هنری مینتزبرگ یکی از مهمترین نظریه پردازان مدیریت مدرن و نویسنده حوزه کسبوکار است که دیدگاههای تاثیرگذاری در حوزه مدیریت و تجارت ارائه داده است. این نظریهپرداز یکی از منتقدین استراتژی و مدیریت استراتژیک است که مقالات ارزشمندی در این زمینه منتشر کرده است. هنری مینتزبرگ تاکنون بیش از 140 مقاله و 14 کتاب با موضوع سبکهای مدیریتی و تئوریهای سازمانی منتشر کرده است و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان جهان در زمینه مدیریت محسوب میشود. ما در این مطلب از کیو سی بی شما را با زندگینامه هنری مینتزبرگ، کتابها و نظریههای او آشنا خواهیم کرد تا اطلاعات بیشتری در مورد این نابغه مدیریت و جایگاه وی در این حوزه داشته باشید.
زندگینامه هنری مینتزبرگ
هنری مینتزبرگ (Henry Mintzberg) در دوم سپتامبر سال 1939 میلادی در کانادا متولد شد. او دوره کارشناسی خود را در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه مکگیل به پایان رساند و در سالهای 1956 و 1968، مدرک دوره کارشناسی ارشد و دکترای خود را از دانشگاه مدیریت MIT دریافت کرد. هنری مینتزبرگ حدود پنج دهه استاد دانشگاه مک گیل بوده که این فعالیت هنوز هم ادامه دارد.
این نظریهپرداز بزرگ در طول عمر خود موفق به کسب جوایز و افتخارات مختلفی بوده که از جمله این موارد میتوان به حضور او در لیست 50 متفکر برجسته جهان، جایزه مولسون در سال 2006، جایزه یادگیری و عملکرد در محل کار توسط انجمن آموزش و توسعه آمریکا، جایزه دانشمند برجسته برای مشارکت در مدیریت، جایزه جورج آر. تری برای بهترین کتاب سال و… اشاره کرد.
نظریه های هنری مینتزبرگ
هنری مینتزبرگ در دوران فعالیت خود، که البته هنوز هم ادامه دارد، کتابها و مقالات زیادی منتشر کرده که هر کدام سرشار از ایدهها و نظریههای مختلف هستند. در این قسمت سعی کردیم تعدادی از مهمترین نظریه های هنری مینتزبرگ را با توضیح کوتاهی به شما معرفی کنیم:
ده نقش مدیریتی مینتزبرگ
در یکی از کتاب های هنری مینتزبرگ به نام Mintzberg on Management، نقشهای مدیران به سه گروه عمده تشکیل میشود که هر کدام از این گروهها شامل بخشهای بیشتری هستند که مجموعا ده نقش مدیریتی مینتزبرگ را تشکیل میدهند. طبق نظریه های هنری مینتزبرگ، با درک بیشتر 10 نقش مدیریت مینتزبرگ، امکان تقویت و بهبود مهارتهای مدیریتی مدیران فراهم میشود. سه گروه عمده نقش مدیران عبارت است از:
- نقش میانفردی: نقش میانفردی مربوط به ارائه اطلاعات است:
- مقام تشریفاتی: افراد سازمان، شما را به عنوان قدرت سازمان و یک مقام تشریفاتی در نظر میگیرند که دارای مسئولیتهای اجتماعی و قانونی هستید.
- رهبر: شما باید در نقش رهبر، رهبری سازمان یا تیم را به عهده بگیرید و عملکرد آنها را مدیریت کنید.
- رابط: شما به عنوان مدیر باید با افراد درون و بیرون از سازمان در ارتباط باشید و در شکلگیری شبکههای اجتماعی، نقش نماینده سازمان را داشته باشید.
- نقش اطلاعاتی: نقشهای اطلاعاتی اغلب روی پردازش اطلاعات متمرکز هستند:
- گیرنده اطلاعات: شما به عنوان مدیر باید همواره در حال دریافت اطلاعات مرتبط به سازمان و تغییرات کسبوکار باشید تا بتوانید بهرهوری و عملکرد تیم را بهخوبی تحتنظر داشته باشید.
- نشردهنده اطلاعات: مدیران باید اطلاعات مفید را در اختیار اعضای تیم قرار دهند.
- سخنگو: مدیران اغلب سخنگوی اصلی سازمان هستند و اطلاعات مربوط به سازمان را به بیرون از آن انتقال میدهند.
- نقش تصمیمگیری: تصمیمگیری دارای نقشهایی است که به استفاده درست از اطلاعات مراحل قبل مربوط میشود:
- کارآفرین: مدیر سازمان مسئول اجرای ایدههای جدید و کنترل تغییرات در سازمان است.
