دنیای امروز دنیایی پویا و سرشار از تغییرات سریع است و همین موضوع، نقش آموزش را در ارتقاء توانمندیهای کسبوکارها، سازمانها و کارکنان آنها پررنگتر میکند. کسانی که در بخشهای مختلف هر ارگانی مشغول به کار میشوند، از همان ابتدا به انواع آموزشهای مختلف برای شناخت شغل و سپس رسیدن به جایگاه مورد انتظار مدیران سازمان نیاز دارند. به عبارت دیگر میتوان گفت سازمانی با قدرت به پیش میرود که کارکنانش به خوبی در مقاطع مختلف آموزش دیده و با آگاهی کافی به فعالیت مشغول هستند. اما این آموزشها چگونه ارائه میشود؟ مسلما هر فعالیتی در سازمان به سازماندهی و هماهنگی کافی نیاز دارند. این سازماندهی و هماهنگی در مورد آموزش، توسط مدیریت آموزش سازمان انجام میشود. ما پیش از این در QBC به این مفهوم که مدیریت چیست پرداختهایم. اکنون اگر میخواهید بدانید که مدیریت آموزش چیست این مقاله را تا انتها بخوانید.
مدیریت آموزش چیست
در این مقاله قصد داریم با چیستی و چرایی یکی از شاخههای مهم مدیریت یعنی مدیریت آموزشی آشنا شویم. عملکرد مناسب هر سازمانی به استفاده صحیح از منابع در دسترس آن بستگی دارد. این منابع بهصورت پیوسته در حال تغییر و دگرگونی هستند. مدیریت آموزشی همان چیزی است که برای تحقق این هماهنگی به کار میرود. در واقع مدیریت آموزش علمی است که تلاش میکند تا همه چیز را در جهت تحقق اهداف تعیین شده سازمان سوق دهد. به عبارت بهتر میتوان گفت این مدیریت، مجموعه کارکردهایی است که به ارائه خدمات آموزشی باکیفیت منجر میشود و به هماهنگی کاملی بین کارکنان، فناوری و شیوههای مدیریتی نیاز دارد.
مدیران آموزشی موظف هستند تا منابع موجود را از طریق بهکارگیری عملی اصول مدیریت، برای دستیابی به اهداف آموزشی که توسط رهبران آن سازمان تعیین شده، در اختیار بگیرند و سازماندهی کنند. مطابق این تعریف، مدیریت آموزش فرآیندی انعطافپذیر است که میتواند همراه با تغییر شرایط اجتماعی- اقتصادی در یک جامعه یا توسعه سریع فناوریهای دیجیتالی تغییر کند.
اهمیت مدیریت آموزشی در سازمان
به نظر میرسد هیچ تعریف دقیقی برای بیان مفهوم مدیریت آموزشی در سازمان وجود ندارد. اما میتوان آن را به صورت یک عملکرد انسانی پیچیده که منابع مختلف را برای دستیابی و تحقق خواستهها و اهداف مورد انتظار جمع کرده و در دسترس قرار میدهد توصیف کرد. این شاخه از مدیریت در ابتدا تنها برای مراکز آموزشی کاربرد داشت، اما امروزه برای تولید و ارائه محتوای آموزشی در هر سطحی کاربرد دارد.
این مدیریت در سازمانهایی موفقتر است که روابط بین انسانی در آن نقش اصلی را ایفا میکند. با توجه به این تعریف میتوان گفت که برای موفقیت مدیریت آموزشی در سازمان، باید از یک سو آزادی و انعطاف کافی وجود داشته باشد و از سوی دیگر، همه فعالیتها مبتنی بر نظم، آراستگی و انضباط دقیق باشد. بنابراین مدیریت آموزش مستلزم اقدامات عملی برای اطمینان از فعالیت سیستم برای دستیابی به اهداف یا مقاصد مورد نظر است. استاندارد ایزو ۱۰۰۱۵ در ایجاد، اجرا و نگهداری فرآیند آموزشی سازمانها موثر است.
هدفهای مدیریت آموزشی
مدیریت آموزش مانند سایر بخشهای مدیریت دارای اهداف خاصی است. از مهمترین هدفهای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دستیابی به اهداف مورد نظر از طریق مدیریت کارامد منابع موجود
- کمک به توسعه برنامهریزی برای بهرهمندی همه اعضای جامعه هدف از خدمات آموزشی
- ایجاد زمینه برای دستیابی به اطلاعات و تصمیمگیری در مورد نحوه آموزش و خدماتی که ارائه میشود
- کمک به سازماندهی فعالیتهایی که کارکنان شاغل در مراکز مطالعاتی انجام میدهند
- دستیابی به اهداف پیشنهادی در تمام زمینههای آموزشی سازمان
- ارتقاء خدمات آموزشی از طریق شناسایی نقاط ضعف و فرصتهای بهبود در سازمان
انواع مدیریت آموزش
در ادامه به معرفی چهار نوع عمده مدیریت آموزش که شامل متمرکز در مقابل غیر متمرکز، بیرونی در مقابل درونی، خودکامه در مقابل دموکراتیک و خلاق است میپردازیم.
