مدیریت ریسک پروژه چیست ؟ روش ها و  شاخص‌های آن کدامند؟

مدیریت ریسک پروژه چیست

مدیریت ریسک پروژه شما را از خطرات و مشکلات پیش‌روی کسب‌و‌کارتان آگاه می‌کند و باعث می‌شود در این مواقع به شکلی آگاهانه تصمیم بگیرید. به دلیل غیرقابل اجتناب بودن ریسک در هر پروژه‌ای، مدیریت ریسک بخش مهمی از مدیریت پروژه به حساب می‌آید. اگرچه این جمله ممکن است منفی به نظر برسد، اما مدیران پروژه عمل‌گرا می‌دانند که این کار در واقع نوعی تفکر پیش‌گیرانه است. در مسیر پیشرفت پروژه قطعا مسائلی پیش خواهد آمد و شما به یک استراتژی خاص نیاز دارید تا آن‌ها را مدیریت کنید. در این مقاله با تعریف مدیریت ریسک پروژه و روش‌های آن آشنا خواهید شد.

مدیریت ریسک در پروژه

مدیریت ریسک در پروژه (Project Risk Management) فرآیند شناسایی، تجزیه و تحلیل و پاسخ‌گویی به هر خطری است که در طول چرخه پروژه ایجاد می‌شود. این مدیریت به پروژه کمک می‌کند تا در مسیر درست باقی بماند و بتواند به اهداف خود دست یابد. در واقع مدیریت ریسک پروژه باید بخشی از فرآیند برنامه‌ریزی برای کشف و نحوه کنترل خطری باشد که ممکن است در پروژه اتفاق بیفتد.

مدیریت ریسک در پروژه

مدیریت ریسک در پروژه‌های مختلف می‌تواند معانی متفاوتی داشته باشد. در پروژه‌های بزرگ، استراتژی‌های مدیریت ریسک ممکن است شامل برنامه‌ریزی دقیق و گسترده برای هر ریسک باشد تا در صورت بروز مشکلات، آن‌ها را کاهش دهد. برای پروژه‌های کوچک‌تر، مدیریت ریسک می‌تواند فقط به معنای فهرستی ساده و اولویت‌بندی‌شده از ریسک‌های بالا، متوسط و پایین باشد.

ایزو ۳۱۰۰۰ استانداردی برای تعیین اصول، چارچوب‌ها و فرآیندی برای مدیریت ریسک است که هر سازمانی، صرف نظر از اندازه، فعالیت یا ابعادش می‌تواند از آن استفاده کند. استفاده از ایزو ۳۱۰۰۰ به سازمان‌ها کمک می‌کند تا احتمال دستیابی به اهداف را افزایش دهند و شناسایی فرصت‌ها و تهدیدها را بهبود بخشند. این استاندارد منابع را به‌طور موثر برای درمان ریسک تخصیص می‌دهد و از آن استفاده می‌کند.

ریسک و انواع آن

ریسک در پروژه هر چیزی است که به‌طور بالقوه می‌تواند بر جدول زمانی، عملکرد یا بودجه پروژه به‌صورت مثبت یا منفی تاثیر بگذارد. ریسک‌ها پتانسیل‌هایی هستند که اگر به واقعیت تبدیل شوند، به‌عنوان موضوع یا مسئله طبقه‌بندی شده و باید طی فرآیندی به آن‌ها پرداخته شود. بنابراین مدیریت ریسک شامل شناسایی، دسته‌بندی، اولویت‌بندی و برنامه‌ریزی برای ریسک‌ها، قبل از تبدیل‌شدن به موضوع است.

هیچ پروژه‌ای بدون ریسک نیست. بنابراین توانایی هدایت پروژه از طریق ریسک یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که انتظار می‌رود مدیران پروژه داشته باشند. ریسک‌ها معمولا جنبه‌های زیر را تحت تاثیر قرار می‌دهند:

  • بودجه: ریسک می‌تواند مقدار پولی را که برای تکمیل یک پروژه نیاز است، تغییر دهد
  • زمان‌بندی: برنامه‌ها و جدول‌های زمانی ممکن است با تغییرات غیرمنتظره یا تاخیر مواجه شوند
  • دامنه: اهداف اولیه می‌توانند گسترش یابند یا از اهداف اصلی پروژه دور و منجر به تغییر دامنه شوند.

هر پروژه‌ای ممکن است با ریسک‌های مختلفی مواجه شود. انواع این ریسک‌ها می‌توانند شامل چند ویژگی زیر باشند:

ریسک خارجی

این نوع ریسک خارج از کنترل تیم پروژه است. مثال‌هایی از ریسک خارجی شامل عدم مهلت زمانی، آب‌و‌هوای نامناسب و… است.

ریسک داخلی

این ریسک‌ها انواعی هستند که یک تیم پروژه می‌تواند آن‌ها را کنترل کند. مثال‌هایی از آن شامل عدم رعایت موعد مقرر یا برآورد نادرست بودجه توسط اعضای پروژه است.

ریسک مثبت یا فرصت

این ریسک‌ها بد نیستند و به عنوان فرصت شناخته می‌شوند. ریسک مثبت یک رویداد غیرمنتظره است که می‌تواند تاثیر خوبی بر پروژه داشته باشد. ریسک‌های مثبت ممکن است به دلیل عوامل داخلی مثل کارآمدتر‌شدن اعضای تیم با کمک یک ابزار جدید یا عوامل خارجی مثل تغییر سیاستی که به پروژه کمک می‌کند، روی دهد.

چرا مدیریت ریسک مهم است ؟

چرا مدیریت ریسک پروژه مهم است؟

مدیریت ریسک یک فعالیت واکنشی نیست. برای پی‌بردن به این‌که کدام ریسک ممکن است ایجاد شود، مدیریت ریسک باید در هر فرآیند برنامه‌ریزی گنجانده شود. در واقع مدیریت ریسک پروژه می‌گوید که چه خطراتی ممکن است بر پروژه تاثیر بگذارد و چگونه می‌توان این خطرها را کنترل و مدیریت کرد؟

ایجاد یک پروتکل مدیریت ریسک در فرهنگ یک سازمان با ایجاد مجموعه‌ای از ابزارها و الگوهای استاندارد، همراه با آموزش می‌تواند هزینه‌های اضافی را در طول زمان کاهش دهد. مواردی مانند سوابق و تاریخچه سازمان، آرشیوی از اطلاعات است که می‌تواند کمک کند تا در هنگام مواجه‌شدن یا نزدیک‌شدن به یک ریسک، غافلگیر نشده و از تجربیات موجود استفاده کنید. همچنین با بررسی نگرش‌های سازمان برای آگاهی بیشتر از ریسک، سازمان می‌تواند آن را به شکل بهتری کنترل کند و در نتیجه، باعث برنامه‌ریزی، سیاست و تصمیم‌گیری بهتر می‌شود.

روش‌های مدیریت ریسک پروژه

شناخت فرآیند و روش‌های مدیریت ریسک به شما کمک می‌کند تا ریسک‌ها را برنامه‌ریزی کرده و آن‌ها را پیش‌بینی کنید. در واقع این کار به شما کمک می‌کند تا یک فرآیند معمولی مدیریت ریسک و استراتژی‌های کاهش ریسک را درک کنید. آشنایی با این استراتژی‌ها، ابرازهایی برای مقابله با ریسک‌های قریب‌الوقوع به شما خواهد داد. روش‌های مدیریت ریسک پروژه و نحوه اجرای آن شامل مراحل زیر است:

فرآیند مدیریت ریسک

فرآیند مدیریت ریسک در یک پروژه روشی ساختاریافته برای مقابله با ریسک‌هایی است که می‌تواند در یک پروژه روی دهد. این فرآیند می‌تواند برای ریسک‌های مثبت یا منفی استفاده شود. با وجود برخی تغییرات جرئی، به طور معمول این فرآیند یا چرخه، مراحل زیر را دنبال می‌کند:

شناسایی خطرات

اولین قدم برای درک خطرات احتمالی این است که آن‌ها را بشناسید. در این مرحله، لیست ریسک‌هایی را که ممکن است بر پروژه اثر بگذارند تهیه و فهرستی از خطرات را که ممکن است ایجاد شوند، شناسایی کنید. اجرای یک برنامه فناوری جدید برای پروژه، نداشتن یک هدف روشن یا قابل تعریف، نداشتن امکانات کافی برای محافظت از سلامت و ایمنی اعضای تیم و… چند مثال مدیریت ریسک پروژه هستند.

تجزیه و تحلیل ریسک‌های احتمالی

در مرحله تحلیل، احتمال وقوع هر ریسک و تاثیر بالقوه آن بر پروژه به خوبی بررسی می‌شود. در این مرحله می‌توانید خطرات موجود را در یک نمودار قرار داده و به دنبال آن، اطلاعاتی مثل سطح اولویت و برنامه‌های کاهش‌دهنده ریسک را مشخص کنید. این اطلاعات می‌توانند به صورت کمی یا کیفی ثبت شوند.

اولویت‌دهی به ریسک‌ها

در این مرحله با استفاده از احتمال و تاثیر هر ریسک در پروژه، سطح آن را تعیین و ریسک‌ها را اولویت‌بندی کنید. یعنی در این بخش، بر اساس عواملی که تعیین کرده‌اید، به هر ریسک اولویتی بالا، متوسط و پایین اختصاص می‌دهید. اولویت‌بندی ریسک‌ها به تیم این فرصت را می‌دهد تا ببیند انرژی خود را در کاهش ریسک در چه بخش‌هایی باید بیشتر متمرکز کند.

کاهش خطرات

برای کاهش هر خطر باید طرح و برنامه‌ای داشته باشید. این طرح‌ها در نمودار تجزیه و تحلیل ریسک‌ها ثبت می‌شوند.

رصد کردن ریسک‌ها

در مرحله آخر، فرآیندی را برای نظارت بر هر ریسک با شروع پروژه تنظیم کنید. شما می‌توانید این کار را با اختصاص‌دادن اعضایی از تیم برای مراقبت از خطرات خاص و کاهش آن‌ها انجام دهید. این کار به شما اطمینان می‌دهد تا به‌طور مداوم آگاه باشید که ریسک‌ها کجا هستند و احتمال وقوع آن‌ها چقدر است. بنابراین در صورت وقوع، آماده مقابله با آن‌ها خواهید بود.

فرآیند برخورد با ریسک‌ها

فرآیند برخورد با ریسک‌

فرآیند مدیریت ریسک پروژه مسیری را برای شما ایجاد می‌کند تا با ریسک‌ها قبل از وقوع آن‌ها مواجه شوید. اما راه‌های واقعی برای کاهش آن‌ها چیست؟ اجتناب، پذیرش، کاهش و انتقال چهار راه متداول برای کاهش ریسک هستند. تصمیم‌گیری در مورد این که کدام مرحله برای مقابله با ریسک انتخاب شود یک علم دقیق نیست و باید از توانایی تصمیم‌گیری و تخصص خود برای این که کدام روش بهتر است، استفاده کنید. در این‌جا به جزئیات هر یک از تاکتیک‌های کاهش ریسک اشاره می‌کنیم:

اجتناب

بدیهی است که نمی‌توان از همه ریسک‌ها دوری کرد؛ اما گاهی انجام این کار در زمان مناسب می‌تواند بهترین ایده باشد. اگر احتمال وقوع خطر زیاد است، از آن اجتناب کنید. مثلا آیا یکی از فروشندگان مجموعه شما کار باکیفیتی ارائه نمی‌دهد؟ یک فروشنده دیگر پیدا کنید. آیا وقوع بارندگی باعث اختلال در برنامه‌ریزی‌های شما شده است؟ در صورت امکان کار را به یک محیط بسته یا به فصل آفتابی‌تر منتقل کنید.

پذیرش

پذیرش ریسک‌ها در صورتی می‌تواند منطقی باشد که احتمال وقوع آن‌ها کم بوده یا تاثیر کمی بر پروژه داشته باشد. در نهایت اگر خطر روی داد، نباید پروژه موجود از مسیر خود خارج شود. مثلا جایگزین‌کردن گل‌های لاله به جای آفتابگردان که برای تزئین یک سالن همایش در نظر گرفته شده‌است، یک مثال مدیریت ریسک پروژه است. در این مثال، جای‌گزین‌کردن یک نوع گل به جای دیگری خطری برای برگزاری همایش ندارد و لازم نیست مدیر پروژه برای تهیه یک نوع گل خاص خود را به دردسر بیندازد.

کاهش

کاهش ریسک به معنی تغییر در عناصر برنامه برای به‌حداقل‌رساندن احتمال وقوع خطر یا تاثیر بالقوه آن بر پروژه است. ریسک‌های متوسط و بالا گزینه‌های خوبی برای تلاش در جهت کاهش ریسک هستند. این کاهش معمولا نیاز به تلاش زیاد یا برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری دارد. به عنوان مثال اگر یک تیم از کار عقب مانده باشد، مدیر پروژه می‌تواند برای کاهش ریسک، از استخدام اعضای جدید کمک بگیرد. اختصاص بودجه اضطراری و زمان‌بندی متغیر هم از جمله راهکارهای متداول برای کاهش ریسک در پروژه هستند.

انتقال

انتقال ریسک به معنای انتقال آن به سوی دیگری خارج از پروژه است. این کار می‌تواند به شکل برون‌سپاری بخشی از کار به شخص یا تیمی دیگر و کارهایی از این دست باشد. البته ممکن است خطر همچنان رخ دهد؛ اما تاثیر مستقیم آن بر پروژه شما توسط تیم یا فردی خارج از پروژه جذب خواهد شد.

شاخص‌های مدیریت ریسک پروژه

مدیریت ریسک بخش جدایی‌ناپذیر از مدیریت پروژه است. اما شما چطور می‌توانید مطمئن شوید که استراتژی‌های مدیریت ریسک شما به درستی کار می‌کنند؟ به همین دلیل، شما همیشه به شاخص‌هایی برای ردیابی و ارزیابی ریسک‌های پروژه خود نیاز دارید. شاخص‌های مدیریت ریسک پروژه عبارتند از:

ریسک‌های شناسایی شده

این‌ها ریسک‌های هستند که شما از آن‌ها آگاهید و می‌دانید که در طول پروژه روی خواهند داد. اگر استراتژی‌های کاهش ریسک دقیق باشد، متوجه خواهید شد که تعداد این ریسک‌های شناسایی‌شده در طول زمان کاهش می‌یابد یا در پروژه‌های بعدی ظاهر نمی‌شود.

ریسک‌های واقعی

ریسک‌های واقعی

همه ریسک‌های شناسایی‌شده به واقعیت تبدیل نمی‌شوند؛ اما قطعا برخی از آن‌ها روی خواهند داد. اگر متوجه شدید که تعداد ریسک‌های واقعی به اندازه تعداد ریسک‌های شناسایی‌شده است، احتمالا روند اندازه‌گیری ریسک‌های شما درست نیست.

ریسک‌های ناشناس و پیش‌بینی‌نشده

در حالی که پیش‌بینی ریسک‌ها فرآیندی چالش‌برانگیز است، مدیریت ریسک موثر نیازمند آن است که مدیران پروژه، اقداماتی را برای حل هر مشکل انجام دهند. شما باید از تجربیات خود برای شناسایی موقعیت‌های خطرناک و ایجاد راه‌حل‌هایی استفاده کنید که می‌توان برای مقابله با آن‌ها در صورت بروز به کار رود.

فراوانی ریسک‌ها

یک روش مدیریت ریسک تنها زمانی مناسب است که از شروع ریسک در مراحل بعدی پروژه جلوگیری کند. با این حال، اگر متوجه شدید این عدم اطمینان در مراحل مختلف پروژه همچنان وجود دارد، به این معنی است که تکنیک‌های مدیریت ریسک مناسبی در اختیار ندارید.

شدت ریسک‌ها

وقتی از شدت ریسک صحبت می‌کنیم می‌خواهیم بگوییم که چقدر جدیت خطر پیش‌بینی‌شده به خطر واقعی نزدیک‌ است. اگر مدیر ریسک شما ریسک‌های پروژه را به درستی ارزیابی می‌کرد، باید اقدامات کافی را برای محافظت از پروژه انجام می‌داد. در غیر این صورت می‌تواند منجر به ازدست‌دادن زمان و منابع شود.

هزینه‌های تحمیل‌شده به دلیل ریسک‌ها

در حالت ایده‌آل، استراتژی‌های مدیریت ریسک شما نه تنها باید به کاهش ریسک کمک کنند، بلکه باید به یافتن راه‌حل‌هایی مقرون‌به‌صرفه نیز منجر شوند. هنگامی که وضعیت ریسک فعلی خود را با یک پروژه یا جدول زمانی مربوط به گذشته مقایسه می‌کنید، ممکن است متوجه کاهش هزینه‌هایی شوید که به دلیل ریسک متحمل شده‌اید. این نشان‌دهنده مدیریت ریسک موثر است.

سرعت و اثربخشی راه‌حل‌ها

در نهایت، سرعت اجرای راه‌حل‌های کاهش ریسک و میزان موثربودن آن‌ها در کاهش ریسک نشان می‌دهد که سازمان شما چقدر آماده است. یک برنامه مدیریت ریسک قوی و موفق، طرحی است که به‌طور فعال با پیشرفت پروژه به‌روز می‌شود و در صورت وقوع خطر، به شرکت کمک می‌کند تا بدون دردسر زیاد به مسیر خود بازگردد.

نتیجه‌گیری

وجود ریسک در پروژه‌ها از اجتناب‌ناپذیرترین اتفاقاتی است که هر سازمان یا کسب‌و‌کاری با آن مواجه می‌شود. مدیریت ریسک پروژه باید این ریسک‌ها را به خوبی شناسایی کند و برای مقابله با آن‌ها طرح‌ها و برنامه‌هایی داشته باشد. هر چه این بخش از مدیریت پروژه بتواند قوی‌تر عمل کند، پروژه با چالش‌های کمتری مواجه می‌شود و در مسیر درست به سوی هدف مشخص پیش خواهد رفت. یک طرح مدیریت ریسک پروژه، نحوه تجزیه و تحلیل و کاهش خطرات احتمالی پروژه را برای تیم پروژه شرح می‌دهد.

سازمان بین المللی استاندارد سازی

سازمان بین المللی استاندارد

ISO یک سازمان غیردولتی است که پلی بین بخش دولتی و خصوصی ایجاد می‌کند و بزرگترین سازمان استاندارد در جهان است. بسیاری از مؤسسات عضو آن بخشی از ساختار دولتی کشورهای خود هستند یا توسط دولت‌ها مأموریت دارند. استانداردهای ایزو در سطح بین المللی مورد توافق کارشناسان قرار گرفته است. همچنین عضویت ISO فقط برای مؤسسات استاندارد ملی یا سازمان‌های مشابهی که نماینده استانداردسازی در کشور خود هستند (یک عضو در هر کشور) آزاد است.

تاریخچه سازمان بین‌المللی استاندارد

تاریخچه سازمان بین‌المللی استاندارد

طبق اعلام وب سایت رسمی ISO، این سازمان در سال 1946، زمانی که 65 نماینده از 25 کشور جهان برای بحث در مورد آینده استاندارد بین المللی در لندن گرد هم آمدند، به وجود آمد. سال 1947 سال رسمی تشکیل این سازمان با 67 کمیته فنی (گروه‌های متخصص با تمرکز بر یک موضوع خاص) بود.

