دیجیتال مارکتینگ چیست؟ | همه چیز درباره بازاریابی دیجیتال

دیجیتال مارکتینگ چیست؟ همه چیز دریاره بازاریابی دیجیتال

یکی از جذابیت‌های زندگی در عصر حاضر، امکان خریدوفروش هرچیزی در سریع‌ترین زمان ممکن است. تقریباً همه‌چیز از لوازم‌آرایشی گرفته تا مواد غذایی، دارو، لباس، مبلمان و حتی لوازم برقی را درحالی‌که در خانه نشسته‌اید می‌توانید بخرید و یا بفروشید. تنها چیزی که برای انجام این کار نیاز دارید، دیجیتال مارکتینگ است. عمل بازاریابی کالاها و خدمات‌رسانی به مشتریان از طریق کانال‌های دیجیتال به‌عنوان «دیجیتال مارکتینگ» شناخته می‌شود. استفاده از وب‌سایت‌ها، دستگاه‌های تلفن همراه، رسانه‌های اجتماعی، موتورهای جستجو و سایر کانال‌های مشابه، همگی بخشی از این نوع بازاریابی هستند. برای موفقیت در مدیریت بازاریابی، باید دانش خود را در مورد بازاریابی دیجیتال و اجزای آن افزایش دهید.

این راهنما به شما کمک می‌کند تا انواع مختلف دیجیتال مارکتینگ، مزایا و و چگونگی اجرای آن برای کسب‌وکار خود را بهتر درک کنید، پس با ما همراه شوید.

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

هر تکنیک بازاریابی که از طریق دستگاه‌های الکترونیکی که به‌نوعی از رایانه استفاده می‌کنند انجام می‌شود، به معنی دیجیتال مارکتینگ است. درواقع منظور از دیجیتال مارکتینگ، تمام تلاش‌های بازاریابی‌ است که به‌صورت آنلاین انجام می‌شود. برای بازاریابی دیجیتال، یک سازمان ممکن است سعی کند از طریق رسانه‌های آنلاین مختلف، ازجمله وب‌سایت‌ها، موتورهای جستجو، وبلاگ‌ها، رسانه‌های اجتماعی، ویدئو، ایمیل و سایر پلتفرم‌های مشابه با مشتریان ارتباط برقرار کند.

 از سوی دیگر، دیجیتال مارکتینگ، برخلاف بازاریابی سنتی که تغییرناپذیر است و اغلب به‌عنوان ارتباطات یک‌طرفه از آن یاد می‌شود، دائماً در حال تحول است و امکان ارتباط دوطرفه را هم فراهم می‌کند. برای مثال، مشتریان نمی‌توانند از طریق بیلبوردها یا تبلیغات چاپی با مشاغل ارتباط برقرار کنند، درحالی‌که اغلب کانال‌های مورداستفاده در حوزه دیجیتال مارکتینگ، امکان تعامل مشتریان با کسب‌وکارها را فراهم می‌کنند.

همان‌طور که می‌دانید، بسیاری از مردم بیشتر زمان خود را در گوشی یا لپ‌تاپ خود می‌گذرانند. دیجیتال مارکتینگ از این واقعیت استفاده می‌کند و تبلیغات کالاها و خدماتی را که کسب‌و‌کارها ارائه می‌دهند در سراسر اینترنت پخش می‌کند. شرکت‌ها با هدایت تلاش‌های بازاریابی خود به سمت مشتریان در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی و وب‌سایت‌ها، احتمال دیده شدن خود را افزایش می‌دهند.

استراتژی بازاریابی دیجیتالی که جنبه‌های مختلف را در نظر بگیرد، پتانسیل ایجاد منافع مالی قابل‌توجهی را برای هر کسب‌وکاری دارد. یک طرح برنده برای دیجیتال مارکتینگ معمولاً از چندین تاکتیک مختلف مانند تبلیغات آنلاین، بهینه‌سازی و بازاریابی برای موتورهای جستجو، بازاریابی و مدیریت رسانه‌های اجتماعی و تولید محتوا و غیره تشکیل‌شده است.

اهمیت دیجیتال مارکتینگ برای کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ

اهمیت دیجیتال مارکتینگ برای کسب و کارهای کوچک و بزرگ

دیجیتال مارکتینگ به شما کمک می‌کند به مخاطبان بزرگ‌تری دست پیدا کنید و بالقوه‌هایی را که احتمال خرید محصول یا خدمات شما را دارند، هدف قرار دهید. همچنین این شیوه مقرون‌به‌صرفه‌تر از تبلیغات سنتی است و امکان اندازه‌گیری میزان موفقیت استراتژی‌ مدنظرتان را می‌دهد. از مهم‌ترین مزایای این شیوه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. مقرون‌به‌صرفه بودن

یک دهه پیش، با توجه به رسانه‌های سنتی، بازاریابی یک امر لوکس بود. هزینه یک بیلبورد یا توزیع نمونه‌ها بالا بود و پرداخت هزینه‌های آن از عهده هر کسب‌وکاری برنمی‌آمد. خوشبختانه رسانه‌های دیجیتال به همه کسب‌وکارها با هر بودجه ‌و اندازه‌ای، امکان این را داده‌اند تا برند خود را بر روی پلتفرم‌های مختلف، بازاریابی کنند.

2. دسترسی بالا

قانون برند سازی می‌گوید هرکجا که مخاطبان شما حضور دارند، بروید. ازآنجایی‌که امروزه اغلب مردم آنلاین هستند، دیجیتال مارکتینگ یکی از بهترین‌ راه‌های برند سازی است. دیجیتال مارکتینگ شما را به مخاطبان مختلف در سراسر جهان وصل می‌کند. بنابراین شما می‌توانید سفارش‌های محصول یا خدمات خود را از سراسر جهان دریافت کنید و نیازی نیست که به یک منطقه محدود شوید.

3. آگاهی از برند

قرار دادن نام تجاری خود در موتورهای جستجو مانند گوگل، بینگ، یاهو و غیره و پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، توییتر، فیس‌بوک و غیره، شهرت آنلاینی برای شما به ارمغان می‌آورد که تمام دنیا می‌توانند آن را ببینند. بازاریابی دیجیتال به شما کمک می‌کند تا از برند خود و USP (پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد) آن آگاهی ایجاد کنید.

4. تصویر برند

تصویری که مخاطبان شما از برند شما دارند، اقدامات آن‌ها در نسبت با شما را شکل می‌دهد. استراتژی‌های کمپین مناسب می‌تواند یک تصویر برند خوب ایجاد کند و کمپین ضعیف هم می‌تواند آن را خراب کند. با استفاده از دیجیتال مارکتینگ می‌توانید کمپین‌های مؤثری طراحی و نتایج آن را نظارت کنید.

5. نتایج قابل‌اندازه‌گیری

با بازاریابی دیجیتال، شرکت‌های بزرگ می‌توانند نتایج قابل‌اندازه‌گیری در زمان واقعی داشته باشند. آن‌ها می‌توانند اثربخشی کمپین را تجزیه‌وتحلیل کنند و بر این اساس نتایج آن، استراتژی‌هایی را تدوین کنند. امروزه اهمیت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها برای ارزیابی اثربخشی و موفقیت کمپین‌ها اهمیت زیادی پیدا کرده است. درواقع اهمیت دیجیتال مارکتینگ به این واقعیت مربوط می‌شود که نتایج و معیارهای آن قابل‌اندازه‌گیری هستند.

6. افزایش ROI

با دیجیتال مارکتینگ، اگر کمپین‌ها در مسیر درست حرکت کنند، بازده شما می‌تواند به‌طور غیرمنتظره‌ای بالا باشد. شرکت‌ها می‌توانند با سرمایه‌گذاری در تبلیغات با افزایش نرخ تبدیل، درآمد خود را از رسانه‌های دیجیتال افزایش دهند.

7. حفظ مشتریان وفادار

یکی دیگر از اهداف اصلی دیجیتال مارکتینگ برای کسب‌وکارهای مختلف، جدا از افزایش فروش، اطمینان از وفاداری و رضایت مشتریان است. نحوه فعالیت شما در رسانه‌های اجتماعی و ایجاد رابطه صمیمانه با مشتریانتان، موجب نزدیکی و تعلق آن‌ها به شما می‌شود.

دلایل بالا نشان می‌دهند که چرا امروزه دیجیتال مارکتینگ تا این حد برای کسب‌وکارهای بزرگ و کوچک اهمیت پیداکرده است و چرا همه باید با انواع روش‌های بازاریابی دیجیتال آشنا باشند.

دیجیتال مارکتینگ و انواع آن

دیجیتال مارکتینگ و انواع آن

دیجیتال مارکتینگ انواع مختلفی دارد. یکی از اشتباهاتی که بسیاری از برندها مرتکب می‌شوند این است که بدون توجه به ظرفیت هر نوع، همه‌چیز را در همه رسانه‌ها امتحان می‌کنند. درنتیجه، بااینکه تلاش بیشتری انجام می‌دهند و بودجه زیادی خرج می‌کنند، اما بازده مناسبی به دست نمی‌آوردند. در زیر انواع روش‌های بازاریابی دیجیتال آورده شده است که با شناخت آن‌ها، می‌توانید بهترین استراتژی را برای کسب‌وکار خود انتخاب کنید.

بهینه‌سازی موتور جستجو (سئو)

برای اغلب افراد جستجو در اینترنت، محبوب‌ترین شیوه کسب اطلاعات مختلف است. بنابراین، کسب‌وکارهایی که می‌خواهند در یک جستجو کشف و رتبه‌بندی شوند، باید بر روی سئو سایت خود سرمایه‌گذاری کنند. سئو عبارت است از بهینه‌سازی محتوا از طریق استفاده استراتژیک از کلمات کلیدی و رعایت الگوریتم‌های موتورهای جستجو به‌طوری‌که اطلاعات در حین جستجو نمایه شده و به مخاطبان مناسب نمایش داده شود.

درواقع گوگل و سایر موتورهای جستجو محتوا را از طریق استفاده از ربات‌ها فهرست می‌کنند. ربات‌ها در وب می‌خزند، شاخص محتوا را با استفاده از الگوریتم‌های مختلف ارزیابی می‌کنند و سپس ترتیب ظاهر شدن مطالب در نتایج جستجو را تعیین می‌کنند. سئو به‌عنوان یکی از کم‌ هزینه‌ترین شیوه‌های دیجیتال مارکتینگ، باعث هدایت ترافیک به وب‌سایت شما، افزایش آگاهی از برند و ایجاد سرنخ می‌شود.

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا یک استراتژی برای هدف قرار دادن مخاطب موردنظر از طریق ایجاد محتوای مرتبط است. محتوا می‌تواند به شکل مقاله، ویدئو، پادکست‌ یا هر رسانه دیگری که برای جذب و حفظ مخاطب در نظر گرفته‌شده است، باشد.

بازاریابی محتوا تولید سرنخ را تسهیل می‌کند و به شرکت‌ها کمک می‌کند تا مفاهیم و چشم‌انداز محصول خود را به اشتراک بگذارند. بازاریابی محتوا همچنین روشی ارگانیک برای افزایش ترافیک از طریق ایجاد محتوای سئو پسند است که موجب شهرت برند هم می‌شود. تحقیقات نشان داده است شرکت‌هایی که وبلاگ دارند، 67 درصد بیشتر از سایر کسب‌وکارها سرنخ دریافت می‌کنند.

بازاریابی ایمیلی

بازاریابی ایمیلی

یکی از روش‌های ساده و مؤثر دیجیتال مارکتینگ که برای حفظ ارتباط با مشتریان فعلی و بالقوه به کار می‌رود، بازاریابی ایمیلی است. این شیوه را می‌توان به‌عنوان تبلیغی با بالاترین نرخ تبدیل تعبیر کرد که برای افزایش بازدیدکنندگان وب‌سایت طراحی‌شده است. بازاریابی ایمیلی یعنی ایمیل‌های انبوهی که برای مخاطبان خاص ارسال می‌شود. امروزه شرکت‌های موفق از ارسال ایمیل‌های شخصی‌سازی‌شده برای تبلیغ محتوا، تخفیف‌ها و رویدادها و همچنین هدایت افراد به سمت وب‌سایت خود استفاده می‌کنند.

بازاریابی رسانه‌های اجتماعی

در این شیوه دیجیتال مارکتینگ، شرکت‌ها محصولات یا خدمات خود را از طریق پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی تبلیغ می‌کنند. این شیوه ساده‌ترین و کارآمدترین روش ارتباطی با مخاطب هدف است. بیش از 4 میلیارد نفر در سراسر جهان از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند و این آمار قرار است تا سال 2027 تا نزدیک به شش میلیارد کاربر افزایش یابد. همچنین نظرسنجی انجام‌شده از بازاریابان مختلف از سراسر جهان در سال 2021، نشان داد که در حال حاضر رسانه‌های اجتماعی به‌عنوان دومین کانال مهم بازاریابی در نظر گرفته می‌شوند. بنابراین کسب‌وکارها باید استراتژی مناسبی برای استفاده از این پلتفرم‌ها داشته باشند تا بتوانند کاربران مختلف را با کسب‌وکار خود درگیر کنند.

پرداخت به ازای کلیک

پرداخت برای هر کلیک

یکی دیگر از روش‌های مهم در دیجیتال مارکتینگ، «پرداخت به‌ازای کلیک» است. این شیوه به‌سرعت می‌تواند وب‌سایت شما را در صدر نتایج جستجو قرار دهد و یک‌راه عالی برای هدایت ترافیک به سمت وب‌سایت است. در این شیوه تبلیغ‌کنندگان باید هر بار که روی تبلیغاتشان کلیک می‌شود مبلغ مشخصی را به‌عنوان هزینه پرداخت کنند. نام «پرداخت به ازای کلیک» هم از همین فرآیند گرفته‌شده است. پلتفرم‌هایی که این تسهیلات را برای تبلیغات ارائه می‌دهند عبارتند از Google Ads، Facebook Ads و Twitter Ads. همچنین از این روش در دیجیتال مارکتینگ، به‌عنوان روشی برای خرید بازدیدکنندگان وب‌سایت یاد می‌شود.

بازاریابی موبایلی

بازاریابی موبایلی شاخه‌ای از دیجیتال مارکتینگ است که بر دستیابی و جذب مشتریان از طریق دستگاه‌های تلفن همراه تمرکز دارد. این روش بازاریابی دیجیتال، به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا از طریق کانال‌های مختلف ازجمله پیام کوتاه و رسانه‌های اجتماعی به مخاطبان هدف خود دست پیدا کنند. علاوه بر این، بازاریابی موبایلی یک‌ راه مقرون‌به‌صرفه برای دستیابی به مشتریان بالقوه است و برای شروع به بودجه زیادی نیاز ندارد.

بازاریابی وابسته و اینفلوئنسر مارکتینگ

بازاریابی وابسته به تبلیغ یک محصول توسط شخص ثالث در ازای دریافت کمیسیون برای هر تراکنش گفته می‌شود. در این روش کسب‌وکارها از نفوذ یک فرد دیگر برای تبلیغ محصول یا خدمات خود استفاده می‌کنند. درواقع ازآنجایی‌که اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی تأثیر زیادی بر نظرات طرفداران خود دارند، شرکت‌ها با تبلیغات محصولات خود از طریق آن‌ها به سود قابل‌توجهی دست پیدا می‌کنند. همچنین اینفلوئنسرها هم باتوجه به میزان مشتری‌ای که جذب می‌کنند، کمیسیون می‌گیرند.

بازاریابی ویدیویی

بازاریابی ویدیویی

بازاریابی ویدئویی اصطلاحی است که برای توصیف فرآیند ایجاد و تبلیغ ویدیوها برای بازاریابی یک محصول، خدمات یا نام تجاری استفاده می‌شود. اهداف اصلی بازاریابی ویدئویی افزایش آگاهی از محصول یا خدمات، ایجاد وفاداری به برند و تولید سرنخ است. کسب‌وکارها برای ایجاد ویدئو هم می‌توانند یک تیم داخلی را استخدام کنند و هم می‌توانند پروژه خود را به فریلنسرها بسپارند. نکته مهم بعد از ایجاد ویدئو، استفاده از کانال‌های مناسب برای پخش و تبلیغ آن است. بازاریابی ویدئویی  یکی از مؤثرترین روش‌های جذب مشتریان بالقوه در دیجیتال مارکتینگ است. ایجاد ویدئوهای جذاب، به کسب‌وکارها کمک می‌کند به اهداف بازاریابی خود دست یابند و سود نهایی خود را افزایش دهند.

چگونه بازاریابی دیجیتال را انجام دهیم؟

با استفاده از دیجیتال مارکتینگ، کسب‌وکارها می‌توانند مخاطبان بیشتری را جذب کنند و شانس موفقیت خود را افزایش دهند. بسیاری از مشتریان تمایل به خرید محصولات یا خدمات از شرکت‌هایی دارند که می‌توانند آن‌ها را به‌صورت آنلاین پیدا کنند. بهتر است نکات ساده زیر را برای موفقیت بازاریابی دیجیتال خود، در نظر داشته باشید.

انتخاب پلتفرم مناسب: وقتی صحبت از دیجیتال مارکتینگ می‌شود، باید پلتفرمی را انتخاب کنید که در بین مخاطبان هدف شما محبوبیت بیشتری دارد. برای مثال، اگر مردم عادی را هدف قرار داده‌اید، اینستاگرام انتخاب خوبی خواهد بود و اگر کسب‌وکارها هدف شما هستند، لینکدین انتخاب بهتری است.

ارسال محتوای باکیفیت: هنگامی‌که پلتفرم خود را انتخاب کردید، مهم است که شروع به ارسال محتوای با کیفیت کنید. محتوای شما باید مرتبط با صنعت و مخاطبان شما باشند و لحنی جذاب داشته باشند.

ثابت‌قدم باشید: ثبات کلید موفقیت استراتژی‌ شما در رسانه‌های اجتماعی است. بهتر است به‌طور منظم پست بگذارید و به نظرات و پیام‌های مخاطبانتان به‌سرعت پاسخ می‌دهید. اگر ثابت‌قدم باشید، مردم به شما اعتماد بیشتری خواهند داشت.

بر فعالیت خود نظارت کنید: تعریف مدیریت در دیجیتال مارکتینگ به فرآیند نظارت بر تلاش‌های بازاریابی آنلاین یک شرکت اشاره دارد. بنابراین مهم است که فعالیت رسانه‌های اجتماعی خود را زیر نظر داشته باشید و پیشرفت خود را پیگیری کنید. این به شما کمک می‌کند ببینید چه چیزی کار می‌کند و چه چیزی خوب نیست و نیاز به تغییر دارد.


سوالات متداول :

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ یعنی بازاریابی برای جذب مشتری از طریق وب‌سایت‌ها، دستگاه‌های تلفن همراه و پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی.

انواع بازاریابی دیجیتال چه هستند؟

بهینه‌سازی موتورهای جستجو، پرداخت به ازای کلیک، بازاریابی رسانه‌های اجتماعی، بازاریابی محتوا، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی موبایلی و بازاریابی وابسته مهم‌ترین روش‌های دیجیتال مارکتینگ هستند.

