیت پولی کل بازار اثر بگذارند و برخی از مشاغل را حذف کند. در این بین بسیاری از سرمایه‌گذاران سرمایه خود را از دست می‌دهند و اغلب دولت‌ها مجبور می‌شوند در سیاست‌های پولی خود تجدیدنظر کنند. مدیریت ریسک مالی به فرآیند شناسایی ریسک‌ها، تجزیه و تحلیل آن‌ها و اتخاذ تصمیمات لازم بر اساس پذیرش و کاهش آن‌ها گفته می‌شود. این موارد می‌توانند شامل ریسک‌های کمی یا کیفی باشند. یک مدیر مالی موظف است تا از ابزارهای مالی موجود برای محافظت از یک تجارت در برابر آسیب‌ها استفاده کند.

انواع ریسک مالی

انواع ریسک مالی

انواع مختلفی از ریسک‌ها وجود دارد که مدیران مالی باید آن‌ها را قبل از پیشنهاد دادن و انتخاب استراتژی‌های سرمایه‌گذاری در نظر بگیرند. در ادامه به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

ریسک عملیاتی

خطر زیان مستقیم یا غیرمستقیم ناشی از افراد داخلی، سیستم، فرآیندها یا ریسک عملیاتی رویدادهای خارجی ناموفق یا ناکافی است. این شامل انواع خطرات دیگر مانند خطرات امنیتی، قانونی، تقلب، خطرات زیست‌محیطی و خطرات فیزیکی و… هم می‌شود. برخلاف سایر ریسک‌ها، ریسک‌ عملیاتی ناشی از درآمد نیست. تا زمانی که افراد، فرآیندها و سیستم‌ها ناقص و ناکارآمد باقی بمانند، خطر هم باقی خواهند ماند. با این حال از نظر مدیریت ریسک مالی، ریسک‌های عملیاتی را می‌توان در سطوح قابل قبولی مدیریت کرد.

ریسک ارز

ریسک ارز با عنوان ریسک نرخ ارز هم شناخته می‌شود. این مشکل هنگامی رخ می‌دهد که تراکنش مالی با ارزی غیر از واحد پول عملیاتی که اغلب واحد پول داخلی است انجام می‌شود. چنین ریسکی در نتیجه تغییرات نامطلوب در نرخ مبادله بین ارز معاملاتی و واحد پول عملیاتی به وجود می‌آید. یکی از جنبه‌های آن ریسک ارز خارجی است که باعث می‌شود محصول یا ارزش یک سازمان تحت‌تاثیر نوسانات غیرمنتظره نرخ ارز قرار بگیرد. مشاغلی که تجارت آن‌ها به شدت به واردات و صادرات کالا متکی است یا در بازارهای متنوع خارجی فعال هستند، بیشتر در معرض ریسک ارز خارجی قرار دارند.

ریسک اعتباری

ریسک اعتباری خطری است که برای وام‌گیرنده یا مشتری در قبال ‌آید. بدهی‌ها یا پرداخت معوقات خود وجود دارد. علاوه بر از دست دادن اصل سرمایه، عوامل دیگری مانند از دست دادن بهره، افزایش هزینه‌های جمع‌آوری و… باید در تعیین میزان ریسک اعتباری در نظر گرفته شوند. یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای کاهش ریسک اعتباری، بررسی اعتبار مشتری یا وام‌گیرنده است. روش دیگر، خرید بیمه، نگهداری دارایی به عنوان وثیقه و تضمین بدهی توسط شخص ثالث است. برخی از روش‌هایی که شرکت‌ها برای کاهش ریسک اعتباری ناشی از عدم پرداخت بدهی مشتری استفاده می‌کنند شامل درخواست پیش‌پرداخت، پرداخت هزینه قبل از تحویل کالا و موارد مشابه است.

ریسک شهرت

ریسک شهرت به معنی از دست دادن سرمایه اجتماعی، سهم بازار یا سرمایه مالی ناشی از آسیب به شهرت در یک سازمان است. پیش‌بینی یا ارزیابی ریسک شهرت از نظر مالی بسیار دشوار است؛ چون شهرت یک دارایی را نمی‌توان به سادگی محاسبه کرد. با این حال آسیب به شهرت یک سازمان می‌تواند از نظر مالی به آن سازمان آسیب برساند. تحقیقات جنایی در مورد یک شرکت یا مدیران عالی‌رتبه آن، نقض اصول اخلاقی، فقدان خط مشی‌های پایدار یا مسائل مربوط به ایمنی و امنیت محصول، مشتری یا پرسنل، همگی نمونه‌هایی از مواردی هستند که می‌تواند به اعتبار یک واحد تجاری لطمه وارد کند.

رشد فناوری و نفوذ رسانه‌های اجتماعی اکنون می‌تواند مسائل جزئی یک شرکت را در سطح جهانی گسترش دهد. در موارد شدید، ریسک شهرت حتی می‌تواند منجر به ورشکستگی شرکت شود. به همین دلیل، سازمان‌های زیادی در حال اختصاص دارایی‌ها و منابع برای بهبود شهرت خود هستند. 