سازمان بین المللی استاندارد چیست؟

سازمان بین المللی استاندارد چیست؟

ایزو یا ISO که مختصرشده International Organization for Standardization یا سازمان بین المللی استاندارد است، یک فدراسیون جهانی تشکیل‌شده از سازمان‌های ملی استاندارد است. ایزو یک سازمان غیردولتی است که متشکل از نهادهای استاندارد از بیش از 160 کشور است که یک نهاد استاندارد به‌عنوان نماینده هر کشور عضو آن است. به‌عنوان‌مثال، مؤسسه استاندارد ملی آمریکا نماینده ایالات متحده است.

اعضای ISO سازمان‌های ملی استاندارد هستند که در توسعه و ارتقای استانداردهای بین‌المللی برای فناوری، فرآیندهای آزمایش علمی، شرایط کاری، مسائل اجتماعی و موارد دیگر همکاری می‌کنند. ISO و اعضای آن سپس اسنادی را که جزئیات این استانداردها را نشان می‌دهند، می‌فروشند.

مجمع عمومی ISO مرجع تصمیم‌گیری آن است. این سازمان متشکل از نمایندگان اعضا و رهبران منتخب به نام افسران اصلی است. دفتر مرکزی این سازمان در ژنو، سوئیس است، جایی که یک دبیرخانه مرکزی بر عملیات نظارت دارد.

استانداردهای ISO چگونه تدوین می‌شوند؟

استانداردهای ISO چگونه تدوین می‌شوند؟

سازمان بین المللی استاندارد یک فرآیند شش مرحله‌ای برای تدوین استانداردها دارد. مراحل شامل موارد زیر است:

  • مرحله پیشنهاد. اولین گام در توسعه یک استاندارد جدید زمانی شروع می‌شود که انجمن‌های صنعتی یا گروه‌های مصرف‌کننده درخواستی ارائه دهند. کمیته ISO مربوطه تعیین می‌کند که آیا واقعاً استاندارد جدیدی لازم است یا خیر.
  • مرحله مقدماتی. یک گروه برای تهیه پیش‌نویس کاری استاندارد جدید، تشکیل می‌شود. این کارگروه متشکل از کارشناسان موضوع و ذی‌نفعان صنعت است. زمانی که پیش‌نویسْ رضایت‌بخش تشخیص داده شود، کمیته مادرِ گروه کاری تصمیم می‌گیرد که کدام مرحله بعدی رخ دهد.
  • مرحله کمیته. این یک مرحله اختیاری است که طی آن اعضای کمیته اصلی، پیش‌نویس استاندارد را بررسی می‌کنند و نظر می‌دهند. زمانی که کمیته در مورد محتوای فنی پیش‌نویس به اجماع رسید، می‌تواند به مرحله بعدی برود.
  • مرحله استعلام. در این مرحله، پیش‌نویس استاندارد بین‌المللی  (DIS)برای نظرات و در نهایت رأی‌گیری بین اعضای ISO توزیع می‌شود. اگر DIS در این مرحله بدون هیچ تغییر فنی تأیید شود،ISO  آن را به‌عنوان استاندارد منتشر می‌کند. در غیر این صورت به مرحله تأیید منتقل می‌شود.
  • مرحله تأیید. پیش‌نویس استاندارد به‌عنوان پیش‌نویس نهایی استاندارد بین المللی (FDIS) به اعضای ISO  ارائه می‌شود. آن‌ها به تأیید استاندارد جدید رأی می‌دهند.
  • مرحله انتشار. اگر اعضای ISO استاندارد جدید را تأیید کنند، FDIS به‌عنوان یک استاندارد رسمی بین‌المللی منتشر می‌شود.

درنهایت هم اعضای شرکت‌کننده ISO در مورد تأییدیه‌های استاندارد رأی می‌دهند. یک استاندارد باید از حداقل دو سوم اعضای شرکت کننده رأی مثبت و نهایتا از حداکثر از یک چهارم اعضای شرکت‌کننده رأی منفی دریافت کند.

مزایای گواهینامه‌های سازمان بین المللی استاندارد

مزایای گواهینامه‌های سازمان بین المللی استاندارد

گواهینامه ISO یک مهر تأیید شخص ثالث است که نشان می‌دهد یک شرکت یا کسب‌و‌کار به یکی از استانداردهای بین المللی ایجاد و منتشر‌شده توسط سازمان بین المللی استاندارد (ISO) پایبند است. ایزو یک سازمان بین‌المللی غیردولتی است که کارشناسان را گرد‌هم می‌آورد تا اطلاعات را به اشتراک بگذارند و استانداردهای جهانی ایجاد کنند و راه‌حل‌هایی برای مشکلات جهانی پیشنهاد می‌کند. در ادامه چند مورد از مزایای گواهینامه‌های ایزو را مرور می‌کنیم:

  • اعتبار بین المللی: گواهینامه ISO برای کمک به سازمان برای ایجاد اعتبار در تجارت جهانی حیاتی است.
  • رضایت مشتری: استانداردهای ISO برای کمک به کسب‌و‌کارها طراحی شده‌اند تا خدمات بهتری را به مصرف‌کنندگان خود ارائه دهند و در‌عین‌حال رضایت مشتری را نیز افزایش دهند.
  • مناقصات دولتی: برای شرکت در مناقصات دولتی، گواهی ISO مورد نیاز است.
  • کارایی عملکردی سازمانی: دریافت گواهینامه ISO باعث بهبود کارایی عملکرد سازمان می‌شود. آژانس صدور گواهینامه ISO می‌تواند در توسعه SOPها (روش‌های عملیاتی استاندارد) و دستورالعمل‌های کاری کمک کند. زمانی که ISO پیاده‌سازی می‌شود، منابع سازمان بهتر مدیریت می‌شوند.
  • کیفیت محصول: دریافت گواهینامه ISO تضمین می‌کند که کیفیت محصول مطابق با استانداردهای بین‌المللی است و احتمال رد سفارش محصول ناشی از محصولات معیوب را کاهش می‌دهد.
  • بازارپذیری: گواهینامه ISO اعتبار شرکت را افزایش می‌دهد و مستقیماً به بازاریابی کمک می‌کند.

سازمان بین‌المللی استانداردسازی با ارائه گواهینامه ایزو مشاغلی را مشخص می‌کند که به استانداردهای کیفیت و همچنین سیستم‌های مدیریت کیفیت مورد نیاز برای رعایت آنها متعهد هستند. گواهینامه توسط یک سیستم ممیزی داوطلبانه و مستقل به دست می‌آید و حفظ می‌شود. این مسئولیت‌پذیری، از شرکت‌ها در حفظ و بهبود کیفیت محصول و خدمات خود حمایت می‌کند.

ارتباطات بازاریابی چیست و چه نقشی در موفقیت کسب‌و‌کار دارد؟

ارتباطات بازاریابی چیست و چه نقشی در موفقیت کسب‌و‌کار دارد؟

ارتباطات بازاریابی بخشی پیچیده و اساسی از از تلاش‌های بازاریابی یک شرکت است. حتما می‌دانید که هر شرکتی برای برقراری ارتباط با بازار و فروش محصول و خدمات خود از ابزارهایی کمک می‌گیرد. ارتباطات بازاریابی که زیرمجموعه‌ای از مدیریت بازاریابی است، وظیفه برقراری ارتباط و هماهنگی بین این ابزارها را بر عهده دارد. این مقاله به شما کمک می‌کند تا بدانید ارتباطات بازاریابی چیست و چگونه در پیش‌برد اهداف شرکت‌ها نقش دارد.

ارتباطات بازاریابی چیست؟

ارتباطات بازاریابی چیست؟

ارتباطات بازاریابی (Marketing Communications) که به اختصار MarCom نامیده می‌شود، شامل ابزارهایی است که شرکت‌ها برای انتقال پیام‌هایی در مورد محصولات و خدمات خود به کار می‌گیرند. استفاده از این ابزارها ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم باشد و با هدف ترغیب افراد به خرید، به کار می‌رود. به عبارت دیگر می‌توان گفت فعالیت‌های ارتباطی که شرکت برای تبادل اطلاعات کالاها و خدمات خود به مشتریان اتخاذ می‌کند، ارتباطات بازاریابی نامیده می‌شود.

بخش مدیریت بازاریابی از ابزارهای ارتباطی برای ایجاد آگاهی از برند در بین مشتریان بالقوه کمک می‌گیرد و از این طریق، تصویری از محصول در ذهن آن‌ها ایجاد می‌کند. از این تصویر به عنوان راهکاری برای کمک به تصمیم‌گیری بهتر استفاده می‌شود. در واقع ارتباطات بازاریابی راه‌حل‌هایی برای سوالات زیر ارائه می‌دهد:

  • چرا باید از محصول استفاده شود؟
  • چگونه می‌توان از محصول استفاده کرد؟
  • چه کسی می‌تواند از محصول استفاده کند؟
  • کجا می‌توان از محصول استفاده کرد؟
  • چه زمانی می‌توان از محصول استفاده کرد؟

عناصر ترکیب ارتباطات بازاریابی

عناصر ترکیب ارتباطات بازاریابی

ارتباطات بازاریابی از ابزارهای مختلفی ساخته شده‌ است که یک شرکت می‌تواند برای اطلاع‌رسانی، ترغیب یا یادآوری به مشتریان در مورد کالاها و خدمات خود اتخاذ کند. این ابزارهای ارتباطی در مجموع به عنوان ارتباطات بازاریابی نامیده می‌شوند. عناصر مختلف تشکیل دهنده ارتباطات بازاریابی عبارتند از:

تبلیغات

تبلیغات روشی غیرمستقیم و دارای هزینه است که توسط شرکت‌ها برای اطلاع‌رسانی به مشتریان درباره کالاها و خدمات یک شرکت، از طریق رسانه‌های چاپی، تصویری، وب‌سایت‌ها و… ارائه می‌شود. با این روش می‌توان حجم عظیمی از مخاطبان را از محصول و خدمات شرکت آگاه کرد.

استفاده از تکنیک‌های مختلف فروش

این روش شامل ایجاد انگیزه‌های کوتاه‌مدت در راستای متقاعد‌کردن مشتریان برای شروع خرید کالا و خدمات است. این تکنیک نه تنها به حفظ مشتریان فعلی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند مشتریان جدید را هم جذب کند. تخفیف، بازپرداخت، طرح رایگان خرید، ارائه کوپن و… برخی از ابزارهای ارتقای فروش از این طریق هستند.

رویدادها

برخی از شرکت‌ها از رویدادهای ورزشی، سرگرمی، اجتماعی و… حمایت می‌کنند تا برند خود را در ذهن مشتریان تقویت کنند. این کار می‌تواند تاثیر خوبی در فروش داشته و ارتباط طولانی‌مدت با مشتریان ایجاد کند.

فعالیت‌های عام‌المنفعه

شرکت‌ها فعالیت‌های اجتماعی متعددی را با هدف ایجاد تصویر مثبت از برند خود در بازار انجام می‌دهند. رایج‌ترین فعالیت‌هایی که شرکت‌ها در این زمینه انجام می‌دهند شامل اهدای بخشی از سود به آموزش کودکان، برگزاری اردوهای اهدای خون، درخت‌کاری و… است.

بازاریابی مستقیم

با استفاده از فناوری‌های نوین مثل تلفن همراه، فکس و…، شرکت‌ها می‌توانند ارتباط مستقیمی با مشتریان خود داشته باشند. این ارتباط بدون دخالت شخص یا ارگان سوم و تنها بین خریدار و فروشنده کالا یا خدمات است.

بازاریابی تعاملی

این شیوه بازاریابی به‌تازگی به عنوان یک ابزار ارتباطی محبوبیت پیدا کرده و در آن مشتریان می‌توانند به صورت آنلاین با شرکت‌ها تعامل داشته و سوالات خود را مطرح کنند.

بازاریابی دهان به دهان

یکی از پرکاربردترین روش‌های ارتباطی است که در آن، مشتریان تجربیات خود را در مورد کالاها و خدماتی که اخیرا خریداری کرده‌اند، با سایر افراد به اشتراک می‌گذارند. این روش برای شرکت‌ها بسیار حیاتی است؛ چون موفقیت فروش به این بستگی دارد که مشتری در مورد برند چه احساسی داشته و چه پیامی را در مورد آن به دیگران انتقال می‌دهد.

فروش شخصی

این یک روش سنتی از ارتباطات بازاریابی است که در آن فروشندگان مستقیما به مشتریان احتمالی نزدیک شده و آن‌ها را از کالاها و خدمات خود مطلع می‌کنند. این روش یکی از مطمئن‌ترین روش‌های ارتباطی است؛ چون به‌طور مستقیم انجام می‌شود. چنین ارتباطی ممکن است به‌صورت شفاهی، رو در رو، کتبی یا از طریق ارسال ایمیل یا پیامک برقرار شود.

اهداف ارتباطات بازاریابی

اهداف ارتباطات بازاریابی

ارتباطات بازاریابی دو هدف عمده دارد که آگاهی از آن‌ها می‌تواند به درک بهتر نقش ارتباطات در بازاریابی کمک کند:

ایجاد و حفظ تقاضا با اولویت محصول

ایجاد اولویت معمولا یک تلاش طولانی‌مدت بوده که با استفاده از ابزارهای ارتباطی برای کمک به حفظ جایگاه محصول یا شرکت در ذهن مشتری هدف انجام می‌شود. ساختن یک نام تجاری زمان می‌برد و مستلزم ثبات خاصی در رابطه با عناصر اصلی محصول، قیمت‌گذاری، توزیع و… است. به همین دلیل می‌تواند نشان‌دهنده تعهد شرکت‌ها در قبال محصول یا خدمات‌شان باشد.

این نکته را در نظر بگیرید که ایجاد اولویت با ایجاد یک نام تجاری، بر سهم بازار، سودآوری و حتی دسترسی به استعدادها اثر می‌گذارد. بنابراین دست‌آورد و ارزش بلندمدتی برای شرکت به حساب می‌آید.

کوتاه‌کردن چرخه فروش

این هدف به معنی کمک به شرکای فروش و ارتباطات در تلاش برای شناسایی، مشارکت و ارائه محصول یا خدمات به مشتری است. درک فرآیند خرید مشتری می‌تواند بینش مهمی در مورد این‌که چگونه می‌توان چرخه فروش را کوتاه کرد، به ارمغان آورد.

در مورد محصولات با تکنولوژی بالا، چرخه فروش شامل میزان قابل توجهی از آموزش مشتری در مراحل اولیه فرآیند خرید است. ارتباطات بازاریابی باید روی ایجاد، بسته‌بندی و ارائه اطلاعات مرتبط به خریدار در طول فرآیند خرید تمرکز کند تا بتواند این نیاز آموزشی را برآورده کند.

به‌طور کلی، تکنیک‌های ارتباطی که برای کوتاه‌کردن چرخه فروش به کار می‌روند، حرفه‌ای‌تر از برندسازی و ایجاد اولویت محصول هستند. با این حال، استراتژی شما برای دست‌یابی به هر دو هدف ارتباطات بازاریابی باید متعادل باشد؛ در غیر این صورت اگر یک هدف بر دیگری اولویت داشته باشد، مشروعیت طرح زیر سوال خواهد رفت. شما باید با فروشندگان، شرکای تجاری و مشتریان خود همکاری کنید تا این تعادل به درستی برقرار شود.

استراتژی ارتباطات بازاریابی چیست؟

استراتژی ارتباطات بازاریابی چیست؟

استراتژی ارتباطات بازاریابی نوعی استراتژی است که یک شرکت یا فرد برای دست‌یابی به بازار هدف خود از طریق انواع مختلف ارتباطات به کار می‌گیرد. این استراتژی شامل بخش‌های زیر است:

پیام

پیام همان چیزی است که باید گفته شود و شما آن را به مخاطب‌های احتمالی خود تحویل می‌دهید. این پیام‌ها به سه سوال اساسی پاسخ می‌دهند:

  • چرا مخاطب باید به آن اهمیت دهد؟
  • چه چیزی ارائه می‌دهد؟
  • درخواست فرستنده از مخاطب چیست؟

پیام شما باید جذابیت کافی داشته و مخاطب را برای استفاده از محصول ترغیب کند. مثلا بسیاری از شما ممکن است تمایلی به خرید “ماهی سرد و مرده پیچیده‌شده در جلبک” نداشته باشید؛ اما وقتی اسم “سوشی” بر روی آن بگذارید، احتمالا افراد زیادی برای خرید صف می‌کشند!

رسانه

رسانه همان محلی است که پیام شما از طریق آن به مخاطب عرضه می‌شود. رسانه می‌تواند چاپی (مثل روزنامه یا مجله)، اینترنتی (وب‌سایت، پادکست و…)، فراگیر (رادیو، تلویزیون و…) یا رسانه‌های اجتماعی (فیس‌بوک، توییتر و…) باشد. معمولا پیشنهاد می‌شود که چندین رسانه برای دست‌یابی به مخاطبان متنوع داشته باشید؛ اما رسانه‌ای که بیشتر مشتریان احتمالی شما از آن‌ها استفاده می‌کنند، باید به عنوان رسانه هدف، بالاتر از سایر رسانه‌ها باشد.

هدف

مخاطب یا هدف به این معنی است که می‌خواهید پیام شما به چه کسی برسد؛ همه مردم روی زمین یا اهالی یک شهر؟ نکته گیج‌کننده این است که معمولا مخاطبان متعددی وجود دارد که می‌خواهید با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. هر گروه از این مخاطبان متنوع به پیام‌ها، رسانه‌ها و پیام‌رسان‌های خاص خود نیاز دارند. در این‌جا باید از استراتژی‌های مختلف برای جذب حداکثری مخاطبان خود استفاده کنید.

نحوه به‌کارگیری استراتژی ارتباطات بازاریابی

نحوه به‌کارگیری استراتژی ارتباطات بازاریابی

نحوه انجام این کار تا حد زیادی به تجربه، نوع کسب‌و‌کار و بودجه شما بستگی دارد. استراتژی ارتباطات طیف وسیعی از فعالیت‌هایی را که برای بازاریابی محصولات یا خدمات انجام می‌شود، در بر می‌گیرد. هر استراتژی بازاریابی یکپارچه باید از این سه اصل پیروی کند:

هم‌سویی با برند

انتخاب کانال‌های بازاریابی باید با برداشت شما از برند هم‌سو و منطبق باشد. مثلا برای تبلیغ فروش ساعت‌های لوکس هرگز نباید به سراغ روزنامه‌نگاران رسانه‌های محلی بروید؛ بلکه برای این کار باید برقراری ارتباط با روزنامه‌نگاران مجله تایم را امتحان کنید!

هم‌سویی با مشتری

برای این کار باید از قدیمی‌ترین قانون بازاریابی پیروی کنید: “در جایی باشید که مشتریان شما از قبل حضور دارند“. بهتر است کانال‌هایی را انتخاب کنید که مشتریان شما قبلا در آن‌ها حضور داشته و همچنان فعال هستند. اگر گروه هدف شما جوانان هستند، می‌توانید تبلیغات در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام و فیس‌بوک را امتحان کنید. قطعا تبلیغات تلویزیونی بهترین گزینه برای جذب مخاطبان هدف شما نخواهد بود!

هم‌سویی با بودجه

یک کانال بازاریابی را انتخاب کنید که با بودجه شما هماهنگی داشته باشد. اگر بودجه کافی ندارید، از روش‌های کم‌هزینه‌تر و عمومی استفاده کرده و به دنبال ریسک در تبلیغات نباشید؛ چون ممکن است به ورشکستگی ختم شود!