مزایای دیجیتال مارکتینگ چیست؟

با دیجیتال مارکتینگ می‌توانید مشتریان بالقوه‌ای  که احتمال خرید محصول یا خدمات شما را دارند، هدف قرار دهید. این شیوه بازاریابی مقرون‌به‌صرفه است و به ایجاد آگاهی از برند کمک می‌کند.

استراتژی قیمت گذاری | بررسی بهترین روش های قیمت گذاری محصول و خدمات

استراتژی قیمت گذاری | بررسی بهترین روش های قیمت گذاری محصول و خدمات

قیمت گذاری چیزی فراتر از یک تعریف ساده است که در مدیریت بازاریابی اهمیت زیادی دارد. جزییات زیادی در فرآیند قیمت گذاری وجود دارد که در قالب مبحثی تحت عنوان استراتژی قیمت گذاری مورد بررسی قرار می‌گیرد. به زبان ساده، به تعیین قیمت‌ها بر اساس عوامل تعیین‌کننده داخلی و خارجی سازمان استراتژی قیمت گذاری گفته می‌شود.

هدف اصلی مدیریت هر سازمان، به حداکثر رساندن سود از طریق تولید محصولات یا ارائه خدمات است و استراتژی قیمت گذاری شاهراه تعیین قیمت رقابتی در بین محصولات موجود در بازار محسوب می‌شود.

همه به خوبی می‌دانیم که هدف نهایی هر شرکت، به حداکثر رساندن سود در رقابت و حفظ بازار رقابتی است، اما با این حال برای رسیدن به این هدف، همواره باید از طریق استراتژی قیمت گذاری درست، حفظ مصرف‌کنندگان را در اولویت کسب‌وکار قرار دهید. برای تصمیم‌گیری در مورد نحوه بازاریابی و قیمت گذاری محصول به استراتژی قیمت گذاری نیاز دارد. در این مطلب کیو سی بی شما را با 10 روش و رایج‌ترین استراتژی‌ها آشنا خواهیم کرد تا به عنوان مدیران کسب‌وکار، تصمیمات درستی اتخاذ کنید.

استراتژی قیمت گذاری چیست؟

استراتژی قیمت گذاری چیست

برای صحبت از مفهوم استراتژی قیمت گذاری ابتدا باید تعریف کوتاهی درباره آن داشته باشیم. قیمت، ارزشی است که به کالا یا خدمات اختصاص داده می‌شود و قیمت گذاری به فرآیند تعیین مقدار پولی است که برای محصولات یا خدمات خود دریافت می‌کنید. قیمت‌گذاری با ارزیابی الزامات کسب‌وکار، اهداف آن، تحقیقات بازار و ارزیابی سطح رقابت و نظرسنجی از مشتریان انجام می‌شود. در قیمت‌ گذاری شاخص‌هایی برای مشتریان بالقوه در نظر گرفته می‌شود که نشان‌ می‌دهد چقدر برای برند، محصول و مشتریان خود ارزش قائل هستید و این توجه جزو اولین چیزهایی است که مشتریان را به سمت خرید محصول یا خدمات شما سوق می‌دهد.

اصطلاح استراتژی قیمت گذاری یا (Pricing Strategies)، مدل یا مجموعه‌ای از روش‌هایی است که برای تعیین بهترین قیمت برای یک محصول یا خدمات مورد استفاده قرار می‌گیرد. این استراتژی‌ها به صاحبین کسب‌وکار کمک می‌کنند تا قیمت‌ها را با در نظر گرفتن حداکثر سود و تقاضای مصرف‌کننده تعیین کنند. استراتژی قیمت گذاری تحت تاثیر عوامل داخلی مانند درآمد هدف، اهداف بازاریابی، مخاطب هدف، موقعیت برند و ویژگی‌های محصول است. علاوه‌براین عوامل خارجی کسب‌وکار مثل تقاضای مصرف‌کننده، قیمت‌گذاری رقبا و روندهای کلی بازار نیز روی این فرآیند موثر هستند. انتخاب بهترین استراتژی قیمت گذاری، سود و درآمد شرکت را به حداکثر می‌رساند.

معرفی بهترین روش های قیمت گذاری محصول و خدمات

حالا که با مفهوم قیمت گذاری آشنا شدید، در این بخش شما را با 10 مورد از رایج‌ترین استراتژی‌‌های قیمت گذاری آشنا خواهیم کرد. البته باید توجه داشته باشید که این موارد الزاما استراتژی‌های مستقلی نیستند و با توجه به شرایط و اهداف کسب‌وکار، ممکن است به‌صورت ترکیبی برای تعیین قیمت مورد استفاده قرار بگیرند.

1.قیمت گذاری افزون بر هزینه (Cost-Plus Pricing)

هر محصول یا خدمتی با هزینه خاصی تولید می‌شود، قیمت گذاری افزون بر هزینه به این معنی است که هنگام تعیین قیمت، درصد مشخصی به هزینه ساخت اولیه محصول یا ارائه خدمت اضافه شود. به عنوان مثال در یک کارگاه کفش، هزینه ساخت یک جفت کفش حدود 500 هزار تومان است و صاحب کارگاه می‌خواهد 500 هزار تومان سود کند. بنابراین قیمت نهایی کفش یک میلیون تومان خواهد بود. این استراتژی معمولا توسط خرده‌فروشانی که محصولات فیزیکی عرضه می‌کنند مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این روش محاسبات برای تعیین قیمت ساده است و سود کسب‌وکار قابل پیش‌بینی خواهد بود، اما چون در هنگام تعیین قیمت، عوامل خارجی مثل رقبا و تقاضای بازار در نظر گرفته نمی‌شود، ممکن است فروش خود را از دست بدهید.

2.قیمت گذاری رقابتی (Competition-Based Pricing)

قیمت گذاری رقابتی

قیمت گذاری رقابتی که با نام قیمت گذاری مبتنی بر رقیب هم شناخته می‌شود، یکی از روش های قیمت گذاری خدمات و محصولات است. اختلاف قیمت یکی از عوامل تعیین‌کننده برای مشتریان است. به همین دلیل استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر رقیب، روی نرخ موجود در بازار برای هر محصول یا خدمت متمرکز است و بدون اینکه هزینه محصول یا تقاضای مصرف‌کننده را در نظر بگیرد، از قیمت‌های رقبا به عنوان معیار استفاده می‌کند. این روش معمولا توسط کسب‌وکارهایی انتخاب می‌شود که محصولات مشابه عرضه می‌کنند، بنابراین هرچه اطلاعات بیشتری درباره رقبای خود داشته باشید، هوشمندانه‌تر می‌توانید قیمت‌ها را مدیریت کنید.

3.قیمت گذاری مبتنی بر ارزش (Value-Based Pricing)

استراتژی قیمت گذاری مبتنی بر ارزش، روشی است که در آن شرکت‌ها محصولات و خدمات خود را بر اساس آنچه مشتری مایل به پرداختش است، قیمت گذاری می‌کنند. استفاده درست از این قیمت گذاری می‌تواند وفاداری مشتریان را افزایش دهد. در این روش همواره باید سعی کنید اطلاعات به‌روز از جامعه هدف جمع‌آوری کنید و از دیدگاه آن‌ها نسبت به ارزش محصولات مختلف اطلاع داشته باشید.

4.قیمت گذاری پویا (Dynamic Pricing)

قیمت گذاری پویا

قیمت گذاری پویا یکی از روش های قیمت گذاری است که در آن، قیمت‌ها به زمان معامله بستگی دارند. قیمت گذاری پویا یا قیمت گذاری مبتنی بر زمان، کاملا انعطاف‌پذیر است و در آن قیمت‌ها بر اساس نوسانات بازار و تقاضای مشتری تغییر می‌کند. این روش عمدتا برای محصولات یا خدماتی استفاده می‌شود که به صورت روزانه یا حتی ساعتی در نوسان باشند. به عنوان مثال، شرکت‌هایی مانند خطوط هوایی، هتل‌ها و شرکت‌های خدماتی با الگوریتم‌های خاصی، امکان تغییر قیمت‌ها را دارند تا دقیقا مشخص شود مشتری در زمان خرید چه مبلغی پرداخت کند.

5.قیمت گذاری نفوذی (Penetration Pricing)

استراتژی قیمت گذاری نفوذی زمانی اتفاق می‌افتد که شرکت‌ها با قیمت بسیار پایین محصولات یا خدمات خود را به بازار عرضه کرده و توجه مصرف‌کنندگان را از رقبایی که قیمت بالاتری دارند، دور می‌کنند. این نوع قیمت گذاری خدمات و محصولات در بلندمدت پایدار نیست و فقط برای مدت کوتاه قابل اعمال است. ورود به یک کسب‌وکار جدید کار دشواری است، قیمت گذاری نفوذی برای کسب‌وکارهای جدیدی که به دنبال مشتریان جدید و جلب توجه برند در بازارهای رقابتی هستند، بهترین نتیجه را دارد.

6.قیمت گذاری گزاف (Skimming Pricing)

قیمت گذاری گزاف

در قیمت گذاری گزاف، سازمان‌ها قصد دارند نهایت سود را از یک مشتری به‌دست بیاورند. در قیمت گذاری گزاف، قیمت محصول در روزهای اول با بالاترین قیمت ممکن عرضه می‌شود و به‌مرور زمان با کاهش محبوبیت محصول، قیمت کاهش پیدا می‌کند. این استراتژی قیمت گذاری محصول برای محصولاتی کاربرد دارد که طول چرخه عمر متفاوتی دارند. در این حالت ممکن است یک محصول به سرعت محبوبیت پیدا کند و کم‌کم طرفداران آن ریزش داشته باشد. قیمت گذاری اسکیمینگ در تعیین قیمت فناوری‌هایی مثل گوشی هوشمند، انواع کنسول‌های بازی و… کاربرد دارد.

7.قیمت گذاری ساعتی (Hourly Pricing)

قیمت گذاری ساعتی

در قیمت گذاری ساعتی، تعیین هزینه بر اساس ساعت خدماتی که به مشتری ارائه شده، محاسبه می‌شود. این روش معمولا توسط  مشاوران، مشاغل آزاد، پیمانکاران یا افرادی که خدمات تجاری انجام می‌دهند مورد استفاده قرار می‌گیرد.

8.قیمت گذاری فریمیوم (Freemium Pricing)

قیمت گذاری فریمیوم

قیمت گذاری فریمیوم از ترکیب تو کلمه انگلیسی Free به معنای رایگان و Premium به معنی پاداش ساخته شده است. در استراتژی فریمیوم، شرکت یک نسخه پایه از محصول خود را به صورت رایگان ارائه می‌کند و کاربران را برای ارتقا و دسترسی‌های بیشتر تشویق به پرداخت هزینه می‌کند. این استراتژی معمولا توسط شرکت‌های نرم‌افزاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

9.قیمت گذاری اقتصادی (Economy Pricing)

قیمت گذاری اقتصادی

استراتژی قیمت گذاری اقتصادی به عنوان قیمت محصولات بدون حاشیه در نظر گرفته می‌شوند و هزینه‌های تبلیغات، بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ به حداقل می‌رسد. در قیمت گذاری اقتصادی محصول با قیمت پایین به فروش می‌رسد و شرکت بر اساس تعداد مشتریانی که محصول را خریداری کرده‌اند، سود کسب می‌کند. این روش بیشتر در شرکت‌های فروش کالا مثل خواروبار و دارو مورد استفاده قرار می‌گیرد و موجب فروش حجم بیشتری از محصولات می‌شود.

10.استراتژی باندلینگ یا فروش بسته‌ای (Bundling Pricing)

استراتژی باندلینگ زمانی استفاده می‌شود که شما دو یا چند محصول یا خدمات مکمل را با هم ارائه دهید و مجموعه محصولات را با یک قیمت عرضه کنید. با این روش، مشتریان خیلی سریع‌تر با محصولات دیگر شما آشنا می‌شوند که قبلا قصد خریدش را نداشتند. این فروش هوشمندانه روشی است که هم برای مشتری و هم برای اهداف درآمدی کسب‌وکار مفید خواهد بود.

کلام آخر

کلام آخر

درک شرایط بازار و تقاضاهای برآورده نشده مصرف‌کنندگان به همراه قیمتی که مصرف‌کننده حاضر است برای تحقق نیازهای خود بپردازد، راه نهایی موفقیت استراتژی

قیمت گذاری یک محصول و یا خدمت است. شناخت روش های قیمت گذاری و انتخاب بهترین استراتژی‌ها به شما کمک می‌کند تا به اهداف سازمان دست پیدا کنید. یکی از وظایف مدیر بازاریابی در سازمان، ایجاد یک استراتژی بازاریابی درست در کنار استراتژی قیمت‌ گذاری قوی است. ترکیب این دو عامل، ضامن موفقیت سازمان در بازارهای رقابتی خواهد بود.

منبع 1منبع 2


سوالات متداول:

بهترین استراتژی قیمت گذاری کدام است؟

استراتژی‌های مختلفی برای کسب‌وکارهای مختلف وجود دارد، به همین خاطر نمی‌توان راه‌حل یکسانی برای قیمت‌گذاری همه معرفی کرد اما قیمت گذاری رقابتی و قیمت گذاری بر اساس ارزش دو مورد از رایج‌ترین روش‌های قیمت‌گذاری هستند.

ساده‌ترین استراتژی قیمت گذاری چیست؟

ساده‌ترین روش قیمت گذاری، قیمت گذاری افزون بر هزینه است که با اضافه کردن سود به بهای تمام شده محصول تعیین می‌شود.

آیا امکان ترکیب استراتژی‌های قیمت گذاری وجود دارد؟

بله، با توجه به اینکه راه حل یکسانی برای قیمت گذاری کسب‌وکارهای مختلف وجود ندارد، می‌توان با کمک چند استراتژی مختلف، قیمت‌گذاری را انجام داد.

تفاوت بازاریابی محصول با بازاریابی خدمات

تفاوت بازاریابی محصول با بازاریابی خدمات

شیوه‌های بازاریابی آنقدر متنوع شده‌اند که شناخت هر کدام از آنها زمان خیلی زیادی می‌طلبد. در این بین دو نوع بازاریابی محصول و بازاریابی خدمات از مهم‌ترین انواع بازاریابی هستند که در حوزه مدیریت بازاریابی همیشه درباره آنها بحث‌های بسیار زیادی وجود داشته است.

کیو سی بی در ادامه ضمن توضیح چیستی این دو نوع بازاریابی، برای بیان تفاوت بازاریابی محصول با بازاریابی خدمات، از تفاوت محصولات و خدمات می‌گوید و درنهایت هم به این سوال پاسخ خواهد داد که این دو نوع بازاریابی چه فرقی با همدیگر دارند.

بازاریابی محصول چیست؟

بازاریابی محصول چیست؟

بازاریابی محصول، تجزیه‌و‌تحلیل می‌کند که چگونه یک محصول می‌تواند خواسته‌های مخاطب هدف را برآورده کند. اگر فروشگاه آنلاین یا فیزیکی دارید، باید مزایای محصولات خود را نشان دهید تا مشتریان بالقوه متوجه شوند که چرا باید از شما خرید کنند.

متفاوت از بازاریابی سنتی، حوزه بازاریابی محصول به‌جای اینکه فقط برند را تبلیغ کند و به پروموشن آن بپردازد، بر نحوه برجسته‌کردن محصول و مزایای آن تمرکز دارد. مشخص است که مشتریانْ محصولات را نه برای خود آن کالا، بلکه به‌خاطر آنچه که آن کالا باید ارائه کند، خریداری می‌کنند.

بنابراین، بازاریابی محصول به درک نیازهای مخاطب هدف اختصاص دارد. بازاریابی محصول به این موضوع مربوط است که چگونه محصولی که می فروشید به رفع نیاز مشتریان کمک می‌کند. این بخش از بازاریابی مستقیماً با تیم بازاریابی و فروش تعامل دارد تا به آنها در یافتن مؤثرترین استراتژی‌ها برای افزایش فروش کمک کند. بازاریابی محصول یک محصول را در فضای بازار قرار می‌دهد و روی راه‌اندازی آن نیز کار می‌کند.

بازاریابی محصول، نگران شناخت رفتار مخاطب هدف و سفر خریدار است، چون می‌خواهد درک کاملی از نحوه برقراری ارتباط با مزایای یک محصول داشته باشد. این بخش فقط در راه‌اندازی محصول کار نمی‌کند، بلکه به‌دنبال تسخیر مشتریان وفادار است که به‌عنوان حامیان محصول و برند عمل می‌کنند.

بازاریابی محصول زیرشاخه‌ای از بازاریابی است که هدف اصلی آن، رونق‌بخشیدن به محصولات در بازار است. بازاریابی محصول شامل فرآیندهایی مانند تحقیقات بازاریابی، تجزیه‌و‌تحلیل مخاطبان هدف و موقعیت‌یابی محصول است.

بازاریابی محصول چه اهمیتی دارد؟

بازاریابی محصول چرا مهم است و یک شرکت چرا باید بابت آن به کسی حقوق بدهد؟ این یک سوال رایج در میان بسیاری از متخصصان، حتی آنهایی است که در حوزه بازاریابی کار می کنند.

درک اینکه حوزه بازاریابی محصول مسئولیت چه چیزی را بر عهده دارد می‌تواند به شرکت شما کمک کند تا اقدامات مؤثری برای افزایش فروش و تبلیغ محصولات ایجاد کنید.

بازاریابان محصول چه می‌کنند؟

مسئولیت‌های بازاریابان محصول شامل تحقیق، موقعیت‌یابی، راه‌اندازی و هدایت سفر محصول برای پذیرش آن نزد مشتریان است. در مجموع وظایف بازاریابان محصول را می‌توان به‌شکل زیر خلاصه کرد.

  • بازاریابان محصول موقعیت محصول را می‌سنجند و پیام‌های قانع‌کننده‌ای ایجاد می‌کنند: بر اساس تحقیقات، بازاریابان محصول شخصیت‌های کاربر و مشتری و سفرهای آنها را ایجاد می‌کنند تا بفهمند چه پیامی را باید به چه کسی در چه زمانی و چگونه گفت؟ 
  • بازاریابان محصول محتوا تولید می‌کنند تا به هر شخصیتی در مورد مزایایی که محصول برای آنها به ارمغان می‌آورد، آموزش دهند.
  • بازاریابان محصول به افراد می‌فهمانند که چگونه می‌توانند بیشترین ارزش را از محصول موردنظر از آن خود کنند.
  • بازاریابان محصول استراتژی ورود به بازار و برنامه اجرایی را ایجاد می‌کنند تا آگاهی و پذیرش محصول را در داخل و خارج از جامعه ایجاد کنند.
  • بازاریابان محصول بازخوردهای جامعه را درنظر می‌گیرند تا موانع پذیرش محصول از سمت جامعه‌ای خاص را بفهمند.

دانش محصول این بازاریابان نه‌تنها باید شامل درک عمیقی از نحوه عملکرد محصول باشد، بلکه باید نحوه ساخت و سفارشی‌سازی آن را نیز شامل شود.