مراحل فرآیند مدیریت ریسک مالی

مراحل فرآیند مدیریت ریسک مالی

مدیریت ریسک مالی به اقدامات پیشگیرانه‌ای گفته می‌شود که در شرکت‌ها و سایر سازمان‌ها به منظور کاهش خطرات و زیان‌های مالی اعمال می‌شود. این حوزه مدیریت، با ارائه راه‌حل‌هایی برای اجتناب از خطر و مشکلات احتمالی که ممکن است شرکت را تحت تاثیر قرار دهد سر و کار دارد. عبارت “پیشگیری بهتر از درمان است” را در مورد این مدیریت می‌توان به کار برد؛ چون در آن اقدامات احتیاطی مالی برای جلوگیری از شکست (زیان، بدهی و ریسک) اعمال می‌شود.

کاهش ریسک، ارائه راه‌حل‌های پولی و کمک به سازمان‌ها برای حفظ رشد اقتصادی از جمله بهترین شیوه‌های مدیریت ریسک مالی هستند. البته استاندارد بین‌المللی در زمینه مدیریت ریسک هم وجود دارد که تحت عنوان ایزو ۳۱۰۰۰ نامیده می‌شود. این مدیریت یک چارچوب ساختاریافته برای کاهش ریسک است. مراحل گام به گام زیر به مدیریت ریسک‌های مالی برای شرکت‌ها کمک می‌کند:

مرحله یک: شناسایی ریسک‌های مالی

اولین گام شناخت ریسک‌های مالی است که با سیاست‌ها، استراتژی‌ها و برنامه‌های شرکت مرتبط است. ریسک‌ها می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند که لازم است پس از شناسایی، برای کارکنان و اعضای تیم قابل درک و مشاهده شوند.

مرحله دو: انجام تجزیه و تحلیل ریسک مالی

تجزیه و تحلیل ریسک حول شناخت دامنه، اهمیت و میزان تاثیرگذاری بر سیاست‌ها و دارایی‌های مالی شرکت می‌چرخد. اولویت‌بندی ریسک مالی باید بر اساس عوامل مختلف و تشکیل چارچوبی برای کاهش خطر اجرا شود.

مرحله سه: ارزیابی ریسک مالی

این ارزیابی بر اساس آسیب‌های مرتبط با خطر انجام می‌شود. مشکلات جزئی مربوط به ریسک‌ها در سطح کم‌ریسک‌ترین موارد رتبه‌بندی شده و آن‌هایی که دارای نوسانات بالایی هستند، با سطح ریسک زیاد مشخص می‌شوند. پس از آن، مدیران ریسک، نیاز به تعامل با مدیران مالی و ایجاد اقدامات پیشگیرانه مناسب دارند.

مرحله چهار: نظارت بر ریسک‌های مالی

مرحله چهارم مدیریت ریسک مالی حول محور نظارت و بررسی ریسک‌ها قرار می‌گیرد. مدیران ریسک مالی باید اطمینان حاصل کنند که خطرات بالقوه به دقت بررسی می‌شوند.

اصول مدیریت ریسک مالی

اصول مدیریت ریسک مالی

مراحل مدیریت ریسک مالی در سطوح مختلف انجام می‌شوند تا ریسک‌ها و مخاطرات را به حداقل برسانند و به سازمان‌ها کمک کنند تا رشد پایدار خود را حفظ کنند. اصول خاصی بر فرآیندهای مدیریت ریسک مالی حاکم است. این اصول به تجزیه و تحلیل، ارزیابی و مدیریت موثر ریسک‌ها کمک می‌کند. در ادامه فهرستی از اصول مدیریت ریسک مالی را بررسی خواهیم کرد:

ادغام مدیریت ریسک مالی در سیاست‌های شرکت

به‌طور سنتی هر سازمانی خط‌مشی‌ها، برنامه‌ها و سایر استراتژی‌های خود را برای تجزیه‌ و تحلیل، ارزیابی و مدیریت ریسک‌ها به‌صورت جداگانه بررسی می‌کند. یک بخش مجزا وجود دارد که تمرکز آن روی به حداقل رساندن خطرات و ترکیب اقدامات پیشگیرانه است. با وجود پیچیدگی‌های پروژه‌های امروزی، ادغام مدیریت ریسک مالی در هر مرحله از فرآیند، رویه و جریان کار شرکت، یک روش خوب به نظر می‌رسد. انجام این کار یک دید کلی از عملیات ارائه می‌دهد و به ترسیم خطرات مالی بالقوه کمک می‌کند.

ساختاری و قابل تنظیم بودن رویکرد مدیریت ریسک مالی

یک برنامه مدیریت ریسک مالی معمولی باید به گونه‌ای ایجاد شود که ساختارمند و قابل تنظیم باشد و اهداف سازمانی را با خطر مواجه نکند. با بررسی فرآیندهای حیاتی مرتبط در ساختارهای کاری شرکت، باید یک روش مدیریت ریسک مالی مناسب ارائه شود. یک سازمان بزرگ باید ابتدا مدیریت ریسک‌های شدیدتر را در اولویت قرار دهد و سپس روی سایر ریسک‌های با اهمیت کمتر تمرکز کند؛ در حالی که برای یک شرکت کوچک یا استارت‌آپ، برطرف کردن ریسک‌های کوچک اولویت اول شناخته می‌شود. بنابراین رویکردها باید بر این اساس توسعه یابند.