چگونگی ایجاد ارتباطات بازاریابی برای استارتاپ

اگر یک شرکت کوچک یا استارتاپ هستید، ارتباطات بازاریابی شما با یک کسب‌و‌کار بزرگ بسیار متفاوت خواهد بود. مقرون به صرفه‌بودن این ارتباطات برای یک استارتاپ در اولویت قرار دارد. برای کاهش هزینه‌ها بهتر است به‌طور همزمان در چندین کانال و پلتفرم‌های ارتباطی آنلاین و آفلاین، رسانه‌های اجتماعی و… فعالیت داشته باشید.

یکی از موثرترین استراتژی‌های بازاریابی در چنین شرایطی، استفاده از خدمات تبلیغاتی پربازدید و کم‌هزینه است. برای این کار باید به اینفلوئنسرها، روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌نویسان نزدیک شده و از طریق آن‌ها، داستان‌هایی در مورد شرکت، نام تجاری و محصولات خود عرضه کنید. مطرح‌شدن در یک رسانه معمولا یک راه عالی برای قرارگرفتن در مقابل تعداد زیادی مشتری بالقوه است. انجام یک طرح ارتباطی بازاریابی برای مطرح‌شدن در رسانه‌ها دارای سه مرحله است:

  • ایجاد داستانی که در کانال هدف شما قرار داشته و با برند شما هم‌سو است. این داستان باید به علایق مشتریان ایده‌آل شما بپردازد.
  • یافتن اهداف رسانه‌ای که به محصولات شما علاقه‌مند بوده و مخاطبان آن‌ها، بازار هدف شما را تشکیل می‌دهند.
  • ایجاد روابط با اهداف رسانه‌ای و ارائه ایده‌های خود در آن‌ها

نتیجه‌گیری

ارتباطات بازاریابی شامل مجموعه ابزارهایی است که شرکت‌ها از آن‌ها برای انتقال پیام خود به مخاطبان‌شان استفاده می‌کنند. هدف این ابزارها، کوتاه‌کردن چرخه فروش است. باید توجه کنید که هدف ارتباطات تنها جذب مشتریان جدید نیست؛ بلکه آن‌ها به‌طور فعال تلاش می‌کنند تا در کنار جذب مشتریان جدید، از طریق تعامل با مشتریان قبلی خود، آن‌ها را حفظ کنند. اگر می‌خواهید درباره ارتباطات بازاریابی، مدیریت مرتبط با آن و موضوعاتی مانند گواهینامه ایزو و نحوه دریافت آن بیشتر بدانید، به وب‌سایت مراجعه یا از کارشناسان ما راهنمایی بگیرید.

منبع1 / منبع2

ابزارهای مدیریت دانش و نقش آن در پیشرفت سازمان

ابزارهای مدیریت دانش و نقش آن در پیشرفت سازمان

دانش شما کسب‌و‌کار شماست؛ یعنی دانش و ابزارهای مدیریت دانش است که شما را از رقبا متمایز کرده و مزیت‌های رقابتی در بازار ایجاد می‌کند. مدیریت دانش فرآیند ایجاد، استفاده، اشتراک‌گذاری و مدیریت اطلاعات در یک سازمان است. برای فعال‌کردن این فرآیند، سازمان‌ها باید ابزارهای مدیریت دانش را که به‌عنوان بخشی از سیستم مدیریت دانش آن‌ها گنجانده شده است، پیاده‌سازی کنند. این ابزارها تضمین می‌کنند که عملکردهای مهم مدیریت دانش به‌طور قابل اعتماد و پیوسته انجام می‌شوند تا کسب‌و‌کار شما از آن سود ببرد. در این مطلب با مفهوم مدیریت دانش، ابزارها و استانداردهای آن بیشتر آشنا خواهید شد.

مدیریت دانش

مدیریت دانش

مدیریت دانش (Knowledge Management) که به‌صورت خلاصه KM نامیده می‌شود، فرآیند کسب، تولید، توزیع و استفاده موثر از دانش است. به عبارت دیگر می‌توان گفت مدیریت دانش، به معنای یافتن یا ایجاد هر چه بیش‌تر دانش نهادی و استفاده از آن برای گسترش دامنه سازمان است. یک سازمان ممکن است از مدیریت دانش برای بهره‌وری بیش‌تر و مقرون‌به صرفه‌تر یا تصمیم‌گیری آگاهانه‌تر استفاده کند. تقریبا همه چیز در سازمان به دانش متکی است.

مدیریت دانش اساسا در مورد رساندن دانش مناسب به فرد مناسب در زمان مناسب است. این به خودی خود ممکن است خیلی پیچیده به نظر نرسد، اما پیوندی قوی با استراتژی شرکت، درک مکان و اشکال دانش و فرآیندهایی که عملکردهای سازمانی را در بر می‌گیرند دارد. مدیریت دانش ممکن است شامل ایجاد دانش جدید باشد یا صرفا بر اشتراک، ذخیره‌سازی و اصلاح دانش تمرکز کند.

استاندارد مدیریت دانش به عنوان ایزو ۳۰۴۰۱ معرفی می‌شود. این سند الزامات و رهنمودهایی را برای استقرار، پیاده‌سازی، حفظ، بازنگری و بهبود یک سیستم مدیریت موثر برای مدیریت دانش در سازمان‌ها ارائه می‌دهد. استاندارد مدیریت دانش که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده، برای هر سازمانی فارغ از نوع، اندازه و محصول یا خدماتی که ارائه می‌کند قابل اجرا است و شرکت‌ها می‌توانند اقدام به دریافت گواهینامه ایزو در این زمینه کنند.

در ادامه به برخی از مهم‌ترین مواردی که داشتن دانش در آن‌ها به نفع سازمان است اشاره می‌کنیم:

تعامل با مشتریان

مستلزم داشتن اطلاعاتی است که آن‌ها می‌خواهند یا برای پشتیبانی از مشتریان نیاز دارند. این به نوبه خود شما را به عنوان مدیر یک کسب‌و‌کار، ملزم به جمع‌آوری اطلاعات برای تولید محصولات یا خدمات بهتر می‌کند.

ایجاد محتوا

این بخش از بازاریابی مستلزم ارسال پیام‌های مفید و جذاب در مورد کسب‌و‌کار شما است.

توسعه فرآیندهای داخلی

رویه‌های عملیاتی استاندارد یا توسعه فرآیندهای داخلی، اطلاعات گام‌به‌گامی هستند که به هم می‌پیوندند تا دستورالعمل‌هایی در مورد نحوه انجام عملیات معمول کسب‌و‌کار ایجاد کنند.

ابعاد مختلف پیاده‌سازی مدیریت دانش

ابعاد مختلف پیاده‌سازی مدیریت دانش

پیاده‌سازی مدیریت دانش دارای ابعاد مختلفی است که عبارتند از:

استراتژی

استراتژی مدیریت دانش باید به استراتژی شرکت وابسته باشد. هدف مدیریت، به ‌اشتراک‌گذاری و ایجاد دانش ارزشمند مرتبط است که به برآوردن نیازهای تاکتیکی و استراتژیک کمک می‌کند.

فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی یک از بخش‌های جهت‌دهنده در تعریف سازمان است که بر نحوه تعامل افراد، زمینه‌ای که دانش در آن ایجاد شده، مقاومتی که در برابر این تغییرات خاص خواهند داشت و نحوه به اشتراک‌گذاری دانش تاثیر می‌گذارد.

فرآیندهای سازمانی

فرآیندها، محیط‌ها و سیستم‌های مناسبی که مدیریت دانش را قادر می‌سازند در سازمان پیاده‌سازی شود.

مدیریت و رهبری

مدیریت دانش به رهبری شایسته و باتجربه در همه سطوح نیاز دارد. طیف گسترده‌ای از نقش‌های مرتبط با مدیریت دانش، کارگزاران دانش و… وجود دارد که ممکن است یک سازمان نیاز به اجرای آن نداشته باشد.

فناوری

سیستم‌ها، ابزارها و فناوری‌هایی که متناسب با نیازهای سازمان هستند، به درستی طراحی و اجرا شوند.

سیاست

حمایت بلندمدت برای اجرا و تداوم ابتکاراتی که تقریبا تمام عملکردهای سازمانی را در بر می‌گیرد. اجرای این سیاست‌ها ممکن است از بعد مالی و زمانی پرهزینه باشد و اغلب بازده سرمایه‌گذاری مستقیم و قابل مشاهده‌ای ندارند.

ابزار مدیریت دانش

ابزار مدیریت دانش

یک ابزار مدیریت دانش (Knowledge Management Tools) فرآیند جذب، سازمان‌دهی و گسترش دانش را در سراسر سازمان ساده می‌کند. همچنین ممکن است به عنوان یک راه‌حل مدیریت دانش یا نرم‌افزار پایگاه داده هم شناخته شود. در واقع این ابزارها بسیاری از فرآیندهایی را که قبلا دستی و خسته‌کننده بودند، خودکار می‌کند و توانایی شما را برای سازمان‌دهی و بازیابی اطلاعات – به ویژه در مواقعی که زمان کمی در اختیار دارید – ساده می‌کند.

به عبارت دیگر می‌توان گفت ابزارهای مدیریت دانش به ارائه یک مخزن برای تمامی اطلاعات، داده‌ها و دانش کمک می‌کنند تا ذخیره‌سازی و بازیابی آسان‌تر شود. نقش تکنولوژی در مدیریت دانش برای به‌کارگیری این ابزارها بسیار مهم است. ابزارهای مدیریت دانش به هر نوع سیستم، نرم‌افزار یا سیستم فناوری اطلاعاتی اشاره دارند که:

  • دانش را ذخیره و بازیابی می‌کند
  • جریان اطلاعات را ساده می‌کند
  • محتوا را جمع‌آوری می‌کند
  • کار تیمی و همکاری را بهبود می‌دهد
  • اتلاف زمان و منابع را کاهش می‌دهد
  • کیفیت خدمات را ارتقا می‌دهد
  • منابع دانش را به سرعت پیدا می‌کند
  • به مدیران کمک می‌کند تا تصمیمات تجاری بهتری بگیرند

برخی از اطلاعاتی که یک سیستم مدیریت دانش از طریق ابزارها به دست می‌آورد شامل موارد زیر است:

  • اسناد مانند پرسش‌های متداول درباره محصول، دفترچه‌های راهنمای شرکت، داده‌های مشتری، محتواهای مرتبط با محصول و…
  • داده‌های تیم مانند اطلاعات رقبا، اهداف استراتژیک، پروژه‌های تحقیق و توسعه، جدول زمانی و…
  • داده‌های سازمانی مانند اطلاعات برند، نمودارهای سازمانی، نمودارهای اداری و گردش کار و…
  • اخبار سازمانی مانند امتیازات، به‌روز‌رسانی‌های تبلیغاتی، معرفی رسانه‌های شرکت و به‌روز‌رسانی‌های فناوری اطلاعات

البته این فهرست می‌تواند بسیار طولانی باشد؛ چون ابزار مدیریت دانش مناسب می‌تواند تقریبا هر نوع فایلی را ضبط و ذخیره کند.

چرا ابزارهای مدیریت دانش مهم هستند؟

چرا ابزارهای مدیریت دانش مهم هستند؟

ابزارهای مدیریت دانش با هدف مدیریت دانش به خاطر دانش کار نمی‌کنند. هدف آن‌ها ایجاد سیستم‌ها، تکنیک‌ها و چارچوب‌هایی است که این اطلاعات را به خوبی جمع‌آوری و استفاده کند و در عین حال، مطمئن شود که با استراتژی کلی کسب‌و‌کار هم‌خوانی دارد. محققان می‌گویند حدود ۴۰ درصد کارکنان در انتقال دانش، ضعیف یا بسیار ضعیف هستند. علاوه بر این، بین ۷ تا ۲۰ درصد از آن‌ها هم، زمان کار خود را صرف تکرار راه‌حل‌های به‌کارگرفته از سوی دیگران می‌کنند. بدیهی است که دنیای تجارت به ابزارهای مدیریت دانش مناسب نیاز جدی دارد تا به مدیریت بهتر اطلاعات خود و کاهش هدررفت‌ها کمک کند.

خدمات‌رسانی به مشتری بدون داشتن دانش مانند پرواز کورکورانه است! در نظرسنجی‌های متعدد، کاربران از کمبود دانش به عنوان مانعی برای خدمات‌رسانی مناسب به مشتری ابراز تاسف کرده‌اند. به‌طور کلی ده‌ها مزیت برای مدیریت دانش و ابزارهای مرتبط با آن وجود دارد که برخی از مهم‌ترین آن‌ها شامل موارد زیر هستند:

  • حفظ دانش را افزایش می‌دهند؛ چون منبع اصلی دانش با گذشت زمان رشد می‌کند. یک سیستم مدیریت دانش ابری، دسترسی به آن را حتی آسان‌تر هم خواهد کرد
  • تصمیم‌گیری‌ها سریع‌تر انجام می‌شوند؛ چون اطلاعات همیشه در دسترس هستند
  • بهره‌وری افزایش می‌یابد؛ چون تیم کاری، دانش را به‌صورت دستی از طریق ایمیل و سایر ابزارها منتقل نمی‌کند
  • کسب‌و‌کار به‌ شکل مستمر رشد می‌کند؛ زیرا با جمع‌آوری و سازماندهی اطلاعات، مجموعه‌ای از ایده‌ها را ایجاد کرده که تیم کاری می‌تواند آن‌ها را در عمل پیاده کند
  • باعث هم‌سویی بیشتر تیم می‌شود؛ چون همه همیشه به‌روزترین اسناد و اطلاعات موجود را در اختیار دارند
  • امنیت به حداکثر‌ می‌رسد؛ چون تمام اسناد مهم و اطلاعات حساس در محیط رمزگذاری‌شده قرار دارند

بهترین ابزارهای مدیریت دانش

بهترین ابزارهای مدیریت دانش

طیف گسترده‌ای از ابزارهای مدیریت دانش در دسترس هستند که همه آن‌ها قادرند بر انواع دانش تمرکز کنند و کارایی را در بخش‌های مختلف کسب‌و‌کار بهبود دهند. برخی از آن‌ها برای بهبود همکاری بین تیم طراحی شده‌اند و برخی دیگر برای پیگیری مشتریان و رفتار آن‌ها. واقعیت این است که اگر اطلاعات دارای ارزش باشند، ابزار تخصصی برای کمک به مدیریت، نظارت، اشتراک‌گذاری و ارزیابی داده‌ها برای استفاده بهینه وجود دارد. انواع ابزارهای مدیریت دانش عبارتند از:

مدیریت اسناد

داشتن اسناد و مدارک مناسب در زمان مناسب به بهبود عملکردها و ارتقای کسب‌و‌کار کمک کند. اکنون همه‌چیز به‌سرعت پیش می‌رود و شما نمی‌توانید از نسخه‌های قدیمی اسناد استفاده کنید یا وقت خود را برای ارسال ایمیل‌های پشت سر هم تلف کنید. شما نیاز به دسترسی فوری و ۲۴ ساعته به اسناد دارید.

پایگاه دانش داخلی

این یک ابزار پایه دانش است که به‌عنوان یک مرکز دانش یا مرکز کمک برای کارمندان عمل می‌کند. این پایگاه اغلب مملو از مقالات داخلی است که تمام مراحل و فرآیندهای کار را مشخص می‌کند و پیوندهایی به اسناد مشترک مهم و سایر مقالات مرتبط دارد.

مدیریت محتوا

محتوا برای بسیاری از سازمان‌ها حکم پادشاه را دارد. تنها راه برای ایجاد محتوای عالی، جمع‌آوری بهترین اطلاعات ممکن است. مدیریت محتوا به ایجاد محتوا، قالب‌بندی، ذخیره‌سازی و انتشار آن خلاصه می‌شود. بخش بزرگی از این فرآیند، جمع‌آوری اطلاعات و انتشار آن است. البته تجزیه اطلاعات به شکل ساده و به روشی که برای همه قابل درک باشد، چالش‌برانگیز است.

اتوماسیون

شرکت‌ها از اتوماسیون و هوش مصنوعی برای دریافت، تغییر، ارائه و به‌کارگیری دانش استفاده می‌کنند. با توجه به این که بخش زیادی کارمندان در محیط کار احساس فرسودگی می‌کنند، این امر مفید به نظر می‌رسد و بیشتر آن‌ها تمایل دارند کارهای روزمره خود را خودکار انجام دهند. ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی و مجهز به اتوماسیون در حال حاضر بازی را به طرق مختلف تغییر داده‌اند و مدیریت دانش را پیش می‌برند.

مدیریت موجودی

آگاهی از فهرست موجودی و برنامه‌های تدارکاتی شرکت بسیار ارزشمند است. دانستن این که کدام تامین‌کنندگان با کمبود، تاخیر در انتقال یا مشکلات تدارکات مواجه هستند، تاثیرات زیادی بر عملکرد دارد. متعادل‌کردن مواد ورودی و محصولات خروجی به‌طور موثر، به معنای هزینه‌های ذخیره‌سازی کمتر، گردش موجودی و مشتریان راضی‌تر است که در مجموع منجر به افزایش سود شرکت خواهد شد.

ابزارهای همکاری

مدیریت دانش به معنی انباشت دانش برای تعداد کمی از افراد منتخب نیست. بلکه مفهوم آن رساندن دانش به تیم مشتریان، سهام‌داران و فروشندگان و… است که برای به دست‌آوردن آن تلاش زیادی کرده‌اید.

مدیریت پروژه

مدیریت پروژه

این احتمال وجود دارد که تیم کاری، مقدار زیادی از زمان خود را صرف پاسخ‌گویی روزانه به خواسته‌های مشتریان کند. اما حفظ رابطه با هر مشتری برای یک تجارت بزرگ ضروری است. این‌جاست که مدیریت پروژه وارد عمل می‌شود. این کار نیاز به یک هدف دارد و هدایت پروژه‌های داخلی بخش عمده‌ای از آن است.

در سال ۲۰۲۲ و بعد از گذشت دو سال از شروع همه‌گیری کرونا که بسیاری از شرکت‌ها را به دورکاری مجبور کرد، بیشتر آن‌ها به نوعی مدل کار ترکیبی باز گشته‌اند. این امر نیاز به داشتن اطلاعاتی که به راحتی در خانه، محل کار و هنگام کار از راه دور در دسترس باشد، افزایش داده و اهمیت نقش تکنولوژی در مدیریت دانش و استفاده از نرم‌افزارها را آشکارتر کرده‌‌است. برخی از مهم‌ترین نرم‌افزارهای مدیریت دانش در سال ۲۰۲۲ عبارتند از:

  • monday.com
  • پایگاه دانش ProProfs
  • ClickUp
  • Knowmax
  • Zendesk
  • Zoho Desk

نقش تکنولوژی در مدیریت دانش

نقش تکنولوژی در مدیریت دانش

برخی ممکن است تصور کنند برای مدیریت دانش در شرکت به هیچ نوع تکنولوژی نیاز ندارند. می‌توان گفت آن‌ها تا حدودی حق دارند؛ چون مدیریت دانش در اصل به افراد مربوط است. اما به‌نظر می‌رسد که امروز و با توجه به فرآیندهای کاری از راه دور، مدیریت موثر دانش در سازمان‌، بدون تکنولوژی کار سختی خواهد بود. تکنولوژی نقش مهمی در تحول ایفا می‌کند و تاثیر کلیدی در تغییر فرهنگ شرکت‌ها دارد. از بسیاری جهات، این تکنولوژی است که مدیریت دانش را به واقعیت تبدیل می‌کند. در گذشته، انتشار دانش و اطلاعات برای کار مشترک با همکاران تقریبا غیرممکن بود؛ در حالی‌که امروزه این عمل به یک فرآیند عادی تبدیل شده است.