بازاریابی خدمات چیست؟

بازاریابی خدمات چیست؟

بازاریابی خدمات به‌عنوان یک زمینه مطالعاتی اختصاصی در طول دهه 1980 آغاز شد. محققان دریافتند که ویژگی‌های منحصربه‌فرد خدمات، نیازمند استراتژی‌های بازاریابی متفاوتی نسبت به استراتژی‌هایی است که در ارتقای کالاهای فیزیکی استفاده می‌شوند. بازاریابی خدمات شاخه‌ای تخصصی از بازاریابی است که مزایای نامشهود ارائه‌شده توسط یک شرکت را برای ایجاد ارزش برای مشتری، ترویج می‌کند.

آشنایی با بازاریابی خدمات

بازاریابی خدمات می‌تواند در زمینه‌های وسیع و متنوعی مورد استفاده قرار گیرد. این استراتژی را می‌توان مثلا برای ترویج مراقبت‌های پزشکی، درمان‌های آب‌گرم، وسایل نقلیه اجاره‌ای و کنسرت‌ها استفاده کرد.

با این حال، این نوع بازاریابی شاید بیشترین کاربرد را در صنعت گردشگری داشته باشد، زیرا بیشتر کمپین‌های گردشگریْ تجربیات را می‌فروشند نه محصولات.

برای مثال یکی از موفق‌ترین کمپین‌های بازاریابی خدمات، کمپین «What Happens Here, Stays Here» بود که توسط سازمان کنفرانس و بازدیدکنندگان لاس وگاس ایجاد شد. این کمپین که در سال 2004 راه‌اندازی شد، منجر به ثبت رکورد 37.3 میلیون گردشگر از شهر لاس‌وگاس در سال 2005 شد.

بازاریابی خدمات از متخصصان بازاریابی می‌خواهد تا ایده‌ها، چیزهای نامشهود و وعده‌ها را بفروشند و ارزش را به مشتریان منتقل کنند.

ویژگی‌های بازاریابی خدمات

ویژگی‌های بازاریابی خدمات

به طور کلی، بازاریابی خدمات با پنج ویژگی فهمیده می‌شود:

  • یک. ناملموس‌بودن: یعنی سرویسی که تبلیغ می‌شود را نمی‌توان دید یا لمس کرد، فقط می‌توان آن تجربه کرد. این یعنی که ارزش از مصرف تجربه ناشی می‌شود و نمی‌تواند از مصرف‌کننده‌ای به مصرف‌کننده دیگر منتقل شود. علاوه‌بر‌این، ارزیابی ارزش قبل از تجربه مصرف‌کننده دشوار است.
  • دو. استفاده ملموس از محصول: با در نظر گرفتن موارد فوق، توجه به این نکته مهم است که بسیاری از کمپین‌های بازاریابی خدمات از محصولات ملموس برای ارائه ارزش مشتری استفاده می‌کنند. شرکت‌های هواپیمایی بلیط های فیزیکی را به مصرف‌کنندگان می‌فروشند و این کار را با تجربه پرواز یا سفر مرتبط می‌دانند.
  • سه. فسادپذیری: خدمات نامشهود را نمی‌توان به همان شیوه مدیریت موجودی کالاهای فیزیکی مدیریت کرد. برای مثال، یک عکاس پرتره برای کسب درآمد به تخصص فنی و مهارت‌های ایجاد ارتباطش متکی است. برعکس، تاجری که لنزهای پرتره را می‌فروشد، باید موجودیِ فیزیکیِ اقلام مذکور را حفظ کند.
  • چهار. حساسیت قیمت پایین: در صنعت خدمات، مصرف‌کنندگان حساسیت کمتری نسبت به قیمت و حساسیت بیشتری نسبت به کیفیت تجربه دارند. تجربه‌ای که ایرادات آن به صفر می‌رسد، بیشترین پتانسیل درآمد را دارد.
  • پنج. ارزش‌آفرینی: ارزش را می‌توان با بهبود سطح خدماتْ به مشتری ایجاد کرد.

این 5 مورد را درباره ویژگی‌های بازاریابی خدمات در نظر بگیرید و معیار قضاوتتان قرار دهید.

مثلث بازاریابی خدمات

مثلث بازاریابی خدمات در سال 2000 ایجاد شد تا سه عنصر اساسی صنعت خدمات را به تصویر بکشد. هر نقطه از مثلث بر تقسیم وظایف بر اساس مهارت‌ها، استراتژی‌ها و اولویت‌های لازم تأکید دارد. سه عنصر عبارتند از:

  • بازاریابی داخلی: جایی که کارکنان برای ارائه خدمات به مشتریان کمک و آموزش می‌بینند. ارزش‌های ارائه خدمات با ارزش‌های سازمانی همسو می‌شوند و بهترین عملکردها به‌درستی پاداش می‌گیرند.
  • بازاریابی خارجی: جایی که سازمان از طریق کانال‌هایی از جمله رسانه‌های اجتماعی، تلویزیون، ایمیل و سایر پلتفرم‌ها برای مصرف کنندگان بازاریابی می‌کند.
  • بازاریابی تعاملی: ارائه خود سرویس طبق پیام‌های بازاریابی داخلی و خارجی.

بازاریابی خدماتی خوب معمولاً با رضایت مشتری، حفظ مشتری و ارزش ویژه برند مرتبط است. همچنین اضافه کنیم که سه مورد بالا 3 نوع اصلی بازاریابی خدمات هستند.

محصولات و خدمات چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟

محصولات و خدمات چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟

یک محصول یک کالای ملموس است که برای کسب توجه یا مصرف در بازار عرضه می‌شود، در‌حالی‌که یک خدمت یک کالای نامشهود است که از خروجی ارائه کار یک یا چند نفر ناشی می‌شود. اگرچه به نظر می‌رسد که تمایز اصلی بین این دو مفهوم بر اساس ملموس‌بودن آنها‌ست، اما همیشه اینطور نیست. در بیشتر موارد خدمات نامشهود هستند، اما محصولات همیشه ملموس نیستند.

یکی از مواردی که باید در نظر داشته باشید این است که محصولات و خدمات می‌توانند شباهت‌های زیادی داشته باشند. در واقع، اکثر محصولات دارای عنصر خدمت‌رسانی هستند. برای مثال، هنگامی که یک مصرف‌کننده خودرویی را خریداری می‌کند، محصول با مسئولیت‌های خدماتی زیادی مثل خدمات پس از فروش و نگهداری ارائه می‌شود.

محصولات به‌سادگی اشیایی هستند که تولید، ذخیره، حمل، تبلیغ و سپس فروخته می‌شوند. در‌حالی‌که محصولات می‌توانند ملموس یا نامشهود باشند، خدمات ناملموس هستند. تفاوت بین محصولات و خدمات بر اساس عوامل مختلفی از جمله ملموس‌بودن، فسادپذیری، تغییرپذیری و ناهمگونی ارائه می‌شود. این یعنی تفاوت واضحی بین این دو مفهوم وجود دارد و درک تعاریف کاری آنها برای شخص ضروری است.

1. ملموس در مقابل نامشهودبودن

ارزیابی کیفیت یک محصول ملموس بسیار آسان است. از‌آنجایی‌که اکثر محصولات قابل‌شمارش، قابل‌لمس و قابل‌مشاهده هستند، مصرف‌کننده می‌تواند با بررسی دوام آن، آن را ارزیابی کند. یک مثال خوب از این حالت برمی‌گردد به زمانی که فردی در حال خرید خانه است. خریدار تمام گوشه‌و‌کنار خانه، از جمله زیرزمین و پارکینگ، فونداسیون، هر اتاق جداگانه و غیره را بررسی می‌کند.

در مقابل، خدمات چیزی نیست که فرد بتواند قبل از پرداخت هزینه آن را احساس یا امتحان کند. برای مثال می‌توان زمانی را مثال زد که یک فرد به‌عنوان مشتری نیاز دارد تا قبل از تصمیم‌گیری برای خرید خانه، مشکلات پنهان سندی آن خانه را به‌واسطه یک بارزس، مشاور املاک یا وکیل شناسایی کند. برای مثال برای ما سوال می‌شود بازرس یا وکیل یا مشاور املاک چقدر در زمینه لوله‌کشی، سقف و سایر امور سازه‌ای تجربه دارد؟

خلاصه، مشتری فاقد دانش کافی برای قضاوت کسی است که قرار است به او خدمات ارائه دهد. مشتری می‌تواند بررسی‌های آنلاین را بخواند، اعتبار بازرس و همچنین عکس‌های قبل و بعد از کار قبلی‌اش را بخواهد، اما تا زمانی که این مورد ارائه نشده باشند، هیچ راه مشخصی برای ارزیابی کیفیت خدمات وجود ندارد.

2. تولید در مقابل تعامل

یک خریدار احتمالی خودرو معمولاً خط‌و‌خش بدنه خودرو را بررسی می‌کند، چرم استفاده‌شده روی صندلی‌ها را حس می‌کند و قبل از تصمیم‌گیری در مورد خرید یا عدم خرید خودرو، با خودرو در یک تست رانندگی چند دقیقه‌ای می‌راند. از‌آنجایی‌که خودرو یک محصول است، خریدار از خط تولید خاصی که وسیله نقلیه از آن می‌آید آگاه است. در واقع خودروهای دیگری نیز مشابه خودروی خریداری‌شده وجود دارند.

اما در مورد خدماتی که خریدار خودرو از نمایندگی خودرو دریافت می‌کند، چطور؟ نحوه تعامل یک فروشنده خودرو با یک خریدار به همان شکلی نیست که با خریدار دیگر تعامل می‌کند. اگر خریدار خودرو خوش‌شانس باشد، ممکن است فروشنده‌ای پیدا کند که آگاه، مؤدب و مایل به مذاکره باشد. اگر او اینطور نیست، ممکن است فروشنده خودرو کسی باشد که اطلاعات کافی ندارد یا رفتاری غیرمنتظره از خودش نشان می‌دهد.

3. فناپذیر در مقابل فنا‌ناپذیر

بهترین راه برای نشان‌دادن ویژگی محصولات فاسد‌شدنی این است که صاحب یک رستوران را در نظر بگیرید. اگر چنین فردی مفهوم فساد و کاهش ضایعات را درک نکند، خطر نابودی کسب‌و‌کار خود را در پیش چشم دارد زیرا اکثر غذاهای تازه ظرف چند روز خراب می‌شوند. مثال دیگر فناوری است. حتی برخی از محصولات نامشهود مانند نرم‌افزار‌ها منسوخ می‌شوند. محصولات فساد‌ناپذیر اما شامل اقلامی مانند جواهرات و قطعات خودرو هستند.

با این حال، آیا تمایز بین فاسد شدنی و فساد‌ناپذیر در خدمات وجود دارد؟ یک سرویس فاسد‌شدنی به‌سادگی به این معنی است که عمر کوتاهی دارد. در حالت ایده‌آل، چنین سرویسی به‌محض تولید مصرف می‌شود. برخلاف محصولات، سرویس را نمی‌توان برای استفاده بعدی ذخیره کرد.

خدمات فاسدشدنی مانند پروازهای خطوط هوایی، تعمیر خودرو، سرگرمی‌های تئاتر و مانیکور هستند. اگر فردی برای یک روز خاص بلیط هواپیما بخرد و بعد سرما بخورد و نتواند سفر کند، اعتبار بلیط منقضی می‌شود. ویژگی فاسد‌شدنیِ برخی خدمات، تعادل عرضه و تقاضا را دشوار می‌کند.

4. تقاضای رو به رشد برای محصولات و خدمات

بر اساس تاریخ، بدیهی است که تولیدکنندگان باید پس از منسوخ‌شدن محصولات، آن‌ها را جایگزین کنند. برای مثال در نظر بگیرید که وب‌سایت‌ها و کتاب‌های الکترونیکی جایگزین کتاب‌های کاغذی شده‌اند یا اینکه چگونه دیسک‌های فشرده جایگزین کاست‌ها و دی وی دی‌ها شده‌اند. در موارد دیگر، خدمات نیز جایگزین برخی محصولات شده‌اند. برای مثال، سرویس‌های استریم ارائه‌شده توسط شرکت‌های سرگرمی مانند نتفلیکس حالا توسط بسیاری از افراد به DVD و برنامه‌های تلویزیون کابلی یا ماهواره‌ای ترجیح داده می‌شوند.

نتیجه نهایی؛ تفاوت بازاریابی محصول با بازاریابی خدمات چیست؟

نتیجه نهایی؛ تفاوت بازاریابی محصول با بازاریابی خدمات چیست؟

تفاوت بازاریابی محصول با بازاریابی خدمات را می‌توان در جدول زیر خلاصه کرد:

بازاریابی محصولبازاریابی خدمات
معنابازاریابی محصول به فرآیندی اشاره دارد که در آن فعالیت‌های بازاریابی برای تبلیغ و فروش یک محصول خاص اجرا می‌شوند..بازاریابی خدماتی به‌معنای بازاریابی برای فعالیت‌های اقتصادی‌ای است که به‌منظور اجرای مجموعه‌ای از خدمات توسط کسب‌و‌کار به مشتریان ارائه می‌شود.
عنصر فروشارزشارتباط و تجربه
ارتباط عناصرمحصولات به دست مشتریان می‌رسند.مشتریان به سمت خدمات، می‌آیند.
نحوه مالکیتمی‌توان آن را تملک کرد و دوباره به طرف دیگری فروخت.نه مالکیت دارد و نه به شخص دیگری قابل‌انتقال است.
بازگشت‌پذیریمحصولات قابل‌برگشت هستند.خدمات پس از ارائه قابل‌بازگشت نیستند.
رویت‌پذیریآنها ملموس هستند، بنابراین مشتری می‌تواند قبل از تصمیم‌گیری برای خرید، آن را ببیند و لمس کند.نامشهود هستند، بنابراین پروموشن خدمات دشوار است.
تفکیک‌پذیریمحصول و شرکت تولید‌کننده آن قابل تفکیک هستند.سرویس را نمی‌توان از ارائه‌‎دهنده آن جدا کرد.
سفارشی‌سازیمحصولات را نمی‌توان مطابق با الزامات سفارشی کرد.خدمات از فردی به فرد دیگر متفاوت است و می‌توان آنها را سفارشی کرد.
بازخوردآنها تصویری هستند و از این رو، پاسخ سریع مشتریان را دریافت می کنند.آنها غیر تصویری هستند و پاسخ سریعی از مشتریان دریافت نمی‌کنند.
مقایسه کیفیتکیفیت یک محصول را می‌توان به‌راحتی اندازه‌گیری کرد.کیفیت خدمات همیشه به‌راحتی قابل اندازه‌گیری نیست.

سوالات متداول:

3 نوع اصلی بازاریابی خدمات چیست؟

بازاریابی داخلی، بازاریابی خارجی و بازاریابی تعاملی، سه نوع اصلی بازاریابی خدمات است.

ویژگی‌های اصلی بازاریابی خدمات چیست؟

ویژگی‌های اصلی بازاریابی خدمات عبارتند از: ناملموس‌بودن، فسادپذیری، حساسیت قیمت پایین و ارزش‌آفرینی.

بازاریابی محصول چیست؟

بازاریابی محصول فرآیند انتقال ارزش منحصر‌به‌فرد محصول به مشتریان و تیم های داخلی است. بازاریابی محصول به مسائل مدنظر مشتریان، نحوه رفع نیاز آنها و تمایز محصولات می‌پردازد.

سفر مشتری چیست؟ چگونه در این سفر همسفر خوبی باشیم؟

سفر مشتری چیست؟ چگونه در این سفر همسفر خوبی باشیم؟

درک ذهن مشتری و طراحی سفر مشتری یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی است که هر کسب‌وکاری با آن مواجه می‌شود. دقیقا زمانی‌که فکر می‌کنید خواسته‌ها و نیازهای آن‌ها را برآورده کرده‌اید، روند خرید جدیدی ظاهر می‌شود که همه معادلات سی ار ام را عوض می‌کند. طبق بررسی‌های انجام‌شده، بیش از 50 درصد مشتریان فروشگاه‌های آنلاین در سال 2021 سبد خرید خود را نیمه‌کاره رها کرده‌اند. احتمالا شما هم با این موضوع مواجه شده باشید، به نظر شما چرا باید یک مشتری ساعت‌ها وقت صرف افزودن محصولات مختلف به سبد خرید خود باشد اما در آخر بدون خرید سایت را ترک کند؟ پاسخ این سوال در مفهوم نقشه سفر مشتری نهفته شده است. این احتمال وجود دارد که شما درک روشنی از سفر مشتری به سمت خرید محصول یا خدمت نداشته باشید. در این مطلب از بلاگ کیو سی بی به همراه چند مثال نگاهی عمیق به نقشه سفر مشتری، نحوه عملکرد مشتریان در ارتباط با برند و چند مثال از آن خواهیم داشت.

سفر مشتری و نقشه سفر مشتری چیست؟

سفر مشتری و نقشه سفر مشتری چیست؟

سفر مشتری یا Customer Journey یکی از مباحث مهم بازاریابی محتوایی است. سفر مشتری شامل تمام مراحلی است که یک شخص از لحظه شناسایی نیاز خود تا زمانی‌که محصول یا خدماتی را برای پاسخ به این نیاز تهیه می‌کند طی می‌کند. حال ممکن است این فرآیند در مورد محصولات ارزان‌قیمتی مثل غذا یا خریدهای سوپرمارکتی، چند دقیقه طول بکشد و گاهی ممکن است مانند خرید خودرو یا یک نرم‌افزار مدیریتی، ماه‌ها یا بیش از یک سال طول بکشد. مسیر تبدیل مشتری بالقوه به مشتری واقعی، یک مسیر طولانی و پرفراز‌ونشیب است، به همین خاطر به سفر تشبیه شده است.

سفر مشتری مجموعه‌ای از تعاملات بین یک مشتری و شرکت است و زمانی رخ می‌دهد که مشتری یک هدف خاص را دنبال می‌کند.

نقشه سفر مشتری ابزاری مبتنی بر تحقیق است که برای ترسیم رابطه بین یک مشتری و یک سازمان در طول زمان و در تمام کانال‌هایی که با کسب‌وکار تعامل دارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. تیم‌های طراحی برای آشکار کردن تجربیات معمول مشتری در طول زمان، از تجسم بسیاری از ابعاد و عوامل مرتبط استفاده می‌کنند تا  اطلاعات کامل‌تری در مورد کاربران هدف داشته باشند. نقشه سفر مشتری به کسب‌وکار کمک می‌کند تا ببینند چگونه تجربیات مشتری و انتظارات او را برآورده کرده‌اند و چقدر نیاز به بهبود دارند.