فراگیر بودن

این مدیریت باید فراگیر باشد. یعنی استراتژی، برنامه یا فرآیند مدیریت ریسک مالی باید شامل هر ذی‌نفع، عضو تیم و کارمند مرتبط در ساختار شرکت باشد.

پویا بودن پروتکل‌های مدیریت ریسک مالی

مدیران این حوزه باید اطمینان حاصل کنند که سیاست‌هایشان ماهیتی پویا و انطباقی دارد. رویه‌های مدیریت ریسک مالی ممکن است به دلیل عواملی مانند معرفی قوانین جدید دولتی، تغییرات در جریان‌های کاری عملیاتی و موارد دیگر تغییر کند. از این رو، داشتن یک برنامه منعطف به آن اجازه می‌دهد تا تغییرات را در آن گنجانده و خطرات را از بین ببرند.

اصلاح و بهبود مستمر

هنگامی که یک استراتژی مدیریت ریسک مالی ایجاد و اجرا می‌شود، باید برای کاهش ریسک‌های احتمالی، بهبود و تقویت شود. اصلاح و بهبود مستمر استراتژی‌ها به تجهیز بهتر آن‌ها برای تجزیه و تحلیل ریسک‌های آینده کمک می‌کند.

استفاده از فناوری

یک فرآیند مدیریت ریسک مالی قوی از فناوری برای جمع‌آوری اطلاعات مفید در زمینه‌هایی که می‌توانند خطرساز باشند استفاده می‌کند. فناوری را می‌توان برای جمع‌آوری، تجزیه و تحلیل و ارزیابی ریسک‌های مختلف مورد استفاده قرار داد.

اصول اشاره شده در این بخش می‌توانند مدیریت موفقیت‌آمیز ریسک مالی را تسهیل و به جلوگیری از زیان‌های مالی و بدهی کمک کنند. داشتن چنین برنامه قدرتمندی می‌تواند به شرکت‌ها در داشتن رشد مناسب کمک کند و سود بیشتری برای آن‌ها به ارمغان بیاورد.

نتیجه‌گیری

امروزه نگرانی‌ها در مورد ریسک مالی افزایش یافته است. در این شرایط، شرکت‌ها با انواع و ساختارهای مختلف، خواهان چارچوب‌های مدیریت ریسک مالی قوی هستند که علاوه بر برآورده کردن خواسته‌ها، به تصمیم‌گیری بهتر و بهبود عملکرد کمک کند. مدیریت ریسک مالی به شرکت‌ها کمک می‌کند تا خطراتی را که با آن‌ها مواجه هستند شناسایی و آن‌ها را کنترل و ارزیابی کنند. به همین دلیل استفاده از مشاوران قابل اعتماد مدیریت ریسک در شرکت‌ها بسیار مهم و اثرگذار است. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مدیریت ریسک مالی و دریافت گواهینامه ایزو مرتبط با آن و موارد دیگر می‌توانید با کارشناسان ما تماس گرفته یا به وب‌سایت ما مراجعه کنید.

منبع1/منبع2

مستند سازی دانش | مزایا، اصول و اهمیت + تکنیک‌های جدید

مستند سازی دانش

سندها هم درباره واقعیت‌ها و حقایق هستند و درصدد اثبات آنند و هم می‌توانند وقایع را بسازند، به‌همین‌دلیل هم هست که اگر سندی نبود، دانشی باقی نمی‌ماند، صد البته که پیدایش اسناد به‌دلیل حضور دانش‌هایی بوده است که برای ادامه وجود باید مستند می‌شده‌اند. مستند سازی دانش، دقیقاً همین‌جاست که وارد می‌شود و قرار است در آینده آنقدر مهم بشود که نه‌تنها مدیریت دانش در هر سازمان بلکه تعریف یک سازمان هم به این کنش آرشیوی و تحقیقاتی وابسته شود؛ پس اگر شما خودتان را یک سازمان، شرکت یا نهاد پیشرو می‌دانید و اصلاً می‌خواهید به پایداری همیشگی کسب‌وکار تجاری یا اداری خود کمک کنید بهتر است مستند سازی دانش را پیش و بیش از همه جدی بگیرید. کیو سی بی، در ادامه قرار است به ما بگوید مستند سازی دانش چیست؟ چه مزایایی دارد؟ فرآیندش چیست؟ و اصلاً کدام دانش‌ها را می‌توان مستند کرد؟ البته که در این مطلب بیش از این‌ها خواهید شنید.

مستند سازی دانش چیست؟

مستند سازی دانش چیست؟

برای فهم مستند سازی دانش ابتدا باید بفهمیم دانش چیست؟ ویگ دانش را این‌گونه تعریف می‌کند: «دانش، از حقایق، باورها، دیدگاه‌ها، مفاهیم، قضاوت‌ها، انتظارات، روش‌شناسی‌ها و تکنیک‌ها ساخته شده است» و «انسان‌ها از دانش برای دریافت اطلاعات و تشخیص، شناسایی، آنالیز، تفسیر و ارزیابی، ترکیب و تصمیم‌گیری، اجرا، کنترل و انطباق استفاده می‌کنند».