نتیجه‌گیری

وجود دانش و اطلاعات مناسب در سازمان برای پیشرفت آن ضروری است. مدیریت این دانش فرآیندی پیچیده است که با دانش و اطلاعات، ذخیره و بازیابی آن‌ها، ارتباط و تفسیر دانش و در نهایت، استفاده از دانش سازمانی سر‌و‌کار دارد. این کار به وسیله ابزارهای مدیریت دانش در سازمان‌ها از جمله نرم‌افزارها انجام می‌شود و پیچیدگی آن را تا حدودی کاهش داده است. برای مطالعه مطالب بیشتر درباره این موضوع و موارد مشابه می‌توانید به وب‌سایت ما مراجعه کنید.

منبع1 / منبع2

مهم‌ترین روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان سازمان

روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان سازمان

ایجاد انگیزه در کارکنان یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های مدیران و تصمیم‌گیرندگان ارشد سازمان‌ها است. داشتن کارکنانی باانگیزه و پرتلاش، در بلندمدت به بهره‌وری بهتر و در نهایت به سوددهی بیش‌تر مجموعه کمک می‌کند. واقعیت این است که کارکنان از قبل، انگیزه کافی برای کار دارند؛ اما مدیریت رفتار سازمانی باید تصمیم بگیرد چگونه از این انگیزه موجود برای دست‌یابی به اهداف کاری خود استفاده کند.

وجود رضایت شغلی هم یکی از عوامل مهمی است که به انگیزه کارکنان مرتبط بوده و ارتباط عمیقی بین این دو برقرار است. احتمالا می‌پرسید چگونه می‌توان روحیه و انگیزه کارکنان را تقویت کرد؟ یا عوامل موثر در تشویق کارکنان چیست؟ این مقاله به سوالات شما پاسخ می‌دهد.

انگیزه چیست؟

انگیزه چیست؟

شما به عنوان یک کارفرما، پیش از آن‌که بتوانید در کارکنان خود ایجاد انگیزه کنید، باید بدانید که انگیزه چیست. انگیزه (Motivation) اساسا به خواست و تمایل خود شخص برای دست‌یابی به چیزی تلقی می‌شود؛ مثل برنده شدن یک جایزه یا تکمیل یک پروژه.

به این ترتیب متوجه می‌شوید که کارکنان به ساخت انگیزه توسط شما نیاز ندارند؛ بلکه شما باید با توانمند‌سازی آن‌ها برای ایجاد انگیزه، زمینه را فراهم کنید. اگر در این کار موفق شوید، خواهید دید که محیط کار بهتری برای درگیر‌کردن، ایجاد رضایت شغلی، ایجاد انگیزه و حفظ کارکنان خود خواهید داشت.

چرا ایجاد انگیزه در کارکنان مهم است؟

چرا ایجاد انگیزه در کارکنان مهم است؟

افراد معمولا پس از پشت سر گذاشتن چند آزمون و مصاحبه در یک شغل خاص استخدام می‌شوند. آن‌ها در ابتدا انگیزه زیادی برای شروع کار و پیشرفت دارند؛ اما آیا این انگیزه همیشه با آن‌ها باقی می‌ماند یا به تدریج کم و کم‌تر می‌شود!؟ همه انسان‌ها ممکن است در روزها یا هفته‌هایی به دلیل مشکلات مختلف، دچار افت انگیزه شوند؛ اما در صورتی که این وضعیت طول بکشد یا در میان بیشتر کارکنان دیده شود، می‌تواند نگران‌کننده باشد.

پول و مزایا همیشه به عنوان عوامل انگیزشی مهمی در کارکنان شناخته می‌شوند؛ اما تحقیقات نشان داده‌اند که آن‌ها در صدر فهرست قرار ندارند! به نظر می‌رسد بیشترین عوامل انگیزش برای کارکنان عبارتند از:

  • تعادل خوب بین کار و زندگی (۲۱ درصد)
  • وجود انگیزه در همکاران (۲۰ درصد)
  • رئیس تشویق‌کننده (١۵ درصد)

اما چرا کارفرمایان همیشه به دنبال ایجاد انگیزه در کارکنان خود هستند؟ اگر شما عوامل انگیزش به عنوان یک کارفرما بهترین و توانمندترین کارکنان را استخدام کرده باشید، اما آن‌ها انگیزه کافی برای کار نداشته باشند، شکست خورده‌اید!

محققان می‌گویند وقتی کارکنان شما انگیزه کافی دارند، بهره‌وری بیشتر می‌شود. اگر بخواهیم این موضوع را با آمار و ارقام نشان دهیم، باید بگوییم طبق تحقیقات انجام شده در زمینه مدیریت منابع انسانی، کارکنان باانگیزه تا حدود ٢٠ درصد عملکرد بالاتری نسبت به دیگران دارند و احتمال ترک شغل توسط آن‌ها حدود ۸۷ درصد کم‌تر است.

نقش مدیر در ایجاد انگیزه در کارکنان

نقش مدیر در ایجاد انگیزه در کارکنان

مدیریت بیشترین اهمیت را در ایجاد انگیزه دارد. البته باید به این نکته توجه کنید که منظور از ایجاد انگیزه در کارکنان، هدف‌مند‌کردن انگیزه موجود در آن‌ها در جهت اهداف سازمان است! خوشبختانه یک مدیر موفق می‌تواند عوامل محیطی کلیدی را برای دست‌یابی به این موضوع ضروری کنترل کند.

مهم‌ترین عامل تحت کنترل یک مدیر، رابطه او با کارمندان است. پس از آن، محیط کار و فرهنگ سازمانی است که انگیزه و مشارکت کارکنان را تقویت می‌کند. در حالت ایده‌آل، فرهنگ کار شامل محیطی است که در آن کارکنان مورد اعتماد هستند و به درستی با آن‌ها رفتار می‌شود. نقش مدیریت در ساخت و تقویت چنین محیطی می‌تواند به عنوان مهم‌ترین عامل انگیزش در سازمان تلقی شود.

روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان

روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان

کاملا طبیعی است که گاهی کارکنان با افت انگیزه مواجه شوند؛ اما زمانی که همکاران به صورت مداوم درگیر آن باشند، ممکن است با مشکلاتی مواجه شوید. در این بخش نکات خوبی را در مورد چگونگی ایجاد انگیزه در کارکنان جمع‌آوری کردیم. این نکات مختص صنعت یا کسب‌و‌کار خاصی نبوده و بسیار ساده و کم‌هزینه یا بدون هزینه هستند. شما با به‌کارگیری این ١٠ روش در سازمان خود می‌توانید به افزایش انگیزه در کارکنان کمک کنید:

تعییین اهداف کوچک و قابل اندازه‌گیری

همه ما تجربه پروژه‌هایی را داشته‌ایم که بیش از حد طول می‌کشند و به نظر می‌رسد پایانی ندارند. گیر‌افتادن در چنین شرایطی می‌تواند روحیه کارکنان را تضعیف کند و انگیزه‌ آن‌ها را برای ادامه کار کاهش دهد. به همین دلیل می‌گویند دیدن نتیجه کار و پیشرفت در آن بسیار مهم و خوب است.

مشاهده پیشرفت نشان می‌دهد که ما چقدر در حال تغییر و بهبود هستیم. در چنین شرایطی لازم است برای ایجاد انگیزه در کارکنان، اهداف واقعی و قابل دست‌یابی تعیین کنیم که هر بار یکی از آن‌ها فتح شود. در نتیجه با برداشتن قدم بعدی و بزرگ‌داشت دست‌آوردها می‌توان اثرات آن را بزرگ‌تر و قابل‌لمس‌تر کرد.

شفاف بودن

هر رابطه‌، از جمله روابط کاری بر پایه اعتماد بنا می‌شوند. وجود شفافیت یکی از بهترین راه‌ها برای تشویق فضای اعتماد میان شما و تیم‌تان است. در واقع می‌توان گفت تیمی که به شما اعتماد دارد، انگیزه بیشتری برای کار دارد و بیشتر درگیر کار خواهد شد. شفافیت همچنین کمک می‌کند تا اطمینان حاصل شود که همه با اطلاعات یکسانی کار می‌کنند و این می‌تواند به نفع تیم باشد.

یکی از روش‌های ایجاد انگیزه در کارکنان این است که اهداف را برای آن‌ها به درستی روشن کنید. بدون این شفافیت، قدرت انگیزشی کم شده و اثربخشی خود را از دست خواهد داد. باید تلاش کنید به کارکنان خود ماموریتی واضح و مشخص بدهید؛ چون تقریبا غیرممکن است که آن‌ها برای انجام کاری که درک درستی از آن ندارند، انگیزه واقعی داشته باشند.

تشخیص عملکرد خوب کارکنان

تشخیص عملکرد خوب کارکنان

یکی از مهم‌ترین عواملی که به انگیزه کارکنان کمک می‌کند این است که چقدر تلاش و سخت‌کوشی آن‌ها دیده می‌شود! ٧٠ درصد کارمندان معتقد هستند انگیزه و روحیه‌شان با افزایش شناخت مدیران از آن‌ها به شکل ویژه‌ای افزایش می‌یابد.

دلیل اهمیت این موضوع را می‌توانید با پاسخ به این سوال دریابید: اگر یک کارمند نتایج استثنایی و درخشانی داشته باشد، اما سخت‌کوشی او دیده و درک نشود، چرا باید به تلاش خود برای دست‌یابی به عملکرد بالا ادامه دهد!؟

البته تشخیص کار خوب به تنهایی کافی نیست. نحوه تشخیص مشارکت تیم هم تاثیر معناداری دارد. فراموش نکنید قدردانی از کارمندان توانمند نباید فقط به شکل یک پاداش در پایان سال انجام شود؛ بلکه باید به طور معنادار و مکرر انجام و یادآوری شود. پول در بیشتر مواقع مناسب است، اما تنها یا حتی موثرترین محرک نیست! پس لازم است با کارمندان خود به عنوان اعضای ارزشمند تیم رفتار کنید و به آن‌ها احساس مفید و موثر‌بودن بدهید.

بزرگ‌داشت نتایج

یکی از دلایل اهمیت تعیین اهداف کوچک و قابل اندازه‌گیری، این است که فرصت‌های زیادی برای جشن‌گرفتن به تیم شما می‌دهد! این بدان معنا نیست که شما باید هر کارمندی را که به‌موقع به کار خود رسیده است مفصلا تشویق کنید؛ اما بسیار مهم است که به همه اطلاع دهید دقیقا هر یک از مشارکت‌های‌شان، چقدر و چگونه در پیش‌برد سازمان موثر است.

تشویق خود را به صورت شفاف بیان کنید و فقط به تحسین کارکنان نپردازید؛ بلکه نقشی را که این کار در پیشرفت سازمان و بهبود کارها می‌تواند داشته باشد، کاملا واضح بیان کنید.

مثبت بودن

باید بپذیریم که همیشه نمی‌توان مثبت بود. احساسات منفی جای خود را دارند و برخی تغییرات مهم سازمانی می‌توانند ناشی از گفت‌و‌گوهای سخت در شرایط منفی باشند. با این حال، یافتن راه‌هایی برای تزریق تجربیات و احساسات مثبت به تعاملات تیم می‌تواند به ساختن یک محیط کار سالم کمک کند؛ چون داشتن کارکنان شاد یک مزیت رقابتی است!

تحقیقات نشان می‌دهند کارمندان شاد ٢٠ درصد بهتر از دیگران عمل می‌کنند و تا ٣٧ درصد می‌توانند فروش بهتری داشته باشند. به نظر می‌رسد شادی و مثبت‌اندیشی، در موفقیت کسب‌و‌کار بیش از آن‌چه که تصور می‌کنید نقش دارد. یک تغییر ساده به سمت شادی و مثبت بودن می‌تواند تاثیر فوری بر تجربه کاری و روابط شما داشته باشد که از عوامل اصلی موفقیت، انگیزه، مشارکت و بهره‌وری هستند.

تغذیه مناسب در محل کار

زمانی که گرسنه هستید، تمرکز و تحرک دشوار می‌شود. به همین دلیل مهم است که در محل کار سیر باشید، آب کافی بنوشید و انرژی داشته باشید. گاهی کارمندان آن‌قدر مشغول می‌شوند که به سختی می‌توانند برای صرف ناهار خود زمان بگذارند؛ اما این موضوع بر سلامتی و حتی بهره‌وری آن‌ها تاثیر منفی خواهد داشت.

تامین تنقلات سالم و قرار‌دادن آن‌ها در دسترس کارمندان یا ارائه کمک‌هزینه تغذیه، راهی آسان است تا به حفظ سطح انرژی اعضای تیم شما در طول روز کمک کند. به نظر می‌رسد هزینه‌های پرداخت‌شده بابت این کار با افزایش بهره‌وری تیم کاری جبران خواهد شد.

استراحت کافی در محل کار

استراحت کافی در محل کار

سروکله‌زدن با یک مشکل برای ساعت‌های طولانی احتمالا نتیجه‌بخش نخواهد بود. به نظر می‌رسد عقب‌نشینی از کار و وقت‌گذاشتن برای تجدید قوا نه تنها برای سلامتی مهم است، بلکه به حفظ انگیزه کارکنان هم کمک می‌کند. نشستن طولانی‌مدت و کار بی‌وقفه راهکار خوبی برای افزایش اثربخشی کار نیست.

استراحت کوتاه، هر یک یا دو ساعت یک‌بار می‌تواند تاثیر شگفت‌انگیزی بر ذهن و بدن داشته باشد. برای این کار کافی است از پشت میز خود بلند شوید، پاهای‌تان را دراز کنید، کمی به چشم‌های خود استراحت دهید و سپس با ذهن و بدنی شاداب به سر کار خود برگردید.

حفظ سلامت کارکنان

یک مدیر موفق باید اطمینان حاصل کند که سیاست‌ها و قوانین وضع شده، افراد را از صرف زمان کافی برای سالم‌ماندن باز نمی‌دارد. پس باید به نحوه ارائه مرخصی، مزایای پزشکی و سلامت کارکنان فکر کند. گاهی استرس ناشی از نگرانی کارکنان در مورد گذراندن دوره بیماری، منجر به جدایی کارکنان از شرکت‌ها شده و سالانه میلیاردها دلار برای کسب‌و‌کارها در سراسر جهان هزینه دارد.

داشتن یک خط‌مشی سخاوتمندانه در مورد مرخصی یا گزینه‌هایی برای برنامه‌ریزی انعطاف‌پذیر یا کار از راه دور ممکن است از نظر ظاهری گران به نظر برسند، اما در واقع می‌توانند از طریق افزایش بهره‌وری، مشارکت مناسب کارکنان و عملکرد بهتر آن‌ها، پول زیادی برای شرکت ذخیره کند.

تصور نتایج مثبت و به اشتراک گذاشتن آن

رسیدن به موفقیت، زمانی که بتوانید آن را تصور کنید آسان‌تر است. افراد حرفه‌ای، از ورزشکار گرفته تا نوازندگان و مدیران عامل، همه این تکنیک را برای بهبود انگیزه خود به کار می‌گیرند. اگر بتوانید هدف روشنی را ترسیم کنید، بیش از نیمی از راه را رفته‌اید.

به تیم خود کمک کنید تا درک کنند رسیدن به هدف چه معنایی دارد. برای کارکنان ترسیم کنید وقتی شخص به سمت هدف حرکت کرد و به دست‌آوردهای کوچک یا بزرگی رسید، چه نتیجه‌ای در پی خواهد داشت. سپس آن پیشرفت را به عنوان منبع انگیزه با همه کارکنان به اشتراک بگذارید.

دادن استقلال عمل به کارکنان

دادن استقلال عمل به کارکنان

داشتن استقلال و برنامه کاری انعطاف‌پذیر، انگیزه‌های فوق‌العاده‌ای هستند. دادن اختیار بیشتر به کارمندان در مورد زمان و نحوه انجام وظایف می‌تواند کارایی آن‌ها را بهبود داده و به حفظ انگیزه کمک کند. لازم است تنها به کارمندان خود بگویید که کارها تا چه زمانی باید انجام شود.

تصمیم‌گیری در مورد این که زمان‌بندی جزئی کارها چگونه باشد را به خودشان بسپارید. برخی از کارمندان ممکن است برای انجام کارها به زمان بیشتری نیاز داشته و حتی ترجیح دهند آخر هفته خود را به کار بپردازند؛ در صورتی که برخی دیگر می‌توانند آن را در مدت زمان محدود و با سرعت بیشتری انجام دهند.

نکته کلیدی در این است که شما به کارکنان این آزادی را می‌دهید تا در زمانی که انگیزه‌شان قوی‌تر است، روی پروژه‌های‌شان کار کنند، نه فقط زمانی که در محل کار هستند. کنترل بیش از حد کارمندان هم یکی از بدترین دشمنان انگیزه در محل کار است که حذف آن می‌تواند به ارتقای انگیزه آن‌ها کمک کند.

نتیجه‌گیری

وقتی صحبت از انگیزه‌دادن به کارمندان می‌شود، بیشتر افراد به پاداش‌های مادی فکر می‌کنند. اما واقعیت این است که انگیزه در کارکنان فراتر از مسائل مالی است. کارکنان می‌خواهند احساس ارزش‌مندی داشته باشند و باور کنند که نقش آن‌ها برای تیم کاری و سازمان بسیار مهم است.

وقتی بدانید چگونه به کارکنان انگیزه بدهید، بهترین نتیجه را از کار خواهید گرفت. مهم نسیت که کسب‌و‌کار شما چیست؛ در هر صورت ایجاد انگیزه در کارکنان همیشه بخش مهمی از وظایف شما خواهد بود. اگر می‌خواهید درباره مدیریت و مسائل مرتبط با آن یا دریافت گواهینامه ایزو اطلاعات بیشتری به دست آورید، به سایت ما مراجعه کنید یا با کارشناسان ما تماس بگیرید.

شرح وظایف ( تعریف شغلی ) کارکنان چیست ؟( توضیح کامل + مثالی از  نمونه فرم شرح وظایف)

شرح وظایف ( تعریف شغلی ) کارکنان چیست ؟( توضیح کامل + مثالی از نمونه فرم شرح وظایف)

چه در حال طراحی یک شغل جدید باشید، چه شروع یک پروژه تیمی یا آموزش یک کارمند تازه‌وارد، مهم است که نقش‌ها و مسئولیت‌های هر کارمند را مشخص و تعریف کنید. شرح وظایف کارکنان همه آن‌ چیزی است که به‌طور خلاصه از آن‌ها انتظار می‌رود. وجود شرح وظایف، هر کارمند را با وظایف، اختیارات، بخش‌های مرتبط و سرفصل‌های کار آشنا می‌کند. داشتن یک شرح وظایف شفاف می‌تواند در بهبود عملکرد کارکنان، جلوگیری از سردرگمی و افزایش رضایت شغلی آن‌ها هم موثر باشد. اگر می‌خواهید درباره شرح وظایف کارکنان و اهمیت آن در مدیریت منابع انسانی بیشتر بدانید، این مقاله به شما کمک خواهد کرد.

منظور از شرح وظایف کارکنان چیست؟

منظور از شرح وظایف کارکنان چیست؟

شرح وظایف (Job Description) یا تعریف شغلی منعکس‌کننده دقیق وظایف و مسئولیت‌های شغل و تعریف آن شغل خاص است. هنگامی که این شرح به خوبی نوشته شود، تصویری واقع‌بینانه از آن ایجاد کرده و به این سوال پاسخ می‌دهد که “فردی که در این نقش قرار گرفته است، واقعا چه کاری انجام می‌دهد؟”

شرح وظایف حاوی اطلاعات کافی برای توصیف مسئولیت‌های اصلی و وظایف اساسی است که در حال حاضر وجود دارد. آن‌ها اطلاعات لازم برای طبقه‌بندی یک موقعیت را ارائه می‌دهند نه یک شخص! این سند نباید شامل تمام جزئیات و نحوه انجام کار باشد تا اگر تغییرات جزئی در کار رخ داد، همچنان مفید باقی بماند.