چرا نقشه سفر مشتری اهمیت زیادی دارد؟

طبق گزارشات Salesforce، 80% مشتریان، تجربه خود با شرکت را به اندازه خود محصولات مهم می‌دانند. زمانی‌که مشتری با محصول آشنا می‌شود تا وقتی که آن را خریداری می‌کند، در حال طی کردن مسیر سفر مشتری است. حال ممکن است در این سفر یک تبلیغات ببیند و یا با نماینده خدمات مشتری گفتگویی داشته باشد. این موارد، توقف‌های کوتاهی در مسیر هستند که می‌توانند روی اعمال و نظر مشتری تاثیر بگذارند. درک فرآیند و پیامدهای آن بر تعامل با مشتری، برنامه‌ریزی و سوق مشتری به سمت خرید اثرگذار است.

در دنیایی که محصولات و خدمات روزبه‌روز شکل کالایی به خود می‌گیرند، تجربه مشتری تنها عاملی است که تمایز واقعی برند شما را به مشتریان نشان می‌دهد.

Annette Franz

طراحی سفر مشتری فرآیند مهمی است که به تیم‌های مختلف در سراسر سازمان کمک می‌کند درک بهتری از تجربه مشتریان در برخورد با سازمان به‌دست بیاورند. به عنوان مثال، تیم فروش نقشه سفر مشتری ایجاد می‌کند تا دید جامع و عینی از هر مرحله از حرکت مشتری در قیف فروش داشته باشد. در حین مسیر، ممکن است تیم متوجه شود که در سفر مشتری چند مرحله نادیده گرفته شده که مشتریان بالقوه را از قیف فروش خارج می‌کند، بنابراین باید نقشه را مورد بررسی مجدد قرار دهند.

از جمله مزایای طراحی سفر مشتری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • درک بهتر از احساسات و نیازهای مشتری
  • تجزیه‌وتحلیل موانع موجود در محصولات و خدمات
  • بهبود رضایت کارکنان و مشتریان
  • ایجاد یک تیم متحد
  • فروش بیشتر و افزایش درآمد
  • افزایش سرعت تعامل کاربران با کسب‌وکار
  • بهبود بازده وب‌سایت

مراحل سفر مشتری

مراحل سفر مشتری

حالا که به خوبی می‌دانید سفر مشتری چیست، زمان آن فرا رسیده که با دقت بیشتری به مراحل آن بپردازیم. قبل از اینکه مدل را برای شما شرح دهیم بهتر است شما را با مفهومی به نام لید آشنا کنیم. لید یا سرنخ فروش به معنی مشتری راغب است که یک مرحله به خرید نزدیک شده و دیگر مشتری بالقوه نیست.

سفر مشتری از یک مدل پنج مرحله‌ای تشکیل شده است:

  1. آگاهی (Awareness): آگاهی اولین مرحله در سفر مشتری است. در این مرحله، مصرف‌کنندگان (لید) به دنبال راه‌حلی برای رفع نیاز خود می‌گردند و با برندهای متعددی روبرو می‌شوند. جستجوی آنلاین، خواندن وبلاگ، مقالات خبری و… روش‌هایی هستند که مصرف‌کننده برای شناخت بیشتر استفاده می‌کند. بنابراین شرکت باید با تولید محتوای مناسب در سایت، تبلیغات و… در مسیر جستجوی مصرف‌کننده قرار بگیرد.
  2. توجه (Consideration): در این مرحله مشتری برندهای مختلف و وِیژگی‌های محصول را با توجه به نیاز خود مورد بررسی قرار می‌دهد. می‌توان گفت قیمت نقش مهمی در این مرحله دارد. شما می‌توانید با ارائه محتوای مفید مثل نمایش محصول، پرسش‌های متداول، پست وبلاگ و بررسی ویژگی‌ها و نظرات، مصرف‌کننده را متوجه برند خود کنید. مشتریان ترجیح می‌دهند با سازمان‌هایی تعامل داشته باشند که با ارزش‌های شخصی آن‌ها مطابقت داشته باشند.

مشتری را به قهرمان داستان خود تبدیل کنید!

Ann Handley
  • خرید (Purchase): گاهی‌اوقات از این مرحله به عنوان مرحله تصمیم‌گیری یاد می‌شود. مشتری بررسی‌های خود را انجام داده و تصمیم گرفته برند شما را در برابر رقبا انتخاب کند و آماده خرید است. این مرحله تمام هزینه‌ها از جمله هزینه حمل‌ونقل، مالیات و… شفاف خواهد شد که به عنوان رایج‌ترین دلیل رها شدن سبد خرید است. فرآیند پرداخت و خرید پیچیده و عواملی از این دست نیز روی خرید یا عدم‌خرید مشتری تاثیرگذار است. بنابراین باید به فکر تسهیل مرحله خرید بود تا مشتری از تصمیم خود منصرف نشود.
  • حفظ مشتری (Retention): پس از خرید، مشتریان ترجیح می‌دهند در صورت نیاز به راحتی با مشاوره یا پشتیبانی سازمان ارتباط برقرار کنند. بنابراین باید فرآیند تعامل مشتریان به آسان‌ترین شکل ممکن طراحی شود. توانایی حفظ مشتریان و نظرسنجی از مشتریان منجر به خریدهای بیشتر و وفاداری وی نسبت به برند شما خواهد بود.

احتمال فروش به مشتریان موجود بین 60 تا 70 درصد است، درحالی‌که احتمال فروش به مشتری جدید بین 5 تا 20 درصد متغیر است. بنابراین وفاداری بلندمدت مشتری نقش مهمی در موفقیت کسب‌وکار دارد.

  • حمایت (Advocacy): استراتژی حمایت باید شامل راه‌های پیشگیرانه برای مقابله با انتقاد و نمایش تحسین باشد. به عنوان مثال اگر یک نقد منفی در رسانه‌های اجتماعی منتشر شود، آیا به اندازه کافی چابک هستید که با مشتری تماس بگیرید و موضوع را ارزیابی و حل کنید؟ یافتن نظرات در مورد برند و نظارت دقیق بر کانال‌های اجتماعی یک بخش ضروری است.

نقاط تماس در سفر مشتری

نقاط تماس در سفر مشتری

نقطه تماس (Touch Point) هرگونه تعاملی است که بین یک برند و مشتری، در هر نقطه از سفر مشتری انجام می‌شود. این نقاط تماس می‌توانند بر نحوه درک مشتری از تجربه کلی وی نسبت به برند تاثیر بگذارند و راهنمایی‌های اثربخشی در طول سفر ارائه دهند. تعداد نقاط تماس مشتری می‌تواند بر اساس عوامل متعددی از جمله ترجیح مشتری، اهمیت هدف و کانال‌های ارتباطی شرکت متفاوت باشند. این نقاط تماس از طریق دو کانال آنلاین و آفلاین رخ می‌دهد:

  • سایت
  • مرکز تماس مشتریان
  • محل سازمان
  • پست الکترونیک
  • رسانه‌های اجتماعی
  • فروش حضوری
  • پیامک
  • اپلیکیشن

ابزار گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) یکی از ابزارهای کاربردی برای تحلیل ترافیک وب‌سایت و نقاط تماس است.

نحوه طراحی سفر مشتری

نحوه طراحی سفر مشتری

طراحی سفر مشتری یکی از کارهایی است که نیاز به تجربه و تخصص زیادی دارد. در این بخش مراحل ایجاد نقشه سفر مشتری را معرفی می‌کنیم:

  1. تعیین اهداف روشن برای نقشه
  2. تعیین پرسونا و اهداف اختصاصی وی
  3. برجسته‌سازی پرسونای مشتری
  4. تهیه فهرستی کامل از نقاط تماس
  5. شناسایی عناصری که در نقشه باید نمایش داده شود
  6. شناسایی منابع مورد نیاز و منابعی که در اختیار دارید
  7. خودتان به سفر مشتری بروید
  8. ایجاد تغییرات موردنیاز پس از تجربه سفر مشتری

نمونه سفر مشتری

به‌طور نقشه‌های سفر مشتری متفاوتی وجود دارد که هر کدام مزایای منحصربه‌فرد خودشان را دارند. هر شرکتی با توجه به هدف کسب‌وکار، نقشه متناسب خود را انتخاب و طراحی می‌کند. در این بخش چند نمونه سفر مشتری به شما نشان می‌دهیم تا تصویر دقیق‌تری از این ابزار در دیجیتال مارکتینگ داشته باشید.

نمونه سفر مشتری Spotify

اسپاتیفای یکی از محبوب‌ترین سرویس‌های پخش موزیک در جهان است. زمانی‌که این شرکت تصمیم گرفت تجربه به اشتراک‌گذاری موسیقی را برای مشتریان بهبود ببخشد، یک شرکت بازاریابی برای ایجاد نقشه سفر مشتری استخدام کرد. هدف از طراحی این نقشه سفر این بود که مشخص کند کدام ویژگی‌های اشتراک‌گذاری موسیقی بهترین تناسب را با تجربه مشتری دارد.

نمونه سفر اسپاتیفای

در این نقشه، تجربه یک کاربر، از لحظه‌ای که با اسپاتیفای در موبایل خود مخالفت می‌کند تا زمانی‌که آهنگی را که دوستش به اشتراک گذاشته دوست دارد یا خیر، مشاهده می‌کنید. در طول هر مرحله، اسپاتیفای فهرستی از آن‌چه مشتری با آن درگیر است، به آن فکر می‌کند و یا احساسی دارد، تهیه می‌کند. این آژانس برای جمع‌آوری این اطلاعات از تحقیقات داده‌ها و نظرسنجی‌های مشتریان برای درک بهتر احساس کاربران در هر نقطه از سفر مشتری استفاده کرد. بر اساس سفر مشتری، اسپاتیفای توانست نقاط ضعف را برای کاربران شناسایی کند و در مسیر بهبود آن قدم بردارد تا تجربه اشتراک‌گذاری موسیقی یکنواخت و یکپارچه باشد و کاربران بیشتری برای به اشتراک‌گذاری موزیک ترغیب شوند.

نمونه سفر مشتری Turbo Tax

توربو تکس یک بسته نرم‌افزار آنلاین پیشرو برای تهیه مالیات است. زمانی‌که توربو تکس آماده عرضه محصول جدیدی به نام Personal Pro بود، یک نقشه سفر مشتری برای درک بهتر تجربه کلی مشتری با محصول جدید ایجاد کرد. این تیم از ترکیب تحقیقات داده‌ها، نظرسنجی مشتریان و مکالمات متخصصان مالیاتی استفاده کرد تا متوجه شود که محصول چه جایگاهی در زندگی افراد دارد.

نمونه سفر توربوتکس

کلام آخر

موارد زیادی هستند که ممکن است شما را از اهدافتان دور کند، همواره در مورد استفاده از بازاریابی محتوایی و سئو برای دستیابی به رتبه‌های بالا در موتورهای جستجو و هدایت ترافیک به سمت وب‌سایت صحبت می‌شود اما هرگز نباید تجربه مشتری را دست‌کم بگیرید. نقشه سفر مشتری و اهمیت آن در موفقیت یک کسب‌وکار نشان‌دهنده این است که قدرت از برند به مصرف‌کننده انتقال پیدا کرده است. امروزه دیگر قرار دادن مشتری در قلب سازمان و توجه ویژه به او، یک شرط اولیه برای داشتن یک تجارت موفق است. شرکت‌هایی که بتوانند استراتژی سفر مشتری مناسبی طراحی کنند، موفق به کاهش هزینه‌ها، افزایش فروش و سودآوری کسب‌وکار خود خواهند شد.

ناراضی‌ترین مشتریان شما، بزرگ‌ترین منابع یادگیری شما هستند

بیل گیتس

منبع


سوالات متداول:

سفر مشتری چیست؟

سفر مشتری مجموعه‌ای از تعاملات بین یک مشتری و شرکت است و زمانی رخ می‌دهد که مشتری یک هدف خاص را دنبال می‌کند.

مدل نقشه سفر مشتری از چه بخش‌هایی تشکیل شده است؟

مدل 5 بخشی نقشه سفر مشتری از آگاهی، توجه، خرید، حفظ مشتری و حمایت تشکیل شده است.

نقشه مشتری چه مزایایی برای کسب‌وکار دارد؟

درک بهتر از احساسات و نیازهای مشتری، تجزیه‌وتحلیل موانع موجود در محصولات و خدمات، بهبود رضایت کارکنان و مشتریان، ایجاد یک تیم متحد، فروش بیشتر و افزایش درآمد، افزایش سرعت تعامل کاربران با کسب‌وکار و بهبود بازده وب‌سایت

تفاوت بازاریابی و تبلیغات چیست؟ آیا یکی از این دو کفایت میکند؟

تفاوت بازاریابی و تبلیغات چیست؟ آیا یکی از این دو کفایت می‌کند؟

لازمه متقاعد کردن مشتریان به خرید محصولات و خدمات، قطعاً دو عامل مهم بازاریابی و تبلیغات است. بسیاری از افراد در وهله اول متوجه تفاوت بازاریابی و تبلیغات نمی‌شوند و به اشتباه این دو را یکی می‌دانند. اما مدیریت بازاریابی و واحد تبلیغات دو بخش تفکیک شده از همدیگر هستند. امروزه مشاغل موفق و به‌روز هر یک دارای استراتژی‌ها و پلن‌های متنوع فروش هستند و به کمک این ترفندها با دیگر مشاغل مشابه به رقابت می‌پردازند. همچنین در این امر شاهد نقل مکان تجارت‌ها و بیزینس‌ها از دنیای سنتی و کلاسیک به دنیای دیجیتال هستیم.

اما لازمه پیشرفت کسب و کار، مطمئناً در وهله نخست آگاهی از تفاوت تبلیغات و بازاریابی است. این شناخت و بکارگیری درست هر کدام از این ترفندهای مثبت، پیشرفت و موفقیت کسب و کار شما را تضمین خواهد کرد. در این مطلب سعی کرده‌ایم تا شما را با تفاوت بازاریابی و تبلیغ کردن آشنا کنیم. بنابراین با ما همراه باشید.

بازاریابی چیست و چرا باید در کسب و کارمان از آن کمک بگیریم؟

بازاریابی چیست و چرا باید در کسب و کارمان از آن کمک بگیریم؟

برای آشنایی با تفاوت بازاریابی و تبلیغات، نخست باید بدانیم هر کدام از این واژه‌ها در دنیای کسب و کار به چه معناست. در طی بازاریابی قرار است تا افراد با خدمات یا محصولات شما آشنا شوند و بتوانند تصمیم بگیرند که شما را در بین دیگر رقبا انتخاب کنند. این رویکرد مستلزم فعالیت شما پیرامون معرفی کامل محصول یا خدمات، آموزش کاربری، برشمردن مزایا و معایب و همچنین پشتیبانی خدمات، تجربیات مشتریان قبلی و… است. به‌علاوه بحث بازاریابی بحثی دو سویه است، زیرا شناخت دو طرفه را به دنبال دارد. از طرفی مشتری قرار است تولیدات و خدمات شما را بشناسد و با آن آشنایی پیدا کند. از سمت دیگر نیز شما با روحیات، نظرات و به‌طور کلی تقاضای مشتری‌ها در روند بازاریابی آشنا خواهید شد. این اطلاعات مالکان و بازاریابان کسب و کار را در جذب مشتریان جدید و قدیمی یاری می‌کند.

حوزه تبلیغات در بحث فروش چیست و چه کمکی به پیشرفت کسب و کار می‌کند؟

حوزه تبلیغات در بحث فروش چیست و چه کمکی به پیشرفت کسب و کار می‌کند؟

ارتباطی که بین مشتری و شرکت تولیدی/ خدماتی از طریق هر نوع رسانه به شیوه سنتی یا مدرن صورت می‌گیرد، تبلیغات نام دارد. در طی فرآیند تبلیغاتی خدمات یا محصول مورد نظر معرفی یا نمایش داده شده و بدین ترتیب امکان جلب مشتری بلقوه افزایش می‌یابد. تبلیغات حوزه‌های متفاوت و بزرگی را در برمی‌گیرد: از بیلبوردهای بزرگ خیابانی و محیطی، آگهی در روزنامه‌های کثیرالانتشار و مجلات، آگهی‌‌های دیواری و کاغذی، پخش اعلامیه‌ها تا تبلیغات در رسانه‌های تلویزیون، رادیو و البته این روزها اینترنت. تمامی این مجراها امکان برقراری نوعی ارتباط یک طرفه و پرزنت محصول یا خدمات مورد نظر را میسر می‌کند. این تبلیغات هرچه جذاب‌تر و کامل‌تر باشد، امکان جذب مشتری حقیقی را بالا برده و سبب پیشرفت و معروف شدنِ شرکت یا سازمان مربوطه می‌شود.

با بررسی تفاوت بازاریابی و تبلیغات می‌توان چنین برداشت کرد که حوزه تبلیغات، زیرمجموعه‌ای برای حوزه گسترده بازاریابی محسوب می‌شود. یک شرکت موفق از طریق عملکرد تیم تبلیغاتی خود، مقاصد مختلفی را دنبال می‌کند: مقاصدی همچون معرفی یک محصول جدید از برند خود به بازار، یادآوری مکرر محصولات یا برند، معرفی طرح‌های تشویقی و تخفیف‌ها و…

یکی دیگر از فاکتورها در فرق بازاریابی با تبلیغات، میزان هزینه مصرفی است. حوزه تبلیغات با شکل کلاسیک آن، به دلیل کمک‌گیری از رسانه، حوزه‌ای نسبتاً گران است. همچنین آنچنان که باید، قابل پیگیری نبوده و ارزیابی میزان اثربخشی و عملکرد آن در فروش نیز به سادگی قابل تخمین نیست. آن‌چنانکه این کار تنها با بررسی مکرر عملکرد تبلیغات در یک بازه زمانی مشخص به دست کارشناسان حوزه تبلیغات میسر است.

اما در دنیای مدرن، کسب و کارهای جدید بیشتر متکی به تبلیغات و بازاریابی اینترنتی درون سایت‌ها، شبکات اجتماعی (یا همان سوشال) مانند اینستاگرام، پادکست‌ها، کمپین‌های تبلیغاتی، ایمیل‌های مارکتینگ و… است. این حوزه جدید در بحث تبلیغات و بازاریابی آنچنان که پیش‌تر گفتیم آنقدرها گران‌قیمت نیستند. به شکلی که هر کسب و کاری با یک هزینه نسبتاً معقول می‌تواند دست به تبلیغات گسترده در فضای وب بزند.

با توجه به تفاوت بازاریابی و تبلیغات، کدام یک برای کسب و کار مهم‌تر است؟

حال که با توجه به مطالب بالا دانستید که تفاوت بازاریابی و تبلیغات در چیست، ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که کدام یک از این حوزه‌ها برای کسب و کارتان در الویت است؟

در حقیقت دو بحث بازاریابی و تبلیغات همچون دو پیکره تنیده در همدیگر به صورتی کاملاً ارگانیک عمل می‌کنند. این بدین معناست که هیچ کدام از این دو حوزه نمی‌توانند مستقلاً به بقای خود ادامه دهند. از سمت دیگر گفتیم تبلیغات یکی از بخش‌های پرهزینه در بازاریابی (مارکتینگ) است. بنابراین در بحث تفاوت مارکتینگ و تبلیغات و انتخاب صحیح‌ترین گزینه برای کسب و کار، می‌توان چنین گفت که شما با یک پلن یا استراتژی درست بازاریابی که زیر نظر متخصصین و مشاورین این بخش تهیه و تدوین می‌شود، می‌توانید به درک درستی از نحوه تبلیغات مناسب برای کسب و کارتان نیز برسید. بنابراین می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که صرف نظر از تفاوت بازاریابی و تبلیغات، کسب و کار شما نیازمند هر دوی این بخش‌ها است.