بر این اساس باید گفت که در یک مجموعه چه شرکت باشد و چه نهاد یا سازمان بزرگ‌تر، تمام موارد بالا قابلیت مستندسازی دارد و اینجاست که مستند سازی دانش درواقع مستندسازی کل زندگی دانش‌ورزانه‌ای است که کارکنان یک نهاد آن را تجربه می‌کنند. همچنین باید درنظر گرفت که ما در مستند سازی دانش، درواقع یک نهاد را همچون یک کل و موجود زنده درنظر می‌گیریم و برای آن یک تاریخ قائل هستیم، بر این اساس مستند سازی دانش یکی از نقاط عطفش را در تثبیت و به جریان انداختن هستی یک نهاد می‌بیند و اصولا تعریف سازمان را بر اساس عناصر خودش تغییر می‌دهد.

در ادامه همین فهم است که می‌توان مستند سازی دانش را به‌عنوان کلید مدیریت دانشْ شناخت و این‌گونه تعریف کرد: مستند سازی دانش شامل فرآیند شناسایی، گردآوری، در دسترس قراردادن سوابق یا اسناد موجود از قبیل مکاتبات، فایل‌های رایانه‌ای، تصاویر و… است که دارای ارزش تاریخی هم هستند. در مستند سازی دانش، اطلاعات و مفاهیمی مهمند که فعالیتی هدفمند، دقیق و منظم را پی می‌گیرند. مستند سازی دانش، وظیفۀ برقراری ارتباط اسنادی بین اقدام‌های مختلف انجام یک فعالیت یا مجموعه‌ای از فعالیت‌هاست.

مستند سازی دانش سازمانی چیست؟

مستند سازی دانش سازمانی چیست؟

برای فهم معنای مستند سازی دانش سازمانی، بیایید به دو بخش این اصطلاح در نسبت با یک سازمان، نگاهی دوباره داشته باشیم. بر این اساس دانش سازمانی را می‌توان این‌گونه تعریف کرد: «دانش سازمانی دانش خاص سازمان است که یا از تجربه جمعی آن یا از تجربه فردی افراد ناشی می‌شود. این دانش به‌صورت صریح یا ضمنی برای دستیابی به اهداف سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرد یا می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد». از طرفی می‌توان گفت مستند سازی به مجموعه‌ای از سوابق اطلاق می‌شود که متخصصان یا شرکت‌ها آن‌ها را برای ارائه شواهد یا اطلاعاتی که می‌تواند برای تصمیم‌گیری استفاده شود، نگه می‌دارند. در محل کار، اسناد و مدارک، سوابق مربوط به استخدام و اقدامات و رویدادهای شرکت، مطابق با دستورات قانونی و خط مشی شرکت، حفظ می‌شود.

بر این اساس مستند سازی دانش سازمانی، ابزاری ضروری برای تبدیل دانش نهان به آشکار و به اشتراک‌گذاری تجارب است چون دانش و تجارب کارکنان یک سازمان به عنوان مهمترین سرمایه‌های سازمان به شمار می‌رود و حفظ و انتقال این دانش ارزشمند در قالب مستندسازی ممکن می‌شود. بر این اساس می‌توان مستند سازی دانش سازمانی را مجموعه تلاش‌هایی دانست که برای گردآوری و شناسایی و حتی ارائه گزارش و تحلیل دانش‌های موجود در یک سازمان، آرشیو و مستند می‌شود.

اصول مستند سازی دانش چیست؟

اصول مستند سازی دانش چیست؟

برای مستند سازی دانش، رعایت چند اصل ضروری است وگرنه دانش مدنظر ما، خصلت استنادی خود را از دست می‌دهد. در این بین ما به چند مورد اشاره خواهیم کرد: 1. نگران نقطه شروع مستندسازی نباشید. 2. مفروضات، پیش‌داشت‌ها و پیش‌داوری‌های خود از مسائل را به‌دقت بیان کنید و در صورت لزوم آن‌ها را نقد یا اثبات کنید. 3. جزئیات تصمیمات و کنش‌ها را شرح دهید. 4. بازگویی و تبیین اثر محیط و به‌ویژه نقش دیگران را فراموش نکنید.

علاوه‌بر‌این اصول ابتدایی باید بدانید که شما باید در مورد دانش‌هایی که می‌توانید جمع‌آوری کنید، اطلاعات دقیقی داشته باشید. درواقع ما این مورد را اصل جمع‌آوری دانش می‌نامیم. جمع‌آوری دانش فرآیندی است که از طریق آن مشخص می‌کنید چه دانشی در دسترس است و سپس آن‌ها را به شکلی از اسناد گردآوری می‌کنید. دانشی که مستند نیست را نمی‌توان به اشتراک گذاشت یا استفاده کرد.