چرا شرح وظایف کارکنان مهم است؟

چرا شرح وظایف کارکنان مهم است؟

شرح شغل کارکنان یا شرح وظایف آن‌ها نه تنها مسئولیت‌های موقعیت کاری را توصیف می‌کند، بلکه پایه‌ای را برای استخدام، توسعه و حفظ استعدادها ایجاد خواهد کرد. ضمنا با روشن‌شدن مسئولیت‌ها، نتایج مورد انتظار و ارزیابی عملکرد، زمینه را برای عملکرد بهینه کاری فراهم می‌کند.

پس با یک شرح وظایف دقیق می‌توانید اطمینان حاصل کنید که طراحی شغل به خوبی انجام شده و تمام وظایف در یک پروژه پوشش داده شده است. همچنین از آن می‌توان در یک آگهی شغلی برای موقعیت خاص هم استفاده کرد. از دیگر دلایل اهمیت شرح وظایف یا شرح شغل کارکنان این است کارمندان جدید می‌توانند در طول فرآیند کار یا زمانی که مطمئن نیستند همکاران‌شان چه مسئولیتی دارند، به آن مراجعه کنند.

شرح وظایف کارکنان مزایای متعددی دارد؛ از جمله مهم‌ترین این مزایا می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

تفویض وظایف

تفویض وظایف

داشتن نقش‌ها و مسئولیت‌های روشن تضمین می‌کند که همه وظایف به طور موثر تفویض و به کارکنان واگذار می‌شوند.

تکمیل کار

شرح شغل تضمین می‌کند که همه وظایف بدون سردرگمی از این‌ که چه کسی باید آن‌ها را انجام دهد معرفی می‌شوند. این می‌تواند امکان موفقیت تیم را در پروژه‌های بزرگ افزایش دهد.

بهبود همکاری

بهبود همکاری

نقش‌ها و مسئولیت‌های واضح و شفاف، اجازه همکاری بیشتری را می‌دهند؛ چون هیچ ناهماهنگی در مورد این که چه کسی کار را انجام می‌دهد وجود ندارد. نقش‌های تیم به خوبی تعریف شده است. بنابراین همه می‌دانند چگونه با هم به خوبی کار کنند و چه انتظاراتی از هم‌تیمی‌های خود داشته باشند.

کارایی بیشتر

کارمندان زمانی می‌توانند کارآمدتر باشند که زمان کم‌تری را برای اختلاف نظر در مورد کارها یا وظایف تلف کنند. ضمنا حذف هم‌پوشانی‌های وظایف می‌تواند به افزایش کارایی کمک کند.

انتظارات استخدامی جدید

الگوی نقش‌ها و مسئولیت‌ها، انتظارات روشنی را برای افراد ایجاد می‌کند تا انتقال به موقعیت شغلی جدید آسان‌تر شود. یک عضو جدید تیم همچنین می‌تواند با مراجعه به شرح وظایف کارکنان، ببیند چگونه نقش‌ها با هم کار می‌کنند و در چه بخش‌هایی می‌توانند به هم کمک کنند.

شرح وظایف کارکنان از چه مولفه‌هایی تشکیل شده است؟

شرح وظایف کارکنان به عنوان بخشی از وظایف مدیر منابع انسانی شامل چند مولفه است که عبارتند از:

عنوان شغلی

عنوان شغلی شرح مختصری از شغل است که محتوا، هدف و دامنه شغل را منعکس می‌کند و با سایر عناوین شغلی نقش‌های مشابه مطابقت دارد. این عنوان در یک تا چهار کلمه خلاصه می‌شود. مثلا عنوان مشاغل مختلف در دانشگاه عبارتند از بایگانی، مدیر خدمات دانشجویی، برنامه‌ریز تسهیلات، طراح آموزشی، خدمات نگهداری و…

هدف شغلی

هدف شغلی یک نمای کلی از نقش، سطح و دامنه مسئولیت را ارائه می‌دهد که در سه یا چهار جمله بیان می‌شود. هدف شغلی به صورت مختصر بیان می‌کند که این شغل چرا وجود دارد.

وظایف و مسئولیت‌های شغلی

این بخش شامل شرح وظایف و مسئولیت‌های محول‌شده به شغل است که ماهیت اساسی شغل را توصیف می‌کند. در واقع این بخش بیان می‌کند که بخش زیادی از وقت هر کارمند صرف چه کارهایی می‌شود. برخی از مواردی که باید در بیان مسئولیت‌های شغلی در نظر گرفته شوند عبارتند از:

  • استفاده از عبارات توضیحی که نشان می‌دهند چرا، چگونه، کجا یا چند بار این وظایف انجام می‌شوند
  • تمرکز روی نتیجه
  • تعیین حوزه‌های مرجع تصمیم‌گیری (جایی که فرد در آن تاثیر می‌گذارد)
  • شناسایی حوزه‌های مسئولیت‌ مستقیم یا غیرمستقیم
  • شرح سطح و نوع مسئولیت‌های بودجه‌ای یا مالی و…

در صورت امکان، به نوع مسئولیت نظارتی که از این نقش انتظار می‌رود هم توجه کنید. میزان اختیارات شغلی برای استخدام، انضباط، خاتمه‌دادن، واگذاری کار، آموزش و ارزیابی عملکرد زیردستان را شرح دهید. این می‌تواند به شکل یک وظیفه شغلی جداگانه باشد یا به عنوان زیرمجموعه سایر وظایف شغلی مناسب ذکر شود.

مدارک مورد نیاز

این بخش، سطح مورد نیاز دانش شغلی مانند تحصیلات، تجربه، دانش، مهارت‌ها و توانایی‌های لازم برای انجام کار را لیست می‌کند. در واقع این بخش، حداقل سطح صلاحیت یک فرد برای مولد و موفق‌بودن در این نقش را مشخص می‌کند و به عنوان شرایط احراز شغل شناخته می‌شود.

تحصیلات

این بخش صلاحیت‌های آموزشی را که یک کارمند برای انجام رضایت‌بخش وظایف و مسئولیت‌های شغلی باید داشته باشد، شناسایی می‌کند. این مولفه باید مدارک تحصیلی را بر حسب زمینه‌های تحصیلی، نوع مدرک یا آموزش‌هایی که دانش مورد نیاز را برای ورود به این موقعیت فراهم می‌کند، بیان کند.

تجربه

حداقل میزان تجربه مورد نیاز را که یک کارمند برای واجد شرایط بودن یک شغل خاص نیاز دارد، مشخص می‌کند. این مولفه بر حسب سال و نوع تجربه کاری یک کارمند بیان می‌شود.

دانش، مهارت‌ها و توانایی‌ها

دانش، مهارت‌ها و توانایی‌ها

در بیان دانش مورد نیاز، سطح یا میزان دانش لازم برای ورود به شغل را در نظر می‌گیرد. تعاریف زیر می‌تواند به آگاهی از این بخش کمک کند:

  • دانش کاری: آشنایی کافی با موضوع برای دانستن اصول اولیه، اصطلاحات و درک مسائل ساده
  • دانش عمومی: دانش کافی از یک موضوع برای انجام بیشتر کارها در شرایط عادی. این کار نیاز به درک موقعیت‌های استاندارد دارد و شامل آگاهی از جنبه‌های مهم موضوع است
  • دانش کامل: دانش پیشرفته در مورد موضوع. این کار مستلزم درک کافی از موضوعی برای حل مشکلات معمول و رایج کاری است، تا بتوان در مورد مسائل فنی مشاوره داد و به عنوان منبعی در مورد یک موضوع خاص برای سایر کارکنان در سازمان عمل کرد
  • دانش جامع: مستلزم درک و تسلط کامل بر موضوع است. این دانش باید به صورت محدود و فقط برای موقعیت‌های غیرمعمول یا مسئول مورد نیاز برای ایجاد فرضیه‌ها، مفاهیم یا رویکردها استفاده شود

علاوه بر دانش باید توانایی‌ها و مهارت‌های خاص برای موفقیت در این نقش هم مشخص شود؛ مثل تعیین هرگونه مجوز یا گواهینامه مورد نیاز. برخی از این توانایی‌ها و مهارت‌ها عبارتند از کار با کامپیوتر، توانایی حل مسئله، کار تیمی، ارتباطات داخلی، تفکر خلاق و…

صلاحیت‌های ترجیحی

این شامل فهرست گسترده‌ای از صلاحیت‌های مورد نیاز است که می‌تواند برای تعیین بیشتر توانایی‌های فرد برای مولد و موفق‌بودن در این شغل مورد استفاده قرار گیرد. داشتن این صلاحیت‌ها خوب است؛ اما برای انجام وظایف روزمره شغل ضروری نیست. در صورت وجود، صلاحیت‌های ترجیحی می‌توانند بر روی یکی یا همه موارد زیر متمرکز باشند:

  • آموزش
  • تجربه
  • دانش
  • مهارت‌ها و توانایی‌ها

شرایط کاری

شرایط کاری و خواسته‌های فیزیکی را که مستقیما به وظایف و مسئولیت‌های شغلی ضروری مربوط می‌شود، تعیین می‌کند. نوع کار، زمان، شرایط و… هر نقش در این مولفه خلاصه می‌شود.

نکاتی برای نوشتن شرح وظایف کارکنان

نکاتی برای نوشتن شرح وظایف کارکنان

شرح شغل کارکنان باید به گونه‌ای تهیه شود که همه اجزا به صورت دقیق بیان شوند تا درک روشنی از نقش به وجود آید. در این‌جا به چند نکته برای کمک به اجرای این فرآیند اشاره می‌کنیم:

  • شرح وظایف کارکنان باید ساده، مختصر و مستقیم باشد
  • همیشه از کلمات ساده‌تر به جای پیچیده استفاده شود. ساده نگه‌داشتن ساختار جمله با کاهش فعل‌ها و کوتاه کردن جمله‌ها، باعث درک آسان‌تر می‌شود
  • از افعال توصیفی در زمان حال استفاده شود (مثلا می‌نویسد، عمل می‌کند، انجام می‌دهد و…).
  • از به‌کاربردن عبارات اختصاری خودداری شود؛ چون خواننده ممکن است با آن‌ها آشنایی کافی نداشته باشد. اگر نیاز به بیان چنین عباراتی بود، در اولین نوبت به کار بردن، باید آن‌ها را تعریف کرد.
  • از اصطلاحات مبهم مثل کمک می‌کند، کنترل می‌کند و… استفاده نشود. در صورت استفاده از چنین عباراتی، باید چگونگی این کمک کردن یا کنترل کردن را هم شرح داد.
  • از کلمات خاص جنسیتی مثل مرد یا زن در شرح وظایف خودداری شود.
  • بر فعالیت‌های ضروری متمرکز باشید و از بیان وظایف بی‌اهمیت و کارهای موقتی صرف‌نظر کنید.
  • از ارجاع نام کارمند خودداری شود. به جای آن باید به عنوان شغل یا بخش اشاره کرد.
  • فقط به وظایف محول‌شده فعلی پرداخته و از بیان وظایف احتمالی آینده خودداری شود.

برای آشنایی بیشتر شما با این مفهوم، نمونه فرم شرح وظایف یک توسعه‌دهنده نرم‌افزار را در ادامه بررسی می‌کنیم:

عنوان شغل

شرکت به دنبال یک توسعه‌دهنده نرم‌افزار ماهر است. این فرد نرم‌افزاری را توسعه خواهد داد که در همه پلتفرم‌ها کار می‌کند و قابل اندازه‌گیری است:

  • سیستم‌های فعلی را برای تصحیح خطاهای موجود برنامه مرور می‌کند
  • طرح‌های آزمایشی برای ارزیابی عملکرد برنامه‌های جدید توسعه‌یافته را انجام می‌دهد
  • اسکریپت‌های برنامه‌ها از جمله پیش‌نویس‌ها، بازنگری‌ها و دستورالعمل‌های نهایی را مستند می‌کند
  • برنامه‌های جدید با کدهای شفاف و قابل‌آزمایش می‌نویسد که سیستم‌های نرم‌افزاری موجود را یک‌پارچه کند
  • بر برنامه‌هایی که به تازگی راه‌اندازی شده‌اند نظارت کند
  • فعالیت‌های اصلاح و نگهداری برنامه‌های موجود و جدید را انجام دهد
  • سیستم را به منظور انطباق با نیازهای جدید کسب‌و‌کار ارتقاء دهد
  • به نوشتن دستورالعمل‌های آموزشی به منظور آموزش کاربران جدید کمک کند

مزایای شغلی

  • میزان حقوق
  • روزهای تعطیل
  • مرخصی استعلاجی، شخصی و والدین
  • مراقبت از کودک و سالمند
  • بیمه سلامت
  • برنامه‌های بازنشستگی
  • توسعه حرفه‌ای

الزامات شغلی

  • x سال تجربه در توسعه نرم‌افزار
  • مجموعه‌ای قوی از محصولات و پروژه‌های منتشرشده
  • سطح پیشرفته‌ای از C++، JavaScript، PHP و Python
  • دانش عمیق SQL، فناوری‌های ORM و چارچوب‌های رایج وب
  • ارتباط کلامی و نوشتاری عالی به زبان x
  • مدرک x در علوم کامپیوتر یا رشته‌های مرتبط

نتیجه‌گیری

شرح وظایف کارکنان یک چارچوب کلی از وظایف و مسئولیت‌هایی است که آن‌ها در نقش سازمانی خود ایفا می‌کنند. به علاوه، این شرح وظایف معمولا اولین تماس واقعی داوطلبان شغل با شرکت و شغل جدید خواهند بود.

وجود شرح شغل برای شفافیت نقش کارکنان، تعیین حدود مسئولیت‌ها و… بسیار مهم و ضروری است و از سوی مدیریت منابع انسانی سازمان سامان‌دهی می‌شود. اگر می‌خواهید درباره این موضوع و موضوعات مشابه یا استانداردهای ایزو و دریافت گواهینامه ایزو بیشتر بدانید، به وب‌سایت ما مراجعه کنید.

دانلود متن فارسی ISO 10004:2014

دانلود متن فارسی ISO 10004:2014

ایزو 10004 دستورالعمل‌هایی را برای تعریف و اجرای فرآیندهایی برای نظارت و سنجش رضایت مشتری ارائه می‌دهد. ایزو 10004 برای استفاده توسط هر سازمانی صرف‌نظر از نوع یا اندازه آن، یا محصولات و خدماتی که ارائه می‌دهد، در نظر گرفته شده است. تمرکز این سند بر مشتریان خارج از سازمان است. در همین راستا پس از دانلود ایزو 10004 توجه داشته باشید که در سراسر این سند، عبارات «محصول» و «خدمات» به خروجی‌های یک سازمان اشاره دارد که برای مشتری در نظر گرفته شده یا مورد نیاز اوست.

ایزو 10004:2018 و مسئله رضایت مشتریان

ایزو 10004:2018 و مسئله رضایت مشتریان

برای دست‌یابی به رضایت مشتری از طریق ایزو 10004، ابتدا سازمان باید انتظارات مشتری را درک کند. شناسایی روندها و در نتیجه حذف علل شکایات، تشویق کارکنان به بهبود مهارت‌های خود در کار با مشتریان، مبنایی برای بررسی مستمر و تجزیه و تحلیل فرآیند رسیدگی به شکایات، خواهد بود. این انتظارات ممکن است صریح یا ضمنی باشند یا به‌طور‌کامل بیان‌نشده باشند. انتظارات مشتری، همان‌طور که توسط سازمان درک می‌شود، پایه اولیه محصولی را تشکیل می‌دهد که متعاقباً برنامه‌ریزی و ارائه می‌شود. باید بدانیم که رضایت مشتری با فهم انتظارات و درک مشتری از محصولی که توسط سازمان ارائه می‌شود، تعیین خواهند شد.

ایزو 10004 برای یک سازمان چه آورده‌ای دارد؟

ایزو 10004 برای یک سازمان چه آورده‌ای دارد؟

قبل از دانلود متن فارسی ایزو 10004، به فواید دریافت این ایزو می‌پردازیم. همان‌طور که گفتیم ایزو 10004 یک راهنما و دستورالعمل برای تعریف و اجرای فرآیندهای نظارت و سنجش رضایت مشتری ارائه می‌دهد. برای رسیدن به این هدف، سازمان باید اقدامات زیر را انجام دهد:

  • شناسایی انتظارات مشتری
  • جمع‌آوری داده‌های رضایت مشتری
  • تجزیه‌و‌تحلیل داده‌های رضایت مشتری
  • ارائه بازخورد برای بهبود رضایت مشتری
  • نظارت بر رضایت مشتریان

هدف و مقاصد یک سازمان در این راستا بر اساس چند سؤال ساده اما مهم سازمان‌دهی می‌شود: باید از خودمان بپرسیم داده‌ها از چه چیزی، در چه زمانی، چگونه و از چه کسانی جمع آوری می‌شود. اقدامات در جهت پاسخ‌گویی به این سؤالات درنهایت بر نحوه تجزیه‌و‌تحلیل داده‌ها و نحوه استفاده از اطلاعات، تأثیر می‌گذارند.

در‌حالت‌کلی اما اصولاً استانداردهای بین‌المللی ISO 10000 می‌تواند توسط هر سازمانی بدون توجه به نوع، اندازه یا محصول مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس این استاندارد، تمرکز بر مشتریان خارج از سازمان است، نه تأمین‌کنندگان یا پرسنل آن.

مزایای اخذ ایزو 10004

ایزو 10004 یکی از استاندارهایی است که اخذ آن توسط هر سازمانی، علاوه بر این‌که سبب اعتمادسازی برای مشتریان می‌شود، می‌تواند به بهبود عملکرد درون سازمان نیز منجر شود و همین امر در راستای قوام درون‌سازمانی و اعتبار برند یک سازمان، مؤثر خواهد بود:

  • کسب اطلاعات در مورد انتظارات جدید مشتریان
  • حل‌و‌فصل شکایات با رضایت شاکی و سازمان
  • شناسایی ترندها و از بین بردن علل شکایات
  • رویکرد مشتری‌مدار برای حل و فصل شکایات
  • تشویق کارکنان به‌منظور افزایش مهارت‌های ارتباطی با مشتریان

این ایزو همچنین می‌تواند مبنای بررسی و تحلیل مستمر فرآیند رسیدگی به شکایات باشد. بر اساس همین ذهنیت حالا می‌توانید به دانلود استاندارد 10004 اقدام و از یک دید کلی و جامع آن را مطالعه کنید.

ارتباط ایزو 10004 با ایزو 10001، 10002 و 10003

چهار سند ایزو 10001، 10002، 10003 و 10004 یک ارتباط سازمان‌یافته را با یکدیگر تشکیل می‌دهند و با یکدیگر همپوشانی‌های دقیق و مفیدی را اجرا می‌کنند به‌نحوی که این چهار سند را می‌توان به‌طور مستقل و یا در ارتباط با یکدیگر استفاده کرد. به‌منظور آشنایی دقیق‌تر با این ایزوها، با هم مرورشان می‌کنیم:

  • ایزو 10001 شامل راهنمایی برای کدهای رفتاری برای سازمان‌های مرتبط با رضایت مشتری است.
  • ایزو 10002 شامل راهنمایی در مورد رسیدگی داخلی به شکایات مربوط به محصول و خدمات است.
  • ایزو 10003 شامل راهنمایی در مورد حل اختلافات مربوط به شکایات محصول و خدمات است که به‌طور رضایت‌بخشی حل نمی‌شوند.