بازاریابی یا همان مارکتینگ را خود می‌توان به زیربخش‌هایی تقسیم کرد که شناخت همگی آنها برای رسیدن به موفقیت و هدف نهایی بیزینس الزامی است:

  1. بحث قیمت‌گذاری محصولات و خدمات
  2. شناسایی بازار هدف
  3. شناخت درست از طبقه اجتماعی، روحیات و انگیزه‌های مشتریان هدف
  4. تعیین استراتژی و نقشه فروش
  5. پیش‌بینی انواع ریسک و تغییرات ذائقه‌ای مشتری
  6. خدمات پس از فروش شامل پشتیبانی‌ها
  7. تبلیغات و یادآوری‌های دوره‌ای
  8. و…

همچنین باید در نظر داشت که بحث بازاریابی و رسیدن به اهداف نهایی کسب و کار، نیازمند صبر و حوصله صاحبان و عوامل اجرایی است. زیرا بازدهی بازاریابی هرگز در طول چند روز و چند هفته مشخص نمی‌شود و در واقع یک سرمایه‌گذاری دراز مدت و نیازمند صرف هزینه و زمان است.

تعریفی از مفاهیم بنیادی در بحث بازاریابی

پیشتر گفتیم که بازاریابی نیازمند انواع استراتژی‌ها است تا مشخص شود بهترین روش برای رسیدن به اهداف کسب و کار و فروش بیشتر کدام است. موفقیت این استراتژی‌ها منجر به فروش بیشتر و کسب درامد ایده‌آلِ مقطعی یا دوره‌ای است.

به‌طور کلی دو نوع بازاریابی داریم:

  1.  بازاریابی کسب و کار به مصرف کننده که طی آن بازاریابی برای جلب نظر مصرف‌کنندگان است.
  2. بازاریابی کسب و کار به کسب و کار که طی آن بازاریابی برای جلب نظر سایر کسب وکارها است.

در هر دوی این روش‌های بازاریابی، عواملی وجود دارد که هنگام طراحی استراتژی باید آنها را در نظر گرفت. این عوامل به شما کمک می‌کند بیش از پیش تفاوت بازاریابی و تبلیغات را متوجه شوید. در زیر شما را با این پارامترها به صورت خلاصه آشنا می‌کنیم:

پارامتر اول: ترکیب بازاریابی

ترکیب بازاریابی مدرن همچون یک راهنما برای تصمیم‌گیری صحیح شرکت پیرامون بازاریابی است. این بخش بر چهار اصل متمرکز است:

  1. مشتری
  2. هزینه‌ها
  3. درجه سختی یا راحتی
  4. انواع ارتباطات

پارامتر دوم: محیط بازاریابی

تمامی شرکت‌ها در طی فرآیند بازاریابی باید به محیط داخلی شرکت یا سازمان خود و همچنین محیط و عوامل خارجی همانند محیط‌های خرد یا کلان توجه کنند. در واقع محیط بازاریابی تمامی عوامل و پارامترهایی را در برمی‌گیرد که می‌توانند بر روی استراتژی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کسب و کار در حوزه بازاریابی تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم بگذارند. 

پارامتر سوم: بازار هدف بازاریابی

بازار هدف در واقع مشتری ایده‌آل برای محصولات یا خدمات را در برمی‌گیرد. شناسایی عواملی همچون طیف جمعیتی، جغرافیا، تقاضاهای مکرر بازار و از این دست، می‌تواند به شرکت مورد نظر برای ارائه خدمات یا محصولات موردنظرش کمک فراوانی کند.

با توجه به تفاوت بازاریابی و تبلیغات، تبلیغات موفق چه نوع تبلیغاتی هستند؟

توجه به این امر که تبلیغات قرار است برند و فرهنگ سازمانی شما را بسازد، بسیار حائز اهیمت است. تبلیغات درست و حساب‌شده علاوه بر جذب مشتری، عامل اصلی فروش و کسب درآمد بیشتر است. مهندسی تبلیغات همچنین می‌تواند یک کانال رسانه‌ای یک طرفه و البته کاملاً قابل کنترل از سمت شما به عنوان یک کسب و کار به مشتریان دائم و قدیمی یا بالقوه باشد. مشتریان عمومی‌ای که با تبلیغات شما همراه می‌شوند و همواره ابعاد متفاوت برند خاص شما نیز در ذهنشان همچون یک پازل تکمیل می‌شود.

اما تبلیغات موفق شامل چه مواردی هستند؟ در زیر شما را با چند نمونه از آنها آشنا می‌کنیم:

  • آموزش همه‌جانبه به مشتری پیرامون چیستی محصول یا خدمات ارائه شده
  • متقاعد کردن مشتری پیرامون برتری محصول یا خدمات نسبت به موارد مشابه
  • سعی در ساخت و تکمیل مفاهیم اصلی برند در ذهن مشتری
  • ایجاد تقاضا و نیاز در ذهن مشتری برای ارائه محصول یا خدمات
  • معرفی محصولات و خدمات جدید برند
  • خبررسانی پیرامون موقعیت‌های تشویقی شامل تخفیف‌ها و دیگر پشتیبانی‌ها
  • نگهداری از مشتریان قدیمی برند
  • و…

بازاریابی و تبلیغات در فضای اینترنت

تبلیغات خلاقانه به عنوان عنصری از بازاریابی عمل می‌کند که با رابطه تنگاتنگ با محصول یا خدمات ارائه شده، حوزه بازاریابی را حمایت و پشتیبانی می‌کند. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم، ارتباط مستقیم با مشتریان در تبلیغات به مدد رسانه و تکنیک‌های رسانه میسر است.

در روش سنتی و کلاسیک بازاریاب، هزینه‌ای را بسته به محبوبیت پلتفرم تبلیغاتی، پرداخت می‌کرد و متقابلاً از طریق آن با تعدادی مشتری ارتباط تبلیغاتی برقرار می‌شد. هزینه در این روش نسبتاً بالا بود. به‌طور مثال نرخ تبلیغ دقیقه‌ای یا ثانیه‌ای در رسانه عمومی تلویزیون را بررسی کنید.

امروزه با تنوع مشاغل مدرن و محبوبیت بسیار بالای فضای اینترنت، برندها با هزینه‌ای پایین‌تر دست به تبلیغ برند و محصول خود در فضای مجازی می‌زنند. تبلیغات دیجیتال که می‌تواند شامل یک آگهی دیجیتال کلیکی در یک سایت محبوب پربازدید باشد، گاه بیش از سایر پلتفرم‌های کلاسیک مورد توجه واقع می‌شود. همچنین شما می‌توانید با انتخاب فضایی نزدیک به مشتریان خود، پارامتر شناسایی طیف مخاطبین را بسیار راحت‌تر انجام دهید.

پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، آپارات، یوتیوب و همچنین وبسایت‌های تخصصی یا عمومی و یا حتی خبری می‌توانند تریبونی برای تبلیغات دیجیتال محصولات یا خدمات شما بشمار بیایند. 

وبسایت‌ها و پلتفرم‌های شخصی برند، یکی از برترین راه‌ها برای تبلیغات

وبسایت‌ها و پلتفرم‌های شخصی برند، یکی از برترین راه‌ها برای تبلیغات

با بررسی تفاوت بازاریابی و تبلیغات می‌توان چنین نتیجه گرفت که گاه توسعه یک برنامه بازاریابی موفق در گروی طراحی یک فضای شخصی برای برند است. این فضا شامل وبسایت یا صفحه اینستاگرام می‌شود. در بحث سایت یا وبلاگ، موتورهای جست و جو قرار است پس از اظهار نیاز یا تقاضای مشتری، صفحه شما را به عنوان عرضه‌کننده رفع نیاز معرفی کنند. این امر تنها با بررسی نیازهای روز بازار مشتریان اینترنتی، تحلیل رقبای بازار مجازی و… امکان‌پذیر است.

بدین منظور باید سئو و بهینه‌سازی سایت خود را جدی تلقی کرده و آن را به موتورهای جست و جویی همچون گوگل معرفی کنید.

سخن آخر…

سخن آخر...

هدف کلی از بازاریابی و تبلیغات، متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول یا خدمات برند است. شاید تفاوت بازاریابی و تبلیغات برای کسب و کارهای خانگی یا کوچک کمی ابهام‌آمیز باشد. زیرا در این کسب و کارهای خرد معمولاً نمی‌توان بازاریابی و تبلیغات را در دو بخش مجزا از هم تعریف کرد. اما در مقابل در شرکت‌های عظیم و مطرح این دو بخش تفکیک‌شده از هم، در عین حال موازی با هم در حال توسعه هستند. به‌هرحال حتی اگر یک کسب و کار کوچک اما در حال ارتقا دارید، شاید نیاز باشد تا از همین حالا تفاوت بازاریابی و تبلیغات را بدانید و برای آینده‌ای روشن و موفق برنامه‌ریزی کنید!


سوالات متداول:

تفاوت بازاریابی و تبلیغات چیست؟

بازاریابی شامل استراتژی‌هایی برای دیده شدن برند و محصولات شما است، در حالیکه تبلیغات زیر مجموعه‌ای قدرتمند از بازاریابی هست.

تبلیغات شامل چه روش‌هایی می‌شود؟

تبلیغات به دو صورت سنتی و دیجیتال انجام می‌شود. تبلیغات سنتی شامل بیلبردها، آگهی تلویزیونی و روزنامه‌ها و تبلیغات دیجیتال شامل فضای اینترنت.

بازاریابی و تبلیغات بیشتر برای چه کسب و کارهایی لازم است؟

معمولاً صاحبان برند و فروشگاه‌ها یا شرکت‌های بزرگ رو به توسعه به دنبال استراتژی‌های بازاریابی و تبلیغات می‌روند.

مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه های اجتماعی | راهنمای کامل سوشال CRM

مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه های اجتماعی | راهنمای کامل سوشال CRM

اگر می‌خواهید انتظارات مشتریانتان را برآورده کنید، مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی را فراموش نکنید. افراد زیادی عضو شبکه‌های اجتماعی هستند و آنقدر با اکانت‌های خود یکی شده‌اند که ترجیح می‌دهند همه کارهایشان را در این پلتفرم‌ها انجام دهند. استفاده از سوشال CRM برای هر کسب‌وکاری که به‌دنبال افزایش تجربه مشتری و تلاش‌های بازاریابی است، اهمیت زیادی دارد. در این راهنما، با الفبای مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی آشنا خواهید شد و یاد خواهید گرفت که چگونه از سوشال CRM برای شخصی‌سازی تعامل با مشتری استفاده کنید.

مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی چیست؟

مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی چیست؟

مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی (customer relationship management) یا همان سوشال CRM، یک نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری است که تمام ارتباطات کسب‌و‌کار شما با مشتری را از طریق تلفن، ایمیل یا چت زنده، ردیابی می‌کند.


سوشال سی آر ام با افزودن گزینه ادغام رسانه‌های اجتماعی برای وصل‌کردن همه کانال‌های اجتماعی شما مانند توییتر، فیس‌بوک و اینستاگرام با CRM، کار شما را در دیجیتال مارکتینگ، راحت‌تر می‌کند.


به‌عنوان مثال، اگر مشتری از طریق حساب اینستاگرام برای شما پیام بفرستد، این مکالمه در CRM‌تان به همراه ایمیل‌ها، تماس‌های تلفنی و چت‌های زنده قابل مشاهده است. سوشال CRM تمام تعاملات مشتری با برند شما را در یک مکان جمع می‌کند، تا مراجعه به مکالمه‌های قبلی‌ که داشتید، راحت باشد. امروزه مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه های اجتماعی، برای دستیابی به اهداف بازاریابی ، پشتیبانی مشتری و مشتری مداری در هر کسب‌وکاری به یک ضرورت تبدیل شده است.

مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی چه مزایایی دارد؟

مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی چه مزایایی دارد؟

استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی مزایای زیادی برای کسب‌وکارها به‌همراه دارد. برای درک بهتر این موضوع ابتدا باید باید تفاوت بین یک CRM معمولی و یک سوشال CRM را بدانید.

 یک CRM معمولی یا سنتی فقط به تعامل بین نماینده فروش و مشتری محدود می‌شود. در‌حالی‌که یک سوشال CRM تمام اطلاعات مشتریان بالقوه ما را که در اینترنت موجود است، جمع‌آوری می‌کند تا نمایه کاملی از آنها به ما ارائه دهد. در نتیجه باعث می‌شود دید کلی بهتری داشته باشیم و بتوانیم به روشی بهتر به آنها نزدیک شویم. با سوشال سی آر ام می‌توانید امکان‌های زیر را در دسترس داشته باشید:

1. پشتیبانی بهتری از مشتری ارائه دهید

بسیاری از مشتریان برای تماس با یک شرکت، ترجیح می‌دهند از رسانه‌های اجتماعی استفاده کنند، چون راحت‌تر است و آنها مجبور نیستند جزئیات تماس شما را جستجو کنند. یک سوشال CRM همه این تعاملات را در یک مکان نگه می‌دارد. مشتریان شما مجبور نیستند در تماسشان یک مشکل تکراری را دوباره با شما در میان بگذارند، چون CRM کل تاریخچه مکالمه آن‌ها را به ترتیب زمانی ذخیره می‌کند. همچنین استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی، این امکان را می‌دهد که به مشتریانتان در هر پلتفرمی که حضور دارند، دسترسی پیدا کنید.

2. درک بهتری از مشتریان خود به‌دست آورید

رسانه‌های اجتماعی داده‌های ارزشمندی در مورد مشتریان شما، در اختیارتان قرار می‌دهند. مثلا می‌توانید بفهمید آن‌ها چه برندهایی را دنبال می‌کنند یا با چه محتواهایی بیشتر ارتباط می‌گیرند. بنابریان ادغام رسانه‌های اجتماعی در CRM به شما امکان می‌دهد با عادات خرید مشتری و ویژگی‌های شخصیتی آن‌ها آشنا شوید و بدانید آن‌ها چه نظری در مورد برند شما دارند.

همچنین می‌توانید از این اطلاعات برای صدای مشتری و ایجاد مشتری وفادار استفاده کنید. تیم بازاریابی شما می‌تواند از داده‌های مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی، در طراحی کمپین‌های بازاریابی هدفمند استفاده کند و تیم فروش هم می‌تواند از این داده‌ها برای پیش‌بینی نیازهای خرید آینده و ایجاد سرنخ‌های جدید و ارزشمندتر بهره ببرد.

3. در مورد برند خود اعتماد ایجاد کنید

سوشال سی آر ام  با یکپارچه سازی رسانه‌های اجتماعی به افزایش تعامل با مشتریان کمک می‌کند. اگر مشتریان ببیند راحت می‌توانند با شما گفت‌وگو کنند و نظر بدهند، اعتمادشان به شما بیشتر می‌شود. پس با سریع پاسخ‌دادن و درگیر‌شدن در مکالمه با آن‌ها، جنبه «انسانی» کسب‌وکار خود را آشکار کنید.

بهترین روش‌های استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی

بهترین روش‌های استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی

روش‌های سنتی بازاریابی و فروش با سرعت زیادی در حال از دست دادن جایگاه خود هستند و رویکردهای اجتماعی و مشارکتی‌تر جایگزین آن‌ها می‌شوند. بنابراین برای کسب‌وکارها بسیار مهم است که خودشان را با روش‌های جدید سازگار کنند. در زیر بهترین روش‌های استفاده از مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی آورده شده است.

معیارهای اصلی رسانه‌های اجتماعی را اندازه گیری کنید

معیارهای رسانه‌های اجتماعی در افزایش عملکرد بازاریابی، فروش و پشتیبانی مشتری شما تاثیر می‌گذارند. متداول‌ترین و مهم‌ترین معیارهایی که باید به آن‌ها توجه کنید عبارتند از:

  • ROI : نرخ بازگشت سرمایه نسبت مبلغی است که از طریق کمپین‌های رسانه‌های اجتماعی سرمایه‌گذاری کرده‌اید، در مقابل میزان سود به‌دست آمده از طریق کمپین.
  • جمعیت شناسی مخاطب: سن، جنسیت، موقعیت مکانی و سایر اطلاعات دنبال‌کنندگان شما.
  • نرخ تعامل: تعداد کل لایک‌ها، نظرات، اشتراک‌گذاری‌ها، ذخیره‌ها و واکنش‌ها در مقایسه با تعداد فالوورهایی که دارید. همانطور که می‌دانید، تعاملْ ارزش بیشتری از تعداد فالوورها دارد.
  • نرخ تبدیل: تعداد فروش، کلیک یا بازدیدی که از طریق رسانه‌های اجتماعی انجام داده‌اید.

ترکیب موارد بالا که با مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی امکان‌پذیر است، دید کاملی از عملکرد رسانه‌های اجتماعی شما ایجاد می‌کند.

مطمئن شوید که صدای برند شما به گوش همه می‌رسد

برای ایجاد اعتماد و روابط مثبت با مشتریان، باید صدای برند خود را در هر جایی که با شرکت شما در تماس هستند حفظ کنید. بنابراین محتوای پروفایل‌های اجتماعی، ایمیل‌ها و چت‌های زنده شما باید لحن و شخصیت عاطفی یکسانی داشته باشد. مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی در ایجاد این لحن منسجم کمک می‌کند.

بیشتر گوش بدهید

افراد زیادی هستند که دوست دارند درمورد تجربیاتشان با دیگران صحبت کنند و نظراتشان را به اشتراک بگذارند. شبکه‌هایی مثل توییتر، اینستاگرام، لینکدین را دنبال کنید تا بدانید در کدام شبکه از برند شما اسم برده شده است و چه بحث‌هایی در مورد شما وجود دارد. درواقع فعال‌کردن این ابزارها، شما را از آنچه مردم در مورد نام تجاری شما به‌صورت آنلاین می‌گویند، آگاه می‌کند.

گوش‌دادن اجتماعی (Social Listening) به تیم پشتیبانی مشتری شما این امکان را می‌دهد تا بدون نیاز به تماس مستقیم با مشتریان، بازخورد آن‌ها را متوجه بشود و بداند از چه روش‌هایی برای بهبود خدمات خود باید استفاده کند. گوش‌دادن یکی از ویژگی‌های مهم ارائه‌شده برای مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی است.

حرف آخر؛ چگونه یک سوشال CRM مناسب برای شرکت خود انتخاب کنیم؟

چگونه یک سوشال CRM مناسب برای شرکت خود انتخاب کنیم؟

بدون شک، نرم‌افزارهای زیادی وجود دارد که خود را به‌عنوان  بهترین سوشال CRM معرفی می‌کنند. باتوجه به تنوع این برنامه‌ها، قصد داریم نکاتی را که باید هنگام انتخاب بهترین مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی برای کسب‌وکار خود در نظر بگیرید با شما در میان بگذاریم.