متمرکز در مقابل غیر متمرکز
این نوع مدیریت آموزشی به تمرکز قدرت و مسئولیت، نظارت و کنترل آموزشی از یک سو و تقسیم، توزیع اختیارات و مسئولیتهای مدیریت آموزشی و کنترل و نظارت آن از سویی دیگر اطلاق میشود. در میان این دو نوع مدیریت آموزشی، مدیریت غیر متمرکز در سازمانهای مختلف پذیرفته شدهتر است. دلیل آن را میتوان در این نکته یافت که تقسیم و توزیع اختیارات، مسئولیتها و وظایف از هر نوع، میتواند در موفق شدن هر برنامهای موثر باشد.
بیرونی در مقابل درونی
مدیریت بیرونی برنامه آموزشی به معنای آن دسته از عناصر، عوامل و نهادهای حمایتی است که فرصتها و امکاناتی را برای مدیریت روان برنامه آموزشی از منظر بیرونی فراهم میکند. به عبارت دیگر، مدیریت بیرونی آموزشی به افراد یا عناصری اطلاق میشود که به طور غیرمستقیم در مدیریت آن نقش دارند. این عناصر میتوانند شامل مدیران، اعضای جامعه، متخصصان، کارشناسان و… باشند. این افراد ضمن ایجاد فضایی مناسب برای آموزش، پیشنهاداتی برای مشارکت و نظارت بر مدیریت موسسه آموزشی ارائه دهند.
مدیریت آموزش داخلی به مدیریت هر برنامهای اطلاق میشود که برگزارکنندگان آن به طور فعال و از داخل سازمان یا موسسه در مدیریت برنامه آموزشی مشارکت دارند. این افراد در یک شرکت میتوانند شامل مدیر یا سرپرست، پرسنل آموزشی، کارکنان غیر آموزشی و… باشند. علاوه بر این مدیریت داخلی به معنی این است که پرسنل وظایفی را که در رابطه با برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، نظارت، کنترل، اداره و ارزیابی به آنها محول شده انجام دهند. معمولا واحد منابع انسانی هر سازمان، بخشی برای آموزش کارکنانش دارد.
مستبد در مقابل دموکراتیک
یک مدیر مستبد درست مانند مدیریت متمرکز به ایفای نقش میپردازد. در مدیریت متمرکز، تمرکز قدرت و مسئولیت آموزشی با محوریت و اعمال قدرت مرکزی سازمان است. به این معنی که همه سیاستها و برنامهها توسط یک سازمان مرکزی هدایت میشوند. در اینجا قدرت مرکزی ممکن است یک فرد یا گروهی از افراد باشند. بنابراین هنگامی که قدرتها و مسئولیتها حول یک فرد یا گروه خاص متمرکز میشوند، اصطلاح استبداد یا خودکامگی در کانون توجه قرار میگیرد. در چنین مدیریتی وظیفه کارکنان این است که قوانین و دستورات مرکزی را تائید کرده و بر اجرای آن نظارت کنند.
اما مدیریت دموکراتیک به این واقعیت اشاره میکند که در عصر مدرن، دموکراسی و کمک گرفتن از آرای جمع، به زندگی بهتری منجر میشود. با توجه به رویکرد زمینهای موجود میتوان چنین تصور کرد که در حوزه آموزش، مدیریت دموکراتیک بسیار مهمتر و موثرتر باشد. به عبارت دیگر میتوان گفت مدیریت آموزشی دموکراتیک، نیاز روز برای توسعه آموزش سالم در هر موسسه آموزشی یا سازمانی است.
البته اقتدار و توانایی کنترل اوضاع مانند سایر مدیریتهای آموزشی، به عنوان دو ویژگی اساسی مدیریت دموکراتیک تلقی شده که به شکل غیرمتمرکز اعمال میشوند. میتوان گفت تمرکززدایی در واقع نوعی از مدیریت است که در آن، کنترل امور به بخشها یا افراد دیگر در سطوح مختلف واگذار میشود. مدیریت دموکراتیک بر اصول تقسیم مسئولیت، برابری، آزادی و همکاری استوار است.
خلاق
مدیریت خلاقانه هر برنامه آموزشی نشاندهنده منحصر به فرد بودن رئیس موسسهای است که برنامه آموزشی در آن اجرا میشود. در این نوع مدیریت، هر برنامه آموزشی با بهرهگیری از استعدادهای خلاق مرتبط، به نحو مطلوب و قابل قبولی انجام میشود.