اینجاست که ایزو 10004 به‌عنوان یک راهنما و دستورالعمل در تعریف و اجرای فرآیندهایی برای نظارت و اندازه‌گیری رضایت مشتری، اطلاعاتی در مورد انتظارات جدید، حل و فصل شکایات به منظور رضایت شاکی و سازمان به دست می‌دهد و در نسبت با این سه ایزو به ایجاد ساختار رفتاری سازمان در ارتباط با مشتریان کمک می‌کند.

استراتژی چیست و استراتژیست کیست

استراتژی چیست و استراتژیست کیست؟

استراتژی را می‌توان یک نقشه ‌تعریف‌شده خوب برای یک سازمان دانست. صاحبان کسب‌و‌کارها می‌دانند که وجود آن برای همسو‌کردن تصمیم‌گیری‌ها در کسب‌و‌کارشان بسیار مهم است. با توجه به این‌که آینده مبهم بوده و وضعیت شرکت‌ها در آن نامعلوم است، وجود استراتژی برای سازمان اهمیت زیادی دارد و این موضوع، نیاز به مدیریت استراتژیک را آشکار می‌کند.

استراتژی (strategy) ماموریت کلی، چشم‌انداز و جهت یک سازمان را بیان می‌کند. به‌طور کلی، هدف استراتژی این است که تعیین کند چه چیزهایی برای آینده سازمان مهم یا بی‌اهمیت است. آیا می‌دانید دقیق‌ترین تعریف استراتژی چیست یا تفکر استراتژیک چه معنایی دارد؟ در این مقاله با این مفاهیم و سایر نکات مرتبط آشنا خواهید شد.

تعریف استراتژی

تعریف استراتژی
Human Resources HR management Recruitment Employment Headhunting Concept.

سال‌هاست که رهبران و نظریه‌پردازان کسب‌و‌کار به دنبال یافتن تعریف استراتژی و مفهوم دقیق آن هستند. با این حال، پاسخ قطعی‌ در مورد این که واقعا استراتژی چیست وجود ندارد! یکی از دلایل این امر این است که صاحبان کسب‌و‌کار به شکل‌های مختلف به آن فکر می‌کنند.

به عنوان مثال برخی معتقدند شما باید زمان حال را به دقت تجزیه و تحلیل کرده و تغییرات بازار یا صنعت مرتبط با کسب‌و‌کار خود را پیش‌بینی کنید. سپس با برنامه‌ریزی بر اساس این پیش‌بینی‌ها، به سوی موفقیت بروید. در همین حال، گروهی دیگر معتقدند پیش‌بینی آینده کار بسیار دشواری است و ترجیح می‌دهند استراتژی‌های خود را به‌صورت ارگانیک توسعه دهند.

اگر بخواهیم در یک تعریف کوتاه مفهوم استراتژی را بیان کنیم، باید بگوییم استراتژی، توانایی فکر کردن قبل از اقدام است که تقریبا در هر زمینه‌ای بسیار ارزشمند به نظر می‌رسد. به همین دلیل استراتژی بیشتر به یک طرز فکر شبیه است تا یک عنوان شغلی.

استراتژی جایی است که یک کسب‌و‌کار، تلاش‌های خود را برای رسیدن به هدف و موفقیت متمرکز می‌کند و تصمیم‌های دقیق و روشنی درباره نحوه رقابت با دیگران می‌گیرد. در واقع این مفهوم به شما می‌گوید کجا بازی کنید و چگونه برنده شوید! این یک مسیر عملی خاص را مشخص می‌کند و شما را از جایی که اکنون هستید، به جایی که می‌خواهید باشید، می‌رساند.

استراتژیست کیست؟

استراتژیست کیست؟

کلمه استراتژیست تقریبا همیشه به عنوان یک صفت برای نقش دیگری به کار می‌رود؛ مانند استراتژیست برند، استراتژیست طراحی، استراتژیست رسانه‌های اجتماعی و… . اگر ایجاد مشاغل بزرگ را مثل یک کار تیمی بدانیم، در مرحله‌ای از فرآیند خلاقیت، لازم است شخصی باشد تا همه ایده‌ها را به واقعیتی قابل انتقال، آزمایش و اجرا تبدیل کند. این شخص یک استراتژیست است!

به‌طور کلی می‌توان گفت یک استراتژيست، فردی خلاق و آگاه است که گزینه‌ها را شناسایی می‌کند و پس از ارزیابی آن‌ها، بهترین اقدام را برای تحقق اهداف توصیه می‌کند. او با یک تفکر سیستمی، طیف وسیعی از تکنیک‌ها و ابزارها را در نظر می‌گیرد و آن‌ها را در یک رویکرد یک‌پارچه، برای رفع بهتر نیازهای مشتری ترکیب می‌کند. استراتژیست‌ها افراد یا گروه‌هایی هستند که در تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی نقش دارند و مانند ریشه یک سازمان هستند.

با وجود تعریف‌هایی که متخصصان حوزه‌های مختلف ارائه کرده‌اند، هنوز نمی‌توان در یک جمله گفت استراتژیست کیست. اما به نظر می‌رسد در مورد تعریف استراتژیست خوب اتفاق‌نظرهایی وجود دارد: یک استراتژیست خوب، دیدگاهی فراتر از دیگران دارد و مشکلات را از دیدگاه دیگران می‌بیند! سپس کنترل امور را در دست می‌گیرد و تلاش می‌کند تا ایرادات موجود را اصلاح کند. استراتژیست‌ها نقش مهمی در تعریف مدیریت، عملکرد و اهداف سازمان دارند.

سطوح استراتژی

سطوح استراتژی
Business concept with icons of chess pieces, schedule, profit and purpose. Marketing strategy banner in flat style. Vector illustration for your design.

مایکل پورتر، کارشناس استراتژی و استاد دانشکده بازرگانی هاروارد، بر نیاز به استراتژی برای تغییر و تحول موقعیت منحصربه‌فرد سازمان تاکید می‌کند. او معتقد است این مفهوم تعیین می‌کند چگونه منابع، مهارت‌ها و شایستگی‌های سازمانی برای رسیدن به هدف ترکیب شوند.

استراتژی سطوح مختلفی دارد. هر یک از این سطوح، تمرکز متفاوتی داشته و به ابزارها و مهارت‌های خاصی نیاز دارند. استراتژی شرکت بر سازمان به عنوان یک کل متمرکز است؛ درحالی‌که تمرکز استراتژی واحد تجاری بر یک واحد تجاری یا بازار منفرد است. در نهایت، استراتژی تیم مشخص می‌کند که چگونه تیم به سازمان کمک کند تا به اهداف و مقاصد کلی خود دست یابد.

شرکت‌ها باید از فرصت‌های در دسترس نهایت استفاده را ببرند و با پیش‌بینی وقایع پیش‌رو، برای آن‌ها آماده باشند. بسیاری از سازمان‌های موفق و مولد دارای استراتژی شرکتی هستند که از چشم‌انداز و ماموریت آن‌ها پشتیبانی می‌کند. از سوی دیگر، هر واحد تجاری در سازمان دارای یک استراتژی تجاری است که رهبران آن برای تعیین نحوه رقابت در بازارهای خود از آن استفاده می‌کنند. هر تیم در سازمان هم باید استراتژی خاص خود را داشته باشد تا اطمینان حاصل کند که فعالیت‌های روزانه در جهت مورد نظر سازمان به پیش می‌روند. برای تشریح این مطالب به تعریف عمیق سطوح استراتژی می‌پردازیم:

استراتژی شرکتی

این مفهوم به استراتژی کلی سازمان اشاره دارد که از چندین واحد تجاری تشکیل شده و در بازارهای مختلف فعالیت می‌کنند. این استراتژی تعیین می‌کند که چگونه شرکت به عنوان یک کل، ارزش واحدهای تجاری درون خود را پشتیبانی می‌کند و افزایش می‌دهد. در واقع در این سطح، ما نگران این هستیم که چگونه واحدهای تجاری داخل شرکت را با هم تطبیق دهیم و درک کنیم که چگونه می‌توان از منابع برای ایجاد بیشترین ارزش استفاده کرد. شرکت‌ها این کار را با موارد زیر انجام می‌دهند:

  • ایجاد روابط قوی بین تیم‌ها
  • ایجاد مجموعه‌ای از ارزش‌های قوی که همه افراد در سازمان از آن حمایت کنند
  • به اشتراک‌گذاشتن فناوری‌ها و منابع بین بخش‌ها و تیم‌ها
  • افزایش سرمایه‌گذاری
  • توسعه و پرورش یک برند شرکتی قوی

استراتژی واحد تجاری

این سطح به رقابت موفقیت‌آمیز در بازارهای فردی مربوط است و به این سوال پاسخ می‌دهد که چگونه در این بازار برنده شویم؟ استراتژی واحد تجاری احتمالا قابل‌ مشاهده‌ترین سطح آن در هر حوزه تجاری خواهد بود. افرادی که در هر واحد کار می‌کنند، باید بتوانند ارتباط مستقیمی بین این استراتژی و کاری که انجام می‌دهند ایجاد کنند.

یک نکته مهم این است که در کسب‌و‌کارهای کوچک، ممکن است استراتژی شرکت و واحد تجاری هم‌پوشانی داشته باشند. با این حال، اگر یک سازمان در بازارهای مختلف رقابت می‌کند، هر واحد تجاری باید در مسیر استراتژیک خود قرار بگیرد و عمل کند.

استراتژی تیم

استراتژی تیم

برای اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی‌های شرکت و واحد تجاری، به تیم‌هایی در بخش‌های مختلف سازمان نیاز است تا با هم کار کنند. هر یک از این تیم‌ها سهم متفاوتی دارند؛ به این معنی که هر تیم باید استراتژی خود را در سطح تیمی، هر چند ساده داشته باشد.

لازم است این استراتژی تیمی با واحد تجاری و  شرکت هماهنگ باشد تا تمام سطوح آن از یکدیگر پشتیبانی کرده و برای رسیدن به موفقیت سازمان، همدیگر را تقویت کنند. برای دست‌یابی به اهداف استراتژیک که در سطوح بالاتر سازمان تعیین شده است، باید به‌صورت کارآمد عمل شود. بنابراین یک عنصر مهم از استراتژی تیم این است که بهترین شیوه‌ها را برای کمک به تیم، جهت رسیدن به اهداف خود پیاده‌سازی کنید.

ارکان اصلی بیانیه استراتژی چیست؟

ارکان اصلی بیانیه استراتژی چیست؟
Businessman at target and arrow and woman analysing data and laptop. Business strategy, business goals and plan concept on white background. Coral pink palette vector isolated illustration.

استراتژی تخصیص هوشمندانه منابع از طریق یک سیستم منحصربه‌فرد از فعالیت‌ها برای دست‌یابی به یک هدف است. به عبارت ساده، این نحوه برنامه‌ریزی شما برای رسیدن به هدف‌تان است. به‌طور کلی، بیانیه استراتژی به سه رکن اصلی تقسیم می‌شود:

چشم‌انداز

بیانیه چشم‌انداز، وضعیت مطلوب آینده را نشان داده و تغییرات بزرگ و بلندمدتی را به تصویر می‌کشد. فلسفه وجودی چشم‌انداز این است که به روشنی بیان کند یک کسب‌و‌کار به کجا می‌خواهد برسد. این بیانیه در واقع آرزویی است که شما برای خود و کسب‌وکارتان در آینده خواهید داشت. مثلا این بیانیه برای یک تولید‌کننده تجهیزات ورزشی به‌صورت “جهانی که در آن ورزش کاری آسان و قابل دسترس برای همه باشد” ارائه می‌شود.

ماموریت

بیانیه ماموریت به اختصار بیان می‌کند که چه کارهایی باید انجام شود. در واقع ماموریت، هدف به‌وجود آمدن یک کسب‌و‌کار را تشریح می‌کند. در این مرحله، اقدامات بزرگ‌تری برای تحقق چشم‌انداز انجام می‌شود و نسبت به چشم‌انداز، واقعی‌تر است. مثلا یک تولید‌کننده تجهیزات ورزشی ماموریت خود را در ایجاد برنامه‌های عملی و تجهیزات ورزشی در دسترس می‌داند که باعث خواهد شد همه بتوانند به‌طور منظم ورزش کنند.

اهداف و ارزش‌ها

اهداف، نتایج بلندمدت و ملموسی هستند که به انجام ماموریت کمک می‌کنند. لازم است این اهداف و ارزش‌ها در یک چارچوب مشخص تدوین شوند و خاص، قابل اندازه‌گیری، مبتنی بر نتایج و محدود به زمان باشند. در واقع این بیانیه می‌گوید که شرکت برای تحقق چشم‌انداز خود چه کارهایی را به چه شکلی انجام خواهد داد.

بهترین زمان‌بندی برای تعیین چنین اهدافی، دوره‌های یک تا سه ساله هستند. مثلا اهداف یک تولید‌کننده تجهیزات ورزشی می‌تواند شامل رسیدن به x درصد سهم بازار محصولات  وزنه‌برداری تا سال ٢٠٢٢ یا x درصد بهبود رضایت مشتریان فروشگاه‌های آنلاین تا سال ٢٠٢٣ باشد.

توجه کنید این موارد، نتایج بلندمدتی هستند که احتمالا به چیزی بیش از تغییر محتوای صفحه اصلی سایت یا فروش تعداد مشخصی محصول از طریق یک فروشگاه خاص نیاز دارند. آن‌ها هدف‌های خیلی بزرگ و غیرقابل‌دسترسی نیستند و می‌توانند اندازه‌گیری شوند. انتخاب هدفی مانند پیشرو شدن در تولید محصولات وزنه‌برداری، قطعا هدف مناسبی نیست؛ چون نه خاص و مبتنی بر نتایج است و نه محدود به زمان!

تاثیر فرهنگ سازمانی بر استراتژی

تاثیر فرهنگ سازمانی بر استراتژی

فرهنگ سازمانی یکی از مهم‌ترین بخش‌های سازمانی است که می‌تواند بر استراتژی آن تاثیر بگذارد. یک سازمان در طول فعالیت روزانه خود، سنت‌ها، ارزش‌ها، سیاست‌ها و نگرش‌های خود را به اشتراک می‌گذارد که این همان تعریف فرهنگ سازمانی است. بنابراین می‌توان گفت که فرهنگ سازمانی، زیربنای استراتژی یک سازمان است.

یک سازمان اگر فرهنگ سازمانی را در چشم‌انداز و ماموریت خود قرار دهد، به راحتی به اهداف خود دست خواهد یافت. البته برای رسیدن به این مقصود لازم است به تطابق فرهنگ با اصول استراتژیک سازمان توجه شود. هر سازمان، فرهنگ منحصربه‌فردی دارد که می‌تواند بر کارمندان و حتی مشتریانش تاثیر بگذارد.

تا زمانی که کارکنان از فرهنگ سازمان مطلع باشند، کسب‌و‌کار را می‌شناسند و بنابراین، استراتژی‌هایی را می‌سازند که فرهنگ سازمانی را احاطه کند و از هدف سازمانی منحرف نشود. از سوی دیگر، یک فرهنگ سازمانی روشن و قوی می‌تواند توجه مشتریان را جلب کند و به آن‌ها این امکان را بدهد تا با هدف‌های شرکت به‌خوبی آشنا شوند.

بیشتر شرکت‌های موفق، فرهنگ سازمانی خود را با چشم‌انداز مطابقت می‌دهند. آن‌ها سعی می‌کنند بین فرهنگ سازمانی و عملکرد سازمانی رابطه مثبتی ایجاد کنند و این اطمینان را به‌وجود آورند که کارکنان به‌طور موثر کار می‌کنند و  مشتریان به خوبی می‌دانند که هدف سازمان چیست. چشم‌انداز و ماموریت سازمان در پایداری آن نقش دارند. سازمان باید ارتباط چشم‌انداز و ماموریت خود را با فرهنگ سازمانی به خوبی روشن کند و آن را برای ایجاد انگیزه در کارکنان، شرکای تجاری و مشتریان خود به‌کار بگیرد.

نتیجه‌گیری

استراتژی وابسته به یک دیدگاه گسترده است و به جای کار بر یک محصول واحد، بر داشتن یک نقشه راه کلی متمرکز است. این مفهوم نشان می‌دهد که به عنوان یک کسب‌و‌کار در طول زمان به کجا می‌رویم. فکر‌کردن به این که کارها به چه ترتیبی انجام شوند هم به آن مرتبط است. استراتژی به ما می‌گوید از نقطه‌نظر تجاری یا بازاریابی، بر چه چیزی و چه زمانی تمرکز کنیم. برای مطالعه بیشتر در مورد مفهوم استراتژی و عناوین مشابه می‌توانید به وب‌سایت کیو سی بی مراجعه کنید.

تحلیل SWOT چیست؟ ( جدول SWOT + بررسی مثال کاربردی )

تحلیل SWOT چیست

به عنوان یک کسب‌وکار موفق و در حال رشد، مهم است که هر تصمیمی در مورد آینده از طریق داده‌ها و عوامل مختلف بررسی شود و تا حد امکان فرصت‌ها و تهدیدهایی که ممکن است آن را به خطر بیندازد شناسایی شود. یکی از اولین کارهایی که بسیاری از کسب‌وکارها در طول فرآیند برنامه‌ریزی خود انجام می‌دهند، انجام تحلیل SWOT است. تجزیه و تحلیل سوات یکی از ابزارهای مطالعه است که نقاط قوت، ضعف؛ فرصت‌ها و تهدیدها را ارزیابی می‌کند تا در مواجه با چالش‌ها و کشف بازارهای سودآور به کسب‌وکارها کمک کند. با کمک این تحلیل می‌توان برای یک کسب‌وکار یا حتی زندگی شخصی، اهدافی واقع‌بینانه و دست‌یافتنی در نظر گرفت و در عین حال ریسک را به حداقل و کارایی را به حداکثر رساند. در این مطلب از QCB، با ماتریس SWOT، تحلیل SWOT به صورت مرحله‌به‌مرحله و هر آنچه نیاز است درباره این ابزار مدیریتی بدانید آشنا خواهید شد.

عبارت SWOT به چه معنی است؟

ماتریس SWOT از چهار کلمه تشکیل شده است که عبارت SWOT به‌کاررفته در آن، برگرفته از حروف اول انگلیسی این چهار کلمه است:

  • فرصت (Opportunity)
  • تهدید (Threat)
  • قوت (Strength)
  • ضعف (Weakness)

این چهار کلمه در تحلیل SWOT، به‌تنهایی بخش مهمی از ابزارهای استراتژی را شکل می‌دهند. فرصت، تهدید، نقاط ضعف و نقاط قوت چهار کلیدواژه مدیریت استراتژیک است که سازمان‌ها را در مدیریت موثر همراهی می‌کند. آنالیز سوات یا ماتریس SWOT، به عنوان یکی از اصول پایه‌ای استاندارد در مدیریت استراتژیک به کار می‌رود و در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی تدریس می‌شود.