یک مجموعه باشد: مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند به‌راحتی تمام تعاملات یک سرنخ با شرکت و پست‌های شما را جمع‌آوری کند. این کار به شما درک عمیق‌تری از سرنخ‌ها و مشتریان بالقوه ارائه می‌دهد.

امکان تعامل: علاوه‌بر جمع‌آوری تعاملات، یک مدیریت ارتباط با مشتری خوب در شبکه‌های اجتماعی به شما این امکان را می‌دهد که از طریق شبکه‌های اجتماعی بدون نیاز به ورود به سیستم با سرنخ‌ها ارتباط برقرار کنید. این یعنی از طریق سوشال سی آر ام خود می‌توانید به‌راحتی با مشتریان بالقوه خود تعامل داشته باشید.

غنی‌سازی: جمع‌آوری داده‌ها از همه شبکه‌های اجتماعی به شما امکان می‌دهد تا اطلاعاتی را که برای یک سرنخ خاص مدیریت می‌کنید، غنی‌تر کنید.

تجزیه و تحلیل: یک مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی خوب به شما این امکان را می‌دهد که اطلاعات هر مشتری را به‌صورت جداگانه تجزیه‌وتحلیل کنید. این داده‌ها به شما کمک می‌کند تا به فروش بهتری برسید.

اگر می‌پرسید نقش مدیریت در این فرایند چیست، باید بگوییم که باید هنگام جستجوی سوشال CRM برای شرکت خود، ویژگی‌های بالا را در نظر داشته باشید و بهترین تصمیم را برای مدیریت ارتباط با مشتری انتخاب کنید.


سؤالات متداول :

سوشال CRM چیست؟

سوشالCRM ، ارتباطات را از طریق پلتفرم‌هایی مانند فیس‌بوک و اینستاگرام ترکیب و ردیابی ‌می‌کند و کمک می‌کند تا مشتریان را بهتر درک کنید و خدمات سریع‌تر و کارآمدتری ارائه دهید.

مزایای مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی چیست؟

ادغام ابزارهای رسانه‌های اجتماعی در CRM با به‌روز‌رسانی تمام ارتباطات در هر کانال و پلتفرم در زمان واقعی، رابطه با مشتریان جدید و موجود را بهبود می‌بخشد.

ویژگی‌های یک مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی چیست؟

مدیریت ارتباط با مشتری در شبکه‌های اجتماعی باید جامع باشد، امکان تعامل ایجاد کند، امکان کامل‌کردن اطلاعات سرنخ را بدهد و بتواند اطلاعات هر مشتری را به‌صورت جداگانه تجزیه‌وتحلیل کند.

بک لاگ چیست؟ | بررسی مفهوم و جایگاه Backlog در اسکرام

بک لاگ چیست؟ بررسی مفهوم و جایگاه Backlog در اسکرام

بک لاگ بحثی مهم و کاربردی در تمامی شاخه‌های تولیدی و سازمانی است. این مفهوم در واقع یک لیست پویا و زنده است که دائماً باید از طریق تیم‌های سازمانی و به همت مدیریت پروژه تکمیل شود. این لیست تمامی قابلیت‌ها، ویژگی‌ها، تغییرات و به‌روزرسانی‌ها و نتایج را در برمی‌گیرد. همچنمین به دلیل ماهیت زنده خود، مواردی را با توجه به تغییرات محیطی جایگزین و یا حتی حذف می‌کند. اما اگر مایلید با مفهوم بک لاگ بیشتر آشنا شوید، مطلب پیش‌رو را از دست ندهید! در این مطلب سعی شده تا ضمن باز کردن معنی بک لاگ، شما را با وضعیت ایده‌آل عملیاتی در سازمان‌ها که می‌تواند منجر به بک لاگی موفق شود، آشنا کنیم. با ما همراه باشید.

به زبان ساده بک لاگ یعنی چه؟

برای دانستن مفهوم و معنای بک لاگ لازم نیست الزاماً به سراغ مفاهیم دشوار و پیچیده برویم. با یک مثال ساده می‌توان مفهوم بک لاگ را توضیح داد:

فرض کنید قرار است یک وبسایت برای فروشگاه صنایع دستی خود طراحی کنید. در مرحله اول شما یک لیست از ویژگی‌هایی که تمایل دارید روی نسخه اولیه سایت باشد، تهیه خواهید کرد. این لیست یک لیست کامل و پر از جزئیات نیست، بلکه صرفاً لیستی از اساسی‌ترین و اصلی‌ترین نیازهای خود در مرحله اول است.

لیست مذکور کم‌کم در روند طراحی شما، فاکتورهای جدیدی را دربرخواهد گرفت. در واقع لیست به تدریج کامل و کامل‌تر خواهد شد و جزئیات و موارد جدید به آن افزوده خواهد شد. این لیست می‌تواند یک منبع کامل و بی‌نقص، چیزی شبیه به یک دفترچه راهنما، برای اجراکنندگان وبسایت فروشگاه شما باشد. آنها دقیقاً طبق مواردی که این لیست مرحله به مرحله برایشان مشخص کرده، پیش خواهند رفت.

اما چرا برای توضیح مفهوم بک لاگ این مثال را زدیم؟! زیرا لیستی که از آن نام بردیم، همان بک لاگ است. لیستی اینچنین برای طراحی و اجرای هر گزینه‌ای، از محصول گرفته تا صفحات یک وبسایت فروشگاهی، می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. در واقع بک لاگ به زبان ساده، لیستی‌ست از مسیر طراحی، اجرا و همه آنچه به یک محصول مشخص مربوط است. این لیست برای تمامی افراد دخیل در پروژه مشخص می‌کند چه باید کنند.

بک لاگ محصول چیست؟

مثالی که در بخش فوق زدیم، مطمئناً مفهوم بک لاگ محصول را به صورت کلی در ذهن شما مجسم می‌کند. اما در بحث بک لاگ محصول، ما جزئیات و ویژگی‌های بیشتری خواهیم داشت که برخی از آنها به‌صورت دوره‌ای قرار است به محصول اولیه اضافه (یا کم) شوند. حتی برخی از آنها در طی روند تولید محصول دچار دگرگونی خواهند شد. در واقع بک لاگ محصول لیستی رتبه‌بندی شده از تمام ویژگی‌های جدید، مراحل رفع مشکلات قبلی، نیازمندی‌ها، تغییرات، موارد تصحیح و دگرگونی‌های زیرساخت‌ها و ویژگی‌های موجود و… است.

همچنین می‌توان چنین نتیجه گرفت که لیست بک لاگ محصول، همه آن چیزی است که قرار است به مرور تکمیل شود. هر آیتم از بک لاگ محصول، عمدتاً دارای ویژگی‌ها و ریز جزییات مانند رتبه‌ها، برآوردها، شرح و تحلیل، رتبه‌بندی‌ها و ارزش‌ها است.

بک لاگ در امور حسابداری و مالی نیز کاربرد فراوان دارد. یک سازمان یا شرکت را در نظر بگیرید که در مسیر انجام پروژه خود قرار است یک وام بانکی بگیرد. درخواست وام بانکی و چگونگی درخواست‌ها نیز باید در بک لاگ قرار گیرد. زیرا مدیر مالی سازمان قرار است آن را پیگیری و پردازش کند.

یک بک لاگ هیچ‌گاه کامل نیست…

یک بک لاگ هیچ‌گاه کامل نیست و ماهیتی پویا و زنده دارد. این بدین معناست که بک لاگ‌ها دائماً طی روند اجرا، دچار دگرگونی می‌شوند تا به توسعه برسند. بک لاگ‌های اولیه‌ی عملیاتی معمولاً شامل توصیه‌ها‌یی ابتدایی هستند که از دانش و نیازمندی‌های اولیه نشأت گرفته‌اند. هرگونه تغییرات و دگرگونی‌های شرایط و محیط، بک لاگ محصول را دچار تغییر و رشد خواهد کرد. برای مثال محصولی را در نظر بگیرید که تولید شده است. پس از مدتی شرایط محیطی ایجاب می‌کند تا تغییراتی در طراحی آن ایجاد شود. همچنین گزارشات کاربری از مشکلاتی حکایت می‌کند که در تولیدات مشابه بعدی باید رفع شوند. چند فاکتور نیز به دلیل ماهیت رقابتی بازار باید به محصول اضافه شود. تمامی این موارد به تدریج به بک لاگ اضافه می‌شود. برخی اوقات چند تیم اسکرام به صورت همزمان در حال کار بر روی یک بک لاگ هستند. مواردی از این دست باعث پویایی همیشگی و مداوم بک لاگ محصول شده است. بنابراین بک‌لاگ‌ها معمولاً لیست‌هایی باز هستند که مدام در حال دگرگونی‌اند.

تکمیل بک لاگ؛ هدفی برای تیم‌های اسکرام

تکمیل بک لاگ؛ هدفی برای تیم‌های اسکرام

«اسکرام» نوعی متدولوژی‌ست که افراد عملیاتی در بستر آن می‌کوشند تا محصولات مختلف با روشی خلاقانه با بالاترین ارزش ارائه شود. این چهارچوب در دهه 90 میلادی به منظور مدیریت توسعه محصولات با پیچیدگی بالا، مورد توجه قرار گرفت. در بستر این متدولوژی می‌توان از انواع شگردها و دستورالعمل‌ها برای توسعه و مدیریت یک محصول پیچیده و ممتاز استفاده کرد. همچنین پیشرفت و موفقیت روزافزون یک محصول در گروی چینش صحیح تیم‌های اسکرام و نقش‌بخشی درست و تدقیقی به افراد هر تیم است.

تیم‌ها در اسکرام با طراحی بک لاگ و توسعه آن می‌کوشند تا به نتایج درست اجرایی برسند. همچنین بازرسی مدام مصنوعات اسکرام و پیشرفت عملی در مقایسه با هدف اسپرینت، از رفتارهایی‌ست که تیم اسکرام باید به آن توجه ویژه نشان دهد.

چنانچه هر ناسازگاری در روند کاری مورد رصد قرار گرفت، تیم اسکرام باید با تصحیح بک لاگ محصول و جایگزینی موارد دیگر، به رفع آن و ارائه بهترین نسخه از محصول مبادرت کند. این افراد باید بدانند کنترل پروژه چیست و در حفظ روند مطلوب عملیاتی بکوشند.

تزریق تفکر چابک به یک سازمان و ارتقای سطح کیفی بک لاگ محصولات

تزریق تفکر چابک به یک سازمان و ارتقای سطح کیفی بک لاگ محصولات

مدیریت پروژه چابک یا همان اجایل، رویکردی‌ست که معمولاً مدیران پروژه برای تقسیم‌بندی وظایف در پروژه‌های بزرگ به کار می‌گیرند. این تجزیه وظایف کمک می‌کند تا وظایف هر تیم اسکرام قابل کنترل و تمرکز باشد. این تیم‌ها برای توسعه پروژه‌های کوچک‌تر، به تکرار موارد یاد شده در بک لاگ‌ها می‌پردازند. واقعیت این است که بک لاگ، فونداسیون و زیربنایی برای تمامی برنامه‌های منجر به توسعه دارد.


 مدیریت چابک به تیم‌های اسکرام این امکان را می‌دهد که با رصد نیازها و رفتار مشتری، در صورت مشکلات یا دگرگونی‌ها در مراحل بک لاگ‌ها، جهت و تمرکز پروژه را سریعاً تغییر دهند.


در واقع چرخه‌های توسعه کوتاه که با نام «اسپرینت» نیز شناخته می‌شوند، ماحصل تقسیم وظایف و رویکردها برای تمرکز بر بهبود مستمر در توسعه محصول هستند. مدیریت پروژه چابک به سازمان کمک می‌کند تا در صورت تغییر در شرایط، واکنشی سریع و سازگار با موقعیت جدید را اتخاذ کنند. همچنین گذراندن دوره‌هایی همچون ایزو 21500 که استانداردی بین‌المللی‌ست نیز می‌تواند مفاهیم و فرآیندهای مدیریت پروژه را بیش از پیش معین و مشخص کند.

بنابراین سازمان‌هایی که اقدام به مهندسی بک لاگ و چینش تیم‌‌های اسکرام کرده‌اند، واجب است تا تفکر چابک را درک کرده و به کار گیرند. این تفکر رابطه‌ای دو سویه دارد. این بدین معناست که یک بک لاگ موفق منجر به چابکی گروه (تیم) نیز خواهد شد. در واقع پتانسیل حداکثری تیم‌های اسکرام در انجام مراحل عملیاتی بک لاگ وابسته به نوعی دانش پیشرفته، ذهنیتی استراتژیک و قدرت و تسلط کافی برای چرخش‌های احتمالی جداول و لیست‌های بک لاگی است.

مسئول بک لاگ چه کسی است؟

مسئول بک لاگ چه کسی است؟

یک مدیر سازمانی موفق، تلاش می‌کند تا بین تمامی اعضای تیم خود همدلی و همکاری شکل دهد و برای تقویت اصول کار تیمی بکوشد. بنابراین خروجی و تولیدات این سازمان ماحصل تلاش همگی اعضا است. اما با وجود تلاش توامان تمامی تیم برای کار بر روی بک لاگ، مسئول و صاحب اصلی در واقع «مدیر یا مالک محصول» است. وی مسئولیت تمامی سازماندهی‌ها و رسیدگی به مشکلات احتمالی در طول پروژه است. هر چند طبق اصول کار تیمی، توصیه می‌کنیم تمامی اعضای تیم در مراحل مختلف بک لاگ مشارکت داده شوند و نواقص این سند همواره پویا را رفع کنند.

در این بین جزئیاتی نیز وجود دارد که از حوصله این متن خارج است. به عنوان مثال در روش اسکرام معمولاً بک لاگ اسپرینت متعلق به تیم تحویل‌گیرنده است.

در پروداکت بک لاگ چه مواردی را مشاهده می‌کنیم؟

سند ناقص و همواره پویای بک لاگ محصول، آینه‌ای تمام قد از روند پیشرفت پروژه است. به تعبیری معنی بک لاگ را می‌توان به لیستی در حال تکامل تشبیه کرد که در طی روند زنده خود مواردی را «جایگزین» و یا حتی «حذف» می‌کند.

در هر پروژه، بسته به ماهیت و نوع روند عملیاتی آن، بک لاگ محصول متفاوت است. اما تقریباً می‌توان موارد زیر را در تمامی نمونه‌ها مشاهده نمود:

1.داستان کاربر

مالک محصول باید بتواند براساس لیست بک لاگ، نتایج عملی را توضیح داده و تحلیل کند.

2.رفع مشکلات

توجه به مشکلات و نواقص احتمالی و البته اجتناب‌ناپذیر در طی روند توسعه محصول باید براساس بک لاگ الویت‌بندی شود.

3.به‌روزرسانی مستمر قابلیت‌ها و ویژگی‌های فعلی

در هر بک لاگ باید به‌روز‌رسانی قابلیت‌ها و ویژگی‌ها به صورت دقیق برنامه‌ریزی شود.

مزایا و ویژگی‌های استفاده از پروداکت بک لاگ

واقعیت این است که مزایای بک لاگ محصول در روند توسعه بیشمار است. نتایج بک لاگ می‌تواند بسیار ارزشمند باشد و موفقیت روافزون را برای واحد تولید و فروش به ارمغان بیاورد. مخصوصاً اگر کسب و کاری با بخش‌های مختلف دارید که در موقعیت‌های زمانی و جغرافیایی مختلف مشغول به کار هستند، بک لاگ را هرگز فراموش نکنید! زیرا بک لاگ سبب می‌شود تا شما به عنوان یک صاحب یا مدیر محصول احاطه‌ای دوچندان بر روند توسعه و آینده آن داشته باشید.

در اینجا چند مورد از این مزایا را به صورت خلاصه ذکر کرده‌ایم:

  • تمرکز بیشتر اعضای تیم بر روی وظایف و مسئولیت‌ها
  • آگاهی صاحب محصول از روند کاری تیم‌های متخصص مختلف
  • ترسیم چشم‌انداز و طرح استراتژیک
  • پاسخی دقیق به چرایی هر فرآیند که دانستنش برای مدیر محصول الزامی است.
  • انگیزه مضاعف به تیم‌ها برای رسیدن به نتیجه و هدف مشترک
  • بحث سازنده میان تیمی حول توسعه که سبب انگیزه بیشتر می‌شود.

رابطه بک لاگ با اعضای پویا و دغدغه‌مند تیم

تیم پویا از اعضایی تشکیل شده است که هر یک ایده‌هایی نمونه برای توسعه هرچه بیشتر پروژه دارد. این ایده‌ها اگر تنها به‌صورت شفاهی بیان شوند، متاسفانه تنها به شکل ایده باقی خواهند ماند و هرگز اجرا و عملیاتی نخواهند شد! بک لاگ کمک می‌کند تا ایده‌ها منسجم شوند و در جای دقیق خود قرار بگیرند. بدین منظور، برپایی جلسات منظم میان‌تیمی از الویت بالایی برخوردار است. ایده‌های خام و البته پرپتانسیل اعضا، اگر به درستی مدیریت شوند، می‌توانند سبب پویایی هرچه بیشتر بک لاگ‌ها شوند. این ایده‌ها می‌توانند اصلاح شوند و یا پر و بال داده شوند؛ پس هرگز بحث بک لاگ را در کار تیمی نادیده نگیرید!

سخن آخر

سخن آخر

بک لاگ ابزاری ضروری برای مدیریت پروژه و محصول است. این ابزار کمک می‌کند تا تمامی برنامه‌ریزی‌ها و فازهای اجرایی در زمان و موقعیت صحیح انجام بگیرند. همچنین نواقص را بررسی کرده و جایگزین‌های متناسب را معرفی می‌کند. این لیست زنده دائما در حال دگرگونی‌ست و کامل شدن آن در گروی یک تیم پویا و متخصص است. ماحصل بک لاگ محصول یا خدماتی‌ست که همواره مشتری را راضی نگه داشته و با تغییرات محیط، جوابگوی نیازهای آینده‌ی او است.

منبع


سوالات متداول :

بک لاگ چیست؟

بک لاگ یک لیست از تمامی آنچه است که باید در طی روند پروژه انجام گیرد. لیستی با تمام ویژگی‌ها، قابلیت‌ها، جایگزین‌ها و موارد حذفی.

بک لاگ محصول متعلق به چه کسی است؟

مدیر یا صاحب محصول.

بک لاگ توسط چه کسانی ترسیم می‌شود؟

بک لاگ توسط تیم یا تیم‌های متخصص فعال در پروژه ترسیم می‌شود. این لیست کمک می‌کند تا هم اعضا و هم مدیر محصول چشم‌اندازی از آنچه در فعل یا آینده انجام می‌شود، داشته باشند.