- آشوبزدا: شما به عنوان مدیر باید در چالشهای غیرمنتظره، کنترل اوضاع را به دست بگیرید و به حل مسائل بپردازید.
- تخصیصدهنده منابع: تصمیمگیری برای نحوه استفاده از منابع سازمان از جمله تخصیص بودجه و نیروی انسانی یکی از نقشهایی است که به عهده مدیریت است.
- مذاکرهکننده: مذاکرههای مهم تیم، واحد و سازمان نقش دیگری است که بر عهده مدیریت سازمان است.
استراتژی 5P مینتزبرگ
هنری مینتزبرگ در سال 1987 اولین مقاله خود را درباره 5P منتشر کرد. مدل استراتژی هنری مینتزبرگ شامل پنج رویکرد متمایز به استراتژی و مدیریت استراتژیک است که با شناخت آنها میتوان یک استراتژی قوی برای بهرهمندی از مزایا و نقاط قوت سازمان ایجاد کرد.
- برنامه (Plan): ابتدا باید استراتژی را به عنوان یک برنامه در نظر گرفت. برنامهریزی یکی از بخشهای ضروری در فرآیند تدوین استراتژی است که بسیاری از مدیران بهصورت ناخودآگاه آن را انجام میدهند. هرچه جزییات بیشتری وارد برنامهریزی خود کنیم، نتایج بهتری از تدوین استراتژی بهدست خواهیم آورد.
- شگرد (Ploy): در گام دوم میتوان از استراتژی به عنوان یک شگرد استفاده کرد. طبق نظریه های هنری مینتزبرگ، تاثیرگذاری بر رقبا و ایجاد موانع یا اختلال در مسیر آنها به عنوان بخشی از استراتژی شناخته میشود که باید از آنها به عنوان یک شگرد در جهت موفقیت بهرهمند شد.
- الگو (Pattern): برنامه و شگرد، دو فعالیت آگاهانه هستند، با این حال استراتژی گاهی اوقات برآمده از رفتارهای سازمان در گذشته نشات میگیرد. الگوهای سازمان خود را زیرنظر بگیرید و بررسی کنید که آیا الگوها میتوانند بخشی از استراتژی شما باشند. مدیران باید تاثیر الگوها روی برنامهریزی استراتژیک را نیز مورد بررسی قرار دهند.
- جایگاه (Position): یکی دیگر از راههای تعیین استراتژی، جایگاه است که براساس آن باید جایگاه کسبوکار در بازار مشخص شود. در این مرحله میتوانید با شناسایی عوامل خارجی و تحلیلهایی مثل پنج نیروی رقابتی پورتر یا PEST، جایگاه خود را در میان رقبا تعیین کنید و از آن به عنوان یک مزیت رقابتی پایدار استفاده کنید.
- چشمانداز (Perspective): هر تصمیمی که در راستای استراتژی سازمان گرفته میشود به فرهنگ آن بستگی دارد. الگوهای ذهنی میتوانند چشمانداز سازمان را مشخص کنند. بنابراین الگوهای فکری مشخص میکنند که سازمان قادر به انجام چه کارهایی هستند.
ساختار سازمانی پنجگانه مینتزبرگ
ساختار سازمانی پنجگانه یکی از نظریه های هنری مینتزبرگ است که سازمان را به پنج دسته تقسیمبندی میکند:
- سازمان کارآفرین (Entrepreneurial): ساختار سازمانی کارآفرین یک ساختار ساده است که از یک واحد بزرگ یا یک یا چند مدیر ارشد تشکیل شده است. طبق نظریه های هنری مینتزبرگ، ساختار کارآفرینی به دلیل سادگی و ساختار متمرکز، در مقایسه با سایر ساختارها، انعطافپذیر، سریع و گاهی غیررسمی است.
- سازمان ماشینی (Machine): سازمان ماشینی یا بوروکراسی ماشینی بر اساس استانداردهای رویههای عملیاتی مشخص میشود. در این ساختار، نقشها، قوانین، شیوههای عملیاتی و روشهای گزارشدهی همگی سخت و تحتکنترل هستند. در سازمان ماشینی، فرآیند تصمیمگیری متمرکز است اما در صورتیکه اهداف واحدهای عملکردی با اهداف کلی سازمان هماهنگ نباشند، ممکن است تعارض ایجاد شود.