وظایف مدیریت آموزش
شرکتها به دلیل پویایی جهانی با تغییرات همیشگی مواجه هستند و برای هماهنگی با این تغییرات، به مدیریت آموزش نیاز دارند. این مدیریت وظایف مختلفی دارد؛ از جمله:
برنامهریزی
در این بخش، برنامه سالانه مرکز آموزشی سازمان و برنامههای کوتاه و بلند مدت آن وجود دارد. اهداف و مسیرهای عمل هم در بخش برنامهریزی تعریف میشوند. در این فرآیند، بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سازمان باید در نظر گرفته شود.
سازماندهی
فعالیتها بین اعضای تیم توزیع میشود و منابع خاصی برای هر فعالیت اختصاص مییابد. در تخصیص فعالیتها باید افراد مناسبی را پیدا کرد تا با توجه به اهداف، آنها را با موفقیت انجام دهند. در این بین، تخصیص منابع به آموزشدهندگان مورد توجه ویژه است؛ چون آنها فرآیند تدریس را انجام میدهند که اصلیترین فعالیت آموزشی در سازمان به حساب میآید.
رهبری و کنترل
بررسی این که اهداف مورد نظر مطابق آنچه در برنامه سالانه درج شده محقق میشود یا خیر، کنترل نامیده میشود. یک مدیر آموزشی در نقش رهبر فرآیند آموزشی، میتواند بر نحوه اجرا و مراحل آن نظارت کند. این کار باید بهطور پیوسته انجام شود تا مطمئن شویم که پروسه آموزش بهصورت منظم انجام و ارزشهای لازم به افراد تحت آموزش منتقل میشود.
ارزیابی
این مرحله، امکان ارزیابی کمی و کیفی اجرای طرحهای آموزشی و پروژههای درسی مراکز مطالعاتی و آموزشی را فراهم میکند. ارزیابی معمولا در دو حوزه تضمین کیفیت آموزش و بررسی نتایج جانبی آن انجام میشود. اگر میخواهید درباره سیستم مدیریت کیفیت در آموزش بیشتر بدانید، به بلاگ QCB مراجعه کنید.
مولفههای مدیریت آموزش
در چنین مدیریتی عناصر اساسی مداخله میکنند که بر توسعه اهداف اثرگذار خواهند بود. برخی از این مولفهها عبارتند از:
ماموریت و اهداف
این مولفه دلیل وجودی سیستم آموزشی است که مشخص میکند این سیستم برای آموزش چه کسانی طراحی شده و هدف از مدیریت آموزشی چیست. اهداف مورد نظر باید در تمام برنامههای آموزشی و پروژههای انجام شده منعکس شوند.
مفروضات فلسفی و روانشناختی
مدیریت منابع برای ارائه خدمات به صراحت در مدیریت تعریف شده است. مدیریت آموزش به دنبال ترکیب موثر منابع انسانی، اقتصادی و مادی برای ارائه خدمات آموزشی باکیفیت خواهد بود. پیشفرضهای روانشناختی هم بر لزوم هماهنگی بین مرکز مدیریت، جامعه آموزشی، محیط و گروه هدف تاکید دارد.
ساختار
این مولفهای است که از طریق آن، عملکردها باید انجام شوند. ساختار عبارت است از:
- اجزایی که از افراد تشکیل دهنده واحدها ساخته میشود
- واحدهایی که کار به آنها تقسیم میشود
- کارکرد فعالیتهایی که به افراد حاضر در فرآیند نسبت داده میشود
فرهنگ
همه فرآیند مدیریت آموزشی از اصول، ارزشها و باورهای سازمانی مشترک در میان اعضای آن پیروی میکند که فرهنگ آن سازمان خواهد بود.
محیط
عوامل خارجی که بر مدیریت آموزشی تاثیر میگذارند مانند جامعه، شرایط اقتصادی، اجتماعی و… عوامل محیطی موثر هستند.
نتیجهگیری
مدیریت آموزشی نقشی حیاتی در دستیابی به اهداف سازمان و پیشبرد آن دارد. به عبارت بهتر میتوان گفت که دستیابی به اطلاعات نوین جهانی، ارتقاء دانش کارکنان و پویاسازی سازمانها بدون بهرهگیری از چنین مدیریتی امکانپذیر نیست. این آموزشها علاوه بر افزایش بهرهوری، منجر به بهبود شرایط کار و افزایش میزان رضایت شغلی کارکنان هم خواهد شد. با توجه به این مسئله، تقویت روحیه کارکنان، خلاقیت، نوآوری و… از نتایج این مدیریت در سازمانها شناخته میشود. ضمنا با تقویت مدیریت آموزش میتوان انتظار پیشرفت بیشتر امور را در سطوح مختلف سازمانی داشت. برای دریافت گواهینامه ایزو مرتبط با منابع انسانی (ایزو 10015)و سایر حوزهها میتوانید با کارشناسان ما تماس بگیرید یا به وبسایت ما مراجعه کنید.
بدون دیدگاه، دیدگاه خود را در زیر اضافه کنید!