اصل دوم اعتبارسنجی دانش است، اعتبارسنجی دانش به معنای اطمینان از صحت و مرتبط بودن اطلاعاتی است که در اختیار دارید. داشتن حقایق نادرست در پایگاه داده برای شما فایده‌ای ندارد و داشتن اطلاعات کاملاً قدیمی نیز به همان اندازه بد است. اصل سوم دسته‌بندی است؛ پس از اینکه دانش را در سازمان خود به دست آوردید و اعتبارسنجی کردید، باید راهی ایجاد کنید که دسترسی به اسناد مورد نیاز را در هر زمان برای همه آسان کند. اسناد باید ایندکس شود تا بتوان آن را به‌راحتی پیدا و استفاده کرد.

اصل چهارم، مقیاس‌بندی اطلاعات است. برای مثال، اگر بخشی از یک تجارت بین‌المللی هستید، کارمندان شما در شهر نیویورک و توکیو ممکن است نیاز به دسترسی به همان پایگاه داده داشته باشند. اگر کارمندی در توکیو کار متفاوتی انجام می‌دهد، یک کارمند در نیویورک نمی‌تواند از یک روش برای گرفتن، اعتبارسنجی و دسترسی استفاده کند. اگر این اتفاق بیفتد، در نهایت با یک پایگاه داده از اطلاعات درهم ریخته مواجه خواهید شد. اینجاست که مستند سازی دانش با کلیت مدیریت دانش اتصال می‌یابد پس کسی که مستند سازی می‌کند باید کلیت مدیریت دانش در یک سازمان را مدنظر داشته باشد. این موارد اصول مستند سازی دانش هستند، هرچند شما می‌توانید در مورد جزئیات هر کدام، تحقیق بیشتری داشته باشید.

اهمیت مستند کردن دانش

اهمیت مستند کردن دانش

مدیریت دانش یا همان Knowledge management که به اختصار با KM شناخته می‌شود، مستلزم مجموعه‌ای از فعالیت‌هاست که از تبدیل دانش ضمنی یا غیرآشکار (tacit knowledge) به دانش صریح یا آشکار (explicit knowledge) و دوباره به ضمنی، در یک سری تبادلات معروف به چرخه دانش (knowledge cycle) پشتیبانی می‌کند. افراد ممکن است دانش ضمنی (تلویحی) داشته باشند بدون اینکه اهمیت آن را برای دیگران درک کنند. با این حال،KM مؤثر انتقال و جذب دانش را از طریق قالب‌ها و فرآیندها تسهیل می‌کند. ممکن است یک سازمان به شکلی دانش (صریح) داشته باشد که تعداد کمی از افراد بتوانند آن را دریافت کنند یا حتی از آن آگاه باشند (مثلاً سندی که به‌طور غیرقابل‌دسترس طولانی است یا کتابچه راهنمای کاربر که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را پیدا کند)، فرصت‌ها را برای استفاده مؤثر محدود می‌کند.

هدف از مستند سازی دانش، جمع‌آوری و دسترسی تسهیل انتقال دانش ضمنی بین افراد و اطمینان از این است که چنین دانشی، پس از آشکار شدن، می‌تواند به‌منظور اشتراک‌گذاری و یادگیری بازیابی شود (همچنین به انتقال دانش مراجعه کنید). مستندسازی، ضبط و ذخیره‌سازی بخش مهمی از اشتراک‌گذاری، انتقال و ایجاد مشترک دانش مؤثر است. یادمان باشد منظور ما از مستند سازی دانش هر شکلی از سیستم‌بندی عمدی دانش صریح است. این می‌تواند در هر قالبی باشد – کاغذی، الکترونیکی، صوتی، تصویری و غیره.

مزایای مستند کردن دانش

مزایای مستند کردن دانش

وقتی سازمان دارای یک چارچوب/استراتژی/برنامه بهبود مدیریت دانش باشد باید سه نتیجه و مزیت اصلی مستند سازی دانش را انتظار داشته باشد: 1. سازمان الگوها و/یا فرآیندهای استانداردی را برای جمع‌آوری اطلاعات، دانش و یادگیری ایجاد می‌کند و همین می‌تواند به آن برای تثبیت استاندارد مدیریت دانش کمک کند. 2. کارکنان مرتبا از فرم‌های استاندارد برای گرفتن اطلاعات مرتبط و نکات عملی از کارگاه‌ها، آموزش‌ها و جلسات استفاده می‌کنند. 3. برای ذخیره اطلاعات و دانش مستند، رویکردی ساختاریافته و در سطح سازمان وجود دارد تا بتوان به‌راحتی به آن دسترسی پیدا کرد و از آن استفاده کرد. نتیجه همه این‌ها می‌شود بهینه‌شدن زمان، کاهش فرسودگی شغلی، حفظ کارمندان و درنهایت پویایی سازمان.

چگونه دانش را مستند کنیم؟

چگونه دانش را مستند کنیم؟

انواع، قالب‌ها و منابع اطلاعات/داده‌ها/دانش مرتبط را که برای تیم/سازمان معنادار و مرتبط هستند، شناسایی کنید. بعد فرآیندها و لحظاتی را که برای تولید دانش جدید با استفاده از الگوی جریان دانش استفاده می‌شود، شناسایی کنید و در مورد چگونگی جذب و استفاده از این دانش جدید فکر کنید. قدم بعدی این است که باید. ابزارها و الگوهایی را برای جمع‌آوری اطلاعات و دانش با تیم‌های مختلف طراحی و آزمایش کنید. در ادامه یک ساختار (رده بندی) برای طبقه بندی اطلاعات/دانش ایجاد کنید. درنهایت سیستم‌های موجود را برای ارزیابی ساختار و استفاده از قابلیت‌های فعلی، ممیزی کنید.