معرفی جدول SWOT

هیچ کسب‌وکاری در شرایط ایزوله قرار ندارد و همواره عوامل داخلی و خارجی مختلفی روی موفقیت و کارآمدی آن اثرگذار هستند. هر کسب‌وکاری دارای نقاط ضعف و قوت مختلفی است و در عین حال در ارتباط با محیط خارجی نیز، با فرصت‌ها و تهدیدهایی مواجه است که باید مورد تجزیه‌وتحلیل قرار بگیرند. تحلیل SWOT که به آن ماتریس SWOT یا آنالیز سوات نیز گفته می‌شود، در واقع ابزاری برای تجزیه‌وتحلیل است که روی عوامل داخلی و خارجی موثر روی موفقیت شرکت تمرکز دارد. این ابزار یک جدول ساده چهار بخشی کارآمد دارد که به‌راحتی قابل ترسیم است و یافته‌های کلیدی درباره نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها را در اختیار مدیران کسب‌وکار قرار می‌دهد.

تحلیل SWOT، یک راه حل ساده برای کشف عوامل مثبت و منفی در هر زمینه است که با شناسایی نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها، صاحبین کسب‌وکار را وادار می‌کند شرایط خود را به‌صورت انتقادی بررسی کنند. نتایج تحلیل SWOT مشخص می‌کنند که کدام موانع در سازمان باید برطرف شوند و یا به حداقل برسند. آنالیز سوات می‌تواند مانند یک راهنما برای کسب‌وکار، به تعیین گام‌هایی که برای موفقیت کوتاه‌مدت و بلند‌مدت برداشته می‌شوند کمک کند.

تاریخچه تحلیل SWOT

تاریخ ابداع آنالیز سوات به دهه 1960 و 1970 میلادی برمی‌گردد که شخصی به نام آلبرت هامفری(Albert Humphrey)، این رویکرد را در موسسه تحقیقاتی استنفورد (Stanford Research Institute)معرفی کرد. این تحلیل، نقش فرد را در برنامه‌ریزی یک شرکت نشان می‌داد که با جمع‌آوری اطلاعات از مدیران و ارزیابی مسائل عملیاتی به تصمیم‌گیری درباره شرکت می‌پرداخت. تحلیل هامفری روی ارزیابی عملیات داخلی تمرکز داشت و عملیات را در دو بخش زمانی حال و آینده مورد بررسی قرار می‌داد. این تحلیل با عنوان تحلیل SOFT معرفی شده بود که مخفف واژه‌های زیر بود:

  • Satisfactory: رضایت‌بخشی در عملیات‌هایی که در زمان حال انجام می‌شد.
  • Opportunities: فرصت‌های که در آینده برای پیشرفت قابل استفاده بودند.
  • Faults: شناسایی خطا و ایرادها در عملیات سازمان در زمان حال.
  • Threats: تهدیدهای عملیات‌های آتی که مانعی برای پیشرفت و موفقیت در آینده بودند.

پس از گذشت چند سال، در سال 1964 میلادی طی یک سمینار، ارزیابی عملیات در تحلیل فوق از حالت بررسی داخلی به تحلیل و بررسی عوامل داخلی و خارجی تغییر کرد و تحلیل SWOT برای این کار و برای اولین بار ارائه شد. آنالیز سوات برگرفته از تحلیل SOFT بود که توسعه یافته بود و جنبه‌های گسترده‌تری از مدیریت استراتژیک را مورد بررسی قرار می‌داد تا سازمان به نتایج مطلوب‌تری برسد.

معرفی جدول SWOT و اجزای آن

اولین کاری که در تحلیل SWOT در نظر گرفته می‌شود، رجوع به چهار کلیدواژه ماتریس سوات است؛ برای تحلیل صحیح ابتدا باید نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها را مورد بررسی قرار داد. جدول SWOT طبق تصویر زیر، یک جدول ساده است که در آن دو مورد بالا، یعنی نقاط قوت و ضعف در درون سازمان مورد بررسی قرار می‌گیرند و دو مورد پایین جدول، یعنی فرصت‌ها و تهدیدها به عوامل بیرون از سازمان اختصاص دارند. به‌طورکلی، طبق تحلیل SWOT، تمام مسائل داخل و خارج از سازمان روی استراتژی کسب‌وکار اثرگذار است و باید در نظر گرفته شوند.

جدول SWOT و اجزای آن

نقاط ضعف و نقاط قوت

نقاط ضعف (Weakness) در تحلیل SWOT، در واقع ویژگی‌ها و عوامل داخلی هستند که سازمان یا کسب‌وکار را پشت سر رقبای خود قرار می‌دهند. سازمان برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کند تاثیر این نقاط ضعف را به حداقل برساند.

نقاط قوت (Strength)، نقطه مقابل ضعف هستند. این بخش از ماتریس SWOT شامل عوامل و ویژگی‌های داخلی هستند که نسبت به سایر رقبا به یک کسب‌وکار مزیت رقابتی می‌دهند و منجر به عملکرد بهتر آن می‌شوند. از نقاط قوت سازمان می‌توان برای متمایز کردن خدمت یا محصول در بازار استفاده کرد.

مثال نقاط قوت و ضعف (SW)

از جمله نقاط قوت و ضعفی که کسب‌وکار ممکن است با آن مواجه شود، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • منابع انسانی و دسترسی به دانش فنی یا تخصص
  • منابع مالی (فرصت‌های سرمایه‌گذاری، منابع درآمد سازمان)
  • دسترسی یا عدم دسترسی به منابع طبیعی، امکانات، تجهیزات و…
  • کیفیت محصولات یا خدمات سازمان
  • فرآیندهای جاری در سازمان (برنامه کارکنان، سلسله مراتب، سیستم نرم‌افزاری مثل CRM و نرم‌افزار حسابداری)
  • دسترسی یا عدم دسترسی به شبکه توزیع

فرصت و تهدید

فرصت‌ها (Opportunity)، شامل شرایط بیرونی در محیط کسب‌وکار هستند که سازمان می‌تواند از آن‌ها به نفع خود و برای افزایش درآمد و سود بیشتر استفاده کند. استفاده از فرصت‌ها، مزیت رقابتی کسب‌وکار را تقویت کرده و منجر به موفقیت‌های بزرگ‌تر می‌شوند.

تهدیدها (Threat)، شرایط و عناصر خارجی هستند که برای سازمان ایجاد مشکل می‌کنند. این بخش از تحلیل SWOT روی مزیت رقابتی و سودآوری سازمان تاثیر منفی دارد. پیش‌بینی تهدیدها به کسب‌وکار اجازه می‌دهد تا برای شرایط غیرمنتظره آماده باشد و آسیب وارده به درآمد سازمان را به حداقل می‌رساند.

مثال فرصت‌ها و تهدیدها (OT)

از جمله فرصت‌ها و تهدیدهایی که کسب‌وکار ممکن است با آن مواجه شود، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • روند بازار (محصولات جدید، پیشرفت فناوری، تغییر در نیاز مخاطب)
  • روندهای اقتصادی (روند مالی و بین‌المللی)
  • کمک‌های مالی
  • روابط با تامین‌کنندگان و شرکا
  • مقررات سیاسی، زیست‌محیطی و اقتصادی
  • زیرساخت‌های تکنولوژیک کشور
  • نوسانات نرخ ارز

تحلیل SWOT

دو عبارت ماتریس سوات و تحلیل SWOT معنای متفاوتی دارند، ماتریس SWOT در واقع نمایش وضعیت موجود در کسب‌وکار است اما تحلیل یا آنالیز سوات به بررسی رابطه مولفه‌های نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها و تاثیر آن‌ها روی پیشرفت یا بهبود وضعیت کسب‌وکار می‌پردازد. جهت تحلیل بهتر و دقیق‌تر سوالات مختلفی در رابطه نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها وجود دارد که تیم تحلیل را در رسیدن به نتایج مطلوب کمک می‌کند:

بررسی نقاط قوت

سوالاتی که نقاط قوت کسب‌وکار را بررسی می‌کنند، شامل ویژگی‌های مثبت، ملموس و ناملموس درون‌سازمانی هستند که تحت کنترل مدیران کسب‌کارند. این نکات با سوالاتی شبیه به مثال‌های زیر قابل بررسی هستند:

  • سازمان در انجام چه کاری خوب است؟
  • منابع داخلی سازمان و ویژگی مثبت افراد چه مواردی هستند؟ (دانش، پیشینه، تحصیلات، اعتبار، شهرت، مهارت و یا شبکه توزیع)
  • دارایی‌های مشهود در سازمان چه موارد هستند؟ ( سرمایه، اعتبار، مشتریان، فناوری‌ها و…)
  • سازمان چه مزیتی نسبت به رقبا دارد؟
  • امکانات تولید و توانایی‌های تحقیق‌وتوسعه سازمان چگونه است؟
  • چه امکانات یا جنبه مثبتی در کسب‌وکار وجود دارد که برای سازمان ارزش افزوده یا مزیت قابتی ایجاد می‌کند؟

بررسی نقاط ضعف

نقاط ضعف در تحلیل SWOT، عوامل داخلی و منفی کسب‌وکار هستند که ارزش سازمان را کاهش می‌دهند. جهت رقابت با رقبا، باید این موارد ارتقا داده شوند. سنجش نقاط ضعف سازمان از طریق طرح سوالاتی شبیه به سوالات زیر امکان‌پذیر است:

  • چه عواملی تحت کنترل سازمان هستند که توانایی آن را در به‌دست آوردن یا حفظ مزیت رقابتی کاهش می‌دهند؟
  • چه زمینه‌هایی برای دستیابی به اهداف سازمان یا رقابت با رقیب نیاز به بهبود دارد؟
  • کسب‌وکار از لحاظ تخصص، مهارت، دسترسی و فناوری چه کمبودهایی دارد؟
  • آیا کسب‌وکار منابع محدود یا موقعیت مکانی مناسبی دارد؟

بررسی فرصت‌ها

فرصت‌ها در واقع عوامل خارجی مثبتی هستند که به رونق کسب‌وکار کمک می‌کنند، این عوامل را می‌توان با طرح پرسش‌هایی شبیه به پرسش‌های زیر مورد بررسی قرار داد:

  • چه فرصت‌هایی در بازار یا محیط وجود دارد که می‌توان از آن‌ها بهره‌مند شد؟
  • آیا اخیرا رشد بازار وجود داشته یا تغییراتی در بازار ایجاد شده که فرصتی برای کسب‌وکار ایجاد کند؟
  • آیا فرصت‌ها ادامه‌دار هستند یا زمان‌بندی برای بهره‌مندی از فرصت حیاتی است؟

بررسی تهدیدها

تهدیدها عوامل خارجی منفی و خارج از کنترل هستند که به استراتژی کسب‌وکار لطمه وارد می‌کنند اما داشتن یک برنامه اضطراری برای رسیدگی به این موارد می‌تواند یک موقعیت خطرناک را به یک موقعیت سودآور تبدیل کند. سوالاتی مشابه پرسش‌های زیر می‌تواند پیش‌بینی نسبتا درستی از تهدیدهای خارج از سازمان داشته باشد:

  • رقبای فعلی یا رقبای بالقوه سازمان چه کسانی هستند؟
  • چه موقعیت‌هایی ممکن است تلاش‌های بازاریابی سازمان را تهدید کند؟
  • آیا محصول یا فناوری جدیدی معرفی شده که محصولات، تجهیزات یا خدمات سازمان را منسوخ کند؟
  • کدام تغییر رفتار مصرف‌کننده و اقتصاد یا مقررات دولتی روی فروش سازمان اثرگذار است؟
  • چه عواملی خارج از کنترل سازمان است و کسب‌وکار را در معرض خطر قرار می‌دهد؟

روش صحیح تحلیل SWOT با مثال

مهم‌ترین اصل در تعیین استراتژی‌های مدیریتی، یک تحلیل درست است. در این بخش مراحل آنالیز سوات را به همراه مثال شرح داده می‌شود:

  1. تشکیل تیم مناسب برای تحلیل: برای به‌دست‌آوردن کامل‌ترین و عینی‌ترین تحلیل SWOT، باید بررسی توسط گروهی از افراد با دیدگاه‌های مختلف انجام شود. به همین دلیل، ابتدا باید افراد مختلف از بخش‌های متفاوت سازمان در قالب یک تیم تحلیل انتخاب شوند.
  2. طرح ایده: برای رسیدن به ایده‌های مختلف، جلسات طوفان فکری برگزار می‌شود. برای انجام این کار، کافی است به هر شخص یک کاغذ داده شود تا ایده‌های خود را در چهار دسته نقاط ضعف، نقاط قوت، فرصت‌ها و تهدیدها یادداشت کند. پس از جمع‌آوری ایده‌ها، باید ایده‌های مشترک را گروه‌بندی کرد.
  3. رتبه‌بندی ایده‌ها: پس از سازمان‌دهی ایده‌ها، زمان رتبه‌بندی فرا می‌رسد. این کار را می‌توان براساس رای‌گیری انجام داد و در پایان با استفاده از موارد نهایی، جدول SWOT را ترسیم کرد. در جدول فاکتورهای مربوط به هرکدام از موارد باید به‌ترتیب از بالاترین اولویت یادداشت شوند.
  4. تحلیل و طرح استراتژی: در سازمان باید پس از ترسیم چهارچوب SWOT متناسب با ویژگی‌های کسب‌وکار، تجزیه‌وتحلیل را تکمیل کرده و براساس آن، توصیه‌ها و استراتژی‌های موثر ارائه شود. لیندا پوپال(Linda Pophal)، مالک و مدیرعامل شرکت مشاوره Strategic Communications معتقد است که این استراتژی‌ها باید با استفاده از نقاط قوت و فرصت‌ها برای غلبه به ضعف‌ها و تهدیدها تمرکز کنند. پوپال توسعه استراتژی و ظهور ایده‌های نوآورانه را در گرو درستی تحلیل SWOT می‌داند.

مثالی برای تحلیل SWOT: توزیع مجدد قوطی‌های پلاستیکی در شرکت Replay Plastics

درباره شرکت: شرکت Replay Plastics با استفاده از روش‌های سازگار با محیط‌زیست، زباله‌های پلاستیکی را به محصولات تجاری بادوام تبدیل خواهد کرد. این شرکت قصد دارد با تاسیس اولین کارخانه بازیافت در غرب ایالت متحده، روی یکی از محصولات در صنعت بازیافت یعنی پلی اتیلن ترفتالات (PET) سرمایه‌گذاری کند. مواد بازیافتی کارخانه PET برای تولید ورق پلاستیک اکسترود‌شده به بخش جدید بسته‌بندی هدایت می‌شوند.

مثالی برای تحلیل SWOT: توزیع مجدد قوطی‌های پلاستیکی در شرکت Replay Plastics

استانداردهای بالقوه رشد شرکت Replay Plastics مطابق تحلیل SWOT

با توجه به ماتریس SWOT این شرکت، می‌توان استانداردهای بالقوه رشد شرکت را به شرح زیر مشخص کرد و براساس آن استراتژی سازمان را توسعه بخشید:

  1. بودجه راه‌اندازی استارتاپ: برای راه‌اندازی این شرکت باید گزینه‌های مناسب برای به‌دست آوردن سرمایه را بررسی کنید. تامین مالی یک سرمایه‌گذاری جدید می‌تواند کاری بسیار زمان‌بر باشد، به همین خاطر باید قبل از شروع ساخت‌وساز، بودجه مالی تامین شود و بعد ساخت‌وساز عملیات تولید و بسته‌بندی کامل شود.  جهت جذب سرمایه‌گذار، برنامه تجاری باید از قبل تهیه شده باشد تا در اختیار وام‌دهندگان و سرمایه‌گذاران قرار بگیرد. در این مرحله زمان حائز اهمیت است.
  2. استخدام نیروی انسانی برای رشد بیشتر: بازیافت پلاستیک و تولید محصولی با استفاده از آن، به یک تیم تحقیق و توسعه حرفه‌ای نیاز دارد تا احتمالات و شرایط را برای محصول جدید بررسی کنند و همواره برای هرگونه تغییر در مقررات زیست‌محیطی ایالات متحده آماده باشند.

چه زمانی باید از تحلیل SWOT استفاده کرد؟

مدیران سازمان باید پیش از تعهد نسبت به هر اقدامی در کسب‌وکار خود، از آنالیز سوات استفاده کنند، برای مثال بررسی ابتکارات و ایده‌های جدید، اصلاح سیاست‌های داخلی و یا تغییر مسیر در برنامه سازمان و… به تحلیل SWOT نیاز دارند. علاوه‌براین گاهی باید برای بررسی وضعیت فعلی کسب‌وکار و چشم‌انداز آن از این ماتریس استفاده شود تا در صورت نیاز عملیات‌های سازمان بهبود یابد. این تحلیل، نقاط کلیدی کسب‌وکار که نیاز به بهبود دارند نشان می‌دهد و عملیات‌هایی که نیاز به تعدیل دارند مشخص می‌کند.

فعالیت‌های تجاری کسب‌وکار باید به صورت رسمی و در همه حال مورد بررسی قرار بگیرد، در غیر این ‌صورت تمام مشکلات منسجم شده و به کسب‌وکار لطمه وارد می‌کنند. با صرف زمان برای جمع‌آوری اطلاعات تحلیل SWOT، می‌توان تصویر کاملی از کسب‌وکار فراهم کرد و از روی این تصویر، راه‌های بهبود یا حذف نقاط ضعف را کشف کرد. علاوه‌براین با استفاده از آنالیز سوات، به‌راحتی امکان سرمایه‌گذاری روی نقاط قوت نیز وجود دارد.

کسب‌وکارهای دنیای امروز که از تحلیل SWOT برای بررسی وضعیت فعلی خود و تغییر استراتژی استفاده می‌کنند، باید در نظر داشته باشند که همه‌چیز همواره در حال تغییر است و آنالیز سوات باید هر 6 تا 12 ماه انجام شود تا وضعیت سازمان مجددا ارزیابی شود.

تحلیل SWOT توسط چه کسانی انجام می‌شود؟

انجام فرآیند تحلیل SWOT بهتر است با مشارکت اعضای تیم و صاحب کسب‌وکار صورت بگیرد. دانش جمعی تیم به سازمان این امکان را می‌دهد که کسب‌وکار از همه طرف و به اندازه کافی تجزیه و تحلیل شود. برای اینکه آنالیز سوات موثر باشد، بنیانگذاران و رهبران شرکت باید عمیقا درگیر موضوع شوند و بدون آن‌ها چنین تحلیلی ممکن نیست، در واقع تحلیل SWOT وظیفه‌ای نیست که بتوان آن را به دیگران محول کرد. اما رهبران سازمان نیز نباید این کار را به تنهایی انجام دهند زیرا دستیابی به بهترین نتیجه، با دیدگاه‌های متفاوت توسط گروهی از افراد امکان‌پذیر است.

بهتر است افرادی در گروه تحلیل انتخاب شوند که جنبه‌های مختلف شرکت (فروش، خدمات مشتری، بازاریابی، توسعه محصول و…) را پوشش دهند. با جمع‌آوری این افراد دور یک میز، می‌توان در تحلیل SWOT به بهترین نتایج دست پیدا کرد. بسیاری از شرکت‌ها در زمان تجزیه‌وتحلیل، نظرات مشتریان را هم جمع‌آوری می‌کنند تا تحلیل کامل‌تری با ترکیب نظر کارشناسان کسب‌وکار و مشتریان فراهم کنند. نکته کلیدی در آنالیز سوات، داشتن دیدگاه‌ها و نقطه نظرات مختلف است که دید گسترده‌تری برای تصمیم‌گیری به مدیران سازمان می‌بخشد.

توسعه استراتژی‌ها با استفاده از ماتریس SWOT

هنگامی‌که نتایج تحلیل SWOT شناسایی و اولویت‌بندی شد، می‌توان از آن‌ها برای تغییر یا توسعه استراتژی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت کسب‌کار استفاده کرد. از این گذشته، ارزش واقعی این تحلیل به استفاده از نتایج در به حداکثر رساندن تاثیرات مثبت و به حداقل رساندن تاثیرات منفی در تجارت است.