کاهش استرس در محیط کار | بررسی دلایل + بهترین روش ها

کاهش استرس در محیط کار | بررسی دلایل + بهترین روش ها

استرس یکی از بحث‌های مهم در روانشناسی سازمانی و صنعتی است. استرس در محل کار می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی بر روی نتایج کارها تاثیر بگذارد، اما با این حال می‌توان برای بهبود بهره‌روی، سلامت کارکنان و ایجاد فرهنگ مثبت در محیط کار، استرس را به‌خوبی مدیریت کرد. اکثر مشاغل دارای سطحی از استرس هستند و این سطح، تحت تاثیر عوامل مختلف تغییر می‌کند. استرس در محیط کار، می‌تواند تاثیر مفیدی بر عملکرد داشته باشید اما زمانی‌که فرد استرس شغلی بیش‌ازحدی داشته باشد، مشکلات زیادی برای سلامتی جسمی و روانی فرد ایجاد می‌شود و اختلالات زیادی به همراه دارد. در این مطلب کیو سی بی، شما را با موضوع استرس در محل کار و روش های کاهش استرس در محل کار آشنا خواهیم کرد.

مفهوم استرس و استرس در سازمان

مفهوم استرس و استرس در سازمان

واژه استرس برای اولین بار توسط Hans Selye ایجاد شد، وی استرس را به عنوان یک واکنش غیرمنتظره و پیش‌بینی‌نشده مغز و بدن نسبت به تغییر تعریف کرد که در موقعیت‌ها و محیط‌های مختلف، به اشکال مختلف ظاهر می‌شود. در مدیریت منابع انسانی، استرس در محیط کار به عنوان حالتی از فشار روانی یا عاطفی ناشی از شرایط چالش‌برانگیز یا نامطلوب تعریف می‌شود. در واقع استرس یک نوع نیروی بیرونی است که بر احساسات و رفتار فرد حاکم است. این واکنش جسمی و عاطفی زمانی رخ می‌دهد که بین خواسته‌های کارکنان و میزان کنترل او روی این خواسته‌ها تضاد وجود داشته باشد.

تقریبا نیمی از کارکنان در محل کار خود احساس استرس را تجربه می‌کنند و طبق آخرین گزارش‌های جهانی گلوپ سطح استرس در محیط کار طی ده سال اخیر به‌طور پیوسته افزایش داشته و در سال 2020 به درصد بسیار بالایی (43%) رسیده است. استرس در سازمان عواقب منفی زیادی برای سازمان به همراه دارد که از جمله این موارد می‌توان به بی‌خوابی، ترک کار، به هم ریختن روابط شخص، بیماری و… اشاره کرد.

دلایل استرس در محیط کار

دلایل استرس در محیط کار

چند لحظه چشم‌های خود را ببیندید و به محیط کار خود فکر کنید. چه چیزی باعث می‌شود احساس استرس کنید؟ استرس در محیط کار می‌تواند دلایل زیادی داشته باشد و یا ناشی از یک رویداد خاص باشد. عوامل استرس‌زا ممکن است روی شما و همکارانتان اثرگذار باشد. یکی از عوامل غیبت روزانه یک میلیون از کارکنان، استرس در سازمان است. به همین دلیل آگاهی از دلایل استرس در محیط کار می‌تواند راهنمای مناسبی برای کاهش این مشکل باشد. در این بخش هفت عامل استرس‌زا که به عنوان عامل استرس در محیط کار شناخته شده‌اند به شما معرفی می‌کنیم:

  1. نوع وظایف: گاهی اوقات ممکن است به عنوان یک کارمند، هیچ کنترلی روی وظایف و مسئولیت‌های که به عهده شما گذاشته می‌شود نداشته باشید. کارهای وقت‌گیر، خسته‌کننده، پیچیده یا گیج‌کننده موجب ایجاد استرس می‌شوند. چنین شرایطی باعث می‌شود که فرد احساس کند هیچ کار سازنده‌ای انجام نمی‌دهد یا کار وی کیفیت لازم را ندارد.
  2. سبک مدیریت: آیا احساس می‌کنید مدیرتان هیچ حمایتی نسبت به شما ندارد؟ سبک مدیریتی مدیران یکی از دلایل استرس در محیط کار است که به شکل‌های مختلفی خود را بروز می‌دهد. به عنوان مثال هنگامی که رهبران و مدیران در محل کار از شما پشتیبانی نمی‌کنند یا هیچ توجهی به رفاه حالتان ندارند، شرایط مناسبی برای بروز استرس ایجاد می‌شود. گاهی ممکن است احساس کنید که مدیر بار سنگینی از مسئولیت‌ها روی دوش شما گذاشته و امکان مرخصی ندارید و همین امر موجب افزایش استرس شما خواهد شد.
  3. روابط کاری: همه اعضای تیم در محل کار با یکدیگر دوست نیستند، زمانی‌که اعضای تیم یا مدیران با یکدیگر چالش داشته باشند، موقعیت‌های استرس‌زا برای سایرین ایجاد می‌شود و منجربه تنش بیشتر و تصمیم‌گیری ضعیف می‌شود. علاوه‌براین اگر اعضای تیم در محل کار احساس ناامنی یا ناراحتی کنند، استرس در محیط کار بیشتر خواهد شد.
  4. نقش‌ها و مسئولیت‌ها: هرچه وظایف و مسئولیت‌های کارکنان در سازمان بیشتر باشد، احتمال فرسودگی شغلی نیز بیشتر خواهد شد. در چنین شرایطی کارکنان به جای استراحت، ساعت‌های طولانی از وقت خود را به کار اختصاص می‌دهند. نامشخص بودن نقش‌ها، ساعات کاری طولانی و حجم کاری غیرقابل‌‌کنترل، از جمله دلایل استرس در محیط کار است، اما آگاهی کامل از مسئولیت‌ها به شما کمک می‌کند تا حدومرز حرفه‌ای خود را برای کنترل استرس تعیین کنید.
  5. نگرانی‌های شغلی آینده: مسائل زیادی می‌توانند امنیت و ارتقای شغلی کارکنان را به خطر بیاندازند؛ از عدم‌اطمینان اقتصادی گرفته تا میزان رشد صنعت، همگی می‌توانند جزو دلایل استرس در محیط کار باشند. آینده برای همه مهم است، مسائل مربوط به توسعه شغلی مانند رد شدن برای ترفیع، احساس عدم‌کفایت یا نداشتن امنیت شغلی ممکن است موجب ایجاد استرس در کارکنان باشد. با این‌حال، آینده بدون سلامت روحی و جسمی بی‌معنی خواهد بود. بنابراین استفاده از روش های کاهش استرس در محیط کار به شما کمک می‌کند تا از خودتان در برابر آینده نامشخص محافظت کنید.
  6. شرایط کار: شرایط کاری شما نقش مهمی در میزان تمرکز و تعهد شما به کار ایفا می‌کند. اگر در خانه مشغول به کار باشید، حواس‌پرتی‌های اطراف خانه ممکن است باعث ایجاد استرس در شما شود. یک دفتر کار پرسروصدا هم موجب از بین رفتن تمرکز و ایجاد اضطراب می‌شود. عوامل خاص کار مانند شرایط فیزیکی نامناسب، مسائل ایمنی و… جزو شرایط کار به شمار می‌روند.
  7. عوامل استرس‌زای بیرونی: گاهی اوقات عوامل بیرونی نیز روی استرس در سازمان موثر است. به عنوان مثال اگر شما با خستگی مجبور به رانندگی مسیر طولانی تا خانه باشید، استرس تصادفات همواره در ذهنتان خواهد بود. درگیری در ترافیک و وسایل نقلیه عمومی ممکن است تاثیرات منفی زیادی روی سلامتی روحی و جسمی شما داشته باشد و موجب افزایش استرس در محل کار شود. مواردی مثل کمبود خواب، دوری محل کار، مشکلات شخصی مانند اندوه، جدایی، بیماری‌های روانی و یا حتی قرار گرفتن در معرض بلایای طبیعی ممکن است منجر به ایجاد شرایط استرس‌زا باشند.

علائم استرس در محل کار

علائم استرس در محل کار

زمانی‌که مغز تهدید یا چالش را تشخیص می‌دهد، سیگنالی برای هیپوتالاموس در مغز می‌فرستد. سپس هورمون‌ها استرس مانند کورتیزول و آدرنالین در بدن جریان پیدا می‌کنند و در هر بخش از بدن، به‌طور متفاوتی اثر می‌گذارند. هنگامی که بدن متوجه از بین رفتن تهدید می‌شود، سطح هورمون‌ها دوباره کاهش پیدا می‌کند. اثرات استرس در محیط کار ممکن است فیزیکی یا روحی باشد و عملکرد فرد را مختل کند. در این قسمت برخی از علائم استرس در محل کار را معرفی می‌کنیم  که در دوره مدیریت منابع انسانی آموزش داده می‌شود تا توجه بیشتری نسبت به این موارد داشته باشید:

  • مشکل در تمرکز روی کار
  • فرسودگی جسمی و روحی
  • سردرد و میگرن
  • کاهش بهره‌وری
  • فشار خون بالا و تپش قلب
  • تغییر در الگوهای خواب و فعالیت‌های اجتماعی
  • نگرش منفی و روحیه ضعیف
  • افسردگی در کار و افزایش احساس اضطراب
  • افزایش غیبت
  • عدم برقراری ارتباط با سایر کارکنان

روش های کاهش استرس در محیط کار

روش های کاهش استرس در محیط کار

کاهش استرس در محیط کار به همکاری کارفرما و کارکنان نیاز دارد. کارفرمایان باید با مدیریت استرس، تمرکز بر پیشگیری و مداخله زودهنگام در جهت کاهش استرس تلاش کنند. اخذ گواهی ایزو 34000 و توجه به سه سطح تمرکز زیر می‌تواند استرس در سازمان را کاهش دهند:

سطح پیشگیری

سازمان‌ها باید باید بر شناسایی خطرات اصلی استرس برای افراد و اجرای اقداماتی برای کاهش یا ریشه‌کن کردن آن تمرکز داشته باشند. برای پیشگیری از استرس در محل کار بهتر است:

  • ارزیابی ریسک استرس و تخصیص منابع کافی برای کاهش یا حذف استرس
  • کار با کارکنان برای ایجاد اهداف چالش‌برانگیز اما واقع‌بینانه
  • شناسایی و بهره‌مندی از توانایی‌ها و مهارت‌های کارکنان برای پیشرفت شغلی
  • جبران منصفانه
  • تضمین شرایط کار ایمن
  • مدل‌سازی تعادل کار و زندگی
  • ایجاد فرصت برای دستیابی به اهداف فردی و تیمی
  • فراهم کردن فرهنگ سازمانی اجتماعی
  • ایجاد روش‌هایی برای انعکاس دستاوردهای مثبت روزانه در محل کار

سطح شناسایی اولیه و مداخله هدفمند

سطح شناسایی اولیه و مداخله هدفمند

شناسایی و پرداختن به علائم اولیه یک مشکل می‌تواند از تشدید آن جلوگیری کند. اگر کارفرما به موقع مشکلات را شناسایی کرده و قادر به اقدام باشد، مداخله زودهنگام اتفاق می‌افتد. برای شناسایی اولیه کارفرمایان باید گزینه‌های زیر را به کارکنان ارائه دهند:

  • غربالگری استرس و اطلاعات در مورد کاهش استرس و علائم هشداردهنده اولیه شرایط سلامت روان
  • برنامه‌های مداخله‌ای موثر مانند درمان شناختی-رفتاری برای مدیریت استرس
  • برنامه‌هایی مانند ذهن‌آگاهی، یوگا، تشویق به ورزش با تاکید بر ارزش سلامت روان و جسم
  • برنامه‌های برای بهبود تاب‌آوری

سطح حمایت فردی فشرده

سطح حمایت فردی فشرده

در این سطح توجه کارفرمایان به موارد زیر است:

  • کمک به کارکنان برای دسترسی به مراقبت و حمایت موثر
  • ایجاد ارتباط فعال با کارکنان در زمینه معلولیت
  • حمایت از کارمندان در برقراری ارتباط با سرپرستان و همکاران
  • ایجاد سیاست‌ها و شیوه‌های موثر انتقال و بازگشت به کار

کلام آخر

کلام آخر

سطوح بالای استرس در محیط کار کاملا مسری است و  به‌راحتی می‌تواند روحیه تیم را کاهش دهد. با در نظر گرفتن این مورد باید دلایل استرس در محیط

کار به‌دقت شناسایی و مسئولیت‌ها متناسب با شخصیت افراد مشخص شوند. حصول اطمینان از فرهنگ سازمانی درست، تناسب شغلی کارکنان با نقشی که در سازمان به‌عهده دارند یکی از وظایف مدیریت منابع انسانی است. با توجه به این توضیحات باید بدانید که فشار معقول و چالش‌هایی که کارکنان با آن مواجه هستند می‌تواند محرک و انگیزه‌بخش باشد، اما فشار بیش‌ازحد می‌تواند تاثیر مخربی بر کارکنان داشته باشد. علاوه‌براین عدم استفاده از مهارت‌ها و تجربیات بالقوه کارکنان نیز اثرات نامناسبی خواهد داشت. بنابراین اتخاذ تصمیم‌های راهبردی موثر برای کاهش استرس در محیط کار و هزینه‌های مربوط به آن خواهد بود.

منبعمنبع 2


سوالات متداول :

استرس در محیط کار چه علائمی دارد؟

مشکل در تمرکز روی کار، فرسودگی جسمی و روحی، سردرد و میگرن، کاهش بهره‌وری، فشار خون بالا و تپش قلب، تغییر در الگوهای خواب و فعالیت‌های اجتماعی، نگرش منفی و روحیه ضعیف، افسردگی در کار و افزایش احساس اضطراب، افزایش غیبت و…

دلایل استرس در محیط کار چیست؟

نوع وظایف ، سبک مدیریت و عدم حمایت کارفرما، روابط کاری با اعضای تیم، نقش‌ها و مسئولیت‌ها، نگرانی‌های شغلی آینده، شرایط کار، عوامل استرس‌زای بیرونی

استرس در محیط کار چیست؟

استرس در محیط کار به عنوان حالتی از فشار روانی یا عاطفی ناشی از شرایط چالش‌برانگیز یا نامطلوب تعریف می‌شود.

خطاهای شناختی در محیط کار: بررسی 10 خطای ادراکی مهم

خطاهای شناختی در محیط کار: بررسی 10 خطای ادراکی مهم

خطاهای شناختی بخش جدایی‌ناپذیر روانشناسی سازمانی است که تاثیر زیادی روی رفتار و احساسات ما دارد. افکار ما بسیار قدرتمند هستند، نحوه تفکر ما روی احساساتمان تاثیر می‌گذارد و این احساسات نحوه درک ما از جهان اطراف را شکل می‌دهد. آیا تا به حال با واکنش‌های عجیب‌وغریب و بی‌دلیل همکاران خود در محیط کار مواجه شده‌اید؟ مثلا همکارانی که ایمیل‌های فوری را پاسخ نمی‌دهند یا دیگران را مسخره می‌کنند و صدها رفتار عجیب دیگر. داشتن افکار و برداشت‌های منفی در مورد موضوعات مختلف نوعی تجربه مشترک میان همه انسان‌ها است که در محیط کار، دانشگاه، روابط دوستانه و… اتفاق می‌افتد. به این دست اتفاقات خطاهای ادراکی گفته می‌شود که به عنوان روش‌های غیرمنطقی استدلال تعریف می‌شوند و تصورات نادرست در افراد ایجاد می‌کنند.

تغییر دادن خطاهای شناختی که مدت‌هاست با انسان همراه هستند کار دشواری است، اما ما می‌توانیم کنترل خود را به دست بگیریم و موقعیت‌ها را بی‌طرفانه و درست ببینیم. در این مطلب از کیو سی بی، شما را با لیست خطاهای شناختی و روش‌های تغییر و کنترل این خطاها آشنا خواهیم کرد.

خطای شناختی چیست؟

خطای شناختی چیست

خطاهای شناختی یا خطاهای ذهنی (Cognitive Distortions) یکی از مباحث بسیار مهم در روانشناسی سازمانی و مدیریت است که آگاهی از آن‌ها می‌تواند تاثیر زیادی در زندگی فردی و پیشرفت سازمان داشته باشد. خطاهای شناختی، الگوهای اغراق‌آمیز منفی در ذهن هستند که منجر به برداشت‌های نادرست و اغلب بدبینانه از خود و دنیای اطراف می‌شوند. این خطای شناختی اغلب منفی‌تر از شرایط واقعی است و ذهن را دچار افکار منفی می‌کند که لزوما درست نیست. خطای ادارکی معمولا باورهای غیرمنطقی هستند که به‌طور ناخودآگاه، طی یک دوره زمانی تقویت می‌شوند و در ذهن انسان ریشه می‌کنند، به همین دلیل تشخیص و تغییرشان برای ما بسیار دشوار است.

لیست خطاهای شناختی

لیست خطاهای شناختی

اولین گام برای بهبود فرهنگ سازمانی و کنترل خطاهای شناختی، آشنایی با شایع‌ترین خطاهای شناختی است. در این بخش لیست خطاهای شناختی مهم را به شما معرفی می‌کنیم.

1.فیلتر ذهنی

فیلتر ذهنی یکی از خطاهای ادراکی است که فرد در آن، همه نکات مثبت مربوط به موقعیت را نادیده گرفته و فقط روی نکات منفی تمرکز می‌کند. حتی اگر در یک موقعیت، جنبه‌های مثبت بیشتر از جنبه‌های منفی باشد، ذهن شخص منحصرا جنبه‌های منفی را فیلتر می‌کند. به عنوان مثال، زمانی‌که طی یک جلسه بررسی عملکرد، مدیر چندین بار از سخت‌کوشی شما تعریف کند و در پایان یک پیشنهاد برای بهبود عملکرد به شما ارائه کند، شما جلسه را با احساس بدی ترک می‌کنید، همه ذهنتان روی آن پیشنهاد معطوف می‌شود و همه تعاریف مثبت را نادیده می‌گیرید.

2.نتیجه‌گیری سریع

نتیجه‌گیری‌های ما اغلب بر اساس نگرانی‌ها و نظرات شخصی شکل می‌گیرد، بدون اینکه شواهد عینی را در نظر داشته باشیم. زمانی‌که خیلی سریع نتیجه‌گیری می‌کنید و یک رویداد یا موقعیت را به صورت منفی تعریف می‌کنید، این نوع خطای شناختی رخ می‌دهد. چراکه واکنش نشان دادن به نتایج ذهنی، کار آسانی است. به عنوان مثال در محل کار خود با بروز یک اشتباه جزئی، ممکن است خیلی سریع به این نتیجه برسید که شغل خود را از دست خواهید داد درحالی‌که در واقعیت چنین اتفاقی کاملا دور از ذهن است.