استاندارد مدیریت دانش

استاندارد مدیریت دانش

مستند سازی دانش یک بخش مهم از مدیریت دانش است و در این بین رسیدن به استانداردها و بهره‌گیری از دستورالعمل‌هایی که این استاندارها به ما ارائه می‌دهند از مهم‌ترین کارهایی است که هر سازمانی باید نسبت به دریافت و ایجاد آن اقدام کند. برهمین اساس استاندارد مدیریت دانش یا ایزو 30401 سیستمی است که الزامات مورد نیاز برای ایجاد، پیاده‌سازی، نگهداری، بررسی و بهبود یک سیستم مدیریت مؤثر در سازمان‌ها را ارائه می‌دهد. کلیه الزامات استاندارد مدیریت دانش صرف‌نظر از نوع یا اندازه سازمان یا محصولات و خدماتی که ارائه می‌دهد، در هر سازمانی قابل اجرا است. آخرین نسخه ایزو 30401 در سال 2018 منتشر شده است و این ایزو توسط شرکت Q.C.B ITALIA هم ارائه می‌شود.

تفکر استراتژیک چیست؟ ( تعریف دقیق + ویژگی‌های اصلی )

مستند سازی دانش

هیچ مدیری در دنیای امروز بدون تفکر استراتژیک قادر به هدایت سازمان خود نخواهد بود چون واقعیت این است که اکثر مدیران امروزه باید با صرف بهینه منابع، بهترین عملکرد را به اجرا بگذارند. همه مدیران، منابعی مثل زمان، استعداد و سرمایه را به درجات مختلفی در درون سازمان‌های خود دارند، بنابراین، از نظر فنی، همه مدیران استراتژیست هستند. قضیه اما این است که همه مدیران، استراتژیست‌های خوبی نیستند. بر‌همین‌اساس مروارید بزرگ فرصت‌ها دقیقاً در اینجا نهفته است: هر چه عمیق‌تر در کسب‌وکار غوطه‌ور شوید، مدیریت استراتژیک را بیشتر بدانید و با بینش‌های استراتژیک و نو ظاهر شوید، برای سازمانتان ارزشمندتر خواهید شد و این بدون تفکر استراتژیک برای یک مدیر ممکن نخواهد بود.

از طرفی تخصیص مؤثر منابع موجب سودآوری (منابع بیشتر‌سرمایه‌گذاری‌شده در فعالیت‌های صحیح) و بهره‌وری (منابع کمتر‌سرمایه‌گذاری‌شده در فعالیت‌های اشتباه) می‌شود. نتیجه این امر یک سازمان با عملکرد بهینه است که در آن، تمام سطوح مدیریتی تشویق و مجهز می‌شوند تا جهت استراتژیک خود را شکل دهند. ما در ادامه معنی تفکر استراتژیک، مولفه‌های آن، مهارت‌های مرتبط با آن و تفاوت آن با بعضی از مفاهیم مثل برنامه‌ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک را خواهیم گفت.

معنی تفکر استراتژیک

معنی تفکر استراتژیک

تفکر استراتژیک، در کلی‌ترین معنا به‌عنوان ظرفیت فرد برای تفکر مفهومی، تخیلی، سیستماتیک و فرصت‌طلبانه، با توجه به دستیابی به موفقیت در آینده، تعریف می‌شود. بیایید این تعریف را باز کنیم. چند عنصر در این تعریف تفکر استراتژیک وجود دارد:

1. موفقیت گرایی. کلمه «موفقیت» باید در چارچوب معنای معمول کلمه استراتژی در نظر گرفته شود؛ یعنی میدانی از رقابت که در آن استراتژی از مزیت‌ها استفاده می‌کند و منجر به نتیجه مطلوب برای استراتژیست می‌شود. ریچارد رومولت به ما می‌گوید که استراتژی شامل پیش‌اندیشی، پیش‌بینی واکنش‌های دیگران و طراحی یک اقدام هماهنگ است. موفقیت نتیجه یک استراتژی است. بنابراین، تفکر استراتژیک شامل در نظر گرفتن سوالاتی مانند، دلایل موفقیت چیست؟ بهترین راه برای طراحی استراتژی متناسب با شرایط چیست؟ و چنین مواردی خواهد بود. جدای از ایده رقابت، منصفانه است که ادعا کنیم که تعریف موفقیت، به‌نفع ذینفعان است پس بهتر است موفقیت را به‌عنوان بهبود وضعیت موجود برای همه تعریف کرد.

2. آینده گرایی. تفکر استراتژیک شامل نگاه به آینده با درک این موضوع است که تصمیمات لحظه حال بر آینده تأثیر می‌گذارد. آینده ممکن است بسیار متفاوت از وضعیت موجود باشد. تفکر استراتژیک باید خروجی‌های آنچه را که معمولاً «آینده‌شناسی» یا «آینده‌نگاری استراتژیک» نامیده می‌شود، در نظر بگیرد. یک متفکر استراتژیک، گذشته و حال را به‌عنوان بخشی از ورودی‌های در نظر گرفتن آینده در نظر می‌گیرد.