یکی از راه‌های تبدیل نتایج تحلیل SWOT به استراتژی، در نظر گرفتن چگونگی هم‌پوشانی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدهای شرکت یا سازمان است. برای مثال کافی است نقاط قوت شناسایی‌شده را در نظر گرفت و راه‌های استفاده از آن نقاط قوت را برای به حداکثر رساندن فرصت‌ها کشف کرد که به این کار استراتژی فرصت‌های قدرت گفته می‌شود. در ادامه این روند، باید بتوان از فرصت‌های شناسایی‌شده برای توسعه استراتژی‌هایی استفاده کرد که نقاط ضعف را به حداقل می‌رسانند یا از تهدیدها اجتناب می‌کنند.

هنگامی‌که استراتژی‌های سازمان توسعه یافت و به‌خوبی در برنامه استراتژیک سازمان جای گرفت، حتما باید جلسات بررسی به‌صورت منظم برگزار شود تا نتایج استراتژی‌های تحلیل SWOT مورد بررسی قرار بگیرند.

گانت چارت (Gantt Chart) یا نمودار گانت چیست | نحوه رسم + توضیح کامل مفاهیم

گانت چارت چیست؟

کار تیمی همیشه یکی از نقاط قوت کمپانی‌های موفق بوده اما به نظر شما در دنیای امروزی، چه چیز یا چیزهایی کار تیمی را آسان‌تر کرده است؟ گانت چارت یکی از ابزارهای مهم در برنامه‌ریزی و کنترل پروژه است که توانایی‌های تیم را در جهت رسیدن به هدف و تکمیل پروژه، منسجم می‌کند.

اندرو کارنگی، یکی از بزرگ‌ترین صنعتگران آمریکایی درباره اهمیت کار گروهی چنین گفته: «کار تیمی توانایی با هم کار کردن عده‌ای با یک چشم‌انداز مشترک است. توانایی هدایت دستاوردهای فردی به سمت اهداف سازمانی، سوختی است که به مردم عادی اجازه می‌دهد به نتایج غیرمعمول دست پیدا کنند.» اگر در سازمانی هستید که اهداف و پروژه‌های بزرگ در سر می‌پرورانید، باید به دنبال راهی باشید که کار تیمی را به بهترین نحو انجام دهید. گانت چارت یکی از همین روش‌ها است که باید در فرآیند مدیریت پروژه با آن آشنا باشید. اگر نمی‌دانید گانت چارت چیست، در این مطلب از QCB با هرآنچه باید درباره گانت چارت بدانید؛ از تاریخچه ابداع نمودار گانت گرفته تا نحوه ترسیم گانت چارت در اکسل آشنا خواهید شد، بنابراین با ما همراه باشید.

نمودار گانت چیست؟

نمودار گانت چیست؟

نمودار گانت چارت یکی از ابزارهای  محبوب و مفید در بحث مدیریت پروژه است که از آن برای نمایش فعالیت‌ها (وظایف، عملیات و رویدادها) با در نظر گرفتن فاکتور زمان استفاده می‌شود. شکل نمودار گانت به‌گونه‌ای است که در یک سمت آن، لیستی از فعالیت‌ها و در امتداد آن مقیاس زمان گنجانده شده است. هر فعالیت در پروژه با یک نوار میله‌ای باریک رنگی روی نمودار نمایش داده می‌شود که موقعیت و طول نوار نشان‌دهنده تاریخ شروع، مدت زمان فعالیت، آخرین وضعیت و تاریخ پایان آن است. نمودار گانت در یک نگاه، اطلاعات مهمی در مورد موارد زیر به فرد نشان می‌دهد:

  • پروژه دارای چه بخش‌ها و فعالیت‌هایی است؟
  • زمان شروع و پایان هر فعالیت
  • مدت زمان انجام هر فعالیت طبق برنامه‌ریزی
  • زمان و میزان هم‌پوشانی فعالیت‌ها با یکدیگر
  • تاریخ شروع و پایان کل پروژه

به‌طور خلاصه، گانت چارت نشان می‌دهد که چه کاری، طبق چه زمان‌بندی‌ خاصی انجام شود.

تاریخچه نمودار گانت

تاریخچه نمودار گانت
تاریخچه نمودار گانت

اولین گانت چارت در اواسط دهه 1980 میلادی، توسط کارول آدامیسکی یک مهندس لهستانی که اداره یک کارخانه فولادسازی در جنوب لهستان را به عهده داشت ابداع شد. او به ایده‌‌ها و تکنیک‌های مدیریتی علاقه‌مند شده بود و این موضوع آغازی برای نمودار گانت محسوب می‌شد. آدامیسکی نمودار ابداعی خود را هارمونوگرام نامیده و تا سال 1931 به‌جز زبان لهستانی چیزی درباره آن به‌صورت عمومی منتشر  نکرده بود.

حدود 15 سال پس از آدامیسکی، فردی به نام هنری گانت، یک مهندس آمریکایی و مشاور مدیریت پروژه، نسخه اختصاصی خود از نمونه گانت چارت را ابداع و ارائه کرد. گانت این نمودار را به عنوان ابزاری برای عملیات منظم و روتین تهیه کرد تا با استفاده از آن بتوان سطح بهره‌وری کارکنان و مواردی از این دست را اندازه گرفت. گانت چارت از همان ابتدا به‌طور گسترده در کشورهای غربی شناخته شد. در نتیجه نام هنری گانت به عنوان مبدع، با اسم این نمودار گره خورد و در سراسر جهان با عنوان نمودار گانت معروف شد.

اگرچه امروزه گانت چارت به‌طور گسترده در برنامه‌ریزی پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد اما در آن زمان این نمودار نوعی انقلاب در مدیریت پروژه به‌شمار می‌رفت. گانت چارت‌های اولیه با دست و به زحمت زیاد تهیه می‌شدند، هر بار که پروژه‌ای تغییر می‌کرد، کل نمودار باید اصلاح یا مجدد ترسیم می‌شد. این موضوع، استفاده از نمودار را محدود می‌کرد زیرا تغییر مستمر، یکی از ویژگی‌های اصلی و اجتناب‌ناپذیر هر پروژه محسوب می‌شود. اما امروزه با ظهور رایانه‌ها و نرم‌افزارهای مدیریت پروژه، می‌توان خیلی سریع و راحت نمونه گانت چارت اختصاصی پروژه خود را ساخت و در صورت نیاز آن را به‌روزرسانی یا چاپ کرد. در سال 1999 میلادی، نمودار گانت به عنوان یکی از پرکاربردترین ابزارهای مدیریتی برای زمان‌بندی، برنامه‌ریزی و کنترل پروژه شناسایی شد.

مزایا و معایب گانت چارت

مزایا و معایب گانت چارت
مزایا و معایب گانت چارت

نمودار گانت نیز مانند بسیاری از ابزارهای کنترل پروژه دارای مزایا و معایب مختلفی است که در ادامه به این موارد اشاره خواهیم کرد:

مزایای نمودار گانت

  • نمودار بصری: یکی از مزایای اصلی گانت چارت، بصری بودن نمودار است. این تصویر به مدیر پروژه این فرصت را می‌دهد تا در یک نگاه تمام مراحل و عملیات پروژه را به همراه سطح پیشرفت هر کدام تجسم کنند. در نمودار گانت می‌توان با کمک سیگنال‌های رنگی، نقاط بحرانی که نیاز به اقدامات اصلاحی دارد مشخص کرد. داشتن یک تصویر کلی از پروژه، بسیار ساده‌تر از توضیحات طولانی است و علاوه‌بر تسریع درک از پروژه، به صرفه‌جویی در زمان و شناسایی اقدامات مناسب نیز کمک می‌کند.
  • ابزار ارتباطی خوب: بصری بودن گانت چارت آن را تبدیل به یک ابزار ارتباطی عالی برای اعضای تیم کرده است. این نمودار به اعضای تیم پروژه کمک می‌کند از پیشرفت وظایف محول‌شده به خود و فعالیت‌های دیگر اعضا مطلع باشند. با توجه به اینکه برخی از کارها در پروژه به یکدیگر وابسته هستند، گانت چارت این امکان را به افراد می‌دهد تا زمان مناسب شروع کار را پیش‌بینی کنند. با استفاده از نمودار گانت، هر کدام از اعضای تیم می‌دانند که پروژه در چه مرحله‌ای است و باید چه کار کنند؛ این آگاهی از هدر رفتن بودجه و زمان نیز جلوگیری می‌کند.
  • تعریف یک برنامه واقع‌بینانه: در مدیریت پروژه، برنامه‌ریزی رکن اصلی پروژه است. گانت چارت به‌طور کامل ساختار وظایف و زمان تحقق آن‌ها را مشخص می‌کند. برنامه‌ریزی واقع‌بینانه از تاخیر و ضرر مالی جلوگیری می‌کند، گانت چارت با ارائه اطلاعات کلیدی مثل تاریخ شروع و پایان کار، مدت زمان در نظر گرفته شده برای هر کار، مجموعه وظایفی که باید انجام شود و… این برنامه‌ریزی را ممکن می‌سازد.
  • سازمان‌دهی افکار و تصورات: یکی از چالش‌های اصلی هر پروژه این است که فعالیت‌ها از کجا شروع و با چه ترتیبی اجرا شوند. گانت چارت با شناسایی فعالیت‌ها، مشخص کردن ترتیب اجرا و مدت زمان مورد نیاز هرکدام، به سازمان‌دهی و افزایش کارایی پروژه کمک می‌کند.

معایب نمودار گانت

  • پیچیدگی و ناخوانایی: برای تکمیل یک پروژه معمولا وظایف و منابع زیادی وجود دارد که باید تکمیل شوند، گاهی قرارگیری غیراصولی همه وظایف روی نموداری مانند گانت چارت ممکن است برای اعضای تیم پیچیده یا نامفهوم شود. برای جلوگیری از این مشکل، معمولا توصیه می‌شود که برای مهم‌ترین کارها نمودارهای فرعی ایجاد شود تا نمودار اصلی سبک و قابل درک باقی بماند.
  • به‌روزرسانی مداوم: نمودار گانت به‌صورت روزانه باید به‌روزرسانی شود تا همچنان کارآمد و قابل استفاده باشد. البته برای حل این مسئله، پیشنهاد می‌شود که از نرم‌افزارهای مدیریت پروژه آنلاین استفاده کنید و آن را در دسترس همه اعضای تیم قرار دهید تا قابلیت به‌روزرسانی توسط اعضا وجود داشته باشد.

مراحل رسم گانت چارت

مراحل رسم گانت چارت

در این مطلب از QCB، نحوه ترسیم یک نمونه گانت چارت را به‌صورت مرحله به مرحله توضیح خواهیم داد. نمودار گانت عموما با استفاده از برنامه‌های سیستم اطلاعات مدیریت پروژه (PMIS)[1] مانند Microsoft Project، Primavera Project Planner و Mind view ایجاد می‌شوند.

مرحله 1: تهیه لیست فعالیت‌های پروژه

در اولین مرحله در ترسیم گانت چارت، ابتدا باید با کمک اعضای تیم، لیستی از تمام فعالیت‌های مربوط به پروژه تهیه کنید. یکی از رویکردهای معمول برای این مرحله، برگزاری جلسات با اعضای منتخب تیم پروژه و شناسایی فعالیت‌های مربوط به آن است.

مرحله 1: تهیه لیست فعالیت‌های پروژه

مرحله 2: ایجاد فعالیت‌های قابل کنترل

برای ترسیم گانت چارت باید تمام فعالیت‌های پروژه با استفاده از تکنیک تجزیه یا قانون شکست کار (WBS) به اجزای قابل کنترل تبدیل شود. شناخت دقیق مهلت انجام کار و نقاط عطف در حین تجزیه پروژه جزو مواردی است که حتما باید در نظر گرفته شود.

مرحله 3: فعالیت‌های متوالی

هر فعالیتی با یک یا چند فعالیت دیگر ارتباط دارد، علاوه‌براین به جز اولین و آخرین فعالیت ، بقیه عملیات‌ها با فعالیت قبلی و جانشین خود در ارتباط هستند. به همین خاطر توالی فعالیت‌ها به معنی قرارگیری فعالیت‌ها در ترتیب درست با استفاده از روابط صحیح است.

مرحله 4: برآورد منابع

قبل از تخمین مدت زمان پروژه، ابتدا باید منابع شناسایی و برآورد شوند. منابع پروژه شامل نیروی کار، مواد و تجهیزات هستند که از طریق روش‌های مختلف مورد بررسی و تخمین قرار می‌گیرند. مهارت‌ها، شایستگی‌ها و فناوری جزو عوامل کلیدی هستند که باید در هنگام برآورد به عنوان مبنا درنظر گرفته شوند. منابع در جدول زمانی نسبت به فعالیت‌ها بارگذاری می‌شوند و شما همزمان شاهد یک تقویم منابع نیز خواهید بود. این تقویم نشان‌دهنده این است که چه زمانی، چه منابعی مورد نیاز و در دسترس هستند.

مرحله 5: تخمین زمان

زمان در گانت چارت به معنی مدت زمان بین شروع و پایان یک فعالیت است. پس از بررسی منابع، توالی فعالیت‌ها و روابط، مدت زمان هر فعالیت قابل تخمین است. البته هنگام انجام این کار باید محدودیت‌های فعالیت را شناسایی کرده و در تخمین زمان در نظر بگیرید تا مشکلی ایجاد نشود.

مرحله 5: تخمین زمان

مرحله 6: برنامه‌ریزی و وارد کردن اطلاعات در برنامه

تمام اطلاعات جمع‌آوری شده را در نرم‌افزار مدیریت پروژه وارد کنید. برنامه‌ریزی و ترسیم گانت چارت در تمام ابزارهای مدیریت پروژه و یا حتی برنامه اکسل نیز قابل اجرا است. شما باید هر فعالیت را به عنوان یک ردیف جداگانه فهرست کنید و برنامه پروژه خود را با درج شرح وظایف، تاریخ شروع، تاریخ پایان و مدت زمان ساختاربندی کنید. در نهایت میزان پیشروی هر فعالیت و مدت زمان انجام آن با نمودار میله‌ای به نمایش گذاشته می‌شود. در نمودار گانت فعالیت‌های ضروری در سمت چپ نمودار و بازه زمان در قسمت بالایی قرار می‌گیرد که طول نمودار میله‌ای گانت چارن نشان‌دهنده مقیاس زمان است.

 در پایان برنامه خود را بررسی کنید تا از دقیق بودن آن اطمینان حاصل کنید. در این مرحله باید تمام خطرات احتمالی، برنامه‌های غیرمترقبه احتمالی به همراه یک راه حل برای رسیدگی به آن در نظر گرفته شود.

نحوه ترسیم گانت چارت در اکسل

نحوه ترسیم گانت چارت در اکسل

اکسل یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای رسم گانت چارت است. مایکروسافت اکسل آفیس قابلیت ترسیم نمودار میله‌ای دارد که برای ایجاد گانت چارت در اکسل کاربرد دارد. برای رسم این نمودار می‌توانید از روش مرحله‌به‌مرحله زیر استفاده کنید:

  1. در اکسل، فهرستی از جدول زمانی پروژه خود تهیه کنید. هرکار را به عنوان یک ردیف جداگانه فهرست کنید و برنامه پروژه خود را با درج تاریخ شروع، تاریخ پایان و مدت زمان ساختاربندی کنید.
  2. جدول خود را بر اساس یک نمودار میله‌ای استاندارد بر اساس تاریخ شروع، تنظیم کنید.
  3. مدت زمان هرکدام از وظایف را اضافه کنید.
  4. شرح وظایت را به نمودار گانت اضافه کنید.
  5. نمودار میله‌ای را از طریق Formatting به گانت چارت در اکسل تبدیل کنید.

نحوه استفاده از نمودار گانت

خط مبنای جدول گانت چارت، نوعی سند رسمی است که برای اجرا، نظارت و کنترل عملکرد برنامه و زمان‌بندی پروژه مورد استفاده قرار می‌گیرد. پس از شکست کار، به هر کدام از اعضای تیم، فعالیت و وظایف مشخصی اختصاص داده می‌شود که اعضا باید به‌صورت منظم فعالیت‌های مربوط به خود را تکمیل و اعلام کنند. وضعیت فعالیت‌ها عموما به دو روش اعلام می‌شود:

  • درصد تکمیل‌شده
  • سیستم مدیریت ارزش کسب شده (EVMS)

روش درصدی ساده‌تر است اما یکی از مشکلات این روش، ذهنی بودن آن است درحالی‌که روش دوم عملکرد برنامه را بر اساس ارزش کار انجام‌شده اندازه‌گیری می‌کند.

در این مرحله، عملکرد برنامه واقعی با عملکرد برنامه‌ریزی شده مقایسه می‌شود تا واریانس‌ها شناسایی شوند. در بررسی نمونه گانت چارت باید توجه ویژه‌ای به مسیر بحرانی داشته باشید. مسیر بحرانی طولانی‌ترین مسیر در پروژه است که میزان شناوری آن صفر است، هرگونه تاخیر در فعالیت مسیر بحرانی منجر به تاخیر در تاریخ پایان پروژه خواهد شد، این مسیر بحرانی عموما با رنگ قرمز در گانت چارت نمایش داده می‌شود. اگر واریانس از آستانه تعیین‌شده فراتر رود، تیم پروژه باید اقدامات پیشگیرانه یا اصلاحی در نظر بگیرد. درصورتی‌که واریانس نتواند با این اقدامات برطرف شود، تیم پروژه باید درخواست تغییر رسمی خط مبنا را صادر کند. روش‌های مختلفی برای رسیدگی به واریانس‌ها وجود دارد، تیم باید سعی کند با استفاده از تکنیک‌های خاص میزان خطرات، خرابی منابع و افزایش هزینه را به حداقل برساند.

یکی دیگر از کاربردهای گانت چارت، پیش‌بینی عملکرد برنامه است. نمودارهای گانت ابزاری عالی برای پیش‌بینی زمان‌بندی پروژه‌ها هستند. معمولا تکنیک‌های ارزش کسب شده نیز در بسیاری از برنامه‌های زمان‎بندی گنجانده شده‌اند.

بهترین نرم‌افزار گانت چارت

بهترین نرم‌افزار گانت چارت

در این بخش سعی داریم به بررسی و معرفی محبوب‌ترین نرم‌افزار گانت چارت بپردازیم:

  • Microsoft Project Standard
  • Smartsheet Business
  • Mind View
  • MindManager

اینکه کدام نرم‌افزار بهتر است به نیاز و توقع کاربران بستگی دارد. برای راهنمایی شما ابتدا بهتر است به ویژگی‌های اصلی یک برنامه مدیریت پروژه خوب اشاره کنیم، البته لازم به ذکر است که همه نرم‌افزارهای فوق شامل تمام این ویژگی‌ها نمی‌شوند و هرکدام بسته به ساختاری که دارند افزونه‌هایی دارند، بنابراین هر تیم باید براساس نیازهای خود، نرم‌افزار مناسب خود را انتخاب کند:

برنامه‌ریزی نمودار گانت: قبل از زمان‌بندی در نمودار گانت، ایجاد یک ساختار تفکیکی از کار و پروژه اهمیت دارد. برخی از نرم‌افزارها امکان اجرای طرح طوفان‌فکری و شکست کار را هم فراهم کرده‌اند که برنامه‌ریزی را آسان می‌کند.