3.شخصی‌سازی

شخصی سازی

شخصی‌سازی یکی از انواع خطاهای شناختی است که در آن، ما همه مسئولیت‌های یک رویداد یا موقعیت دشوار را به عهده می‌گیریم درحالی‌که در واقعیت هیچ‌کدام از عوامل دخیل در رویداد را در نظر نمی‌گیریم. در چنین شرایطی شاید عوامل مختلف خارج از کنترل شما باشد اما شما خود را مسئول همه اتفاقات می‌دانید. این خطای شناختی اغلب منجر به احساس گناه یا سرزنش شما می‌شود. به عنوان مثال فرزند شما تصادف می‌کند و شما خود را سرزنش می‌کنید که چرا به او اجازه دادید تنها از خانه خارج شود.

4.تفکر سیاه و سفید

تفکر سیاه و سفید نوعی خطای شناختی است که فرد در آن هیچ‌ حد وسط یا منطقه خاکستری در ذهن خود ندارد، همه‌چیز برای او یا سفید است یا سیاه. این خطا مانع دیدن دیدگاه‌های متعادل و بی‌طرفانه می‌شود. تفکر سیاه و سفید معمولا منجر به انتخاب استانداردهای غیرواقعی برای خود و دیگران می‌شود و در نهایت روی روابط و انگیزه‌هایمان تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال فرض کنید تصمیم گرفته‌اید که از امروز غذای سالم بخورید اما به خاطر کمبود وقت، یک روز مجبور می‌شوید غذای آماده بخورید. با این کار بلافاصله به این نتیجه می‌رسید که برنامه غذایی سالم خود را از بین برده‌اید و تلاش را کنار می‌گذارید.

5.فاجعه‌آفرینی

در این خطای ادراکی فرد همیشه بدون در نظر گرفتن واقعیت، بدترین سناریوی ممکن را در نظر می‌گیرد. این مورد یکی از خطاهای شناختی است که شباهت زیادی به خطای نتیجه‌گیری سریع دارد. گاهی اوقات ما برای غلبه بر نگرانی‌های خود، مشکلات جزیی و بی‌اهمیت را سخت‌تر از آن‌چه هست تصور می‌کنیم. فاجعه‌سازی معمولا زمانی اتفاق می‌افتد که فرد از نگرانی بیش‌ازحد رنج می‌برد، احساس بی‌قراری می‌کند و قادر به کنار آمدن با افکار خود نیست. به عنوان مثال با خود فکر می‌کنید که «اگر همکارانم شاهد شکست من باشند، من را ناتوان می‌بینند، شغلم را از دست خواهم داد و قادر به پرداخت وام مسکن نخواهم بود و فقیر خواهم شد.»

6.تعمیم افراطی

تعمیم بیش‌ازحد یک نوع خطای ادراکی است که معمولا با کلماتی مثل (همیشه)، (هرگز)، (همه‌چیز) و (هیچ‌چیز) اتفاق می‌افتد. در این شرایط، فرد بر اساس تجربه‌های گذشته و حداقل شواهد، یک واقعه را به یک الگوی بی‌پایان تبدیل می‌کند. به عنوان مثال ممکن است یک روز به خاطر چراغ قرمز دیرتر به محل کار برسید و با خود فکر کنید: «هیچ‌چیز برای من درست پیش نمی‌رود!»

7.برچسب کلی زدن

برچسب زدن یکی از خطاهای شناختی است که شباهت زیادی به تعمیم بیش‌ازحد دارد. در این نوع خطا، ما بر اساس رفتارهای قبلی، درباره خود و دیگران اظهارات کلی می‌کنیم. این خطای ادراکی به معنای تخصیص یک صفت واحد و مطلق به شخص یا چیزی است. برچسب‌گذاری نوعی خطای زیان‌آور است، زیرا برای برچسب زدن باید تجربیات گذشته، نظرات شخصی و همه شواهد را ارزیابی کنیم تا بتوانیم قضاوت قابل‌اعتماد و درستی داشته باشیم. به عنوان مثال اگر فردی در محیط کار، گزارش خود را با تاخیر ارسال کرده باشد به آن‌ها برچسب به‌دردنخور می‌زنید که قضاوت اشتباهی است.

8.بایدها

استفاده از گزاره (باید) نوعی خطای ادراکی در لیست خطاهای شناختی است که نشان‌دهنده انتظار، خواسته‌‌ها و قوانین غیرمنطقی برای خود و دیگران است. مثلا شما فکر می‌کنید همه باید برای انجام یک کار در سازمان تلاش کنند زیرا خودتان این کار را انجام می‌دهید.

9.استدلال احساسی

استدلال احساسی

طبق استدلال عاطفی، فرد احساس خود را به عنوان بازتابی از واقعیت می‌بیند. این دیدگاه باعث می‌شود که بر اساس عواطف خود واکنش نشان دهیم و چیزهای مختلف را تفسیر کنیم. مثلا ممکن است یک روز با خلق‌وخوی خوش از خواب بیدار شوید و دنیا را عالی ببینید و یا برعکس، با خلق‌وخوی بد بیدار شوید و دنیا را غم‌انگیز فرض کنید.

10.سرزنش کردن

سرزنش به این معناست که دیگران را مسئول احساسات خود بدانید. طبق این خطای ادراکی، دیگران تاثیرگذاری زیادی بر زندگی شما دارند. به عنوان مثال همکارتان لباسی که پوشیده‌اید نقد می‌کند و شما ناراحت می‌شوید و مدام با خود می‌گویید: « تو باعث شدی که احساس بدی نسبت به خودم داشته باشم.»

چگونه می‌توان خطاهای شناختی را تغییر داد؟

چگونه می‌توان خطاهای شناختی را تغییر داد؟
  • افکار خود را به چالش بکشید: افکار شما لزوما حقیقت مطلق نیستند، بنابراین به چالش کشیدن آن‌ها می‌تواند شما را در کشف حقیقت راهنمایی کند.
  • شواهد موافق و مخالف را بررسی کنید: کمی شواهد را زیر سوال ببرید و در هنگام جستجو از دیگران راهنمایی بگیرید تا موضوع را از زاویه دید اشخاص دیگری بررسی کنید.
  • افکار منفی را خنثی کنید: با آگاهی از خطاهای شناختی مثل تعمیم بی‌ازحد یا تفکر فاجعه‌آفرین به شما کمک می‌کند افکار خود را به درستی تشخیص دهید تا بتوانید تاثیرشان را کاهش دهید.
  • افکار خود را بپذیرید: قبول کنید که ذهن شما همواره به دنبال بقای شما است، بنابراین بهتر است افکار خود را بپذیرید و با انجام کارها رو به جلو حرکت کنید.
  • رویکرد آگاهانه داشته باشید: هیچ‌چیز دائمی نیست و همه افکار مفید نیستند، بنابراین سعی کنید نسبت به همه افکار رویکرد آگانه داشته باشید.

کلام آخر

کلام آخر

تعجب‌آور نیست که بسیاری از ما دائما در محیط کار خود احساس اضطراب داریم و در برخی مواقع به‌راحتی اعتمادبه‌نفس خود را از دست می‌دهیم. خطاهای شناختی در محیط کار دائما در بین شما و همکارانتان در حال تکرار هستند و در درازمدت روی نتیجه عملکرد شما و سازمان تاثیر می‌گذارند. پیشنهاد می‌کنیم یک هفته افکار خود را تحت‌نظر داشته باشید تا بتوانید سبک‌های فکری که روی فضای کارتان تاثیر می‌گذارد شناسایی کنید. احتمالا از بروز گاه‌وبی‌گاه خطاهای شناختی تعجب خواهید کرد. به همین خاطر مدیریت منابع سازمانی و رهبران سازمان باید پس از شناخت الگوهای فکری آسیب‌زننده، برای بهبود شرایط و حل مسائل تلاش کنند.

منبع


سوالات متداول:

خطای شناختی چیست؟

خطای شناختی مجموعه عواملی هستند که منجر به شکل‌گیری باورهای غلط در افراد می‌شود و روی دیدگاه افراد نسبت به جنبه‌های زندگی اثر می‌گذارد.

خطاهای شناختی رایج در محیط کار کدامند؟

فیلتر ذهنی، نتیجه‌گیری سریع، شخصی‌سازی، استدلال احساسی، برچسب کلی زدن و…

چگونه می‌توان خطاهای شناختی را کنترل کرد؟

از طریق به چالش کشیدن افکار، بررسی شواهد موافق و مخالف، خنثی کردن افکار منفی، پذیرش افکار و داشتن رویکرد آگاهانه می‌توان خطاهای شناختی را کنترل کرد.

استانداردهای منابع انسانی

استانداردهای منابع انسانی

قبل از بررسی استانداردهای منابع انسانی بیایید منابع انسانی را تعریف کنیم. اغلب ما می‌دانیم که وظایفی مانند استخدام، تعیین حقوق و دستمزد و سیاست‌های استخدام توسط بخش منابع انسانی انجام می‌شود. بخش منابع انسانی یک عملکرد اختصاصی دارد و آن هم این است که مسئولیت مدیریت کل چرخه عمر کارکنان را عهده‌دار است. این چرخه شامل موارد زیر می‌شود: استخدام/استقرار، آموزش و توسعه، مدیریت بسته‌های مزایای کارگران، کمک به پیشرفت کارکنان از طریق شرکت، مدیریت افزایش حقوق و مزایای افزایش‌یافته پس از ترفیع، طرح‌های پاداش عملیاتی، ایمن نگه‌داشتن کارکنان در محل کار با اجرای مقررات بهداشتی و ایمنی، کمک به کارکنان برای خروج مناسب از شرکت.

بنابراین نقش منابع انسانی گسترده است و بیشتر بخش‌های کسب‌و‌کار و همه کارمندان را به‌نوعی تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. بر‌همین‌اساس است که استاندارد منابع انسانی در بسیاری از وجوه این نقش اهمیت می‌یابد چون از برخوردهای سلیقه‌ای جلوگیری می‌کند و پروتکل‌هایی را برای بخش منابع انسانی تنظیم می‌کند. در ادامه مهم‌ترین استانداردهای منابع انسانی را با همدیگر بررسی خواهیم کرد.

ISO 30400:2016؛ واژگان مدیریت منابع انسانی

ISO 304002016؛ واژگان مدیریت منابع انسانی

استاندارد ISO 30400:2016 اصطلاحات مورد استفاده در استانداردهای مدیریت منابع انسانی را تعریف می‌کند. این سند از این جهت مهم خواهد بود که می‌تواند تعریف‌هایی واحد را درباره استانداردهای منابع انسانی در اختیار سازمان‌ها و محققان قرار دهد و از آشفتگی مفهومی در عرصه منابع انسانی جلوگیری کند. استانداردهای منابع انسانی، متعددند و ISO 30400:2016 می‌تواند نسبت مفاهیم و اصطلاحات بین هر کدام را تنظیم کند.

ISO 30405:2016؛ خطوط راهنما برای استخدام

ISO 304052016؛ خطوط راهنما برای استخدام

فرآیند استخدامْ بخش عمده‌ای از مدیریت منابع انسانی است و به‌همین‌دلیل از بین استانداردهای منابع انسانی تمرکز اصلی سند ISO 30405:2016 روی استخدام است. هدف این سند کمک به سازمان‌ها برای تمرکز روی عمل استخدام با ارائه راهنمایی در مورد فرآیندها و رویه‌های مؤثر برای استخدام افراد است. این استاندارد منابع انسانی بر روی فرآیندها و شیوه‌های کلیدی تمرکز دارد، از جمله: توسعه رویه‌های استخدام، نحوه جذب نیروهای جدید و ارزیابی و اندازه‌گیری نیروهای مشغول‌به‌کار سازمان. ISO 30405:2016 می‌تواند توسط هر سازمانی صرف نظر از نوع یا اندازه مورد استفاده قرار گیرد.

ISO 30406:2017؛ مدیریت اشتغال پایدار برای سازمان‌ها

ISO 304062017؛ مدیریت اشتغال پایدار برای سازمان‌ها

ISO 30406:2017 اصول راهنما را برای توسعه و اجرای سیاست‌های اشتغال پایدار ارائه می‌دهد. اشتغال پایدار در سطوح مختلف مهم است: از سطوح دولتی و سازمانی گرفته تا سطح فردی. ISO/TR 30406:2017 منحصراً بر سطح سازمانی تمرکز دارد و در بین استانداردهای منابع انسانی جزو کارکردی‌ترین استانداردهای ایزو منابع انسانی است.

ISO 30407:2017؛ هزینه استخدام

ISO 304072017؛ هزینه استخدام

هدف از هزینه به‌ازای استخدام (CPH) اندازه‌گیری ارزش اقتصادی تلاش‌های انجام‌شده برای پر‌کردن یک موقعیت خالی شغلی در یک سازمان است. ISO 30407:2017 اقداماتی را که هنگام محاسبه CPH برای حفظ کیفیت و شفافیت انجام می‌شود، توصیف می‌کند، از‌جمله ایجاد یک مجموعه داده، استفاده از منبع شفاف داده، به‌حداقل‌رساندن خطاهای داده و اطمینان از اینکه ممیزی‌های دوره‌ای فرآیندها در داده‌های ورودی اتفاق می‌افتد. مرکز CPH همان‌طور که در ISO/TS 30407:2017 توضیح داده شده است، ویژگی‌های نمایش بصری متریک است که بر شفافیت ورودی داده‌ها، فرآیندها و فرمول استفاده‌شده در متریک تأکید دارد.

ISO 30408:2016؛ خطوط راهنما برای مدیریت انسانی

ISO 304082016؛ خطوط راهنما برای مدیریت انسانی

ISO 30408:2016 دستورالعمل‌هایی را در مورد ابزارها، فرآیندها و شیوه‌هایی ارائه می‌دهد که باید به‌منظور ایجاد، حفظ و بهبود مستمر حاکمیت انسانی مؤثر در سازمان‌ها اعمال شوند. ISO 30408:2016 برای سازمان‌ها در هر اندازه و بخش، اعم از دولتی یا خصوصی و انتفاعی یا غیر‌انتفاعی قابل‌اجراست. ISO 30408:2016 به روابط با اتحادیه‌های کارگری یا سایر نهادهای نمایندگی نمی‌پردازد.

ISO 30409:2016؛ برنامه‌ریزی منابع انسانی

ISO 304092016؛ برنامه‌ریزی منابع انسانی

ISO 30409:2016 دستورالعمل‌ها و چارچوبی را برای برنامه‌ریزی نیروی کار ارائه می‌دهد که برای نیازهای هر سازمانی بدون در نظر گرفتن اندازه، صنعت یا بخش، مقیاس‌پذیر است. سازمان‌ها و کسب‌وکارها در هر اندازه‌ای باید قابلیت‌های برنامه‌ریزی نیروی کار خود را ارتقا دهند و به تقاضاهای فعلی و پیش‌بینی‌شده بازار کار به‌طور مؤثرتری پاسخ دهند. محیط کسب‌وکار بین‌المللی پویا و افزایش پیچیدگی آن این شکل از استانداردهای منابع انسانی را لازم می‌آورد.

ISO 30410:2018؛ تأثیر معیارهای استخدام

ISO 30410:2018 اصول تعیین موقعیت‌های بحرانی با استفاده از رویکردهای تقسیم‌بندی نیروی کار را ارائه می‌دهد. با استفاده از این استاندارد منابع انسانی شما می‌توانید اقداماتی را برای تعیین تأثیر پست‌های حیاتی و عملکرد افراد استخدام‌شده در این موقعیت‌ها به‌منظور خلق ارزش و عملکرد سازمانی، سازماندهی کنید. این سند برای نیازهای هر سازمان بدون در‌نظر‌گرفتن اندازه، صنعت یا بخش طراحی شده است و مربوط به افرادی است که علاقه‌مند به برنامه‌ریزی نیروی کار هستند. طراحی و توسعه سازمانی، مدیریت استعداد، برنامه‌ریزی برای جذب جانشین‌ها و معیارهای گزارش سرمایه انسانی نیز در این سند پیش‌بینی شده است.

ISO/TS 30411:2018؛ کیفیت استخدام

ISOTS 304112018؛ کیفیت استخدام

ایزو 30411 طیف وسیعی از گزینه‌ها را برای اندازه‌گیری کیفیت استخدام ارائه می‌دهد که می‌تواند با شرایط مختلف تجاری و سازمانی هماهنگ شود. ساختار این سند شامل اهداف، فرمول، تعریف، نحوه استفاده از متریک و کاربران هدف می‌شود. این سند برای افرادی که علاقه‌مند به برنامه‌ریزی نیروی کار، طراحی و توسعه سازمانی، مدیریت استعداد، استخدام و گزارش سرمایه انسانی هستند، مناسب است. این سند برای نیازهای هر سازمانی بدون در‌نظر‌گرفتن اندازه، صنعت یا بخش مقیاس‌پذیر است.

ISO 30414:2018؛ دستورالعمل‌های گزارشگری سرمایه انسانی داخلی و خارجی

ISO 304142018؛ دستورالعمل‌های گزارشگری سرمایه انسانی داخلی و خارجی

ISO 30414:2018 دستورالعمل‌هایی را برای گزارش‌دهی سرمایه انسانی داخلی و خارجی ارائه می‌دهد. هدف این سند در‌نظر‌گرفتن و شفاف‌سازی مشارکت سرمایه انسانی در سازمان به‌منظور حمایت از پایداری نیروی کار است. این سند برای همه سازمان‌ها، صرف‌نظر از نوع، اندازه، ماهیت یا پیچیدگی کسب‌و‌کار، چه در بخش دولتی و خصوصی و چه در بخش داوطلبانه یا غیرانتفاعی قابل‌اجراست. این سند دستورالعمل‌هایی را در زمینه‌های اصلی استاندارد‌های منابع انسانی ارائه می‌دهد:

  • رعایت اخلاق
  • هزینه‌ها
  • تنوع
  • رهبری
  • فرهنگ سازمانی
  • سلامت، ایمنی و رفاه سازمانی
  • بهره‌وری
  • استخدام، تحرک و جابجایی
  • مهارت‌ها و قابلیت‌ها
  • برنامه‌ریزی جانشینی
  • در‌دسترس‌بودن نیروی کار

این دست دستورالعمل‌ها و استانداردهای منابع انسانی می‌توانند منجر به عملکرد بهتر سازمان شوند. با‌این‌حال، برخی از سازمان‌های هدف ظرفیت استفاده از کل این دست از استانداردهای منابع انسانی را ندارند. همچنین باید بدانید که ISO 30414 اولین مجموعه دستورالعمل‌ها برای گزارش‌دهی سرمایه انسانی است که توسط سازمان بین‌المللی استاندارد (ISO) در پایان سال 2018 منتشر شد.

ISO 30414 از آن دست استاندارهای منابع انسانی است که راهنمایی‌هایی در مورد معیارهای سرمایه انسانی ارائه می‌دهند و کار شرکت‌ها را برای ارائه گزارش‌های داخلی و عمومی بسیار ساده و مشخص می‌کنند. این استانداردها شامل جزئیات ارزیابی، اندازه‌گیری و قالب‌بندی داده‌هاست. هدف اصلی این بخش از استانداردهای منابع انسانی این است که مشارکت سرمایه انسانی در کسب‌و‌کار برای سرمایه‌گذاران شفاف‌تر شود.

منبع