- سازمان حرفهای (Professional): از نظری هنری مینتزبرگ، ساختار سازمانی حرفهای نیز کاملا بوروکراتیک است. تمایز اصلی بین ساختار ماشینی و حرفهای در این است که اولی به متخصصان ماهر بستگی دارد که به دنبال کنترل بر کار خود هستند اما در سازمان حرفهای، تصمیمگیری غیرمتمرکز است. ساختار حرفهای، یک ساختار پیچیده با قوانین و رویههای زیاد است که قدرت بهرهوری را تقویت میکند.
- سازمان بخشی (Divisional): ساختار بخشی یا متنوع، سازمانی است که واحدهای کسبوکار متعددی داشته باشد. در این ساختار، یک مدیریت مرکزی و چندین بخش مستقل وجود دارد که هرکدام به صورت جداگانه تصمیمگیری میکنند و ساختار اختصاصی دارند. ساختار بخشی معمولا در سازمانهای بزرگ اجرا میشود که محصولات متنوعی دارند یا در منطق جغرافیایی مختلف در حال فعایت هستند. نقطه قوت این ساختار، افزایش کنترل و قدرت پاسخگویی مدیران هر بخش و تمرکززدایی از تصمیمگیری است.
- سازمان نوآور (innovative): ساختار نوآور یکی از نظریه های هنری مینتزبرگ است که در صنایع جدید و شرکتهای نوآور کاربرد دارد. در این نوع سازمانها وجود پیچیدگی، بوروکراسی و… موجب ایجاد محدودیت میشود. در سازمانهای نوآور، تیمها از متخصصین مختلف تشکیل میشود و قدرت تصمیمگیری به هرکسی که به آن نیاز دارد محول میشود.
کتاب های هنری مینتزبرگ
مدل استراتژی مینتزبرگ، تعریف مدیریت، نقشهای دهگانه مدیر و سایر نظریه های هنری مینتزبرگ در کتابها و مقالات این پژوهشگر منتشر شده است. کتابهای مینتزبرگ طی سالهای اخیر به عنوان منبع مهمی در حوزه مدیریت مورد استفاده قرار گرفته است. در این بخش تعدادی از مهمترین کتاب های هنری مینتزبرگ را به شما معرفی میکنیم:
- ساختارهای پنجگانه: طراحی سازمانهای موثر (Structures in fives: designing effective organizations)- سال 1983
- مینتزبرگ در مورد مدیریت (Mintzberg on management) – سال 1989
- ظهور و سقوط برنامهریزی استراتژیک (The rise and fall of strategic planning) – سال 1994
- فرآیند استراتژی: مفاهیم، زمینهها، نمونهها (The strategy process: concepts, contexts, cases) – سال 1996
- و…
کلام آخر
حالا که با زندگینامه هنری مینتزبرگ و مدلهای او آشنا شدید، متوجه شدهاید که آثار و نظریه های هنری مینتزبرگ چشمانداز وسیعی را در بر میگیرد که خوانندگان مختلف او را به عنوان متخصص در زمینههای مختلف میشناسند. برای برخی از افراد، او یک صاحبنظر در علم مدیریت است که توصیههای کاربردی زیادی در این زمینه ارائه کرده است. در طرف مقابل، برای عدهای، یک مدیر سختگیر و نظریهپرداز است که به مدیران دیگر میگوید چگونه کار خود را انجام دهید. علاوهبراین، دسته دیگری هنری مینتزبرگ را به عنوان یک مقام پیشرو در برنامهریزی استراتژیک میشناسند. با این حال، مینتزبرگ برای اکثر مردم، مرد بزرگی است که در طول زندگی خود از به چالش کشیدن منطق و خرد هراسی نداشته است. او با ارائه یافتههای علمی و تفکر اصیل خود، موجب تغییر بسیاری از فعالیتهای کلیدی در سازمان شده است.
سوالات متداول:
ده نقش مدیریتی مینتزبرگ عبارتند از: مقام تشریفاتی، رهبر، رابط، گیرنده اطلاعات، نشردهنده اطلاعات، سخنگو، کارآفرین، آشوبزدا، تخصیصدهنده منابع، مذاکرهکننده.
مدل استراتژی هنری مینتزبرگ شامل پنج برنامه (Plan)، شگرد (Ploy)، الگو (Pattern)، جایگاه (Position)، چشمانداز (Perspective) است.
مینتزبرگ ساختار سازمانها را به پنج دسته تقسیمبندی کرده است: سازمان کارآفرین (Entrepreneurial)، سازمان ماشینی (Machine)، سازمان حرفهای (Professional)، سازمان بخشی (Divisional)، سازمان نوآور (innovative)