3. شناختی. تفکر استراتژیک فرآیند ذهنی را به کار می‌گیرد که مفهومی (انتزاعات و استفاده از قیاس)، سیستماتیک (متشکل از اجزای مختلف)، تخیلی (خلاقانه و بصری) و فرصت‌طلب (جستجو و درک اطلاعات جدید و گزاره‌های ارزشی) هستند. متفکر استراتژیک همه این فرآیندهای شناختی را در جهت‌گیری به سمت موفقیت آینده، به‌کار می‌گیرد.

درنهایت خوب است بگوییم که در نسبت با کار تجاری، تفکر استراتژیک به‌عنوان تولید و به‌کارگیری بینش تجاری به‎صورت مستمر برای دستیابی به مزیت رقابتی تعریف می‌شود. بر این اساس باید در نظر بگیرید که در هر حوزه ممکن است، پاسخ به سؤال تفکر استراتژیک چیست، کمی تغییر کند اما درنهایت آنچه درباره معنی تفکر استراتژیک گفتیم همچنان پابرجا خواهد بود.

مؤلفه‌های تفکر استراتژیک چیست؟

مؤلفه‌های تفکر استراتژیک چیست؟

اگر روی استراتژی شرکت خود کار می‌کنید، باید در تجزیه و تحلیل، حل مسئله، تصمیم‌گیری و رهبری از طریق ایجاد تغییر شرکت کنید. همان‌طور که یک برنامه استراتژیک ایجاد می‌کنید، شما مواردی مثل مسائل زیر را تجزیه و تحلیل خواهید کرد: فرصت‌ها و آسیب‌پذیری‌های تجاری، امکان‌پذیر‌بودن هر ایده یا ریسک، هزینه‌های مربوط به هر حرکتی که در نظر دارید، بررسی احتمال وقوع تاکتیک‌های مختلف مؤثر، روش‌های همسویی اهداف با طرح کلی و در نهایت تأثیر رقبا، تأمین‌کنندگان، مشتریان و جایگزین‌های جدید بر کار شما. همه این موارد می‌تواند روی شیوه تفکر استراتژیک شما اثر بگذارد.

از طرفی همان‌طور که در طول فرآیند برنامه‌ریزی موانع را کشف می‌کنید، مشکلات و مسائل را با راه‌حل‌های زیر حل خواهید کرد: جمع آوری اطلاعات مرتبط در مورد مسئله، تعریف واضح مسئله از نقطه نظر استراتژیک، طوفان فکری درباره راه‌حل‌های ممکن، تصور چالش‌های بیشتر و چگونگی غلبه بر آنها، واگذاری تکالیفِ بخش‌های مختلف استراتژی به همکاران کلیدی.

تفکر استراتژیک نیازمند چابکی و قاطعیت در انتخاب برنامه و پایبندی به آن است. با این حال، باید از فرصت‌های جدید و امیدوارکننده‌تر آگاه باشید. تفکر استراتژیک یک کار متعادل‌کننده بین ثبات و انعطاف‌پذیری است؛ شما و تیمتان باید اطمینان حاصل کنید که تصمیمات شما با تحقیقات کامل همراه هستند، باید اهداف و معیارهای همراه را انتخاب و اهداف را اولویت‌بندی کنید، همچنین باید یک فرآیند تصمیم‌گیری استاندارد را دنبال کنید تا در صورت لزوم، اجماع ایجاد کنید. در طول برنامه‌ریزی استراتژیک، باید ایده‌ها را با کارکنان خود در میان بگذارید و بازخوردهای آنها را جمع‌آوری کنید و بعد روی مشارکت آنها در برنامه تمرکز کنید.

چگونه استراتژیک فکر کنیم؟

چگونه استراتژیک فکر کنیم؟

پنج مرحله برای بهبود مهارت‌های تفکر استراتژیک وجود دارد:

  1. زمانی را برای تأمل و برنامه‌ریزی برای آینده، شناسایی روندها، اولویت‌بندی وظایف و تعیین محل تخصیص منابع اختصاص دهید.
  2. سوگیری‌های خود را کشف کنید تا بتوانید در مورد استراتژی واضح‌تر فکر کنید.
  3. برای به دست آوردن اطلاعات با کیفیتی که می‌توانید در تفکر استراتژیک خود از آنها استفاده کنید، به کارشناسان و رهبران در سازمان خود گوش دهید.
  4. یاد بگیرید که سؤالات خوبی بپرسید تا گزینه‌ها و برنامه‌های بهتر را کشف کنید – سؤالاتی مانند «آیا این ایده از یک منبع معتبر است؟» و «آیا این ایده منطقی است؟».
  5. تمام پیامدهای استراتژی‌ها و جهت‌گیری‌های مختلف را بررسی کنید.

درواقع با گذر از این مراحل شما تفکر سیستمی و استراتژیک را در خود پرورش می‌دهید و بعد نوبت به تجربه آنچه یاد گرفته‌اید، می‌رسد.

ویژگی‌های کلیدی متفکران استراتژیک چیست؟

ویژگی‌های کلیدی متفکران استراتژیک چیست؟

یک رهبر حرفه‌ای را به ذهن خود بیاورید که تحسینش می‌کنید. آیا او را به‌دلیل نوآوری، هوش یا توانایی‌اش در جذب مخاطب انتخاب کرده‌اید؟ یا شاید توانایی او برای نقد فرآیند و رویه‌های پیش‌روی‌اش را دوست دارید؟ خلاصه اگر رهبر مدل شما دارای یکی از ویژگی‌های زیر باشد، او یک متفکر استراتژیک است. در اینجا چهار ویژگی وجود دارد که همه متفکران استراتژیک دارند و در طول زندگی خود به کار بر روی آنها ادامه می‌دهند:

1. آن‌ها همیشه در حال یادگیری هستند؛ مهارت‌های تفکر استراتژیک با متعهد شدن به یادگیری مداوم و بهبود خود ایجاد می‌شود. آن‌ها از تجربیات خود، تجربیات دیگران، کتاب‌ها، سخنرانی‌ها، شبکه‌ها، کنفرانس‌ها یا حتی همکاران کم‌سن‌و‌سال بهره می‌گیرند. متفکران استراتژیک هیچ منبع آموزشی بالقوه‌ای را نادیده نمی‌گیرند. 2

2. همیشه از دیگران مشاوره می‌گیرند؛ متفکران راهبردی با روحیه آمادگی برای آینده و بهبود مستمر، از بازخوردها و توصیه‌های دیگران استقبال می‌کنند. آن‌ها ایده‌ها و مفاهیم را آزمایش می‌کنند و اطمینان می‌دهند که انتقادات در جایی که مرتبط هستند، بررسی و گنجانده می‌شوند. این فرآیند باعث می‌شود تا برنامه‌ها و استراتژی‌های آنها تا حد امکان قوی و استوار باشد.

3. رهبران تفکر استراتژیک از ریسک‌کردن نمی‌ترسند؛ متفکران استراتژیک بزرگ می‌دانند که برتری حرفه‌ای همیشه از رویکردهای محافظه‌کارانه به‌دست نمی‌آید. آن‌ها پس از بررسی دقیق، ایده‌های جدید، راه‌حل‌های نوآورانه و طرح‌های منحصربه‌فرد را به خطر می‌اندازند، هم برای موفقیت و هم برای شکست آماده می‌شوند و همیشه مایلند از اشتباهات خود درس بگیرند.

4. رهبران تفکر استراتژیک هرگز هدف سازمانی را فراموش نمی‌کنند؛ یک رهبر تفکر استراتژیک خواه یک کسب‌وکار وب‌سایت‌های بصری را برای مشتریان بسازد یا پورتفولیوهای سهام متنوع بفروشد، هرگز از هدف یا افرادی که با آنها کار می‌کند غافل نخواهند شد. اگر تفکر و برنامه‌ریزی استراتژیک حول این دو عنصر کلیدی نباشد، به هیچ وجه استراتژیک نبوده است.

تفاوت تفکر راهبردی با برنامه‌ریزی و مدیریت استراتژیک

تفاوت تفکر راهبردی با برنامه‌ریزی و مدیریت استراتژیک

درباره تفاوت تفکر استراتژیک با برنامه ریزی استراتژیک بسیار گفته‌اند و ما در اینجا بخشی از این تفاوت‌ها را ارائه می‌دهیم؛ بر این اساس برنامه‌ریزی استراتژیک عبارت است از هدایت بینش‌های تجاری به یک برنامه عملیاتی برای دستیابی به اهداف و مقاصد. یک تمایز کلیدی بین تفکر استراتژیک و برنامه‌ریزی استراتژیک این است که اولی به طور منظم به‌عنوان بخشی از فعالیت‌های روزانه ما اتفاق می افتد، در حالی که دومی به‌صورت دوره‌ای (سه ماهه، شش ماهه یا سالانه) رخ می‌دهد. برخلاف کارهای اضافی که توسط فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک ایجاد می‌شود، ما می‌توانیم تفکر استراتژیک را به‌عنوان یک لنز جدید برای مشاهده تجارت درک کنیم. این پدیده در مورد اضافه‌کردن کار بیشتر نیست. این پدیده در مورد تقویت بهتر کار و بهبود توانایی فرد برای اجرای آن است.

مدیریت استراتژیک عبارت است از برنامه‌ریزی، نظارت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی مستمر تمامی نیازهای یک سازمان برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود. بر این اساس تغییرات در محیط‌های کسب‌وکار، سازمان‌ها را ملزم می‌کند تا استراتژی‌های موفقیت خود را به‌طور‌مداوم ارزیابی کنند. بر اساس تعریف‌های بالا می‌توان گفت برنامه‌ریزی استراتژیک زیرمجموعه مدیریت استراتژیک است، اما تفکر استراتژیک یک شیوه عام و کلی است که چه در برنامه‌ریزی و چه در مدیریت، لازمه اجرای بهینه عمل مدیر است.

منبع1 / منبع2